منابع و پی نوشتهای متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

استخاره

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«استخاره» به معنای طلب خیر کردن، عنوانى‌ عام‌ برای‌ آن گونه‌ از آداب‌ دینى‌ است که‌ با انجام‌ دادن‌ آنها، شخص‌ انتخاب‌ احسن‌ را از خداوند مى‌طلبد. استخاره‌ کردن‌ در امری‌ که‌ در شرع‌ حکمى‌ روشن‌ دارد، روا نیست‌ و تنها در کارهای‌ مباح‌ یا در انتخاب‌ میان‌ دو چیز مستحب‌، نیکو و پسندیده‌ است‌.

مفهوم‌ استخاره

«استخاره‌» در لغت‌، طلب‌ و خواستن‌ بهترین‌ حالت در امری‌ است‌، اما در اصطلاح‌ دینى‌، واگذاردن‌ انتخاب‌ به‌ خداوند در کاری‌ است‌ که‌ انسان‌ در انجام‌ دادن‌ آن‌ تردید و تأمل‌ دارد. گاه‌ در روایات‌، استخاره‌ مشاوره‌ای‌ با خداوند دانسته‌ شده‌ است‌.

صاحب جواهر می گوید: استخاره دارای دو معنی است: 1- از خدا بخواهد تا خیر و برکت را در عملی قرار دهد که تصمیم بر انجام آن گرفته است. 2- از خدا بخواهد تا او را در انتخابش موفق بدارد، یعنی توفیق شناخت حق را به او مرحمت فرماید و یا مسیر حق را در زبان و بیان طرف مشاوره اش قرار داده تا به او القا گردد.

همچنین، استخاره‌ به‌ معنى‌ دعا به‌ درگاه‌ خداوند و طلب‌ بهترین‌، در فرهنگ‌ اسلامى‌ جایگاه‌ ویژه‌ای‌ داشته‌ است‌؛ ابن ادریس حلی با یاد کردن‌ این‌ نکته‌ که‌ استخاره‌ در زبان‌ عرب‌ اساساً به‌ معنای‌ دعاست‌، بر این‌ جایگاه‌ تأکیدی‌ ویژه‌ داشته‌ و بر لزوم‌ پیراستن‌ سنت‌ استخاره‌ از زوائد توصیه اکید کرده‌ است‌. دعای‌ ۳۳ از صحیفه سجادیه‌ نیایشى‌ برای‌ استخاره‌ است‌ و در آن‌ از خداوند درخواست‌ مى‌شود تا آنچه‌ مشیت‌ و خواسته حق‌ است‌، الهام‌ فرماید.

علامه مجلسی پس از بحث طولانی درباره استخاره می گوید: «به گمان من این که اکثر روایات معتبره دلالت بر مشروعیت اصل استخاره دارد بدان جهت است که انسان استبداد رأی به خرج نداده و به خدای بزرگ توسل جوید و در تمام امور به حضرت حق توکل نماید و اقرار کند که در برخی از موارد آگاه به مصالح خود نیست و به همین دلیل از طرق مختلف مثل دعا یا نظرخواهی و مشورت با دیگران و یا تفأل به وسیله تسبیح یا قرآن و... از خداوند استمداد جوید، که البته میزان قبولی از سوی خداوند و راهنمایی حضرت حق بستگی به حال و توسل و التجا شخص به خداوند دارد.»[۱]

سید بن طاووس در کتاب‌ «فتح‌ الابواب‌» خود، ابتدا توضیحى در معناى استخاره و دلیل عقلى بر نیکو بودن آن داده و می گوید: «چطور ممکن است مشاوره با هر عاقل و حکیم و ... ستوده باشد، اما مشورت با خداوند عالِم به سرانجام انسانها که به غیب و شهود آگاه است، ستوده نباشد؟! من نیز براى اثبات رجحان استخاره این کتاب را به رشته تحریر درآوردم.»

امام خمینی در کتاب گرانقدر «کشف الاسرار» می گوید: «از برای استخاره دو معنی است، که یکی از آنها معنی حقیقی استخاره است و در اخبار، از آن بیشتر نام برده شده و پیش خواص متعارف است و آن طلب خیر نمودن از خداست و آن در تمام کارهایی که انسان می کند، خوب و مستحب است و این از رشته دعا است که در قرآن به آن اهمیت شایان داده... . یک معنای دیگر استخاره آن است که پس از آنکه انسان به کلی در امری متحیر و وامانده شد، نه عقل او را به خوبی و بدی آن راهنمایی کرد و نه عاقل دیگر راه خیر و شر را به او فهماند و نه خدای جهان درباره آن کار، تکلیفی و فرمانی داشت که راهنمای او باشد، در این صورت که هیچ راهی برای پیدا کردن خوب و بد در کار نیست ... در این حال دین داران می گویند: خدای عالم که پناه بیچارگان و دادرس افتادگان است ...، یک راه امیدی به روی انسان از عالم رحمت و رأفت و مهربانی اش باز کرده و اگر با این حال اضطرار انسان به او پناه ببرد و از او راهنمایی جوید... ناچار خدای جهان که قادر بر پیدا و نهان است، یا دل او را به یک سوی می کشاند و راهنمای قلب او می شود و این یک گونه استخاره است یا از او دستگیری کرده، دست او را به یک سبحه (تسبیح) می ­اندازد و یا به وسیله قرآن به یک سو او را دلگرم می­ کند.»[۲]

