ادبیات قرآن

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۸ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۳۴ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


مراد از «ادبیات قرآن» ادبیاتی است که بر محور قرآن کریم می‌چرخد و بر پایه آن بنیاد گرفته و یا شیوه‌ها و اسلوب‌ها و مسائل و مقولات ادبی و بلاغی بکار رفته در قرآن را بررسی می‌کند.

مفهوم واژه ادبیات

واژه «ادبیات»، جمع «ادبیّة» است و ادبیّه، خود مؤنّث «ادبی»، اسم منسوب (صفت نسبی) «ادب» به‌ معنای چیزی است که با ادب سر و کار و با آن پیوند دارد. مؤنّث آوردن «ادبیّه» نیز گویا از این‌ رو است که این واژه، کوتاه شده و جانشین ترکیب‌هایی چون «علوم ادبیّه» یا «فنون ادبیّه» است.[۱] با این همه در فارسی، «ادبیّات» به‌ صورت جمع «ادب» و «ادبی» بکار می‌رود.

واژه «ادبیّات»، هم در زبان عربی و هم در زبان فارسی، واژه‌ای تازه ساخت است که پیشینه چندانی ندارد و در متون پیشین فارسی و عربی، نشانی از آن نیست و بیش از صد سال از عمر آن نمی‌گذرد. آغاز پیدایی و گسترش این واژه نوساخته به روزگاری باز‌می‌گردد که پیوند فرهنگی میان شرق و غرب گسترش یافته و فرهنگ غربی همراه با نوشته‌ها و سروده‌های شاعران و نویسندگان آن دیار به‌ سوی شرق سرازیر شده بود. در آن روزگار، در ترکیه عثمانی که حلقه ارتباط و پل پیوند میان شرق و غرب بود، پاره‌ای از نویسندگان آشنا با فرهنگ و نوشته‌های غربی که در پی یافتن معادلی برای واژه فرانسوی و پرکاربرد لیتراتور (literature) بودند، برای این منظور واژه «ادبیات» را بکار بردند؛ سپس این واژه از آنجا به کشورهای عربی که هنوز زیر نفوذ ترکیه عثمانی بودند، نیز به ایران راه یافت.[۲] با این تفاوت که در ایران مورد اقبال نویسندگان قرار گرفت و بزودی گسترش یافت؛ اما در کشورهای عربی از این‌ روی که این واژه، ساختار عربیِ استوار و شیوایی نداشت، چندان بدان توجه نشد و واژه‌های «ادب» و «آداب» جای آن را گرفت. از اینجا است که برای مثال، آن‌چه را ما «تاریخ ادبیّات» می‌گوییم، عرب‌ها «تاریخ‌الادب» می‌گویند.

واژه ادبیّات که امروزه در زبان فارسی بسیار آشنا و پرکاربرد است، به‌ معنای مجموعه آثار زبانی زیبا و هنرمندانه‌ای بکار می‌رود که در قالب‌های شعر، داستان، نمایشنامه و‌... از سوی شاعران و نویسندگان یک ملّت پدید می‌آیند و فرهنگ آن ملّت را بارور می‌سازند و همین آثار منظوم و منثور‌اند که در رشته‌های ادبیّات آموخته می‌شوند. «ادبیّات» به این معنا همه آثار ادبی را فرامی‌گیرد.

آنچه مانند واژه‌شناسی، دستور زبان، معانی، بیان، بدیع، عروض و قافیه که برای درک و دریافت و نقد و تحلیل بهتر این آثار بایسته است و نیز آنچه درباره این آثار و پدیدآورندگان آن‌ها نوشته می‌شود، مانند تاریخ ادبیّات، نقد ادبی و سبک‌شناسی نیز ادبیّات خوانده می‌شود.

ادبیّات جز معنای رایج یاد‌شده، گاه هم در زبان عربی و هم در زبان فارسی به‌ معنای دیگری نیز بکار می‌رود؛ معنایی که چندان درست و پسندیده نیست و باید از آن پرهیز شود. در این معنا، ادبیّات یعنی همه کتاب‌ها و مقاله‌هایی که درباره موضوع خاصّی نوشته شده است. ادبیات به این معنا، کم و بیش برابر است با آنچه امروزه «کتاب‌شناسی» یا «منابع و مآخذ» یک چیز گفته می‌شود.

