آیه 1 سوره کهف: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّ...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۵۸: | سطر ۵۸: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | جلد 5 - صفحه 137 | ||
+ | |||
+ | سیمای سورهى كهف | ||
+ | |||
+ | اين سوره، يكصد و ده آيه دارد، و جز آيهى 28، همهى آن در مكّه نازل شده است. در اين سوره از داستان اصحاب كهف و داستان موسى و خضر و داستان ذوالقرنين «1» و مسائل مبدأ و معاد بحث شده است. | ||
+ | |||
+ | مشركان قريش افرادى را از مكّه به مدينه فرستادند تا ماجراى بعثت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله و نشانهى صداقت او را از علماى يهود بپرسند. علماى يهود به فرستادگان مشركان گفتند: از او سه چيز سؤال كنيد؛ اگر دو چيز را جواب داد و يكى را بىپاسخ گذاشت، او صادق است. دربارهى اصحاب كهف، ذوالقرنين و روح بپرسيد. اگر از اصحاب كهف و ذوالقرنين جواب داد، ولى از روح جواب نداد، او پيامبر است. «2» | ||
+ | |||
+ | در فضيلت اين سوره و آثار تلاوت آن، احاديث بسيارى است كه به چند نمونه آن اشاره مىشود: هركه اين سوره را بخواند از فتنهى دجّال بيمه است. | ||
+ | |||
+ | تلاوت آن در شب جمعه، سبب آمرزش گناهان تا جمعهى ديگر و سه روز بعد از آن مىشود. تلاوت آيهى آخر آن سبب بيدار شدن در هر ساعتى از شب كه بخواهيد مىگردد. تلاوت اين سوره مانع از عذاب دوزخ و مانع ورود شيطان به خانهاى است كه در آن شب، اين سوره خوانده شده است. | ||
+ | |||
+ | به هر حال خواندن و تلاوت همراه با فهميدن و عمل كردن، رمز رسيدن به بركات قرآن است. | ||
+ | |||
+ | «1». اين سه داستان فقط در اين سوره بيان شده است. | ||
+ | |||
+ | «2». تفسير درّالمنثور. | ||
+ | |||
+ | تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 138 | ||
+ | |||
+ | |||
+ | بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | ||
+ | |||
+ | به نام خداوند بخشندهى مهربان. | ||
+ | |||
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً «1» | الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً «1» | ||
ستايش مخصوص خدايى است كه كتاب (آسمانى قرآن را) بر بندهى خود نازل كرد و براى آن هيچ گونه انحرافى قرار نداد. | ستايش مخصوص خدايى است كه كتاب (آسمانى قرآن را) بر بندهى خود نازل كرد و براى آن هيچ گونه انحرافى قرار نداد. | ||
+ | |||
+ | قَيِّماً لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً «2» | ||
+ | |||
+ | (كتابى كه) استوار و نگهبانِ (كتابهاى آسمانى ديگر) است، تا از عذاب شديدى كه از سوى اوست بترساند و به مؤمنانى كه كارهاى شايسته انجام مىدهند، بشارت دهد كه براى آنان پاداشى نيكوست. | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | از ميان سورههاى قرآن، حمد، انعام، سبأ، فاطر و كهف، باجملهى «الْحَمْدُ لِلَّهِ» شروع شده است و در سه سوره از آنها سخن از آفرينش هستى است. در سورهى حمد از تربيت و در اينجا از كتاب آسمانى سخن به ميان آمده است. گويا هستى و آفرينش، همراه با كتاب و قانون، دو بال براى تربيت انسانها هستند. | ||
+ | |||
+ | «اعوجاج» يعنى انحراف و كجى. «عَوَج» در مورد محسوسات و «عِوَج» در غير محسوسات به كار مىرود. «1» و «قيّم» به معناى برپادارنده وسامانبخش است. | ||
+ | |||
+ | «1». «عَوَج» براى انسانها و «عِوَج» براى غير انسانهاست. تفسير تبيان. | ||
+ | |||
+ | جلد 5 - صفحه 139 | ||
+ | |||
+ | سورهى قبل با «سُبْحانَ الَّذِي» شروع شده بود و اين سوره با «الْحَمْدُ لِلَّهِ»، تسبيح و تحميد معمولًا در كنار هماند. | ||
+ | |||
+ | كلمهى «عَبْدِهِ» در قرآن هرجا به طور مطلق آمده، مراد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است، مثل «نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ» «1»، «فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ» «2»، «يُنَزِّلُ عَلى عَبْدِهِ» «3»، أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ «4». | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- نعمت كتاب وقانون، به قدرى مهم است كه خداوند، خود را به خاطر آن ستوده است. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ ... | ||
+ | |||
+ | 2- بندگى خدا، زمينهساز دريافت كمالات معنوى است. «أَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ» | ||
+ | |||
+ | 3- نه در كتاب خدا اعوجاج است، نه در رسول او، نه از حقّ به باطل مىگرايد، نه از مفيد به غير مفيد و نه از صحيح به فاسد. «لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً» | ||
+ | |||
+ | 4- قرآن تا قيامت، استوار وغيرقابل نسخ است. «قَيِّماً» | ||
+ | |||
+ | 5- قرآن، نگهبان كتب آسمانى ودر بردارنده تمام مصالح بندگان است. تناقض، اختلاف، افراط و تفريط در آن نيست، هم دعوت به قيام مىكند، هم قيام به دعوت دارد. «قَيِّماً» | ||
+ | |||
+ | 6- شرط قيام به مصالح ديگران، اعوجاج نداشتن مصلح است. «لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً قَيِّماً» | ||
+ | |||
+ | 7- دفع ضرر، مهمتر از جلب منفعت است. لذا انذار قبل از بشارت آمده است. | ||
+ | |||
+ | «لِيُنْذِرَ يُبَشِّرَ» 8- ايمان همراه با عمل صالح كارساز است. «الْمُؤْمِنِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ» | ||
+ | |||
+ | 9- عمل صالح بايد استمرار داشته باشد. «يَعْمَلُونَ» | ||
+ | |||
+ | «1». فرقان، 1. | ||
+ | |||
+ | «2». نجم، 10. | ||
+ | |||
+ | «3». حديد، 9. | ||
+ | |||
+ | «4». زمر، 36. | ||
+ | |||
+ | تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 140 | ||
}} | }} | ||
سطر ۷۰: | سطر ۱۴۳: | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | قَيِّماً لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً «2» | ||
− | + | حاصل آنكه: خداى تعالى نازل فرمود قرآن را بر بنده خود: قَيِّماً: در حالتى كه مستقيم و بر حد اعتدال باشد قرآن بدون هيچ نقصان. نزد بعضى معنى آنكه: | |
− | + | نگردانيد بنده خود را مايل به غير خود، بلكه او را مستقيم گردانيد در جميع احوال. لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ: تا بترساند خدا يا پيغمبر مر كافران و مخالفان را به عذاب سخت يا عقوبت جهنم كه صادر است از فرمان سبحانى. | |
− | + | عياشى: از حضرت باقر عليه السلام روايت شده كه در اين آيه فرمود: البأس الشّديد علىّ عليه السّلام و هو من لدن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله، قاتل معه عدوّه فذلك قوله «لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ». «1» وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ: و مژده و بشارت دهد پيغمبر يا قرآن مر گرويدگان را. | |
− | + | الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ: آنانكه بجا مىآورند كارهاى شايسته و پسنديده. | |
− | + | أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً: اينكه مر ايشان راست مزد نيكو، يعنى پاداش پسنديده، و تمام كه آن بهشت نعيم و ثواب عظيم است. | |
سطر ۱۲۳: | سطر ۱۹۷: | ||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | ===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
− | + | قَيِّماً لِيُنذِرَ بَأساً شَدِيداً مِن لَدُنهُ وَ يُبَشِّرَ المُؤمِنِينَ الَّذِينَ يَعمَلُونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجراً حَسَناً «2» ماكِثِينَ فِيهِ أَبَداً «3» | |
− | + | اينکه قرآن مجيد عهدهدار است بر اينكه انذار كند و بترساند باس و عذاب شديد را از جانب خود و بشارت ميدهد مؤمنين را آن كساني که عمل ميكنند اعمال صالحه را به اينكه از براي آنها است اجر و جزاء نيكويي که مكث ميكنند در او هميشه ابد الآباد (قيّما) صفت كتابست در آيه قبل بعضي گفتند تقديم و تأخير دارد باين عبارت انزل علي عبده الكتاب قيما و لم يجعل له عوجا لكن بسيار ضعيف است در علم اخلاق متعرض هستند که اول تخليه است بعد تحليه يعني بايد اولا اخلاق رذيله را زائل كرد سپس محلّي نمود بصفات حميده كاسه که مملوّ از آب كثيف است بايد خالي كرد بعدا از آب لطيف پر كرد اولا بايد از كفر و شرك بيرون رفت بعد داخل در اسلام و ايمان شد عمارت شكسته را اولا بايد خراب كرد بعد ساختمان نمود پس اولا ميفرمايد وَ لَم يَجعَل لَهُ عِوَجاً پس ميفرمايد (قيّما) و شاهد بر اينکه اينكه اولا انذار ميفرمايد لِيُنذِرَ بَأساً شَدِيداً بكفّار و مشركين و منافقين و ضالّين و عصاة و بأس شديد عذاب جهنم است که ابد الآباد بانحاء عذاب معذّب هستند علاوه از بليّات دنيوي و عقوبات عالم برزخ و صحراي محشر من لدنه مرجع ضمير اللّه است يعني من عند اللّه که اينکه قرآن مجيد از جانب خداوند است که انذار ميكند وَ يُبَشِّرَ المُؤمِنِينَ بشارات قرآني بر اهل ايمان بسيار است كمتر سورهايست که در آن بشارت نباشد الَّذِينَ يَعمَلُونَ الصّالِحاتِ مراد اينکه نيست که جميع اعمال صالحه را بجا آورد زيرا ممكن نيست و مراد اينکه نيست که تمام اعمالش صالحه باشد زيرا مباحات بسيار است بلكه مراد اينست که اعمال صالحه داشته باشد پس مؤمن غير صالح بخطر خيلي نزديكتر است که خداي نخواسته معاصي باعث زوال ايمان بشود أَنَّ لَهُم | |
− | + | جلد 12 - صفحه 326 | |
− | + | أَجراً حَسَناً اجر حسن اجريست که بهر گونه نعمتي نائل شود و از جميع بليّات محفوظ باشد دنيوي و اخروي و بالاخص بهشت جاويد ماكِثِينَ فِيهِ در آن اجر حسن (ابدا) که دوام و خلود دارد که يكي از ضروريات دين مسئله خلود است و آيات شريفه و اخبار آل اطهار مشحونست و منكر آن كافر و مرتد است. | |
+ | }} | ||
+ | |-| | ||
+ | برگزیده تفسیر نمونه= | ||
− | + | ===برگزیده تفسیر نمونه=== | |
− | + | {{نمایش فشرده تفسیر| | |
− | + | (آیه 2)- «در حالی که ثابت و مستقیم و نگاهبان (کتابهای آسمانی دیگر) است» (قَیِّماً). | |
− | + | این کلمه که به عنوان وصفی برای قرآن آمده، هم تأکیدی است بر استقامت و اعتدال قرآن و خالی بودن از هر گونه ضد و نقیض، و هم اشارهای است به جاودانی بودن این کتاب بزرگ آسمانی و هم الگو بودن برای حفظ اصالتها و اصلاح کژیها و پاسداری از احکام خداوند و عدالت و فضیلت بشر. | |
− | + | این صفت «قیّم» در واقع اشتقاقی است از صفت قیومیت پروردگار که به مقتضای آن خداوند حافظ و نگاهبان همه موجودات و اشیاء جهان است. | |
− | + | سپس میافزاید: «تا (بد کاران را» از عذاب او بترساند» (لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدِیداً مِنْ لَدُنْهُ). | |
− | + | «و مؤمنانی را که (پیوسته) کارهای شایسته انجام میدهند بشارت دهد که پاداش نیکویی برای آنهاست» (وَ یُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً). | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | ج3، ص25 | |
− | |||
− | |||
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۱۵۶: | سطر ۲۲۸: | ||
==تفسیر های فارسی== | ==تفسیر های فارسی== | ||
− | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=18 |آیه= | + | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=18 |آیه=2}}=== |
− | ==={{تفسیر خسروی|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر خسروی|سوره=18 |آیه=2}}=== |
− | ==={{تفسیر عاملی|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر عاملی|سوره=18 |آیه=2}}=== |
− | ==={{تفسیر جامع|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر جامع|سوره=18 |آیه=2}}=== |
==تفسیر های عربی== | ==تفسیر های عربی== | ||
− | ==={{تفسیر المیزان|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر المیزان|سوره=18 |آیه=2}}=== |
− | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=18 |آیه=2}}=== |
− | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=18 |آیه=2}}=== |
− | ==={{تفسیر الصافی|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر الصافی|سوره=18 |آیه=2}}=== |
− | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=18 |آیه= | + | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=18 |آیه=2}}=== |
</tabber> | </tabber> | ||
نسخهٔ ۱۲ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۱۸
<<1 | آیه 1 سوره کهف | 2>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ستایش و سپاس مخصوص خداست که بر بنده خاص خود (محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) این کتاب بزرگ (قرآن) را نازل کرد و در آن هیچ نقص و کژی ننهاد.
