جعفر بن احمد قمی
«جعفر بن احمد بن علی قمی» معروف به «ابن رازی»، محدث و فقیه امامی قرن ۴ قمری و از مشایخ شیخ صدوق است. ابن رازی کتابهای حدیثی بسیاری تألیف کرده که معروفترین آنها با نام «جامع الأحادیث النبویة» به همراه پنج کتاب دیگر باقی مانده از او، در یک مجموعه به چاپ رسیده است.
نام کامل | جعفر بن احمد بن علی قمی |
زادگاه | قم |
وفات | قرن ۴ قمری |
مدفن | شهر ری |
اساتید |
محمد بن عبدالله شیبانی، سهل بن احمد دیباجی، احمد بن علی بن محمد النجار، حسن بن حمزة شریف علوی ابومحمد، هارون بن موسی تلعکبری،... |
شاگردان |
شیخ صدوق، عبیدالله بن موسی بن احمد علوی، محمد بن علی الدقاق، محمد بن علی بن محمد الفوی،... |
آثار |
جامع الأحادیث، کتاب العروس، الغایات، المسلسلات، نوادر الاثر فی علی خیرالبشر، الاعمال المانعة من دخول الجنة،... |
محتویات
معرفی اجمالی
تمام منابع اتفاق دارند که او «ابومحمد جعفر ایلاقی قمی»،[۱] معروف به «ابن الرازی» میباشد و قمیالاصل، اما ساکن ری بوده است و در قرن چهارم هجری میزیسته است. در نام پدر ابن الرازی اختلاف است؛ بعضی او را فرزند احمد و بعضی فرزند علی دانستهاند. منشأ اختلاف یا «عدم دقت در آثار او» و یا تحریف از سوی نساخ است.
سید بن طاووس[۲]، ابن فهد حلی[۳]، علامه مجلسی[۴]، خوانساری[۵]، شهید ثانی[۶]، آقا بزرگ تهرانی[۷] و شیخ عباس قمی[۸]، او را فرزند احمد دانستهاند. در مقابل این نظریه، افرادی چون: شیخ صدوق[۹]، شیخ طوسی[۱۰] و ابن داود[۱۱] او را فرزند علی میدانند.
علامه شعرانی میگوید: مصنف این کتاب (جامع الاحادیث) ثقةالاسلام ابومحمد جعفر بن احمد بن علی القمی الایلاقی نزیل الری میباشد. در بعضی نسخهها «ابن علی بن احمد» ذکر شده؛ اما «ابن احمد بن علی» صحیح است.[۱۲]
از دو قول مذکور، قول اول صحیح به نظر میرسد؛ زیرا خود ابومحمد رازی پس از حدیث چهارم کتاب المسلسلات، خود را فرزند احمد بن علی معرفی کرده و فرموده است: «قال ابومحمد جعفر بن احمد بن علی الرازی، مصنف هذاالکتاب: قلنا للحسن بن...».[۱۳]
این را هم باید افزود که پدر ابومحمد جعفر (احمد بن علی)، خود از علما و یکی از مشایخ فرزندش، ابن رازی بوده است.[۱۴] ابومحمد جعفر قمی خود یکی از مشایخ تفسیر منسوب به امام عسکری علیهالسلام است. محمدبن جعفر الدقاق میگوید: حدثنی الشیخان الفقیهان، ابوالحسن محمد بن احمد بن علی بن الحسن بن شاذان و ابومحمد جعفر بن احمد بن علی القمی رحمةالله علیه.[۱۵]
از نگاه عالمان
علما در وثاقت ابومحمد جعفر قمی اتفاق نظر ندارند؛ لیکن افراد دقیقی چون سید بن طاووس، از کتب او نقل کردهاند که این، نشانه وثاقت او است. نکته گفتنی این که افرادی که او را ثقه ندانستهاند، وی را تضعیف نکردهاند.
