مفتاح العلوم (کتاب)
«مفتاح العلوم»، اثر یوسف بن محمد سکاکی (متوفی ۶۲۶ ق)، کتابی دانشنامهگونه میباشد که در آن خلاصهای از علوم ادبی عربی، از جمله: صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع، تجوید و مباحثی درباره اعجاز قرآن و رد مطاعن مخالفان مطرح میشود. اثر حاضر، تحقیقات و نوآوریهایی در زمینه علوم مورد بحث دارد که موجب توجه علما و ادبا بدان شده است.
نویسنده | سکاکی خوارزمی |
موضوع | ادبیات عرب/علم بلاغت |
زبان | عربی |
تعداد جلد | ۱ |
|
مؤلف
«سراج الدین ابویعقوب یوسف خوارزمى» مشهور به «سکاکى» (۶۲۶-۵۵۵ ق)، ادیب و نحوی معروف اهل خوارزم در قرن هفتم هجری است.
سکاکی حنفى معتزلى بود و از ادباى بزرگ عهد سلطان محمد خوارزمشاه و معاصر ابن حاجب به شمار می آمد. او در نحو، صرف، منطق، کلام، بیان، شعر، عروض و معانى توانا بود.
برخی دیگر از آثار او عبارتند از: شرح الجمل (شرح کتاب عبدالقاهر جرجانى)؛ مصحف الزهره، نفایس العلوم (در طلسمات به زبان فارسى) و رسالة فی علم المناظرة.
معرفی کتاب
خطیب قزوینی در «تلخیص المفتاح» ضمن بیان انگیزه خود از تلخیص کتاب «مفتاح العلوم»، پیرامون این اثر چنین نوشته است: «چون علم بلاغت و توابع آن (یعنی علم بدیع) از جلیلالقدرترین و دقیقترین علوم است که از روی آن، دقائق عربیت و اسرار آن معلوم میشود و وجوه اعجاز قرآن از روی آن آشکار میگردد و قسم سوم «مفتاح العلوم» سکاکی بزرگترین کتابی است که در این زمینه نوشته شده و از همه سودمندتر و ترتیب مطالب در آن، از همه بهتر و اصول مطالب در آن، از همه مجموعتر است، لذا با توجه به اینکه حشو و تطویل دارد و حشو و زواید آن را باید زدود، لذا من این مختصر را تألیف کردم».
احمد بن مصطفی، معروف به طاش کبریزاده نیز در «مفتاح السعادة و مصباح السیادة» میگوید: «مفتاح العلوم در ۱۲ علم است. اما این سکاکی گویی اصلا نظم و ترتیب را نمیشناخته و ترتیب مباحث کتابش چنان درهمریخته است که بهسختی میتوان توالی و ترتیب مطالب را پیگیری کرد. خود او در ابتدا بعد از آنکه اسامی علوم فوق را برمیشمارد، گویا فراموش میکند که نام دوازده علم را برده است، بلافاصله میگوید: این کتاب را به سه قسم قرار دادم؛ یکی در صرف و دوم در نحو و سوم در دو علم معانی و بیان، که البته هرکدام از آنها ضمائمی دارد. سپس در تقسیمات اصلی و فرعی، بارها کلمه فصل را به کار میبرد که ما نمیدانیم مثلا فصل سوم، مربوط به کدام تقسیم است و قسعلیهذا».
زبان نویسنده، بسیار دشوار، سخت و دیریاب است و کرنکوف در «دائرةالمعارف اسلام» میگوید: این دشواری، ناشی از طول جملههاست که در عربی، مألوف نیست و شاید تحت تأثیر ترجمه کتب فلسفه یونانی بوده که او مطالعه میکرده است.
سکاکی در تدوین اثر خویش، از دو اثر شیخ عبدالقاهر جرجانی (متوفی ۴۷۱ ق) به نامهای «دلائل الاعجاز» و «أسرار البلاغة»، استفاده کرده است.