همه ستایش ها ویژه خداست که این کتاب را بر بنده اش نازل کرد و برای آن هیچ گونه انحراف و کژی قرار نداد.
ستايش خدايى را كه اين كتاب [آسمانى] را بر بنده خود فرو فرستاد و هيچ گونه كژى در آن ننهاد،
سپاس خداوندى را كه بر بنده خود اين كتاب را نازل كرد و هيچ كجى و انحراف در آن ننهاد.
حمد مخصوص خدایی است که این کتاب (آسمانی) را بر بنده (برگزیده) اش نازل کرد، و هیچ گونه کژی در آن قرار نداد...
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«عِوَجاً»: کژی و کجی. انحراف. «لَمْ یَجْعَل لَّهُ عِوَجاً»: مراد این است که در قرآن ضدّ و نقیض معنوی، و اختلال و انحراف لفظی وجود ندارد.
نزول
«شیخ طوسى» گوید: مشرکین از رسول خدا صلى الله علیه و آله سؤالاتى مى کردند که یهودیان بنىقریظه و بنىالنضیر تلقین کرده بودند و گفته بودند. اگر جواب سؤالات را شنیدند، بدانند این پیامبر همان پیامبرى است که خدا وعده داده است و اگر جواب نشنیدند، بدانند او شخص دروغگو و متقول است.
اینان نزد پیامبر آمدند و آن سؤالات را مطرح کردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله به آنان وعده داد که در موعد معین به آنها جواب بدهد ولى وحى خدا نرسید و جواب سؤالات به تأخیر افتاد و جبرئیل در آن میعاد نیامد.
مشرکین گفتند: چون محمد جواب سؤالات را به تأخیر انداخته است. پیامبر نیست بلکه دروغگو و متقول است سپس سوره کهف در جواب آنها نازل گشت. ابتداى این سوره تکذیب مشرکین است چنان که محمد بن اسحق از عکرمة او از ابن عباس روایت کنند و مشرکینى که نزد یهودیان رفته بودند تا از وضع پیامبر از آنها بپرسند، عبارت بودند از: نضر بن حرث بن کلده و عقبة بن ابىمعیط و مسائلى که یهودیان به آنان تلقین کرده بودند؛ سه چیز بوده: اول درباره جوانانى بود که در روزگار نخستین بوده اند و موضوع این جوانان (اصحاب کهف) نزد آنان عجیب مینمود که چسان به آنان گذشته است.
دوم سؤال درباره مردى بود که طواف بوده و از اثر طوف و سیر، به مشارق و مغارب زمین رسیده بود و میخواستند خبر او را دریافت کنند. سوم از مسئله روح بوده که چه چیز است، گویند: تأخیر جوابهاى مزبور تا پانزده شب به طول انجامید و خداوند در این زمینه چیزى از وحى نمى فرستاد و جبرئیل هم نزد وى نمى آمد اهل مکه به زبان آمدند و اراجیف و بدگوئى را نسبت به پیامبر شروع کردند و این موضوع پیامبر را سخت ناراحت کرد تا این که جبرئیل آمد و سوره کهف و آیه «یسْئَلُونَک عَنِ الرُّوحِ» را نازل نمود.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
جلد 5 - صفحه 137
سیمای سورهى كهف
اين سوره، يكصد و ده آيه دارد، و جز آيهى 28، همهى آن در مكّه نازل شده است. در اين سوره از داستان اصحاب كهف و داستان موسى و خضر و داستان ذوالقرنين «1» و مسائل مبدأ و معاد بحث شده است.
مشركان قريش افرادى را از مكّه به مدينه فرستادند تا ماجراى بعثت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله و نشانهى صداقت او را از علماى يهود بپرسند. علماى يهود به فرستادگان مشركان گفتند: از او سه چيز سؤال كنيد؛ اگر دو چيز را جواب داد و يكى را بىپاسخ گذاشت، او صادق است. دربارهى اصحاب كهف، ذوالقرنين و روح بپرسيد. اگر از اصحاب كهف و ذوالقرنين جواب داد، ولى از روح جواب نداد، او پيامبر است. «2»
در فضيلت اين سوره و آثار تلاوت آن، احاديث بسيارى است كه به چند نمونه آن اشاره مىشود: هركه اين سوره را بخواند از فتنهى دجّال بيمه است.
تلاوت آن در شب جمعه، سبب آمرزش گناهان تا جمعهى ديگر و سه روز بعد از آن مىشود. تلاوت آيهى آخر آن سبب بيدار شدن در هر ساعتى از شب كه بخواهيد مىگردد. تلاوت اين سوره مانع از عذاب دوزخ و مانع ورود شيطان به خانهاى است كه در آن شب، اين سوره خوانده شده است.
به هر حال خواندن و تلاوت همراه با فهميدن و عمل كردن، رمز رسيدن به بركات قرآن است.
«1». اين سه داستان فقط در اين سوره بيان شده است.
«2». تفسير درّالمنثور.
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 138
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشندهى مهربان.
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً «1»
ستايش مخصوص خدايى است كه كتاب (آسمانى قرآن را) بر بندهى خود نازل كرد و براى آن هيچ گونه انحرافى قرار نداد.
قَيِّماً لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً «2»
(كتابى كه) استوار و نگهبانِ (كتابهاى آسمانى ديگر) است، تا از عذاب شديدى كه از سوى اوست بترساند و به مؤمنانى كه كارهاى شايسته انجام مىدهند، بشارت دهد كه براى آنان پاداشى نيكوست.
نکته ها
از ميان سورههاى قرآن، حمد، انعام، سبأ، فاطر و كهف، باجملهى «الْحَمْدُ لِلَّهِ» شروع شده است و در سه سوره از آنها سخن از آفرينش هستى است. در سورهى حمد از تربيت و در اينجا از كتاب آسمانى سخن به ميان آمده است. گويا هستى و آفرينش، همراه با كتاب و قانون، دو بال براى تربيت انسانها هستند.
«اعوجاج» يعنى انحراف و كجى. «عَوَج» در مورد محسوسات و «عِوَج» در غير محسوسات به كار مىرود. «1» و «قيّم» به معناى برپادارنده وسامانبخش است.
«1». «عَوَج» براى انسانها و «عِوَج» براى غير انسانهاست. تفسير تبيان.
جلد 5 - صفحه 139
سورهى قبل با «سُبْحانَ الَّذِي» شروع شده بود و اين سوره با «الْحَمْدُ لِلَّهِ»، تسبيح و تحميد معمولًا در كنار هماند.
كلمهى «عَبْدِهِ» در قرآن هرجا به طور مطلق آمده، مراد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است، مثل «نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ» «1»، «فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ» «2»، «يُنَزِّلُ عَلى عَبْدِهِ» «3»، أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ «4».
پیام ها
1- نعمت كتاب وقانون، به قدرى مهم است كه خداوند، خود را به خاطر آن ستوده است. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ ...
2- بندگى خدا، زمينهساز دريافت كمالات معنوى است. «أَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ»
3- نه در كتاب خدا اعوجاج است، نه در رسول او، نه از حقّ به باطل مىگرايد، نه از مفيد به غير مفيد و نه از صحيح به فاسد. «لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً»
4- قرآن تا قيامت، استوار وغيرقابل نسخ است. «قَيِّماً»
5- قرآن، نگهبان كتب آسمانى ودر بردارنده تمام مصالح بندگان است. تناقض، اختلاف، افراط و تفريط در آن نيست، هم دعوت به قيام مىكند، هم قيام به دعوت دارد. «قَيِّماً»
6- شرط قيام به مصالح ديگران، اعوجاج نداشتن مصلح است. «لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً قَيِّماً»
7- دفع ضرر، مهمتر از جلب منفعت است. لذا انذار قبل از بشارت آمده است.
«لِيُنْذِرَ يُبَشِّرَ» 8- ايمان همراه با عمل صالح كارساز است. «الْمُؤْمِنِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ»
9- عمل صالح بايد استمرار داشته باشد. «يَعْمَلُونَ»
«1». فرقان، 1.
«2». نجم، 10.
«3». حديد، 9.
«4». زمر، 36.
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 140
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قَيِّماً لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً «2»
حاصل آنكه: خداى تعالى نازل فرمود قرآن را بر بنده خود: قَيِّماً: در حالتى كه مستقيم و بر حد اعتدال باشد قرآن بدون هيچ نقصان. نزد بعضى معنى آنكه:
نگردانيد بنده خود را مايل به غير خود، بلكه او را مستقيم گردانيد در جميع احوال. لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ: تا بترساند خدا يا پيغمبر مر كافران و مخالفان را به عذاب سخت يا عقوبت جهنم كه صادر است از فرمان سبحانى.
عياشى: از حضرت باقر عليه السلام روايت شده كه در اين آيه فرمود: البأس الشّديد علىّ عليه السّلام و هو من لدن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله، قاتل معه عدوّه فذلك قوله «لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ». «1» وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ: و مژده و بشارت دهد پيغمبر يا قرآن مر گرويدگان را.
الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ: آنانكه بجا مىآورند كارهاى شايسته و پسنديده.
أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً: اينكه مر ايشان راست مزد نيكو، يعنى پاداش پسنديده، و تمام كه آن بهشت نعيم و ثواب عظيم است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً «1» قَيِّماً لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِنْ لَدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً «2» ماكِثِينَ فِيهِ أَبَداً «3» وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً «4»
ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَ لا لِآبائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلاَّ كَذِباً «5» فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً «6»
ترجمه
ستايش مر خداوندى را است كه نازل فرمود بر بنده خود قرآن را و قرار نداد براى آن چيزى از كجى
بلكه قرار داد آنرا راست و درست تا بترساند بعذابى سخت از نزد خود و مژده دهد گروندگانى را كه بجا مىآورند كارهاى شايسته را كه مر ايشانرا است مزدى نيكو
با آنكه درنگ كنندگان باشند در آن هميشه
و بيم دهد آنانرا كه گفتند گرفت خدا فرزند
نبود براى آنها بآن دانشى و نه براى پدرانشان بزرگ گفتارى است گفتارى كه بيرون ميآيد از دهانهاشان نميگويند مگر دروغ
پس شايد تو كشنده باشى خود را بر اثرهاى اعراض آنها اگر ايمان نياورند باين كلام الهى از اندوه بسيار.
تفسير
- خداوند سبحان چون در سوره سابقه اخيرا امر فرمود پيغمبر اكرم را بستايش خداوند در صفات جلاليّه در اين سوره خود ستايش فرمود ذات اقدس خويش را بصفت كمالى كه فوق آن متصوّر نيست براى تعليم بندگان كيفيّت ستايش را بر بزرگترين نعمت خود كه انعام فرموده است آنرا ببندگان براى سعادت دنيا و آخرتشان و آن نازل نمودن قرآن كريم است بر پيغمبر اكرم كه بهيچ وجه اعوجاج و كجى و انحراف و اختلاف و اختلالى در لفظ و معناى آن راه ندارد و عوج بكسر كجى معقول و بفتح كجى محسوس است بلكه راست و درست
جلد 3 صفحه 404
و معتدل و مستقيم و مستوى و قائم بحقّ و قيّم بعدل و دائم بدوام ازلى و ابدى است و باطل و مبطلى در آن و براى آن نبوده و نخواهد بود قمّى ره فرموده دو كلمه عوجا و قيّما مقدم و مؤخّر است چون مراد آنستكه نازل فرمود بر بنده خود كتاب را كه قيّم است و قرار نداد در آن كجى را پس كلمهاى مقدم شده است بر كلمهاى و بنظر حقير چون تنزيه مقدم بر تقديس است و نتيجه خالى بودن از اعوجاج و كجى راستى و درستى است بايد و لم يجعل له عوجا مقدّم بر قيّما باشد تا بمنزله ذكر علّت براى آن گردد با آنكه كلام مأمون از اشتباه است چون نميشود قيّما صفت عوجا باشد و ظاهرا مقصود قمّى ره هم بيان معناى مراد باشد نه آنكه تحريفى در كلام روى داده و حاصل آنستكه چون قيّما حال است براى كتاب بايد مقدّم باشد بر معطوف بو او و مؤخّر شده بملاحظه نكته بلاغتى كه ذكر شد و براى تقويت تعلّق انذار به انزال چون لينذر متعلق است بانزل و جمله و لم يجعل له عوجا فاصله شده بين متعلّق و متعلّق به و اگر قيّما مؤخر نشده بود محتمل بود تعلّق بجمله اخيره پيدا كند با آنكه انذار نتيجه انزال قيّم است نه عدم اعوجاج چون علّت وجود، وجود است و علّت عدم، عدم و اين خود نكته بلاغتى ديگرى است براى تأخير قيّما كه ذكر شد و بعضى از اين نكته غفلت نمودهاند و براى تسهيل امر قيّما را مفعول و جعله كه مقدّر نمودهاند قرار دادهاند با آنكه اين نوع تقدير خلاف متعارف و مخلّ بمقصود است در هر حال منظور و مقصود از انزال كتاب و ارسال رسول اين بود كه بترساند اهل كفر و طغيان را از عذاب شديدى كه در دنيا و آخرت از نزد خداوند صادر و بآنها واصل خواهد شد و مژده دهد اهل ايمان و اعمال صالحه را بپاداش خوبى كه بهشت جاويد است و جايگاه ابدى ايشان خواهد بود و نيز بترساند از بين اهل كفر كفّار قريش را خصوصا، كه ميگفتند ملائكه دختران خدايند و يهود و نصارى را كه ميگفتند عزيز و مسيح پسران خدايند از اين مقالات فاسده كه بتقليد آباء و اجداد بىمعرفت خودشان بزبان جارى مينمودند از راه بىدانشى و بىفكرى و تشبيه خداوند بخلق در صفات چون بزرگ حرفى است حرفى كه بيرون ميآيد از دهنهاى ايشان در گناه و جسارت بساحت مقدّس ربوبى اگر چه از روى جهالت و نادانى باشد و از روى قلب نباشد و ظاهرا فاعل كبرت الكلمه است كه حذف شده و كلمه
جلد 3 صفحه 405
مذكوره تميز است براى آن كه موجب استغناء از ذكر آن شده و جمله تخرج من افواههم صفت است براى كلمه محذوفه و تركيب كلام من حيث المجموع براى افاده تعجّب و تأكيد و بزرگ شمردن اين جرئت و جسارت است و مراد از كلمه كلام است كه احيانا اراده ميشود و بعضى كلمة برفع قرائت نمودهاند و بنابراين مفاد كلام ظاهر است و محتاج بتقدير نيست ولى از صولت و صلابت كلام كاسته ميشود چنانچه بر ارباب ادب مخفى نيست و در خاتمه تصريح شده بآنكه اين گفتار ناهنجار صرف دروغ و مجرّد افتراء بخدا است و بايد گوينده آن معذّب بعذاب الهى گردد ولى نبايد رسول اكرم نفس شريف خود را بهلاكت اندازد بر اثر اين گفتار و كردار كفّار اگر باقى بمانند بر كفر و الحاد و ايمان نياورند بقرآن كه كلام الهى است براى شدّت تأسف و اندوه آنحضرت بر حال آنها چون او بوظيفه خود عمل نموده و آنها هم بمقرّى كه در علم الهى بر ايشان مقدّر شده خواهند رسيد و بر دامن كبرياى خداوند هم گردى از اين گفتارها و كردارها نخواهد نشست و اين براى تسليت خاطر آنحضرت است كه زياد متأثر و ملول از اصرار آنها بر كفر نگردد و در اينمقام گفتهاند خداوند تشبيه فرموده حال پيغمبر اكرم را در دنباله اعراض و رو گرداندن كفّار از حقّ بحال كسيكه در مفارقت دوستانش بر آثار آنها بنگرد از روى تأسف و تحسّر بقدريكه خود را بهلاكت اندازد از شدّت غم و اندوه و اين كلام براى تذكّر پيغمبر اكرم بآنكه جاى اين اندازه تأسف نيست ذكر شده است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قَيِّماً لِيُنذِرَ بَأساً شَدِيداً مِن لَدُنهُ وَ يُبَشِّرَ المُؤمِنِينَ الَّذِينَ يَعمَلُونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجراً حَسَناً «2» ماكِثِينَ فِيهِ أَبَداً «3»
اينکه قرآن مجيد عهدهدار است بر اينكه انذار كند و بترساند باس و عذاب شديد را از جانب خود و بشارت ميدهد مؤمنين را آن كساني که عمل ميكنند اعمال صالحه را به اينكه از براي آنها است اجر و جزاء نيكويي که مكث ميكنند در او هميشه ابد الآباد (قيّما) صفت كتابست در آيه قبل بعضي گفتند تقديم و تأخير دارد باين عبارت انزل علي عبده الكتاب قيما و لم يجعل له عوجا لكن بسيار ضعيف است در علم اخلاق متعرض هستند که اول تخليه است بعد تحليه يعني بايد اولا اخلاق رذيله را زائل كرد سپس محلّي نمود بصفات حميده كاسه که مملوّ از آب كثيف است بايد خالي كرد بعدا از آب لطيف پر كرد اولا بايد از كفر و شرك بيرون رفت بعد داخل در اسلام و ايمان شد عمارت شكسته را اولا بايد خراب كرد بعد ساختمان نمود پس اولا ميفرمايد وَ لَم يَجعَل لَهُ عِوَجاً پس ميفرمايد (قيّما) و شاهد بر اينکه اينكه اولا انذار ميفرمايد لِيُنذِرَ بَأساً شَدِيداً بكفّار و مشركين و منافقين و ضالّين و عصاة و بأس شديد عذاب جهنم است که ابد الآباد بانحاء عذاب معذّب هستند علاوه از بليّات دنيوي و عقوبات عالم برزخ و صحراي محشر من لدنه مرجع ضمير اللّه است يعني من عند اللّه که اينکه قرآن مجيد از جانب خداوند است که انذار ميكند وَ يُبَشِّرَ المُؤمِنِينَ بشارات قرآني بر اهل ايمان بسيار است كمتر سورهايست که در آن بشارت نباشد الَّذِينَ يَعمَلُونَ الصّالِحاتِ مراد اينکه نيست که جميع اعمال صالحه را بجا آورد زيرا ممكن نيست و مراد اينکه نيست که تمام اعمالش صالحه باشد زيرا مباحات بسيار است بلكه مراد اينست که اعمال صالحه داشته باشد پس مؤمن غير صالح بخطر خيلي نزديكتر است که خداي نخواسته معاصي باعث زوال ايمان بشود أَنَّ لَهُم
جلد 12 - صفحه 326
أَجراً حَسَناً اجر حسن اجريست که بهر گونه نعمتي نائل شود و از جميع بليّات محفوظ باشد دنيوي و اخروي و بالاخص بهشت جاويد ماكِثِينَ فِيهِ در آن اجر حسن (ابدا) که دوام و خلود دارد که يكي از ضروريات دين مسئله خلود است و آيات شريفه و اخبار آل اطهار مشحونست و منكر آن كافر و مرتد است.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 2)- «در حالی که ثابت و مستقیم و نگاهبان (کتابهای آسمانی دیگر) است» (قَیِّماً).
این کلمه که به عنوان وصفی برای قرآن آمده، هم تأکیدی است بر استقامت و اعتدال قرآن و خالی بودن از هر گونه ضد و نقیض، و هم اشارهای است به جاودانی بودن این کتاب بزرگ آسمانی و هم الگو بودن برای حفظ اصالتها و اصلاح کژیها و پاسداری از احکام خداوند و عدالت و فضیلت بشر.
این صفت «قیّم» در واقع اشتقاقی است از صفت قیومیت پروردگار که به مقتضای آن خداوند حافظ و نگاهبان همه موجودات و اشیاء جهان است.
سپس میافزاید: «تا (بد کاران را» از عذاب او بترساند» (لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدِیداً مِنْ لَدُنْهُ).
«و مؤمنانی را که (پیوسته) کارهای شایسته انجام میدهند بشارت دهد که پاداش نیکویی برای آنهاست» (وَ یُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً).
ج3، ص25
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.