حدیث سفینه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۵ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۴:۵۹ توسط سید مهدی خدایی (بحث | مشارکت‌ها) (مفاد و مدلول حدیث سفینه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

از جمله احادیث مشهور میان مسلمانان شیعه و سنی، حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله است که در آن اهل بیت خود را به عنوان کشتی نجات (سفینه) امت اسلامی معرفی می نماید.

متن حدیث سفینه

حدیث سفینه از احادیث متفق ‏ًٌعلیه در میان پیراون مکتب خلفاء و پیروان مکتب اهل‏بیت: است. این حدیث دارای نقل‏های فراوانی است. در این نقل‏ها تفاوت‏های اندکی وجود دارد و دلیل این تفاوت‏ها نیز این است که به دلیل اهمیت مسئله، پیامبراکرم آن را در موارد مختلف و با تعبیرهای متفاوت بیان فرموده است.

از این میان عبارت «مثل اهل‏بیتی فیکم کسفینة نوح من رکبها نجی ومن تخلف عنها غرق» مشهورترین نقل حدیث سفینه به شمار می‏رود. [۱]

مفاد و مدلول حدیث سفینه

همان‏گونه که حدیث سفینه به لحاظ سندی از جایگاه ویژه‏ای برخوردار است، به لحاظ محتوایی و دلالی نیز دارای جایگاهی رفیع است.پیامبر اکرم در حدیث سفینه، با تشبیه اهل‏بیت خویش به کشتی نوح، در صدد بیان امور مهمی بودند که علمای بزرگ اسلام به برخی از آنها اشاراتی داشته‏ اند از جمله:

وجوب محبت اهل‏بیت

جمع کثیری از علمای شیعه و سنی وجوب محبت و تعظیم اهل‏بیت: را از حدیث سفینه استنباط کرده‏ اند. آنان نجات امت اسلامی را بدون تحصیل محبت و تعظیم  اهل‏بیت: ناممکن دانسته، و محروم از این محبت را مستحق عذاب الیم الهی شمرده‏ اند. شماری از عالمان اهل‏ سنت که بر دلالت حدیث سفینه بر وجوب محبت اهل‏بیت  پیامبر اکرم  تصریح کرده ‏اند عبارتند از: فخررازی [۲]، نظام الدین نیشابوری [۳] ، بقاعی [۴]، ابن هجر هیتمی[۵]، مناوی [۶]، ملاعلی هروی قاری [۷]، شافعی [۸] و...

وجوب اطاعت و پیروی

بسیاری از علماء علاوه بر وجوب محبت و تعظیم، وجوب اطاعت و پیروی را نیز از حدیث سفینه فهمیده ‏اند. زیرا اطاعت از آنان که یگانه سبب نجات ‏اند، موجب نجات است، و هر چه سبب نجات گردد، واجب است، پس اطاعت واجب است.  ملا علی هروی قاری، [۹] محب الدین طبری [۱۰]، سمهودی، [۱۱] عاصمی، [۱۲] و...

عصمت اهل‏بیت

اگر کشتی اهل‏بیت: راکبین خود را ازخطر غرق شدن حفظ می ‏نماید، پس به طریق اولی، خود از غرق شدن مصون است. [۱۳]. اگر آن که پیرویش واجب است، محتمل‏ الخطاء باشد، برای نجات پیرو ضمانتی نیست، و حال آن‏که در حدیث، نجات پیروان اهل‏بیت: تضمین شده است. [۱۴]

استدلال دیگر این است که سرپیچی از آن‏که در مسیر خطا است، موجب هلاکت نیست، و حال آن‏که پیامبر  فرمود: هر کس از اهل‏بیت تخلف کند، اهل هلاکت است.[۱۵]

مطابق سنت بودن معارف اهل‏بیت

پیامبر اکرم 9 به نشستن برکشتی اهل‏بیت فرمان داده است، یعنی به پیروی و فراگیری دانش از آنان فرمان داده است و حاشا که حضرت  به پیروی از اهل بدعت و فراگیری دانش از مخالف سنت دعوت کرده باشد! [۱۶]

خلافت امیرالمؤمنین

امیرالمؤمنین از اهل‏بیت:، بلکه کامل‏ترین مصداق ایشان است، پس اطاعت ایشان واجب است، و این مقتضی قبول خلافت آن حضرت است  [۱۷]

توسل و التجاء به اهل‏بیت

سوارر شدن بر کشتی اهل‏بیت:، یعنی به هنگام شدائد و مشکلات به آنان متوسل شدن [۱۸]، و به ‏وسیله آنان به خدای متعال تقرب جستن است، [۱۹] به‏ خصوص که بعضی توسل و التجاء به اهل‏بیت: را تنها راه پاک شدن از آثار طبیعی گناهان دانسته و معتقدند این همان طریقت است، مانند عبدالعزیز دهلوی در فتح العزیز و عبدالحق دهلوی در مناقب اهل‏ البیت [۲۰]

وجود اهل‏بیت معصوم در تمامی اعصار

وجود فردی معصوم از اهل‏بیت: در تمامی اعصار، لازم است، تا اینکه همیشه مصداق کشتی نجات موجود و حجت الهی تمام باشد [۲۱]

افضلیت اهل‏بیت

اگر دیگران افضل بودند، آنان به عنوان کشتی نجات معرفی می‏شدند نه اهل‏بیت [۲۲] چون پیامبر  معصوم است، و از روی هوای نفس سخن نمی‏ گوید.

فرقة ناجیه

اگر حدیث سفینه در کنار حدیث «افتراق»[۲۳] گذاشته شود، معلوم می گردد که فرقه ناجیه از بین 73 فرقه، تنها پیروان واقعی اهل‏بیت: می‏ باشند [۲۴]

پانویس

  1. زید بن علی، بی‏تا: 30؛ صالحی الشامی، 1414، 11: 11؛ شیخ صدوق، 1405: 329؛ الطبرانی، 1415، 5: 306؛ خطیب بغدادی، 1417، 12: 90.
  2. مفاتیح الغیب،2: 596
  3. غرائب القرآن، 6: 74
  4. نظم الدرر،6: 624
  5. الصواعق المحرقه، 2: 455-456
  6. فیض الغدیر، 2: 51 و5 : 517
  7. مرقاة المفاتیح، 9: 3988
  8. رشفة الصادی، 2: 57
  9. مرقاةالمفاتیح، 9: 3988
  10. نفحة الریحانة،4: 330
  11. جواهر العقدین،2: 120 و 123و126
  12. زین الفتی، 1: 434-454
  13. میرحامد حسین، همان، 23: 956
  14. شریف مرتضی، 1410، 3: 120
  15. شیخ حسن عبدالله، بی‏تا: 62؛ نیز ر.ک. میرحامد حسین، همان، 23: 976؛ تنکابنی، بی‏تا، 2: 368.
  16. میرحامد حسین، همان، 23: 956.
  17. شریف مرتضی، همان، 3: 120؛ ابن‏جبر، بی‏تا: 594؛ علامه حلی، 1379، 155.
  18. قزوینی، 1397: 24
  19. کراجکی، 1421: 151
  20. میرحامد حسین، همان، 23: 1082 و 948.
  21. ابوالصلاح حلبی، 1404: 210؛ میرحامد حسین، همان، 23: 987.
  22. میرحامد حسین، همان، 23: 977
  23. ابن‏ حنبل، ‏1421، 19: 462؛ سجستانی، بی‏تا، 4: 198؛ دارمی، بی‏تا، 3: 1636؛ بیهقی، 1424، 10: 208؛ خزاز قمی، 1401: 155
  24. حلی، 1379: 49؛ میلانی، 1414: 124