بیشتر علما -از جمله ابوعلی حائری در «منتهی المقال»-[۱۶] در ذکر ابوجعفر قمی، به قول شیخ طوسی استناد کردهاند که گفته است: «جعفر بن علی بن احمد قمی المعروف بابن الرازی یکنی ابا محمد صاحب تصنیفات».[۱۷]
ملاحظه میشود که این جمله هیچ اشارهای به ثقه بودن ابن رازی ندارد، مگر این که بپذیریم شیخ فقط افراد موثق را آورده است.
در این میان نقل مطلب تکملة الرجال خالی از لطف نیست. عبدالنبی کافلی میگوید: او (ابن الرازی)، همچنان که از کتاب معانی الاخبار برمیآید، یکی از مشایخ شیخ صدوق است. ابن داود از وصف صدوق، اخذ توثیق کرده است (جمله صدوق این است: ابومحمد جعفر بن علی بن احمد الفقیه القمی الایلاقی رضی الله عنه). همچنین وصف «فقیه» و تعبیر «رضی الله عنه»، غایت حُسن است و شاید در نسخهای که نزد ابن داود بوده، کلمه «فقیه» به «ثقه» تبدیل شده است.[۱۸]
رجالی معاصر، محمدتقی شوشتری پس از نقل سخن وحید بهبهانی (که ابن الرازی را بر اساس وصف شیخ صدوق ثقه دانسته) میگوید: مورد روایات و ترضّی متعین نشد و این که او فقیه باشد، اعم از وثاقت است».[۱۹] (ممکن است کسی فقیه باشد، ولی موثق نباشد.)
کسانی نیز او را توثیق کردهاند؛ از جمله ابن داود نوشته است: «جعفر بن علی بن احمد القمی معروف به ابن الرازی ابومحمد، ثقة، مصنف».[۲۰] عنایت الله قهپایی نیز همین را در مجمع الرجال نقل کرده است.[۲۱]
سید بن طاووس میگوید: «این جعفر بن احمد عظیمالشأن از مشهورین است»[۲۲] و در فلاح السائل او را «فقیه سعید»، وصف میکند.[۲۳] شیخ صدوق در کتابهای مختلف خود از او روایت نقل کرده و در همه آنها او را فقیه توصیف و از خداوند برای او طلب رضایت میکند.[۲۴]
خویی قدس سره نیز به همین مطلب اشاره دارد.[۲۵]
علامه مجلسی میگوید: مؤلف این ۴ کتاب (العروس، المسلسلات، المانعة و الغایات) در کتب رجال غیر مذکور است؛ ولکن او از قدما است. نزدیک به عصر شیخ مفید یا هم عصر او... سید بن طاووس از کتابهای او در اقبال و غیر آن نقل روایت کرده است و این عمل، مؤید توثیق ابن الرازی است.[۲۶]
ابن فهد حلی[۲۷] و شهید ثانی[۲۸] در کتب خود از کتابهای او نقل روایت کردهاند، که خود دلیل اعتماد آنها به ابن الرازی است.
