جرح و تعدیل
«جرح و تعديل» یکی از اصطلاحالات حديثی است. جرح به معنای بیان کلماتی در مورد شخص است که موجب عدم وثوق به روایت اوست.در مقابل «جرح»، «تعدیل» قرار دارد که به معنی موثق و عادل دانستن راوی حدیث می باشد.
محتویات
معنای لغوی جرح
«جرح» در لغت یعنی عيب كردن، نقصان وارد آوردن است به کسی است.
جرح در اصطلاح فقها
و در اصطلاح فقها اظهار كردن فسق شاهد باشد. و كسى را «مجروح» گويند كه اعتبارى به قول و فعل او نباشد از جهت سهل انگارى و مسامحه در انجام احكام.
جرح در اصطلاح حدیثی
در اصطلاح حديث گويند: راوى بايد «مجروح» نباشد يعنى كلماتى كه جرح است در باره وى گفته نشده باشد و بلكه بايد در باره او كلماتى كه مدح است گفته شده باشد.[۱]در مقابل «جرح»، «تعدیل» قرار دارد که به معنی موثق و عادل دانستن راوی حدیث می باشد.
در اصول رشاد در مورد جرح و تعديل آمده است:
«هرگاه راوى مشتهر به تقوى و يا متهم به فساد اخلاق باشد، همين اشتهار براى قبول يا رد روايت وى كافى است؛ ولى اگر خصوصيات اخلاقى وى بر اهل حديث مجهول باشد در اين صورت از عدول مطلعين در باره وى اختبار مى شود، چنانچه مطلعين وى را تعديل كردند حديثش مقبول و اگر جرح كردند مطرود مىگردد.»
شرایط جرح و تعدیل
در «جرح و تعديل» لازم است كه «جارح»[۲] و «مُزَكِّى»[۳] عادل و مطلع بر احوال رجال خبر باشد و از حيث تعداد هم لااقل دو نفر باشند، چرا كه تعديل و يا جرح مانند تزكيه «شاهد» (گواه) است و همانطور كه در تزكيه شاهد تعدد مُزَكِّى لازم است همينطور در تعديل راوى و يا جرح وى نيز تعدد معدّل و جارح لازم مى باشد. جرح و تعديل بايد مدلل و مقرون به ذكر سبب باشد يعنى موجبات عدالت و يا ضعف راوى در آنها صريحاً قيد گردد، بنابر اين تعديل مطلق و يا جرح بدون ذكر سبب مؤثر نخواهد بود. هرگاه يكى از رواة را عدّه اى جرح و عده اى ديگر تعديل نمايند، در اين صورت قول جارحين مقدم مى شود، چه آنكه قول معدل معمولا مبتنى بر عدم مشاهده عمل خلاف از راوى مزبور است؛ لكن قول جارح مبتنى بر مشاهده خلاف از وى مى باشد، پس قول دوم كه مبتنى بر حس و مشاهده است مقدم خواهد بود.[۴]
الفاظ جرح و تعدیل
رجالیان برای نشان دادن عدالت یا وثاقت راویان از الفاظی خاص استفاده میکنند که به آنها الفاظ تعدیل و توثیق میگویند. چنان که برای نشان دادن ضعف اعتقادی یا اخلاقی راویان از الفاظی خاص بهره میگیرند که به آنها الفاظ جرح گفته میشود. در اینجا این الفاظ را به طرز جداگانه ذکر میکنیم.
الفاظ جرح
- برخی از این الفاظ به حوزه اخلاق راوی ناظر بوده و به صراحت، عدالت او را نفی کرده و فسق و دروغ را به او نسبت میدهد؛ نظیر فاسق، شارب الخمر، کذاب، وضاع الحدیث، یختلق الحدیث کذبا ( از روی دروغ حدیث میسازد)، یاالفاظی؛ نظیر لیس بعادل، لیس بصادق که به صورت سلبی عدالت و وثاقت راوی را نفی میکند.
- برخی از الفاظ جرح ناظر به حوزه عقیده راوی بوده و برخورداری او از عقیده صحیح، یعنی امامیه اثناعشری بودن را نفی میکند؛ نظیر غال، ناصب، فاسد العقیده.
- برخی دیگر از الفاظ جرح بیآن که مستقیماً به اخلاق، یا عقیده او مربوط باشد، به شخصیت حدیثی راوی پرداخته و او را فاقد صلاحیت لازم برای نقل حدیث معرفی میکند؛ نظیر ضعیف که نزد قدماء به اشخاصی اطلاق میشد که دارای قلت یا سوء حافظه بودند.[۵]
الفاظ تعدیل
برخی از الفاظ تعدیل عبارتد از : عدل، امامی ضابط، ثقه، ثقه فی الحدیث، حجت، عین و وجه.[۶]
پانویس
منابع
- سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف»
- آشنایی با علوم حدیث, علی نصیری