تفسیر روشن (کتاب)
مؤلف
تاليف علامه ميرزا حسن مصطفوى( 1334- 1426 ق)
انگيزه مفسر
مؤلف در مقدمه كوتاه خود بر تفسير روشن انگيزه خود را چنين مىنويسد:« چون از تأليف كتاب« التحقيق فى كلمات القرآن» فراغت حاصل شده و تصميم داشتم به مبناى اين كتاب به تفسيرى به لغت عربى اشتغال بورزم، متوجه شدم كه تفسير به زبان عربى بسيار نوشته شده و در دسترس همه طبقات از هر صنفى و در هر رشتهاى موجود است. و متأسفانه تفسيرى به زبان فارسى كه از جهات الفاظ و معانى و نظم و تحقيق و قاطع بودن ممتاز باشد، وجود ندارد. بخصوص طبقه عموم مردم( كه در اصطلاحات و علوم رسمى، تخصصى ندارند و) قدرت استفاده از اقوال مختلف و تأويلات گوناگون و مطالب متفرقه و مباحث دور از أفهام را ندارند.
در اين نيت تا حدودى ترديد داشتم، از خداوند متعال بوسيله كتاب او درخواست تكليف نمودم، آيه 84 سوره شعراء«...و اجعل لى لسان صدق فى الآخرين...»آمد. پس براى انجام اين وظيفه الهى از پروردگار متعال يارى طلبيد، و از هر جهت به فيوضات و توجهات او نيازمند هستم.»
معرفی اجمالی کتاب
تفسير روشن اثر حسن مصطوفى به زبان فارسى و شامل كل قرآن و با تفصيل و گسترده است. كه شامل 16 جلد مىشود. مفسر پس از تأليف« التحقيق» و بر اساس ديدگاههاى واژهشناسى خود و تأكيد بر غير مجازى بودن كلمات قرآن و همچنين اهتمام به بعد تربيتى و سير و سلوكى، پايههاى تفسير روشن را پاريزى كرده است. مخاطبان اين تفسير افراد متوسط و عموم مؤمنين مىباشند. ايشان در جلد نخست كتاب، مقدمهاى مختصر به نگارش در آورده و به خصوصيات تفسير و اصول پذيرفته شده خود اشاره كرده است. توضيحات او در خصوصيات تفسيرش در قالب 12 مقدمه به قرار ذيل بيان شده است: 1- راجع به لغات قرآن و ترجمه آنها، 2- لغات و معانى حقيقى، 3- نفى تحريف در قرآن، 4- اختلاف قراءات، 5- اعجاز قرآن، 6- تفسير به رأى، 7- ترجمه آيات، 8- نقل اقوال 9- احاديث مربوط به آيات، 10- ناسخ و منسوخ، 11- محكم و متشابه، 12- شأن نزول آيات.
روش تفسیر
روش عمومى تفسير وى به اين گونه است كه: ابتداى هر سوره فقط به ذكر نامى از آن اكتفا مىنمايد و البته بندرت به ثواب تلاوت و نامهاى ديگر سوره اشاره دارد. پس از ضبط يك يا چند آيه، لغات مشكل و غير مشكل را معنا مىكند. ايشان در معنا و ترجمه لغات در مقدمه اول مىنويسد كه: تمام ترجمههاى لغات از كتاب« التحقيق فى كلمات القرآن» اخذ شده است، و چون يكايك كلمات در آنكتاب، بحث و تحقيق و مورد دقّت قرار گرفته است، به كتابهاى ديگر لغت احتياجى نداشتيم، مگر در بعضى از موارد كه لازم باشد.» در اين باره در مقدمه دوم مىنويسد:« ما معتقديم كه: تمام كلمات در قرآن مجيد به معناى حقيقيه آنها استعمال شده، و معناى مجازى در كلام خداوند متعال نيست، و اين مطلب در كتاب« التحقيق» برهانا و عملا ثابت شده است، در نتيجه اكثر آراء مخالف و اقوال مختلف و احتمالات خلاف و سست، قهرا از ميان برداشته مىشود.» سپس آيات را ترجمه مىنمايد، درباره ترجمه آيات در مقدمه هفتم مىنويسد: ترجمه كردن قرآن مجيد به زبانهاى ديگر مشكلتر از تفسير است، زيرا لازم است كه در مقام ترجمه، تمام مقصود و منظور متكلم تفهيم شده، و كوچكترين تحريفى در بيان مراد او پيش نيايد. و اين معنا اضافه بر شرايط تفسير، محتاج است بر تسلط كامل به جهت بيان و قلم كه بتواند مفهوم آيه را بتعبير كوتاه و مختصر و در عين حال مفيد و روشن و تمام تحويل بدهد.» ايشان معتقدند:« ترجمه قرآن به زبان ديگر، بدون در نظر گرفتن و حفظ خصوصيات و بيان مقصود و افاده منظور، از مصاديق كامل تحريف كلام پروردگار متعال بوده، و موجب اهانت و از بين بردن مقام قرآن و ساقط كردن آن از اعتبار گشته، و سبب گمراه شدن افكار و تحير افراد خواهد بود.» در ادامه مىنويسد:« ترجمه لفظ به لفظ آيات قرآن بهر زبانى صورت گيرد، بر خلاف حق و صلاح بوده و موجب ضلالت، انحراف و ضعف ايمان ديگران شده، هيچ فايدهاى در بر نخواهد داشت.» امّا چون ترجمه را ضرورت مىداند مىفرمايد:« ترجمه قرآن بهترين خدمت به حقيقت و افراد بشر است، به شرط اينكه هيئتى از متخصصين در تفسير جمع شده و به جاى ترجمه، تفسير كوتاه و مختصرى نوشته، و حداقلّ مقاصد و مطالب قرآن را به زبان گويا و كوتاه و جامع به قلم بياورند.» در مرتبه سوم، جداگانه تفسير روشن و قاطع و بقدر امكان بزبان ساده بيان مىكنند. ايشان در زمينه تفسير قرآن و دورى از تفسير به رأى در مقدمه ششم مىنويسند:« تفسير به معناى بسط دادن و شرح با توضيح است، و اين معنى متوقف مىشود به فهم مراد و علم به منظور گوينده، تا بتواند منظور او را آنطوريكه واقعيت دارد شرح و توضيح بدهد، و فهميدن مطالب صحيح و حق قرآن مجيد متوقف بر دو امر است:
1- آشنايى كامل به كلمات و جملات و ظواهر تعبيرات آن از لحاظ ادبى، به طوريكه خود، صاحب رأى و اجتهاد و يقين باشد، نه اينكه در مقام فهميدن مطالب، از اقوال ديگران تقليد كند. 2- مفسر بايد قلبى روحانى و پاك و باطنى نورانى داشته و با نور الهى و محيط، حقايق كلمات پروردگار را ادراك نموده، و از معارف لاهوتى و عوالم غيبى آگاه باشد.» بر اين اساس ايشان در مقدمه كوتاه جلد 4 تفسير مىفرمايد:« تنها چيزى را در اين تفسير مىنويسم كه خود، اطمينان و يقين پيدا مىكنم، چه در جهت ادبيات باشد، يا در معانى لغات و ظواهر آيات كريمه. و يا از لحاظ حقايق و معارفى كه استفاده مىشود.» در مرتبه چهارم اگر حديث معتبر و مرتبطى با آيه بود نقل مىشود و توضيح مختصرى نيز در ارتباط با آن حديث داده شده است. با اين بخش، تفسير روشن، رنگ روايى مختصرى نيز به خود مىگيرد. البته ايشان در مورد احاديث نقل شده، همه را به مثابه تفسير نمىبيند و در مقدمه نهم مىنويسد:« رواياتيكه مربوط به آيات ذكر و نقل مىشود، اكثر آنها در جهت تأويل و يا ذكر مصداقى از عموم معنى صادر شده است، و بسيار كم ديده مىشود كه نظر در آنها به تفسير حقيقت آيه باشد.» علت آن را نيز بيان كرده مىفرمايد:« زيرا اين اقتضا از لحاظ مورد و يا شخص مخاطب و يا زمينه صلاح، بندرت وجود پيدا مىكرد، و در اكثر موارد مقتضى بر شرح و تحقيق و دقت و تفسير نبوده و اكثر مخاطبين استعداد تحقيق را نداشتهاند.» اين علت سبب بىاعتبارى روايات در ديدگاه مفسر نشده و مىنويسد:« در عين حال اگر روايت معتبر و صحيح بوده، و بهر عنوانى كه صادر شده باشد، در مقام تفسير و تحقيق بسيار مفيد است.» با اين وجود ديدگاه او نسبت به تفاسير روايى، مثبت مطلق نمىباشد، در اين باره، مىنويسد:« تفاسيرى كه به عنوان تفسير روايتى نوشته شده است، براى تحقيق و اخذ حديث و انتخاب آن بسى مورد استفاده واقع مىشود، ولى براى افراد عمومى و غير محقق نه تنها مورد استفاده نمىباشد، بلكه ممكن است موجبات انحراف افكار آنان نيز بشود. زيرا امثال اين احاديث شريفه بايد از هر جهت مورد بحث و تحقيق و شرح واقع شده و روشن گردد كه آيا تفسير است يا تأويل، حقيقت است يا مجاز يا كنايه، عموميت و اطلاق دارد يا نه، روى تقيه صادر شده است يا در آزادى، به عنوان ذكر مصداق است يا نه، حديث مورد وثوق است يا ضعيف و مخاطب چه افرادى است.» در قسمت پنجم اشاره به بعضى از جهات تركيب و اعراب و يا لطائفى كه موجود است مىشود.
مفسر در اين تفسير بنا را بر عدم نقل اقوال گذاشتهاند و از نقل اقوال و احتمالات در هر جهت كه باشد پرهيز كردهاند تا موجب اختلاف و ترديد و ابهام نشود. علت اصلى را در مقدمه هشتم خود چنين مىنگارد:« تفسير در صورتى كه دارنده شرائط( مطرح شده) باشد، و با قاطعيت و نورانيت باطنى و روحانيت تمام و آگاهى علمى و ادبى همراه شد، قهرا به واقعيت و حق نزديكتر بوده، و احتمالات و اشتباهات و اختلافات برطرف و رفع گشته، و مفهوم واحدى باقى خواهد ماند. بطور كلى موضوعى كه براى جمعى محسوس و مشاهد است، هرگز مورد شبهه و اختلاف واقع نمىشود، ولى افراديكه از ديد كامل محروم بوده و نمىتوانند به دقت و تحقيق آن موضوع را بررسى كنند، خواه و ناخواه دچار اختلاف و اشتباه گشته و در ادراك خود به ظن و شك مبتلا مىشوند.
در مقدمه دوازدهم مىنويسد:« بطور كلى، اشاره و ذكر شأن نزول در موارديكه مفيد و مؤثر در مضمون آيه باشد، بهتر و يا لازم مىشود. و از اين قبيل است متعرض شدن به مكى و مدنى بودن سورهها يا آيهها كه در بعضى از موارد در مقام تفسير مؤثر مىشود. در بحث ناسخ و منسوخ ايشان پس از بحث لغوى و اصطلاحى و اعم دانستن نسخ در تكوينيات و تشريعيات، اطلاق ناسخ به حكم دوم كه جايگزين حكم اول مىشود را ظاهرى مىداند و در نهايت مىنويسد:« بحث كرده در موضوع نسخ پس از روشن شدن آن بىمورد است، و آنچه قابل بحث است، عبارت است از فلسفه و علل و جهاتى كه در مورد نسخ منظور مىشود، و ما در هر كدام از موارد نسخ بجهاتيكه در آن مورد صورت گرفته است، اشاره مىكنيم. در مورد متشابه نيز پس از بيان معناى محكم و متشابه و رسوخ و تأويل در نهايت در مقدمه يازدهم مىنويسد:« پس تشابه به معناى ابهام يا مخفى بودن يا پوشيده شدن و مجهول گشتن نيست، آرى لازم و نتيجه متشابه بودن اين است كه، مراد و مقصود براى افرادى كه ضعيف و محجوب هستند، پوشيده بوده و نتوانند منظور و مراد را دريابند. و ما در ذيل آيات مربوطه، از خصوصيات اين موضوع و از لطائف آن آيات بيارى خداوند متعال بحث خواهيم كرد.» با بررسى گزارش مختصر فوق از تفسير روشن پى مىبريم كه بحثهاى ايشان به همراه جهت گيرى عرفانى مىباشد، و درست است كه ايشان فرموده تفسير من براى افراد متوسط و عموم مومنين نوشته شده است امّا انصافا فهم عميق و صحيح برخى از مباحث آن نياز به آشنايى با نظريات مختلف انديشمندان اسلامى على الخصوص حكماء و عرفا، دارد. البته در بحثهاى لغوى نيز ايشان حاصل تلاشهاى خود در« التحقيق» را بيان داشته و اين امر فهم آنها را، نيازمند تدبر و دقت، كرده است.
به طور كلى تفسير ايشان براى عموم افراد، از آشنا به اصطلاحات علوم اسلامى و درس خوانده حوزه تا اساتيد دانشگاهى و تا افراد متوسط اهل مطالعه، مفيد فايده بوده، فهم آنان را نسبت به قرآن و آيات الهى عمق مىبخشد.
منابع
- نرم افزار جامع تفاسیر نور، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
تفسیر قرآن | |
درباره تفسیر قرآن: | تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن |
---|---|
اصطلاحات: | اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات |
شاخه های تفسیر قرآن: |
تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی) |
روشهای تفسیری قرآن: |
|
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: |
|