آیه 11 مائده: تفاوت بین نسخهها
جز (آیه 11 مائده را به آیه ۱۱ مائده منتقل کرد) |
(←پیوندها) |
||
سطر ۳۹: | سطر ۳۹: | ||
==پیوندها== | ==پیوندها== | ||
− | |||
* [[سوره مائده]] | * [[سوره مائده]] | ||
* [[سوره مائده/متن و ترجمه سوره]] | * [[سوره مائده/متن و ترجمه سوره]] | ||
+ | |||
+ | {{قرآن}} | ||
[[رده:آیات سوره مائده]] | [[رده:آیات سوره مائده]] | ||
[[رده:آیات دارای شان نزول]] | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ ۱۵ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۵۸
متن آيه
ترجمه آیه
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، نعمت خدا را بر خود ياد كنيد آنگاه كه قومى آهنگ آن داشتند كه بر شما دست يازند و خدا دستشان را از شما كوتاه داشت و از خدا پروا داريد و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند.
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: اين آيه درباره كسانى نازل گرديد كه ميخواستند نسبت به رسول خدا صلى الله عليه و آله سوء قصد نموده و او را از بين ببرند و راجع به آن شش قول ذكر نموده اند:
اول، مجاهد و قتادة و ابوملك گويند: آنان يهوديان بنىقريظه بودند، موقعى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله نزد آنان رفته بود كه ديه مقتولين بنىكلاب را كه بعد از بئرمعونة اتفاق افتاده بود، بپردازد. بدين شرح كه عمرو بن امية الضمرى به دو نفر از آنان برخورده و به آنها گفته بود، آيا مسلمان هستيد؟ آنان گفتند: ما بر شما وارد شده ايم. عمرو هر دو را به قتل رسانيد و اينان قبلاًً نزد پيامبر آمده بودند پس از اين واقعه رسول خدا صلی الله علیه و آله به عمرو فرمود: براى چه آن دو نفر را قبل از اين كه به مأمن خويش برسند، كشته اى؟ سپس قسم ياد فرمود كه ديه دو مقتول مزبور را بپردازد لذا به طرف يهود بنىقريظه راه افتاد. بنوقريظه موقع را مغتنم شمرده در صدد از بين بردن رسول خدا صلى الله عليه و آله افتادند، خداوند او را از اين واقعه آگاه كرد و پيامبر از اقامت نزد آنان منصرف گرديد.[۳]
دوم، حسن بصرى گويد: كه قريش مردى را تحريك كرده بودند كه به طور ناگهان رسول خدا صلی الله علیه و آله را به قتل برساند، خداوند پيامبر خود را از اين موضوع مطلع ساخت. بدين شرح كه آن مرد با رسول خدا صلی الله علیه و آله مواجه شد و در دست پيامبر شمشيرى بود از رسول خدا صلی الله علیه و آله خواست كه شمشير را به او بدهد تا آن را ببيند. پيامبر شمشير را به او داد آن مرد وقتى كه شمشير را در دست گرفت به پيامبر گفت: به من بگو چه كسى ميتواند مرا مانع از كشتن تو بشود. پيامبر فرمود: خداوند مى تواند مانع شود در اين هنگام مرد مزبور شمشير را انداخت و مسلمان گرديد. اسم اين مرد را عمرو بن وهب الجمحى گفته اند و كسى كه او را تحريك كرده بود صفوان بن اميه بوده است و خداوند رسول خويش را آگاه كرده بود و همين امر سبب اسلام آوردن عمرو شده بود.[۴]
سوم، واقدى گويد: پيامبر با جمعى از بنىذبيان جنگيده بود، آنان به كوهها پناه برده بودند، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در تعقيب آنها نپرداخت و در عين حال آنها را ميديد سپس به كار خويش پرداخت باران او را گرفت و لباس پيامبر كاملاً خيس شده بود لباس را از تن درآورد و به درختى آويزان نمود تا خشك شود سپس اندكى زير آن درخت استراحت نمود خواب او را فراگرفت در حالتى كه از ياران خود دور بود ولى دشمنانى كه به كوه پناهنده شده بودند او را ميديدند. جريان امر را به امير خود دعثور بن الحرب المحاربى خبر دادند، دعثور از بالاى كوه پائين آمده و بالاى سر رسول خدا صلی الله علیه و آله ايستاد و در حالتى كه شمشير خود را در دست داشت به فكر كشتن پيامبر افتاد و با صداى بلند پيامبر را صدا زد و گفت: اى محمد چه كسى هم اكنون مى تواند مرا از كشتن تو مانع گردد، رسول خدا فرمود: خداوند، در اين حال جبرئيل به سينه آن مرد نواخت، شمشير از دست او افتاد. پيامبر به فوريت شمشير را برداشته و به دعثور حملهور شد و او را به زمين كوبيد و بالين سر او قرار گرفت و گفت هم اكنون چه كسى مى تواند مرا مانع از كشتن تو بشود. دعثور در جواب گفت: هيچ كس، سپس در آن حال شهادتين را بر زبان جارى ساخت و مسلمان گرديد و بعد اين آيه نازل شد.
چهارم، ابوعلى جبائى گويد: خداوند به مؤمنين لطف نمود و دشمنان آنان را منكوب كرد در موقعى كه دشمنان مزبور با وسائل متعدد در صدد از بين بردن آنها برآمده بودند و خداوند به امراض گوناگون و قحطى و ميرانيدن بزرگان آنها، از مؤمنين دفع شر نمود و همين موضوع سبب انصراف دشمنان از ادامه قتال با مؤمنين شده بود.
پنجم، ابن عباس گويد: يهوديان رسول خدا صلى الله عليه و آله را براى صرف غذا دعوت كرده بودند ولى مقصود آنها كشتن پيامبر از روى ناگهان بوده است و خداوند رسول خويش را از نيت پليد آنان آگاه ساخت ولذا پيامبر در آن مجلس حاضر نگرديد و دعوت مزبور را قبول نفرمود.
ششم، ديگران گويند: اين آيه هنگامى نازل گرديد كه مشركين در روزى كه پيامبر با اصحاب خود در نخلستانى به خواندن نماز مشغول شده بودند، قصد كشتن او و اصحاب را نمودند. خداوند پيامبر خود را آگاه ساخت و رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز مزبور را براى خلاصى از سوء قصد به نماز خوف مبدل نمود و خلاصى يافت و اين خود منت و نعمتى از جانب خداوند براى مؤمنين بوده است.
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 3، ص 231.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 275.
- ↑ طبرى در تفسير خود آن را از عبدالله بن ابىبكر و عاصم بن عمير بن قتادة و مجاهد و عبدالله بن كثير و ابومالك روايت كرده و نيز از عكرمه و يزيد بن ابىزياد نقل نمايد كه در اين جريان ابوبكر و عمر و عثمان و على و طلحة و عبدالرحمن بن عوف نيز همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند و بر كعب بن اشرف و بنوالنضير وارد شده بودند.
- ↑ ابونعيم نيز در كتاب دلائل النبوة از طريق حسن بصرى از جابر بن عبدالله انصارى نقل نموده و اسم اين مرد را عورث بن الحرث ذكر نموده است.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
- محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، انتشارات اسلامی، تهران، 1361 ش.
- فضل بن حسن طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372 ش.