وحید بهبهانی میگوید: ظاهراً او از مشایخ صدوق است و طبق آنچه که گفته شده، شیخ الاجازه وی است و در آن (شیخ الاجازه بودن) اشعار به وثاقت است و صدوق از او بسیار روایت کرده و او را به عنوان فقیه ستوده است و این مطلب هم اشاره به وثاقت او دارد.[۲۹]
محدث نوری میگوید: این شیخ در کتب رجالی که به ما رسیده غیر مذکور است، مگر در رجال ابن داود. با این که از مؤلفین معروف و بزرگان حدیث است و تألیفات او بین علما دست به دست میگردد... از همه آنچه که ذکر کردیم، معلوم میشود که او از علمای معروفی است که احتیاج به تزکیه و توثیق ندارند و ایشان داخل در جمعی هستند که شهید ثانی در شرح الدرایه گفته است: مشایخ مشهور ما از زمان کلینی تاکنون هیچ کدام به خاطر ثقه بودنشان در هر زمان و تقوای فوقالعادهشان نیاز به تنصیص تزکیه ندارند.[۳۰]
سید محسن امین، بعد از نقل اقوال مختلف، میگوید: از آنچه گذشت، دانسته میشود که شایسته نیست در وثاقت و جلالت او تأمل کنیم و اگر شیخ صدوق او را به فقیه توصیف نمیکرد نیز کافی بود (همین که صدوق از او حدیث کرده، دلیل بر توثیق او است) و وصف صدوق دال بر فقیه بودن او است.[۳۱]
و شیخ عباس قمی میگوید: ابومحمد نزیل الری شیخنا الاجل الاقدم المؤید المسدد الفقیه النبیه المحدث المتتّبع صاحب التصانیف الکثیره...؛ تعجب دارد این سستی علمای رجال که این شیخ بزرگ جلیل القدر را با این همه کتاب ذکر نکردهاند و هیچ گونه اشارهای به زندگی و آثارش نداشتهاند![۳۲]
و در سفینةالبحار میگوید: «او از بزرگان حدیث و مؤلفین معروف است و تألیفات او در بین علما دست به دست میگردد».[۳۳]
شیخ آقا بزرگ در طبقات اعلام الشیعه برای او دو عنوان قرار داده است و در عنوان «جعفر بن علی بن...» او را ثقه معرفی میکند.[۳۴]
اساتید و شاگردان
آقا بزرگ تهرانی میگوید: «او معاصر شیخ صدوق است و از همدیگر روایت کردهاند».[۳۵] این که از یکدیگر روایت نقل کردهاند، هیچ منافاتی ندارد؛ زیرا مثل این قضیه بسیار واقع شده است؛[۳۶] چرا که همیشه بین دو راوی رابطه شاگردی و استادی محض برقرار نبوده است؛ بلکه گاهی دو استاد هم سطح در یک مجلس برای همدیگر روایت نقل میکردند و اجازه نقل روایت هم به یکدیگر میدادند.
اکثر اساتید و مشایخ ابومحمد جعفر قمی از علمای قرن چهارم هستند؛ با توجه به کتب وی، اساتید وی بیش از ۶۰ نفر هستند که به نام چند تن از آنها اشاره میکنیم:
- ۱- محمد بن عبدالله شیبانی (متوفی ۳۸۷)؛
- ۲- سهل بن احمد دیباجی (متوفی ۳۷۰)؛
- ۳- احمد بن الحسن بن احمد بن عقیل؛
- ۴- احمد بن علی قمی (پدر جعفر قمی)؛
- ۵- احمد بن علی بن محمد النجار ابوالحسن؛
- ۶- صاحب اسماعیل بن عباد (وزیر)؛
- ۷- حسن بن حمزة العلوی الشریف ابومحمد؛
- ۸- المعافی زکریا القاضی ابوالفرج؛
- ۹- هارون بن موسی التلعکبری (متوفی ۳۸۵)؛
- ۱۰- محمد بن محمد الحافظ؛
- ۱۱- محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی (شیخ صدوق).
همچنین از کسانی که از او روایت کردهاند، تعداد محدودی را میشناسیم که عبارتند از:
- ۱- مرحوم شیخ صدوق که در کتب خود از او نقل کرده است؛
- ۲- عبیدالله بن موسی بن احمد العلوی السید ابوالفتح؛
- ۳- محمد بن علی بن محمد بن جعفر الدقاق، که تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیهالسلام را از او روایت کرده است؛
- ۴- محمد بن علی بن محمدالفوی (از استادان مفید ثانی).
