مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

آقا رضا همدانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حاج آقارضا همدانی (1250ق-1322ق)، فقیه و اصولی، محقق که پس از فوت میرزای شیرازی، مسئولیت زعامت و مرجعیت شیعه بر عهده مجتهد وارسته همدانی شد.

ولادت

آقا رضا همدانی در سال 1250 هـ.ق در شهر همدان و در منزل آقا محمدهادی همدانی به دنیا آمد. او در اندك زمانی همانند ستاره‌ای فروزان در آسمان علم و تقوا درخشید و انسان‌های حقیقت جو را به سوی كمال رهنمون شد.

تحصیلات و استادان

آقا رضا بعد از گذراندن دوران كودكی و پرورش یافتن در دامان پدری دانشمند و با تقوا، تحصیل علوم دینی را در حوزه علمیه همدان آغاز نمود.

وی برای تكمیل تحصیلات خویش عازم نجف شد و در درس شیخ مرتضی انصاری حضور یافت. حاج آقا رضا سپس به حلقه درس میرزا محمدحسن شیرازی (1224ـ1312 هـ.ق) پیوست و تلاش‌های شبانه روزی او برای فراگیری دانش و نوشتن تقريرات درس استاد، سبب شد تا به عنوان یكی از شاگردان ممتاز درس میرزای شیرازی شناخته شود. شیخ محمد حرزالدین كه بعد از شنیدن آوازه علم و تقوای او به حضورش شتافت می‌گوید: «آقا رضا همدانی در ایام جوانی به حوزه نجف قدم گذاشت و در اثر جدیت و پشتكار در كسب علم و دانش به مراتب عالی نائل گردید و در محفل درس میرزای شیرازی از چهره‌های درخشان شناخته شد و مورد توجه نخبگان حوزه نجف قرار گرفت و در ردیف مدرسان درجه اول آن حوزه بشمار آمد. هنگامی كه آوازه او را شنیدم، خواستم از نزدیك او را بسنجم و هنگامی كه با او روبرو شدم، آن شخصیت فرزانه را بالاتر از آن چه شنیده بودم، یافتم. او صاحب نظری ژرف‌نگر و اندیشمندی صائب بود. من او را مردی فقیه، ‌اصولی و متكلم به تمام معنا دیدم. شایستگی او در نوشتن و تصنیف زیباتر و متین‌تر از تدریس وی بود. هر كس كه در بحث و درس‌های او حاضر شده باشد و به درستی و با انصاف اظهارنظر نماید، به این سخن معترف خواهد شد».[۱]

پس از هجرت میرزای شیرازی به سامرا، بسیاری از شاگردان او به سامرا رفتند. حاج آقا رضا همدانی نیز به سامرا رفت و در درس‌های فقه و اصول او حضور یافت. او در اوائل قرن چهاردهم هجری قمری، به نجف بازگشت و به تدریس علوم اسلامی و هدایت مردم پرداخت.

حاج آقا رضا همدانی در مدت تحصیلات خویش از استادان بزرگواری استفاده نمود، كه مشهورترین آن ها عبارتند از:

  1. علامه شیخ مرتضی انصاری
  2. میرزا محمدحسن شیرازی، معروف به میرزای شیرازی
  3. میرزا محمدتقی شیرازی، معروف به «میرزای كوچك»
  4. میرزا حسن فرزند میرزا خلیل طهرانی نجفی
  5. میرزا محمدهاشم خوانساری

مقام مرجعیت

حاج آقا رضا همدانی در اثر تلاش‌های فراوان برای فراگیری دانش، به درجه اجتهاد نائل شد و در استنباط احكام شرعی چنان كوشید كه بسیاری از خواص كه مقام علمی و معنوی او را می‌شناختند، پس از وفات میرزای شیرازی (1312 هـ.ق) او را به عنوان فقیه اعلم معرفی كرده‌اند. عده بسیاری مقلد او شدند و از او درخواست فتوا نمودند. فقیه همدان برخلاف میل قلبی، با نوشتن حاشیه بر نجاة العباد، نظرات فقهی خود را برای مقلدان خویش بیان نمود.

در حقیقت، پس از وفات میرزای شیرازی مسئولیت زعامت و مرجعیت شیعه بر عهده مجتهد وارسته همدانی بود، ‌آقا رضا همدانی پس از آن كه مرجعیت عامه یافت، ‌هیچ تغییری در زندگی خویش نداد و همچنان بر روال سابق زندگی ساده‌ای داشت. اما دیری نپایید كه آن اسوه تقوا و فضیلت بنا به عللی از مسئولیت زعامت و مرجعیت فاصله گرفت و فقط به تدریس مشغول شد.

تدریس و شاگردان

آیت الله سید محسن امین، نویسنده اعیان الشیعه كه چندین سال در درس حاج آقا رضا همدانی شركت كرده و از نزدیك با شیوه زندگی او آشنا بود، در مورد روش استاد در تدریس و زندگی‌ روزانه‌اش، می‌نویسد: استاد ما هر روز صبح از خانه خود كه نزدیك مسجدی بود كه امامت جماعت آن را برعهده داشت، ‌به مسجد می‌آمد و بعد از این كه تقریباً نیم ساعت منتظر رسیدن شاگردان می‌شد، حدود یك ساعت درباره مطالبی كه روز قبل نوشته بود ـ كه بعد با عنوان «مصباح الفقیه» چاپ شد ـ برای ما درس می‌گفت و سپس به خانه‌اش می‌رفت و به نوشتن درس روز بعد می‌پرداخت؛ تا این كه ظهر می‌شد. سپس استاد به مسجد می‌آمد و نماز را به جماعت می‌خواند و به خانه بازمی‌گشت.

آن گاه همراه خواهرزاده و دامادش، شیخ علی همدانی كه در علم و اخلاق به او شباهت زیادی داشت و همچنین برادرزاده‌اش كه با او هم خانه بود و برای تحصیل علم از همدان به نجف آمده بود و فرزندش، شیخ محمد غذا میل می‌كرد. غالباً غذای این چهار نفر حاضری بود؛ نان بیات عجمی با مقداری پنیر و سبزی. آن گاه كمی می‌خوابید. بعد از بیدار شدن، مشغول مطالعه و نوشتن درس می‌شد.

در خانه ایشان، كنار در ورودی حجره كوچكی بود كه با نردبان داخل آن می‌شدند. آن حجره كوچك اطاق مطالعه این مرد بزرگ بود. گاهی اوقات كه من محتاج می‌شدم مساله‌ای از او بپرسم یا معنای عبارتی از نوشته‌هایش را سؤال كنم، نزد او می‌رفتم و می‌دیدم كه استاد قلم و كاغذ را در دست گرفته و كتاب‌های جواهر و حدائق و وسائل پیش رویش گشوده است. استاد با دیدن من، كاغذ و قلم را زمین می‌گذاشت و من مسأله را می‌پرسیدم و او جواب می‌داد. هنگامی كه گفتگوی ما تمام می‌شد، استاد دوباره كاغذ و قلم را به دست می‌گرفت و من از اتاق خارج می‌شدم.

او تا یك ساعت به غروب همچنان به مطالعه و نوشتن ادامه می‌داد، آن گاه به مسجد می‌رفت و تا رسیدن وقت مغرب، درس می‌گفت. استاد پس از اقامه نماز جماعت مغرب، به حرم مطهر مشرف می‌شد و به زیارت و نماز و دعا می‌پرداخت. گاهی نیز به حجره‌ای كه مدفن مرحوم سید جواد عاملی (نویسنده مفتاح الكرامه) است، ‌می‌رفت و بعد از توقف كوتاهی، به خانه‌اش بازمی‌گشت و مشغول مطالعه و نوشتن می‌شد.[۲]

آیت الله حاج آقا رضا همدانی در طول زندگی خویش، شاگردان بسیاری را تربیت نمود كه هر كدام به نوبه خویش مشعلدار علم و معرفت شدند. اینك به اسامی تعدادی از ستارگان علم و فقاهت كه در محضر آقا رضا همدانی نور معرفت یافته‌اند، اشاره می‌كنیم:

  1. سید محسن امین عاملی، نویسنده كتاب ارزشمند و بی‌نظیر اعیان الشیعه
  2. شیخ محمدجواد بلاغی
  3. شیخ علی همدانی، داماد و خواهرزاده او
  4. شیخ علی، فرزند شیخ باقر (نوه صاحب جواهر)
  5. شیخ آقا بزرگ تهرانی، نویسنده كتاب گرانسنگ «الذریعه الی تصانیف الشیعه»
  6. حاج محمدحسن آل كبه بغدادی
  7. سید حسن صدر، نویسنده كتاب تكمله امل الآمل
  8. شیخ محمد آل كاشف الغطاء
  9. شیخ علی قمی، عارف و زاهد مشهور
  10. شیخ ابوالقاسم، فرزند محمدتقی قمی (خزانه دار حرم حضرت معصومه سلام الله علیها)
  11. شیخ علی حلی
  12. شیخ حسین مغنیه عاملی
  13. شیخ منیر صیداوی
  14. شیخ عبدالحسین كاظمی
  15. شیخ احمد آل كاشف الغطاء
  16. شیخ محمدحسین آل كاشف الغطاء
  17. شیخ جعفر آل الشیخ راضی
  18. سید مشكور طالقانی
  19. سید احمد طالقانی نجفی
  20. میرزا جواد آقا ملكی تبریزی
  21. سید جمال الدین موسوی گلپایگانی
  22. سید حسن حسینی (پسرخاله شیخ آقا بزرگ تهرانی)
  23. سید صالح حلی
  24. شیخ محمدتقی تهرانی مقدس
  25. شیخ محمدحسین اصفهانی غروی كمپانی
  26. سید محمود مرعشی نجفی پدر آیت الله سید شهاب نجفی مرعشی
  27. شیخ محمدرضا اصفهانی. معروف به مسجد شاهی
  28. میرزا صادق خلیلی طهرانی
  29. سید حسین حسینی اشكوری نجفی
  30. شیخ محمدصادق گلپایگانی

از بین این تربیت یافتگان مكتب آن مجتهد وارسته، دو نفر موفق شدند كه از آن استاد بزرگ فقه و اصول، اجازه اجتهاد دریافت نمایند كه عبارتند از: حاج محمدحسن آل كبه بغدادی و سید محسن امین عاملی.[۳]

آثار و تألیفات

آیت الله حاج آقا رضا همدانی علاوه بر تدریس، آثار ارزشمندی نیز تألیف كرد. او با قلمی شیوا اندیشه‌های خود را به رشته تحریر كشید. در این جا به ذكر تألیفات آن متفكر گرانمایه می‌پردازیم:

  1. ذخیرة الاحكام في مسائل الحلال والحرام (رساله عملى در عبادات، طهارت، صلاة، زكات، خمس و اعتكاف است.)
  2. الهدایه: این كتاب فقه فارسی است بحث‌های طهارت، صلوه و صوم تا اعتكاف در آن آمده است.
  3. الوجیزه فی الفقه: نسخه‌ای از این كتاب در كتابخانه مرحوم میرزا باقرقاضی در تبریز موجود بود.[۴]
  4. الفوائد الرضویه علی الفرائد المرتضویه: این كتاب در علم اصول نگارش یافته است و به عنوان حاشیه بر كتاب فرائد الاصول، نوشته شیخ انصاری است و در سال 1318 هـ.ق در ایران هـ.ق چاپ رسیده است.
  5. تقریرات فقه: حاج آقا رضا همدانی در این اثر مباحثات فقهی استادش، میرزای شیرازی را از اول بیع تا آخر خیارات، نوشته است.
  6. حاشیه بر مكاسب شیخ انصاری قدس سره.
  7. حاشیه بر ریاض المسائل، نوشته سید علی اصفهانی حائری.
  8. حاشیه بر نجاة العباد، تألیف شیخ محمدحسن نجفی (نویسنده جواهرالكلام).
  9. تقریرات اصول: در این كتاب بحث‌های اصول میرزای شیرازی به تقریر درآمده است (از اول بيع تا آخر خيارات در يك مجلد بزرگ‌).
  10. مصباح الفقیه: این اثر ارزشمند كه مهم‌ترین تألیف حاج آقا رضا همدانی است، یكی از عمیق‌ترین و شیواترین شرح‌های كتاب شرایع، نوشته محقق اول است. علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی در مورد چگونگی نگارش این كتاب سخنی دارد كه ما را به اهمیت این كتاب بیشتر آشنا می‌كند. ایشان می‌گوید: «مولف هر شب یك صفحه از آن را می‌نوشت و هنگام صبح برای شاگردان فرهیخته و اندیشمند خویش، همانند سید محسن امین، سید جمال الدین گلپایگانی، شیخ احمد كاشف الغطاء، و برادرش شیخ محمدحسین، شیخ ابوالقاسم قمی، شیخ علی جواهری، شیخ علی قمی، شیخ عبدالحسین كاظمی، میرزا جواد آقا ملكی تبریزی، شیخ محمدتقی مقدس طهرانی، و این جانب، ‌می‌خواند. سپس نوشتار خویش را در این مجمع علمی حك و اصلاح می‌كرد و گاه دیدگاهش را تغییر می‌داد و گاهی بر آن اصرار می‌ورزید».[۵] به همین علت كتاب مصباح الفقیه آكنده از تحقیقات فقهی، اصولی، تفسیری، حدیثی، ادبی و لغوی است و دارای سبكی زیبا و قلمی شیوا می‌باشد. دقت در عمق مطالب، تطبیق فروع بر اصول و دسته‌بندی جالب از دیگر امتیازات این كتاب گرانسنگ است. باب‌های طهاره، صلوه، زكات، خمس، صوم، ‌رهن و اجاره در این مجموعه قبلاً به صورت چاپ سنگی بود و اكنون مدتی است كه گروهی دست به تحقیق این كتاب زده‌اند و تاكنون 8 جلد از آن به چاپ رسیده است.

آراء علمی

آیت الله حاج آقا رضا همدانی، فقیهی صاحب نظر، مجتهدی متتبع و پژوهشگری ژرف اندیش بود و در فقه و اصول نظریات و آراء علمی و تحقیقی برای دانش اندوزان و محققان حوزه‌های علمیه ارائه نموده است. بعضی از نظریات او بدین قرار است:

  1. آب نجس تنها با اتصال به آب جاری و یا كثیر پاك نمی‌شود بلكه ممزوج و مخلوط شدن شرط است.
  2. مدار حجیت خبر، اطمینان به صدور آن از معصومین علیهم السلام است. بنابراین آنهائی را كه اصحاب ما پذیرفته می‌پذیریم و هر كدام را آن ها مردود دانسته‌اند ما هم نمی‌پذیریم.
  3. با این كه شهرت را حجت نمی‌دانست، ولی سعی می‌كرد با مشهور مخالفت نكند.
  4. كتاب «فقه الرضا علیه السلام»[۶] را از امام هشتم علیه السلام نمی‌دانست و معتقد بود كه اگر مطالب آن از حضرت امام رضا علیه السلام بود آن را افراد متعددی نقل می‌كردند و فقط یك نفر از آن مطلع نمی‌شد. چنان كه حدیث سلسله الذهب را افراد بیشماری نوشته و روایت نمودند و همچنین چرا هزار سال از این كتاب خبری نبود و چهار امام بعد از آن حضرت به آن اشاره‌ای نكرده‌اند و شكل بیان و سیاق بعضی كلمات آن بعید می‌نماید كه از امام معصوم علیه السلام باشد و بعضی احكام در آن مخالف صریح مذهب است.
  5. قائل بود كه اگر جايى ضد مأمور به مضيق باشد و ضد آن از عبادات موسع باشد، اگر فعل موسع را انجام دهد صحيح است وليكن به خاطر تأخير مضيق، گناه كرده است.

در نظر بزرگان‌

  1. سید محسن امین عاملی در وصف آقا رضا همدانی می گوید: «كان عالماً فقيهاً أصولياً محققاً مدققاً من أفضل تلاميذ الميرزا السيد محمدحسن الشيرازي، مشغولاً ليله و نهاره بالمطالعة والتأليف والتدريس في الفقه والأصول، كان زاهداً في الدنيا معرضاً عنها حتى عن الكلام في أمورها العادّية».[۷]
  2. شیخ آقا بزرگ تهرانی نیز می گوید: «من أكابر العلماء المحققين و من مشاهير مراجع عصره، كان هو من أجلة الفقهاء و أفضل الأعلام. هو من أزهد أهل عصره و أورعهم و أتقاهم، كان في غاية الإعراض عن الدنيا والزهد فيها كما كان على جانب عظيم من طهارة القلب و سلامة الذات والبعد عن زخارف الدنيا».[۸]

ويژگيهاى اخلاقى‌

آقا رضا همدانی به جاى گفتار با عمل خويش به مردم و شاگردانش درس اخلاق و تعبد به دستورات دينى را مى‌داد. در تمام زندگيش كسى از او لغزش يا گناه صغيره‌اى را مشاهده نكرد و اين تأثير بسزايى در شاگردانش داشت.

