شیخ مرتضی انصاری
نام کامل | شیخ مـرتضی انصاری |
زادروز | 1214 قمری |
زادگاه | دزفول |
وفات | 1281 قمری |
مدفن | نجف |
اساتید | |
شاگردان |
|
آثار |
المکاسب، فرائد الاصول،... |
شیخ مرتضی انصاری (۱۲۱۴-۱۲۸۱ ق)، از برجسته ترین فقها و عالمان در قرن سیزدهم هجری است. وی را می توان از پـایـه گـذاران اصـول نـویـنی در فقه و اصول جعفری دانست که به حق او را شایسته دریـافـت لقب خاتم الفقها و المجتهدین نموده است. وی با دو اثر جاودان «المکاسب» و «رسائل»، نام خود را در گستره معارف اصیل اسلام جاودانه کرده است،
محتویات
ولادت و خاندان
مـرتضی بن محمد امین شوشتری دزفولی معروف به شیخ انصاری در هیجدهمین روز ماه ذی الحجه به سال ۱۲۱۴ روز غدیر، روز اکمال دین و اتمام نعمت در شهر قهرمانپرور دزفول از سلاله پاک یکی از اخلاف جابر بن عبدالله انصاری، صحابی نامدار پیامبر عالیقدر اسلام صلی الله علیه و آله پا به عرصه وجود نهاد و به مناسبت تولد در روز ولایت امام علی علیه السلام، نام مرتضی انصاری برای او انتخاب گردید.
پدرش شیخ محمدامین از مبلغین و مروجین شریعت مقدسه اسلام و مادرش دختر یکی از علمای محل و بانویی پرهیزکار و با تقوی در عصر خود، هر دو از اخیار و نیکان و صالحان عصر بودهاند. او از همان دوران کودکی به فراگرفتن قرآن و معارف اسلامی پرداخت و بزودی آثار نبوغ و ذکاوت در او مشاهده گردید. پس از خواندن قرآن و ادبیات عرب به خواندن فقه و اصول پرداخت و در این دو رشته، آن چنان استعداد و شایستگی نشان داد که حیرت همگان را برانگیخت و در عنفوان جوانی به درجه عالیه اجتهاد نائل آمد.
تحصیلات و استادان
مسافرت به کربلا:
او در سال ۱۲۳۲ هـ.ق در سن هیجده سالگى همراه پدرش به قصد زیارت عتبات عالیات به عراق مسافرت کرد و در کربلا به توصیه عموى مکرمش شیخ حسن انصارى به خدمت سید مجاهد که از علماى نامدار کربلا بود، رسید و بر او مهمان شد. تصادفاً در همان ملاقات نخست، مباحثه اى بین او و علامه سید مجاهد پیرامون وجوب یا حرمت نماز جمعه در دوران غیبت درگرفت که طى آن سید مجاهد با توجه به طرز بیان و شیوه استدلال شیخ، به استعداد و نبوغ او پى برد و آینده اى بسیار درخشانى براى او پیش بینى کرد و بر اساس پیشنهاد او در کربلا اقامت گزید و این اقامت چهار سال به طول انجامید.
او از محضر اساتید بزرگ آن عصر، همچون خود ایشان و شریف العلماء مازندرانى کسب فیض نمود و بعد به موطن اصلى خود بازگشت. پس از اقامت کوتاه در موطن، مجدداً رهسپار نجف اشرف گردید و با حضور در درس فقیه متبحر زمان، مرحوم «شیخ موسى کاشف الغطاء» به تکمیل معلومات خود پرداخت و پس از مدتى توقف در نجف باز به دزفول مراجعت نمود و آن هنگامى بود که شیخ مرتضى به مرتبه اى از علم و تبحر رسیده بود که در برخى از معارف اسلامى از اساتید خود نیز پیشى داشت.
