احمد بن داوود قمی
«احمد بن داوود بن على قمى»، محدث و عالم برجسته شیعه در قرن چهارم قمری و از شاگردان على بن حسین بن بابویه قمى و محمد بن عبدالله حمیرى است. احمد بن داوود در نظر عالمان رجال، راوى کثیرالحدیث و عالمى ثقه معرفی شده و کتاب «النوادر» را از تألیفات او شمردهاند.
زندگینامه
ابوالحسین احمد بن داوود بن على قمى،[۱] احتمالاً در نیمه دوم قرن سوم هجرى زاده شد. او بخش زیادى از عمرش را در شهر قم گذراند و به همین دلیل به «قمى» نیز معروف است.
احمد بن داوود با خواهر سلامة بن محمد - از شیعیان جلیلالقدر - پیمان زناشویى بست، بعد از آن به اتفاق همسرش رهسپار قم شد و در آنجا سکنى گزید. حاصل این ازدواج مبارک، فرزندى شد که او را «محمد» نام کردند و بعدها در زمره عالمان و فقیهان نامدار آن روزگار جاى گرفت.[۲]
احمد بن داوود در طول حیات خود به شهرهاى زیادى سفر کرد؛ ابتدا به شهر قم کوچید و چندین سال همان جا زیست، بعد از مرگ پدرش به سوى بغداد شتافت و مدتى آنجا ماند، در سال ۳۳۳ هـ.ق به شام رفت اما دوباره به شهر بغداد بازگشت و تا آخر عمر همان جا ماند.[۳]
با توجه به جایگاه والائى که احمد بن داوود در میان عالمان و راویان شیعى روزگار خود داشته است، - احتمالاً - عزیمت او به شهرهاى قم، شام و بغداد، براى بدست آوردن معارف شیعى و انتشار آن به دیگر بلاد بوده است. به همین منظور کار فرهنگى خود را در شهر قم آغاز و در کنار بزرگانى همچون «ابن بابویه قمى» فعالیت هاى فرهنگى را تعمیق و سرانجام با سفر به بغداد و شام تکمیل کرد.
از نکات مهم روزگار احمد بن داوود قمى، زیستن او در عصر غیبت صغرى است؛ احمد بن داوود بیشتر عمرش را در اوضاعى گذراند که شیعیان مى توانستند از طریق نامه و به وسیله نایبان خاص امام مهدى عجل الله تعالی فرجه با امام و مقتداى خود ارتباط برقرار کنند؛ اگر چه از چگونگى رابطه او با نایبان ویژه امام عصر عجل الله فرجه اطلاعى در دست نیست، اما با رسیدن به محضر بزرگانى همانند «محمد بن عبدالله حمیرى» که با امام زمان عجل الله فرجه در ارتباط بود، روح و جانش را از پرتوافشانى آن وجود مقدس نور و گرمى بخشید. محمد بن عبدالله حمیرى، عالم و محدث والامقام شیعى و از بزرگانى بود که با حضرت بقیة الله عجل الله فرجه مکاتبه داشت. او یکى از نامههایش به امام زمان عجل الله فرجه را به احمد بن داوود نشان داد و احمد نیز با مشاهده دست خط مبارک حضرت و شنیدن آن از حمیرى، آن را نقل کرد.
نکته دیگر در روزگار احمد بن داوود قمى، هم عصر بودن وى با بسیارى از دانشوران و فقیهان بنام شیعه است؛ او در زمان عالمان بزرگى همچون: على بن حسین بن بابویه قمى - پدر شیخ صدوق - مى زیست و از محضر وى استفاده هاى فراوان مى برد. احمد بن داوود همپاى ابن بابویه قمى به ترویج و تبلیغ مذهب تشیع مى پرداخت. مرحوم نجاشى (متوفى ۴۵۰ هـ.ق) در این باره گفته است: «...احمد بن داوود با على بن حسین بن بابویه مصاحبت و همراهى داشته است».[۴]
نکته آخرى که درباره عصر زندگانى این عالم و محدث والامقام شیعى مى شود گفت، همزمانى با حکومت شمارى از خلفاى عباسى است. نام برخى از حاکمان عباسى در روزگار احمد بن داوود قمى از این قرار است: معتضد، مکتفى، مقتدر، قاهر، راضى، متقى، مستکفى و مطیع.[۵] این چند تن از سال ۲۷۹ هـ.ق تا سال ۳۶۳ هـ.ق بر اریکه قدرت تکیه زدند، که احمد بن داوود نیز در این دوران تاریک مى زیست.
زمان دقیقى از وفات احمد بن داوود قمى در دست نیست، ولى به احتمال زیاد بعد از سال ۳۳۳ هـ.ق درگذشته است، زیرا او تا سال ۳۳۳ هـ.ق که به شام سفر کرده و سپس به بغداد برگشت، زنده بوده است. او در شهر بغداد وفات کرد و پیکرش در مقابر قریش - کاظمین فعلى - و در جوار بارگاه امام کاظم و امام جواد علیهما السلام دفن گردید.[۶]
استادان
برخى دانشورانى که احمد بن داوود قمى توفیق شاگردى آنان را یافته و از محضر آنها حدیث نقل کرده است، از این قرارند:
- على بن حسین بن بابویه قمى (۳۲۹ ق)؛ پدر شیخ صدوق، و فقیه و مرجع دینى مردم قم و مورد اعتماد آنها بود. او استاد بزرگ احمد بن داوود قمى به شمار مى آمد و در جهت آموزش معارف حقیقى به شاگردانى همچون احمد بن داوود و رشد شخصیت علمى ایشان به خوبى کوشید. احمد بن داوود شمار زیادى از روایت هایش را از او نقل کرد، و نسبت به سایر اساتید، بیشتر به نزد ابن بابویه مى رفته و اغلب معارف و آموزه هاى دینى خود را از او مى آموخته است.
- محمد بن عبدالله حمیرى قمى؛ راوى ثقه و شخصیت وارسته شیعى بود، که با امام زمان عجل الله فرجه مکاتبه داشت.[۷] احمد بن داوود از محضر وى نیز بهره برد و به نقل روایت پرداخت.
- محمد بن جعفر المؤدب القمى؛ معروف به ابن بطّه، از عالمان بنام شیعه بود که بهره فراوان از علم و فضل داشت و نزد قمى ها از مقام و منزلت بزرگى برخوردار بود.[۸]
شاگردان
احتمالاً اشخاص فراوانى پاى درس احمد بن داوود قمى مى نشسته و ضمن بهره مندى از محضرش به نقل حدیث مى پرداختند، اما در میان روایت هاى موجود تنها نام دو تن از آنها دیده مى شود:
- محمد بن احمد بن داوود قمى (م ۳۶۸ ق)؛ فرزند احمد بن داوود که از عالمان و محدثان بزرگ شیعه به شمار مى رفت، نجاشى در تجلیل مقام او گفته است: «...محمد بن احمد بن داوود، فقیه و بزرگ شهر قم بود...».[۹] محمد بن احمد جایگاه والایى از علم و عدالت داشت،[۱۰] و جز مواردى اندک تمام روایت هاى پدرش - احمد بن داوود - را خود نقل کرد.
- سلامة بن محمد قمی (م ۳۳۹ ق)؛ در میان عالمان شیعى مقام بزرگى داشت و از محدثان ثقه و عالمان جلیلالقدر به شمار مى آمد؛ او برادرزن احمد بن داوود بود[۱۱] و شمار اندکى از روایت هاى وى را نقل کرد، از این رو در ردیف شاگردان احمد بن داوود نیز جاى گرفت.[۱۲]
در نظر عالمان
احمد بن داوود در نگاه و سخن همه عالمان شیعى، راوى و عالمى ثقه بوده است.[۱۳] ابوالعباس نجاشى در تمجید شخصیت ممتاز احمد بن داوود قمى از کلمه «ثقه» دو بار استفاده کرده و گفته است: «...کان ثقة ثقة...».[۱۴] این جمله پرمعناى نجاشى که با تأکید فراوان همراه است، نشاندهنده جایگاه والاى احمد بن داوود نزد عالمان آن روزگار است، زیرا مرحوم نجاشى فقط در تعریف اشخاص بلندمرتبه از چنین جمله اى بهره مى گرفته است.
دانشوران دیگرى از رجال شناسان همچون: شیخ طوسى،[۱۵] ابن داوود حلى،[۱۶]و ... نیز صریحاً احمد بن داوود را توثیق کرده، جایگاه رفیع او را در میان محدثان و عالمان بزرگ شیعه ستوده اند.
آثار و روایات
بر اساس آنچه که شیخ نجاشى و شیخ طوسى[۱۷] آورده اند، احمد بن داوود نیز در شمار نویسندگان شیعى قرار داشت و به تألیف کتاب پرداخت. شیخ طوسى در این باره چنین گفته است: «...او دارنده کتاب نوادر بود که فواید فراوان داشت».[۱۸] شیخ آقا بزرگ تهرانى از عالمان معاصر نیز با عنوان «کتاب النوادر لاحمد بن داوود بن على القمى»[۱۹] از تنها اثر احمد بن داوود نام برده است.
اکنون پس از گذشت یازده قرن فقط نام این اثر در کتابهاى فهرستنگارى و رجال شیعه باقى مانده است و هیچ اثرى از خود کتاب - به طور مستقل - وجود ندارد. بدیهى است، با توجه به موضوع کتاب که احادیث اهل بیت علیهمالسلام بوده است، احتمال مى رود این اثر نیز در کتابهاى بزرگ روائى شیعه ادغام شده باشد زیرا بسیارى از روایت هاى موجود احمد بن داوود در میان کتاب هاى روائى موجود شیعه همانند، تهذیب الاحکام، بحارالانوار، وسایل الشیعه و... به چشم مى خورد.
علماى پیشین - از جمله مرحوم نجاشى، شیخ طوسى، ابن داوود...،[۲۰] احمد بن داوود را کثیرالحدیث، یعنى کسى که زیاد روایت نقل کرده است، معرفى کرده اند ولى اشاره اى به شمار روایت هاى او نکرده اند. از میان دانشمندان معاصر، آیت الله خوئى عدد روایت هاى احمد بن داوود را برشمرده و در این باره چنین گفته است: «...عنوان احمد بن داوود در سند بیست حدیث واقع شده است».[۲۱]
موضوع کلى روایت هاى احمد بن داوود شامل بخشهاى: اخلاق و آداب اسلامى، فقه، عقاید و تفسیر است که در هر بخش به روایت هاى گوناگون برمى خوریم. بخش اخلاق و آداب اسلامى بیشترین حدیث را در خود جاى داده است؛ در این قسمت، روایتهایى درباره ارزش زیارت قبور ائمه اطهار علیهمالسلام، آداب زیارت ایشان و... مشاهده مى گردد. مرگ که نقطه آغازین زندگانى ابدى انسان است - به همراه آداب و مسائل آن - دسته دیگرى از روایت هاى احمد بن داوود را تشکیل داده است. فقه پویاى تشیع که برگرفته از چشمه لایزال قرآن و عترت است، بخش دیگرى از موضوع احادیث احمد بن داوود است؛ او در این قسمت نیز چند روایت درباره نماز، مسایل ضرورى میت و... نقل کرده است. شمار اندکى از روایت هاى احمد بن داوود نیز در موضوع عقاید (امامت) و تفسیر قرآن نقل شده است.
در انتها برخی از روایات منقول از احمد بن داوود ذکر می شود:
پرستش بى ولایت:
احمد بن داوود با واسطه از حضرت صادق علیهالسلام درباره خطر پیروى نکردن از اهل بیت علیهم السلام نقل می کند: «قال ابوعبداللّه علیهالسلام مَن دانَ اللَّهَ بِغَیرِ سَماع عَن صادقٍ ألزَمَهُ اللَّهُ الَبَتَّةَ إلَى العَناءِ، ومَنِ ادَّعى سَماعَاً مِن غَیرِ البابِ الَّذى فَتَحَهُ اللَّهُ فَهُوَ مُشرِک، وذلک البابُ المَأمونُ عَلى سِرِّ اللَّهِ المَکنُونِ». هر کس بدون شنیدن از امامى راستگو خداى را بپرستد، خداوند او را به سختى و فنا افکند و کسى که ادعاى شنیدن از امامى کند، چنانچه غیر از درى باشد که خداوند آن را براى خلقش گشوده است، مشرک خواهد بود و آن درى که خداوند گشوده امامى است که خدا او را امانت دار سرّ نهان خود کرده است».[۲۲]
پیمان زیارت:
امام رضا علیهالسلام سخنى درباره ارزش و اهمیت زیارت قبور ائمه طاهرین علیهالسلام دارد که احمد بن داوود - با چند واسطه - از آن حضرت نقل کرده است، مضمون این روایت چنین است: «... ان لکل امام عهداً فى عنق اولیائهم و شیعتهم و انّ من تمام الوفاء بالعهد و حسن الاداء زیارة قبورهم فمن زارهم رغبة فى زیارتهم و تصدیقاً لما رغبوا فیه کان ائمتهم شفعائهم یوم القیامة». «هر امامى بر گردن دوستان و پیروان خود عهد و پیمانى دارد که زیارت بارگاه ایشان، نشانه کامل شدن عهد و حسن اداء پیمان است، هر کس از سر شوق و شناخت به زیارت آنان رود، امامان نیز در روز جزا شفیع آنها خواهند شد».[۲۳]
زیارت امام کاظم علیهالسلام:
احمد بن داوود با واسطه از حضرت رضا علیهالسلام درباره فضیلت زیارت امام کاظم علیهالسلام چنین نقل کرده است: «...عن الحسین بن بشار الواسطى، قال: سألت ابالحسن الرضا علیهالسلام: ما لمن زار قبر ابیک؟ قال: زُره. فقلت: اى شیىء فیه من الفضل؟ قال: فیه من الفضل کفضل من زار قبر والده یعنى رسول الله صلی الله علیه و آله...». «حسین بن بشّار گفته است: از حضرت رضا علیهالسلام پرسیدم: کسى که قبر پدرت را زیارت کند، چه چیز نصیبش مى شود؟ امام علیهالسلام فرمود: زیارتش کن. گفتم: چه فضیلتى دارد؟ پاسخ داد: همانند فضیلت زیارت قبر پدرش رسول الله صلی الله علیه و آله...».[۲۴]
زیارت امام رضا علیهالسلام:
فضیلت زیارت امام هشتم علیهالسلام روایت دیگرى است که احمد بن داوود قمى - با چند واسطه - از خود امام رضا علیهالسلام نقل کرده که مضمون گفتار حضرت چنین است: «...قال الرضا علیهالسلام من زارنى على بعد دارى و مزارى، اتیتُه یوم القیامة فى ثلاثة مواطن حتى اخلصه من اهوالها، اذا تطایرت الکتب یمیناً و شمالاً و عندالصراط و المیزان». «هر کس مرا زیارت کند، سه جا در روز قیامت سراغش مى روم و از هراس آن روز مى رهانم: هنگام دادن نامه اعمال، وقت گذشتن از پل صراط و لحظه سنجش اعمال».[۲۵]
آداب زیارت:
از جمله روایتهایى که احمد بن داوود نقل کرده، نامه اى است که استادش «محمد بن عبداللّه حمیرى» به حضرت صاحب الأمر عجل الله تعالى فرجه نوشت و در آن از حکم سجده بر قبر امامان علیهمالسلام و کیفیت نماز در اطراف ضریح ایشان پرسید، که مضمون پاسخ امام علیهالسلام از این قرار است:[۲۶] «...حدثنا محمد بن عبدالله الحمیرى قال: کتبت الى الفقیه علیهالسلام اسأله عن الرجل یزور قبور الائمة علیهالسلام هل یجوز له ان یسجد على القبر ام لا؟ و هل یجوز لمن صلى عند قبورهم ان یقوم وراءالقبر و یجعل القبر قبلة أو یقوم عند رأسه أو رجلیه؟ و هل یجوز ان یتقدم القبر و یصلى و یجعله خلفه أم لا؟ فاجاب علیهالسلام ... اما السجود على القبر فلا یجوز فى نافلة ولافریضة ولازیارة، بل یضع خده الایمن على القبر، واما الصلاة فانها خلفه یجعله الامام، ولایجوز ان یصلى بین یدیه لان الامام لایتقدم، و یصلى عن یمینه و شماله». «سجده بر قبر در هیچ یک از نمازهاى واجب، نافله و زیارت جایز نیست، بلکه گونه راست را بر قبر نهد و اما نماز در پشت ضریح به منزله نماز در پشت امام جماعت است. همان گونه که نمازگزار در نماز جماعت نباید جلوتر از امام بایستد، در نماز اطراف ضریح نیز نباید جلوتر از قبر نماز بگزارد، بلکه در طرف چپ قبر یا راست آن نماز بخواند».[۲۷]
آداب نماز:
احمد بن داوود قمى - با چند واسطه - از امام صادق علیهالسلام سخنى را در زمینه مکان و لباس نمازگزار نقل کرده است: «...عن ابى عبدالله علیهالسلام قال: لاتصلّ فى بیت فیه خمر ولا مسکر، لأن الملائکة لاتدخله، ولاتصل فى ثوب قد اصابه خمر او مسکر حتى تغسل». «در خانه اى که شراب یا مسکرات هست، نماز مخوان؛ زیرا فرشتگان وارد آن خانه نمى شوند و در لباسى که آلوده به شراب و مسکر است، نماز مگزار مگر آن که بشویى».[۲۸]
دعا وقت غسل میت:
امام باقر علیهالسلام در آداب خواندن دعا در وقت غسل دادن میت مسلمان فرموده است: «مؤمنى که بدن میت مؤمن را غسل مى دهد، چنانچه این دعا را بخواند: اللهم هذا بدن عبدک المؤمن و قد اخرجت روحه منه و فرّقت بینهما فعفوک عفوک؛ خداوند گناهان یک سالش را - بجز کبائر - مى بخشد».[۲۹]
تلقین میت:
امام صادق علیهالسلام در باره تلقین میت رهنمودى دارند که مضمونش از این قرار است: «راوى مى گوید: شنیدم حضرت صادق علیهالسلام مى فرمود: چرا شما بستگان میت منکر و نکیر را از مرده خود بازنمى دارید؟ عرض کردم: چکار کنیم؟ حضرت پاسخ داد: وقتى که میت در قبر گذاشته شد، نزدیک ترین کس به او پیشش بماند، دهانش را نزد مرده نهد و با صداى بلند بخواند: «یا فلان بن فلان (أو فلانة بنت فلان) هل انت على العهد الذى فارقتنا علیه من شهادة ان لا اله الا اللّه وحده لاشریک له و ان محمدا عبده و رسوله سید النبیین و ان علیا امیرالمؤمنین و سید الوصیین و ان ما جاء به محمد حق و ان الموت حق والبعث حق و ان اللّه تعالى یبعث من فى القبور». امام علیهالسلام فرمود: پس از این، منکر به نکیر مى گوید: (این شخص) ما را از این میت بازگرداند زیرا میت سخن و حجت خود را از دهان وى فهمید و گرفت».[۳۰]
نیاز شیعه به چهار چیز:
امام کاظم علیهالسلام فرمود: «شیعه، از چهار چیز بىنیاز نیست: سجاده اى که بر آن نماز گزارد، انگشترى که به انگشت کند، مسواکى که به وسیله آن مسواک بزند، و تسبیح سى و سه دانه اى از خاک قبر ابا عبدالله الحسین علیهالسلام که هرگاه آن را بگرداند و با آن ذکر خدا بگوید به عدد هر دانه، چهل حسنه پاداش دارد و اگر بیهوده بچرخاند و یا بازى کند، بیست حسنه برایش نوشته مى شود».[۳۱]
پانویس
- ↑ رجال نجاشى، ص ۹۵، رقم ۲۳۵.
- ↑ همان، ص ۱۹۲، رقم ۵۱۴.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ص ۹۵، رقم ۲۳۵.
- ↑ فرهنگ دهخدا، آل عباس، ج ۱، ص ۱۴۴.
- ↑ رجال نجاشى، ص ۱۹۲، رقم ۵۱۴ و فرهنگ دهخدا، ج ۱۳، ص ۱۸۷۹۵.
- ↑ رجال نجاشى، ص ۲۶۱، رقم ۶۸۴.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ص ۳۷۲، رقم ۱۰۱۹.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۱۱۰ و ۱۱۴، رقم ۵۵۵ و ۵۵۹.
- ↑ معجم الثقات، ص ۱۰۱، رقم ۶۷۶ به نقل از اقبال الأعمال ابن طاووس، ص ۷۱۰.
- ↑ رجال نجاشى، ص ۳۸۴، رقم ۱۰۴۵.
- ↑ الجامع فى الرجال، ج ۱، ص ۱۱۵.
- ↑ رجال نجاشى، ص ۹۵، رقم ۲۳۵.
- ↑ فهرست شیخ طوسى، ص ۲۹.
- ↑ رجال ابن داوود، ص ۲۷.
- ↑ فهرست شیخ طوسى، ص ۲۹ و رجال نجاشى، ص ۹۵، رقم ۲۳۵.
- ↑ فهرست شیخ طوسى، ص ۲۹.
- ↑ الذریعه، ج ۲۴، ص ۳۲۰، رقم ۱۶۶۰.
- ↑ رجال نجاشى، ص ۹۵، رقم ۲۳۵؛ فهرست شیخ طوسى، ص ۲۹؛ رجال ابن داوود، ص ۲۷.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۱۱۰، رقم ۵۵۵.
- ↑ اصول کافى، ج ۱، ص ۳۷۷، ح ۴؛ بحارالأنوار، ج ۲، ص ۱۰۵، ح ۶۸، با اختلاف سند.
- ↑ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۷۸، ح ۳.
- ↑ همان، ج ۶، ص ۸۲، ح ۴.
- ↑ همان، ج ۶، ص ۸۵، ح ۵.
- ↑ این مضمون از بیان مرحوم علامه مجلسى ذیل روایت مزبور اقتباس شده است. ر.ک: بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۳۱۵، ح ۷.
- ↑ تهذیب الاحکام، ج ۲، ص ۲۲۸، ح ۱۰۶.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۲۷۸، ح ۱۰۴.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۳۰۳، ح ۵۲.
- ↑ همان، ص ۳۲۱، ح ۱۳.
- ↑ همان، ج ۶، ص ۷۵، ح ۱۶.
منابع
- ستارگان حرم، على محمدى یدک، جلد ۱۰.