التفسیر المبین (کتاب)
نویسنده | محمدجواد مغنیه |
موضوع | تفاسیر شیعه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | ۱ |
|
«التفسیر المُبین» اثر محمدجواد مُغنیه (م، ۱۴۰۰ ق) مفسر شیعه لبنانی است. «المُبین»، تفسیرى بر قرآن با قلمى روان و مستند و در عین حال به طور مختصر و مورد پسند نسل جوان است، که مؤلف آن را پس از «التفسیر الکاشف» خود به نگارش درآورد.
محتویات
مؤلف
روش تفسیر
از ویژگىهاى این تفسیر، اختصار و حذف زواید تفسیرى و مطالب غیر ضرورى است که مفسّر در این باب کوشیده است که غالبا مطالب را در قالب عبارات موجز و کوتاه و با نثر عربى روان و رسا، به دور از غموض ادبى و فنّى به خوبى بیان نماید. بدین جهت نثر این تفسیر براى هر محققى که تا اندازهاى با ادبیات عرب آشنا باشد قابل استفاده است.
وى ابتدا با استناد به آیه« ان هو الاّ ذکر و قرآن مبین»( یس، ۳۶ / ۶۹) تفسیر خود را به نام« التفسیر المبین» نام گذارى کرده است. این تفسیر در یک مجلد و ۸۲۷ صفحه در بیروت بارها به چاپ رسیده است.
مفسّر در این تفسیر ابتدا در صدر هر سوره به بحث مکى و مدنى بودن آن پرداخته و بدین وسیله توجه محقق را در آغاز، به سبک و روش و اسلوب آیات که در مکه نازل شده یا در مدینه، معطوف مىدارد، و تعداد آیات هر سوره را بیان مىکند. سپس در استنباط، کشف و تبیین مفاهیم تفسیرى آیات، از انواع روشهاى تفسیرى سود برده است. گاهى از روش« تفسیر قرآن به قرآن» و استخراج معانى آیات به کمک آیات مشابه که سیاق آنها یکسان یا نزدیک به هم است استفاده کرده و یا آیات را به هم ارجاع مىدهد. به عنوان نمونه در تفسیر آیه« و امرهم شورى بینهم»( شورى، ۴۲ / ۳۸) پس از ارجاع آن به آیه« و شاورهم فى الامر»( آل عمران، ۳ / ۱۵۹) بیان مىدارد:
« مراد از« امر» در این آیه، عملى است که هر گاه نصى از قرآن در مورد آن وارد نشده بود، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلم در آن مورد با صحابه مشورت مىکرد. مثل مشورت آن حضرت با صحابه در امور نظامى و غیره».
گاهى نیز در تفسیر، با اعتماد به تدبّر و عقل توأم با تقید به روایات تفسیرى مروى از معصومین علیهم السّلام، به تفسیر اجتهادى آیات مىپردازد. به عنوان نمونه در تفسیر آیه« قل هو الله احد»( اخلاص، ۱۱۲ / ۱) پس از بیان تقریر فلاسفه درباره واحد بودن خالق و مبدأ اوّل براى وجود و هستى، بیان مىدارد: « وحدة النظام و التدبیر تدل على وحدة المنظم و المدبر و ایضا یستحیل أن یکون للعالم إلهان لأنه لا یخلو من احد فرضین: إما أن یکون کل منهما قادر على خلق الکون مستقلا و من دون معین و شریک و إما ان یکون عاجزا عن ذلک الابمعین و شریک و على الفرض الاوّل یکون وجود احدهما کعدمه و لزوم مالا یلزم و على الثانى یکون فقیرا و ضعیفا و تعالى رب العالمین عن هذا و ذاک، فتعین التوحید و نفى الشریک و المثیل».
همچنین از آنجا که تفسیر نقلى را مىتوان به عنوان اصیلترین شکل تفسیر و ریشهدارترین طریق درک معانى و معارف آیات قرآن در میان دانشمندان اوّلیه علوم اسلامى به شمار آورد، مرحوم مغنیه در بعضى از مواقع براى تفسیر آیات به سلسله احادیث و روایات تفسیرى که از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلم و ائمه اطهار علیهم السّلام درباره تفسیر قرآن وارد شده استناد کرده است و کمتر صفحهاى را مىتوان یافت که به گونهاى استشهاد به روایت و استناد به منبع روایى در آن دیده نشود، که نمونه آن در تفسیر آیه« و لقد علمنا المستقدمین منکم و لقد علمنا المستأخرین»( حجر، ۱۵ / ۲۴) مىتوان دید که مفسّر به بیان على علیه السّلام در نهج البلاغه استناد کرده و مىنویسد: تفسیر این آیه را در نهج البلاغه یافتم.المبین / ۳۴۰. آنجا که مىفرماید:« علمه تعالى بالاموات الماضین کعلمه بالأحیاء الباقین و علمه بما فى السموات العلى کعلمه بما فى الارضین السفلى». بنابراین مرحوم مغنیه در تفسیر المبین از روشهاى مختلف تفسیر قرآن استفاده کرده و از بکارگیرى یک روش خوددارى کرده است، لذا این تفسیر داراى مزایاى مختلف تفسیرى قرآن مىباشد.
منابع تفسیر المبین
مفسّر معاصر« استاد محمّد جواد مغنیه» در تفسیر آیات قرآن از منابع و متون معتبر بهرههاى فراوان برده و گاه در مقام تأیید آراى تفسیرى خود، بدانها استناد کرده و گاه در مقام نقد و بررسى، در بعضى مواقع به ردّ آنها پرداخته است. بنابراین آشنایى اجمالى با منابع مورد استفاده، خود گویاى روش و آراى تفسیرى مفسّر در« المبین» مىباشد، که به اختصار به بیان آن منابع مىپردازیم.
الف) منابع تفسیرى المبین
مرحوم مغنیه در تفسیر خود به منابع مهم تفسیرى متقدمان و متأخران أعم از منابع خاصه و عامه استناد کرده، در تفسیر بعضى از آیات به تجزیه و تحلیل آراى یک مفسّر پرداخته و در تفسیر بعضى دیگر، در بیان معانى آیات، از آنها کمک گرفته است. نکته جالب توجه این است که مفسر، از منابع تفسیرى عامّه بیش از منابع تفسیرى امامیه استفاده کرده است که این امر نشانه وسعت دید و دور بودن او از تعصب و بیانگر تفکر روشن او است. بنابراین در این بخش از کلام ابتدا به ذکر نمونههایى از مهمترین تفاسیر امامیه، سپس به بیان تفاسیر مهم عامّه که از آنها در« المبین» استفاده شده است خواهیم پرداخت.
۱. تفسیر جوامع الجامع:« مرحوم مغنیه» در تفسیر خود به طور مکرر از این تفسیر استفاده کرده و گاهى در مقام مقاسیه آراى تفسیرى مرحوم طبرسى در جوامع الجامع با سایر منابع بر آمده است. به عنوان مثال در بخشى از آیه ۳۶ سوره آل عمران که مىفرماید:« و انى سمیتها مریم» در جوامع الجامع آمده است:« مریم» در زبان عرب یعنى زن عابده، امّا در قاموس کتاب مقدس آمده است که« مریم» اسمى عبرى است که به معنى« عصیان» مىباشد.
همچنین در آیه ۹۱ سوره انعام که مىفرماید:« قل من انزل الکتاب الذى جاء به موسى» شیخ طبرسى مىگوید: یهود به طور کلى نزول کتاب از آسمان را به خاطر مبالغه در انکار نزول قرآن رد کردند امّا بعد از آن ناچار شدند به خاطر نزول تورات اقرار کنند که کتابى از آسمان نازل شده است. پس از آن مرحوم مغنیه در ذیل این آیه در مقام تأیید نظر شیخ طبرسى مىگوید: این تفسیر نزدیکترین و صحیحترین تفسیر است زیرا یهود اعتقاد داشت که نبوت تنها هدیهاى است از طرف خدا براى آنان، تا آنجا که گفتند، خداوند نیز تنها به آنان اختصاص دارد.همان.
۲. تفسیر مجمع البیان: تفسیر مجمع البیان از بهترین تفاسیر قرآن و با عظمتترین آن پس از تفسیر تبیان شیخ طوسى در نزد امامیه به شمار مىرود. این تفسیر از اهم منابع مفسر مىباشد که بیشترین بهره را از آن برده است و علاوه بر آراى تفسیرى در بعضى از لغات، مفردات، موارد نحوى و اعراب نیز مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین جهت تأیید آراى تفسیرى خود از روایات و احادیثى که در مجمع البیان آمده است بهره برده است. به عنوان نمونه از قول مجمع البیان ذیل آیه ۲۰ سوره مزمل که مىفرماید:« فاقرؤوا ما تیسر من القرآن» آمده است: منظور از« قراءة» در اینجا نماز شب است که یازده رکعت بوده و زمان آن بعد از نیمه شب مىباشد. همچنین در آیه ۶۰ سوره رحمن که مىفرماید:« هل جزاء الاحسان الاّ الاحسان» مفسّر به نقل از صاحب مجمع البیان نقل مىکند که امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود: این آیه درباره کافر و مؤمن و نیکوکار و فاجر جارى است.
۳. جامع البیان فى تفسیر القرآن، ابن جریر طبرى: از آنجا که تفسیر جامع البیان از قدیمىترین تفاسیر مأثور است، صاحب المبین بسیارى از اقوال منسوب به صحابه و تابعان و روایات اسباب نزول و غیره را از آن استخراج کرده و بدانها استناد کرده است. در برخى موارد به نقد پرداخته و با دلایل مستند آنها را نمىپذیرد و در بعضى موارد دیگر جهت تأیید نظریه خود آنها را مورد استفاده قرار مىدهد. به عنوان نمونه در سبب نزول آیه ۱۱۳ سوره توبه که مىفرماید:« ما کان للنبى و الذین امنوا ان یستغفروا للمشرکین و لو کانوا اولى قربى من بعد ما تبین لهم انهم اصحاب الجحیم» در تفسیر جامع البیان آمده است: گروهى از مؤمنان گفتند براى مردگانمان طلب مغفرت کنیم پس این آیه نازل شد, و گفته شده است که این آیه درباره ابى طالب نازل گردیده است زیرا او بر غیر اسلام از دنیا رفت.
مرحوم مغنیه پس از بیان این قول، به نقد آن پرداخته و با دلایل مستندى در مقام ردّ آن برآمده، مىگوید: طبق گفته ابن سعد: وقتى که ابو طالب از دنیا رفت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلم گریست و براى او از خدا طلب مغفرت و آمرزش کرد و به على علیه السّلام دستور داد که او را غسل دهد و کفن نماید و در سیره حلبیه، باب وفات ابى طالب آمده است که: وقتى على علیه السّلام مرگ پدرش را به پیامبر اطلاع داد، پیامبر گریست و به على علیه السّلام فرمود: برو او را غسل و کفن نما، خداوند او را بیامرزد و در سیره ابن هشام آمده است که ابوطالب به پسرش على علیه السّلام گفت: محمد تو را نمىخواند مگر در آنچه که خیر است پس او را اطاعت کن.همان
سپس از این مطالب نتیجه مىگیرد که معنى اسلام چیزى غیر از اعتراف به نبوت محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلم که واجب است از آن اطاعت و پیروى شود نیست پس این ادعا که ابوطالب به غیر از دین اسلام از دنیا رفته است هیچ گونه سندیتى ندارد.
۴. الدّر المنثور فى التفسیر بالمأثور، سیوطى: با عنایت به این که تفسیر الدّر المنثور یکى از منابع مهم تفسیر روایى به شمار مىرود، صاحب المبین از روایات آن نهایت استفاده را به عمل آورده است. در شأن نزول آیه ۱۹ سوره توبه:« أجعلتم سقایة الحاج و عمارة المسجد الحرام کمن آمن بالله و الیوم الاخر و جاهد فى سبیل اللّه لا یستون عند اللّه و اللّه لا یهدى القوم الظالمین» در تفسیر الدّر المنثور آمده است که عباس بن عبد المطلب در ایام حج سقایت حجاج مىکرد و طلحه بن شیبة پردهدار کعبه بود، پس طلحه گفت: من پردهدار کعبه هستم و کلید آن با من است و عباس گفت: من سقایت حجاج را مىکنم, و بدین وسیله به هم تفاخر مىکردند، پس على بن ابیطالب علیه السّلام فرمود: چه مىگویید من شش ماه قبل از مردم رو به قبله نماز گزاردم و نیز در میدانهاى جنگ جهاد کردم. آن گاه خدا این آیه را در پى این واقعه نازل فرمود. المبین عینا این را از الدّر المنثور آورده است.
۵. تفسیر مفاتیح الغیب، فخر رازى: از آنجا که روش اجتهادى این تفسیر بر سایر روشهاى تفسیرى غلبه دارد و مسایل کلامى را از جنبه عقلى مورد بررسى قرار داده است. مفسّر المبین از آن نظرات بهرهمند شده است و گاهى نیز براى تأیید تفسیر خود علاقهمندان را به تفسیر مفاتیح الغیب ارجاع داده است که به عنوان نمونه به دو مورد از آراى تفسیرى فخر رازى اشاره مىکنیم. مرحوم مغنیه در ذیل آیه ۲۴ سوره نساء که مىفرماید:« فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة» محقق را جهت تحقیق بیشتر به تفسیر مفاتیح الغیب ارجاع داده و به طور خلاصه مىگوید:« فخر رازى گفته است منظور از این آیه حکم جواز متعه است، مفسّران اتفاق نظر دارند که آن در ابتداى اسلام مباح بوده، سپس به قولى از« عمران بن حصین» استناد کرده که او گفت آیه متعه در قرآن نازل شد و آیهاى که آن را نسخ نماید نازل نگردید».