منظور از ادبیات قرآن

عبارت «ادبیات قرآن» مى‌تواند بیان‌گر چند معنا باشد:

  • ۱. اگر واژه «ادبیّات» را در این ترکیب به‌ معنای متداول آن بگیریم، عبارت «ادبیّات قرآن» این معانی را بر خواهد تافت:
    • الف. ادبیاتی که بر محور قرآن می‌چرخد و بر پایه آن بنیاد گرفته است. از این دیدگاه، همه متون ادبی و بلاغی قرآن‌محور چون دلائل الاعجاز جرجانی، معانی‌القرآن فرّاء، مجازات القرآن سید رضی، التصویر الفنی سید قطب و...، از مصادیق ادبیّات قرآن خواهند بود و در جای خود آشکار شده که یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های قرآن کریم، ساختار هنری این کتاب شگفت است و یکی از آشکارترین جلوه‌های اعجاز آن، اعجاز ادبی و بلاغی به‌شمار می‌رود. اعجاز ادبی هنری قرآن، چنان برجسته است که برخی از قرآن پژوهان اعجاز قرآن را به همین جنبه ویژه ساخته‌اند. آری، دانش بلاغت که در فرهنگ عربی اسلامی رشد و روایی بسیار داشته و بررسی‌های فراوانی درباره آن انجام گرفته و کتاب‌های بسیاری در زمینه آن پدید آمده است، همه از قرآن و برکت این کتاب بزرگ و پیامد پژوهش‌ها و بررسی‌هایی بوده است که درباره شناسایی و بازنمایی رمز و رازهای بلاغی و هنری قرآن مجید انجام گرفته است. این اعجاز بیانی‌‌، اضلاع و ابعاد گوناگون دارد که پاره‌ای از آن‌ها در پژوهش‌های پیش‌گفته، شناسایی و بازنمایی شده و پاره‌ای دیگر همچنان در پرده راز پنهان مانده‌اند و باید در پژوهش‌های آینده به آن‌ها پرداخته و تا حدّ امکان بازنمایی شود. باری حاصل این پژوهش‌ها که همه بر‌ محور قرآن می‌چرخیده‌اند، ادبیاتی کلان و گسترده و در عین حال رو به گسترش بیشتری را پدید آورده‌اند که می‌توان آن را ادبیات قرآن نامید. از سویی «ادبیّات قرآن محور» جز معنای یاد‌ شده، این معنا را نیز خواهد پذیرفت: متونی که ساخت و پرداخت و رنگ و رویی ادبی دارند یا در قالبی ادبی سامان یافته‌اند و در عین حال با قرآن سرو کار دارند. از این دیدگاه همه تفاسیر منظوم و منثوری که رنگ هنری و ادبی دارند (مانند تفسیر کشف‌الاسرار میبدی، تفسیر منظوم صفی علیشاه و...) همه از مصادیق ادبیات قرآن خواهند بود.
    • ب. شیوه‌ها و اسلوب‌ها و مسائل و مقولات ادبی بکار رفته در قرآن؛ به سخن دیگر، بررسی قرآن از دیدگاه ادبی، هنری و بلاغی. این معنا که میدانی گسترده دارد، زیرگروه‌های بسیاری را فرامی‌گیرد که هر یک از آن‌ها می‌تواند مدخلی جداگانه داشته باشد یا از آن، تحت مدخل دیگر بحث شود که در جای خود خواهند آمد؛ برای نمونه: سبک‌شناسی، هندسه واژگانی و نظم قرآن، پیوند میان آیه‌های یک سوره، پیوند میان سوره‌ها با یک‌دیگر، تشبیهات و تصویرات قرآن، مجاز و کنایه و استعاره در قرآن، حقیقت و مجاز در قرآن، شیوه‌ها و اسلوب بیانی قرآن، ایجاز و اطناب در قرآن، تکرار در قرآن، آرایه‌های بدیعی قرآن، سجع‌های قرآن، شعر گونگی قرآن، نغمه حروف و موسیقی کلمات در قرآن، آوامعنایی در قرآن، سیما معنایی در قرآن، ترادف در قرآن، چگونگی انتخاب واژه‌ها در قرآن، زبان قرآن، لایه‌های معنایی در قرآن، چینش واژگان قرآن، هنجار شکنی‌های زبانی در قرآن و‌... .
    • ج. همچنین ادبیاتی که در خدمت قرآن و متعهد به آن است و می‌کوشد تا در انتخاب موضوع و مضمون و شیوه و‌...‌، آموزه‌های قرآنی و اسلامی را پاس دارد و از آن‌ها مایه گیرد و به آن‌ها متعهد و سرسپرده باشد و در تبلیغ و گسترش آن‌ها بکوشد.
    • د. ادبیات قرآن یعنی متون منظوم و منثوری که از قرآن اثر پذیرفته و در ساخت و پرداخت همه یا بخش‌هایی از خود، به‌ گونه‌ای از قرآن مایه گرفته‌اند؛ خواه به شیوه اثرپذیری واژگانی مانند بیت‌های زیر که واژگان «جنة‌المأوی» (سوره نجم/۵۳، ۱۵) و «کرام‌الکاتبین» (سوره انفطار/۸۲، ۱۱) در آن‌ها از قرآن گرفته شده است:

نوشته‌اند بر ایوان جنة المأوی که هرکه عشوه دنیا خرید وای به وی[۳]

تو پنداری که بدگو رفت و جان برد حسابش با کرام‌الکاتبین است[۴]