در هيچ مجلسى كسى از او غيبتى نمى‌شنيد و اجازه نمى‌داد در مجلس او غيبت شود و با طرح مباحث علمى از غيبت ديگران جلوگيرى مى‌كرد. اگر طلاب از كسى حرفى مى‌زدند تا او وارد مى‌شد سكوت مى‌كردند و ادامه نمى‌دادند.

ساده زيستى از خصوصيات بارز او بود. قبل و پس از مرجعيت در روش زندگى و مسكن و خوراك و پوشاك او تغييرى ديده نشد. احتياجات و مواد مورد نياز خانه را خودش خريدارى مى‌كرد. او در ابتداى زندگى در نجف اشرف در خانه كوچكى در فقر و سختى زندگى مى‌كرد و حتى بعد از مرجعيت، وضع زندگيش تغييرى نكرد و اين وجوهات را به مستحقين مى‌داد. اگر چه در آن زمان مرسوم بود كه شبها در جلوى علما و بزرگان چراغى را به حركت درمى‌آوردند، اما آقا رضا حاضر به اين كار نبود و در شب و روز به تنهايى راه مى‌رفت.

از خصوصيات ديگر او تواضع بيش از حد او بود. با شاگردان و نزديكانش طورى مى‌نشست كه گويا يكى از آنان است. از شهرت و خودنمايى دورى مى‌كرد. او شهرت را مکروه می دانست و جز در امور لازم مربوط به دین و دنیا، انزوا را دوست داشت. در روزهاى عيد نمى‌نشست تا به ديدار او بروند.

خيلى زاهدانه لباس مى‌پوشيد به طورى كه كسى تشخيص نمى‌داد او از مراجع است. هر كس بر او وارد مى‌شد او مى‌ايستاد و حتى در بين تدريس اگر طلبه‌اى وارد مى‌شد مى‌ايستاد در حالى كه ديگران نشسته بودند.

صاحب أعيان الشيعة مى‌گويد: يكبار كه من قصد داشتم بدون وسيله و مركب براى زيارت به كربلاى معلى حركت كنم، آقا رضا همدانى به من گفت: من غبطه مى‌خورم كه شما پياده براى زيارت مى‌رويد، اى كاش من هم قدرت داشتم و پياده براى زيارت مى‌آمدم. هیچوقت دوست نداشت در موقع مسافرت کسی او را بدرقه کند. اکثر اوقات خود را به عبادت و مطالعه و تألیف مشغول بود.

وفات

آیت الله آقا رضا همدانی بعد از سال‌ها تلاش در راه كسب دانش، ترویج معارف شیعی، پرورش ده‌ها دانشمند و فقیه برجسته و آفریدن آثاری ارزشمند، در روز یكشنبه 28 صفر 1322 هـ.ق در اثر ناراحتی سینه (بیماری سل) در شهر سامرا به دار باقی شتافت. پیكر پاك این فقیه وارسته در جوار بارگاه ملكوتی امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام و مقابل قبر حضرت حكیمه خاتون (دختر امام جواد علیه السلام) به خاك سپرده شد.[۹]

پانویس

  1. معارف الرجال، ج 1، ص 323.
  2. اعیان الشیعه، ج 7، ص 20.
  3. مصباح الفقیه، مقدمه، ص 38.
  4. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 25، ص 49.
  5. همان، ج 21، ص 115ـ116.
  6. این كتاب منسوب به امام رضا علیه السلام است و بزرگانی مثل مولی مهدی نراقی، علامه مجلسی، میرزا عبدالله افندی محقق نراقی و سید مجاهد و شیخ بحرانی، این كتاب را تأیید كرده‌اند و معتقدند كه در سال 200 هجری به خط امام رضا علیه السلام نوشته شده است، در مکه معظمه نسخه‌ای از آن به خط كوفی موجود است. اما مرحوم شیخ حر عاملی، وحید بهبهانی و سید حسن صدر و آقا رضا همدانی این انتساب را نمی‌پذیرند،‌ و هر گروه برای خود دلائلی دارند. این كتاب در 411 صفحه در سال 1406 هـ.ق توسط كنگره آن حضرت چاپ شده است.
  7. أعيان الشيعة، ج7، ص19.
  8. نقباءالبشر، ج2، ص776-778.
  9. معارف الرجال، ج 1، ص 323.

منابع