محتوای کتاب
کتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز شده است. در مقدمه محقق، پس از توضیح اقدامات تحقیقی انجامشده در مورد کتاب، به زندگینامه سکاکی و اثر وی، روش سکاکی در کتابش و تقسیماتی که وی برای علم بلاغت قائل بوده پرداخته شده است.
مقدمه نویسنده، به تعریف علم بلاغت و توضیح مطالبی پیرامون کتاب، اختصاص یافته است. این کتاب، همه علوم بلاغت را دربر داشته و قسمتی هم از آن، درباره بدیع است.
از جمله علوم و مطالبی که در کتاب مطرح شده است، عبارتند از:
- علم صرف (مباحثی همچون: اشتقاق و قوانین آن، افعال، هیئت اسماء متصل به افعال و انواع احتراز از خطا)؛
- علم نحو (مباحثی همچون: تعریف علم نحو، معرب، فاعل و اعراب)؛
- علم معانی و بیان (مباحثی همچون: ضبط معاقد علم معانی، اسناد خبری، تفصیل اعتبارات مسندالیه، تفصیل اعتبارات مسند، فصل و وصل، ایجاز و اطناب، تمنی، استفهام، امر، نهی، ندا، استعاره و اقسام آن، کنایه و تقسیمات آن)؛
- علم استدلال یا علم خواص ترکیب کلام (مباحثی همچون: دو حکم متناقض، عکس، استدلالی که هر دو جمله آن شرطی یا یکی شرطی و دیگری خبری باشد و مجاری و احوال قیاسات)
- علم شعر و بیان اعجاز قرآن و رد مطاعن مخالفان (مباحثی همچون: بیان مراد از شعر، تتبع اوزان، مخترعات علم شعر، انواع قافیه به اعتبار روی و...).
به عقیده برخی، سکاکی در این کتاب، از روش قانونمندی استفاده نموده است. او کوششهای عبدالقاهر جرجانی را درباره ساختهای نحوی، زیر عنوان علم معانی، دستهبندی نموده است؛ درحالیکه تحلیلهای خودش را درباره تمثیل، مجاز (شامل استعاره) و کنایه، زیر عنوان علم بیان، آورده است.
سکاکی به این دو علم، توصیف نسبتا خلاصهای درباره صنایع بدیعی اضافه کرده و خود، آنها را «محاسن الکلام» نامیده است. او بدیع را بر اساس لفظ و معنی تقسیم نموده است؛ ازاینروی به نظر وی، صنعتی مانند مطابقت که در آن شاعر روز و شب را با هم میآورد، صنعتی معنوی است؛ زیرا شاعر با معنی سروکار داشته و از طرف دیگر، صنعتی مانند اعنات، صنعتی لفظی است؛ زیرا شاعر فقط به الفاظ توجه میکند.
وضعیت کتاب
بر محور این کتاب، کارهایی چند صورت گرفته است، از جمله محمد بن عبدالرحمان قزوینی، معروف به خطیب دمشق، در قرن هشتم هجری، درصدد برآمد که قسم سوم این کتاب را که شامل معانی، بیان و بدیع است، مختصر و به طریق بهتری تنظیم کند؛ لذا کتاب «تلخیص المفتاح» را نوشت که سخت مورد اقبال ادبا قرار گرفت؛ بهطوریکه باعث شد خود «مفتاح العلوم» فراموش شود و همه بدین کتاب مختصر روی آورند و به شرح و تحشیه آن بپردازند.
فهرست مطالب، آیات، احادیث، ابیات شعری، انصاف ابیات، مصطلحات بلاغی مذکور در متن، به همراه فهرست منابع و مصادر مورد استفاده محقق، در انتهای کتاب آمده است.
منابع
- نرمافزار ادبيات عرب، مرکز تحقيقات کامپيوتری علوم اسلامی نور.