آثار و تألیفات
سید بن طاووس از الفهرست کراجکی نقل کرده که شیخ ابومحمد جعفر قمی ۲۲۰ کتاب داشته است،[۳۷] ولی متأسفانه از آن همه کتاب جز ۶ کتاب، چیزی به دست ما نرسیده است. کتابهای جعفر قمی دو دستهاند: اول) آنچه که از گزند حوادث مصون مانده و به دست ما رسیده و چاپ شده است؛ دوم) کتابهایی که نویسندگان از آنها نقل کردهاند و به عبارتی از منابع به شمار میروند؛ ولی از بین رفته و موجود نیستند. آثار به جا مانده و چاپ شده عبارت است از:
- ۱- جامع الأحادیث؛ که در آن ۶۰۰ روایت (و به نقلی ۱۰۰۰ روایت) از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، به ترتیب حروف الفبا، جمع شده که مسند هستند.
- ۲- العروس؛ در خصایص و آداب روز جمعه است. و علت نامگذاری آن به عروس، این است که در ابتدای آن از امام صادق علیهالسلام روایت کرده: «زمانی که روز قیامت میشود، روزها به شکلهایی که مردم آنها را میشناسند (که ایام هفتهاند) مبعوث میشوند؛ روز جمعه مثل عروس زیبایی است...».[۳۸]
- ۳- الغایات؛ الغایات، یعنی اموری که آنچه غایت چیزی است به نحو افعل التفضیل از روایات؛ مثل احبّ الاعمال، افضل الاعمال، افضل الدعا،... .
- ۴- المسلسلات؛ خوانساری درباره ویژگی این کتاب گفته است: «جمع کرده روایاتی را که در تمام سندش لفظ خاصی قرار گرفته تا برسد به معصوم».[۳۹]
- ۵- نوادر الاثر فی علی علیهالسلام خیرالبشر؛ در این کتاب، حدیث نبوی «علی خیرُالبشر» از بیش از ۷۰ طریق جمعآوری شده است.[۴۰]
- ۶- الاعمال المانعة من دخول الجنة؛ شیخ آقا بزرگ گفته است: المانعات من دخول الجنه (اعمالی که مانع وارد شدن انسان به بهشت میشود) در آن ذکر شده است.[۴۱]
به نظر میرسد، این کتابها در پاسخ به درخواست فردی به رشته تحریر درآمدهاند. این کتابها، از منابع بحارالانوار بوده و علما با دیدی تحسینآمیز از این کتب یاد کردهاند.
همچنین آثار منسوب به او عبارتند از:
- ۱- الامام والمأموم (ادب الامام والمأموم)؛ خوانساری گفته است: و از جمله مصنفات او کتاب ادب الامام والمأموم است.
- ۲- دفن المیت: که خود ابن الرازی در الغایات بدان اشاره کرده است.
- ۳- المنبیء عن زهد النبی صلی الله علیه و آله؛
- ۴- فضائل جعفر بن ابیطالب؛
- ۵- فضل الجمعه.
گزیدهای از روایات
در پایان به ذکر چند روایت از کتابهای ابومحمد جعفر قمی تبرک میجوییم:
۱- جایگاه پیروان امیرمؤمنان علیهالسلام:
حدیث اول، حدیث فواطم است که دربردارنده فضل شیعه میباشد: ...عن ام کلثوم بنت علی علیهالسلام عن فاطمة بنت رسول الله صلی الله علیه وآله قالت: سمعت رسول الله یقول: لما اُسری بی الی السماء دخلت الجنّة. فاذا انا بقصر من دُرّة بیضاء مجوّفة و علیها باب مکلّل بالدّرّ والیاقوت و علی الباب ستر. فرفعت رأسی. فاذا مکتوب علی الباب: لااله الاّ الله، محمّد رسول الله، علی ولی القوم؛ و اذا مکتوب علی السّتر: بخ بخ من مثل شیعة علی. فدخلته، فاذا انا بقصر من عقیق احمرّ مجوّف و علیه باب من فضة مکلّل بالزّبرجد الأخضر و اذا علی الباب ستر. فرفعت رأسی و اذا مکتوب علی الباب: محمّد رسول الله، علی وصی المصطفی؛ و اذا علی الستر مکتوب: بشّر شیعة علی بطیب المولد. فدخلته. فاذا انا بقصر من زمرّد اخضر مجوّف لم أرَ أحسن منه و علیه باب من یاقوتة حمراء مکلّلة باللؤلؤ و علی الباب ستر. فرفعت رأسی فاذا مکتوب علی السّتر. شیعة علی هم الفائزون. فقلت: حبیبی جبرئیل! لمن هذا؟ فقال: یا محمّد! لابن عمّک و وصیک علی بن ابیطالب. یحشر النّاس کلّهم یوم القیامة حفاة عراة الاّ شیعه علی علیهالسلام و یدعی النّاس بأسماء اُمّهاتهم ما خلا[۴۲] شیعة علی علیهالسلام فانّهم یدعون بأسماء ابائهم. فقلت: حبیبی جبرئیل! کیف ذاک؟ قال: لانّهم أحبّوا علیا فطاب مولدهم.[۴۳]
...پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: زمانی که معراج رفتم، داخل بهشت شدم. قصری دیدم از مروارید سفید میان تهی و بر آن دری بود که شکوفههایی از دُرّ و یاقوت داشت و بر در پردهای بود. سر بلند کردم، بر روی در نوشته شده بود: «معبودی نیست مگر خدای یگانه، محمد فرستاده او است، علی سرپرست قوم است» و بر پرده نوشته شده بود: «آفرین، آفرین، به مثل شیعه علی». پس وارد آن شدم، قصری از عقیق سرخ دیدم که دری از نقره داشت که به شکوفههایی از زبرجد سبز آراسته شده بود و بر در پردهای بود. سرم را بلند کردم، بر در نوشته شده بود: «محمد فرستاده خدا است، علی وصی مصطفی است» و بر پرده نوشته شده بود: «شیعه علی را به پاکی تولد (آمیخته نبودن نسل به واسطه زنا و شبهه) مژده و بشارت بده» وارد آن شدم. پس قصری دیدم از زمرّد سبز که بهتر از آن را ندیدهام و دری داشت از یاقوت سرخ که مزین شده بود به شکوفههایی از لؤلؤ، و بر در پردهای بود. سرم را بلند کردم، بر پرده نوشته شده بود: «شیعه علی رستگارانند.» گفتم: حبیبم جبرئیل! این قصر برای کیست؟ گفت: یا محمد! برای پسرعمو و وصی تو علی بن ابیطالب. همه مردم در روز قیامت پابرهنه و عریان محشور میشوند، مگر شیعه علی و مردم را به نام مادرشان صدا میزنند (برای تحقیر)، مگر شیعه علی که آنان را به نام پدرانشان میخوانند. گفتم: حبیبم جبرئیل! چرا آن گونه است؟ گفت: چون آنان علی را دوست دارند، پس پاکی تولد دارند (پدرانشان مشخص است).
۲- بهترین مردمان:
عن ابی عبدالله علیهالسلام قال: اورع الناس من وقف عندالشبهة و اعبد الناس من اقام الفرائض و ازهد الناس من ترک المحارم (الحرام) و اشدّ الناس اجتهادا من ترک الذنب؛[۴۴] ...امام صادق علیهالسلام فرمود: پرهیزکارترین مردم کسی است که موقع شبهه توقف کند و عابدترین مردم، به جا آورنده واجبات است و زاهدترین مردم، ترک کننده حرام است و کوشاترین مردم کسی است که گناه را ترک کند.
۳- سزای همسایه آزار:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: لایدخل الجنة من لایأمن جاره بَوائقه؛[۴۵] پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که همسایگان از آزار و اذیتش ایمن نیستند، وارد بهشت نمیشود.
۴- نزدیکترین حالت به کفر:
عن ابی عبدالله علیهالسلام قال: ان اقرب ما یکون احدکم الی الکفر اذا تحفظ علی اخیه زَلَـله لیعیره به یوما؛[۴۶] امام صادق علیهالسلام فرمود: نزدیکترین حالت شما به کفر، زمانی است که لغزش برادر (دینی) خود را حفظ میکنید تا یک روزی به او برگردانید (مثلاً سرزنش کنید که تو فلانی بودهای).
۵- روز جمعه و تفقه در دین:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: افّ لکل مسلم لایجعل فی کل جمعة یوما یتفقه فیه امرالله و یسئل عن دینه؛[۴۷] پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اُف بر مسلمانی که در هر هفته روزی را برای تفقه در دینش قرار ندهد!
۶- فضیلت حدیث اهل بیت علیهمالسلام:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: اربعون حدیثا یستظهر بها الرجل فی حبّنا اهل البیت خیر من اربعین الف دینار یتصدق به، واعطاه الله بکل حدیث ثواب نبی و کان له بکل حرف نور یوم القیامة؛[۴۸] پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: چهل حدیث در حبّ ما اهل بیت که بدان از ما پشتیبانی شود، بهتر از ۴۰ هزار دینار صدقه است. خداوند به نقل هر حدیثی، ثواب کار پیامبری میدهد و برای حافظ حدیث در روز قیامت به ازای هر حرفی، نوری خواهد بود.
۷- نیکی به والدین:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: برّوا آبائکم یبرّکم ابنائکم؛[۴۹] پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به پدرانتان (والدین خود) نیکویی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند.
۸- چگونه زیستن:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: التودّد الی الناس نصف العقل والرفق نصف العیش و ما عال امرء اقتصد؛[۵۰] پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دوستی با مردم، نصف عقل و رفق و مدارا، نصف زندگی است، و نادار نشد مردی که میانهروی کرد.
۹- همسایه و رفیق:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: الجار ثم الدار والرفیق ثم الطریق؛[۵۱] پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اول همسایه، سپس خانه و اول رفیق، سپس راه. (انسان باید رفیقش را بشناسد تا بتواند با او مسافرت کند.)
۱۰- اثر تلقین:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: من تفاقَر اِفتَقر و من تمارض مَرِض؛[۵۲] کسی که خود را به فقر بزند، فقیر خواهد شد و کسی که خود را به مریضی بزند، مریض میشود.
۱۱- خواب عاقل:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: نوم العاقل افضل من سهر الجاهل؛[۵۳] پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خواب عاقل بهتر از شب زندهداری جاهل است.
۱۲- گلهای زندگی:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: الولد ریحانة و ریحانتی الحسن والحسین؛[۵۴] پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: فرزند، گل زندگی است و گلهای من، حسن و حسین هستند.
۱۳- قدردانی از مردم:
قال رسول الله علیهالسلام: لایشکر الله من لایشکر الناس؛[۵۵] پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند از شخصی که سپاس مردم را به جا نمیآورد، قدردانی نمیکند.
۱۴- فضیلت امیرمؤمنان علیهالسلام:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: علی خیرالبشر من شک فقد کفر؛[۵۶] پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: علی بهترین بشر است؛ هر که شک کند، کافر است.
پانویس
- ↑ ایلاقی: منسوب به «ایلاق» که ملکی است منطقهی چاچ در ماوراءالنهر ر.ک: فرهنگ آنندراج.
- ↑ الدروع الواقیه، فصل ۲۴، ص ۲۵۰ و ۲۴۸؛ فلاح السائل، فصل ۱۹، ص ۲۹۳.
- ↑ عدةالداعی، ص ۲۴۲؛ التحصین، ح ۳۹.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱، ص ۳۷.
- ↑ روضات الجنات، ج ۲، ص ۱۷۲.
- ↑ جامع الاحادیث، ص ۹؛ اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۸۲.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه، قرن الرابع، ص ۶۸.
- ↑ فوائد الرضویه، ص ۵۹؛ سفینةالبحار، ج ۱، ص ۵۹۶.
- ↑ معانی الاخبار، ح ۳، ص ۶؛ توحید، باب ۴، ص ۸۸؛ عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۱۲۶.
- ↑ رجال الشیخ طوسی، ص ۴۱۸.
- ↑ رجال ابن داود، ص ۸۶.
- ↑ جامع الاحادیث، ص ۱۰.
- ↑ مسلسلات، حدیث ۴، ص ۲۴۲.
- ↑ اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۸۲.
- ↑ تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیهالسلام، ص ۹.
- ↑ منتهی المقال فی احوال الرجال، ج ۲، ص ۲۵۵.
- ↑ رجال الطوسی، ص ۴۱۸.
- ↑ تکملة الرجال، ج ۱، ص ۲۴۸ و ۲۴۹.
- ↑ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۶۴۱، ش ۱۴۷۰.
- ↑ رجال ابن داود، ص ۸۶.
- ↑ مجمع الرجال قهپایی، ج ۲، ص ۳۱.
- ↑ الدروع الواقیة، ص ۲۴۸.
- ↑ فلاح السائل، فصل ۱۹، ص ۲۹۳.
- ↑ معانی الاخبار، ح ۳، ص ۶؛ توحید، باب ۴، ص ۸۸؛ عیون اخبارالرضا، ج ۱، باب ۱۲، ح ۱، ص ۱۲۶.
- ↑ معجم الرجال الحدیث، ج ۴، ص ۸۳، ش ۲۱۹۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱، ص ۳۷.
- ↑ عدةالداعی، ص ۲۴۲؛ التحصین، ح ۳۹.
- ↑ اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۸۲.
- ↑ تعلیقه الوحید بهبهانی، ص ۸۳. (حاشیه بر منهاج المقال)
- ↑ همان.
- ↑ همان.
- ↑ فوائد الرضویه، ص ۵۹.
- ↑ سفینةالبحار، ج ۱، ص ۵۹۶.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه، قرن الرابع، ص ۷۱.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه، قرن الرابع، ص ۶۹.
- ↑ جامع الاحادیث، شعرانی.
- ↑ الدروع الواقیه، ص ۲۴۸.
- ↑ اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۸۲.
- ↑ روضات الجنات، ج ۲، ص ۱۷۲.
- ↑ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج ۳، ص ۵۳۰.
- ↑ جامع الاحادیث، ص ۲۶، به نقل از الذریعه.
- ↑ در جامع الاحادیث به جای «ماخلأ» کلمه «الاّ» آمده است.
- ↑ جامع الاحادیث؛ کتاب مسلسلات، ح ۱۴، ص ۲۵۰؛ به نقل از شیخ عباس قمی در فوائد الرضویه، ص ۶۰، از بحارالانوار.
- ↑ جامع الاحادیث؛ کتاب الغایات، ص ۱۸۰؛ جامع الاحادیث، تهرانی، ص ۶۹.
- ↑ همان؛ کتاب الاعمال المانعة، ص ۲۸۱.
- ↑ همان؛ کتاب الغایات، ص ۲۳۴.
- ↑ همان؛ باب الف، ص ۵۸.
- ↑ همان.
- ↑ همان، باب الباء، ص ۶۳.
- ↑ همان، باب التاء، ص ۶۴.
- ↑ همان، باب الجیم، ص ۶۹.
- ↑ همان، باب المیم، ص ۱۱۶.
- ↑ همان، باب النون، ص ۱۲۴.
- ↑ همان، باب الواو، ص ۱۲۸.
- ↑ همان، باب اللاء، ص ۱۳۲.
- ↑ جامع الاحادیث، نوادر الاثر فی علی الخیرالبشر، ح ۱ و ۲، ص ۲۹۷ و ۲۹۸.
منابع
- "ابومحمد جعفر بن احمد ایلاقی قمی"، ستارگان حرم، عباسعلی مردی قشلاقی، ج ۱۳، ص ۶۶-۸۸.