البته استخاره در تمام امور توصیه نشده است؛ در مقدمه «دعاى ۳۳ صحیفه» ترجمه مرحوم فیض‌الاسلام از قول شیخ مفید آمده است: «شایسته نیست کسى که از خداى تعالى استخاره مى نماید در چیزى باشد که او را از آن نهى کرده یا بر او واجب نموده است، استخاره در امر مباح و چیزى است که روا باشد، مانند رفتن به یکى از دو مجلس که جمع بین هر دو ممکن نباشد.»

استخاره‌ و طلب‌ کردن‌ بهترین‌ از خداوند نزد مذاهب‌ گوناگون‌ اسلامى‌ امری‌ پسندیده‌ شمرده‌ شده‌ و در این‌ باره‌ احادیثى‌ چند از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام نقل‌ شده‌ است‌. از نخستین‌ نمونه‌های‌ عمل‌ به‌ استخاره‌ در دوره اسلامى‌ روایتى‌ از امام علی علیه السلام است‌، مبنى‌ بر این که‌ چون‌ پیامبر صلی الله علیه و آله وی‌ را به‌ یمن‌ فرستاد، او را بر بکارگیری‌ استخاره‌، آنگاه‌ که‌ تصمیم‌گیری‌ دشوار گردد، ترغیب‌ کرد و فرمود: «یَا عَلِیُّ مَا حَارَ مَنِ اسْتَخَارَ»؛[۳] هر که خیر در امور خود را از خدا خواستار گردید سرگردان نگشت.

شیوه‌های استخاره

در منابع‌ دینى‌ از دیرگاه‌ درباره استخاره‌ گفت‌گو شده‌ و برای‌ آن‌ آدابى‌ از دعا، نماز و اذکار بیان‌ گردیده‌ است‌. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده: «اِذا اَرادَ اَحَدُکمْ اَمْراً فَلا یشاوِرْ فِیهِ اَحَداً حَتّى یبْدَأْ فَیشاوِرَ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقیلَ لَهُ: ما مُشاوَرَةُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ قالَ: یسْتَخیرُ اللهَ فیهِ اَوَّلا ثُمَّ یشاوِرُ فیهِ، فَاِنَّهُ اِذا بَدَأَ بَاللهِ اَجْرَى اللهُ لَهُ الْخَیرَ عَلى لَسانِ مَنْ شاءَ مِنَ الْخَلْقِ»؛[۴] هرگاه یکى از شما اراده کارى کرد، با احدى قبل از حضرت حق مشورت نکند، ابتداى مشورت خود را با پروردگار قرار دهد. عرضه داشتند: مشاورت با خداوند چگونه است؟ فرمود: به صورت دعا از حضرت حق بخواهد که آنچه خیر اوست پیش آورد، سپس با اهلش مشورت کند، که هر کس از خداوند خیر بخواهد حضرت محبوب خیرش را بر زبان هر که از خلقش بخواهد جارى کند.

نماز استخاره

در حدیثى‌ نبوی‌ به‌ روایت‌ جابر به‌ چگونگى‌ نماز استخاره‌ پرداخته‌ شده‌ است‌. در این‌ حدیث که‌ از منابع‌ اساسى‌ در مباحث‌ فقهى‌ مربوط به‌ نماز استخاره‌ به‌ شمار مى‌آید، دعای‌ ویژه‌ای‌ نیز برای‌ تعقیب‌ این‌ نماز آمده‌ است‌. در منابع‌ امامیه‌ به‌ علاوه‌، احادیث‌ دیگری‌ به‌ نقل‌ از ائمه‌ علیهم السلام در آداب‌ نماز استخاره‌ آمده‌ است‌. نماز استخاره‌ نزد فقیهان‌ از نمازهای‌ مستحب‌ شمرده‌ شده‌ است‌.

به‌ اتفاق‌ مذاهب‌ فقهى‌، نماز استخاره‌ دو رکعت‌ است‌ و بنابر قول‌ مشهور، بهتر آن‌ است‌ که‌ در قرائت‌ این‌ نماز پس‌ از فاتحة الکتاب‌، در رکعت‌ نخست‌ سوره کافرون و در رکعت‌ دوم‌ سوره اخلاص‌ خوانده‌ شود. در یک‌ روایت‌ امامى‌ نیز قرائت‌ سوره‌ حشر و سوره الرحمن‌ در رکعت‌ نخست‌ و سوره‌های‌ معوذتین‌ و سوره اخلاص‌ در رکعت‌ دوم‌ توصیه‌ شده‌ است‌. افضل‌ آن‌ است‌ که‌ نماز استخاره‌ در اماکن‌ مقدس‌ چون‌ مساجد و مشاهد گزارده‌ شود. در روایات‌ امامیه‌، نمونه‌هایى‌ از توصیه‌ به‌ اقامه این‌ نماز در مسجدالنبى‌ و نیز به‌جای‌ آوردن‌ آداب‌ استخاره‌ در مشهد امام حسین علیه السلام وارد شده‌ است‌.

استخاره‌ به‌ قرآن‌

در برخى‌ منابع‌ علاوه‌ بر نماز استخاره‌ و دعا، به‌ روش های‌ خاصى‌ نیز در این‌ مورد اشاره‌ شده‌ که‌ گاه‌ سندیت‌ آنها مورد بحث‌ و تأمل‌ بوده‌ است‌:

نخست‌ باید به‌ روایت‌ الیسع‌ قمى‌ از امام‌ صادق‌ علیه السلام اشاره‌ کرد که‌ به‌ موجب‌ آن‌ شخص‌ استخاره‌ کننده‌ به‌ هنگام‌ آماده‌ شدن‌ و قیام‌ برای‌ نماز، مصحف‌ را مى‌گشاید و به‌ نخستین‌ امری‌ که‌ در آن‌ مى‌ بیند، عمل‌ مى‌کند. در شیوه‌ای‌ دیگر که‌ طبرسى‌ بدون‌ ذکر مستند آن‌ را آورده‌ است‌، شخص‌ پس‌ از به‌ جای‌ آوردن‌ نماز مخصوص‌ و دعا، مصحف‌ را مى‌ گشاید و ۷ برگ‌ را شمرده‌، پاسخ‌ خود را در برگ‌ هفتم‌ و سطر یازدهم‌ مى‌ جوید.

اما در حدیثى‌ دیگر از امام‌ صادق‌ علیه السلام از «تفأل‌» به‌ قرآن‌ کریم‌ نهى‌ شده‌ است‌ و گاه‌ در بیان‌ وجه‌ آن‌ چنین‌ گفته‌اند که‌ مراد از تفأل‌ِ مَنهى‌، استفسار و پیش‌بینى‌ حوادث‌ آینده‌ به‌ قرآن‌ است‌؛ یا این که‌ در نهى‌ نظر به‌ تشبه‌ به‌ مردم‌ جاهلیت‌ در تفأل‌ و تطیّر بوده‌ است‌. برخى‌ از علما سعى‌ داشته‌اند تا فرق هایى‌ را میان‌ تفأل‌ به‌ قرآن‌ و استخاره‌ به‌ آن‌ قائل‌ شوند.

استخاره‌ با رقاع‌

در یکى‌ از روشهای‌ استخاره‌ با رُقاع‌ (تکه کاغذهایی که روی آنها چیزی می ­نویسند) دو دستور «اِفْعَل‌» و «لاتَفْعَل‌» بر دو رُقعه‌ نوشته‌ مى‌شود و استخاره‌ کننده‌ با به‌ جای‌ آوردن‌ آدابى‌ خاص‌ یکى‌ از آن‌ دو را برمى‌ دارد و به‌ مقتضای‌ آن‌ عمل‌ مى‌ کند. در روشى‌ دیگر، ۶ رقعه‌ بکار مى‌رود و آنچه‌ در ۳ رقعه‌ متفقاً دستور «افعل‌» آید، بدان‌ عمل‌ مى‌شود.

روایت‌ نخست‌ بدون‌ ضبط اسناد به‌ یکى‌ از ائمه‌ علیهم السلام منسوب‌ گردیده‌ و روایت‌ دوم‌ از امام‌ صادق‌ علیه السلام نقل‌ شده‌ است‌. ابن‌ ادریس‌ و محقق‌ حلى‌ استخاره‌ با رقاع‌ را مورد انتقاد قرار داده‌ و برگرفته‌ از اخبار غیرمعتبر دانسته‌اند. شیخ مفید نیز بر شذوذ این‌ اخبار و ضعف‌ اسناد آن‌ اشاره‌ نموده‌ است‌. برخى‌ نیز چون‌ علامه حلى‌ و شهید اول این‌ انتقاد را وارد ندانسته‌ اند.

استخاره‌ با تسبیح‌

در این‌ نوع‌ استخاره‌ پس‌ از خواندن‌ دعایى‌ مخصوص‌، به‌ اندازه یک‌ قبضه‌ از تسبیح‌ را جدا کرده‌، دانه‌ ها را دو دو مى‌شمارند؛ در صورتى‌ که‌ بازمانده‌ یک‌ باشد، امر مورد نظر را خوب‌ مى‌انگارند. بر پایه آنچه‌ شهید اول‌ یادآور شده‌، این‌ نوع‌ «استخاره‌ به‌ عدد» در سده‌های‌ نخستین‌ اسلامى‌ رواج‌ نداشته‌ است‌؛ تنها ابن‌ طاووس‌ بر پایه روایتى‌ که‌ از امام‌ زمان علیه السلام نقل‌ کرده‌، استناد این‌ سنت‌ را به‌ ائمه‌ علیهم السلام بازگردانیده‌ است‌.

منابع

  1. بحار الانوار، ج 88، ص 287.
  2. کشف الاسرار، ص 91 – 90.
  3. بحارالأنوار، ج 75، ص78.
  4. بحارالانوار، ج۹۱، ص۲۵۲.