اثر (علم الحدیث): تفاوت بین نسخهها
(←اثر) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | {{خوب}} | ||
پس از قرآن کریم یکی از منابع مهم دین مبین اسلام، سنت است که تبیین و تفسیر آیات قرآن را عهدهدار است. تعابیر «[[حدیث]]»، «[[روایت]]»، «[[سنت]]»، «خبر» و «اثر» هرکدام نشانگر اقوال و آثار برجای مانده از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) است. | پس از قرآن کریم یکی از منابع مهم دین مبین اسلام، سنت است که تبیین و تفسیر آیات قرآن را عهدهدار است. تعابیر «[[حدیث]]»، «[[روایت]]»، «[[سنت]]»، «خبر» و «اثر» هرکدام نشانگر اقوال و آثار برجای مانده از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) است. | ||
نسخهٔ ۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۳:۰۴
پس از قرآن کریم یکی از منابع مهم دین مبین اسلام، سنت است که تبیین و تفسیر آیات قرآن را عهدهدار است. تعابیر «حدیث»، «روایت»، «سنت»، «خبر» و «اثر» هرکدام نشانگر اقوال و آثار برجای مانده از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) است.
اثر
«اثر» و «اثاره» در لغت به معنای نشان، علامت و بازمانده از یک شیء است.[18] این کلمه در آیات قرآن نیز به همین معنا باز آمده است؛ به عنوان مثال قرآن میفرماید: «إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ» [19] اما به گفته دانشمندان علمالحدیث، مفهوم اصطلاحی اثر با مفهوم لغوی آن تفاوت چندانی ندارد؛ زیرا همانطور که اثر به معنای بقیه و بازمانده شیء است، در علم الحدیث نیز این کلمه بر بقایای اقوال و افعال منقول از پیامبر(ص) و سلف صالح اطلاق میشود و از این جهت با معنای لغوی آن مغایرت ندارد.[20]
برخی از دانشمندان مانند شیخ بهایی کلمه اثر را با حدیث مترادف دانستهاند و برخی نیز این دو کلمه را مباین هم میدانند به این معنا که: حدیث آن است که از پیامبر(ص) رسیده است اما اثر آن است که از صحابی و دیگران رسیده باشد. لکن شهید ثانی معتقد است که بین اثر و حدیث رابطه عموم و خصوص برقرار است به این معنا که هر حدیث و روایتی قطعاً اثری از پیشینیان است لکن هر اثر به دست آمده ضرورتا منقول از پیامبر(ص) و یا صحابه نیست و علی الظاهر این قول مقرون به صواب است.[21]
ناگفته نماند نوعی از تفسیر قرآن را تفسیر اثری یا تفسیر به مأثور گفتهاند و آن تفسیر با کمک نقل و اثر است، اما در مورد ماده تفسیر اثری بین شیعه و اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد به این معنا که از نظر شیعه حدیث پیامبر و امامان معصوم(ع) در شمار مدارک تفسیر اثری میباشد، در حالی که اهل سنت آرای رسیده از سوی صحابه و در شرایطی بزرگان تابعین را نیز به عنوان مدارک تفسیر اثری قابل قبول دانستهاند.[22]
منابع
[18]. المعجم الوسیط، ج 1، ص 5. [19]. یس / 12. [20]. علم الحدیث و درایه الحدیث، ص 12. [21]. درایه، شهید ثانی، به نقل از: علم حدیث و نقش آن در شناخت و تهذیب حدیث، ص 22. [22]. مناهل العرفان، عبدالعظیم زرقانی، ج 1، ص 481.