آیه 22 سوره حج
<<21 | آیه 22 سوره حج | 23>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
هرگاه خواهند از دوزخ به درآیند تا از غم و اندوه آن نجات یابند باز (فرشتگان عذاب) آنان را به دوزخ برگردانند و (گویند باز باید) عذاب آتش سوزان را بچشید.
هرگاه بخواهند به سبب اندوه [فراوان و غصه گلوگیر] از دوزخ درآیند، به آن بازشان می گردانند؛ و [به آنان می گویند:] عذاب سوزان را بچشید.
هر بار بخواهند از [شدت] غم، از آن بيرون روند در آن باز گردانيده مىشوند [كه هان] بچشيد عذاب آتش سوزان را.
هرگاه كه خواهند از آن عذاب، از آن اندوه بيرون آيند، بار ديگر آنان را بدان بازگردانند كه: بچشيد عذاب آتش سوزنده را.
هر گاه بخواهند از غم و اندوههای دوزخ خارج شوند، آنها را به آن بازمیگردانند؛ و (به آنان گفته میشود:) بچشید عذاب سوزان را!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«مِنْ غَمٍّ»: از غم عظیمی از غمهای آتش. در این صورت (مِنْ غَمٍّ) بدل از ضمیر (ها) میباشد. به سبب غم بزرگ حاصل از آن. «وَ ذُوقُوا»: در آن (بدیشان گفته شود) حذف است و عطف بر (أُعِیدُوا) است و تقدیر چنین است: أُعِیدُوا فِیهَا، وَ قِیلَ لَهُمْ: ذُوقُوا .
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يُصْهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ «20»
با آن مايع جوشان (كه از بالاى سرشان ريخته مىشود)، آنچه در درون و برونشان هست گداخته مىشود.
وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِيدٍ «21»
و براى (كيفر) آنان گرزهايى از آهن است.
كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ «22»
هرگاه اراده كنند كه از (شدّت) غم از دوزخ خارج شوند، به آن برگردانده مىشوند (و به آنان گفته مىشود:) بچشيد عذاب سوزان را.
پیام ها
1- آتش دوزخ، درون و برون را مىسوزاند. «بُطُونِهِمْ- وَ الْجُلُودُ»
2- دوزخيان براى نجات خود دست و پا مىزنند، امّا تلاش آنان بىنتيجه است.
«أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها- أُعِيدُوا فِيها»
جلد 6 - صفحه 30
3- دردناكتر از آتش دوزخ، غمها و عذابهاى روحى است. «مِنْ غَمٍّ»
4- عذاب دوزخ، ابدى است. «أُعِيدُوا فِيها»
5- دوزخيان، تحقير و سرزنش مىشوند. «ذُوقُوا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ «22»
كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها»: هر زمانى خواهند كفار، آنكه بيرون آيند از آن آتش، مِنْ غَمٍ: از جهت بسيارى غم و غصه و زيادى همّ و اندوه. يا هر وقت كه اراده كنند بيرون آيند از غم و الم آن آتش كه ايشان را بىطاقت نموده باشد، أُعِيدُوا فِيها: باز گردانيده شوند در آن، يعنى چون به كنار و به خروج نزديك شوند زبانيه با گرزها به سرشان زنند و آنها را باز گردانند. بنا بقولى زبانه آتش آنها را به بالا اندازد ملائكه به مقامع آنها را بر گردانند و به جهنم اندازند، وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ: و گويند به ايشان بچشيد عذاب آتش سوزان را كه در نهايت سوزندگى است بر سبيل دوام.
