تفسیر کلامی
'تفسیر کلامی' شکلی از تفسیر قرآن است که رنگ غالب آن دفاع از عقیده کلامی مفسر است و مفسر در این نوع تفسیر با هر مناسبتی برای اثبات عقیده خود و تعرض به عقاید دیگران مباحث کلامی را در آیات قرآنی پیش میکشد. تفسیر کلامی از شاخه های تفسیر عقلی و اجتهادی است.
'علامه طباطبایی' در این باره میفرماید:«اما متکلمان یعنی بحثکنندگان در عقاید مذهبی سعی کردهاند آیات را طبق اصول مذهب خود تفسیر کنند؛ یعنی آنچه را موافق دیدند، گرفته و باقی را به صورتی که مذهب آنها اجازه میداده تأویل کردهاند».
البته قرآن از جهت بیان مباحث کلامی و مبارزه با عقاید و افکار غیرمسلمانان نظیر یهودیان و مسیحیان و داشتن آیات محکم و متشابه درون خویش میتواند جایگاه مناسبی برای تفسیرهای کلامی باشد و فرصت استفاده برای مفسران را در اثبات عقاید کلامی خویش و نفی عقاید دیگران ایجاد کند'.
ممکن است در اینگونه تفسیرها مفسر در مباحث کلامی بدون تکفیر دیگران و بدون تعصب از عقیده خود دفاع کند؛ ولی غالباً جهت سلبی و تعصب را میتوان در تفاسیر کلامی یافت.
محتویات
پیشینه تاریخی
علم کلام از اواسط سده ۲ق روی به تدوین نهاد و از آنجا که همواره مباحثات کلامی بر دو جنبه عقل و نص استوار بوده، برداشتهای مختلف از قرآن در این دانش شیوه تفسیر کلامی را نیز به شیوه متداول تفسیر قرآن که متكی بر منقولاتی از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و آرای صحابیان بود، اضافه نمود.
نخستین رجال درگیر در تدوین کلام از جمله دو بنیانگذار مکتب کلامی معتزله واصل بن عطا و عمرو بن عبید (د ۱۴۴ق) به حوزه تفسیر نیز علاقه نشان دادهاند. عمرو بن فائد اسواری (د پس از ۲۰۰ق)، شاگرد عمرو بن عبید نیز تفسیر دیگری نوشت که با وجود استقلال نسبی مضامین آن، کتابی به همان سبک تفاسیر بر جای مانده از اتباع تابعین بود و تا مدتها حتی نزد غیرمعتزلیان مورد توجه بود. از رجال مرتبط با معتزله نیز ضرار بن عمرو (د ۱۸۰ق) و ابوبکر اصم (د۲۰۰ق) آثاری با عنوان تفسیر پدید آوردند.
در قرن سوم و چهارم با بسط و اشاعه علم كلام، تفسیر كلامی نیز رواج یافت و در این میان تفاسیر معتزلی را می توان نقطه عطفی به حساب آورد. معتزله بر اساس مشرب كلامی خود كه مبتنی بر عقل گرایی بود، به تفسیر عقلی آیات پرداختند و آیاتی را كه معنای ظاهری آن موافق آرا و نظریاتشان بود، «محكم» و آیاتی را كه با اصول فكری آنان ناسازگار بود، «متشابه» می نامیدند و در تفسیر آیاتی كه با مبانی عقلی ایشان ناسازگار بود به تأویل روی می آوردند.
معتزله از نخستین كسانی بودند كه به اهمیت عقل و رأی در تفسیر آیات تأكید كرده آن را در تفاسیر خود بكار بردند. بدین جهت مخالفان فكری آنان، این گونه عمل تفسیری را «تفسیر به رأی» خوانده اند كه بنابر چندین حدیث نبوی از آن نهی شده است. بعدها بسیاری از مفسران و متكلمان غیرمعتزلی، مثل ابوالحسن اشعری و ماتریدی و فخررازی از مفسران اشعری نیز برای رد آرای كلامی معتزله در تفاسیر خود از عقل و رأی بهره بردند كه خود منشأ تقسیم بندی جدیدی شد.
مهمترین مسائل تفسیر کلامی
مهمترین مسائل اختلافی میان مفسران در تفسیر کلامی عبارت اند از:
- خلافت و جانشینی پیامبر: که نخستین و مهمترین محور اختلاف کلامی بود و مسلمانان را به دو شاخه بزرگ شیعه و سنی تقسیم کرد و منشأ اختلافات و نحله های دیگر شد.
- حادث یا قدیم بودن کلام الهی؛ قرآن به صراحت خداوند را متکلم معرفی می کند؛ «مِنهُم مَن کَلَّمَ اللّهُ» (سوره بقره/2، 253)، «و کَلَّمَ اللّهُ موسی تَکلیما». (سوره نساء/4، 164) درباره حقیقت کلام الهی و چگونگی آن، مناقشات سختی به ویژه میان اهل حدیث و معتزله درگرفت که در این میان دخالت حکومت ها و خلفا، معاشرت با اهل کتاب و تأثیر فلسفه یونانی در گسترش آن مؤثر بوده اند.
- صفات خبری خداوند؛ در قرآن آیاتی است که ظواهر آنها داشتن چشم (سوره قمر/54، 14؛ سوره هود/11، 37)، دست (سوره فتح/48، 10؛ سوره مائده/5، 64)، وجه و صورت (سوره قصص/28، 88؛ سوره الرحمن/55، 27)، تخت (سوره طه/20، 5) و... را به خدا نسبت می دهد که پذیرش آنها مستلزم تجسیم و تشبیه خداوند به غیر اوست. فِرَق اسلامی بر اساس مبانی خود به تفسیر این آیات پرداخته اند. بحث از رؤیت خداوند نیز با توجه به ظواهر آیاتی مانند 22-23 سوره قیامت/75 زمینه ساز مجادلاتی شده است.
- عدل الهی و نتایج گسترده ای که در تفسیر و عقاید به همراه دارد؛ مبنای این مسئله در عقلی یا شرعی بودن حسن و قبح است که پذیرش هر یک از این دو به برداشت خاصی از مسئله عدل می انجامد.
شاخه های تفسیر کلامی
مهمترین فرقه های دارای اندیشه کلامی منسجم و مؤثر در تاریخ تفسیر قرآن عبارت اند از اهل حدیث، اشاعره، ماتریدیه، معتزله، اباضیه و شیعه (امامیه، زیدیه، اسماعیلیه).
تفسیر اهل حدیث و سلفیان
اهل حدیث که امروزه به «سلفیه» نامبردارند در اصول و فروع مسائل دینی به ظواهر کتاب و سنت استناد می کنند و عقل را در این قلمرو دخالت نمی دهند. پیشوای آنان احمد بن حنبل (م.241 ق.) است که اصول این مکتب را پی ریزی کرد.
سطحی نگری در آیات و روایات، مقدم دانستن ظواهر آیات و روایات در تعارضشان با حکم قطعی عقل، اعتقاد به حاکمیت روایات نسبت به کتاب خدا نه بالعکس، رد «احادیث عرض» که شناخت صحت و سقم روایات را در گرو عرضه آنها بر قرآن می داند و نیز تساهل در شروط پذیرش روایات از ویژگی های معرفتی اهل حدیث اولیه اند.[۱]
با ظهور اشاعره شیوه سنتی اهل حدیث کمرنگ شد؛ ولی ابن تیمیّه در قرن هفتم با شعار لزوم بازگشت به روش سَلَف صالح به احیای عقاید اهل حدیث و تحلیل و تبیین عقلانی آنها پرداخت که این عقاید را امروزه وهابیان تبلیغ می کنند.[۲]
مفسر سلفی با نگرشی که به مسئله عقل دارد تأویل را در معنای خروج از معنای ظاهری کلمه نمی پذیرد.[۳] و معتقد است آیات بیانگر صفات الهی از متشابهات نیستند زیرا سلف صالح به تبیین معنای آن پرداخته اند.[۴] اگرچه فهم کنه و کیفیت آن را بر اساس روش سلف به خدا وامی گذارد.[۵]
تفسیر کلامی اشاعره
اشاعره پیروان مکتب کلامی ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری هستند که در سال 260ق در بصره متولد شد و در سال 324 ق در بغداد درگذشت.
اشعری در فروع (فقه) تابع مذهب شافعی بود؛ ولی در اثبات عقاید خویش، ادله کلامی را بکار برد و اصول آن را با عقاید اهلسنت و جماعت وفق میداد.
اشعری برخلاف معتزله به قِدَم قرآن اعتقاد داشت، تفاوت بین ذات و صفات خدا را پذیرفت و به ضرورت رؤیت خدا در قیامت تأکید میورزید.
اشاعره در تفسیرهای خود کوشیدهاند آیات قرآنی را طبق آرا و نظریات فقهی و کلامی خود معنا کنند. این تلاش در آیاتی که مسئله رؤیت خدا در قیامت را مطرح میکنند، چشمگیرتر است.
اشاعره در قرن اخیر تفاسیر بسیاری نگاشتند؛ ولی در آنها کمتر می توان نشانی از مجادلات گسترده کلامی و استدلالهای وسیع عقلی در نقد عقاید دیگر فرق اسلامی یافت.
تفسیر کلامی ماتریدیه
همزمان با مکتب اشعری در اوایل قرن چهارم هجری، نهضت کلامی دیگری در برابر معتزله شکل گرفت که بنیانگذار آن ابومنصور ماتریدی (م.333 ق.) بود. وی خطوط فکری مشترک و نیز متفاوتی با اشعری دارد. گستره تأثیر نهضت ماتریدی نسبت به مکتب اشعری در جهان اسلام کمتر بود؛ اما رویکرد عقلانی وی نسبت به عقاید دینی از اشاعره عمیق تر است.
مفسر ماتریدی در تفسیر آیات بر عقل و نقل تأکید می کند؛ امّا آنگاه که نقل با عقل در تعارض افتد و نقل قابل تأویل و تبیین عقلی نباشد به حکم نقل گردن نهاده، علم به معنای آن را به خداوند وامی گذارد.
ابومنصور ماتریدی افزون بر کتاب التوحید در مهمترین اثر تفسیری خویش تأویلات اهل السنه که تنها اثر تفسیری فرقه ماتریدیه است.
تفسیر کلامی معتزله
منشأ پیدایش معتزله را کناره گیری واصل بن عطاء از استاد خویش حسن بصری در پی اختلاف درباره ایمان مرتکب گناه کبیره دانسته اند. عقاید معتزله که محور تفسیر کلامی آنان اند در 5 محور خلاصه می شوند: توحید، عدل، وعد و وعید، منزلت بین المنزلتین، امر به معروف و نهی از منکر.
اعتقاد به برخی از این اصول ویژه معتزله نیست و در پاره ای از اصول با دیگران از جمله شیعه مشترک اند، بنابراین عقیده به همه آنها ملاک انتساب به اعتزال است. عقل، مبنای اصلی تفسیر معتزلی است. بر این اساس آیاتی که ظواهر آنها با حکم عقل در تعارض باشند، تحلیل می شوند.
تفسیر کلامی اباضیه
اباضیه فرقه ای منتسب به عبدالله بن اباض (م.86 ق.) شاخصه های عقیدتی اباضیه به معتزله و شیعه نزدیکتر از اهل سنت اند، چنان که در بحث از حقیقت صفات الهی و مفهوم آن، رؤیت خداوند در قیامت، آزادی و اختیار انسان و نقش وی در اعمال خویش در عین پذیرش نقش قدرت الهی بر افعال انسان، تفسیر عقلانی از حسن و قبح و پاره ای دیگر از مسائل از شیعه و معتزله متأثرند، گرچه در تفسیر ایمان و تعریف آن به قول لسانی، تصدیق قلبی و عمل به اعضا و نیز اعتقاد به خلود مرتکب کبیره در جهنم در صورت عدم توبه و حکم به کفر آنان به خوارج نزدیک اند، جز آن که معتقدند کفر مرتکب کبیره نه از نوع کفر دین و ملت بلکه از نوع کفر نعمت است، از این رو مرتکب کبیره را موحد می دانند نه مشرک و ازدواج و ارث بری از آنان را جایز و کشتن آنان را ممنوع می دانند مگر آن که آنان شروع کننده جنگ باشند.
با توجه به خطوط اعتقادی فوق می توان رویکرد کلی مفسر اباضی را توجه و اهتمام به نقش عقل در فهم قرآن و ترجیح آن در تعارض با ظواهر ابتدایی آیات متشابه دانست، از این رو تأویل در صفات خبری خداوند را می پذیرد.
تفسیر کلامی شیعه امامیه
شیعه امامیه معتقدان به امامت بلافصل و منصوص امیرمؤمنان علی علیه السلام و 11 امام معصوم پس از ایشان اند.
در اندیشه کلامی شیعه و بر اساس حدیث متواتر ثقلین و سایر ادله ای که مرجعیت فکری و سیاسی معصومان علیهم السلام را ثابت می کنند چنگ زدن به قرآن و عترت علیهم السلام مایه نجات از گمراهی است. بر این اساس مفسر امامی اصول و روشهای فهم قرآن را که معصومان علیهم السلام عرضه کرده اند در تفسیر خویش بکار می بندد.
معصومان علیهم السلام نخستین مفسرانی بودند که با استناد به آیات قرآن و در پرتو استدلالهای عمیق عقلی مبانی کلامی شیعه را پی ریزی کردند و روایات فراوانی از خود بر جای گذاشتند که بیشتر صبغه تفسیر کلامی دارند. هر چند این روایات بعدها در کتب روایی شیعه ثبت شدند؛ اما مفسران و متکلمان شیعه بر اساس این روایات که عمدتاً از امام علی و امام رضا علیهماالسلام است به تفسیر کلامی آیات و شرح و بسط آن پرداختند.
مهمترین تفاسیر کلامی امامیه عبارت اند از:
- أ. غررالفوائد و دررالقلائد معروف به امالی اثر ابوالقاسم علی بن طاهر معروف به سید مرتضی (م.436ق.)
- ب. التبیان فی تفسیر القرآن اثر ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (م.460ق.)
- ج. روض الجنان و روح الجنان (تفسیر ابوالفتوح) اثر حسین بن علی خزاعی معروف به ابوالفتوح رازی(م.552ق.)
- د. مجمع البیان فی تفسیر القرآن اثر ابوعلی فضل بن حسن طبرسی (م548ق.)
- ه. منهج الصادقین فی الزام المخالفین معروف به تفسیر ملافتح الله کاشانی اثر ملافتح الله کاشانی (م.988ق.)
- و. نفحات الرحمان فی تفسیر القرآن و تبیین الفرقان اثر محمد بن عبدالرحیم نهاوندی (م.1370ق.)
- ز. اطیب البیان فی تفسیر القرآن اثر سید عبدالحسین طیب (م.1411ق.)
- ح. المیزان فی تفسیر القرآن اثر محمدحسین طباطبایی (م.1402ق.)
- ط. الکاشف اثر محمدجواد مغنیه (م1400ق.)
- ی. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن والسنه اثر محمد صادقی تهرانی (ت.1346ق.)
- ک. تفسیر نمونه اثر ناصر مکارم شیرازی و همکاران (ت.1347ق.)
تفسیر کلامی زیدیه
زیدیه فرقه ای شیعی اند که پس از امام سجاد علیه السلام به امامت فرزندش زید نه امام باقر علیه السلام قائل و بر این باورند که پس از زید هر عالم شجاع فاطمی که در برابر ظلم قیام کند امام واجب الطاعه است.
بیشتر تفاسیر به ثبت رسیده زیدیّه مشهور نیستند. افزون بر تفسیر غریب القرآن منسوب به زید بن علی (م.122ق.) پیشوای زیدیه و تفسیر مقاتل بن سلیمان (م.150ق.) که در شمار تفاسیر زیدیه ذکر شده اند مهمترین تفسیر آنان، التهذیب فی تفسیر القرآن اثر ابوسعد محسن بن محمد (م.494ق.) مشهور به حاکم جشمی، عالم و متکلم زیدی است. حاکم جشمی در دو مسئله محوری توحید و عدل همچون بسیاری از معتزله عقاید خویش را وامدار اهل بیت پیامبر علیهم السلام می داند. وی در مسائلی چون وعد و وعید، منزلت بین المنزلتین و امر به معروف و نهی از منکر عقاید معتزله را پذیرفته، آیات مربوط را بر این اساس تفسیر می کند.
تفسیر کلامی اسماعیلیان:
اسماعیلیان فرقه ای از شیعه و منسوب به اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام اند که پس از امام صادق علیه السلام به امامت وی اعتقاد داشته و امامت امام کاظم علیه السلام و امامان بعدی را نپذیرفتند. اسماعیلیان که به باطنیه نیز نامبردارند و در عرصه پژوهش قرآنی بیشتر به این نام شناخته می شوند برای آیات قرآن و احکام دین معتقد به ظاهر و باطن اند و مراد اصلی آیات قرآن را اسرار و باطن آن می دانند.
از منظر اسماعیلیان زبان قرآن زبان رمز است و رسیدن به باطن آیات نیز جز از طریق امامان از جمله امامان اسماعیلی ممکن نیست. گرچه در آثار نگارندگان اسماعیلی مذهب از حفظ ظاهر و باطن شریعت هر دو، سخن به میان آمده است. آنان عمدتاً باطن را لبّ کتاب و منشأ رستگاری نفس و احکام شریعت را چون غل و زنجیری می دانند که در زمان ظهور قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف برداشته می شود.
از اسماعیلیان تفسیر کامل و جامعی از قرآن گزارش نشده است؛ ولی تفسیر برخی از آیات قرآن را می توان در آثار دانشمندان آنان همچون قاضی نعمان (م.363ق.) در المجالس والمسایرات، مؤید فی الدین هبة الله شیرازی (م.470ق.) در المجالس المؤیدیّه و ناصرخسرو (م.481ق.) در وجه دین دید.
پانویس
منابع
- دائره المعارف قرآن کریم، ج8، مدخل "تفسیر کلامی" از علی اسعدی، تاریخ بازیابی: 25 شهریور 1392.
- مرکز مدارک اسلامی، ویکی علوم اسلامی، تفسیر کلامی.
- مصطفی معین، تفسیر عقلی، کلامی، هفته نامه - خردنامه همشهری - 1383 - شماره 34، آبان.
- مرکز مدارک اسلامی، ویکی علوم اسلامی، تفسیر اشاعره.