یا اثرپذیری اقتباسی؛ مانند اقتباس از آیه‌ ۵ سوره دهر/۷۶ در این بیت از ناصرخسرو:

چه خطر دارد این پلید نبیذ عند کاس مزاجها کافور[۵]

یا اثرپذیری گزارشی؛ مانند بیت‌های زیر که شرح و گزارشی هستند از آیه‌ ۱۶۹ سوره آل‌ عمران«و‌لاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ اَمواتًا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون»:

آنان که در طریق خدا کشته می‌شوند هرگز گمان مدار که نابود و مرده‌اند

بل زنده‌اند زنده جاوید و جملگی گوی شرف ز عرصه آفاق برده‌اند

نقد وجود بر کف دستان و باخلوص جان عزیز خویش به جانان سپرده‌اند

بر خوان عشق دوست گرانمایه مهمان رزق بقا خورند بدان سان که خورده‌اند

خوش بر ضیافتی که در آن میزبان خدا است مهمانش اولیا و شهیدان شمرده‌اند[۶]

یا اثرپذیری الهامی بنیادی، مانند بیت زیر مثنوی که الهام گرفته و بنیاد نهاده بر این آیه قرآنی است: «اِن تَتَّقوااللّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانًا». (سوره انفال/۸،‌ ۲۹):

هر که را در جان خدا بنهد محک مر یقین را باز‌داند او ز شک

یا اثرپذیری تلمیحی اشاری، مانند بیت زیر مثنوی که تلمیح و اشارتی به آیه شریفه: «یااَیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّه * اِرجِعی اِلی رَبِّکِ راضِیَةً مرضِیَةً» (سوره فجر/۸۹، ۲۷‌‌-۲۸) است:

بی‌حس و بی‌گوش و بی‌فکرت شوید تا خطاب ارجعی را بشنوید

یا اثرپذیری تأویلی؛ مانند بیت‌های زیر از مثنوی که تأویل این آیه‌ قرآن از زبان حضرت‌ سلیمان هستند که دعا کرد و گفت: «رَبِّ اغفِرلی وهَب لی مُلکًا لایَنبَغی لاَِحَد مِن بَعدی». (سوره ص/۳۸، ۳۵):

«ربّ هب لی» از سلیمان آمده است که مده غیر مرا این ملک و دست

تو مکن با غیر من این لطف و جود این حسد را ماند امّا آن نبود

نکته «لاینبغی» می‌خوان به جان سرّ «من بعدی» ز بخل او مدان

بلکه اندر ملک دید او صد خطر مو به مو ملک جهان بُد بیم سر

بیم سر با بیم سِر با بیم دین امتحانی نیست ما را مثل این

پس سلیمان همّتی باید که او بگذرد زین صد هزاران رنگ و بو

یا اثرپذیری تطبیقی؛ مانند این بیت‌های مولانا که عبارت قرآنی «اَرضُ اللّهِ واسِعَةً» (سوره نساء/۴، ۹۷) را بر عرصه پهناوری که اولیای خدا بدان راه می‌برند، تطبیق داده است:

جنبشی اندک بکن همچون جنین تا ببخشندت حواس نور بین

وز جهان چون رحم بیرون شوی از زمین در عرصه «واسع» شوی

آن‌که «ارض الله واسع» گفته‌اند عرصه‌ای دان کاولیا در رفته‌اند

دل نگردد تنگ زان عرصه فراخ نخل‌تر آن‌جا نگردد خشک شاخ

در این معنا، بسیاری از متون ادبی فارسی و عربی در حوزه ادبیات قرآن جای خواهند گرفت و مدخل‌های متعددی را پدید خواهند آورد؛ مدخل‌هایی چون قرآن و ادب عربی، قرآن و ادب فارسی، سنایی و قرآن، مولانا و قرآن، سعدی و قرآن، حافظ و قرآن، ادبیات معاصر و قرآن، زبان فارسی و قرآن و‌...

  • ۲. اگر ادبیّات را به‌ معنای دوم یعنی برابر با منابع و مآخذ و کتاب‌شناسی بگیریم، همه کتاب‌هایی که درباره قرآن و مسائل و مقولات قرآنی نوشته شده‌اند، همه تفسیرها، همه کتاب‌های علوم قرآن، همه کتاب‌های تاریخ قرآن، همه کتاب‌های قرائات و همه مقالاتی که در این مقوله‌ها نوشته شده‌اند، از مصادیق «ادبیّات قرآن» خواهند بود.

پانویس

  1. فرهنگ فارسی، ج‌۱، ص‌۱۷۹، «ادبیات».
  2. غلط ننویسیم، ص‌۱۸.
  3. دیوان حافظ، ص‌۴۸۶.
  4. دیوان حافظ، ص‌۶۲.
  5. دیوان ناصرخسرو، قصیده ۹۶.
  6. تو را ای کهن، ص‌۲۰۷.

منابع

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن