آیه 60 سوره کهف: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (ویرایش مهدی موسوی (بحث) به آخرین تغییری که Quran انجام داده بود واگردانده شد) |
||
سطر ۵۷: | سطر ۵۷: | ||
و (بيادآور) زمانى كه موسىبه جوان (همراهش) گفت: من دست از جستجو برنمىدارم تا به محلّ برخورد دو دريا برسم، حتّى اگر سالها (به راه خود) ادامه دهم. | و (بيادآور) زمانى كه موسىبه جوان (همراهش) گفت: من دست از جستجو برنمىدارم تا به محلّ برخورد دو دريا برسم، حتّى اگر سالها (به راه خود) ادامه دهم. | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
}} | }} | ||
سطر ۱۲۸: | سطر ۶۶: | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
− | |||
− | + | وَ إِذْ قالَ مُوسى لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُباً (60) | |
− | + | وَ إِذْ قالَ مُوسى لِفَتاهُ: و ياد بياور اى پيغمبر، زمانى را كه گفت موسى مر يوشع را. تسميه او به «فتى» به جهت آنست كه ملازم و تابع موسى بود براى كسب علم. | |
− | + | تفسير برهان- ابى حمزه از حضرت باقر عليه السلام فرمود: وصىّ موسى، يوشع بود، و او است فتى كه خداوند در كتاب خود ذكر فرموده «1». | |
− | + | لا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ: هميشه سير مىكنم تا برسم به مجمع البحرين كه مكان خضر عليه السلام باشد، و آن ملتقاى درياى فارس و روم است در طرف مشرق. أَوْ أَمْضِيَ حُقُباً: يا مىروم زمان دراز كه هشتاد سال باشد، يعنى در اين سفر يا به خضر ميرسم يا آنكه مدت متمادى مسافرت مىكنم؛ يا مىروم در زمين تا زمانى كه فوات مجمع بحرين بر من متيقن شود. مراد آنست كه به هيچ وجه از اين سفر دست برنمىدارم تا مقصد حاصل شود. پس موسى عليه السلام به يوشع گفت: تو با من موافقت مىكنى در طلب اين بنده صالح. | |
− | + | يوشع گفت: من رفاقت تو را مغتنم شمارم، نانى چند با ماهى بريان برداشته به اتفاق موسى عليه السلام روانه شدند. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
سطر ۱۸۴: | سطر ۱۱۷: | ||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | ===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
− | + | وَ إِذ قالَ مُوسي لِفَتاهُ لا أَبرَحُ حَتّي أَبلُغَ مَجمَعَ البَحرَينِ أَو أَمضِيَ حُقُباً (60) | |
− | + | و زماني که فرمود حضرت موسي از براي جوان خود که گفتند يوشع بن نون وصيّ موسي بود که من استراحت نميكنم تا برسم به محل اجتماع دو دريا يا بگذرم چندين سال شرح اينکه آيه شريفه و آيات مربوطه باين قضيّه توقّف دارد بر بيان اموري. | |
− | + | (امر اول) اينكه انبياء مراتب مختلفه دارند بعضي فقط علم بظواهر دارند و مأمور بظاهر هستند مثل حضرت موسي و بعضي علم بباطن دارند و مامور بباطن هستند مثل حضرت خضر و الياس و بعضي بهر دو علم دارند و مامور بهر دو هستند و بسا مامور بظاهر و بسا مامور بباطن مثل پيغمبر اسلام و همچنين اوصياء آن حضرت (امر دوم) در موضوع حضرت خضر در ميان مفسّرين از حيث نسب و اسم و وجه تسميه بخضر اختلاف شديديست و اخبار بسيار مبسوطي در اينکه باب ذكر شده که در تفسير برهان نقل كرده و آنچه بنظر اقرب ميآيد حديث مروي از كافي كليني است و چون مبسوط بود نقل نكرديم مراجعه ببرهان كنيد. | |
− | + | (امر سيم) غرض از اينکه حكايت اينست که انسان در هر مرتبه و مقامي باشد خود را كوچك و حقير بشمارد و ناچيز مثل حضرت زين العابدين عليه السّلام که در دعا و مناجاتش بفرمايد: | |
+ | |||
+ | انا اقل الاقلين و اذل الاذلين مثل الذرة بل دونها | ||
+ | |||
+ | و مثل اشرف مخلوقات در پيشگاه احديت عرض كند | ||
+ | |||
+ | ما عرفناك حق معرفتك و ما عبدناك حق عبادتك | ||
+ | |||
+ | جلد 12 - صفحه 378 | ||
+ | |||
+ | و امثال اينها بپردازيم بتفسير آيات وَ إِذ قالَ مُوسي لِفَتاهُ يوشع بن نون وصي حضرت موسي که در خدمت موسي بود لا أَبرَحُ حَتّي أَبلُغَ مَجمَعَ البَحرَينِ چون حضرت موسي پيغمبر اولوا العزم بود و مأمور بدعوت و خداوند باو عناياتي فرموده بود مثل تورية که در او تبيان کل شيء بود و مثل مقام كليميت که بدون واسطه با خداوند تكلّم ميكرد و معجزات محيّر العقول مثل عصا و يد و بيضا و انفلاق دريا دوازده جاده و انفجار حجره دوازده چشمه و ساير معجزات لكن علم ببواطن نداشت خداوند باو وحي فرستاد که در مجمع البحرين كسيست که عالم ببواطن هست حضرت موسي اراده ملاقات او كند و از علم او بهره برداري كند لذا بيوشع فرمود من خودداري نميكنم تا اينكه بروم مجمع البحرين که دو دريا بهم وصل ميشود أَو أَمضِيَ حُقُباً سالهاي درازي و در معناي حقب بعضي گفتند هفتاد سال بعضي هشتاد سال بعضي سالهايي که هر روز او هزار سال است و در آيه شريفه در حق اهل نار ميفرمايد: | ||
+ | |||
+ | لابِثِينَ فِيها أَحقاباً نبأ آيه 23 يعني روزگارهايي که آخر ندارد و شايد در اينجا اشاره باشد بمدة مديدي تا پيدا كند آنكه را که طالب است گفتند حضرت موسي خطبه بسيار بليغي بيان نمود اصحابش گفتند آيا خداوند كسي را خلق فرموده که داناتر از شما باشد فرمود نميدانم جبرئيل نازل شد که در مجمع البحرين كسي هست داناتر از شما حضرت موسي عاشق ملاقات او شد مسئلة ممكن بهر مقامي نائل شود محدود است و بالاتر از آن ممكن است حتي در حق نبيّ اكرم که افضل از جميع ممكنات است در جميع كمالات خطاب ميرسد باو وَ قُل رَبِّ زِدنِي عِلماً طه آيه 113. | ||
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۱۹۷: | سطر ۱۴۲: | ||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | ===برگزیده تفسیر نمونه=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
− | (آیه | + | (آیه 60)- سرگذشت شگفتانگیز خضر و موسی: جمعی از قریش خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله رسیدند و از عالمی که موسی علیه السّلام مأمور به پیروی از او شد سؤال کردند، این آیه و چهار آیه بعد از آن نازل شد. |
+ | |||
+ | اصولا سه ماجرا در این سوره آمده که هر سه از یک نظر هماهنگ است: | ||
+ | |||
+ | ماجرای اصحاب کهف که قبل از این گفته شد، داستان موسی و خضر، و داستان «ذو القرنین» که بعد از این میآید. | ||
+ | |||
+ | این هر سه ماجرا ما را از افق زندگی محدودمان بیرون میبرد و نشان میدهد که نه عالم محدود به آن است که ما میبینیم، و نه چهره اصلی حوادث همیشه آن است که ما در برخورد اول در مییابیم. | ||
+ | |||
+ | در ماجرای موسی و خضر، یا به تعبیر دیگر عالم و دانشمند زمانش، به صحنه شگفتانگیزی بر خورد میکنیم که نشان میدهد: حتی یک پیغمبر اولوا العزم که آگاهترین افراد محیط خویش است باز دامنه علم و دانشش در بعضی از جهات محدود است و به سراغ معلمی میرود که به او درس بیاموزد. | ||
− | + | آیه میگوید: «بخاطر بیاور هنگامی را که موسی به دوست خود گفت: من دست از جستجو بر نمیدارم تا به محل تلاقی دو دریا برسم هر چند مدت طولانی به راه خود ادامه دهم» (وَ إِذْ قالَ مُوسی لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّی أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ أَوْ أَمْضِیَ حُقُباً). | |
− | + | ج3، ص55 | |
− | + | منظور از «فتیه» در اینجا «یوشع بن نون» مرد رشید و شجاع و با ایمان بنی اسرائیل است، «مجمع البحرین» به معنی محل پیوند دو دریاست و منظور محل اتصال خلیج «عقبه» با خلیج «سوئز» است که این دو خلیج به دریای احمر متصل میشوند. | |
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۲۱۱: | سطر ۱۶۴: | ||
==تفسیر های فارسی== | ==تفسیر های فارسی== | ||
− | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=18 |آیه= | + | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=18 |آیه=60}}=== |
− | ==={{تفسیر خسروی|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر خسروی|سوره=18 |آیه=60}}=== |
− | ==={{تفسیر عاملی|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر عاملی|سوره=18 |آیه=60}}=== |
− | ==={{تفسیر جامع|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر جامع|سوره=18 |آیه=60}}=== |
==تفسیر های عربی== | ==تفسیر های عربی== | ||
− | ==={{تفسیر المیزان|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر المیزان|سوره=18 |آیه=60}}=== |
− | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=18 |آیه=60}}=== |
− | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=18 |آیه=60}}=== |
− | ==={{تفسیر الصافی|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر الصافی|سوره=18 |آیه=60}}=== |
− | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=18 |آیه=60}}=== |
</tabber> | </tabber> | ||
نسخهٔ ۱۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۲۰
<<59 | آیه 60 سوره کهف | 61>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و (به یاد آر) وقتی که موسی به شاگردش (یوشع که وصی و خلیفه او بود) گفت: من دست از طلب برندارم تا به مجمع البحرین (به محل برخورد دو دریا) برسم یا سالها عمر در طلب بگذرانم.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«فَتَاهُ»: خادم خود. فَتی به معنی جوان است که محض احترام خطاب به خدمتگذار گفته میشود. «لآ أَبْرَحُ»: پیوسته راه میروم. همیشه در طلب خواهم بود (نگا: یوسف / ). «مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ»: محلّ تلاقی دو دریا. در قرآن این محلّ روشن نشده است، لیکن مفسّران گفتهاند: مراد محلّ اتّصال خلیج عقبه و خلیج سوئز، یا محلّ پیوند اقیانوس هند با دریای احمر در بغاز بابالمندب، و یا این که محلّ پیوستگی دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس است. «حُقُباً»: روزگاران. مدّت زیادی از زمان که آن را هفتاد و هشتاد سال تخمین زدهاند. جمع آن أَحْقاب است (نگا: نبأ / ).
نزول
سبب نزول آیه چنین بوده چون موسى از دریا بازگشت در حالتى که فرعون با قوم خود غرق شده بودند خداى تعالى به حضرت موسى علیهالسلام وحى فرستاد که بنى اسرائیل را از نعمت هائى که خداوند به آنها داده، یادآورى کند و آنها را به ایام اللَّه متذکر سازد.[۱]
و نیز گویند: چون رسول خدا صلى الله علیه و آله اخبار اصحاب کهف را که قریش از وى سؤال کرده بودند، بیان داشت. به او گفتند: یا محمد به ما خبر بده از شخص عالم و دانشمندى که موسى دستور داشت از او متابعت کند چه کسى بوده است؟ و قصه او را بیان نماید سپس این آیات نازل گردید.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُباً «60»
و (بيادآور) زمانى كه موسىبه جوان (همراهش) گفت: من دست از جستجو برنمىدارم تا به محلّ برخورد دو دريا برسم، حتّى اگر سالها (به راه خود) ادامه دهم.
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر روض الجنان.
- پرش به بالا ↑ تفاسیر على بن ابراهیم و مجمع البیان.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.