شیخ محمدرضا مظفر

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

علامه شیخ محمدرضا مظفر (1383-1322 ق) از فقیهان بزرگ معاصر شیعه و یکی از پیشگامان تقریب بین مذاهب اسلامی و اصلاحگر اجتماعی بود، که بروز کردن حوزه علمیه نجف در محتوا و شیوه تدریس را می توان از مهم ترین اقدامات او برشمرد.

ولادت و خاندان

محمدرضا فرزند آیت ‌الله محمد بن عبدالله مظفر، در پنجم شعبان سال 1322 هجری در جنوب شرقی نجف اشرف و در محله براق، پنج ماه پس از درگذشت پدرش دیده به جهان گشود.[۱] پدرش در زمره فقیهان و مجتهدان نجف بود.

مادر محمدرضا دختر علامه شیخ عبدالحسین طریحی (م، 1293 ق) است[۲] و او در دامان آن زن بافضیلت و با سرپرستی برادر بزرگش شیخ عبدالنبی مظفر (1291ـ1337 ق) رشد كرد.[۳]

محمدرضا از خاندان علمی و ادبی بنام و معروف شیعی موسوم به «آل مظفر» برخاسته است. این خاندان از نیمه سده دوازده قمری در حوزه نجف شناخته شد و چهره‎های نامدار و متفكر آن در عرصه‎‎های متعدد و رشته‎های متنوع علوم اسلامی درخشید و شعاع پرتو نورشان گستره مراكز علمی تحقیقی شیعه و غیر آن را درنوردید.[۴]

تحصیلات و استادان

محمدرضا مظفر پس از فراگیری خواندن و نوشتن، در سیزده سالگی راهی مكتب علوم دینی شد و به آموختن مبانی و اصول ادبیات عرب پرداخت و در این مقطع از استاد شیخ محمد طه حویزی بسیار بهره برد.[۵] او سپس با عزمی راسخ دوره سطح فقه و اصول را سپری كرد و آن گاه در جلسات دروس عالی این دو علم و همچنین حكمت و فلسفه و عرفان كه از سوی اساتید بزرگ ذیل تدریس می‎شد، حاضر گشت:

  1. شیخ محمدحسن مظفر، (برادر بزرگتر شیخ محمدرضا).
  2. میرزا محمدحسین نایینی (متوفای 1355 ق).
  3. آقا ضیاءالدین عراقی (1278ـ1361 ق).
  4. میرزا عبدالهادی شیرازی (1305ـ1382 ق).
  5. سید علی قاضی طباطبایی (1285ـ1366 ق).
  6. شیخ محمدحسین اصفهانی (1296ـ1361 ق).[۶] این شخصیت را می‎توان از معماران بزرگ علمی شیخ محمدرضا دانست كه در شكل دهی شخصیت او تأثیر بسیاری داشت، بدان حد كه خط مشی اصولی، فقهی و فلسفی او بیشتر متأثر از دیدگاه‎های این استاد است. احترام و تجلیل فراوان مظفر از مقام شیخ محمدحسین گواه ارتباط تنگاتنگ و علاقه بی‎حد اوست.[۷]

سرانجام پس از تلاش پی‎گیر، حضور در محفل اساتید فن و امداد پروردگار، شیخ محمدرضا به مقام والای اجتهاد رسید و حضرات آیات شیخ محمدحسین اصفهانی، شیخ محمدحسن مظفر و سید عبدالهادی شیرازی اجتهاد او را گواهی كردند.[۸]

مظفر در سیر كسب دانش، علاوه بر علوم دینی به فراگیری دانش هایی چون حساب، هندسه، جبر، هیئت و علم عروض روی آورد و در 21 سالگی كتابی در عروض به رشته تحریر درآورد.

تدریس و شاگردان

شیخ محمدرضا مظفر در كنار تحصیل، مطالعه و تحقیق، به تدریس معارف حوزه علمیه اشتغال داشت و نخست به تدریس كتاب مكاسب (در فقه) و رسائل (در اصول) پرداخت و آن گاه به تدریس دوره خارج فقه و اصول اهتمام ورزید. او همچنین فلسفه اسلامی را به طالبان این فن آموخت و از آن جمله كتاب اسفار اثر ملاصدرا را در منزل خود تدریس می‎كرد.[۹]

تدریس به شكل متداول حوزه، همچون حضور و برپایی بحث ها و درس های مختلف و نیل به مقام اجتهاد و گام نهادن در مسیر مرجعیت بود. دوره دوم عبارت است از فدا كردن موقعیت سنتی حوزوی و روی آوردن به تلاش و كوشش در پی اصلاح حوزه با استفاده از شیوه‎های بهینه آموزش، تدریس، تألیف و... .[۱۰] به اعتراف بسیاری از شخصیت های علمی و دینی، اگر آیت الله مظفر سرمایه عمر خود را در پی اصلاح حوزه نمی‎گذاشت، بی‎شك یكی از مراجع تقلید می‎بود.[۱۱]

استاد مظفر در دوره حیات علمی خود، دانش پژوهان بسیاری را در سایه تربیت و تدریس قرار داد و آنان را با معارف دین آشنا ساخت. اسامی برخی از شاگردان آن عزیز را مرور می‎كنیم: شیخ احمد قبیسی، شیخ احمد وائلی، سید جواد شبر، شیخ جواد قسام، سید حسین خرسان، شیخ صالح آل شیخ راضی، سید عبدالكریم قزوینی، شیخ عبدالهادی فضلی، سید عبدالهادی محسن حكیم، شیخ غلامرضا عرفانیان، دكتر سید محمد بحرالعلوم، سید محمدتقی طباطبایی تبریزی، سید محمد جمال هاشمی، شیخ محمدحسن طریحی، سید محمدحسن قاضی، سید محمد صدر، شیخ محمدعلی ایروانی، شیخ محمدعلی تسخیری، شیخ محمدمهدی آصفی، دكتر محمود بستانی، دكتر محمود مظفر، سید مرتضی حكمی، سید هادی فیاض، شیخ یونس مظفر و...[۱۲]

آثار و تألیفات

آیت الله محمدرضا مظفر یكی از نویسندگان چیره دست و نامدار معاصر است كه زیبایی تعبیر، رسایی متن، حسن انسجام و بیان جذاب همراه با استحكام مطالب و دقت نظر در نوشته‎هایش هویداست. این امتیاز مرهون تلاش های دوران جوانی او در آشنا شدن با متون ادبی و ادبیات معاصر و ممارست بر روزآمد كردن تألیفاتش می‎باشد بدان حد كه آثار هم آمیخته دانش و ادبیات وی، عقل را اشباع می‎سازد و عاطفه را آرامش می‎بخشد.

ساده نویسی در مطالب علمی از هنرهای ادبی اوست و آن بر بال قلم نشسته، شیفتگان علم را به آسمان های فلسفه و منطق و اصول و كلام پرواز می‎داد و دانش های دقیق را به شیوه‎ای روان به ایشان عرضه می‎كرد و برخلاف دیگران كه به شیوه سنتی انس داشتند، او مرحله جدید تدوین آثار اسلامی، با بهره‎گیری از اسلوب نثر فنی جدید را به حوزه ارائه داد.

  1. اصول الفقه: این اثر زیبا به حقیقت نوعی نوسازی در نگارش كتاب های درسی دوره سطح محسوب می‎شود و مؤلف فرزانه، آن را به منظور تدریس در دانشكده فقه نجف نوشته است. نوآوری علمی، اتقان و عمق مطالب، اصول الفقه را اثری جاودان و ماندنی ساخته و استاد به منظور رفع خلأ موجود بین دو كتاب «معالم» و «كفایه» و با تأسی از ابتكار استاد خویش شیخ محمدحسین اصفهانی ـ در دسته‎بندی مباحث ـ آن را تنظیم كرده است.
  2. عقاید الامامیه: این كتاب، مجموعه‎ای از عقاید اسلامی بر اساس روش اهل بیت علیهم السلام می‎باشد كه به صورتی فشرده و رسا تنظیم شده است، اثری كه از هر گونه پیچیدگی‎های رایج كتب كلامی عاری بوده و برای همگان درخور فهم است. استاد پیشتر این مطالب را در سال 1363 ق. در دانشكده دینی منتدی ارائه كرده بود و سپس آن را بدین نام و همچنین به نام «عقاید الشیعه» به چاپ رساند و هدف عالی او از نگارش آن تقریب بین مذاهب اسلامی بود.
  3. المنطق: این اثر مجموعه‎ درس های ارائه شده ایشان از سال 1357 ق. در دانشكده منتدی النشر می‎باشد و به عنوان متن مهم درسی جایگاهی ویژه را به خود اختصاص داده است.

دیگر آثار چاپی و خطب استاد از این قرار است:

  1. احلام الیقظه؛
  2. تاریخ الاسلام؛
  3. تتمه احلام الیقظه؛
  4. حاشیة المكاسب؛
  5. حریه الانسان؛
  6. دیوان شعر؛
  7. رساله عملیه فی وضوء المنهج الحدیث؛
  8. الزعیم الموهوب السید ابوالحسن اصفهانی؛
  9. السقیفه؛
  10. شرح حال صدرالدین شیرازی؛
  11. شرح حال شیخ محمدحسن نجفی؛
  12. شرح حال شیخ حسین اصفهانی؛
  13. شرح حال مولا محمدمهدی نراقی؛
  14. شیخ الطوسی مؤسس جامعه النجف؛
  15. علی هامش السقیفه؛
  16. فلسفه ابن سینا؛
  17. الفلسفه الاسلامیه؛
  18. فلسفه الامام علی علیه السلام؛
  19. فلسفه الكندی؛
  20. المثل الافلاطونیه عند ابن سینا؛
  21. مجموعه اشعار (در كتاب شعراء الغری)؛
  22. مجموعه‎ای از رسائل در علم كلام؛
  23. مذاكرات الشیخ؛
  24. النجف بعد نصف قرن.[۱۳]

استاد همچنین مقدمه‎هایی بر آثار مكتوب دیگران نوشته‎اند: از آیت الله مظفر مقالات متعددی ـ با نام صریح یا مستعار ـ در مجله‎هایی چون «العرفان» در صیدا، «الدلیل»، «الهاتف» و «النجف» در نجف، «الكحلاء» در عماره، «المرشد العربی» در لاذقیه، «الفكر» در بغداد و «الرساله» در مصر به چاپ رسید.[۱۴]

همچنین استاد مظفر از جوانی به شعر روی آورد و جرقه‎های آغازین آن نزد شیخ محمدطه حویزی افروخته شد و در پرتو راهنمایی‌های استاد به سرودن شعر پرداخت و به خوبی از عهده ظرافت ها و نكات دقیق آن برآمد. هر كس به سروده‎های او نظری بنماید در آن فنون شعری لطیف و ظریفی می‎یابد و به افق های ادبی نوی برخورد می‎كند. در «دیوان شعر»[۱۵] ایشان، حدود پنج هزار بیت وجود دارد.[۱۶] برخی از سروده‎های استاد در بعضی از كتاب های فاخر موجود است.[۱۷]

فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی

استاد مظفر اوضاع حوزه نجف را از همه جوانب تحت مطالعه درآورد و نواقص آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد ولی با این حال می‎دانست كه تنها بررسی مشكل، درد را دوا نمی‎كند و باید در عمل كوشش های صادقانه و خالصی را در راه جبران این نواقص و حل این نارسایی ها صورت داد.

در سال 1349 هجری، هنگام هجوم فرهنگی كتاب های دشمنان، او به همراه شیخ محمدجواد حجامی، شیخ محمدحسین مظفر، سید علی بحرالعلوم، شیخ علی ثامر و تعدادی دیگر به منظور تأسیس جمعیتی برای نشر و تألیف تلاش كرده و نشست های متعددی را برپا نمودند و به ابتكار این جمع، علامه شیخ محمدجواد بلاغی به تألیف و تفسیر «آلاء الرحمن» پرداخت، البته این تمام نتیجه حركت مورد نظر بود.[۱۸]

برنامه‎ها و فعالیت های اصلاحی استاد نام او را در زمره یكی از احیاگران عصر حاضر، در تاریخ كهن حوزه علمیه نجف اشرف جاودان ساخت، اقدامات اصلاحی آیت الله مظفر به قرار ذیل است:

الف. جمعیت منتدی النشر:

این نهاد ـ كه در سال 1353 هجری مجوز تأسیس را دریافت كرد ـ بهترین وسیله برای تحقق اهداف اصلاحی در پی نشر فرهنگ دینی و ایجاد روح اسلامی در مردم و استحكام اخلاق بود.

آیت الله مظفر و همفكران دیگر او، خطر تهاجم فرهنگی غرب را به هنگام شناخته و به سرعت جوانان را دریافتند و برای در امان ساختن آنان از شبیخون دشمن، ایشان را در زیر چتر اندیشه‎های اسلامی جای دادند و مراكز عالی آموزشی را تأسیس كردند.

در ماده 4 اساسنامه جمعیت چنین آمده است: «اهداف منتدی النشر عبارت است از عمومیت دادن فرهنگ اسلامی و علمی، و اصلاح اجتماعی به وسیله نشر، تألیف، آموزش و... با استفاده از شیوه‎های مشروع».[۱۹]

استاد محمدرضا مظفر ریاست این جمعیت را به عهده داشت و حمایت آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی از این نهاد نوپا بسیار راهگشا بود.

ب. دانشكده منتدی:

آیت الله مظفر در سال 1355 ق. به دنبال تحقق اهداف جمعیت منتدی النشر، یك مدرسه عالی علوم دینی و به عبارتی «دانشكده اجتهاد» را تأسیس كرد و در دوره اول چهار ماده درسی همچون فقه استدلالی، تفسیر، علم اصول و فلسفه به دانش پژوهان ارائه می‎شد. علامه شیخ محمدجواد بلاغی، شیخ عبدالحسین دشتی و شیخ عبدالحسین حلی از اساتید این دانشكده بودند.

ج. مدارس منتدی:

تأسیس مدارس منتدی النشر گام بعدی استاد مظفر بود كه با استقبال بزرگان حوزه نجف و خاندان های مشهور این شهر مواجه شد و این اقبال عمومی در توسعه‎اش كارگشا بود. در این مدارس، در طول چند دهه، مقاطع تحصیلی ابتدایی، متوسطه (ثانویه) و پیش دانشگاهی (اعدادیه) دایر بود و در مجموع دروس جدید با گرایش ترویج فرهنگ دینی آموزش داده می‎شد.[۲۰]

د. دانشكده فقه:

آیت الله مظفر در سال 1376 ق. دانشكده فقه را در نجف اشرف تأسیس كرد و وزارت فرهنگ عراق در سال 1377 آن را به رسمیت شناخت. مواد درسی این دانشكده عبارت بودند از: فقه امامیه، فقه تطبیقی، اصول فقه، تفسیر و اصول و مبانی تفسیر، حدیث و اصول حدیث (درایه)، علوم تربیتی و روانشناسی، ادبیات و تاریخ ادبیات، جامعه شناسی، تاریخ اسلام، فلسفه اسلامی، فلسفه جدید، منطق، تاریخ جدید، اصول تدریس، نحو، صرف و یك زبان بیگانه.

شیخ محمدرضا خود در دانشكده به تدریس فلسفه اسلامی می‎پرداخت و مجلات كتاب «اصول الفقه» را آماده می‎كرد تا در دانشكده فقه تدریس شود او همچنین به سرپرستی دانشكده و نظارت بر كارهای تألیفی آن می‎پرداخت. وی زندگی خود را به طور كامل در اختیار این مركز علمی گذارد و به شجره جان و روان آن را مستحكم و پایدار كرد و همه توانایی ها و امكاناتش را در این دانشكده بذل نمود.[۲۱]

هـ. تدوین كتاب های درسی:

در قرن اخیر جمعی از اندیشوران حوزه، تغییر برخی متون درسی و كوتاه كردن طول مدت آموزش را به منظور دستیابی سریع به اهداف متعالی پیشنهاد كرده‎اند و برخی از مصلحان نیز تجدید بنای علمی و تدوین كتاب های روزآمد را ـ با توجه به حفظ عمق و اصالت مطالب آن ها ـ وجهه نظر خود قرار داده‎اند كه این تغییر و جایگزینی همواره با مقاومت برخی دیگر مواجه بوده است.

آیت الله مظفر در میان دو دوره سطح و خارج، دوره نخست را به دلیل نقص در موارد درسی و سبك تحصیل و تدریس ـ نیازمند اصلاح می‎دانست و از این رو در پی تأسیس منتدی النشر و دانشكده فقه، تنظیم وضعیت آموزشی و افزودن متون آموزشی جدید را هدف كار خویش قرار داد. تدوین كتاب های «المنطق»، «اصول الفقه» و «عقاید الامامیه» یك نوسازی در نگارش كتاب های درسی بشمار می‎آید كه هم اكنون دو كتاب نخست از متون درسی حوزه‎های علمیه به خصوص حوزه مقدس قم می‎باشد.[۲۲]

و. ترمیم امر تبلیغ:

استاد مظفر، خطابه و تبلیغ متداول در نجف را در شأن آن حوزه كهن نمی‎دانست، زیرا امروز هیچ خطیبی بدون آگاهی از افكار زمان و مسائل و موضوعات علوم جدید از یك طرف و احاطه كامل به تعالیم و معارف اسلامی از فقه و تفسیر و حدیث و تاریخ از سوی دیگر نمی‎تواند رسالت اسلامی خود را در سطح عالی و وسیع انجام دهد. او خطابه حسینی را یكی از مهمترین وسائل تبلیغ می‎شناخت و وضع موجود حوزه را رسا نمی‎دانست و افتتاح مؤسسه و مدرسه‎ای برای تربیت خطیب را یگانه راه نجات از آن نارسایی تلقی می‎كرد.

گشودن دانشكده وعظ و ارشاد از آرزوهای شیخ بود. در سال 1363 ق. مجموعه‎ای به ریاست خطیب برجسته عراق «شیخ محمدعلی قسام» و با نظارت آیت الله مظفر تشكیل شد و كار آزمایشی خویش را ـ قبل از افتتاح رسمی دانشكده ـ با برپایی یك كلاس آغاز كرد و درس هایی چون فقه، علوم عربی، اصول دین و اصول حدیث (علم درایه) در آن تدریس می‎شد. مدت كوتاهی از عمر آن نگذشته بود كه حملات پیاپی بر آن وارد آمد و اتهامات ناروایی بر آن زده شد، در حالی كه این مؤسسه با اهداف عالی و انگیزه‎ای مخلصانه تأسیس شده بود هدفی جز زدودن پیرایه‎ها نداشت.[۲۳] اما افسوس كه مصلحان همیشه در معرض اتهام‎اند و ناآگاهان سدی در مقابل اندیشه‎های والای ایشان!

فعالیت‌های سیاسی

آیت الله مظفر زندگی‎اش را تنها به فعالیت های فرهنگی و علمی حوزه محدود نساخت، بلكه اندیشه نافذش، مسائل و موضوعات اجتماعی و سیاسی جامعه و امت اسلامی را در نوردید و هر پدیده مهم را به دقت دنبال می‎كرد. بحران ها و مشكلات تحمیل شده بر مسلمانان، او را بیشتر تحت تأثیر قرار می‎داد و استاد را به تلاش وامی‎داشت.

فشارهای روزافزون فرانسویان بر مردم الجزایر و نامردمی های صهیونیست ها نسبت به مردم فلسطین، حوادث ناگواری است كه از دید نافذ او پنهان نبود و آن فقیه فرزانه را در رنج فرومی‎برد و گاهی در برخی از نشریان مقالات مفیدی می‎نگاشت. وی همچنین در جنگ بین مصر و اسرائیل در سال 1956 م. تلگرافی خطاب به شیخ الازهر فرستاد و همدردی خود را با ملت مصر اعلام داشت.[۲۴]

آن استاد، صهیونیسم را خطر بزرگی برای جامعه اسلامی می‎دانست و اصولاً انحراف سردمداران كشورهای اسلامی از حق و مسامحه ایشان با دیوسیرتان غرب را عامل بدبختی مسلمانان و ریشه رشد صهیونیست ها می‎دانست.[۲۵]

آیت الله مظفر با همكاری گروهی از اندیشمندان مسئولیت شناس، برای مقابله با افكار الحادی، «جماعة العلماء» را در نجف اشرف پی نهاد تا این نهاد برخاسته از حوزه مبارزه با بی‎دینی و تهاجم فرهنگی دشمنان را پی گیرد و جلوگیری از گسترش افكار كمونیسم را رهبری كند. بیانیه‎های منتشره این گروه، گواه بینش و بلندنظری مؤسسان آن است.[۲۶]

در پی مخالفت امام خمینی و دیگر مراجع بزرگ ایران با فعالیت ضداسلامی شاه پهلوی، علمای نجف همچون آیت الله مظفر با ایشان همصدا شده، از حركت انقلابی روحانیون حوزه علمیه قم حمایت و پشتیبانی كردند و ضمن صدور چندین اطلاعیه، مخالفت خود را با تصویب لایحه انجمن‎های ایالتی و ولایتی اظهار داشته و انزجار خود را از اقدام ظالمانه رژیم پهلوی در فاجعه خونبار مدرسه فیضیه اعلام كردند.[۲۷]

وفات

آیت الله شیخ محمدرضا مظفر در شانزدهم ماه مبارك رمضان سال 1383، در سن 62 سالگی دار فانی را وداع گفت. پیكر مطهر او با حضور مراجع بزرگ، علما و مردم تشییع شد و در مقبره خانوادگی واقع در جاده كوفه، در كنار مرقد برادرش شیخ محمدحسن مظفر به خاك سپرده شد.[۲۸]

پانویس

  1. نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج 2، ص 772.
  2. عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، دكتر محمدجواد طریحی، ص 135.
  3. شعراء الغری، علی الخاقانی، ج 8، ص 451.
  4. ماضی النجف و حاضرها، ج 3، ص 360.
  5. ر.ك: شعراء الغری، ج 8، ص 452.
  6. همان؛ مدرسه النجف، محمدمهدی آصفی، ص 63؛ نقباء البشر، ج 2، ص 772؛ ماضی النجف و حاضر، ج 3، ص 374؛ عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص 138.
  7. ر.ك: حاشیه مكاسب، شیخ محمدحسین اصفهانی، مقدمه، محمدرضا مظفر.
  8. مدرسه النجف، ص 74، عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص 139.
  9. همان، ص 64؛ هكذا عرفتهم، جعفر الخلیلی، ج 2، ص 19.
  10. همان، ص 62؛ همان، ص 23.
  11. مجله پیام حوزه، ش 9. ص 66.
  12. عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق.
  13. ر.ك: نقبا البشر، ج 2، ص 773؛ شعراء الغری، ج 8، ص 454؛ الاعلام خیرالدین زركلی، ج 6، معجم المؤلفین العراقیین، كوركیس عواد، ج 3، ص 170؛ رجال الفكر والادب فی النجف، هادی امینی، ص 418؛ دائره المعارف اسلامی، ج 2، ص 140؛ ماضی النجف و حاضرها، ج 3، ص 375؛ عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص 179ـ182؛ جواهرالكلام، محمدحسن نجفی، ج 1، ص 24؛ الحكمه المتعالیه، صدرالدین شیرازی، ج 1، ص الف ـ ت؛ جامع السعادات، مولا محمدمهدی نراقی، ج 1، مقدمه.
  14. نقباء البشر، ج 2، ص 773؛ هكذا اعرفتهم، ج 2، ص 25؛ مدرسه النجف، ص 74؛ عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص 181.
  15. این دیوان به همت آقای محمدرضا قاموسی جمع آوری و تنظیم شده ولی هنوز به چاپ نرسیده است.
  16. عقاید الامامیه، مقدمه التحقیق، ص 182.
  17. ر.ك: شعراء الغری، ج 8، ص 461ـ484؛ ادب الطف، جواد شبر، ج 10، ص 170.
  18. مدرسه النجف، ص 115.
  19. نظام منتدی النشر، ص 23.
  20. همان، ص 106ـ108؛ موسوعه العتبات المقدسه، جعفر خلیلی، ص 183ـ184.
  21. مدرسه النجف، ص 129 و 130.
  22. همان، ص 119 و 120؛ ر.ك: مجله حوزه، ش 50، ص 72ـ74.
  23. ر.ك: همان، ص 121 و 131ـ133؛ هكذا عرفتهم، ص 24.
  24. مدرسه النجف، ص 87.
  25. ر.ك: عقاید الامامیه، ص 112.
  26. مدرسه النجف، ص 90، مجله حوزه، ش 34، ص 53.
  27. ر.ك: اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، ص 41، 61 و 66، 77.
  28. نقباء البشر، ج 2، ص 773.

منابع