عین القضات همدانی
«عین القضات همدانی» (۴۹۲-۵۲۵ ق)، فقیه، شاعر، حکیم، عارف، ادیب و صوفی نامدار در قرن ششم قمری و عصر سلجوقی بود. عین القضات در جوانى به عنوان قاضى و مدرس منصوب گردید و شهرت و نفوذ فراوان پیدا کرد و همین امر باعث برانگیخته شدن حسادت فقها و متکلمان شد و در سن 33 سالگی بر اثر توطئه آنان، به دار آویخته شد. از او تألیفاتی برجای مانده، از جمله: زبدة الحقایق، شکوی الغریب و تمهیدات.
ولادت و خاندان
عبدالله بن محمد بن علی میانجی همدانی، مکنّى به ابوالفضائل و معروف به قاضى همدانى، در سال ۴۹۲ قمری در همدان به دنیا آمد، و چون پدر و جدش از میانه بودند، به میانجى نیز معروف شده است. پدر عین القضات که ابوبکر محمد بن علی نام داشته مانند جدّ وی از اهل فضل بوده و چنانکه از گزارشهای عین القضات برمیآید، وی تعلق خاطر عمیقی با اهل تصوف داشته و گاه با ایشان به سماع میپرداخته است.
تحصیل و استادان
قاضى همدانی در جوانى در زادگاه خویش به کسب علوم متداول پرداخت و به سرعت در ادب و حکمت و کلام مایهور شد و به سبب مهارتى که در فقه پیدا کرد، به عنوان قاضى و مدرس منصوب گردید و با وجود جوانى، شهرت و نفوذ فراوان پیدا کرد و همین امر باعث برانگیخته شدن حسد و رشک فقها و متکلمان شد.
فلسفه و کلام، طبع حقیقتجوى وى را قانع نساخت و گرفتار بحرانهاى روحى شد و همین امر او را دچار شک و شبهه کرد. پس از آشنایى با آثار ابوحامد محمد غزالى (م، ۵۰۵ ق) تا حدى خاطرش آرام گرفت و چندى بعد با احمد غزالى، برادر کوچکتر ابوحامد، آشنا شد و به او دست ارادت داد و همانند احمد غزالى در بیان عقاید خود بىپروا بود. عین القضات پیش از آشنایی با احمد غزالی غزالی، چهار سال بهنحو پیگیر به مطالعۀ آثار ابوحامد از جمله احیاء علوم الدین پرداخت. این مطلبی است که خود وی بدان تصریح کرده است. او در یکی از نامههای خود مینویسد که «من گرچه امام غزالی را ندیدم، اما شاگرد کتب او بودم».
از استادان او برکه همدانی است که پیری بود روشن ضمیر و درس ناخوانده و هرچند به تعبیر عین القضات از قرآن کریم جز فاتحه الکتاب و چند سورۀ دیگر چیز دیگری نمیدانست، اما به معانی و اسرار قرآنی احاطۀ کامل داشت. عین القضات در مقابل وی خود را چیزی بهشمار نمیآورد و آنچنان بدو دلبسته بود که پس از مرگ وی تا دو ماه تمام فعالیتهای متداول زندگیاش از جمله تدریس و نگارش تعطیل شد.
از دیگر استادانی که بیواسطۀ غیر، پیش آنان به کسب علم و معرفت مشغول بوده، احمد غزالی، محمد بن حمویه جوینی و شیخ فتحه بودهاند.
آثار و تألیفات
برخی آثار عین القضات همدانی عبارت است از:
- زبدة الحقایق؛ عین القـضات در این رساله که به زبان عربی نگاشته شده، در باب شناخت خداوند متعال و صفات او و ایمان به حقیقت نبوت و رستاخیز سخن گفته و مشتمل بر صد فصل کوتاه است. در این رساله با دیدگاههای کلامی وی آشنا میشویم.
- تمهیدات؛ این کتاب به ده تمهید تقسیم میشود و در سراسر آن شور و هیجان عین القضات در بیان حقایق مشهود است. در این اثر وی به تاویل عقاید خود دربارۀ آخرت و عوالم پس از مرگ میپردازد. از دیگر مباحث مهم این کتاب بحث از اسرار قرآن کریم و حکمت خلقت انسان است.
- مجموعه نامههای عین القضات؛ عمدۀ نامههای وی نامههایی است که وی به مریدان خود، خاصه قاضی امام سعدالدین بغدادی، خواجه امام عزالدین، امام ضیاءالدین و خواجه کامل الدوله و برادر وی نوشته است. در این نامهها وی علاوه بر اشارات عرفانی و کلامی و فلسفی به نکات سیاسی نیز پرداخته است. البته در مجموعۀ آثار عین القضات نامههای دیگری نیز وجود دارد که مـیان وی و اسـتاد او احـمد غزالی مبادله شده است.
- رساله جمالی؛ در فصل اول این رساله، پیامبران با طبیبان مقایسه میشوند و خلق اللّه به بیماران تشبیه میگردند و قرآن به خزانهای که داوری همۀ بیماریها در آن کتاب است. فصل دوم در باب رسالت پیامبران و علماست. یعنی واجب است که معالجت کردن بیماران و هر کس را در خور بیماری او معالجت شاید کردن و فصل سوم در باب اهل کلام است.
- شکوی الغریب عن الاوطان الى علماء البلدان؛ این رساله آخرین اثر مکتوب عین القضات است که آن را در زندان بغداد به زبان عربی نگاشته است. این رساله عجایب فراوانی دارد.
- نزهة العشاق و نهز المشتاق.
عین القضات در آثار خود از اشعار منسوب به حضرت علی، حضرت فاطمه و امام حسن (علیهمالسلام) و صحابهای چون سلمان فارسی استفاده کرده است. مثلا در شکوی الغریب یک بیت و در زبدة الحقایق و نامهها از حضرت فاطمه (سلاماللّهعلیها) ابیاتی آورده است. این موارد نشان میدهد که عین القضات به افکار و اندیشههای امامان و معصومان نظر داشته است. نثر عین القضات نیز در شمار نثرهای مرسل و ساده بوده که در آن زبان محاوره و زبان معیار به هم آمیخته است.
وفات
ابوالقاسم درگزینی وزیر دربار سلجوقی، از نفوذ عین القضات در میان خلق و علما و حتی درباریان سخت در وحشت بود و راهی برای کنار گذاشتن او میجست، اما کشتن وی بدون اتهامی بزرگ که مقبولیت خاص و عام داشته باشد، میسور نبود، از اینرو وی کوشید تا برخی از علمای قشری را با خود همآوا کند و فتوایی از ایشان علیه عین القضات بستاند. عین القضات در بیان آنچه درست میپنداشته، بسیار بیپروا بوده است. او صراحتا به مریدان و مخاطبان خود و حتی کسانی که مستوفی دربار بودند توصیه میکند که ترک خدمت سلطان و حکومت کنند. همین صراحت در گفتار باعث بدگمانى متشرعه شد.
درگزینى که خود اندکى بعد به جرم مذهب اسماعیلى کشته شد، او را دستگیر و روانه بغداد نمود. قاضى همدانی مدتى در بغداد زندانى بود و در همین زندان رسالهى معروف «شکوى الغریب» را خطاب به علماى عصر نوشت و در آن که مشحون از نکات عرفانى و فلسفى است، اتهاماتى را که به وى نسبت داده بودند رد کرد و به برخى شبهات نیز پاسخ گفت. اما چندى بعد او را به همدان برگرداندند و بر در مدرسهاى که ظاهراً محل تدریس او بود، در ششم یا هفتم جمادی الآخر سال ۵۲۵ ق. در مقابل انظار خلق به دار آویختند.
منابع
- "رهیافت های جدید به عین القضات همدانی؛ درآمدی مختصر و جامع بر زندگی و آثار عین القضات"، طاهره غلامی، مجله کتاب ماه دین، مرداد ۱۳۹۱، شماره ۱۷۸، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۰/۲۹.
- اثرآفرینان، انجمن مفاخر فرهنگی، ج۴، ص۲۲۵.