اجتهاد

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۲ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (منابع)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«اجتهاد» در اصطلاح فقه شیعه عبارت است از به کاربردن تلاش و کوشش فقیه در راه به دست آوردن احکام شرعی از منابع فقه اسلامی که عبارتند از قرآن، سنت، عقل و اجماع. علما و فقهای بزرگ شیعه، همواره اجتهادشان پویا بوده، که با تحول زمان و مکان و بر اساس منابع معتبر شرعی تحول می‌پذیرد و جوابگوی فقه به نیازهای بشری در همه زمینه‌ها می‌باشد.

اجتهاد در لغت و اصطلاح

واژه «اجتهاد» در لغت به معنی نهایت تلاش و کوشش در انجام هر کاری است. بیشترین استعمال این کلمه در علم فقه و اصول می باشد. «اجتهاد» در اصطلاح فقها و اصولیین به معنای «تمام توان خود را در راه بدست آوردن حکم شرعى مبذول داشتن» است.

سید ابوالحسن اصفهانی در معنی اجتهاد می گوید: اجتهاد به کاربردن تلاش و کوشش خویش در راه به دست آوردن احکام شرعی از راه ها و منابعی که نزد فقیهان اسلام، معمول و متعارف است.[۱]

و شهید مطهری (ره) در این باره می گوید: اجتهاد به معنای صحیح و منطقی، به کار بردن تدبر و تعقل در فهم ادله شرعی است؛ یعنی اهلیت و تخصص فنی.

اما اجتهاد به معنای اینکه مجتهد حکمی را که در کتاب و سنت نیست، با فکر و رأی خودش وضع کند - که به آن در اصطلاح «اجتهاد به رأی» می گویند - از نظر شیعه ممنوع است، ولی اهل تسنن آن را جایز می دانند.[۲]

تاریخچه اجتهاد

تاریخ اجتهاد را به ۳‌ عصر مى‌توان تقسیم کرد: عصر تشریع، عصر‌ حضور امامان معصوم علیهم السلام و عصر غیبت.

اجتهاد در عصر تشریع:

مقصود از عصر‌ تشریع، زمان حیات پیامبر صلى الله علیه وآله و هنگام دریافت وحى است. در این عصر، احکام الهى به‌ وسیله قرآن و سنت بیان شده است.

آیه‌ ۱۲۲ سوره توبه «لِیتفقَّهوا فِى الدّینِ ولِینذِروا قَومَهُم» بر جواز و وجود اجتهاد در این عصر دلالت دارد؛[۳] هر چند برخى با استدلال به امکان تحصیل یقین به احکام از طریق وحى، اجتهاد در این عصر را جایز نمى‌دانند.[۴]

اجتهاد در عصر حضور امامان معصوم:

عصمت امامان علیهم السلام، تبعیت از سنت آنان را واجب مى‌کند و بر اساس این اعتقاد، فقه شیعه پویا و غنى است. در این عصر، چنان‌که در برخى از روایات نیز آمده، شیعیان با تشویق امامان علیهم السلام به اجتهاد صحیح روى آوردند؛[۵] امام صادق علیه السلام می فرماید: «إنّما علَینا أنْ نُلْقی إلَیکمُ الاُصولَ، و علَیکم أنْ تُفَرِّعوا» بر ما است که اصول را به شما القاء کنیم و بر شما است که فروع و شاخه ها را از آن منشعب سازید.[۶] همچنین امامان معصوم براى حفظ مواریث فقهى و کلامى، ضمن تأکید بر اجتهاد، پیروان خود را از خلط آراى شخصى با احادیث باز‌داشتند و بر حفظ، کتابت و نقل صحیح آن ترغیب کرده،[۷] همزمان، اجتهادات فقیهان اهل‌سنت را که بر اساس قیاس و استحسان و اجتهاد به رأى بوده، مردود دانسته‌اند.[۸]

اجتهاد در عصر غیبت:

در حدیثى، امام زمان علیه السلام، مرجع دستیابى اهل دین به احکام در عصر غیبت را فقیهان مى‌داند. با توجه به این بیان، رهبرى فکرى و مرجعیت دینى در عصر غیبت، از امامان معصوم علیهم السلام به فقیهان جامع شرایط سپرده شده است.

در عصر غیبت، اجتهاد فراز و نشیب‌ها و تطوراتى را پشت سر گذاشته است:

  • الف. مرحله جمع‌آورى و تنظیم احادیث و تألیف کتاب‌هاى فقهى به‌ صورت روایى با حذف سند؛ کتاب‌هایى نظیر «المقنع» شیخ صدوق و «المقنعه» شیخ مفید و «النهایه» شیخ طوسی به همین شکل تألیف شد.
  • ب. مرحله کمال اجتهاد و تدوین کتاب‌هاى مستقل فقهى نظیر «المبسوط» شیخ طوسى.
  • ج. رکود اجتهاد در فقه شیعه. در این مرحله، اجتهاد شیعه از پویایى و حرکت باز‌ایستاد و با اثرپذیرى غالب فقیهان از آراى شیخ طوسى، اجتهاد در عمل تعطیل شد.
  • د. مرحله حرکت و رشد مجدد اجتهاد توسط ابن ادریس حلی.
  • هـ. پیدایش اخبارى‌گرى که انزواى اجتهاد مبتنى بر اصول را سبب شد.
  • و. مرحله احیاى دوباره اجتهاد و افول تفکر اخبارى‌گرى توسط وحید بهبهانی.

