حقائق التفسیر (کتاب)
نویسنده | لابی عبدالرحمن محمد بن الحسین السلمی |
موضوع | تفسیر اهل سنت |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
|
«حقائق التفسیر»، یکی از قدیم ترین تفاسیر عرفانی قرآن به زبان عربی، تألیف ابوعبدالرحمن محمد بن حسین بن موسی ازدی سُلَمی (۳۳۰ـ۴۱۲) صوفی و مفسر سده چهارم و اوایل سده پنجم هجری است. این تفسیر از مهمترین تفاسیر اهل تاویل بهشمار میرود.
سلمی در این تفسیر، از گفتههای تفسیری ابن عطا و روایات منقول از امام صادق (علیهالسلام) بهره گرفته و در کنار آن، به اقوال مشایخ بزرگ صوفیه مانند ابن عطا آدمی و منصور حلاج نیز پرداخته است. سلمی مجموعهای از روایات و اقوالی را که در تفسیر عرفانی آیات قرآن، از قول امامان و اولیا و مشایخ، بهصورت پراکنده در اینجا و آنجا آورده بودند، فراهم آورد و آرای خود را در اینباره در اثنای آنها ذکر کرد. وی در این تفسیر، به معانی باطنی (تاویل) پیش از معانی ظاهری (تفسیر) پرداخته و بدینجهت راه نکوهش را به سوی خود گشوده است.
مجموعهاى از روايات تفسيرى با صبغهاى عرفانى- اشارى منسوب به امام جعفر صادق عليه السلام. اين روايات، به طور پراكنده، در قرن سوم هجرى در محافل صوفيان كوفه و بغداد بازگو مىشد( سلمى، ج 1، مقدمه ماسينيون، ص 9). نخستين بار ابو عبدالرحمان سلمى (متوفى 412) آنها را در كتاب حقائق التفسير گردآورى كرد و آشنايى ما با اين تفسير تنها از طريق نقل قولهاى اوست.
باورينگ (ص 52) در معرفى مآخذ زيادات حقائق التفسير اشاره كرده كه سلمى در اين تفسير، به نقل از ابوبكر احمد بن نصر بغدادى( متوفى بعد از 365) و او نيز به نقل از عبد اللّه بن احمد بن عامر، او نيز از پدرش و او از طريق امام على بن موسى الرضا عليه السلام و پدرش از امام جعفر صادق عليه السلام سخنانى نقل كرده است.
بنابر الذريعه، در كتابهاى تذكره نويسان و عالمان رجال اماميه، به اين كتاب اشارهاى نشده است و احتمال دارد تفسير مذكور را برخى از اصحاب امامان از ائمه روايت كرده باشند. به نظر مىرسد كه اين اثر همان نسخه پيشين باشد.
مجموعه تفسيرى مورد بحث، بترتيب، از طريق احمد بن محمد بن سعيد، ابن عقده، احمد بن يوسف بن يعقوب جعفى، اسماعيل بن مهران، حسن بن على بن ابى حمزه بطائنى و پدرش از اسماعيل بن جابر، از امام صادق نقل شده است كه همه راويان آن شيعهاند. اگر چه ابن عقده مذهب زيدى جارودى داشته است(- نجاشى، ص 94, طوسى، ص 28) و حسن بن على بن ابى حمزه و پدرش نيز در شمار واقفه بودند(- بطائنى). اين تفسير را- كه دست كم دو نسخه از آن موجود است- مىتوان همتاى شيعى نسخه ابن عطا دانست كه سلمى آن را در تفسير خود نقل كرده است( نويا، ص 131, سلّمى، ج 1، مقدمه نويا، ص 6).
محتویات
مؤلف
ابوعبدالرحمن محمد بن حسین بن موسی ازدی سُلَمی (۳۳۰ـ۴۱۲ ق) از مشایخ و سران صوفیه خراسان بود. در تصوف ید طولایی داشت و در عرفان و علم حقایق موفق و شهره آفاق بود.[۱]
او در حدیث و تفسیر نیز سرآمد بود. حاکم نیشابوری (متوفای ۴۰۵) در حدیث و ابوالقاسم قشیری (متوفای ۴۶۵) در تفسیر، از او بهره گرفتهاند؛ ابونعیم اصفهانی (متوفای ۴۳۰) نیز در سفری که به نیشابور کرد از محضر او بهره برد.
گردآورنده روايات
در باب گردآورندگان يا راويان اثر نيز اختلاف نظر وجود دارد. ماسينيون( سلمى، ج 1، مقدمه، ص 12) به نام چند تن اشاره كرده كه نخستين آنها جابر بن حيّان كوفى( قرن دوم) است.
از جمله دلايل وى اين است كه جابر بن حيّان كتابهايى به نام امام تأليف كرده, ذو النون مصرى( متوفى 246)، كه به ادعاى ماسينيون نخستين ويراستار تفسير امام جعفر صادق است، شاگرد ابن حيّان در علم كيميا بوده, و ابن حيّان كتابهايى در زهد نوشته و لقبش نيز« صوفى» بوده است. ابن نديم( ص 422) نيز در زمره كتابهاى ابن حيّان به كتاب التفسير اشاره كرده، اما آقا بزرگ طهرانى( ج 4، ص 268) درباره اينكه چنين كتابى تفسير قرآن باشد ترديد دارد. گرچه جابر بن حيّان در كيميا شاگرد امام صادق دانسته شده( سزگين، ج 1، جزء 3، ص 267) و ابن نديم( ص 420) اين ادعا را به شيعيان نسبت داده، در هيچيك از كتابهاى رجال شيعه از جابر بن حيّان نامى برده نشده است. نويا( ص 129- 130) دليل اين امر را در روايتهايى مىيابد كه درباره امام صادق نقل شده و منعكس كننده دو وجه واقعى و فراواقعى شخصيت ايشان است.
شخصيت ديگرى كه از او به عنوان گردآورنده مجموعه تفسيرى ياد مىشود، ابن ابى العوجاء است. ماسينيون( سلمى، ج 1، مقدمه، ص 13) براى تأييد اين نظر نيز دلايلى آورده كه به زعم خود او قوىاند، از جمله اينكه معتقد است ابن ابى العوجاء( كه از طريق حمّاد بن سلمه، از مريدان قديم حسن بصرى است) اصول عقايد خود را اصلاح كرده و مجموعهاى از احاديث فراهم آورده بوده است. ماسينيون مىافزايد كه اين مجموعه بر مشرب عرفانى است و گردآورنده آن، مانند حلاج، آماج دو تهمت ظاهرا متضاد( تشبيه و تعطيل) است. دلايل مذكور كافى نيست و سخنان ماسينيون از حد احتمال فراتر نمىرود. علاوه بر اين، ابن ابى العوجاء در زمره اصحاب امام صادق ذكر نشده است. از آن مهمتر اينكه وى در 155، به اتهام زنديق بودن، در كوفه به قتل رسيده( ابن اثير، ج 6، ص 7) و نه تنها از امام صادق روايتى نقل نكرده، بلكه مناظرههايى با حضرت داشته است( براى نمونه- كلينى، ج 1، ص 76- 77, مجلسى، ج 3، ص 31).
از ديگر كسانى كه احاديث روايت شده از امام صادق را نقل كرده، فضيل بن عياض مكى( متوفى 187) است( سلمى، ج 1، مقدمه ماسينيون، ص 9).
ذوالنون مصرى، سنّى مذهب ديگر، نيز از اين احاديث ياد كرده است( سلمى، همانجا).
صحت انتساب
در صحت سخنان ماسينيون و پژوهشگران و شرق شناسان ديگر، در استناد اين مجموعه به امام صادق، ترديد فراوان وجود دارد. سخنان آنها گاه از حدس و احتمال فراتر نمىرود و در شرح حال شخصيتهاى ياد شده( فضيل بن عياض، جابر بن حيّان، ابن ابى العوجاء و ذوالنون مصرى) هيچ شاهدى وجود ندارد كه بر اين مدعا دلالت كند. با اينهمه، در باب اصالت اين تفسير دو ديدگاه هست: نخست ديدگاه منتقدان كه تفسير مذكور را يكسره مجعول و ساخته برخى صوفيان دورههاى متأخر مىدانند.
ابن تيميّه در اين زمره جاى دارد. وى در كتاب منهاج السنة النبوية( ج 8، ص 11)، در بخش مربوط به امام جعفر صادق، به احاديث دروغينى اشاره كرده كه به آن حضرت نسبت داده شده و غالبا درباره علوم غريبه است. ابن تيميّه افزوده است كه ابو عبد الرحمان سلمى در كتاب حقائق التفسير نيز مجموعهاى از روايات تفسيرى را از امام صادق نقل كرده كه يكسره صبغه باطنى دارند و آشكارا تحريف مراد خداوندند، در حالى كه هر خردمندى مىداند كه چنين اقوالى از جعفر بن محمد صادر نشده و آنها را به دروغ به وى نسبت دادهاند.
محمد حسين ذهبى نيز( ج 2، ص 421) با اشاره به حقائق التفسير، بخش روايات تفسيرى منقول از امام صادق را يكسره بىپايه و نامعتبر دانسته و آن را به برخى راويان شيعى نسبت داده است.
در مقابل ناقدان، موافقان بر اصالت اين تفسير و صحت انتساب آن به امام جعفر صادق تأكيد كردهاند. لويى ماسينيون در صدر اين گروه قرار دارد. وى در كتاب تحقيق در مبادى اصطلاحات عرفان اسلامى براى نخستين بار به اهميت اين تفسير اشاره( نويا، ص 130) و براى تصحيح سند آن تلاش فراوان كرده است.
در مجموع، دلايل و شواهد علمى معتبر براى اثبات اصالت اين تفسير و صحت انتساب آن به امام صادق در دست نيست و اطلاعات موجود، از حدس و گمان فراتر نمىرود.
محتوای تفسیر
در باب سبك و محتواى اين تفسير چند نكته گفتنى است: اين تفسير حدود 350 روايت، در تفسير 310 آيه پراكنده از اول تا آخر قرآن كريم، را در بر دارد( مبلغ، ص 299). ابتدا بخشى از آيه ذكر و سپس با عبارتهايى چون قال جعفر يا جعفر الصادق يا جعفر بن محمد به تفسير آن پرداخته شده است.
این تفسیر، همانگونه که نویسنده در مقدمه آن، یادآور شده، تنها به تاویل آیههای قرآن پرداخته و تا آنجا که توانسته از اقوال اهل عرفان در این زمینه بهره گرفته است. روایات منسوب به امام صادق (علیهالسلام) را که در تفسیر باطنی قرآن و تاویل از ایشان نقل شده نیز آورده است که بر حسب شمارش، سیصد و اند (۳۲۴) مورد است و با عنوان قال جعفر، آنها را یاد میکند. و گاه از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز روایت میکند.
عمده آنکه نسبت دادن اینگونه مطالب ناهمگون (که با فهم متعارف سازگاری ندارد) به بزرگان دین و پیشوایان معصوم، هر چند بهصورت روی یا قیل باشد، روا نیست.
نكته ديگر اينكه تفسير مذكور، تفسير مأثور به شمار نمىآيد, هيچيك از روايات يا احاديث، جز دو مورد كه در برخى نسخ خطى موجود براى آنها سلسله سند ذكر شده، مستند نيستند(- سلمى، ج 1، ص 22، پانويس 1، ص 23، پانويس 6).
سومين نكته اينكه در ميان روايات عرفانى اين تفسير، روايتهاى كلامى نيز وجود دارد كه از نظر سبك و روش متفاوتاند( مبلغ، ص 300).
تفسير مذكور با روايتى از امام صادق آغاز مىشود كه طبق آن، آيات قرآن چهار قسماند: عبارات، اشارات، لطايف و حقايق. عبارات براى عامه مردم، اشارات براى خواص، لطايف از آن اوليا و حقايق خاص انبياست. روشن است كه اين تقسيم بندى با آموزههاى صوفيانه كاملا مطابقت دارد.
در اين تفسير نيز به تفصيل به شرح و بيان حروف مقطّعه پرداخته شده است. همچنين در آن، اصطلاحات و مفاهيمى چون فنا، ماهيت، خواطر، مشاهده و... به كار رفته است. انتساب بسيارى از اين تعبيرها به امام جعفر صادق صحيح نيست، زيرا عباراتى چون «فناء فى اللّه» و «بقاء باللّه» در دورههاى بعد رايج شدند و بسيارى از عبارتهاى ديگر نشان از سدههاى سوم و چهارم دارند( آتش، ص 48).
از سوى ديگر برخى روايتهاى اين تفسير يكسره با باورهاى شيعه اماميه ناسازگارند، از جمله در پايان آيات سوره حمد، روايتى از امام جعفر صادق در تفسير كلمه آمين نقل شده( سلمى، ج 1، ص 23) كه تنها با مذهب فقهى اهل سنّت سازگار است و فقيهان شيعه، به اتفاق، ذكر اين كلمه را جايز نشمرده و حتى آن را از مبطلات نماز ذكر كردهاند( نجفى، ج 10، ص 2- 4). در تفسير آيه«... الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...»( مائده: 3) نيز« اليوم» را اشاره به بعثت پيامبر دانسته است( سلمى، ج 1، ص 28) و حال آنكه مفسران شيعه، به اجماع و با استناد به احاديث متواتر، آيه مزبور را ناظر به روز غدير خم مىدانند. همچنين ذيل آيه« اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ...»( نور: 35)، مطابق روايتى از امام صادق، نور الارض به خلفاى چهار گانه تعبير شده است( همان، ج 1، ص 45).
در میان کسانی که اقوالشان (یا اقوال منسوب به ایشان) در این کتاب آمده، بیشترین اقوال به چهار نفر مربوط است. این افراد عبارتند از:
تفسیر منسوب به امام صادق(ع)
اقوال منسوب به امام صادق(ع)، در حقیقت اساس همه تفاسیر عرفانی است. این روایات، غالبا احادیث اخلاقی با گرایشهای عرفانی در توضیح نکات قرآنی است که ذیل آیات به صورت مجزا و بینظم و ترتیب فراهم آمده است. مجموعه این اقوال به تفسیر منسوب به امام صادق(ع) مشهور است.
صرفنظر از صحت سند انتساب این سخنان به امام صادق(ع)، ماسینیون مدعی است که میان محتویات آن با اقوال پراکنده امام، که امامیه و غلات از طریق سلسله سندهای جداگانه مورد استناد قرار دادهاند، نزدیکی و شباهت اعتقادی چشمگیری وجود دارد. هرچند علاوه بر اینکه وی شواهدی برای اثبات این ادعای خود ارائه نکرده است، از سوی دیگر، روایاتی که از امام صادق(ع) در منابع روایی شیعه وجود دارد، شباهتی را نشان نمیدهد.شواهد و دلایلی برای اثبات ادعای مزبور نیاورده و حتی یک نمونه از این مقارنهها را ذکر نکرده است.
تفسیر حسین بن منصور
حسینبن منصور حلاج فرد دیگری است که سلمی اقوال تفسیری او، یا اقوال منسوب به او را در این کتاب آورده است. در تفسیر وی بسیاری از آموزههای عرفانی و پارهای از اشعار حلاج یافت میشود.
تفسیر ابن عطاء آدمی
ابنعطاء آدمی، از معاصران حلاج، به جرم تأیید آرای وی به قتل رسید. تفسیر ابنعطاء آدمی، توضیح و تفصیل همان روایات تفسیری منسوب به امام صادق(ع) است. از میان همعصران او هیچکس، با بهرهگیری هرچه بیشتر از همه امکانات روش تفسیری خاص صوفیه، تفسیری به این حجم برجا ننهاده است.
تفسیر ابوالحسین نوری
ابوالحسین نوری که تفسیر وی مجموعه ۲۹ قول از اقوال او در تفسیر آیاتی از قرآن است که احتمالاً در مجالس تفسیر خود بیان کرده است.
زیادات حقائق التفسیر
سلمی پس از اتمام تألیف حقائقالتفسیر، به منقولات دیگری از اقوال امامان و مشایخ طریقت برخورد که استفاده از آنها را برای تفسیر عرفانی آیات قرآن مناسب شمرد. وی آنها را در کتابی جداگانه، بهترتیب سورهها و آیات قرآنی، فراهم آورد و آن را زیادات حقائقالتفسیر نامید. در این کتاب نیز بیشترین اقوالی که در تفسیر آیات قرآن نقل شده، متعلق یا منسوب به امام صادق(ع)، سهل تستری و ابنعطاء آدمی است.
در این بخش از کتاب، نظراتی منسوب به امام رضا(ع) است که ایشان از پدرش امام کاظم(ع) نقل کرده است. از اقوال امام علی(ع) و امام باقر(ع) نیز نمونههایی در این کتاب یافت میشود.
منابع
- نرم افزار جامع التفاسیر، بخش کتابشناسی.
- دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله «حقائقالتفسیر»، شماره ۶۳۳۰.
تفسیر قرآن | |
درباره تفسیر قرآن: | تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن |
---|---|
اصطلاحات: | اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات |
شاخه های تفسیر قرآن: |
تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی) |
روشهای تفسیری قرآن: |
|
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: |
|
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۴۴، شماره ۷۱۷.