على بن ابراهيم قمى- به سند كالصحيح از ابى بصير روايت نموده كه گفت: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم: يابن رسول اللّه مرا بترسان كه دلم سنگين شده. حضرت فرمود: مهيا شو براى زندگى دراز، به درستى كه جبرئيل آمد به نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به حالت ترش روى، پيشتر كه مىآمد خندان بود. حضرت سبب را سؤال فرمود. جبرئيل عرض كرد: امروز دمهائى كه بر آتش جهنم مىدميدند از دست گذاشتند. فرمود: دمهاى جهنم چيست؟
جبرئيل گفت: حق تعالى امر فرمود هزار سال بر آتش جهنم دميدند تا سفيد شد، پس هزار سال ديگر دميدند تا سرخ شد، پس هزار سال ديگر دميدند تا سياه شد، و اكنون سياه و تاريك باشد، و اگر قطره اى از ضريع كه عرق اهل جهنم و چرك و ريم فرجهاى زناكاران و در ديگهاى جهنم جوشيده و به عوض آب به اهل جهنم مىخورانند، در آبهاى دنيا بريزند هر آينه جميع اهل دنيا از گند آن بميرند. و اگر يك حلقه از زنجيرى كه هفتاد ذرع است و بر گردن جهنميان مىگذارند بر دنيا بگذارند، از گرمى آن تمام دنيا بگدازند. و اگر پيراهنى از پيراهنهاى اهل آتش را در ميان آسمان و زمين بياويزند، اهل دنيا از بوى بد آن
جلد 9 - صفحه 37
هلاك شوند. چون جبرئيل اينها را بيان فرمود، حضرت و جبرئيل هر دو به گريه در آمدند. پس ملكى نازل كه حق تعالى سلام مىرساند و مىفرمايد: شما را ايمن گردانيدم كه مستوجب عذاب من شويد. بعد از آن جبرئيل كه مىآمد متبسم بود.
پس حضرت صادق عليه السّلام فرمود: در آن روز اهل جهنم عظمت جهنم و عذاب آن، و اهل بهشت عظمت بهشت و نعيم آن را مىدانند. و چون اهل جهنّم را به جهنم اندازند، هفتاد سال سعى كنند تا خود را به بالاى جهنم رسانند، چون به كنار رسند ملائكه گرزها بر سر ايشان زنند تا به قعر جهنم برمىگردند؛ اينست فرمايش الهى «كلّما ارادوا ان يخرجوا منها اعيدوا فيها» «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمِيمُ «19» يُصْهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ «20» وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِيدٍ «21» كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ «22» إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ «23»
وَ هُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى صِراطِ الْحَمِيدِ «24»
ترجمه
- اين دو گروه دو نزاع كنندهاند كه منازعه نمودند در باره پروردگارشان پس آنانكه كافر شدند بريده شود براى آنها جامههائى از آتش ريخته ميشود از بالاى سرهاشان آب گرم
گداخته ميشود بآن آنچه در شكمهاى آنها است و پوستهاشان
و از براى آنها است گرزهائى از آهن
هر گاه اراده كنند كه بيرون آيند از آن از اندوه باز گردانيده شوند در آن و گويند بچشيد عذاب آتش سوزان را
همانا خدا داخل ميكند آنانرا كه ايمان آوردند و بجا آوردند كارهاى شايسته را در بهشتهائيكه ميرود در زمين آنها نهرها زيور كرده شوند در
جلد 3 صفحه 597
آن بدست بندهائى از طلا و مرواريد و لباسشان در آن پرنيان است
و هدايت كرده شوند بپاكيزهئى از گفتار و هدايت كرده شوند براه خداوند سزاوار ستايش.
تفسير
- از آيات سابقه معلوم شد كه مردم روى زمين دو فرقهاند يك فرقه مؤمن موّحد ساجد و يك فرقه كافر مشرك متكبّر اگر چه اين فرقه بعضى مشرك تحقيقى و بعضى تقريبى هستند ولى كفر ملّت واحده است و در مقابل آن ايمان است و كمال ايمان بنصّ قرآن ولايت ائمه اطهار است و كسيكه قبول ولايت ننموده كافر است اگر چه ظاهرا مسلمان باشد پس فرد اجلى از عنوان دو دشمن و دو منازع كه ظاهرا مؤمن و كافر است ائمه اطهار عليهم السلام و بنى اميّه لعنهم اللّه تعالى ميباشند چنانچه قمّى ره نقل فرموده و در خصال از امام حسين عليه السّلام تأكيده شده و لفظ خصم بر واحد و جمع اطلاق ميشود و اينجا مراد دو جماعت مؤمنين و كفّارند كه با يكديگر هميشه در باره خدا و اوصاف كمال و جمال و جلال او نزاع دارند و اين خصومت ما بين آنها باقى است تا روز قيامت كه خداوند فصل كند چنانچه در اين آيه فرموده پس كسانيكه كافر شدند بدست قدرت براى آنها بريده شده جامههائى از آتش و ريخته ميشود بر سر آنها آب جوش كه گداخته ميشود از اثر آن احشاء و امعاء آنها چون بقدرى حرارت دارد كه مستقيما از سر وارد اندرونشان ميشود و اجزاء باطن آنها را متلاشى ميكند و بعدا اثر ميكند در پوست ظاهر بدنشان و آنرا ميگدازد و ساخته شده براى آنها گرزهائى از آهن كه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده اگر يكى از آن گرزها را در زمين بگذارند و تمام انس و جنّ جمع شوند و بخواهند آنرا از جاى خود حركت دهند نميتوانند و قمّى ره نقل فرموده كه چنان در آتش كباب ميشوند كه لب پائين آنها بنافشان ميرسد و لب بالاشان بوسط سرشان و هر وقت شعله آتش آنها را از قعر جهنّم بالا آورد و بخواهند از جهنّم بيرون آيند براى شدّت غم و اندوه و هراس با آنگرزها ملائكه بسرشان ميزنند بطوريكه بقعر جهنّم معاودت نمايند و ميگويند بچشيد عذاب آتش سوزان را كه در دنيا منكر بوديد و فكر نميكرديد تا باور كنيد و امّا كسانيرا كه ايمان آوردند و كارهاى ايشان در دنيا شايسته و خوب بوده خداوند بفضل و كرم خود داخل ميفرمايد در باغهائيكه جارى است در زمين يا از زير قصرهاى آنها نهرهاى آب
جلد 3 صفحه 598
شيرين و شير و شربت و زيور كرده ميشوند بامر الهى بتوسط ملائكه در آنجا بزيورهائى از قبيل دست بندهاى طلاى مرّصع بمرواريد براى آنكه در دنيا از زينت طلا اجتناب نمودند و در آخرت بايد مفتخر باشند بنشان الهى و لباس ايشان هم در آنجا بهمين ملاحظه پرنيان و حرير خواهد بود كه ابريشم خالص است و در دنيا بر مردها حرام بوده و ايشان صبر نمودند بر ترك آن و بعضى لؤلؤ را بكسر قرائت نمودهاند و بنابراين عطف بر ذهب است و بقرائت مشهوره ممكن است عطف بر محلّ من اساور باشد و ممكن است مفعول فعل مقدّر و بنابراين زينت مستقلّى خواهد بود يعنى و زيور كرده شوند بمرواريد و در هر حال معلوم است كه لباسشان حرير و زيورشان طلا و مرواريد است و از جمله خصائص اهل ايمان آنستكه هدايت شدند بقول طيّب و گفتار پاكيزه كه آن كلمه طيّبه لا اله الا اللّه محمّد رسول اللّه است و هدايت شدند براه مستقيم خداوند حميد كه ولايت ائمه اطهار است چنانچه قمّى ره نقل فرموده و در محاسن از امام باقر عليه السّلام و در كافى از امام صادق عليه السّلام تأكيد شده است و محتمل است مراد هدايت بقول طيّب در آخرت باشد چون گفتار اهل ايمان در بهشت تحيّت و سلام بيكديگر و حمد و شكر الهى است و مؤيّد اينمعنى است روايت قمى ره از امام صادق عليه السّلام در مقامات اهل بهشت كه فرموده كمتر نعيم بهشت بمشام ميرسد بويش از هزار سال راه بمسافت دنيا و كمترين منازل اهل بهشت منزلى است كه اگر جنّ و انس در آن وارد شوند و از طعام و شراب آن بخورند و بياشامند چيزى كم نميشود و كمترين اشخاصيكه وارد بهشت ميشوند كسى است كه سه باغ مرتفع از زمين بترتيب باو ميدهند چون وارد باغ اوّل كه پائينتر است ميشود مىبيند از خدّام و نهرها و ميوجات بقدريكه خدا ميداند و پر ميشود چشم و دلش از روشنى و خوشحالى و حمد و شكر الهى را بجا ميآورد پس باو ميگويند سرت را بالا كن باغ دوم را ببين و چون نظر ميكند در باغ دوم نعمتهائى مىبيند كه در باغ اوّل نبوده و طالب آن ميشود و او را آنجا ميبرند و چون داخل ميشود حمد و شكر الهى را بجا ميآورد و خداوند ميفرمايد در بهشت را بر وى او باز كنيد و باو ميگويند سرت را بالا كن ببين وقتى سرش را بالا ميكند مىبيند در خلد بروى او باز شده و چندين برابر نعمتهاى سابق براى او
جلد 3 صفحه 599
در آنجا مهيّا است و مسرّتش زياد ميشود و عرضه ميدارد پروردگار احمد بر نعمتهاى بىمنتهاى تو كه منّت نهادى بر من ببهشت و نجات دادى مرا از جهنّم بعدا شمّهئى از اوصاف حور العين و كثرت عدد آنها را بيان فرموده از آن جمله آنكه از شدّت لطافت مغز ساق پاى آنها از زير هفتاد حلّه بهشتى نمودار است رزقنا اللّه تعالى انشاء اللّه ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كُلَّما أَرادُوا أَن يَخرُجُوا مِنها مِن غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الحَرِيقِ «22»
هر چه اهل جهنّم اراده كنند اينکه که بيرون آيند از آن و از غمّ خلاص شوند بر ميگردانند آنها را در جهنّم و ميگويند بچشيد عذاب سوزنده را.
(كُلَّما أَرادُوا): اراده آنها نجات از عذاب است گاهي ميگويند: «رَبَّنا أَخرِجنا مِنها فَإِن عُدنا فَإِنّا ظالِمُونَ قالَ اخسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ» مؤمن آيه 109.
گاهي ميگويند به خزنه جهنّم:عليهبه «وَ قالَ الَّذِينَ فِي النّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادعُوا رَبَّكُم يُخَفِّف عَنّا يَوماً مِنَ العَذابِ (الي آخر الآيات)» مؤمن آيه 52.
گاهي با مالك تكلّم ميكنند: «وَ نادَوا يا مالِكُ لِيَقضِ عَلَينا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُم ماكِثُونَ» زخرف آيه 77.
گاهي خود اراده ميكنند که بيرون آيند:
(أَن يَخرُجُوا مِنها): براي اينكه از اينکه غم و زحمت نجات پيدا كنند.
(مِن غَمٍّ): ملائكه با عمودهاي آتشي.
(أُعِيدُوا فِيها) و بآنها ميگويند:
(وَ ذُوقُوا عَذابَ الحَرِيقِ): در بعض آيات تعبير به عذاب عظيم و در بعضي به مهين و در اينجا به حريق فرموده، هم دردناك است هم بسيار بزرگ است، هم خوار كننده است هم سوزاننده، نعوذ باللّه من النّار و من غضب الجبار.
جلد 13 - صفحه 285
تنبيه: در جمله قبل بلفظ مجهول فرمود: (أُعِيدُوا) و در جمله بعد بلفظ امر (وَ ذُوقُوا): براي اينکه است که بر گردانيدن آنها بتوسّط مقامع من حديد است تكلّمي با آنها نميشود، و در اينکه جمله خطاب است و قائل را ذكر نفرموده.
زيرا از ظاهر آيه استفاده ميشود که ملائكه در دست آنها عمود است بر فرق آنها ميزنند و ميگويند: بچشيد عذاب سوزنده را اينکه آيات راجع به يكي از خصمان است که اهل عذاب هستند از كفّار و ساير طبقات و امّا خصم دوّم ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 22)- و «هر گاه بخواهند از دوزخ و غم و اندوههای آن خارج شوند آنها را به آن باز میگردانند، و (به آنان گفته میشود) بچشید عذاب سوزان را»! (کُلَّما أَرادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ).
و این چهارمین مجازات آنهاست.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم