اسماعیل صادق الوعد علیه السلام
در آیه ۵۴ سوره مریم از پیامبرى به نام «اسماعیل» با صفت «صادق الوعد» یاد شده است: «واذکر فِى الکتابِ اِسماعیلَ اِنَّهُ کانَ صادِقَ الوَعدِ و کانَ رَسولاً نَبیـّا».
در این که مقصود از اسماعیل در این آیه فرزند حضرت ابراهیم علیهالسلام یا پیامبرى جز اوست، میان مفسران اختلاف نظر است. همه مفسران اهل سنت، اسماعیل در این آیه را فرزند ابراهیم علیهالسلام دانسته و جز او را نام نبرده یا آنکه به شدت رد کردهاند.[۱]
در میان تفاسیر شیعه، برخى هر دو احتمال را ذکر کرده و قول جمهور را ضعیف شمردهاند[۲]، با این حال برخى بر این که مراد از وى، حضرت اسماعیل فرزند ابراهیم علیهالسلام است تأکید کرده و قول دیگر را ضعیف دانستهاند.[۳] برخى نیز با استناد به روایاتى، او را اسماعیل بن حزقیل مىدانند.[۴]
بر پایه روایتى از امام صادق علیهالسلام، اسماعیل در این آیه فرزند حضرت ابراهیم علیهالسلام نیست، زیرا اسماعیل در حیات پدر از دنیا رفت. از سویى گفته شده با وجود رسالت حضرت ابراهیم علیهالسلام جایى براى رسالت اسماعیل نبود. این اسماعیل فرزند حزقیل از انبیاء بنى اسرائیل بود که به سوى قوم خود مبعوث شد و او را تکذیب کردند و کشتند.[۵]
اما به نظر مىرسد برخى روایات و دادههاى تاریخى که پیامبرى و رسالت حضرت اسماعیل براى جُرْهُمیان و قبایل یمانى و عَمالقه و عمر طولانى ۱۲۰ سال براى او و وصیت ابراهیم به او را گزارش کرده است[۶] و آیات قرآن که به رسالت وى اشاره دارد: «ءامَنّا بِاللّهِ و مااُنزِلَ اِلَینا و مااُنزِلَ اِلى اِبراهیمَ و اِسماعیلَ و اِسحاقَ و یعقوبَ» (سوره بقره/۲،۱۳۶؛ سوره نساء/۴،۱۶۳)، با آن بخش از روایت پیش گفته که رسالت فرزند ابراهیم را نفى کرده و مرگ او را در زمان حیات پدر مىداند سازگار نیست و شاید همین امر برخى را بر آن داشته تا در صدور این روایت تردید کنند.[۷]
اساس دیدگاهى که او را اسماعیل بن حزقیل مىداند، افزون بر روایات این است که در قرآن نام اسماعیل همواره در کنار پدرش ابراهیم ذکر شده است (سوره بقره/۲،۱۲۵، ۱۲۷، ۱۳۳، ۱۳۶)؛ ولى در آیه مورد بحث (۵۴ سوره مریم) نام وى مستقل آمده است. همچنین عطف اسرائیل (یعقوب) بر ابراهیم در آیه ۵۸ سوره مریم نشان مىدهد که اسماعیل و پیامبران دیگر که در آیات قبل از آنها یاد شده هم فرزند ابراهیم و هم فرزند یعقوباند، حال آن که اسماعیل فرزند ابراهیم عموى یعقوب است، نه فرزند او؛ بنابراین وى در آیه مورد بحث باید جز او و از نسل یعقوب باشد تا معناى آیات درست باشد.
ولى دلیل نخست با وجود آیات ۸۶ سوره انعام/۶؛ ۸۵ سوره انبیاء/۲۱ و ۴۸ سوره ص/ ۳۸ که نام اسماعیل جدا ذکر شده پاسخ داده مىشود؛ افزون بر آن جدا یاد کردن از اسماعیل بن ابراهیم ممکن است براى نشان دادن اعتبار و موقعیت ویژه او باشد.[۸]
پاسخ دلیل دوم نیز این است که عطف اسرائیل بر ابراهیم سبب نمىشود که در همه امور با هم مشترک باشند و چنین نتیجه نمىدهد که همه افراد یاد شده باید از نسل ابراهیم و یعقوب باشند، بلکه ممکن است برخى ذریه ابراهیم و برخى ذریه یعقوب باشند.
برخى احتمال دادهاند اسماعیل در آیه مورد بحث (۵۴ سوره مریم/۱۹) پیامبرى از بنىاسرائیل باشد که در آیه ۲۴۶ سوره بقره در داستان طالوت بدون ذکر نام، از او یاد شده و داستان وى در تورات[۹] و انجیل[۱۰] نیز گزارش شده است.[۱۱]
در هر حال، اسماعیل صادقالوعد چه آن که فرزند ابراهیم یا پیامبرى جز او باشد، سبب صادقالوعد خواندن وى را آن دانستهاند که براى شخصى که به او وعده ملاقات داده بود مدتى طولانى (یک سال) انتظار کشید.[۱۲] البته منظور از انتظار یک سال، سرکشى مداوم به آن محل در این مدّت و مراقبت جهت بازگشت شخص مورد نظر بوده، نه این که یک سال کار و زندگى خود را تعطیل کند و دائماً در آنجا بماند.[۱۳] بر اساس آیات ۵۴ و 55 سوره مریم، وى نبى و رسول بود و اهل خود را به نماز و زکات فرامىخواند و مرضىّ خداوند بود.
مفسران در اینکه این اسماعیل کیست، اختلاف نظر دارند؛ بیشتر آنها گفتهاند که او فرزند ابراهیم خلیل الرّحمن است،[2] و اگر در این آیه شریفه حضرت اسماعیل(ع) تنها نام برده شده و از اسحاق و یعقوب نامی نیامده براى این بوده که قرآن کریم نسبت به خصوص اسماعیل(ع) عنایت داشته است.[3] اما بعضى دیگر گفتهاند: مقصود آیه، اسماعیل بن حزقیل، یکى از انبیاى بنى اسرائیل است؛[4] چون اگر فرزند ابراهیم بود میبایست اسحاق و یعقوب را هم نام میبرد.[5]
هر چند دیدگاه اول، میان مفسران مشهور است، اما روایات دیدگاه دوم را تأیید میکنند که در اینجا بیان میشود:
1. در روایت صحیح[6] از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: «اسماعیل در آیه "وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ"، اسماعیل فرزند ابراهیم(ع) نیست، بلکه او پیامبرى از پیامبران است که پروردگار او را به سوى قوم خود اعزام فرمود قوم او نیز پوست سر و صورت او را کندند فرشتهاى بر او نازل شد عرض کرد پروردگار مرا فرستاده هر چه دستور میدهى رفتار نمایم اسماعیل فرمود: میخواهم از روش و سیره حسین بن علی(ع) پیروى کنم».[7]
2. برید بن معاویه عجلی از امام صادق پرسید: اى پسر رسول خدا! به من خبر دهید از اسماعیل که حق تعالى در کتاب خودش از او یاد کرده و فرموده: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا»، آیا مقصود از او اسماعیل بن ابراهیم(ع) است؟ چه آنکه مردم این طور میپندارند که وى اسماعیل بن ابراهیم میباشد.
امام(ع) فرمود: «اسماعیل پیش از حضرت ابراهیم از دنیا رفت و جناب ابراهیم(ع) حجّت قائم حق تعالى و صاحب شریعت بود، با این حال، اسماعیل با چنین موقعیتى به جانب چه کسانى میتوانست مبعوث باشد؟!»، راوى میگوید: محضر مبارکش عرض کردم: پس اسماعیل در آیه مذکور چه کسى است؟
آن حضرت فرمود: «وى اسماعیل بن حزقیل پیامبر است که خدای متعال او را به جانب قومش برانگیخت و آنها وى را تکذیب کرده و کشتند، سپس پوست صورتش را کندند پس خداوند به آنها غضب نمود و سطاطائیل را که فرشته عذاب است بر او نازل کرد، فرشته عرضه داشت: اى اسماعیل! من سطاطائیل بوده که فرشته عذاب هستم پروردگار متعال من را نزد شما فرستاده تا قوم شما را به انواع عذابها معذّب نمایم و در صورتى که نخواهى، اینها را به بلاها و گرفتاریها مبتلا سازم. اسماعیل(ع) به او فرمود: به این امر نیاز و احتیاجى ندارم. پس حق تعالى وحى فرستاد: اى اسماعیل! حاجت تو چیست؟ عرض کرد: پروردگارا! از بندگانت عهد و میثاق گرفتى که تو را ربّ و پروردگار دانسته و حضرت محمّد(ص) را پیامبر و اوصیاء کرامش را ولىّ بدانند و به بهترین مخلوقاتت خبر دادى که امّتش با حسین بن على(ع) بعد از پیامبر چه خواهند نمود و به حسین(ع) وعده دادى که به دنیا برگردانده میشود تا خودش از آن قوم جفا کار انتقام بگیرد و حاجت من به تو اى پروردگارم آن است که من را نیز به دنیا برگردانى تا انتقام خود را از ظالمین بگیرم همانطورى که حسین(ع) را به دنیا بازگردانیدى، پس حق تعالى به اسماعیل بن حزقیل وعده داد او را با حسین بن على(ع) به دنیا برگرداند».[8] این روایت در کامل الزیارات آمده است که برخی از فقها مانند حضرت آیت الله خویی(ره) تمام اسناد در آن را توثیق دانستهاند.[9] به علاوه اینکه، صاحب کامل الزیارات از کسانی است که از جز از افراد ثقه و مورد اعتماد روایتی نقل نمیکند.[10] لذا این حدیث هم صحیح محسوب میشود.
همچنین علامه طباطبایی(ره) در ردّ دیدگاه اول مینویسد: «دلیلى که بیشتر مفسران براى نظریه خود آوردهاند "که به خصوص اسماعیل بن ابراهیم عنایت داشته" حرف صحیحى نیست؛ زیرا اگر چنین بود جا داشت که نام وى را بعد از نام ابراهیم و قبل از داستان موسى ذکر کند نه بعد از داستان او».[11]
[1]. مریم، 54.
[2]. شیخ طوسى، محمد بن حسن، التبیان فى تفسیر القرآن، با مقدمه شیخ آقابزرگ تهرانى، تحقیق: قصیرعاملى، احمد، ج 7، ص 133، دار احیاء التراث العربى، بیروت، بیتا؛ طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، با مقدمه بلاغى، محمد جواد، ج 6، ص 800، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ ابن کثیر دمشقى، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: شمس الدین، محمد حسین، ج 5، ص 211، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلى بیضون، بیروت، چاپ اول، 1419ق؛ مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 13، ص 94، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[3]. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 14، ص 63، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر قمى، تحقیق: موسوى جزایرى، سید طیب، ج 2، ص 51، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، 1367ش؛ فیض کاشانى، ملا محسن، الأصفى فى تفسیرالقرآن، تحقیق: درایتى، محمدحسین، نعمتى، محمدرضا، ج 2، ص 743، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، قم، چاپ اول، 1418ق؛ مدرسى، سید محمد تقى، من هدى القرآن، ج 7، ص 66، دار محبى الحسین، تهران، چاپ اول، 1419ق.
[5]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج 14، ص 63.
[6]. مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: موسوى کرمانى، حسین، اشتهاردى، على پناه، ج 12، ص 148، مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانپور، قم، چاپ دوم، 1406ق.
[7]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق و مصحح: امینى، عبد الحسین، ص 65، دار المرتضویة، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 77 – 78، کتاب فروشى داورى، قم، چاپ اول، 1385ش.
[8]. کامل الزیارات، ص 65.
[9]. موسوی خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 50، مرکز نشر آثار شیعه، قم، 1410ق.
[10]. صدر، سید محمد باقر، قاعدة لا ضرر و لا ضرار، مقرر: حیدرى، سید کمال، ص 84، دار الصادقین للطباعة و النشر، قم، چاپ اول، 1420ق.
[11]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج 14، ص 63.
پانویس
- ↑ جامعالبیان، ج ۱۶، ص ۱۲۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۱۳۲؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۵۱۶؛ روحالمعانى، ج ۱۶، ص ۱۵۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۴، ص ۶۲.
- ↑ مجمع البیان، ج ۶، ص ۸۰۰؛ الفرقان، ج ۱۵ـ۱۶، ص ۳۴۱.
- ↑ احسن الحدیث، ج ۶، ص ۳۳۵.
- ↑ حیاةالقلوب، ج ۲، ص ۸۳۱.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۶، ص ۸۰۰؛ الکامل، ج ۱، ص ۱۲۵؛ بحارالانوار، ج ۱، ص ۹۶؛ ج ۱۷، ص ۱۴۸.
- ↑ روحالمعانى، مج ۹، ج ۱۶، ص ۱۵۲.
- ↑ المیزان، ج ۱۴، ص ۶۳.
- ↑ کتاب مقدس، اول سموئیل، ۱ـ۱۵.
- ↑ کتاب مقدس، رساله عبرانیان، ۱۱: ۲۰ـ۲۴.
- ↑ اعلام القرآن، ص ۱۰۱؛ اعلام قرآن، ص ۱۲۹.
- ↑ اصول کافى، ج 2، ص 105 (حدیث 7)؛ جامعالبیان، ۹، ج ۱۶، ص ۱۲۰.
- ↑ پيام قرآن، آيت الله ناصر مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1386 ه. ش، ج7 ، ص 60.
منابع
- دائرةالمعارف قرآن کریم، محمد مرادى، ج ۳، ص ۲۸۹-۲۹۱.
- سایت اسلام کوئست.
پیامبران |
پیامبران اولوالعزم |
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم |
سایر پیامبران |
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون |