آیه 27 سوره مؤمنون
<<26 | آیه 27 سوره مؤمنون | 28>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ما هم به او وحی کردیم که در حضور ما و به وحی و دستور ما به ساختن کشتی پرداز، تا آنگاه که فرمان (طوفان از جانب) ما آمد و آب از تنور فوران کرد پس در آن کشتی با خود از هر نوع جفتی (نر و ماده) همراه بر و اهل بیت خود را هم جز آن کس که در علم ازلی ما هلاک او گذشته (یعنی زن و فرزند نااهلت را) تمام به کشتی بنشان، و به شفاعت ستمکاران با من سخن مگو، که البته آنها باید همه غرق شوند.
پس به او وحی کردیم که زیر نظر ما و پیام ما کشتی بساز و هنگامی که فرمان ما به هلاکت آنان بیاید و آن تنور [از آب] فوران کند از هر گونه ای [از حیوان] دو عدد [یکی نر و دیگری ماده] و نیز خانواده ات را وارد کشتی کن، جز افرادی از آنان که فرمان [عذاب] بر او گذشته [و درباره او قطعی شده] است، و درباره کسانی که [به سبب شرک و کفر] ستم ورزیده اند، با من سخن مگوی، زیرا [همه] آنان بدون تردید غرق شدنی اند.
پس به او وحى كرديم كه: زير نظر ما و [به] وحى ما كشتى را بساز، و چون فرمان ما دررسيد و تنور به فوران آمد، پس در آن از هر نوع [حيوانى] دو تا [يكى نر و ديگرى ماده] با خانوادهات -بجز كسى از آنان كه حكم [عذاب ] بر او پيشى گرفته است- وارد كن، در باره كسانى كه ظلم كردهاند با من سخن مگوى، زيرا آنها غرق خواهند شد.
به او وحى كرديم كه كشتى را در حضور ما و به الهام ما بساز. و چون فرمان ما در رسيد و آب از تنور بيرون زد از هر جنسى دو تا و نيز كسان خود را به آن ببر. مگر آن كس كه پيش از اين در باره او سخن رفته است. و در باره ستمكاران با من سخن مگوى كه آنها همه غرقهشدگانند.
ما به نوح وحی کردیم که: «کشتی را در حضور ما، و مطابق وحی ما بساز. و هنگامی که فرمان ما (برای غرق آنان) فرا رسد، و آب از تنور بجوشد (که نشانه فرا رسیدن طوفان است)، از هر یک از انواع حیوانات یک جفت در کشتی سوار کن؛ و همچنین خانوادهات را، مگر آنانی که قبلاً وعده هلاکشان داده شده [= همسر و فرزند کافرت]؛ و دیگر درباره ستمگران با من سخن مگو، که آنان همگی هلاک خواهند شد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- اسلك: داخل كن. سلك (بر وزن عقل): داخل شدن و داخل كردن، لازم و متعدى هر دو آمده است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ «27»
پس ما به نوح وحى كرديم: زير نظر ما (مطابق دستور وآموزش) و وحى ما كشتى بساز. پس همين كه فرمان (قهر) ما آمد و (آب از) تنور جوشيد، از تمام حيوانات يك جفت (نر و ماده) و (نيز) اهل خود را در كشتى وارد كن، مگر كسى از آنان را كه قبلًا درباره او سخن به ميان آمده (و وعده هلاكتش داده شده) و درباره ستمگران با من سخن مگو (و نزد من از آنان شفاعت مكن) كه قطعاً آنان غرق خواهند شد.
نکته ها
امام باقر عليه السلام فرمود: حضرت نوح عليه السلام 950 سال مردم را پنهانى وآشكارا به توحيد دعوت
جلد 6 - صفحه 95
كرد، تا آنجا كه خداوند با جملهى «لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ» «1» به او فرمود: جز آنها كه به تو ايمان آوردهاند، ديگر ايمان نخواهند آورد، پس نوح گفت: نسل آنان نيز قابل هدايت نيستند. «وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً» «2» سپس خداوند فرمان ساختن كشتى را داد. «3»
پیام ها
1- دعاى انبيا مستجاب مىشود. «رَبِّ انْصُرْنِي- فَأَوْحَيْنا»
2- صنعت، يك الهام الهى است. «فَأَوْحَيْنا- أَنِ اصْنَعِ»
3- تقاضاى نصرت الهى، با تلاش انسان منافاتى ندارد. «اصْنَعِ الْفُلْكَ» انبيا در كنار دعاهاى خود كار هم مىكردند.
4- افراد تحقير شده را حمايت كنيم. (مردم تو را مجنون مىپندارند ولى تو زير نظر ما هستى) «بِأَعْيُنِنا»
5- اگر در تمام كارها مطابق وحى عمل كنيم، موفّق مىشويم. «اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا»
6- با ارادهى خدا از تنور آتش، آب مىجوشد. «فارَ التَّنُّورُ» (شايد فوران آب از تنور، نشانهى زمان حادثه باشد)
7- نگذاريد نسل حيوانات منقرض شود. «مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ»
8- حتّى همسر و فرزند پيامبر هم اگر نااهل باشند، مورد قهر الهى قرار مىگيرند.
«إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ»
9- شفاعت، همهجا كارساز نيست. «وَ لا تُخاطِبْنِي» شفاعت انبيا با اذن الهى است. 10- مشرك، ظالم است. «فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا»
11- عاقبت ظلم، هلاكت است. «ظَلَمُوا- مُغْرَقُونَ»
12- گاهى، آبى كه مايهى حيات است، مايهى هلاك مىشود. «مُغْرَقُونَ»
«1». هود، 36.
«2». نوح، 27.
«3». بحار، ج 11، ص 331. (اين حديث امام باقر عليه السلام را در مدينه كنار قبر مطهرش نوشتم)
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 96
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ «27»
چون دعاى آن حضرت به اجابت رسيد:
فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ: پس وحى فرموديم به سوى حضرت نوح به
«1». سوره اعراف، آيه 59.
جلد 9 - صفحه 128
توسط جبرئيل اينكه بساز كشتى را، بِأَعْيُنِنا: به نظر عنايت و حفظ و حمايت و نگهدارى ما تا اينكه متعرض نشوند كفار و فاسد نكنند آن را. يا به نظر اولياى ما از ملائكه و مؤمنان تا حراست نمايند از هر كه منع كند تو را از آن، وَ وَحْيِنا: و به امر ما و اعلام ما تو را و كيفيت ساختن آن را.
در كافى- از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه: چون نوح عليه السّلام هسته درخت خرما را كاشت، قوم بر او گذشتند، مىخنديدند و سخريه مىكردند و مىگفتند: بتحقيق باغبان گرديدى. تا آنكه درخت خرما بزرگ و دراز شد، بريد آن را، پس تراشيد آن را. قوم گفتند: نجار شدى. پس تركيب و به هم ضمّ نمود و كشتى ساخت. قوم گذشتند، مىخنديدند و مسخره مىكردند و مىگفتند: بتحقيق كشتيبان شدى در بيابان خشك زمين تا تمام و فارغ شد از آن. «1». هر چه توانستند او را اذيت نمودند، لكن قادر بر كشتن او نبودند، مىزدند به اندازه اى كه مجروح مىشد، خداوند او را عافيت مىداد، مشغول دعوت مىشد نپذيرفتند مگر هشتاد نفر.
فَإِذا جاءَ أَمْرُنا: پس وقتى كه آمد فرمان ما، وَ فارَ التَّنُّورُ: و بجوشيد تنور، يعنى آب از تنور بجوشد. خداى تعالى جوشيدن آب را از تنور علامت هلاك قوم قرار داد. فَاسْلُكْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ: پس در آور در كشتى از هر جفتى دو تا نر و ماده. وَ أَهْلَكَ: و نيز در آور در كشتى اهل و قوم خود را كه به تو ايمان آوردهاند.
على بن ابراهيم قمى از ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده: چون خداى تعالى اراده فرمود هلاك قوم نوح عليه السّلام را، عقيم نمود ارحام زنان را چهل سال، و مولودى از ايشان متولد نشد. و زمانى كه حضرت نوح از كشتى فارغ شد، امر فرمود خدا اينكه ندا كند به سريانى جميع حيوانات را، پس تمام حاضر شدند و داخل نمود در كشتى از هر جنسى جفتى. «2»
«1». روضه كافى، ج 8، ص 283، روايت 425.
«2». تفسير على بن ابراهيم قمى، ج 1، ص 326 و 327، چاپ كتابفروشى علّامه قم.
جلد 9 - صفحه 129
ابن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه: هشتاد نفر از قوم نوح به نوح ايمان آوردند. «1» خلاصه امر شد به نوح كه داخل نما از هر حيوانى جفتى و اهل خود را نيز داخل نما. إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ: مگر كسى كه پيشى گرفته بر او وعده به اهلاك او از ايشان. و اخبار به اينكه او ايمان نمىآورد، مراد زن نوح كه خائنه بود، اسمش واغله و پسرش كنعان كه به كفر باقى ماندند. وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا: و مكالمه مكن مرا در حق آنانكه كافر شدند و ستم به خود نمودند، يعنى سؤال مكن عفو و بخشش را در باره آنانكه كافر شدند و شفاعت منما براى ايشان. إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ: بدرستى كه ايشان غرق شوندگان و هلاك شوندگانند بزودى. اين فرمايش غايت تهديد و توعيد است نسبت به كفار، و كاشف است از آنكه اينان در كفر به مرتبهاى رسيده كه ديگر ابدا اميد بازگشت براى آنها نيست؛ مثل آنكه سلطان در مقام توعيد نسبت به مقصرى به وزير خود گويد: ابدا حرف و سخن فلانى را مگو، يعنى ديگر جاى شفاعت نباشد؛ و اين نهايت شقاوت بنده است كه به مرتبهاى رسد در كفر و مخالفت كه بكلى از رحمت واسعه الهى دور افتد و شفاعت شفاعت كنندگان در حق او ممنوع باشد.
تبصره: آيه شريفه آگاهى است گناهكاران امت حضرت خاتم النبيين صلى اللّه عليه و آله و سلّم را كه از خواب بيدار و از مستى شهوت هشيار گردند، وقت را غنيمت شمرده تداركى بنمايند و نامه سياه اعمال خود را به آب توبه و انابه پاك نمايند؛ نه آنكه شب و روز مشغول لهو و لعب و عمر عزيز گرانبها كه هر آنش را نمىتوان قيمتى برايش قائل شد، صرف لذات و شهوات بنمايد به مرتبهاى كه غرق درياى گناه شود، و خلاصى ممكن نباشد و راه آشتى باقى نماند، زبان شفاعت شافعين بسته آيد كه: «وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا».
«1». بحار الانوار (چ جديد)، ج 11 ص 325 و 326، حديث 44، به نقل از صدوق.
جلد 9 - صفحه 130
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ «27» فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنْتَ وَ مَنْ مَعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «28» وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلاً مُبارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ «29» إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ وَ إِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ (30)
ترجمه
- پس وحى كرديم باو كه بساز كشتى را به نگاهداشت ما و الهام ما پس چون آيد فرمان ما و بجوشد تنور پس در آور در آن از هر صنفى جفتى را دو تا و اهلت را مگر كسى كه سبقت گرفته بر او گفتار از ايشان و سخن مگو با من در باره آنها كه ستم كردند همانا آنانند غرق شدگان
پس چون بر آمدى تو و هر كه با تو است بر كشتى پس بگو ستايش مر خدا را كه رهانيد ما را از گروه ستمكاران
و بگو پروردگار من فرود آور مرا فرود آوردنى با بركت و توئى بهترين فرود- آورندگان
همانا در اين هر آينه نشانهها است و همانا بوديم هر آينه آزمايندگان.
تفسير
- خداوند متعال دعاى حضرت نوح را در آيه سابقه اجابت فرمود و دستور الهى بطريق وحى باو رسيد كه در تحت نظر و مراقبت و بر طبق دستور خداوند مشغول بساختن كشتى گردد و چون امر الهى بعذاب صادر گردد و آب از تنور فوران و جوشش كند از هر نوعى از انواع حيوانات يك جفت نر و ماده بگيرد و وارد كشتى نمايد و كلمه كلّ بدون تنوين نيز قرائت شده با خانواده خود هر كس باشد مگر آنكس را كه مقدر شده هلاكتش بعلت كفرش كه پسر آنحضرت
جلد 3 صفحه 637
كنعان و زوجه او واعله باشد و تفصيل اين قصه و روايات وارده در آن و جهات ادبى و شرح الفاظ آيه شريفه در اوايل سوره هود مستوفى گذشت و تكرار نميشود و نيز امر شد كه حضرت نوح شفاعت در باره كفّار كه بر خويش و خلق ستم نمودند ننمايد چون قضاى الهى بر غرقشان جارى شده و از قابليّت شفاعت افتادهاند و مقرر گرديد كه چون همگى در كشتى قرار گرفتند حمد كند خدا را بر نجات و خلاصى خود و يارانش از شرّ كفّار و ديدار اشرار ستمكار و بخواهد از خداوند كه در وقت فرود آمدن از كشتى قدوم يا مقدم او را مبارك فرمايد يعنى ورود او را در زمين مقرون بخير و سعادت يا مورد او را از زمين مشحون بانواع نعمت فرمايد چون منزل بضمّ ميم و فتح زاء ظاهرا مصدر است و محتمل است اسم مكان باشد و خداوند هر دو را بر او مبارك فرمود كه تمام اهل زمين را از نسل او يا از نسل او و همراهانش قرار داد و بركاتش را بر او نازل و زمين را براى ايشان مشحون بانواع نعمت فرمود و منزل بفتح ميم و كسر زاء نيز قرائت شده و بنابراين ظاهرا اسم مكان است و ممكن است مصدر باشد و خدا بهتر از هر كس ميتواند نزول و منزل واردين را مقرون بخير دنيا و آخرت فرمايد و اينجمله بدستور الهى برسم ادب دعا براى ثناى خداوند اضافه شده تا دعا نزديكتر باجابت گردد در فقيه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود اى على وقتى وارد منزلى شدى بگو اللّهم أنزلنى منزلا مباركا و انت خير المنزلين مرزوق ميشود تو را خير آن و دفع ميگردد شرّ آن از تو و بنابراين محتمل است دعاى حضرت نوح راجع بسلامتى و عافيت در كشتى باشد در هر حال اين قصه و امثال آن دلالت دارد بر قدرت و عزت خداوند و قهر و غلبه او بر ستمكاران و سوء عاقبت اهل كفر و عصيان و آنكه امر از اين قرار است كه خدا مردم را در معرض امتحان قرار ميدهد بنقل اين قبيل حكايات و قصص تا خوب از بد ممتاز گردد بتفكّر در آن قصص و تنبّه و تذكر از آنها و بعدم توجّه و بىاعتنائى و بقاء در غفلت و نادانى يا آنكه همانا خدا بمردم جور نميكند ولى مبتلا ببلا ميفرمايد چنانچه از نهج البلاغه استفاده ميشود كه براى معناى اخير استدلال بذيل اين آيه فرموده است.
جلد 3 صفحه 638
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَأَوحَينا إِلَيهِ أَنِ اصنَعِ الفُلكَ بِأَعيُنِنا وَ وَحيِنا فَإِذا جاءَ أَمرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ فَاسلُك فِيها مِن كُلٍّ زَوجَينِ اثنَينِ وَ أَهلَكَ إِلاّ مَن سَبَقَ عَلَيهِ القَولُ مِنهُم وَ لا تُخاطِبنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُغرَقُونَ «27»
جلد 13 - صفحه 383
پس وحي فرستاديم به سوي نوح اينکه که صنعت كن كشتي را بر طبق نظر و دستور ما و وحي ما پس موقعي که آمد امر ما و جوشيد تنور پس داخل كن در كشتي از هر نوع حيوانات زوجين نر و ماده دو فرد را.
و اهل خود را هم در كشتي قرار ده مگر كسي که سبقت گرفته قول ما به هلاكت او که امرأة نوح باشد و فرزند او كنعان و درخواست ننما از ما در حق كساني که ظلم كردند محققا آنها بايد غرق شوند.
[فَأَوحَينا إِلَيهِ أَنِ اصنَعِ الفُلكَ] دستور ساختن كشتي رسيد نوح و مؤمنين مشغول ساختن شدند و چون سابقه نداشت قوم ميآمدند تماشا ميكردند و آنها را مسخره ميكردند که خانه چوبي ميسازند بدون اينكه پايه او در زمين باشد بر سطح زمين است که ميفرمايد: (وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيهِ مَلَأٌ مِن قَومِهِ سَخِرُوا مِنهُ) هود آيه 40.
(بِأَعيُنِنا وَ وَحيِنا) هم دستور ميدهيم که چه نحو ساختمان كني هم خود مشاهده ميكنيم و مساعدت ميكنيم در امر ساختن و چون كشتي تمام شد.
(فَإِذا جاءَ أَمرُنا) که امر الهي رسيد که از آسمان باران ببارد.
(وَ فارَ التَّنُّورُ) و از تنور آب به جوشد باندازهاي که تمام كره زمين زير آب رفت حتي كوهها.
(فَاسلُك فِيها مِن كُلٍّ) يعني از تمام حيوانات که نسل آنها منقطع نشود و باقي ماند.
[زَوجَينِ اثنَينِ] اثنين بيان زوجين يعني مراد دو زوج نيست که چهار فرد باشد که معروف است دو دو تا چهار تا بلكه فقط دو فرد زوج و زوجه، نر و ماده.
(وَ أَهلَكَ إِلّا مَن سَبَقَ عَلَيهِ القَولُ مِنهُم) استثنا به اهل ميخورد که زن نوح باشد و فرزندش كنعان و اهل نوح سه پسرانش بودند سام، حام، يافث و
جلد 13 - صفحه 384
سه كنيز که مادر اينکه سه پسر بودند و نسل آدم پس از طوفان از اينکه سه باقي ماند که نوح را آدم ثاني گفتند که تمام اهل عالم اولاد نوح هستند.
(وَ لا تُخاطِبنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا) حتي در مورد كنعان فرزند نوح (إِنَّهُم مُغرَقُونَ) محققا چنين تقدير شده که تمام غرق شوند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 27)- در اینجا فرمان پروردگار فرا رسید و مقدمات نجات نوح و یاران اندکش و نابودی مشرکان لجوج فراهم شد.
«ما به نوح وحی کردیم که: کشتی را در حضور ما مطابق وحی ما بساز» (فَأَوْحَیْنا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا).
تعبیر «بِأَعْیُنِنا» (در برابر دیدگان ما) اشاره به این است که تلاش و کوشش تو در این راه در حضور ماست و تحت پوشش حمایت ما.
در ادامه میفرماید: «پس هنگامی که فرمان ما (برای غرق آنان) فرا رسد، و آب از تنور بجوشد (که نشانه فرا رسیدن طوفان است) از هر یک از انواع حیوانات یک جفت (نر و ماده) در کشتی سوار کن» (فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فِیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ).
«و همچنین خانوادهات را مگر آنها [همسر و فرزند کافرت] که قبلا وعده هلاکشان داده شده است» (وَ أَهْلَکَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ).
و باز اضافه میکند: «و دیگر در باره ستمگران (که هم بر خویش ستم کردند و هم بر دیگران) با من سخنی مگو که آنها همگی غرق خواهند شد» و جای شفاعت و گفتگو نیست (وَ لا تُخاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص118
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم