کشف الاسرار و عدة الابرار (کتاب)
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
نویسنده | ابوالفضل رشید الدین المیبدی |
موضوع | تفسیراهل سنت |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 10 |
مصحح | علي اصغر حكمت |
|
تفسير كشف الاسرار و عدة الابرار تاليف ابو الفضل رشيد الدين ميبدى بر اساس تفسيرخواجه عبد الله انصارى منبعى غنى از تفسير، تاويل، معارف اسلامى، شعر و ادبعربى و فارسى است. در بين ترجمهها و تفسيرهاى معتبر قرآن به زبان فارسى كشف الاسرار ارزشى والا و مقامى خاص دارد. اين كتاب را ميبدى در اوايل سال 520 هجرى آغاز كرده است و سرمشق او در اين كار، تفسير معروف خواجه عبد الله انصارى بوده است كه متاسفانه اكنون به تمامى در دسترس نيست و احتمال دارد كه در اثر حوادث روزگار از ميان رفته باشد. اين كتاب گنجينه گرانبهايى از لغات، امثال، تشبيهات و تعبيرات فارسى است، در عين اينكه واجد مزاياى تفاسير ديگر نيز هست. زيرا همان بحثهايى كه در تفاسير عربى درباره قرائت، شأن نزول، لغت، صرف، نحو و بيان به زبان عربى شده در اين تفسير به زبان شيرين و روان فارسى ادا شده و حتى اخبار و احاديث و اشعار هم در بيشتر موارد به زبان فارسى ترجمه گرديده است و در نوبت اول كاملا دقت و توجه شده كه كلمه فارسى كه در ترجمه كلمه عربى قرار مىگيرد برابر با آن بوده باشد كه رعايت امانت در سخن خدا بشود، و در بعضى موارد كلام از سياق فارسى دور مىشود تا اين منظور عملى گردد. اين تفسير از جمله تفاسيرى است كه در ضمن برخوردارى از حلاوت زبان فارسى در بردارنده نكات جالب عرفانى، تفسيرى، تاريخى و ادبى است و در عين حال خالى از اشكال نيست و لذاست كه اين كتاب نگرشى نقدگونه و منصفانه را مىطلبد تا با كاوشى دقيق و كند و كاوى عميق و نگاهى ژرف نقاط مثبت و منفى آن را بشناسد و سره را از ناسره جدا سازد.
كشف الاسرار و عدّة الابرار
ميبدى بر اساس تفسير الهروى خواجه عبد الله انصارى كتاب كشف الاسرار و عدّة الابرار را در ده مجلد به رشته تحرير در آورده است. اساس كار ميبدى در اين است كه هر آيهاى را سه بار مطرح مىكند.
- نوبت اول
در نوبت اول معنى تحت اللفظى آيه( و در عين حال سليس و روان آن) مىآيد كه در اين قسمت لغات و تركيبات بسيار جالب فارسى در مقابل كلمات عربى آمده است و شايسته تحقيق و تدقيق بسيار است. نخستين و مهمترين نكتهاى كه در ترجمه قرآن كشف الاسرار در نوبت اول به چشم مىخورد برابرهاى پارسى است كه ميبدى در برگرداندن برخى لغتهاى قرآن آورده، و بسا كه بعض از آنها نو ساخته خود اوست، و نمودارى است از شيوه واژهسازى پيشينيان. دومين ويژگى و مزيت قرآنهاى مترجم كهن سال تنها در استعمال واژههاى زيبا و رساى پارسى نيست، بلكه نكته مهمتر دقت و توجهى است كه به ريزهكاريها و ظرائف موجود در آيات قرآن داشتند، و تقواى علميشان آنان را وا مىداشت كه اين نكات ظريف و دقيق را در ترجمه سخن خدا نيز منعكس كنند، تا نكتهاى فرو گذار نشود، و قصور يا تقصيرى متوجه آنان نگردد. رشيد الدين ميبدى كه دانشمندى سخت ديندار و عقيدهمند به قرآن است، در ترجمه آيات رعايت اينگونه نكات را كرده كه بعضى از آنها بس مهم و شايان توجه است. البته مىدانيم گذشت زمان و دگرگونى زبان برخى از كاربردهاى لفظى كشف الاسرار و ديگر قرآنهاى كهن را منسوخ كرده، و گاه تركيبها يا تعبيرهايى كه در اين آثار آمده در نثر امروز خوشايند نيست و نبايد به كار رود. اما نكات قابل توجه و ريزهكاريهاى پسنديده هم در آنها اندك نيست، كه مىتوان به كار بست و بدين طريق پيام آسمانى قرآن را زيبا و رسا، مؤثر و گويا به پارسى برگرداند. اگر روزى فرا رسد كه لغات قرآنى اين تفسير و معانى فارسى آن به صورت فرهنگى درآيد آن كتاب فرهنگ از كتب نفيس و ارزشمند لغت خواهد بود، و در ضمن اين نتيجه گرفته ميشود كه زبان فارسى به حدى توانا و مايهور است كه براى هر نوع معنى لغتى سزاوار كه رساننده آن معنى باشد، دارد. خاصه آنكه تركيب در زبان فارسى باعث شده كه هر معنى و مفهومى را بتوان براى آن لغت ساخت و اين پاسخى است به آنان كه معتقدند زبان فارسى بايد از زبانهاى ديگر دريوزهگرى كند. و نيز لغات و تركيبات فارسى كه در اين كتاب بكار رفته اگر جمع آورى گردد و موارد استعمال آن تفحص و بررسى گردد به سرمايه لغوى زبان فارسى افزوده مىشود. خاصه آنكه اين لغات از نظر سبك شناسى نمودار يك دوره خاص از نثر فارسى مىباشد، و حتى از نظر لهجه شناسى نيز استفاده شايانى برده مىشود. آنان كه به كار دستور زبان مىپردازند، اين كتاب منبع سرشارى براى آنان خواهد بود. زيرا خصايص صرفى و نحوى آن بى حد و شمار است و همچنين براى سبك شناسى كه در زبان فارسى فنى نوين است و در تكميل آن نيازمند به ماخذ و منابع بسيارى از نظم و نثر فارسى هستيم اين كتاب بسيار مفيد است. زيرا به نكات سبكى برخورد مىكنيم كه نظير آن را در كتب- انگشت شمارى مانند تاريخ بيهقى و تذكرة اللاولياى شيخ عطار مگر بتوانيم بيابيم.
- نوبت دوم
دفعه دوم يعنى در نوبت ثانيه شأن نزول آيه و ناسخ و منسوخ بودن آن و تفسير آن از نظر شرعى و اقوال مفسران آمده است كه در حقيقت بخش اعظم كتاب صرف اين قسمت شده است و هم در اين قسمت است كه احاديث نبوى و اقوال صحابه و بزرگان دين مىآيد و كتاب را از معارف اسلامى سرشار مىكند، البته احاديث مجعول و سخنان بىهويت نيز در اين ميان بسيار است اما غلبه با احاديث صحيح و سخنان با ماخذ است. اين قسمت هم از نظر زبان فارسى كم اهميت نيست. از اين گذشته در اين( قسمت از) كتاب به مطالب فقهى بسيارى برخورد مىكنيم و مولف هر چند در مسايل فقهى آراء شافعى را ترجيح مىدهد، ولى از ذكر اقوال فقهاى ديگر خوددارى نمىكند. و همچنين در مسايل كلامى او متمايل به كلام اشعرى است ولى اقوال قدريان و اهل اعتزال را هم ذكر مىكند و سپس به ردّ آن مىپردازد. نه تنها در اين كتاب ردّ بر قدريان و معتزليان ديده مىشود، بلكه ردّ فلاسفه و زنادقه و جهميه و ديگر فرق نيز به چشم ميخورد كه براى كسانى كه در ملل و نحل اهتمام مىورزند اين ايرادها سودمند است. بيشتر اشعار عربى كه در اين كتاب بكار رفته، يا ترجمه شعرى آن پس از آن آورده شده و يا به نثر روان رسايى به فارسى برگردانده شده و اين مطلب وقتى ضميمه با ترجمه تحت اللفظى آيات و احاديث شود مترجمان عربى و