همچنین مفسر به روایتى که در تفسیر فخر رازى از قول امام صادق علیه السّلام درباره آیه« طه» وارد شده است. اشاره کرده، بیان مىدارد که امام صادق علیه السّلام فرمود: همانا« طاء» طهارت اهل بیت رسول الله صلّى اللّه علیه و آله و سلم و« هاء» هدایت آنان, و پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلم رب البیت و پدر اهل بیت مىباشد.
علاوه بر تفاسیرى که بدانها پرداختیم، مفسر از تفاسیر متعدد دیگرى استفاده کرده است که جهت پرهیز از اطاله کلام به ذکر نام آنها اکتفا مىکنیم. این تفاسیر عبارتاند از:
۱. احکام القرآن، ابوبکر معافرى مالکى
۲. احکام القرآن، قاضى مالکى معروف به ابن عربى
۳. انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیضاوى
۴. تفسیر بحر المحیط، ابن حیان
۵. تفسیر آلأ الرحمن، بلاغى
۶. تسهیل، محمد بن احمد کلبى
۷. تفسیر روح البیان، اسماعیل حقى
۸. تفسیر کشّاف، زمخشرى
۹. تفسیر شیخ عبد القادر مغربى
۱۰. تفسیر المنار، رشید رضا
۱۱. تفسیر الوجیز فى تفسیر القرآن العزیز، على بن حسین بن محى الدین عاملى.
ب) منابع روایى و حدیثى تفسیر المبین
مفسر در مباحث روایى خود، روایات بسیارى را از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلم و ائمه اهل بیت علیهم السّلام به ویژه على علیه السّلام و امام صادق علیه السّلام و صحابه و تابعان نقل کرده است و بر کتب حدیثى فریقین استناد کرده است که در اینجا تنها به ذکر آن منابع اکتفا مىکنیم:
۱. نهج البلاغه
۲. صحیفه سجادیه
۳. اصول کافى، شیخ کلینى
۴. جامع ترمذى، ابو عیسى محمد بن عیسى بن سوره، م ۲۷۹ ه
۵. سنن ابى داود، سلیمان بن اشعث بن اسحق سجستانى، م ۲۷۵ ه
۶. سنن نسایى، ابو عبد الرحمن احمد بن شعیب، م ۳۰۳ ه
۷. سنن ابن ماجه، محمد بن یزید بن ماجه قزوینى، م ۲۷۳ ه
۸. سفینة البحار، محدث قمى
۹. صحیح بخارى، ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بخارى، م ۲۵۶ ه
۱۰. صحیح مسلم، ابو الحسین مسلم بن حجاج قشیرى، م ۲۶۱ ه
۱۱. فضائل الخمسه من الصحاح الستة، فیروز آبادى
۱۲. مسند امام احمد بن حنبل، م ۲۴۱ ه.
ج) منابع لغوى تفسیر المبین
آشکار است که بحث اعراب و توضیح مفردات، همزمان با دیگر مباحث، در تفسیر و روشن ساختن معانى آیات نقش اساسى دارد. بنابراین از دیگر ویژگىهاى این تفسیر مىتوان به شرح و توضیح قواعد، قرائت، لغت، اعراب و غیره اشاره کرد.
مرحوم مغنیه هر چند به اعراب تمام آیات و شرح مفردات آن نپرداخته است امّا از آغاز تا انجام تفسیر، به اعراب و شرح مفردات به طور پراکنده پرداخته است که در اینجا به مهمترین منابع لغوى آن اشاره مىشود. این منابع عبارتاند از: الف) مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ب) مجمع البحرین، طریحى، ج) المفردات فى غریب القرآن، راغب اصفهانى، د) قاموس المحیط، فیروزآبادى.
د) کتب عهدین و المبین
مفسّر در پارهاى از موارد از متون کتب مقدّسه اعم از کتب عهد قدیم و عهد جدید به خاطر مقارن بودن با نصوص قرآنى بهره برده است و در برخى موارد هم در مقام نقد و بررسى بر آمده، به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته است که در اینجا به چند مورد از آن اشاره مىرود:
در آیه ۷۷ سوره صافات آمده است:« و جعلنا ذریته هم الباقین» مفسّر ذیل این آیه مىگوید: در قاموس کتاب مقدس آمده است که تمام مردم پس از طوفان نوح سه دسته شدند: الف) سام، که عرب و آرامیان و آشوریان و یهود از نسل او هستند، ب) یافث، که فرزندان او در جنوب غربى بحر قزوین و دریاى سیاه ساکن شدند، ج) حام که ظاهرا سیاهان از نسل او مىباشند.
همچنین در ذیل آیه ۶۵ سوره اعراف مىگوید: در قاموس کتاب مقدس آمده است که هود، اسمى عبرى است و معنى آن« مجد» است و او از فرزندان« اشیر بن صوفح» است و او اوّلین کسى است که به زبان عربى تکلّم کرد.
لازم به یادآورى است که مفسّر از روایات اسرائیلى شدیدا پرهیز داشته و در تفسیر خود هیچ استفادهاى از آنها نکرده است.
ه) مجلات و نشریات و المبین
صاحب المبین از مجلات و نشریات مختلف مطالبى را که جنبه علمى و اسلامى دارند نقل کرده و در تطبیق تفسیر آیات با مسایل متنوع عصر حاضر به آنها استناد کرده است که برخى از مطالب آن بسیار جالب به نظر مىرسد. به عنوان نمونه در تفسیر آیه ۳۸ سوره یونس که در مقام تحدّى مىفرماید:« ام یقولون افتراه قل فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون الله» آمده است: در یک مجله مصرى، به شماره ۲۲۵۴ مورخه ۱۰ / ۲ / ۱۹۷۸ خواندم که جیمى کارتر رییس جمهور وقت آمریکا با یکى از قاریان مشهور قرآن ملاقات کرده و از او خواست که آیاتى از قرآن به صورت ترتیل براى او قرائت کند و این قارى بزرگ مجموعه کاملى از آیات تحدّى قرآن را به صورت ترتیل براى او قرائت کرد. که انتخاب موضوع آیات از طرف قارى قرآن بسیار مناسبت داشته است.
همچنین پس از بیان تفسیر آیه ۸۴ سوره اسراء که مىفرماید:« قل کل یعمل على شاکلته» مىگوید: در مجله الحوادث البیروتیه مورخه ۱۰ / ۲ / ۱۹۷۸ مطلبى درج گردیده است و آن این است که دانشمندان و پزشکان به جزئیات ویژهاى از خون انسان به وسیله دستگاههاى الکترونیکى دست یافتهاند و براى آنها روشن شده است که همان طور که خطوط انگشتان هر انسانى با خطوط انگشتان انسان دیگر تفاوت دارد، ترکیبات خونى هر انسانى با ترکیبات خونى انسان دیگر متفاوت است. بدون تردید نوع خون انسان تأثیر بسیار زیادى در تصرفات انسان دارد.
در پایان این بحث به ذکر عناوین مجلات و نشریات مهم که مفسر گران قدر از آنها در تفسیر خود استفاده کرده است مىپردازیم: الف) مجلة عالم الفکر الکویتیة، ب) مجلة الکاتب المصریة، ج) جریدة اخبار الیوم المصریة، د) مجلة الحوادث البروتیة، ه) مجلة العربیة بالازهر.
و) کتب متفرقه و المبین
مفسّر ارجمند، علاوه بر منابعى که ذکر شد از کتب مختلفى که مطالب مفیدى جهت استفاده تفسیرى در دسترس داشته است استفاده کرده است که به ذکر عنوان آن کتب اکتفا مىکنیم:
۱. تاریخ بنى اسرائیل، محمد عزة دروزه
۲. التکامل فى الاسلام، احمد امین العراقى
۳. الرحلة المدرسیة، محمد جواد بلاغى
۴. سیره ابن هشام
۵. الفتوحات، ابن عربى
۶. فن الأدب، توفیق حکیم
۷. فى ظلال نهج البلاغه، محمد جواد مغنیه
۸. محمد رسول اللّه بشارة الانبیاء، محمد عبد الغفار
۹. مرآة الاسلام، طه حسین
۱۰. الهیئة و الاسلام، شهرستانى
منابع
- نرم افزار جامع التفاسیر نور، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
تفسیر قرآن | |
درباره تفسیر قرآن: | تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن |
---|---|
اصطلاحات: | اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات |
شاخه های تفسیر قرآن: |
تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی) |
روشهای تفسیری قرآن: |
|
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: |
|