لزوم اجتهاد و تقلید

الزام عقلی بر اجتهاد و تقلید:

اسلام مکتبى جامع و منطبق با سرشت آدمى است که در همه عصرها قدرت پاسخ گویى به نیازهاى انسان را دارد. آموزه‌هاى اسلامى در سه بُعد عقاید، اخلاق و احکام خلاصه مى‌شود. این تعالیم هر کدام در حوزه خود، نیازهاى انسان را تأمین و هدایت او را تضمین مى‌کنند. فقه و احکام آن در مقام عمل، متکفّل شناخت راه صحیح از سقیم و تبیین کننده عمل خوب از بد، بر اساس مصالح و مفاسد است.

هر انسانى به حکم عبودیت و بندگى، در برابر احکام الهى مسئولیت دارد و باید رفتار خود را در همه مراحل زندگى با قوانین و دستورهاى الهى هماهنگ سازد؛ از این‌ رو لازم است موضع عملى خویش را در برابر هر رویدادى بر اساس خواست شارع مقدس تعیین کند.

انجام تکالیف، جز با معرفت و شناخت ممکن نیست و یگانه راه شناخت تکالیف ـ‌ با‌ توجه به صعوبت احتیاط در همه امور ـ اجتهاد و فقاهت است. اگر احکام شرعى در همه موضوعات روشن بود، هر مکلّفى مى‌توانست حکم را به سادگى شناسایى کند و عمل خویش را بر آن منطبق سازد و نیازى به کاوش و تحقیق نداشت؛ ولى عواملى گوناگون از‌ جمله فاصله زمانى ما با زمان تشریع و نقش علوم گوناگون دیگر، سبب ابهام در شناخت احکام شده است و همین امر سبب پیدایش و گسترش علم فقه شده تا با استنباط و اجتهاد، احکام و وظایف مکلفان مشخص شود و آنان بتوانند اعمال خود را در عبادات، معاملات، سیاسات و امور کیفرى بر شریعت منطبق سازند و چون این کار، امرى نظرى و نیازمند صرف وقت براى تعلیم است و اگر همه افراد به تحصیل ملکه اجتهاد و فقاهت بپردازند، نظام معیشتى جامعه مختل مى‌شود، تنها گروهى به آن اقدام مى‌کنند و دیگران به آنان مراجعه و احکام را از آنان فرامى‌گیرند.

در سایر علوم نیز چنین است که براى رفع نیاز جامعه افرادى با صرف وقت و تعلیم و تعلم، نیازهاى هم‌نوعان خود را برطرف مى‌سازند و مردم نیز در رشته‌هاى غیرتخصصى خود به متخصص آن مراجعه مى‌کنند، تا آن‌جا که رجوع غیرمتخصص به متخصص، سیره عقلایى شناخته شده است.

لزوم اجتهاد و تقلید در قرآن:

مسئله لزوم اجتهاد و تقلید را قرآن نیز مورد تاکید قرار داده است. در آیه ۱۲۲ سوره توبه آمده است: «وَ مَا کاَنَ الْمُؤْمِنُونَ لِینفِرُواْ کافَّةً فَلَوْ لَا نَفَرَ مِن کلُ‌ِّ فِرْقَةٍ مِّنهُْمْ طَائفَةٌ لِّیتَفَقَّهُواْ فىِ الدِّینِ وَ لِینذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیهِْمْ لَعَلَّهُمْ یحَْذَرُون‌»؛ براى مؤمنین (سایر شهرهاى غیر مدینه) جایز نیست که همگى به جهاد بروند، چرا از هر شهرى یک عده بسوى مدینة الرسول کوچ نمى‌کنند تا در آنجا احکام دین را یاد گرفته و عمل کنند، و در مراجعت هموطنان خود را با نشر معارف دین انذار نموده، آثار مخالفت با اصول و فروع دین را گوشزد ایشان بکنند، تا شاید بترسند، و به تقوا بگرایند.

البته منظور از تفقه در دین که در این آیه آمده فهمیدن همه معارف دینى از اصول و فروع آن است، نه خصوص احکام عملى؛ اما قطعا تفقه در احکام عملی را نیز شامل می شود، چه بدون آن انذار مورد نظر آیه صورت نمی پذیرد.

همچنین از دلایل لزوم تقلید می تواند این آیه شریفه باشد که می فرماید: «فَسْئَلُوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» (سوره نحل، ۴۳)؛ «بپرسید از اهل ذکر و علم اگر خودتان به آنها عالم نیستید» و بدون شک هزاران مسئله شرعی را کسی بدون مراجعه به اهل علم نمی داند و تقلید هم چیزی جز پرسیدن مسائل از اهل دانش نیست.

منابع و مقدمات اجتهاد

«منابع اجتهاد» در بین فقهای شیعه عبارتند از: قرآن، سنت، عقل و اجماع.

منظور از «سنت»، گفتار و اعمال معصومین علیهم السلام و نیز تاییدات آنها بر اعمال دیگران است.

حجیت «عقل» از نظر شیعه به این معنی است که اگر در موردی عقل یک حکم قطعی داشت، آن حکم به حکم اینکه قطعی و یقینی است، حجت است.

«اجماع» نیز عبارت است از: «اتفاق نظر فقهای شیعه در یک عصر بر یکی از احکام شرعی که فاقد دلیلی آشکار و معتبر است به گونه‌ای که بتواند کاشف از رأی و نظریه معصوم علیه السلام باشد».

باید توجه نمود که اجتهاد در عصر حضور معصومان، بر استفاده حکم از کلام پیامبر اکرم و امامان علیهم السلام اطلاق مى‌شد؛ از این‌ رو بر فراگیرى علوم پیش‌نیاز و مقدمات متوقف نبود؛ ولى اجتهاد در عصر غیبت، بر شناخت مجموعه‌اى از علوم، مانند: صرف، نحو، لغت، منطق، رجال، اصول، فقه و آشنایى با کتاب و سنت و محاورات عرفى و‌... موقوف است. در مقدار لازم هر یک از این علوم پیش‌نیاز بحث است؛ ولى در حقیقت اجتهاد که همان ردّ فرع به اصل است، تفاوتى میان عصر حضور و عصر غیبت نیست.

اجتهاد پویا

بکارگیری اجتهاد در منابع اصیل و معتبر شرعی، بعد از بررسی ابعاد و ویژگی‌های مختلف موضوعات و سنجیدن ابعاد قضایا برای استنباط احکام شرعی را «اجتهاد پویا» گویند. اجتهاد پویا و بالنده با همه ضوابط و شرایطش چشمه جوشانی است در دل فقه برای همگام کردن آن با رویدادهای زندگی در بستر زمان.

اجتهاد پویا و بالنده و مترقی، در همه زمینه‌ها بر اساس ملاکهای معتبر شرعی و سنجیدن ابعاد قضایای فردی، اجتماعی، سیاسی، اداری، قضایی، حکومتی و با در نظر گرفتن دو عنصر زمان و مکان تحقق می‌یابد و این اجتهادی است که به فقه جامعه‌ساز، در همه زمینه‌ها عینیت می‌بخشد.

در اجتهاد پویا، مجتهد از رخدادهای جامعه خودآگاهی کامل داشته و از آنها تحلیل صحیح دارد و اجتهاد او ناظر به حل مشکلات مردم و مسئولان جامعه است و حکم هر واقعه‌ای را در زمان مناسب آن استنباط می‌نماید. در اجتهاد پویا، شناخت موضوعات جدید، بسیار مؤثر و توجه به مشکلات و نیازهای جامعه و کوشش برای حل آنها اساسی است؛ همچنین توجه به شرایط جهانی و منطقه‌ای نیز لازم است.

در عصر حاضر، اجتهاد پویا که با تحول زمان و مکان و احوال و عرف بر اساس منابع معتبر شرعی تحول می‌پذیرد، تکیه گاه محکم و استوار تئوری حکومت اسلامی و جوابگوی فقه به نیازهای بشری در همه زمینه‌ها می‌باشد.

پانویس

  1. سیدابوالحسن اصفهانى، منتهى الوصول، تقریر شیخ محمدتقى آملى، ۳۳۴.
  2. مرتضی مطهری، ده گفتار، در دسترس در پایگاه استاد شهید مرتضی مطهری، بازیابی: ۱۷ مهر ۱۳۹۳.
  3. روح‌المعانى، آلوسی، ج‌۱۱، ص‌۷۰.
  4. حاشیة‌البنائى، ج‌۲، ص‌۳۸۷؛ الاحکام، آمدى، ج‌۴، ص‌۴۰۷‌ـ‌۴۰۸.
  5. وسائل‌الشیعه، ج‌۲۷، ص‌۶۱‌ـ‌۶۲.
  6. مستطرفات السرائر، ۵۷/۲۰.
  7. وسائل‌الشیعه، ج‌۲۷، ص‌۷۹ و ۸۱‌.
  8. همان، ص‌۴۱؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۸.

منابع

فقه
کلیات: تاریخ فقه، ابواب فقه، احکام، اجتهاد، منابع اجتهاد در فقه شیعه، تقلید، اصول فقه، قواعد فقهی
منابع: عروة الوثقى، شرایع الاسلام، علل الشرائع، لمعه، جواهرالكلام، المكاسب المحرمه، مدارک الاحکام و ...
↓ رده ها ↓
فقه: فقیهان، منابع فقهی، اصطلاحات فقهی، آیات الاحکام، منابع اجتهاد در فقه شیعه، قواعد فقه
اصول فقه: اصول فقه، اصولیون، منابع اصول فقه، اصطلاحات اصول فقه
احکام: احکام، احکام عبادی، احکام اقتصادی، احکام خانواده، احکام روابط اجتماعی، احکام قضایی و جزایی، احکام اطعمه و اشربه، اصطلاحات احكام