دانشجويان ادب فارسى و عربى را سود بسيار مىبخشد. در اين بخش عشق و محبت ميبدى به خاندان پيامبر گرامى( ص) تبلور مىنمايد و فضايل بىشمارى به عنوان شأن نزول آيات ويژه پنج تن آل عبا و اصحاب كسا نقل مىنمايد و جلوههاى زيادى از ولايت متجلى مىسازد. وى ديباچه كلام خود را به خوبى مىگشايد و با نگارش جمله« خير كلمات الله اشكر على ما افتتح به القرآن من الحمد فالحمد لله ربّ العالمين و الصلوة على رسوله محمد و آله اجمعين اما بعد...»( ج 1 / 1) عمل به اين سخن مروى از صاحب شريعت رسول خاتم( ص) كرده است كه فرمود: به هنگام درود فرستادن بر من آن را ناقص نگوييد، بلكه بر خاندان من نيز درود فرستيد و آنان را از من جدا مسازيد، همانا كه در روز قيامت تمامى سببها و نسبها جز سبب و نسب من وجود نخواهد داشت. ميبدى در ديباچه برخلاف دانشمندان اهل سنت بر اصحاب درود نمىفرستد و از شيوه انديشمندان شيعى و تفاسير شيعه پيروى مىنمايد. نكات تاريخى بسيار جالب و قابل توجه و دقت نظر در رابطه با برخى از فضايل آل پيامبر( ع) كه گاه با نثر ادبى فوق العاده زيبايى مشحون و آميخته شده است، در اين تفسير به چشم ميخورد كه به عنوان نمونه به بعضى از آنها فهرستوار اشاره ميگردد، ماجراى مباهله پيامبر( ص) و اصحاب كسا را با ترسايان نجران مطرح ميسازد و داستان عقد اخوت را كه حضرت رسول( ص) در مدينه انجام داد و ميان مهاجران و انصار برادرى برقرار كرد و افرادى را كه با هم تناسب داشتند به برادرى ايمانى گزينش كرد و على( ع) را كه سى سال از آن حضرت كوچكتر بود برادر خويش انتخاب نمود. ولايت على( ع) بر مومنان را در شأن نزول آيه 55 مائده نقل فرموده و آيه نجوا را ويژه على( ع) مىداند و از نقش و تاثير بسزاى على( ع) در فتح خيبر و ناكارآمدى ابو بكر و عمر سخن گفته است. و از فضايل و محاسن فاطمه زهرا و حسن و حسين عليهم السلام آنقدر بيان ميكند كه به عنوان ويژگى اين تفسير به حساب مىآيد. او در يك جا چنين نوشته است:« على مرتضى ابن عم مصطفى شوهر خاتون قيامت فاطمه زهرا كه خلافت را حارس بود و اوليا را صدر و بدر بود... رقيب عصمت و نبوت بود، عنصر علم و حكمت بود، اخلاص و صدق و يقين و توكل و تقوى و ورع شعار و دثار وى بود، حيدر كرار بود صاحب ذو الفقار بود، سيد مهاجر و انصار بود.( ج 3 / 150)
- نوبت سوم
دفعه سوم يعنى در نوبت ثالث چند آيه كه در نوبت اول آمده است از نظر عرفانى مورد بحث قرار گرفته است و در اين قسمت به اشعار عربى و فارسى فراوانى بر مىخوريم كه تفسير را از حالت يكنواختى بيرون مىآورد و هنر نويسندگى و ذوق ميبدى و تأثّر او از خواجه عبد الله را نشان ميدهد و اين قسمت را بايد شاهكارى در تفسير و نويسندگى و ذوقيات دانست. اما چنانكه اشاره شد همه آيات قرآنى در اين قسمت مطرح نشده است و گاهى هم آيهاى در نوبت دوم مطرح نمىشود كه البته اين به ندرت اتفاق مىافتد. در نوبت سوم مطالب شيرين و دلپذير و داستانهاى اخلاقى فراوان آورده است كه سختترين دلها را نرم مىكند و آدمى هنگام مطالعه آن خود را فراموش مىكند و اين داستانها جذاب و حكايات جالب كه در نوبت سوم آمده اگر گردآورى شود خود مجموعه نفيسى از حكمت و عرفان عملى خواهد بود. و براى آنانكه با آثار مولوى، حافظ و عطار دمسازند و به اصطلاحات عرفانى آشنايند كاملا آشكار است كه اينگونه داستانها و مطالب چقدر دلپذير و روح بخش مىباشد. يكى از استفادههاى شايانى كه ميبدى در اين قسمت از خواجه انصارى نموده مناجات است. عبارات فارسى پير هرات غالبا مسجع است و گاهى بندهاى مسجعات او بويژه در مناجاتها در وزن و دلكش بدان پايه است كه با اندك تصرفى به شعرى موزون و مقفى بدل ميشود. شور، وجد و حال آميخته با نوعى وزن كه در مناجاتهاى پير هرات وجود دارد از قديم دل مشتاقان را صيد كرده است تا آنجا كه شهرت او در ميان فارسى زبانان از خاص و عام به دليل اين مناجاتها دانسته شده است. در بسيارى از آثار منسوب به او نيز سجعسازى مشهود است. پابندى او به عبارت و سخن گفتن به سجع هر چند به گفته جامع مقامات نه با تكلف، از خصايص زبان اوست و اين خصيصه بنابر استنباط زرين كوب« بن شك ميراث مدرسه است كه وى را گذشته از حديث و قرآن با لغت و ادب نيز مربوط كرده بود و ظاهرا علاقه به سجع و قرينه هم كه در كلام او هست نه فقط نشانى از يك تربيت و تهذيب ادبى است بلكه در عين حال معرف طرز بيان يك واعظ و مفسر است كه نيروى بيانش مىبايست براى انبوه شنوندگان جالب بوده باشد» به درستى روشن نيست كه پير هرات كى و كجا به سرودن مناجات مىپرداخته است. آيا اين مناجاتها محصول خلوتهاى خاص اوست يا به هنگام تذكير و خطبه و موعظه سروده شده است؟ در طبقات الصوفيه مناجاتها غالبا در مواضعى آمده است كه وحدت موضوع و پيوند با مطالب پيش از آن، وجود دارد. اين وضع بر كشف الاسرار نيز منطبق است. مقايسه مناجاتهاى مشترك ميان طبقات الصوفيه و كشف الاسرار از نظر موضع و مقام و ارتباط آنها با مطالب پيش از مناجاتها غير از وحدت گوينده، وحدت حال و مقام آنرا نيز نشان مىدهد با اين تفاوت كه در طبقات الصوفيه بيشتر مناجاتها به دنبال يكديگر آمده است و بسيار طولانىتر از مناجاتهاى كشف الاسرار است و بخش كمتر مناجاتها به صورت قطعات كوتاه وجود دارد. در كشف الاسرار مناجاتهاى طولانى كه سجع و قرينه آن تا آخر يكى باشد تقريبا وجود ندارد. در اين كتاب مناجاتها در قالب قطعات كوتاه و چندبندى ايراد شده است و حتى مناجاتهاى طولانى و دراز طبقات الصوفيه در بخشهاى مختلف و به صورت پراكنده و كوتاه آمده است. در سائر آثار منسوب به پير هرات نيز مناجاتها غالبا كوتاه است. در اين منابع قطعاتى ديده ميشود كه در طبقات الصوفيه و كشف الاسرار نيامده است و تشخيص صحت انتساب آنها به پير هرات مستلزم تحقيق و بررسى دقيق است زيرا احتمال اينكه ساختههاى ديگران نيز به سبب شهرت مناجاتهاى پير هرات بدو نسبت داده شده باشد بسيار است. به نظر ميرسد زادههاى طبع پير هرات بيشتر رباعى باشد كه بيشتر آنها در كشف الاسرار و آثار فارسى او آمده است. به عنوان حسن ختام يكى از نثرهاى مسجع او بيان ميگردد:فمن كان يرجو لقاء ربّه فليعمل عملا صالحا و لا يشرك بعبادة ربّه احدا»(كهف / 110) هر كه( مىترسد از روز رستاخيز و) ديدن خداوند خويش اميد ميدارد تا كار كند كار نيك و در كردار كه خداى را كند ديدار كس نجويد و پسند مردمان نخواهد. خواجه در تفسير اين آيت فرمايد: هر كه به ديدار الله تعالى طمع دارد تا در دل اعتقاد كند كه الله تعالى ديدنى است ديدنى عيانى و رازى نهانى و مهرى جاودانى، هر كه ديدار الله تعالى طلبد او را ميعاد است كه روزى بدان رسد. اگر اين اميد نبودى بهشت بدين خوشى چه ارزيدى و اگر اين وعده ديدار نبودى رهى را خدمت از دل كى خيزيدى هر كس را مرادى پيش و وى بر پس، عارف منتظر است تا ديدار كى، همه خلق بر زندگانى عاشقند و مرگ بر ايشان دشوار عارف به مرگ مىشتابد به اميد ديدار چه باشد گر خورى يك سال تيمار چو بينى دوست را يك روز ديدار.»( ج 5 / 758- 759)
نسخه شناسى
اين تفسير نفيس مشتمل بر ده مجلد است كه هر جلد داراى حدود 800 صفحه است و دانشگاه تهران به اشارت على اصغر حكمت پى به ارزش اين تفسير شريف برد و تصويب نمود كه هر ده مجلد به اهتمام ايشان به زيور طبع آراسته گردد. اين كتاب توسط انتشارات امير كبير بصورت مكرر تجديد چاپ شده است و نسخه حاضر چاپ پنجم آن در سال 71 خورشيدى است. حبيب الله آموزگار اين تفسير را در دو جلد خلاصه نموده است و دكتر محمد جواد شريعت يك جلد فهرست تفصيلى مطالب موجود در تفسير كشف الاسرار تهيه نموده است كه بسيار مغتنم است. و نيز ايشان در سال 55 خورشيدى سخنان خواجه عبد الله انصارى را در كتابى به نام پير هرات جمعآورى كرده است و آن كتاب را هم موسسه انتشارات امير كبير به چاپ رسانيد و نيمى از كتاب سخنان خواجه عبد الله است كه در كشف الاسرار آمده است از اين رو در كتاب فهرست تفسير كشف الاسرار عبارات خواجه عبد الله نقل نشده است و فقط آدرس صفحات ذكر شده است.
منابع مقاله
- آينه پژوهش، سال هشتم، 48- 43، 1376، شمار 44، گشت و گذار در كشف الاسرار، على محمد هنر، ص 16 ببعد. نقل به اختصار.
- بينات، سال دوم، شماره 4، زمستان 74، جلوههاى ولايت در تفسير كشف الاسرار، محمد امين پور امينى، ص 126 ببعد.
- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، بهاء الدين خرمشاهى، جلد اول، تفسير كشف الاسرار و عدّة الابرار، مهدى محقق، ص 741- 743.
- طبقات الصوفيه، خواجه عبد الله انصارى، مقابله و تصحيح محمد سرور مولايى، مقدمه مصحح، سيزده تا سى و يك، نقل به اختصار.
- فهرست تفسير كشف الاسرار و عدّة الابرار، محمد جواد شريعت، صص 5- 10، نقل به اختصار.
- مترجم، سال سوم، شماره دهم، تابستان 72، ويژگيهاى ترجمه قرآن در تفسير كشف الاسرار، محمد مهدى ركنى، ص 21، 29، 30.
منابع
- مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع التفاسیر [لوح فشرده]، بخش کتابشناسی.
پیوند
اهل بيت (علیهم السلام) به روایت کشف الاسرار میبدی، پورتال موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام
تفسیر قرآن | |
درباره تفسیر قرآن: | تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن |
---|---|
اصطلاحات: | اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات |
شاخه های تفسیر قرآن: |
تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی) |
روشهای تفسیری قرآن: |
|
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: |
|