آیه 45 سوره احزاب

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۵۴ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا

مشاهده آیه در سوره


<<44 آیه 45 سوره احزاب 46>>
سوره : سوره احزاب (33)
جزء : 22
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

ای پیامبر (گرامی) ما تو را به رسالت فرستادیم تا (بر نیک و بد خلق) گواه باشی و (خوبان را به رحمت الهی) مژده دهی و (بدان را از عذاب خدا) بترسانی.

ای پیامبر! به راستی ما تو را شاهد [بر امت] و مژده رسان و بیم دهنده فرستادیم.

اى پيامبر، ما تو را [به سِمَت‌] گواه و بشارتگر و هشداردهنده فرستاديم،

اى پيامبر، ما تو را فرستاديم تا شاهد و مژده‌دهنده و بيم‌دهنده باشى.

ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت‌دهنده و انذارکننده!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

O Prophet! Indeed We have sent you as a witness, as a bearer of good news and as a warner

O Prophet! surely We have sent you as a witness, and as a bearer of good news and as a warner,

O Prophet! Lo! We have sent thee as a witness and a bringer of good tidings and a warner.

O Prophet! Truly We have sent thee as a Witness, a Bearer of Glad Tidings, and Warner,-

معانی کلمات آیه

«شَاهِداً»: گواهی دهنده به حق. یعنی وجود مبارک پیغمبر، با اوصاف و اخلاق زیبایش، و ارائه برنامه‌های سازنده مکتوب در قرآن و منظور در افعال و اقوالش، گواه بر حقّانیّت مکتب آسمانی اسلام است. گواه بر احوال و اعمال امت اسلامی است، همان گونه که هر پیغمبری شاهد و گواه بر امت خویش است، و جملگی پیغمبران چنین گواهی و شهادتی را در روز قیامت اداء خواهند فرمود. «مُبَشِّراً»: مژده دهنده مؤمنان به بهشت و سعادت سرمدی. «نَذِیراً»: بیم دهنده کافران به دوزخ و عذاب ابدی.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً «45»

اى پيامبر! همانا ما تو را گواه (بر مردم) و بشارت دهنده و بيم‌دهنده فرستاديم.

وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً «46»

و (نيز) دعوت كننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى تابان (قرار داديم).

نکته ها

در اين دو آيه، نقش پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در جامعه بيان شده است.

او مردم را به سوى خدا دعوت مى‌كند و شيوه‌ى او در اين دعوت، بشارت و انذار است، امّا نه فقط با زبان، بلكه عمل او نيز حجّت بر مردم و الگويى براى آنان است.

پیام ها

1- بايد نقش و مسئوليّت افراد را به آنان و جامعه اعلام كرد. يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ‌ ...

2- در برابر نيش‌ها و آزار دشمن، تجليل لازم است. أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ ...

(در آيه‌ى بعد مى‌خوانيم: «وَ دَعْ أَذاهُمْ»)

3- پيامبر بر اعمال مردم گواه است. «شاهِداً»

4- كسى مى‌تواند بشارت و هشدار دهد كه بر اعمال و رفتار مردم شاهد و در صحنه حاضر باشد. «شاهِداً وَ مُبَشِّراً»

5- در تبليغ و تربيت، بشارت و انذار هر دو لازم است. «مُبَشِّراً وَ نَذِيراً»

6- بشارت و انذار، وسيله‌ى دعوت انبياست. «مُبَشِّراً وَ نَذِيراً وَ داعِياً»

7- انبيا مردم را به سوى خدا دعوت مى‌كنند، نه خود. «داعِياً إِلَى اللَّهِ»

8- انبيا نيز در برابر خداوند از خود استقلالى ندارند و موفقيّت و دعوت آنان با اذن الهى است. «بِإِذْنِهِ»

9- پيامبر در جامعه، چراغ هدايتى است كه نور آن سبب رشد، حركت و تشخيص‌ است. «سِراجاً مُنِيراً»

جلد 7 - صفحه 381

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً (45)

بعد از آن بر سبيل توقير و تعظيم، خطاب به رسول فرمايد و به غرض امتنان بر بندگان به ارسال آن حضرت بر ايشان، به اجلال قدر و علوّ امر او پرداخته حضرتش را به پنج صفت توصيف فرمايد:

يا أَيُّهَا النَّبِيُ‌: اى پيغمبر بلند مرتبه يا خبر دهنده، إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً:

بدرستى كه ما فرستاديم تو را بر بندگان در حالتى كه گواهى بر تصديق و تكذيب امت و بر هدايت و ضلالت و طاعت و معصيت ايشان.

وصف دوم: وَ مُبَشِّراً: و در حالتى كه مژده دهنده به رحمت ما بر اهل تصديق:

وصف سوم: وَ نَذِيراً: و ترساننده از نزول عقوبت بر اهل تكذيب.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً (41) وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً (42) هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً (43) تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً كَرِيماً (44) يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً (45)

وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً (46) وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلاً كَبِيراً (47) وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى‌ بِاللَّهِ وَكِيلاً (48)

ترجمه‌

اى كسانيكه ايمان آورديد ياد كنيد خدا را ياد كردنى بسيار

و تسبيح كنيد او را در بامداد و شبانگاه‌

او است آنكه درود ميفرستد بر شما و فرشتگان او تا بيرون آورد شما را از تاريكى‌ها بروشنى و ميباشد بگروندگان مهربان‌

تهنيت ايشان روزى كه ملاقات ميكنند او را سلام است و آماده كرده براى آنان پاداشى بزرگ‌

اى پيغمبر همانا ما فرستاديم تو را گواه و بشارت دهنده و بيم دهنده‌

و خواننده بسوى خدا باجازه‌اش و چراغى روشنى بخش‌

و مژده ده مؤمنان را بآنكه براى ايشانست از خدا بخششى بزرگ‌

و اطاعت مكن كافران و منافقانرا و واگذار آزارشان را و واگذار كارت را بخدا و كافى است خدا كه كار گذار باشد.

تفسير

ذكر كثير ظاهرا معناى عرفى دارد كه بر حسب احوال و از منه و اشخاص متفاوت ميشود و شامل است انواع ذكر را از قبيل قلبى و لسانى و اقسام آنرا از قبيل تقديس و تحميد و تهليل و تمجيد و تسبيح در اوّل روز و آخرش كه افضل از ساير اوقات است براى آنكه مشهود است و ذكر و شكر خدا در بدو ورود در كار و ختم آن مناسب است و ملائكه روز و شب در اوّل آندو حاضرند و از ائمه اطهار ذكر كثير بتسبيحات اربعه سى مرتبه و تسبيح حضرت زهرا و مقدار نامحدود از ذكر تفسير شده و مراد از تسبيح تنزيه ذات احديّت است از آنچه لايق او نيست لذا بعضى آنرا

جلد 4 صفحه 329

بنماز صبح و شام تفسير نموده‌اند كه مشتمل بر تسبيح و تنزيه و تقديس است و اخبار و اقوال در باب ذكر كثير بسيار است و خداوند آنذات اقدسى است كه رحمت ميفرستد بتوسط ملائكه و كاركنان دستگاه خود بر شما پى در پى تا تكميل نمايد استعداد شما را براى معارف و بيرون آورد شما را از ظلمات جهل و نادانى و حيرت و سر گردانى و وارد نمايد در فضاى روشن علم و دانش و تحقّق بحقائق روحانى و او باهل ايمان مهربان بوده و هست و اگر قصور يا تقصيرى در اين سير از ظلمات بعالم نور براى آنها روى دهد خودش كمك ميكند بهدايت و مغفرت و ملائكه‌اش باستغفار و طلب رحمت براى آنها در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه صلوات بفرستد بر محمد و آل محمد ده مرتبه صلوات ميفرستند خدا و ملائكه بر او صد مرتبه و كسيكه صلوات بفرستد بر محمد و آل محمد صد مرتبه صلوات ميفرستند خدا و ملائكه بر او هزار مرتبه آيا نميشنوى قول خداوند را هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ‌ تا آخر آيه و در مجمع از پيغمبر (ص) نقل نموده كه فرمود رحمت فرستادند ملائكه بر من و على هفت سال چون نبود در آنوقت كسيكه مشمول رحمت شود غير از من و او و بعضى درود و رحمت الهى را به بيان معارف و احكام و صلوات ملائكه را باستغفار و خروج از ظلمات بنور را بخروج از كفر و معاصى و دخول در ايمان و طاعت تفسير فرموده‌اند و رحمت خدا بر مؤمنين را باستعمال ملائكه را در تهيّه صلاح آنها دانسته‌اند در هر حال تحيّت و تعارف اهل ايمان با يكديگر روز كه ملاقات نمايند ثواب خدا را كه بهشت جاويد است سلام است كه دلالت بر سلامتى و آسايش دائمى دارد يا تهنيت و مباركباد و خير مقدم ايشان از طرف خدا بتوسط ملائكه آنست و آماده نموده خدا براى آنها اجر و پاداش خوب پسنديده‌ئى كه فوق آن تصوّر نمى‌شود از حور و قصور و انهار و اشجار و اثمار كه در بهشت برين است و بزرگترين الطاف الهى بر بندگان آنستكه پيغمبر خاتم را فرستاده تا شاهد و ناظر بر عقائد و اعمال آنها باشد و صحيح و فاسد و بد و خوب را بآنها بشناساند و گواهى دهد بر آنان در محضر عدل الهى و بشارت دهد ايشانرا بثواب آخرت و بترساند از عذاب آن و دعوت فرمايد آنانرا بتوحيد و عدل و نبوّت و امامت و ساير معارف حقه بدستور الهى و چراغ نور افكنى باشد براى آنها كه تمام حقائق را بر

جلد 4 صفحه 330

ايشان روشن كند و تمام شكوك و شبهات را از آنها دفع فرمايد و راه هدايت و نجات و نيل بدرجات عاليات را بايشان ارائه دهد و فضل و مزيّت اهل ايمان بخود و ذرّيه طاهره‌اش را بر تمام امم در اجر بر اعمال آنان نزد خدا بآنها اعلام فرمايد و بايشان به اين معنى بشارت دهد يا بتفضّل الهى بر آنها زائد از ميزان استحقاقشان در اجر اعمال يا بفضيلت زائده ايشان بر امم از جانب خدا در هر جهت و از هر باب يا بتفضّلات بينهايت الهى كه بخودى خود بزرگ است در باره ايشان و بدلخواه و توقّعات اهل كفر و نفاق عمل نفرمايد چنانچه در اوّل سوره گذشت و اعتنا نكند بآزار و اذيّت لسانى و عملى آنها يا آزار و اذيّت نكند آنانرا و بقتل نرساندشان و توكّل كند بخدا در دفع شرّ آنها چون همه در قبضه تصرّف اويند و كافى است خدا كه كار گذار متوكّلين بخود باشد در تمام امور و احوال و لذا بعضى گفته‌اند اين آيه منسوخ است بآيه قتال و قمّى ره فرموده پنج سال قبل از هجرت از مكّه نازل شده و اين دليل بر خلاف تأليف است و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يا أَيُّهَا النَّبِي‌ُّ إِنّا أَرسَلناك‌َ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً (45) وَ داعِياً إِلَي‌ اللّه‌ِ بِإِذنِه‌ِ وَ سِراجاً مُنِيراً (46)

اي‌ نبي‌ محترم‌ ‌ما تو ‌را‌ فرستاديم‌ ‌که‌ شاهد باشي‌ و بشارت‌ دهنده‌ و انذار كننده‌ و دعوت‌ كننده‌ بسوي‌ ‌خدا‌ و چراغ‌ نور دهنده‌.

خداوند علت‌ و سبب‌ ارسال‌ حضرت‌ رسالت‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ چند ‌آيه‌ بيان‌ ميفرمايد:

اول‌: يا أَيُّهَا النَّبِي‌ُّ إِنّا أَرسَلناك‌َ شاهِداً ‌که‌ شهادت‌ دهي‌ ‌بر‌ اعمال‌ و افعال‌ خوب‌ و بد‌-‌ امت‌ چنانچه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ميفرمايد فَكَيف‌َ إِذا جِئنا مِن‌ كُل‌ِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئنا بِك‌َ عَلي‌ هؤُلاءِ شَهِيداً (نساء ‌آيه‌ 41). مسئله‌: ‌در‌ باب‌ شهادت‌ ميگويند شهادت‌ علمي‌ كافي‌ نيست‌ بلكه‌ بايد حسي‌ ‌باشد‌ مثلا ‌در‌ شهادت‌ بزنا گفتند رؤيت‌ كند

«كالميل‌ ‌في‌ المكحله‌»

‌در‌ شهادت‌ ‌به‌ هلال‌ رؤيت‌ لازم‌ ‌است‌ بلكه‌ ‌از‌ حضرت‌ رسالت‌ ‌است‌ ‌که‌ اشاره‌ بخورشيد نمود و فرمود «‌علي‌ مثل‌ ‌هذا‌ تشهد» و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ و ‌آيه‌ مذكوره‌ بدلالت‌ التزاميه‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ پيغمبر (ص‌) حيا و ميتا ‌بر‌ جميع‌ افعال‌ امت‌ ‌الي‌ يوم القيامة حاضر و ناظر ‌است‌ بلكه‌ ‌در‌ مفهوم‌ شهادت‌ حضور دلالت‌ دارد ‌که‌ شاهد مقابل‌ غائب‌ ‌است‌ و همين‌ مرتبه‌ ‌از‌ حضور ‌در‌ ائمه‌ اطهار هست‌ و اخبار بسياري‌ داريم‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌ما ‌في‌ الضمير مردم‌ خبر ميدادند و ‌در‌ زيارت‌ جامعه‌ دارد

«و شهداء يوم القيامه‌»

جلد 14 - صفحه 513

‌حتي‌ رأس‌ مطهر ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ ‌به‌ ‌إبن‌ وكيده‌ ‌از‌ قلبش‌ خبر داد

«اما علمت‌ انا معاشر الأئمة احياء عند ربنا نرزق‌»

و چه‌ بسيار زشت‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌ما ‌در‌ حضور پيغمبر و ائمه‌ و حضرت‌ بقية اللّه‌ ‌اينکه‌ اعمال‌ سيئه‌ و افعال‌ قبيحه‌ ‌را‌ مرتكب‌ شويم‌ و شهداء روز قيامة بسيار هستند ملائكه كتبه‌، اعضاء و جوارح‌ زمين‌، قرآن‌ و ‌غير‌ اينها.

دويم‌: وَ مُبَشِّراً بشارت‌ اهل‌ ايمان‌ و تقوي‌ و اعمال‌ صالحه‌ ‌به‌ بهشت‌ و سعادت‌ و رضاء الهي‌ و فيوضات‌ و مثوبات‌ و حشر ‌با‌ انبياء و ساير نعم‌ الهي‌.

سيم‌: وَ نَذِيراً انذار كفار و مشركين‌ و فساق‌ و فجار و ظلمه‌ ‌از‌ آتش‌ و جهنم‌ و عقوبات‌ و غضب‌ الهي‌.

چهارم‌: وَ داعِياً إِلَي‌ اللّه‌ِ بِإِذنِه‌ِ دعوت‌ ‌الي‌ اللّه‌ دعوت‌ ‌به‌ معرفت‌ اللّه‌ و توحيده‌ و صفاته‌ و افعاله‌ و دينه‌ و كتابه‌ و احكامه‌ و فرامينه‌ و رخصه‌ و عزائمه‌ و عدله‌ و انبيائه‌ و رسله‌ و حججه‌ و نحو اينها.

پنجم‌: وَ سِراجاً مُنِيراً ‌از‌ ‌براي‌ نور اطلاقاتي‌ ‌است‌ يكي‌ ‌از‌ اسماء الحسناي‌ الهي‌ نور ‌است‌ «‌ يا ‌ نور و ‌ يا ‌ قدوس‌ رب‌ الملائكة و الروح‌» اللّه‌ُ نُورُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ‌-‌ الايه‌ (نور ‌آيه‌ 35) زيرا تمام‌ ماهيات‌ ممكنه‌ ظهورش‌ بواسطه‌ وجود ‌او‌ ‌است‌ و ‌تا‌ وجود پيدا نكرده‌ ‌در‌ ظلمت‌ عدم‌ ‌است‌ و نفس‌ وجود ظاهر بالذات‌ ‌است‌.

هستي‌ تو هستي‌ پيوند نه‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 45)- تو چراغ فروزانی! در اینجا روی سخن به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله است ولی نتیجه آن برای مؤمنان و به این ترتیب آیات گذشته را که پیرامون بخشی از

ج3، ص619

وظایف مؤمنان بحث می‌کرد تکمیل می‌کند.

در این آیه و آیه بعد پنج توصیف برای پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمده، و در دو آیه بعد از آن بیان پنج وظیفه است که همه به یکدیگر مربوط و مکمل یکدیگر می‌باشند.

نخست می‌فرماید: «ای پیامبر! ما تو را به عنوان شاهد و گواه فرستادیم» (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً).

او از یکسو گواه اعمال امت است، چرا که اعمال آنها را می‌بیند و از سوی دیگر شاهد و گواه بر انبیای پیشین است که آنها خود گواه امت خویش بودند و از سوی سوم وجود تو با اوصاف و اخلاقت، با برنامه‌های سازنده‌ات، با سوابق درخشانت و با عملکرد شاهد و گواه بر حقانیت مکتبت، و شاهد و گواه بر عظمت و قدرت پروردگار است.

سپس به توصیف دوم و سوم پرداخته، می‌فرماید: «ما تو را بشارت دهنده و انذار کننده» قرار دادیم (وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً).

بشارت دهنده نیکوکاران به پاداش بی‌پایان پروردگار، به سلامت و سعادت جاودان، به پیروزی و موفقیت پر افتخار.

و انذار کننده کافران و منافقان از عذاب دردناک الهی، از خسارت تمام سرمایه‌های وجودی، و از سقوط در دامان بدبختی در دنیا و آخرت.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع