آیه 36 سوره انبیاء

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۰ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (نزول)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَٰذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَهُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ هُمْ كَافِرُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<35 آیه 36 سوره انبیاء 37>>
سوره : سوره انبیاء (21)
جزء : 17
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و کافران هنگام ملاقات تو، تو را جز به استهزاء نگرفته (و گویند) آیا این شخص است که بتان را که خدایان شما هستند (به اهانت و بدی) یاد می‌کند؟ و (ای رسول ما بدان که) محققا آنها به ذکر خدای مهربان (و کتاب و آیات او) کافر هستند.

کافران چون تو را ببینند جز به مسخره ات نمی گیرند [و می گویند:] آیا این است آن کسی که معبودان شما را [به موجوداتی بی اثر و بی اختیار] یاد می کند؟ در حالی که خود به ذکر [خدایِ] رحمان [که توحید و قرآن است] کافرند [و از این کار، باکی ندارند.]

و كسانى كه كافر شدند، چون تو را ببينند فقط به مسخره‌ات مى‌گيرند [و مى‌گويند:] «آيا اين همان كس است كه خدايانتان را [به بدى‌] ياد مى‌كند؟» در حالى كه آنان خود، ياد [خداى‌] رحمان را منكرند.

كافران چون تو را ببينند بى شك مسخره‌ات خواهند كرد، كه: آيا اين همان مردى است كه از خدايانتان به بدى ياد مى‌كند؟ و اينان خود ياد خداى رحمان را منكرند.

هنگامی که کافران تو را می‌بینند، کاری جز استهزا کردن تو ندارند؛ (و می‌گویند:) آیا این همان کسی است که سخن از خدایان شما می‌گوید؟! در حالی که خودشان ذکر خداوند رحمان را انکار می‌کنند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Whenever the faithless see you they only take you in derision: ‘Is this the one who remembers your gods?’ while they remain defiant towards the remembrance of the All-beneficent.

And when those who disbelieve see you, they do not take you but for one to be scoffed at: Is this he who speaks of your gods? And they are deniers at the mention of the Beneficent Allah.

And when those who disbelieve behold thee, they but choose thee out for mockery, (saying): Is this he who maketh mention of your gods? And they would deny all mention of the Beneficent.

When the Unbelievers see thee, they treat thee not except with ridicule. "Is this," (they say), "the one who talks of your gods?" and they blaspheme at the mention of (Allah) Most Gracious!

معانی کلمات آیه

هزوا: هزو و هزء: مسخره كردن كه حكايت از تحقير مسخره شده دارد .آن بر وزن عنق به معنى مسخره شده است. يعنى مصدر از براى مفعول..[۱]

نزول

سدى[۲] و دیگران[۳] چنین نقل نمایند که روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از راهى مى گذشت. دید ابوجهل و ابوسفیان در مکانى با یکدیگر مشغول سخن گفتن مى باشند. ابوجهل وقتى پیامبر را دید از روى مسخره خندید و به ابوسفیان گفت: پیامبر طائفه عبدمناف مى آید. ابوسفیان از روى خشم و غضب به ابوجهل گفت: اگر عبدمناف داراى پیامبرى باشند، چه عیبى خواهد داشت. رسول خدا صلی الله علیه و آله کلام هر دو را مى شنید به ابوجهل فرمود: تو از این کار دست بر نخواهى داشت تا این که چیزى که باید بر سر تو آید، نازل شود و به ابوسفیان فرمود: سخنان تو نیز از روى حمیت و غیرت طائفه و قبیله اى بوده است که در پاسخ به او گفته اى، سپس این آیه نازل شد.[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُواً أَ هذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَ هُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمنِ هُمْ كافِرُونَ «36»

و هرگاه كفّار تورا ببينند، كارى غير از به استهزا گرفتن تو ندارند، (با همديگر مى‌گويند:) آيا اين است آنكه خدايان شمارا (به بدى) ياد مى‌كند؟ در حالى كه (اين كافران) خودشان، ياد خداى رحمان را منكرند (و به او كفر مى‌ورزند).

نکته ها

كفر، انسان را به جايى مى‌رساند كه منطق قوى و قول معصوم را مسخره مى‌كند، ولى حاضر نيست كوچك‌ترين بى‌احترامى نسبت به سنگ و چوب روا دارد، از اينرو گفتند:

«يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ» در حالى كه منظورشان‌ «يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ‌ بسوء» بود.

اگر در حوض يا استخر آبى، لاشه بدبويى افتاده باشد، با آمدن باران، تعفّن و بدبويى آن بيشتر مى‌شود. كفر همچون لاشه‌ى مردارى در روح انسان است كه با ديدن پيامبر لجاجت بيشترى بروز مى‌دهد.

جلد 5 - صفحه 450

پیام ها

1- كفّار جز مسخره و تحقير كردن حربه علمى و منطقى ندارند. إِنْ يَتَّخِذُونَكَ‌ ...

(استهزا، نشانه‌ى ناتوانى از استدلال است.)

2- كفّار عواطف مردم را عليه پيامبر تحريك مى‌كردند. «آلِهَتَكُمْ»

3- كسى كه به خباثت درونى مبتلا شد، هرچه بيشتر رهبران الهى را ببيند، بيشتر عقب‌گرد مى‌كند. «رَآكَ‌- يَتَّخِذُونَكَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلاَّ هُزُواً أَ هذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَ هُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمنِ هُمْ كافِرُونَ (36)

«1» نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه 181، صفحه 593.

جلد 8 - صفحه 389

بعد از آن حضرت پيغمبر را مخاطبه فرمايد:

وَ إِذا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا: و زمانى كه ببينند تو را آنانكه كافر شدند و تو عيب مى‌كنى خدايان آنها را و دعوت مى‌نمائى ايشان را به توحيد. إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُواً: فرانگيرند تو را مگر سخريه و استهزاء، مى‌گويند بعضى به بعضى ديگر. أَ هذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ‌: اينست كه ذكر مى‌كند خدايان شما را به بدى و سرزنش كه اينها جماد و قادر بر نفع و ضرر نيستند؟ وَ هُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمنِ‌: و ايشان به توحيد خداوند رحمان يا به كتاب نازل شده از جانب او.

هُمْ كافِرُونَ‌: ايشان كافر و جاحدند.

حق تعالى در مقام تعجيب اخبار فرمايد پيغمبر را از حال كفار به جهت انكار آنان حى منعم قادر عالم خالق رازق را، و فراگرفتن آنچه نفع و ضرر ندارد.

به ستايش. از اين عجيب‌تر آنكه، شخصى كه مى‌خواند ايشان را به حق‌شناسى و ترك بت‌پرستى، او را مسخره و استهزاء نمايند، غافل از آنكه خودشان سزاوارترند به استهزاء و سخريه، نزد هر كه تدبر كند حال ايشان را.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلاَّ هُزُواً أَ هذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَ هُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمنِ هُمْ كافِرُونَ (36) خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آياتِي فَلا تَسْتَعْجِلُونِ (37) وَ يَقُولُونَ مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (38) لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لا يَكُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَ لا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (39) بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّها وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ (40)

ترجمه‌

- و چون بينند تو را آنانكه كافر شدند نميگيرند تو را جز باستهزاء ميگويند آيا اين است آنكه ياد ميكند ببدى خدايان شما را و آنها بياد خدا آنان كافرانند

آفريده شد انسان از شتاب زود باشد بنمايم بشما آيتهاى خود را پس شتاب مكنيد

بمن و ميگويند كى باشد اين وعده اگر باشيد راستگويان‌

اگر بدانند آنانكه كافر شدند وقتى را كه باز ندارند از رويهاشان آتش را و نه از پشتهاشان و نه آنها يارى كرده شوند

بلكه بيايد آنها را ناگهان پس مبهوت كند آنها را پس نتوانند بر گردانيدن آنرا و نه آنها مهلت داده شوند.

تفسير

- كفّار و مشركين مكّه وقتى پيغمبر اكرم را ملاقات مينمودند بر سبيل توهين و استهزاء با يكديگر ميگفتند اين همان است كه خدايان شما را ببدى ياد ميكند و ميگويد آنها جمادند و نميتوانند ضرر و منفعتى بشما برسانند لذا خداوند اينمعنى را به پيغمبر خود خبر داده و فرموده آنها منكر خداوند بخشنده و اوصاف زيبنده اويند و براى مزيد نسبت كفر در تحقير و توهين و تأكيد آن لفظ هم مكرّر

جلد 3 صفحه 553

شده اگر خدا را باوصاف جمال و جلال شناخته بودند بتها را شريك او قرار نميدادند و انتظار تقديس و تعظيم آنها را از تو نداشتند و چه قدر عجله دارند مانند آنكه انسان از عجله خلق شده باشد با آنكه بزودى علائم صدق تو و وعده حق بفتوحات اسلام بر آنها ظاهر خواهد شد باهل ايمان ميگويند پس كى و چه زمان وعده عذاب ما ميرسد اگر شما راست ميگوئيد پس بعجله انتظار صدور امرى از من نداشته باشند اگر بدانند روز قيامت چگونه آتش بآنها احاطه ميكند كه نميتوانند آنرا از جلو رو و پشت سرشان دور كنند و كسى يارى از آنها نميكند عجله در آن نمينمايند اين جواب شرط است كه در آيه حذف شده ولى وعده عذاب آنان ناگهان و بى‌خبر بر آنها وارد ميشود پس مبهوت و متحيّر ميكند آنها را و نميتوانند آنرا از خود دفع نمايند و مهلت داده نميشوند كه توبه و عذر خواهى نمايند و كسى اعتنائى بحال آنها ندارد چنانچه در جنگ بدر و فتح مكّه بظهور پيوست و بنابراين ضمير در تأتيهم راجع بآيات است عجل و عجله و تعجيل شتابزدگى و پيش انداختن امرى است كه هنوز وقت مناسب و لايق آن نرسيده و مذموم است مگر در كار خير براى احتمال فوت آن در نهج البلاغه فرموده دورى كن از عجله در امور پيش از اوان آنها و از تأخير انداختن امور در وقت امكان آنها و قمّى ره نقل فرموده كه چون خداوند جارى فرمود روح را در آدم عليه السّلام از دو پايش پس رسيد بدو سر زانوى او خواست بايستد نتوانست پس خداوند فرمود خلق الانسان من عجل و قريب به اين معنى را در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و بنابراين گفته‌اند مراد از انسان آدم عليه السّلام است و بنظر حقير روايت دلالت بر اينمعنى ندارد بلى دلالت دارد بر آنكه عجله امر طبيعى انسان است بطوريكه مناسب است در مقام مبالغه گفته شود آدمى از عجله خلق شده مانند آنكه در مقام مدح از كسى ميگويند فلانى از خير خلق شده يا در مقام قدح ميگويند از شرّ خلق شده خداوند هم در آنحال در باره آدم عليه السّلام فرمود چنانچه در اين آيه بمناسبت حال كفّار فرموده نه آنكه خداوند در اينجا بيان حال آدم عليه السّلام را فرموده و مراد از انسان آدم عليه السّلام است چنانكه گفته‌اند با آنكه واضح است كه نيست و اقوال مترتّبه بر آن خلاف ظاهر و سياق آيه شريفه است.

جلد 3 صفحه 554

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذا رَآك‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا إِن‌ يَتَّخِذُونَك‌َ إِلاّ هُزُواً أَ هذَا الَّذِي‌ يَذكُرُ آلِهَتَكُم‌ وَ هُم‌ بِذِكرِ الرَّحمن‌ِ هُم‌ كافِرُون‌َ (36)

و موقعي‌ ‌که‌ كفار ‌شما‌ ‌را‌ مشاهده‌ مي‌كنند ‌شما‌ ‌را‌ مي‌گيرند ‌به‌ سخريّه‌ و استهزاء و مي‌گويند: آيا ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ خدايان‌ ‌شما‌ مشركين‌ ‌را‌ ‌به‌ بدي‌ و زشتي‌ ياد مي‌كند ‌که‌ اينها يك‌ جمادي‌ بيش‌ نيستند و هيچ‌ نفع‌ و ضرري‌ ‌به‌ ‌شما‌ نمي‌توانند عطا و دفع‌ كنند، و حال‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ياد ‌خدا‌ غافل‌ و كافر ‌به‌ خداي‌ يكتاي‌ بي‌همتا هستند. بسيار تعجب‌ ‌است‌ قادر متعال‌ و خالق‌ ‌ما يشاء ‌را‌ منكر و كافر مي‌شوند، و جماد بي‌شعور و ادراك‌ و مصنوع‌ ‌خود‌ ‌را‌ مي‌پرستند.

(وَ إِذا رَآك‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا): ‌شما‌ ‌را‌ ‌به‌ يكديگر نشان‌ مي‌دهند و اشاره‌ مي‌كنند ‌به‌ مسخره‌ و استهزاء ‌که‌ ‌اينکه‌ كاذب‌ و مفتري‌ و مجنون‌ و ساحر ‌است‌.

(إِن‌ يَتَّخِذُونَك‌َ إِلّا هُزُواً): ‌ان‌ نافيه‌ ‌يعني‌ نمي‌گيرند تو ‌را‌ مگر ‌به‌ استهزاء، معجزات‌ تو ‌را‌ حمل‌ ‌به‌ سحر و جادو مي‌كنند، فرمايشات‌ تو ‌را‌ حمل‌ ‌به‌ كذب‌ و افتراء مي‌نمايند، افعال‌ و اعمال‌ تو ‌را‌ و عبادت‌ تو ‌را‌ بازي‌گري‌ مي‌پندارند و ميگويند:

(أَ هذَا الَّذِي‌ يَذكُرُ آلِهَتَكُم‌): بدگويي‌ ‌در‌ حق‌ بتهاي‌ ‌شما‌ مي‌كند و ‌آنها‌ ‌را‌ يك‌ جمادي‌ بيش‌ نمي‌داند و حال‌ آنكه‌ ‌آنها‌ ‌به‌ خداوند متعال‌ كافر مي‌شوند.

جلد 13 - صفحه 175

وَ هُم‌ بِذِكرِ الرَّحمن‌ِ هُم‌ كافِرُون‌َ).

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 36)- باز در اینجا به بحثهای دیگر در ارتباط با موضع‌گیری مشرکان در برابر پیامبر اسلام (ص) بر خورد می‌کنیم، که بیانگر طرز تفکر انحرافی آنها در مسائل اصولی است نخست می‌گوید: «و هنگامی که کافران تو را می‌بینند کاری جز مسخره کردن تو ندارند» (وَ إِذا رَآکَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلَّا هُزُواً).

آنها با بی‌اعتنایی به تو اشاره کرده، می‌گویند: «آیا این همان کسی است که خدایان و بتهای شما را (به بدی) یاد می‌کند»؟ (أَ هذَا الَّذِی یَذْکُرُ آلِهَتَکُمْ).

«در حالی که خود ذکر خداوند رحمان را انکار می‌کنند» (وَ هُمْ بِذِکْرِ الرَّحْمنِ هُمْ کافِرُونَ).

تعجب در این است که اگر کسی از این بتهای سنگی و چوبی بد گویی کند- نه بد گویی بلکه حقیقت را بیان نماید و بگوید اینها موجودات بی‌روح و فاقد شعور و بی‌ارزش هستند- تعجب می‌کنند، اما اگر کسی منکر خداوند بخشنده و مهربانی شود که آثار رحمتش پهنه جهان را گرفته و در هر چیز دلیلی بر عظمت و رحمت اوست برای آنها جای تعجب نیست.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. تفسیر ابن ابى حاتم.
  3. تفسیر کشف الاسرار.
  4. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 534.

منابع