مسافرت به مشهد:
در سال ۱۲۴۰ هـ.ق، شیخ تصمیم گرفت که به زیارت هشتمین اختر فروزان ولایت، حضرت امام رضا علیهالسلام به مشهد برود و در ضمن از حوزه علمیه آن شهر نیز بازدید به عمل آورد. مادر شیخ که دیگر فراق فرزند برایش میسر نبود به این مسافرت رضایت نمى داد. اصرار مادر به جایى رسید که سرانجام شیخ به قرآن متوسل شده و مساله را به استخاره واگذاشت و هنگامى که قرآن را باز نمود، این آیه شریفه در برابر دیدگانش پدیدار شد: «لاتخافى و لاتحزنى انّا رادّوه الیک و جاعلوه من المرسلین».[۱]
این آیه شریفه مربوط به داستان حضرت موسى علیهالسلام و نوید پیامبرى و رسالت او بود. مفهوم این آیه باعث تسکین دل مضطرب مادر گشت و به مسافرت فرزندش رضایت داد. او در این مسافرت زیارتى و علمى، از حوزه هاى علمى بروجرد، اصفهان و کاشان نیز دیدن کرد و در برخى از آن حوزه ها مدتى اقامت گزید و در کاشان مدتى در محضر درس علامه مرحوم ملا احمد نراقى صاحب مستند الشیعه شرکت جست. در عین حال به تالیف اشتغال ورزید و آن چنان این استاد و شاگرد به هم جذب شدند که معروف است هنگامى که شیخ از کاشان عزیمت نمود علامه ملا احمد نراقى فرمود: «استفاده اى که من از این جوان نمودم، بیش از استفاده اى بود که او از من برد؛ و هم او گفت من در مسافرتهاى مختلف افزون بر پنجاه مجتهد مسلم دیدم که هیچ یک از ایشان مانند شیخ مرتضى نبود».
شیخ مرتضى پس از چهار سال اقامت در کاشان به اتفاق برادرش شیخ منصور به مشهد رسید. پس از زیارت و چهار ماه اقامت در آن شهر و تماس با علماء و رجال فقه و فقاهت آن دیار به تهران رسید و مدتى نیز در تهران اقامت ورزید. پس از شش سال مسافرت علمى و پربار به اتفاق برادر به دزفول بازگشت و مورد استقبال اهالى قرار گرفت و چند سالى در آنجا اقامت گزید. اما اقامت در آن شهر روح تلاشگر و کنجکاو او را قانع نمى ساخت. لذا تصمیم گرفت دوباره به نجف بازگردد. زیرا در آن مرکز علمى، افراد فراوانى را مى توانست از علم سرشار خود بهره مند سازد، از این رو در سال ۱۲۴۹ هـ.ق عازم نجف گردید و به کرسى تدریس آن حوزه علمى نشست تا مرجعیت شیعه به او منتهى گردید.
استادان:
شیخ بزرگوار ما از محضر اساتید متعددی بهره جسته است که هر کدام نقش ویژهای در اثرگذاری در روحیه او داشتهاند که به بازگویی نام چند تن از آنان میپردازیم:
- عموی بزرگوارش، آیت الله شیخ حسین انصاری (شاگرد صاحب ریاض، تاسن ۱۷ سالگی)
- آیت الله سید محمد مجاهد (از شاگردان آیت الله وحید بهبهانی) او در سن ۱۸ سالگی، دو سال تمام از محضر او بهره جسته است.
- آیت الله شریف العلما مازندرانی؛ کسب فیض از محضر او استدامه داشته است.
- آیت الله ملا احمد نراقی (صاحب مستند الشیعه)؛ به مدت چهار سال تمام در کاشان
- آیت الله شیخ موسی کاشف الغطا؛ فقیه عصر و نابغه دهر، به مدت یک سال تمام
- آیت الله شیخ علی کاشف الغطا؛ زعیم دینی و مرجع عالیقدر شیعه، به مدت ۵ سال
- آیت الله شیخ محمدحسن نجفی صاحب جواهر؛ (مدت بسیار اندک محض تیمن و تبرک)
تعدادی از اساتید نیز اجازه روایتی یا اجتهادی به شیخ واگذار نمودهاند که اسامی چند نفر از اجازهدهندگان به وی در این جا ذکر میشود:
- آیت الله سید صدرالدین موسوی عاملی، اجازه روایتی دادهاند که در آن کلمه افضل و اکمل قید شده بود.
- آیت الله عارف سترگ، ملا احمد نراقی، اجازه روایتی مبسوطی عنایت کردهاند.
- آیت الله شیخ محمدسعید قرچه داغی، اجازهنامه روائی جامع و مبسوطی در حق او صادر نمودهاند.
تدریس و شاگردان
در مکتب پربار و حوزه پربرکت تدریسی شیخ بزرگوار، شاگردان متعددی تربیت یافتند که هر کدام از استوانههای فقهی و مجتهدین مسلم، کاوشگر دقیق و محقق ارزشمندی بودهاند، چون محضر مبارک علمی او، مجتهدپرور، محققساز و اندیشمندنواز بود.
شاگرد مستقیم شیخ بزرگوار در زمان حیات خویش بیش از هزار تن بوده است که از میان آنان شخصیت های نامی برجستهای برخاستهاند که هر کدام در یک صقع از اصقاع جهان اسلامی مشعلدار فقه و فقاهت و زعامت روحی و حامل میراث انبیا و رسولان بودهاند. ما از تعداد کثیر این جمع، به ذکر اسامی چند تن از آنان بسنده مینمائیم:
- آیت الله میرزا محمدحسن شیرازی، صاحب فتوای بلندآوازه تحریم تنباکو
- آیت الله شیخ جعفر شوشتری، خطیب توانا و کاتبی پرکار و واعظ پرصلابت
- آیت الله حاج میرزا حبیب الله رشتی، صاحب بدائع الافکار و رساله اجاره و غصب
- آیت الله سید حسین کوهکمری تبریزی، صاحب آثار و مثر فراوان و استاد بزرگ حوزه نجف
- آیت الله شیخ محمدحسن مامقانی، صاحب کتاب ذرایع الاحکام فی شرح شرائع الاسلام و کتب دیگر
- آیت الله شیخ محمدکاظم خراسانی، صاحب کفایة الاصول که در تحقیق و تدقیق کمنظیر است.
- آیت الله حاج میرزا محمدحسن آشتیانی، نماینده تام الاختیار مراجع نجف در تحریم تنباکو در تهران
- آیت الله میرزا ابوالقاسم کلانتری، صاحب تقریرات استاد خود، شیخ انصاری
- آیت الله حاج شیخ هادی تهرانی، مجتهد و دارای تالیفات متعدد فقهی و تفسیری
- آیت الله ملا حسین قلی همدانی، عارف نامی
- آیت الله حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی، مجتهد نامور و صاحب فتوای مشروطیت
- آیت الله عابد و زاهد فاضل شربیانی، مجتهد معروف آذربایجانی
- نابغه نامی سید جمال الدین اسدآبادی، بنیانگذار وحدت مسلمین و مبارز نستوه بر علیه استعمار خارجی.
مبتکر علم اصول جدید
مقام علمی او در حدی است که به حق و شایستگی تمام، او را خاتم الفقها و پایاندهنده و تکمیلکننده فقاهت لقب دادهاند و او یکصد و پنجاه سال تمام است که بر جهان فقه و اصول و حوزههای علمی شیعه حکومت و زعامت روحی و فکری دارد و اندیشهها و ابتکارات او سرفصل تاریخی در فقه به شمار آمده و مستند فقها است.
او نظریات ابتکاری و ابداعی بیشماری در فقه و اصول به وجود آورد که میتوان نظریه حاکم بودن یکی از ادله بر دلیلهای دیگر در مبحث تعادل و تراجیح را از نظریات مهم او به شمار آورد و همچنین بهادادن شایسته به عقل و خرد در شناخت حکم و قانون اسلام و دیگر مبارزه با اخباریگری رایج آن روز بود که شیخ بزرگوار ما توانست با یک رشته از بیانات دقیق علمی در برابر آنها بایستد و آنان را متقاعد سازد. این امر از امتیازات بارز او به شمار میآید. او کوشید که به منکرین اعتبار عقل در شناخت معارف و احکام اسلامی ثابت کند که ملازمهای میان عقل و شرع وجود دارد و آنچه را که عقل حکم میکند، شرع نیز حکم میکند و حکومت این قاعده در اغلب فتاوی و نظریات مرحوم شیخ جلوه خاصی داد، منتهی باید خود عقل و آن قاعده فقهی مورد ارزیابی قرار گیرد که عقل چگونه عقلی باشد و قاعده نیز کدام قاعده باشد؟
او با این روش متین و مستحکم، اصول اخباریگری رایج آن روز را در هم کوبید و پایهها و اصول مستحکمی برای فقه و اصول نوین بنیاد نهاد و مسیر اجتهاد را روشن و مبرهن نمود. او با این وسعت مشرب، باب اجتهاد و افتا و استخراج و استنباط احکام شرعیه فرعیه را از منابع و مصادر اولیه باز گشود و رمز پیشرفت و ترقی مسلمانان را در مسیر اجتهاد و اعتقاد بر خویش در راه عمل به احکام الهی قرار داد که خود بحث شیرین و مفصلی دارد.
آثار و تألیفات
آثار ارزنده و تألیفات گرانسنگ و ارزشمندی از مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ مرتضی انصاری به یادگار مانده است که هر کدام نشانی از نبوغ، اجتهاد، دانش وسیع و تحقیق دقیق آن عالم ربانی میباشد. ما در این بخش به صورت اجمال به بازگویی برخی از آنها میپردازیم. جا دارد نویسندگان و محققین حوزه علمیه و بنیانگذاران کنگره شیخ اعظم انصاری به تبیین و تحلیل آثار قلمی او نیز بنشینند و افکار نو و طرحهای ابتکاری شیخ را از لابلای این کتابها و رسالهها بیرون کشند و در اختیار حوزویان و دانشگاهیان کشور قرار دهند. اینک لیست تألیفات آن بزرگوار:
- المکاسب (فقه) شامل مکاسب محرمه، خیارات و احکام عمومی معاملات
- فرائد الاصول (اصول) شامل مباحث الفاظ، امارات و اصول عملی. این دو کتاب عالیترین روشهای فقهی و اصولی را در اختیار پژوهندگان این دو علم قرار میدهد.
- رسالهای در تقیه
- رسالهای در رضاع و نشر حرمت آن
- رسالهای در قضا میت
- رسالهای در مواسعه و مضایقه
- رسالهای در عدالت
- رسالهای در مصاهره
- رسالهای در ملک اقرار
- رسالهای در تبیین قاعده لاضرر و لاضرار
- رسالهای در خمس
- رسالهای در زکات
- رسالهای در خلل صلوة
- رسالهای در ارث
- رسالهای در تیمم
- رسالهای در قاعده تسامح
- رسالهای در باب حجیت اخبار
- رسالهای در قرعه
- رسالهای در متعه
- رسالهای در تقلید
- رسالهای در قطع و جزم
- رسالهای در ظن
- رسالهای در اصاله البرائه
- رسالهای در مناسک حج
- حاشیهای بر مبحث استصحاب
- حاشیهای بر نجاة العباد (رساله عملیه)
- کتابی در علم رجال (از وجیزه مجلسی بزرگتر است.)
- تالیفی در اصول الفقه
- حواشی بر «عوائد» نراقی
- حاشیهای بر بغیة الطالب
- اثبات التسامح فی ادلة السنن
- التعادل و الترجیح
- رسالهای در تقیه
- رسالهای در التیمم الاستدلالی
- رسالهای در خمس
از ویژگیها و خصوصیاتى که در نوشته هاى شیخ بزرگوار ما جلب توجه مى کند، سبک نگارش و روش ساده نگارى او است که هر مطلب علمى را با سادگى و سلاست عبارت برگزار مى نماید و سعى مى کند هر چه بیشتر مطلب را به ذهن خواننده نزدیک تر سازد به حدى که در خور فهم او تنزیل دهد. در تألیفات او الفاظ مشکل و غیرمستعمل کمتر دیده مى شود. او با قلم شیوا و خالى از ابهام مطالب را به رشته تحریر درآورده است و این یکى در میان اقران و امثال او همانند صاحب جواهر و صاحب ریاض از اختصاصات وى به شمار مى آید.
حاشیهنویسی بر کتب شیخ انصاری:
در عظمت علمی و نبوغ فکری شیخ مرتضی انصاری همین قدر کافی است که اطلاع پیدا نمائیم تاکنون بیش از ۲۰۰ نفر از علما و فضلا و دانشمندان و معاریف رجال اسلامی بر کتب و نوشتههای او حاشیه و تعلیقه نگاشتهاند و کتابهای تالیفی او به کرات در ایران، عراق و دیگر کشورهای اسلامی مورد تجدید طبع قرار گرفته است، به حدی که هم اکنون غذای فکری طلاب و فضلای حوزههای علمیه و برخی از مجامع دانشگاهی و حقوقی را آثار او تشکیل میدهد. شخصیت های بزرگی مانند: آخوند ملا محمدکاظم خراسانی (صاحب کفایه الاصول)، سید محمدکاظم یزدی (صاحب عروه)، حاج میرزا حبیب الله رشتی، میرزا حسن آشتیانی، شیخ محمدحسین کاشف الغطا، سید عبدالحسین شرف الدین، شیخ محمدجواد بلاغی، شیخ محمدحسن مامقانی و تعداد کثیری از علما و مجتهدین مبرز و نامدار که نام بردن آنها به درازا میکشد، بر آن حاشیه و تعلیقه دارند. آنان نوشتهها و تالیفات شیخ را اصل قرار داده و بر آن تعلیقه و تحشیه افرودند و نظریات او را مورد تجزیه و تحلیل و عمقنگری قرار دادهاند.
استاد شهید مطهری در این مورد می گوید: حواشی متعددی از طرف علمای بعد از او به کتابهای او زده شده بعد از محقق و علامه حلی و شهید اول، شیخ انصاری تنها کسی است که کتابهایش از طرف علمای بعد از خودش مرتب حاشیه خورده است.[۲]
ویژگیهای اخلاقی
شیخ انصاری نه تنها در زمینه مسائل علمى و فقهى یگانه دوران بود، بلکه در اخلاق و زهد نیز در میان اقران و امثال کم نظیر بود. او در زهد و وارستگى معنوى و اخلاقى به مقام والایى از عروج و ارتقاء رسیده بود که مرحوم حاج میرزا حبیب الله رشتى، یکى از اصحاب و معاصران او، آن را یکى از امتیازات فوقالعاده اش به شمار آورده و مى گوید: «شیخ در سه چیز امتیاز داشت: علم، ریاست، تقوى و زهد».
او در زهد نمونه و الگو بود. یکى از بهترین موارد بروز و ظهور و تجلى تقوى در مسائل مالى و اقتصادى است. در تقوى و صیانت نفس او در این باره کافى است که گفته شود با آن که وجوه شرعى فراوانى از چهل میلیون شیعه روى زمین آن روزگار در نجف به محضرش آورده مى شد در عین حال او همانند یک فرد فقیر گذران مى کرد و حتى اموالى را که به عنوان تحفه و هدیه به محضرش آورده مى شد بین فقرا و مستمندان یا طلاب و مصالح عمومى مسلمین صرف مى کرد. از آن نظر که این تحفه ها به عنوان مرجعیت است نه به عنوان شخص مرجع، عنوان رئیس شریعت است نه شخص رئیس.
او به مشکلات و امور مردم شخصا رسیدگی میکرد و از احوال طلاب و محصلین همواره جویا میشد و برای ترویج بیشتر از علوم دین با بودن علما و طلاب در یکی از شهرستانها، اجازه نمیداد سهم امام را از آنجا به جای دیگری ببرند و سفارش مینمود که در همان شهر به مصرف محصلین و طلاب برسانند.
نقل شده است که: شخصی خدمت شیخ رسید و به او گفت: فلان طلبه چای میخورد! (گویا در آن زمان چای به این صورت کنونی مرسوم نبوده و جز تشریفات به حساب میآمده است) و با این سخن میخواست سعایتی کرده باشد که شیخ حقوق آن طلبه را کم کند، ولی شیخ رو به او کرده و گفت: خدا رحمتت کند که این مطلب را به من گفتی و دستور داد تا اضافه بر ماهیانه آن طلبه، مخارج چای را نیز از بیتالمال به وی بپردازند تا این که با راحتی و آسایش بیشتر به تحصیل خود ادامه دهد.
شیخ نه تنها به طلاب حوزه رسیدگی میکرد، بلکه همواره به فکر فقرا و مستمندان نیز بوده است و شبها همانند رهبر و مولایش امیرالمومنین علیه السلام به خانههای مسکونی فقرا سر میزد و مواد غذایی بر دوش گرفته در بین خانوادههای مستمند و بیچاره تقسیم و توزیع مینمود.
در کتاب لؤلؤالصدف چنین آمده است: و اغلب عطایای آن مرحوم در سر بوده، کثیری از فقرا معاش (حقوق) معین داشتند که همیشه سالانه و ماهانه به آنان میرسید و هیچ نمیدانستند از کجاست در وقت سحر بر در خانه فقرا میرفت. با لباس مبدل و صورت را ستر میکرد و به مقدار حاجت آنها مرحمت میفرمود و چون شیخ از دنیا رفت، معلوم شد آن مردی که بر درب منازل این مردم در اوقات غیرمتعارفه میآمده، آن مرحوم بوده است او انصافاً روی اسلام را سفید کرد.
نوشتهاند که یکی از یاران شیخ، نسبت به این کار انسانی وی (کمک به فقرا و مستمندان) از او ستایش و تمجید کرد. شیخ در پاسخ گفت: این وسیله فخر و کرامتی نیست، زیرا وظیفه هر فرد معمولی است که امانت را به صاحبش برساند و این وجوه هم حقوق فقراست که به عنوان امانت نزد من میباشد و من به صاحبانش میرسانم.
ملکات فاضله و اخلاق پسندیده شیخ قابل توصیف نیست. در همان هنگام که زعامت و رهبرى امت را بر عهده گرفته بود و مجلس درس داشت و نماز جماعت برپا مى نمود و کارهاى مردم را بررسى مى کرد و به عیادت بیماران و تشییع جنازه ها مى رفت و گره از مشکلات مردم مى گشود، در آن زمان یکى از علماء نقل مى کند که: «خدمت شیخ رسیدم و به او گفتم: «فلان سید طلبه بدهکار و بیمار است، مرحمتى درباره او بفرمائید». شیخ فرمود: «اکنون پولى ندارم، مگر هشت تومان که مربوط به دو سال نماز و روزه است، این را به او بدهید و از وى بخواهید که دو سال نماز و روزه را به جاى آورد». آن عالم مى گوید: پاسخ دادم: «ولى او مرد محترمى است و از خانواده هاى با شخصیت است و تاکنون چنین کارهایى را نکرده است». شیخ، مقدارى تامل نمود و چنین فرمود: «دو سال عبادت (نماز و روزه) را خودم به جا مى آورم و شما هشت تومان اجرتش را به آن سید بدهید».
شیخ انصارى به قدرى متقى و پرهیزکار بود که حتى هدایایى را که براى ایشان مى آوردند بین طلاب تقسیم مى نمود و خود به اندازه حقوق یک طلبه معمولى برمى داشت. با آن که در هر سال زیاده از صد هزار تومان (در آن زمان مبلغ کلانى بوده) از وجوه شرعى به سوى او متوجه مى گردید ولى وقتى وفات نمود درهم و دینارى باقى نگذاشت و در زندگى به اقل مایقنع به اکتفا مى نمود. نزدیکان شیخ همواره به شیخ اعتراض مى نمودند که چرا شیخ این همه در معیشت بر خود و خانواده سخت مى گیرد؟ روزى مادر شیخ به وى گلایه نمود که چرا با این همه وجوهى که به دستت مى رسد، مقدار ناچیزى ماهیانه به برادرت منصور مى دهى؟ شیخ فرمود: تا کلید اتاقى را که در آن بیتالمال نگهدارى مى شد، آوردند و به مادرش داد و فرمود: «این کلید اتاق، خودت بفرما و هر چه مى خواهى بردار و به برادرم منصور بده اما روز قیامت هم خودت باید جوابگو باشى». مادر محترمش با این سخن شیخ متنبه شد و کلید را به شیخ برگرداند و فرمود: «من هرگز چنین مسئولیتى را بر عهده نمى گیرم».
روزى شخصى خدمت شیخ رسید و گفت: «اى شیخ! شب گذشته در خواب دیدم که شیطان به سراى شما آمد و طناب بر گردن شما انداخت و کشان کشان شما را تا سر کوچه برد و شما در تمام مدت تلاش مى کردید که هر جور شده خود را از بند وى برهانید و بالاخره سر کوچه طناب را از گردن خود به دور افکنده و به خانه برگشتید. محبت بفرمائید و مرا راهنمایى کنید که تعبیر آن خواب آشفته چه بوده؟». شیخ رحمة الله علیه با تبسمى آهسته فرمود: «خدا لعنت کند شیطان را، خواب شما راست بوده است. دیروز ما در خانه خرجى نداشتیم و وجوهات فراوانى نیز رسیده بود با خود گفتم من یک دینار برمى دارم و مایحتاج زندگى را تهیه مى کنم و بعداً آن را به جاى خود برمى گردانم. با این خیال دینارى برداشته و به قصد خرید از خانه خارج شدم ولى در بین راه با خود فکر مى کردم که آیا این کار درست است که من کردم؟ تا بالاخره سر کوچه که رسیدم سخت متنبه شدم و با خود گفتم: شیخ این چه کارى است که مى کنى و پشیمان شدم و برگشتم و دینار را در سر جاى خود قرار دادم!».
از این نوع نکته هاى عبرتانگیز در زندگى شیخ فراوان وجود دارد. جا دارد جهت بیدارى غفلت زدگان، گردآورى و ارائه شود.
وفات
سرانجام این رجل علم و فضیلت و شخصیت عالیقدر، در سن ۶۷ سالگی به سال ۱۲۸۱ (مضمون آیه شریفه "ظهر الفساد" ۱۲۸۱) در ۱۸ جمادی الثانی، با انبوهی از مفاخر و نوشتهها و ذخائر فکری و معنوی که عموما در خدمت به اسلام بود، به دار باقی شتافت و جهان اسلام را در سوگ خود عزادار ساخت. هنگام مرگ دارائی این زعیم عالیقدر اسلامی، معادل هفده تومان رایج آن روز بود که همان مقدار هم مقروض بوده است.
جسم مطهر و مقدسش در جوار قبر حضرت مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام دفن شد و وصی گرامی او، حاج سید علی شوشتری بنا به وصیت شیخ بر جنازه او نماز گزارد. شیخ منصور انصارى برادر ارجمندش، در تاریخ ولادت و وفات او گوید:
ز غیب آمده تاریخ حیات و ممات «غدیر» عام تولد، «فراغ» عام وفات
(لفظ «غدیر» ۱۲۱۴ برابر با تاریخ تولد، و لفظ «فراغ» ۱۲۸۱ سال وفات اوست) و سن شریفش ۶۷ سال بود.
صاحب ریحانة الادب مى نویسد: «بسیار عجیب است که شماره لفظ «شصت و هفت» هم مطابق رقم ۱۲۸۱ مى باشد که سال وفات اوست».[۳]
پانویس
منابع
- عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه.
- مرتضی انصاری، زندگی و شخصیت شیخ انصاری، کنگره جهانی بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد شیخ انصاری.
آرشیو عکس و تصویر