تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۲۴ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (افزودن 1 رده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از نرم افزار های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

بيان السعادة

تفسير عرفانى و شيعى قرآن به عربى، تأليف حاج ملا سلطان محمد گنابادى( 1251- 1327)، ملقّب به سلطان عليشاه و مشهور به سلطانعلى گنابادى، از اقطاب متأخر سلسله نعمت اللهى است و نام كامل آن بيان السعادة فى مقامات العبادة است. مؤلف آن را به نام مرشد خود، حاج محمد كاظم اصفهانى ملقب به سعادت عليشاه، نوشته است( تابنده، ص 195, معصوم عليشاه، ج 3، ص 540). اهميت اين تفسير از آن روست كه يگانه تفسير كامل قرآن به مذاق عرفانى شيعه است كه برجاى مانده است. سبب نگارش آن، چنانكه در مقدمه‌اش( ج 1، ص 2) آمده، جمع آورى لطايف و نكات نغزى بوده كه در اشارات قرآن و تلويحات اخبار يافته و پيش از آن نه در كتابى ديده و نه از كسى شنيده بوده است.

روش تفسير

اين تفسير نيز، مانند اغلب آثار سلطان عليشاه، با مقدمه‌اى در حقيقت علم و علائم آن و جهل مركب و ملازمت علم و عمل آغاز شده, سپس مؤلف مطالب جامعى درباره قرآن و فضيلت آن، تفسير، تنزيل و تأويل قرآن و ديگر مقدمات لازم براى تفسير قرآن بيان كرده( ج 1، 2 مقدمه، ص 3- 21) و آنگاه به تفسير تمامى آيات پرداخته است. البته گاه نيز، در ضمن تفسير، به تناسب موضوع، مقالات مستقلى( غالبا عرفانى) تحت عنوان« تحقيق» نوشته است. مدار اين تفسير بر حول مفهوم ولايت به معناى عرفانى و شئون و جوانب مختلف آن است, چنانكه در آن، آيات راجع به كفر و ايمان، به كفر و ايمان نسبت به مقام ولايت تفسير شده است( ج 1، ص 223، مقدمه سلطانحسين تابنده، ص ه). همچنين، مؤلف براى كلمه« رب» دو تعبير به دست مى‌دهد: يكى« ربّ مطلق» كه مقام الوهيت است, ديگر« ربّ مضاف» كه منظور از آن مقام ولايت است كه ظهور ربّ مطلق باشد( ج 1، ص 63). از آنجا كه مفسّر اساس مذهب شيعه را پيروى از همين اصل مى‌داند و به اتحاد ذاتى تصوف حقيقى و تشيع به معناى وَلَوى آن قائل است، كسانى را كه از بُعد عرفانى تشيع غافل‌اند، درباره گرايش اين تفسير، دچار ترديد مى‌كند, چنانكه صاحب التفسير و المفسّرون( ذهبى، ج 2، ص 192- 203، 226) در اين كه بيان السعادة را در شمار تفاسير صوفيه ذكر كند يا تفاسير شيعه، مردد است. تعصّب و جانبدارى سختِ حاج ملا سلطان محمد در مذهب تشيع به حدى بود كه در چاپ دوم تفسير، به اجازه خود او، قسمتهايى كه ممكن بود موجب اختلاف ميان شيعه و سنى شود، به منظور تقريب و حفظ وحدت مذاهب اسلامى، تعديل شد( ج 1، مقدمه سلطانحسين تابنده، ص يد). بيان السعادة علاوه بر جنبه‌هاى عرفانى، جنبه‌هاى روايى، فقهى، فلسفى، كلامى و ادبى نيز دارد. از جنبه نقلى و روايى و بحث درباره شأن نزول آيات، مباحث مستوفايى دارد و عمده اقوال و مطالب منقول در آن مستند به احاديث و اخبار مروى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار عليهم السلام است. در نقل احاديث، از تفسير صافى فيض كاشانى و تفسير برهان سيد هاشم بحرانى، استفاده كرده است( سميعى، ص 135). سلطانعلى شاه در خصوص اخبار مختلفى كه در تفسير آيات نقل كرده، مانند اخبار وارده درباره شجره منهيّه در قصّه آدم، به جمع و تطبيق ميان آنها مبادرت نموده است، به گونه‌اى كه همه اقوال در مقام و مرتبه خود با يكديگر سازگارند، مگر در موارد نادرى كه صحت اخبار مخدوش باشد( ج 1، ص 81, ج 2، ص 173). با اينكه اساس اين تفسير، اخبار ائمه اطهار عليهم السلام و عرفان مبتنى بر آن است، مشتمل بر اصطلاحات و مباحث فلسفى و حكمى نيز هست، مانند تحقيق در مراتب وجود و تشكيك در حقيقت آن( همان، ج 1، ص 37) كه غالبا به روش استاد خود، حاج ملا هادى سبزوارى، و بر اساس آرا و اقوال ملا صدرا است و از اين حيث به تفاسير ملا صدرا بر قرآن شباهت دارد. وى آراى فلسفى را با لطايف عرفانى و عقايد كلامى درهم آميخته و در مسائلى از قبيل معراج، جبر و اختيار، و بداء، كه فلاسفه و متكلمان در آنها اختلاف نظر دارند، به جمع و تطبيق آرا پرداخته است( ج 1، ص 218- 220، ج 2، ص 276، 277، 431- 433). بيان السعادة، متضمن مباحث ادبى نيز هست و در آن، ضمن تفسير، نكات ادبى آيات و تركيب لغات هم، به تناسب موضوع، مطرح شده است. براى مثال، در وجوه محتمل معانى حروف آغازين برخى سوره‌ها، مثل« الم» در بقره، بحثهاى مفصلى آمده است( ج 1، ص 39- 43). از ديگر ويژگيهاى اين تفسير، آن است كه مؤلف آن با وجود اعتقاد به اين كه جمع‌آورى آيات به ترتيب نزول آنها صورت نگرفته، چون معتقد به ارتباط معنوى ميان آنها بوده، با توجه به ترتيب موجود ميان آيات و كلمات، به بيان ارتباط معنوى ميان آنها پرداخته است( ج 1، ص 299). گرچه مؤلف بيان السعادة مجتهد بوده، در اين تفسير كمتر به مسائل فقهى پرداخته، مگر در موارد معدودى كه نظر شخصى خود را، نه به صورت فتوا، اظهار كرده است، از جمله در تفسير« و يسئلونك عن الخمر و الميسر»( بقره: 219) به حرمت استعمال ترياك( همان، ج 1، ص 196) رأى داده است. پس از تأليف بيان السعادة، حاج ملا على نور عليشاه گنابادى، فرزند و جانشين طريقتى صاحب تفسير، تقريظى بر اين تفسير مشتمل بر شرح حال مؤلف آن به نام رجوع الشياطين( چاپ سنگى، تهران 1315) نوشت. بيان السعادة ابتدا در 1314 در دو جلد چاپ سنگى شد. حاج سلطان محمد حسين تابنده گنابادى ملقب به رضا عليشاه آن را مقابله و تصحيح كرد و با افزودن مقدمه‌اى در 1344 ش در چهار مجلد، چاپ كرد كه در 1408 در بيروت نيز افست شد. با انتشار بيان السعادة، عده‌اى از علما، از جمله آقا محسن مجتهد عراقى و آخوند ملا محمد كاشانى، در مقام تمجيد آن برآمدند و از آن به« تفسير السلطان، سلطان التفاسير» تعبير كردند. همچنين اديب نيشابورى، شاگردان خود را به مطالعه آن تشويق مى‌كرد( تابنده، ص 195- 196)

صحت انتساب

برخى، صحت انتساب اين تفسير را به حاج ملا سلطان محمد انكار كردند، اما توجه به اين نكات در رفع اين شبهه ضرورت دارد: اولا، چنانكه كيوان سميعى( ص 135) مى‌گويد، مقام عرفانى و علمى و ادبى مؤلف برتر از آن بوده كه بتوان نسبت انتحال به وى داد، زيرا او عاجز از تأليف چنين تفسيرى نبوده است، و با توجه به تبحّر وى در علم و عرفان چنانچه اين تفسير بدون نام مؤلف نيز چاپ مى‌شد، اهل فن مى‌توانستند بفهمند كه اين كتاب از اوست, ثانيا، روش بيان مطالب و جمع نكات عقلى، نقلى و قلبى در اين تفسير با ساير آثار مؤلف مشابهت كامل دارد, ثالثا، معصوم عليشاه، صاحب طرائق الحقائق كه در 1303 و 1304 در گناباد نزد مؤلف بوده، از اين تفسير ياد كرده و تصريح مى‌كند كه در دوران تأليف آن، گاه بخشهايى از آن را به درخواست مؤلف ملاحظه مى‌كرده است( ج 3، ص 540). اصولا يكى از جهات اشتهار علمى و عرفانى مؤلف در زمان حيات، كه غالب مورخان آن دوران ذكر كرده‌اند، تأليف همين كتاب بوده است( فرصت شيرازى، ج 2، ص 890، پانويس 2, نيز آقا بزرگ طهرانى، ج 3، ص 182, تابنده، ص 210، پانويس 1). اشتباه ديگر درباره تفسير بيان السعادة را خاورشناس مشهور گلدتسيهر rehizdloGمرتكب شده است, وى( ص 279) از تفسيرى به نام« بيان السعادة فى مقامات العبادة» نوشته سلطان محمد بن حيدر البيدختى( بيدختى, چاپ تهران، 1314 هجرى) نام برده و آن را كهن‌ترين تفسير شيعه خوانده و تاريخ اتمامش را 311 هجرى ياد كرده است. به نظر مى‌رسد كه اشتباه او ناشى از غلط خواندن تاريخ اتمام اين تفسير( 1311 هجرى)، بوده است. در ترجمه عربى كتاب گلدتسيهر( ص 304) نيز،« حيدر» به« حجر» و« البيدختى» به« البجختى» تصحيف شده است. اما در هيچ يك از منابع متقدم و متأخر شيعه، نشانه‌اى از اين تفسير و مؤلف آن با مشخصاتى كه گلدتسيهر ذكر كرده است به چشم نمى‌خورد.

ترجمه و شرح

قسمتهايى از بيان السعادة را حاج سلطان حسين تابنده گنابادى( رضا عليشاه) تحت اين عناوين به فارسى ترجمه و شرح كرده است: 1) رهنماى سعادت( تهران 1342 ش)، ترجمه و تفسير مقدمه بيان السعادة و شرح تفسير سوره‌هاى فاتحه، أعلى، الضّحى، انشراح، قدر، نصر و اخلاص, 2) قرآن مجيد و سه داستان اسرارآميز عرفانى( تهران 1365 ش)، ترجمه و شرح تفسير سه داستان اصحاب كهف، موسى و خضر و ذو القرنين از سوره كهف, 3) سه گوهر تابناك از درياى پرفيض كلام الهى( تهران 1376 ش)، ترجمه و شرح تفسير آية الكرسى، آيات خواتيم سوره بقره و آيه نور. از تمامى تفسير بيان السعادة، محمد رضا خانى و حشمت اللّه رياضى، ترجمه ديگرى با نام ترجمه تفسير بيان السعادة( تهران 1377 ش)، انجام داده‌اند كه فقط بخشى از آن چاپ شده است.

منابع‌

  1. محمد محسن آقا بزرگ طهرانى، الذريعة الى تصانيف الشيعة، چاپ على نقى منزوى و احمد منزوى، بيروت 1403 / 1983,
  2. سلطانحسين تابنده، نابغه علم و عرفان در قرن چهاردهم، شرح حال مرحوم حاج ملا سلطانمحمد گنابادى: سلطانعليشاه، تهران 1350 ش,
  3. محمد حسين ذهبى، التفسير و المفسّرون، قاهره 1409 / 1989,
  4. سلطانمحمد بن حيدر سلطانعليشاه، بيان السعادة فى مقامات العبادة، تهران 1344 ش,
  5. كيوان سميعى، رساله ترجمه حال كيوان قزوينى، در دو رساله در تاريخ جديد تصوّف ايران، تهران 1370 ش,
  6. محمد نصير بن جعفر فرصت شيرازى، آثار عجم، چاپ منصور رستگار فسائى، تهران 1377 ش,
  7. ايگناتس گلدتسيهر، مذاهب التفسير الاسلامى، ترجمه عبد الحليم نجّار، قاهره 1374 / 1955,
  8. محمد معصوم بن زين العابدين معصوم عليشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمد جعفر محجوب، تهران 1339- 1345 ش,

ignaz goldziher, die richtungen derislamischenkoranauslegung,leiden 0791.

منابع

  • مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع التفاسیر [لوح فشرده]، بخش کتابشناسی.
***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: