احمد بن داوود قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
احمد بن داوود بن على قمى، محدث و عالم بنام شيعى
+
«احمد بن داوود بن على قمى»، محدث و عالم برجسته [[شیعه]] در قرن چهارم قمری و از شاگردان [[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن حسین بن بابویه قمى]] و [[محمد بن عبدالله حمیری قمی|محمد بن عبدالله حمیرى]] است. احمد بن داوود در نظر عالمان [[رجال]]، راوى کثیرالحدیث و عالمى ثقه معرفی شده و کتاب «النوادر» را از تألیفات او شمرده‌اند.
  
 
==زندگی‌نامه==
 
==زندگی‌نامه==
ابوالحسين احمد بن داوود بن على قمى،<ref>رجال نجاشى، ص 95، رقم 235.</ref> احتمالاً در نيمه دوم قرن سوم هجرى زاده شد. او بخش زيادى از عمرش را در شهر [[قم]] گذراند و به همين دليل به «قمى» نيز معروف است.  
+
ابوالحسین احمد بن داوود بن على قمى،<ref>رجال نجاشى، ص ۹۵، رقم ۲۳۵.</ref> احتمالاً در نیمه دوم قرن سوم هجرى زاده شد. او بخش زیادى از عمرش را در شهر [[قم]] گذراند و به همین دلیل به «قمى» نیز معروف است.  
  
احمد بن داوود با خواهر سلامة بن محمد - از [[شيعيان]] جليل‌القدر - پيمان زناشويى بست، بعد از آن به اتفاق همسرش رهسپار [[قم]] شد و در آنجا سكنى گرفت. حاصل اين ازدواج مبارك، فرزندى شد كه او را «محمد» نام كردند و بعدها در زمره عالمان و فقيهان نامدار آن روزگار جاى گرفت.<ref>همان، ص 192، رقم 514.</ref>
+
احمد بن داوود با خواهر سلامة بن محمد - از [[شیعیان]] جلیل‌القدر - پیمان زناشویى بست، بعد از آن به اتفاق همسرش رهسپار [[قم]] شد و در آنجا سکنى گزید. حاصل این ازدواج مبارک، فرزندى شد که او را «محمد» نام کردند و بعدها در زمره عالمان و فقیهان نامدار آن روزگار جاى گرفت.<ref>همان، ص ۱۹۲، رقم ۵۱۴.</ref>
  
احمد بن داوود در طول حيات خود به شهرهاى زيادى سفر كرد؛ ابتدا به شهر [[قم]] كوچيد و چندين سال همان جا زيست، بعد از [[مرگ]] پدرش به سوى [[بغداد]] شتافت و مدتى آنجا ماند، در سال 333 هـ.ق به [[شام]] رفت اما دوباره به شهر بغداد بازگشت و تا آخر عمر همان جا ماند.<ref>همان.</ref>
+
احمد بن داوود در طول حیات خود به شهرهاى زیادى سفر کرد؛ ابتدا به شهر [[قم]] کوچید و چندین سال همان جا زیست، بعد از [[مرگ]] پدرش به سوى [[بغداد]] شتافت و مدتى آنجا ماند، در سال ۳۳۳ هـ.ق به [[شام]] رفت اما دوباره به شهر بغداد بازگشت و تا آخر عمر همان جا ماند.<ref>همان.</ref>
  
با توجه به جايگاه والائى كه احمد بن داوود در ميان عالمان و راويان شيعى روزگار خود داشته است، - احتمالاً - عزيمت او به شهرهاى قم، شام و [[بغداد]]، براى بدست آوردن معارف شيعى و انتشار آن به ديگر بلاد بوده است. به همين منظور كار فرهنگى خود را در شهر قم آغاز و در كنار بزرگانى همچون «[[علی بن حسین بن بابویه قمی|ابن بابويه قمى]]» فعاليت هاى فرهنگى را تعميق و سرانجام با سفر به بغداد و شام تكميل كرد.
+
با توجه به جایگاه والائى که احمد بن داوود در میان عالمان و راویان شیعى روزگار خود داشته است، - احتمالاً - عزیمت او به شهرهاى قم، شام و [[بغداد]]، براى بدست آوردن معارف شیعى و انتشار آن به دیگر بلاد بوده است. به همین منظور کار فرهنگى خود را در شهر قم آغاز و در کنار بزرگانى همچون «[[علی بن حسین بن بابویه قمی|ابن بابویه قمى]]» فعالیت هاى فرهنگى را تعمیق و سرانجام با سفر به بغداد و شام تکمیل کرد.
  
از نكات مهم روزگار احمد بن داوود قمى، زيستن او در عصر [[غيبت صغرى]] است؛ احمد بن داوود بيشتر عمرش را در اوضاعى گذراند كه [[شیعه|شيعيان]] مى توانستند از طريق نامه و به وسيله [[نواب اربعه|نايبان خاص]] [[امام مهدى]] عجل الله تعالی فرجه با امام و مقتداى خود ارتباط برقرار كنند؛ اگر چه از چگونگى رابطه او با نايبان ويژه امام عصر عجل الله فرجه اطلاعى در دست نيست، اما با رسيدن به محضر بزرگانى همانند «[[محمد بن عبدالله حمیری قمی|محمد بن عبدالله حميرى]]» كه با امام زمان عجل الله فرجه در ارتباط بود، روح و جانش را از پرتوافشانى آن وجود مقدس نور و گرمى بخشيد. محمد بن عبدالله حميرى، عالم و محدث والامقام شيعى و از بزرگانى بود كه با حضرت بقية الله عجل الله فرجه مكاتبه داشت. او يكى از نامه‌هايش به امام زمان عجل الله فرجه را به احمد بن داوود نشان داد و احمد نيز با مشاهده دست خط مبارك حضرت و شنيدن آن از حميرى، آن را نقل كرد.  
+
از نکات مهم روزگار احمد بن داوود قمى، زیستن او در عصر [[غیبت صغرى]] است؛ احمد بن داوود بیشتر عمرش را در اوضاعى گذراند که [[شیعه|شیعیان]] مى توانستند از طریق نامه و به وسیله [[نواب اربعه|نایبان خاص]] [[امام مهدى]] عجل الله تعالی فرجه با امام و مقتداى خود ارتباط برقرار کنند؛ اگر چه از چگونگى رابطه او با نایبان ویژه امام عصر عجل الله فرجه اطلاعى در دست نیست، اما با رسیدن به محضر بزرگانى همانند «[[محمد بن عبدالله حمیری قمی|محمد بن عبدالله حمیرى]]» که با امام زمان عجل الله فرجه در ارتباط بود، روح و جانش را از پرتوافشانى آن وجود مقدس نور و گرمى بخشید. محمد بن عبدالله حمیرى، عالم و محدث والامقام شیعى و از بزرگانى بود که با حضرت بقیة الله عجل الله فرجه مکاتبه داشت. او یکى از نامه‌هایش به امام زمان عجل الله فرجه را به احمد بن داوود نشان داد و احمد نیز با مشاهده دست خط مبارک حضرت و شنیدن آن از حمیرى، آن را نقل کرد.  
  
نكته ديگر در روزگار احمد بن داوود قمى، هم عصر بودن وى با بسيارى از دانشوران و فقيهان بنام شيعه است؛ او در زمان عالمان بزرگى همچون: [[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن حسين بن بابويه قمى]] - پدر [[شيخ صدوق]] - مى زيست و از محضر وى استفاده هاى فراوان مى برد. احمد بن داوود همپاى ابن بابويه قمى به ترويج و تبليغ مذهب [[تشيع]] مى پرداخت. مرحوم [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] (متوفى 450 هـ.ق) در اين باره گفته است: «...احمد بن داوود با على بن حسين بن بابويه مصاحبت و همراهى داشته است».<ref>همان، ص 95، رقم 235.</ref>  
+
نکته دیگر در روزگار احمد بن داوود قمى، هم عصر بودن وى با بسیارى از دانشوران و فقیهان بنام شیعه است؛ او در زمان عالمان بزرگى همچون: [[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن حسین بن بابویه قمى]] - پدر [[شیخ صدوق]] - مى زیست و از محضر وى استفاده هاى فراوان مى برد. احمد بن داوود همپاى ابن بابویه قمى به ترویج و تبلیغ مذهب [[تشیع]] مى پرداخت. مرحوم [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] (متوفى ۴۵۰ هـ.ق) در این باره گفته است: «...احمد بن داوود با على بن حسین بن بابویه مصاحبت و همراهى داشته است».<ref>همان، ص ۹۵، رقم ۲۳۵.</ref>  
  
نكته آخرى كه درباره عصر زندگانى اين عالم و محدث والامقام شيعى مى شود گفت، همزمانى با حكومت شمارى از خلفاى عباسى است. نام برخى از حاكمان عباسى در روزگار احمد بن داوود قمى از اين قرار است: [[معتضد]]، [[مكتفى]]، [[مقتدر (خلیفه عباسی)|مقتدر]]، [[قاهر (خلیفه عباسی)|قاهر]]، [[راضی (خلیفه عباسی)|راضى]]، [[متقی (خلیفه عباسی)|متقى]]، [[مستكفى]] و [[مطیع(خلیفه عباسی)|مطيع]].<ref>فرهنگ دهخدا، ج ص 144. (آل عباس)</ref> اين چند تن از سال 279 هـ.ق تا سال 363 هـ.ق بر اريكه قدرت تكيه زدند، كه احمد بن داوود نيز در اين دوران تاريك مى زيست.
+
نکته آخرى که درباره عصر زندگانى این عالم و محدث والامقام شیعى مى شود گفت، همزمانى با حکومت شمارى از خلفاى عباسى است. نام برخى از حاکمان عباسى در روزگار احمد بن داوود قمى از این قرار است: [[معتضد]]، [[مکتفى]]، [[مقتدر (خلیفه عباسی)|مقتدر]]، [[قاهر (خلیفه عباسی)|قاهر]]، [[راضی (خلیفه عباسی)|راضى]]، [[متقی (خلیفه عباسی)|متقى]]، [[مستکفى]] و [[مطیع(خلیفه عباسی)|مطیع]].<ref>فرهنگ دهخدا، آل عباس، ج ۱، ص ۱۴۴.</ref> این چند تن از سال ۲۷۹ هـ.ق تا سال ۳۶۳ هـ.ق بر اریکه قدرت تکیه زدند، که احمد بن داوود نیز در این دوران تاریک مى زیست.
 +
 
 +
زمان دقیقى از وفات احمد بن داوود قمى در دست نیست، ولى به احتمال زیاد بعد از سال ۳۳۳ هـ.ق درگذشته است، زیرا او تا سال ۳۳۳ هـ.ق که به شام سفر کرده و سپس به بغداد برگشت، زنده بوده است. او در شهر [[بغداد]] وفات کرد و پیکرش در مقابر قریش - [[کاظمین]] فعلى - و در جوار بارگاه [[امام کاظم]] و [[امام جواد]] علیهما السلام دفن گردید.<ref>رجال نجاشى، ص ۱۹۲، رقم ۵۱۴ و فرهنگ دهخدا، ج ۱۳، ص ۱۸۷۹۵.</ref>
  
 
==استادان==
 
==استادان==
  
برخى دانشورانى كه احمد بن داوود قمى توفيق شاگردى آنان را يافته و از محضر آن‌ها حديث نقل كرده است، از اين قرارند:
+
برخى دانشورانى که احمد بن داوود قمى توفیق شاگردى آنان را یافته و از محضر آن‌ها حدیث نقل کرده است، از این قرارند:
  
*[[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن حسين بن بابويه قمى]] (329 ق)؛ پدر [[شیخ صدوق]]، و فقيه و مرجع دينى مردم قم و مورد اعتماد آن‌ها بود. او استاد بزرگ احمد بن داوود قمى به شمار مى آمد و در جهت آموزش معارف حقيقى به شاگردانى همچون احمد بن داوود و رشد شخصيت علمى ايشان به خوبى كوشيد. احمد بن داوود شمار زيادى از روايت هايش را از او نقل كرد، و نسبت به ساير اساتيد، بيشتر به نزد ابن بابويه مى رفته و اغلب معارف و آموزه هاى دينى خود را از او مى آموخته است.
+
*[[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن حسین بن بابویه قمى]] (۳۲۹ ق)؛ پدر [[شیخ صدوق]]، و فقیه و مرجع دینى مردم قم و مورد اعتماد آن‌ها بود. او استاد بزرگ احمد بن داوود قمى به شمار مى آمد و در جهت آموزش معارف حقیقى به شاگردانى همچون احمد بن داوود و رشد شخصیت علمى ایشان به خوبى کوشید. احمد بن داوود شمار زیادى از روایت هایش را از او نقل کرد، و نسبت به سایر اساتید، بیشتر به نزد ابن بابویه مى رفته و اغلب معارف و آموزه هاى دینى خود را از او مى آموخته است.
  
*[[محمد بن عبدالله حمیری قمی|محمد بن عبدالله حميرى قمى]]؛ راوى ثقه و شخصيت وارسته شيعى بود، كه با [[امام زمان]] عجل الله فرجه مكاتبه داشت.<ref>رجال نجاشى، ص 261، رقم 684.</ref> احمد بن داوود از محضر وى نيز بهره برد و به نقل روايت پرداخت.
+
*[[محمد بن عبدالله حمیری قمی|محمد بن عبدالله حمیرى قمى]]؛ راوى ثقه و شخصیت وارسته شیعى بود، که با [[امام زمان]] عجل الله فرجه مکاتبه داشت.<ref>رجال نجاشى، ص ۲۶۱، رقم ۶۸۴.</ref> احمد بن داوود از محضر وى نیز بهره برد و به نقل روایت پرداخت.
  
*محمد بن جعفر المؤدب القمى؛ معروف به ابن بطّه، از عالمان بنام شيعه بود كه بهره فراوان از علم و فضل داشت و نزد قمى ها از مقام و منزلت بزرگى برخوردار بود.<ref>همان.</ref>  
+
*محمد بن جعفر المؤدب القمى؛ معروف به ابن بطّه، از عالمان بنام شیعه بود که بهره فراوان از علم و فضل داشت و نزد قمى ها از مقام و منزلت بزرگى برخوردار بود.<ref>همان.</ref>
  
*[[محمد بن حسن صفار]]؛  
+
*[[محمد بن حسن صفار]]؛
*[[محمد بن قولویه|محمد بن قولويه]].
+
*[[محمد بن قولویه|محمد بن قولویه]].
  
 
==شاگردان==
 
==شاگردان==
  
احتمالاً اشخاص فراوانى پاى درس احمد بن داوود قمى مى نشسته و ضمن بهره مندى از محضرش به نقل [[حديث]] مى پرداختند، اما در ميان روايت هاى موجود تنها نام دو تن از آنها ديده مى شود:
+
احتمالاً اشخاص فراوانى پاى درس احمد بن داوود قمى مى نشسته و ضمن بهره مندى از محضرش به نقل [[حدیث]] مى پرداختند، اما در میان روایت هاى موجود تنها نام دو تن از آنها دیده مى شود:
 
 
*محمد بن احمد بن داوود قمى (م 368 ق)؛ فرزند احمد بن داوود كه از عالمان و محدثان بزرگ شيعه به شمار مى رفت، [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] در تجليل مقام او گفته است: «...محمد بن احمد بن داوود، فقيه و بزرگ شهر قم بود...».<ref>همان، ص 372، رقم 1019.</ref> محمد بن احمد جايگاه والايى از علم و [[عدالت]] داشت،<ref>معجم رجال الحديث، ج 2، ص 110 و 114، رقم 555 و 559.</ref> و جز مواردى اندك تمام روايت هاى پدرش - احمد بن داوود - را خود نقل كرد.
 
 
 
*سلامة بن محمد قمی (م 339 ق)؛ در ميان عالمان شيعى مقام بزرگى داشت و از محدثان ثقه و عالمان جليل‌القدر به شمار مى آمد؛ او برادرزن احمد بن داوود بود<ref>معجم الثقات، ص 101، رقم 676 به نقل از اقبال الأعمال ابن طاووس، ص 710.</ref> و شمار اندكى از روايت هاى وى را نقل كرد، از اين رو در رديف شاگردان احمد بن داوود نيز جاى گرفت.<ref>رجال نجاشى، ص 384، رقم 1045.</ref>
 
  
==تأليفات==
+
*محمد بن احمد بن داوود قمى (م ۳۶۸ ق)؛ فرزند احمد بن داوود که از عالمان و محدثان بزرگ شیعه به شمار مى رفت، [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] در تجلیل مقام او گفته است: «...محمد بن احمد بن داوود، فقیه و بزرگ شهر قم بود...».<ref>همان، ص ۳۷۲، رقم ۱۰۱۹.</ref> محمد بن احمد جایگاه والایى از علم و [[عدالت]] داشت،<ref>معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۱۱۰ و ۱۱۴، رقم ۵۵۵ و ۵۵۹.</ref> و جز مواردى اندک تمام روایت هاى پدرش - احمد بن داوود - را خود نقل کرد.
  
بر اساس آنچه كه [[احمد بن علی نجاشی|شیخ نجاشى]] و [[شيخ طوسى]]<ref>فهرست شيخ طوسى، ص 29 و رجال نجاشى، ص 95، رقم 235.</ref> آورده اند، احمد بن داوود نيز در شمار نويسندگان شيعى قرار داشت و به تأليف كتاب پرداخت. شيخ طوسى در اين باره چنين گفته است: «...او دارنده كتاب نوادر بود كه فوايد فراوان داشت».<ref>فهرست شيخ طوسى، ص 29.</ref> [[شیخ آقا بزرگ تهرانی|شیخ آقا بزرگ تهرانى]] از عالمان معاصر نيز با عنوان «كتاب النوادر لاحمد بن داوود بن على القمى»<ref>الذريعه، ج 24، ص 320، رقم 1660.</ref> از تنها اثر احمد بن داوود نام برده است.
+
*سلامة بن محمد قمی (م ۳۳۹ ق)؛ در میان عالمان شیعى مقام بزرگى داشت و از محدثان ثقه و عالمان جلیل‌القدر به شمار مى آمد؛ او برادرزن احمد بن داوود بود<ref>معجم الثقات، ص ۱۰۱، رقم ۶۷۶ به نقل از اقبال الأعمال ابن طاووس، ص ۷۱۰.</ref> و شمار اندکى از روایت هاى وى را نقل کرد، از این رو در ردیف شاگردان احمد بن داوود نیز جاى گرفت.<ref>رجال نجاشى، ص ۳۸۴، رقم ۱۰۴۵.</ref>
 
 
اكنون پس از گذشت يازده قرن فقط نام اين اثر در كتاب‌هاى فهرست‌نگارى و رجال شيعه باقى مانده است و هيچ اثرى از خود كتاب - به طور مستقل - وجود ندارد.
 
 
 
بديهى است، با توجه به موضوع كتاب كه [[احاديث]] [[اهل بيت]] علیهم‌السلام بوده است، احتمال مى رود اين اثر نيز در كتاب‌هاى بزرگ روائى شيعه ادغام شده باشد زيرا بسيارى از روايت هاى موجود احمد بن داوود در ميان كتاب هاى روائى موجود شيعه همانند، [[تهذیب الأحکام (کتاب)|تهذيب الاحکام]]، [[بحارالانوار]]، [[وسايل الشيعه]] و... به چشم مى خورد.
 
  
 
==در نظر عالمان==
 
==در نظر عالمان==
  
احمد بن داوود در نگاه و سخن همه عالمان شيعى، راوى و عالمى ثقه بوده است.<ref>الجامع فى الرجال، ج ص 115.</ref> [[احمد بن علی نجاشی|ابوالعباس نجاشى]] در تمجيد شخصيت ممتاز احمد بن داوود قمى از كلمه «ثقه» دو بار استفاده كرده و گفته است: «...كان ثقة ثقة...».<ref>رجال نجاشى، ص 95، رقم 235.</ref> اين جمله پرمعناى نجاشى كه با تأكيد فراوان همراه است، نشان‌دهنده جايگاه والاى احمد بن داوود نزد عالمان آن روزگار است، زيرا مرحوم نجاشى فقط در تعريف اشخاص بلندمرتبه از چنين جمله اى بهره مى گرفته است.
+
احمد بن داوود در نگاه و سخن همه عالمان شیعى، راوى و عالمى ثقه بوده است.<ref>الجامع فى الرجال، ج ۱، ص ۱۱۵.</ref> [[احمد بن علی نجاشی|ابوالعباس نجاشى]] در تمجید شخصیت ممتاز احمد بن داوود قمى از کلمه «ثقه» دو بار استفاده کرده و گفته است: «...کان ثقة ثقة...».<ref>رجال نجاشى، ص ۹۵، رقم ۲۳۵.</ref> این جمله پرمعناى نجاشى که با تأکید فراوان همراه است، نشان‌دهنده جایگاه والاى احمد بن داوود نزد عالمان آن روزگار است، زیرا مرحوم نجاشى فقط در تعریف اشخاص بلندمرتبه از چنین جمله اى بهره مى گرفته است.
 
 
دانشوران ديگرى از [[علم رجال|رجال]] شناسان همچون: [[شيخ طوسى]]،<ref>فهرست شيخ طوسى، ص 29.</ref> [[ابن داوود حلی|ابن داوود حلى]]،<ref>رجال ابن داوود، ص 27.</ref>و ... نيز صريحاً احمد بن داوود را توثيق كرده، جايگاه رفيع او را در ميان [[محدثان]] و عالمان بزرگ شيعه ستوده اند.
 
 
 
==روايت نور==
 
علماى پيشين - از جمله مرحوم نجاشى، شيخ طوسى، ابن داوود...،<ref>رجال نجاشى، ص 95، رقم 235؛ فهرست شيخ طوسى، ص 29؛ رجال ابن داوود، ص 27.</ref> احمد بن داوود را كثيرالحديث، يعنى كسى كه زياد روايت نقل كرده است، معرفى كرده اند ولى اشاره اى به شمار روايت هاى او نكرده اند. از ميان دانشمندان معاصر، [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئى]] عدد روايت هاى احمد بن داوود را برشمرده و در اين باره چنين گفته است: «...عنوان احمد بن داوود در سند بيست [[حديث]] واقع شده است».<ref>معجم رجال الحديث، ج 2، ص 110، رقم 555.</ref>
 
 
 
موضوع كلى روايت هاى احمد بن داوود شامل بخش‌هاى: [[اخلاق]] و [[آداب و سنن اسلامی|آداب اسلامى]]، [[فقه]]، عقايد و [[تفسير]] است كه در هر بخش به روايت هاى گوناگون برمى خوريم. بخش اخلاق و آداب اسلامى بيشترين حديث را در خود جاى داده است؛ در اين قسمت، روايت‌هايى درباره ارزش [[زيارت]] قبور [[ائمه اطهار]] علیهم‌السلام، آداب زيارت ايشان و... مشاهده مى گردد. [[مرگ]] كه نقطه آغازين زندگانى ابدى انسان است - به همراه آداب و مسائل آن - دسته ديگرى از روايت هاى احمد بن داوود را تشكيل داده است.
 
 
 
فقه پوياى تشيع كه برگرفته از چشمه لايزال [[قرآن]] و [[عترت]] است، بخش ديگرى از موضوع احاديث احمد بن داوود است؛ او در اين قسمت نيز چند روايت درباره [[نماز]]، مسايل ضرورى ميت و... نقل كرده است. شمار اندكى از روايت هاى احمد بن داوود نيز در موضوع عقايد ([[امامت]]) و [[تفسير قرآن]] نقل شده است.
 
 
 
'''پرستش بى ولايت'''
 
  
احمد بن داوود با واسطه از [[امام صادق علیه السلام|حضرت صادق]] علیه‌السلام درباره خطر پيروى نكردن از [[اهل بيت]] عليهم السلام نقل می کند: «قال ابوعبداللّه علیه‌السلام مَن دانَ اللَّهَ بِغَيرِ سَماع عَن صادقٍ ألزَمَهُ اللَّهُ الَبَتَّةَ إلَى العَناءِ، ومَنِ ادَّعى‌ سَماعَاً مِن غَيرِ البابِ الَّذى فَتَحَهُ اللَّهُ فَهُوَ مُشرِكٌ، وذلكَ البابُ المَأمونُ عَلى‌ سِرِّ اللَّهِ المَكنُونِ». هر كس بدون شنيدن از امامى راستگو خداى را بپرستد، خداوند او را به سختى و فنا افكند و كسى كه ادعاى شنيدن از امامى كند، چنانچه غير از درى باشد كه خداوند آن را براى خلقش گشوده است، مشرك خواهد بود و آن درى كه خداوند گشوده امامى است كه خدا او را امانت دار سرّ نهان خود كرده است».<ref>اصول كافى، ج 1، ص 377، ح 4؛ بحارالأنوار، ج 2، ص 105، ح 68، با اختلاف سند. </ref>
+
دانشوران دیگرى از [[علم رجال|رجال]] شناسان همچون: [[شیخ طوسى]]،<ref>فهرست شیخ طوسى، ص ۲۹.</ref> [[ابن داوود حلی|ابن داوود حلى]]،<ref>رجال ابن داوود، ص ۲۷.</ref>و ... نیز صریحاً احمد بن داوود را توثیق کرده، جایگاه رفیع او را در میان [[محدثان]] و عالمان بزرگ شیعه ستوده اند.
  
'''ستاره درخشنده '''
+
==آثار و روایات==
 +
بر اساس آنچه که [[احمد بن علی نجاشی|شیخ نجاشى]] و [[شیخ طوسى]]<ref>فهرست شیخ طوسى، ص ۲۹ و رجال نجاشى، ص ۹۵، رقم ۲۳۵.</ref> آورده اند، احمد بن داوود نیز در شمار نویسندگان شیعى قرار داشت و به تألیف کتاب پرداخت. شیخ طوسى در این باره چنین گفته است: «...او دارنده کتاب نوادر بود که فواید فراوان داشت».<ref>فهرست شیخ طوسى، ص ۲۹.</ref> [[شیخ آقا بزرگ تهرانی|شیخ آقا بزرگ تهرانى]] از عالمان معاصر نیز با عنوان «کتاب النوادر لاحمد بن داوود بن على القمى»<ref>الذریعه، ج ۲۴، ص ۳۲۰، رقم ۱۶۶۰.</ref> از تنها اثر احمد بن داوود نام برده است.
  
احمد بن داوود - با چند واسطه - حديثى را از امام محمدباقر علیه‌السلام نقل كرده است كه حضرت آيه شريفه «فلا اقسم بالخنّس، الجوار الكنّس؛ قسم به ستارگانى كه بازمى گردند، حركت مى كنند و از ديده ها پنهان مى شوند».<ref>[[سوره تكوير]]، آيات 15 و 16.</ref> را به زمان تولد، [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غيبت]] و ظهور [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام زمان]] علیه‌السلام معنا كرده است؛ مضمون گفتار امام پنجم علیه‌السلام از اين قرار است: «خنّس» امامى است كه مى آيد و در سال 260 از نظرها پنهان شده، سپس همانند ستاره اى درخشان در شبى تاريك، آشكار خواهد شد».<ref>بحارالانوار، ج 51، ص 137، ح 6. روايت مذكور با اندك اختلافى در سند و متن در تفاسير نورالثقلين، ج 5، ص 517؛ برهان، ج 4، ص 432؛ صافى، ج 2، ص 791، ذيل آيه شريفه مزبور نيز آمده است.</ref> «...عن ام هانى قالت: قلت لأبى جعفر علیه‌السلام: ما معنى قول الله عزوجل فلا اقسم بالخنّس؟ قال لى: يا ام هانى امام يخنس نفسه حتى ينقطع عن الناس علمه سنة ستين و مأتين ثم يبدو كالشهاب الواقد فى الليلة الظلماء، فان ادركت ذالك الزمان قرت عيناك». [[علامه مجلسى]] اين روايت را از غيبت نعمانى نقل كرده است.  
+
اکنون پس از گذشت یازده قرن فقط نام این اثر در کتاب‌هاى فهرست‌نگارى و رجال شیعه باقى مانده است و هیچ اثرى از خود کتاب - به طور مستقل - وجود ندارد. بدیهى است، با توجه به موضوع کتاب که [[احادیث]] [[اهل بیت]] علیهم‌السلام بوده است، احتمال مى رود این اثر نیز در کتاب‌هاى بزرگ روائى شیعه ادغام شده باشد زیرا بسیارى از روایت هاى موجود احمد بن داوود در میان کتاب هاى روائى موجود شیعه همانند، [[تهذیب الأحکام (کتاب)|تهذیب الاحکام]]، [[بحارالانوار]]، [[وسایل الشیعه]] و... به چشم مى خورد.
  
'''پيمان زيارت'''
+
علماى پیشین - از جمله مرحوم نجاشى، شیخ طوسى، ابن داوود...،<ref>رجال نجاشى، ص ۹۵، رقم ۲۳۵؛ فهرست شیخ طوسى، ص ۲۹؛ رجال ابن داوود، ص ۲۷.</ref> احمد بن داوود را کثیرالحدیث، یعنى کسى که زیاد روایت نقل کرده است، معرفى کرده اند ولى اشاره اى به شمار روایت هاى او نکرده اند. از میان دانشمندان معاصر، [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئى]] عدد روایت هاى احمد بن داوود را برشمرده و در این باره چنین گفته است: «...عنوان احمد بن داوود در سند بیست [[حدیث]] واقع شده است».<ref>معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۱۱۰، رقم ۵۵۵.</ref>
  
[[امام رضا]] علیه‌السلام سخنى درباره ارزش و اهميت زيارت قبور ائمه طاهرين علیه‌السلام دارد كه احمد بن داوود - با چند واسطه - از آن حضرت نقل كرده است، مضمون اين روايت چنين است: «حسن بن على (بن زياد) وشّاء - كه از راويان جليل‌القدر شيعه و ياران امام رضا علیه‌السلام به شمار مى رفت. - گفته است: از امام رضا علیه‌السلام شنيدم كه فرمود: «هر امامى بر گردن دوستان و پيروان خود عهد و پيمانى دارد كه زيارت بارگاه ايشان، نشانه كامل شدن عهد و حسن اداء پيمان است، هر كس از سر شوق و شناخت به زيارت آنان رود، امامان نيز در روز جزا شفيع آن‌ها خواهند شد».<ref>[[تهذيب الاحكام]]، ج 6، ص 78، ح 3. «...عن الحسن بن على الوشّا قال: سمعت ابالحسن الرضا علیه‌السلام يقول: ان لكل امام عهداً فى عنق اوليائهم و شيعتهم و انّ من تمام الوفاء بالعهد و حسن الاداء زيارة قبورهم فمن زارهم رغبة فى زيارتهم و تصديقاً لما رغبوا فيه كان ائمتهم شفعائهم يوم القيامة».</ref>
+
موضوع کلى روایت هاى احمد بن داوود شامل بخش‌هاى: [[اخلاق]] و [[آداب و سنن اسلامی|آداب اسلامى]]، [[فقه]]، عقاید و [[تفسیر]] است که در هر بخش به روایت هاى گوناگون برمى خوریم. بخش اخلاق و آداب اسلامى بیشترین حدیث را در خود جاى داده است؛ در این قسمت، روایت‌هایى درباره ارزش [[زیارت]] قبور [[ائمه اطهار]] علیهم‌السلام، آداب زیارت ایشان و... مشاهده مى گردد. [[مرگ]] که نقطه آغازین زندگانى ابدى انسان است - به همراه آداب و مسائل آن - دسته دیگرى از روایت هاى احمد بن داوود را تشکیل داده است. فقه پویاى تشیع که برگرفته از چشمه لایزال [[قرآن]] و [[عترت]] است، بخش دیگرى از موضوع احادیث احمد بن داوود است؛ او در این قسمت نیز چند روایت درباره [[نماز]]، مسایل ضرورى میت و... نقل کرده است. شمار اندکى از روایت هاى احمد بن داوود نیز در موضوع عقاید ([[امامت]]) و [[تفسیر قرآن]] نقل شده است.
  
'''زيارت امام كاظم علیه‌السلام'''
+
در انتها برخی از روایات منقول از احمد بن داوود ذکر می شود:
  
مزيت زيارت بارگاه امام هفتم علیه‌السلام عنوان روايتى است كه احمد بن داوود با واسطه از حضرت رضا علیه‌السلام چنين نقل كرده است: «حسين بن بشّار - محدث بزرگوار شيعى و از اصحاب امام رضا علیه‌السلام - گفته است: از حضرت رضا علیه‌السلام پرسيدم: كسى كه قبر پدرت را زيارت كند، چه چيز نصيبش مى شود؟ امام علیه‌السلام فرمود: زيارتش كن. گفتم: چه فضيلتى دارد؟ پاسخ داد: همانند فضيلت زيارت قبر پدرش رسول الله صلی الله علیه و آله...».<ref>همان، ج 6، ص 82، ح 4. «...عن الحسين بن بشار الواسطى، قال: سألت ابالحسن الرضا علیه‌السلام: ما لمن زار قبر ابيك؟ قال: زُره. فقلت: اى شيى ء فيه من الفضل؟ قال: فيه من الفضل كفضل من زار قبر والده يعنى رسول الله صلی الله علیه و آله،...».</ref>
+
'''پرستش بى ولایت:'''
  
'''زيارت امام رضا علیه‌السلام'''
+
احمد بن داوود با واسطه از [[امام صادق علیه السلام|حضرت صادق]] علیه‌السلام درباره خطر پیروى نکردن از [[اهل بیت]] علیهم السلام نقل می کند: «قال ابوعبداللّه علیه‌السلام مَن دانَ اللَّهَ بِغَیرِ سَماع عَن صادقٍ ألزَمَهُ اللَّهُ الَبَتَّةَ إلَى العَناءِ، ومَنِ ادَّعى‌ سَماعَاً مِن غَیرِ البابِ الَّذى فَتَحَهُ اللَّهُ فَهُوَ مُشرِک، وذلک البابُ المَأمونُ عَلى‌ سِرِّ اللَّهِ المَکنُونِ». هر کس بدون شنیدن از امامى راستگو خداى را بپرستد، خداوند او را به سختى و فنا افکند و کسى که ادعاى شنیدن از امامى کند، چنانچه غیر از درى باشد که خداوند آن را براى خلقش گشوده است، مشرک خواهد بود و آن درى که خداوند گشوده امامى است که خدا او را امانت دار سرّ نهان خود کرده است».<ref>اصول کافى، ج ۱، ص ۳۷۷، ح ۴؛ بحارالأنوار، ج ۲، ص ۱۰۵، ح ۶۸، با اختلاف سند. </ref>
  
فضيلت زيارت امام هشتم علیه‌السلام روايت ديگرى است كه احمد بن داوود قمى - با چند واسطه - از خود امام رضا علیه‌السلام نقل كرده كه مضمون گفتار حضرت چنين است: «هر كس مرا زيارت كند، سه جا در روز قيامت سراغش مى روم و از هراس آن روز مى رهانم: هنگام دادن نامه هاى عمل، وقت گذشتن از پل صراط و لحظه سنجش اعمال».<ref>همان، ج 6، ص 85، ح 5. «...قال الرضا علیه‌السلام من زارنى على بعد دارى و مزارى، اتيته يوم القيامة فى ثلاثة مواطن حتى اخلصه من اهوالها، اذا تطايرت الكتب يميناً و شمالاً و عندالصراط، والميزان».</ref>
+
'''پیمان زیارت:'''
  
در حديث ديگرى كه احمد بن داوود از [[امام جواد]] علیه‌السلام درباره ثواب زيارت حضرت رضا علیه‌السلام روايت كرده است، چنين آمده است: «...من زار ابى فله الجنّة؛ ...هر كس پدرم را زيارت كند بهشت بر او واجب است».<ref>همان، حديث 6.</ref>
+
[[امام رضا]] علیه‌السلام سخنى درباره ارزش و اهمیت زیارت قبور ائمه طاهرین علیه‌السلام دارد که احمد بن داوود - با چند واسطه - از آن حضرت نقل کرده است، مضمون این روایت چنین است: «... ان لکل امام عهداً فى عنق اولیائهم و شیعتهم و انّ من تمام الوفاء بالعهد و حسن الاداء زیارة قبورهم فمن زارهم رغبة فى زیارتهم و تصدیقاً لما رغبوا فیه کان ائمتهم شفعائهم یوم القیامة». «هر امامى بر گردن دوستان و پیروان خود عهد و پیمانى دارد که زیارت بارگاه ایشان، نشانه کامل شدن عهد و حسن اداء پیمان است، هر کس از سر شوق و شناخت به زیارت آنان رود، امامان نیز در روز جزا شفیع آن‌ها خواهند شد».<ref>تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۷۸، ح ۳. </ref>
  
'''آداب زيارت '''
+
'''زیارت امام کاظم علیه‌السلام:'''
  
از جمله روايت‌هايى كه احمد بن داوود نقل كرده است، نامه اى است كه استادش «محمد بن عبداللّه حميرى»<ref>در بخش هاى (روزگار احمد و استادان وى) يادى از محمد بن عبدالله حميرى به ميان آمد.</ref> به حضرت صاحب الأمر عجل الله تعالى فرجه الشريف نوشت و در آن از حكم [[سجده]] بر قبر امامان علیهم‌السلام و كيفيت [[نماز]] در اطراف ضريح ايشان پرسيد، كه مضمون<ref>اين مضمون از بيان مرحوم [[علامه مجلسى]] ذيل روايت مزبور اقتباس شده است. ر.ك: [[بحارالانوار]]، ج 83، ص 315، ح 7.</ref> پاسخ امام علیه‌السلام از اين قرار است: «[[سجده]] بر قبر در هيچ يك از نمازهاى واجب، نافله و زيارت جايز نيست، بلكه گونه راست را بر قبر نهد و اما نماز در پشت ضريح به منزله نماز در پشت امام جماعت است. همان گونه كه نمازگزار در نماز جماعت نبايد جلوتر از امام بايستد، در نماز اطراف ضريح نيز نبايد جلوتر از قبر نماز بگزارد، بلكه در طرف چپ قبر يا راست آن نماز بخواند.<ref>تهذيب الاحكام، ج ص 228، ح 106. «...روى محمد بن احمد بن داوود عن ابيه قال: حدثنا محمد بن عبدالله الحميرى قال: كتبت الى الفقيه علیه‌السلام اسأله عن الرجل يزور قبور الائمة علیه‌السلام هل يجوز له ان يسجد على القبر ام لا؟ و هل يجوز لمن صلى عند قبورهم ان يقوم وراءالقبر و يجعل القبر قبلة ج أو ج و يقوم عند رأسه ج أو ج و رجليه؟ و هل يجوز ان يتقدم القبر و يصلى و يجعله خلفه أم لا؟ فاجاب علیه‌السلام و قرأت التوقيع و منه نسخت: اما السجود على القبر فلا يجوز فى نافلة ولافريضة ولازيارة، بل يضع خده الايمن على القبر، واما الصلاة فانها خلفه يجعله الامام، ولايجوز ان يصلى بين يديه لان الامام لايتقدم، و يصلى عن يمينه و شماله».</ref>
+
احمد بن داوود با واسطه از حضرت رضا علیه‌السلام درباره فضیلت زیارت [[امام کاظم]] علیه‌السلام چنین نقل کرده است: «...عن الحسین بن بشار الواسطى، قال: سألت ابالحسن الرضا علیه‌السلام: ما لمن زار قبر ابیک؟ قال: زُره. فقلت: اى شیىء فیه من الفضل؟ قال: فیه من الفضل کفضل من زار قبر والده یعنى رسول الله صلی الله علیه و آله...». «حسین بن بشّار گفته است: از حضرت رضا علیه‌السلام پرسیدم: کسى که قبر پدرت را زیارت کند، چه چیز نصیبش مى شود؟ امام علیه‌السلام فرمود: زیارتش کن. گفتم: چه فضیلتى دارد؟ پاسخ داد: همانند فضیلت زیارت قبر پدرش [[رسول الله]] صلی الله علیه و آله...».<ref>همان، ج ۶، ص ۸۲، ح ۴. </ref>
  
'''آداب نماز'''
+
'''زیارت امام رضا علیه‌السلام:'''
  
احمد بن داوود قمى - با چند واسطه - از [[امام صادق]] علیه‌السلام سخنى را در زمينه مكان و لباس نمازگزار نقل كرده كه مضمون آن چنين است: «در خانه اى كه شراب يا مسكرات هست، نماز مخوان؛ زيرا [[فرشتگان]] وارد آن خانه نمى شوند و در لباسى كه آلوده به شراب و مسكر است، نماز مگزار مگر آن كه بشويى».<ref>همان، ج ص 278، ح 104. «...عن ابى عبدالله علیه‌السلام قال: لاتصلّ فى بيت فيه خمر ولامسكر، لأن الملائكة لاتدخله، ولاتصل فى ثوب قداصابه خمر او مسكر حتى تغسل».</ref>
+
فضیلت زیارت امام هشتم علیه‌السلام روایت دیگرى است که احمد بن داوود قمى - با چند واسطه - از خود امام رضا علیه‌السلام نقل کرده که مضمون گفتار حضرت چنین است: «...قال الرضا علیه‌السلام من زارنى على بعد دارى و مزارى، اتیتُه یوم القیامة فى ثلاثة مواطن حتى اخلصه من اهوالها، اذا تطایرت الکتب یمیناً و شمالاً و عندالصراط و المیزان». «هر کس مرا زیارت کند، سه جا در روز قیامت سراغش مى روم و از هراس آن روز مى رهانم: هنگام دادن [[نامه اعمال]]، وقت گذشتن از پل [[صراط]] و لحظه سنجش اعمال».<ref>همان، ج ۶، ص ۸۵، ح ۵. </ref>
  
'''دعا وقت غسل ميت '''
+
'''آداب زیارت:'''
  
در فرهنگ متعالى اسلام، جسم مؤمن همانند جان او عزيز و ارزشمند است؛ به همين منظور، آداب ويژه اى درباره غسل، كفن، دفن،... ميت مسلمان وضع گرديده، كه يكى از اين آداب، خواندن دعا در وقت غسل دادن ميت مسلمان است.
+
از جمله روایت‌هایى که احمد بن داوود نقل کرده، نامه اى است که استادش «[[محمد بن عبدالله حمیری قمی|محمد بن عبداللّه حمیرى]]» به [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت صاحب الأمر]] عجل الله تعالى فرجه نوشت و در آن از حکم [[سجده]] بر [[قبر]] امامان علیهم‌السلام و کیفیت [[نماز]] در اطراف [[ضریح]] ایشان پرسید، که مضمون پاسخ امام علیه‌السلام از این قرار است:<ref>این مضمون از بیان مرحوم علامه مجلسى ذیل روایت مزبور اقتباس شده است. ر.ک: بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۳۱۵، ح ۷.</ref> «...حدثنا محمد بن عبدالله الحمیرى قال: کتبت الى الفقیه علیه‌السلام اسأله عن الرجل یزور قبور الائمة علیه‌السلام هل یجوز له ان یسجد على القبر ام لا؟ و هل یجوز لمن صلى عند قبورهم ان یقوم وراءالقبر و یجعل القبر قبلة أو یقوم عند رأسه أو رجلیه؟ و هل یجوز ان یتقدم القبر و یصلى و یجعله خلفه أم لا؟ فاجاب علیه‌السلام ... اما السجود على القبر فلا یجوز فى نافلة ولافریضة ولازیارة، بل یضع خده الایمن على القبر، واما الصلاة فانها خلفه یجعله الامام، ولایجوز ان یصلى بین یدیه لان الامام لایتقدم، و یصلى عن یمینه و شماله». «سجده بر قبر در هیچ یک از نمازهاى واجب، نافله و زیارت جایز نیست، بلکه گونه راست را بر قبر نهد و اما نماز در پشت ضریح به منزله نماز در پشت [[امام جماعت‌|امام جماعت]] است. همان گونه که نمازگزار در [[نماز جماعت]] نباید جلوتر از امام بایستد، در نماز اطراف ضریح نیز نباید جلوتر از قبر نماز بگزارد، بلکه در طرف چپ قبر یا راست آن نماز بخواند».<ref>تهذیب الاحکام، ج ۲، ص ۲۲۸، ح ۱۰۶. </ref>
  
[[امام باقر]] علیه‌السلام در اين زمينه فرموده است: «مؤمنى كه بدن ميت مؤمن را غسل مى دهد، چنانچه اين دعا را بخواند: اللهم هذا بدن عبدك المؤمن و قد اخرجت روحه منه و فرّقت بينهما فعفوك عفوك. خداوند گناهان يك سالش را - بجز كبائر - مى بخشد».<ref> همان، ج 1، ص 303، ح 52.</ref>
+
'''آداب نماز:'''
  
'''تلقين'''
+
احمد بن داوود قمى - با چند واسطه - از [[امام صادق]] علیه‌السلام سخنى را در زمینه مکان و لباس نمازگزار نقل کرده است: «...عن ابى عبدالله علیه‌السلام قال: لاتصلّ فى بیت فیه خمر ولا مسکر، لأن الملائکة لاتدخله، ولاتصل فى ثوب قد اصابه خمر او مسکر حتى تغسل». «در خانه اى که شراب یا مسکرات هست، نماز مخوان؛ زیرا [[فرشتگان]] وارد آن خانه نمى شوند و در لباسى که آلوده به شراب و مسکر است، نماز مگزار مگر آن که بشویى».<ref>همان، ج ۱، ص ۲۷۸، ح ۱۰۴. </ref>
  
تلقين ميت به هنگام دفن، از جمله آدابى است كه سفارش زيادى به انجام آن شده است. امام صادق علیه‌السلام در اين باره رهنمودى دارند كه مضمونش از اين قرار است: «راوى مى گويد: شنيدم حضرت صادق علیه‌السلام مى فرمود: چرا شما بستگان ميت منكر و نكير را از مرده خود بازنمى داريد؟ عرض كردم: چكار كنيم؟ حضرت پاسخ داد: وقتى كه ميت در قبر گذاشته شد، نزديك ترين كس به او پيشش بماند، دهانش را نزد مرده نهد و با صداى بلند بخواند: «يا فلان بن فلان...».<ref>«يا فلان بن فلان او يا فلانة بنت فلان هل انت على العهد الذى فارقتنا عليه من شهادة ان لا اله الا اللّه وحده لاشريك له و ان محمدا عبده و رسوله سيد النبيين و ان عليا اميرالمؤمنين و سيد الوصيين و ان ما جاء به محمد حق و ان الموت حق والبعث حق و ان اللّه تعالى يبعث من فى القبور».</ref>
+
'''دعا وقت غسل میت:'''
  
امام علیه‌السلام فرمود: پس از اين، منكر به نكير مى گويد: (اين شخص) ما را از اين ميت بازگرداند زيرا ميت سخن و حجت خود را از دهان وى فهميد و گرفت».<ref>همان، ص 321، ح 13.</ref>
+
[[امام باقر]] علیه‌السلام در آداب خواندن دعا در وقت غسل دادن میت مسلمان فرموده است: «مؤمنى که بدن میت مؤمن را غسل مى دهد، چنانچه این دعا را بخواند: اللهم هذا بدن عبدک المؤمن و قد اخرجت روحه منه و فرّقت بینهما فعفوک عفوک؛ خداوند گناهان یک سالش را - بجز کبائر - مى بخشد».<ref> همان، ج ۱، ص ۳۰۳، ح ۵۲.</ref>
  
'''آداب در آمدن به قبر'''
+
'''تلقین میت:'''
  
احمد بن داوود - با چند واسطه - روايتى را از امام جعفرصادق علیه‌السلام درباره داخل شدن قبر به منظور دفن و تلقين ميت نقل كرده است كه از اين قرار است: «با كفش، كلاه، بالاپوش و عمامه داخل قبر مشو...».<ref>همان، ص 313، ح 78.</ref>
+
امام صادق علیه‌السلام در باره تلقین میت رهنمودى دارند که مضمونش از این قرار است: «راوى مى گوید: شنیدم حضرت صادق علیه‌السلام مى فرمود: چرا شما بستگان میت منکر و نکیر را از مرده خود بازنمى دارید؟ عرض کردم: چکار کنیم؟ حضرت پاسخ داد: وقتى که میت در قبر گذاشته شد، نزدیک ترین کس به او پیشش بماند، دهانش را نزد مرده نهد و با صداى بلند بخواند: «یا فلان بن فلان (أو فلانة بنت فلان) هل انت على العهد الذى فارقتنا علیه من شهادة ان لا اله الا اللّه وحده لاشریک له و ان محمدا عبده و رسوله سید النبیین و ان علیا امیرالمؤمنین و سید الوصیین و ان ما جاء به محمد حق و ان الموت حق والبعث حق و ان اللّه تعالى یبعث من فى القبور». امام علیه‌السلام فرمود: پس از این، منکر به نکیر مى گوید: (این شخص) ما را از این میت بازگرداند زیرا میت سخن و حجت خود را از دهان وى فهمید و گرفت».<ref>همان، ص ۳۲۱، ح ۱۳.</ref>
  
'''نياز به چهار چيز'''
+
'''نیاز شیعه به چهار چیز:'''
  
[[امام كاظم]] علیه‌السلام فرمود: «شيعه، از چهار چيز بى‌نياز نيست:
+
[[امام کاظم]] علیه‌السلام فرمود: «شیعه، از چهار چیز بى‌نیاز نیست: سجاده اى که بر آن [[نماز]] گزارد، انگشترى که به انگشت کند، مسواکى که به وسیله آن مسواک بزند، و تسبیح سى و سه دانه اى از [[تربت امام حسین علیه السلام|خاک قبر ابا عبدالله الحسین]] علیه‌السلام که هرگاه آن را بگرداند و با آن ذکر خدا بگوید به عدد هر دانه، چهل حسنه پاداش دارد و اگر بیهوده بچرخاند و یا بازى کند، بیست حسنه برایش نوشته مى شود».<ref>همان، ج ۶، ص ۷۵، ح ۱۶.</ref>
 
 
#سجاده اى كه بر آن [[نماز]] گزارد.
 
#انگشترى كه به انگشت كند.
 
#مسواكى كه به وسيله آن مسواك بزند.
 
#و تسبيح سى و سه دانه اى از خاك قبر ابا عبدالله الحسين علیه‌السلام كه هرگاه آن را بگرداند و با آن ذكر خدا بگويد به عدد هر دانه، چهل حسنه پاداش دارد و اگر بيهوده بچرخاند و يا بازى كند، بيست حسنه برايش نوشته مى شود».<ref>همان، ج ص 75، ح 16.</ref>
 
 
 
==وفات==
 
احمد بن داوود قمى پس از عمرى تبليغ دين، ترويج معارف تشيع و تلاش پي‌گير، سرانجام بر بالين [[مرگ]] آرام خفت و روح پاكش به سوى معبود شتافت. زمان دقيقى از وفات او در دست نيست ولى به احتمال زياد بعد از سال 333 هـ.ق درگذشته است، زيرا او تا سال 333 هـ.ق كه به شام سفر كرده و سپس به بغداد برگشت، زنده بوده است.
 
 
 
او در شهر [[بغداد]] وفات كرد و پيكرش در مقابر قريش - [[كاظمين]] فعلى - و در جوار بارگاه [[امام كاظم]] و حضرت [[امام جواد]] علیهم السلام دفن گرديد. روحش شاد.<ref>رجال نجاشى، ص 192، رقم 514 و فرهنگ دهخدا، ج 13، ص 18795.</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۱۲۲: سطر ۹۶:
  
 
==منابع==
 
==منابع==
على محمدى يدك، ستارگان حرم، جلد 10.
+
 
 +
* [[ستارگان حرم]]، على محمدى یدک، جلد ۱۰.
  
 
[[رده:علمای قرن چهارم]]
 
[[رده:علمای قرن چهارم]]

نسخهٔ ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۱۲

«احمد بن داوود بن على قمى»، محدث و عالم برجسته شیعه در قرن چهارم قمری و از شاگردان على بن حسین بن بابویه قمى و محمد بن عبدالله حمیرى است. احمد بن داوود در نظر عالمان رجال، راوى کثیرالحدیث و عالمى ثقه معرفی شده و کتاب «النوادر» را از تألیفات او شمرده‌اند.

زندگی‌نامه

ابوالحسین احمد بن داوود بن على قمى،[۱] احتمالاً در نیمه دوم قرن سوم هجرى زاده شد. او بخش زیادى از عمرش را در شهر قم گذراند و به همین دلیل به «قمى» نیز معروف است.

احمد بن داوود با خواهر سلامة بن محمد - از شیعیان جلیل‌القدر - پیمان زناشویى بست، بعد از آن به اتفاق همسرش رهسپار قم شد و در آنجا سکنى گزید. حاصل این ازدواج مبارک، فرزندى شد که او را «محمد» نام کردند و بعدها در زمره عالمان و فقیهان نامدار آن روزگار جاى گرفت.[۲]

احمد بن داوود در طول حیات خود به شهرهاى زیادى سفر کرد؛ ابتدا به شهر قم کوچید و چندین سال همان جا زیست، بعد از مرگ پدرش به سوى بغداد شتافت و مدتى آنجا ماند، در سال ۳۳۳ هـ.ق به شام رفت اما دوباره به شهر بغداد بازگشت و تا آخر عمر همان جا ماند.[۳]

با توجه به جایگاه والائى که احمد بن داوود در میان عالمان و راویان شیعى روزگار خود داشته است، - احتمالاً - عزیمت او به شهرهاى قم، شام و بغداد، براى بدست آوردن معارف شیعى و انتشار آن به دیگر بلاد بوده است. به همین منظور کار فرهنگى خود را در شهر قم آغاز و در کنار بزرگانى همچون «ابن بابویه قمى» فعالیت هاى فرهنگى را تعمیق و سرانجام با سفر به بغداد و شام تکمیل کرد.

از نکات مهم روزگار احمد بن داوود قمى، زیستن او در عصر غیبت صغرى است؛ احمد بن داوود بیشتر عمرش را در اوضاعى گذراند که شیعیان مى توانستند از طریق نامه و به وسیله نایبان خاص امام مهدى عجل الله تعالی فرجه با امام و مقتداى خود ارتباط برقرار کنند؛ اگر چه از چگونگى رابطه او با نایبان ویژه امام عصر عجل الله فرجه اطلاعى در دست نیست، اما با رسیدن به محضر بزرگانى همانند «محمد بن عبدالله حمیرى» که با امام زمان عجل الله فرجه در ارتباط بود، روح و جانش را از پرتوافشانى آن وجود مقدس نور و گرمى بخشید. محمد بن عبدالله حمیرى، عالم و محدث والامقام شیعى و از بزرگانى بود که با حضرت بقیة الله عجل الله فرجه مکاتبه داشت. او یکى از نامه‌هایش به امام زمان عجل الله فرجه را به احمد بن داوود نشان داد و احمد نیز با مشاهده دست خط مبارک حضرت و شنیدن آن از حمیرى، آن را نقل کرد.

نکته دیگر در روزگار احمد بن داوود قمى، هم عصر بودن وى با بسیارى از دانشوران و فقیهان بنام شیعه است؛ او در زمان عالمان بزرگى همچون: على بن حسین بن بابویه قمى - پدر شیخ صدوق - مى زیست و از محضر وى استفاده هاى فراوان مى برد. احمد بن داوود همپاى ابن بابویه قمى به ترویج و تبلیغ مذهب تشیع مى پرداخت. مرحوم نجاشى (متوفى ۴۵۰ هـ.ق) در این باره گفته است: «...احمد بن داوود با على بن حسین بن بابویه مصاحبت و همراهى داشته است».[۴]

نکته آخرى که درباره عصر زندگانى این عالم و محدث والامقام شیعى مى شود گفت، همزمانى با حکومت شمارى از خلفاى عباسى است. نام برخى از حاکمان عباسى در روزگار احمد بن داوود قمى از این قرار است: معتضد، مکتفى، مقتدر، قاهر، راضى، متقى، مستکفى و مطیع.[۵] این چند تن از سال ۲۷۹ هـ.ق تا سال ۳۶۳ هـ.ق بر اریکه قدرت تکیه زدند، که احمد بن داوود نیز در این دوران تاریک مى زیست.

زمان دقیقى از وفات احمد بن داوود قمى در دست نیست، ولى به احتمال زیاد بعد از سال ۳۳۳ هـ.ق درگذشته است، زیرا او تا سال ۳۳۳ هـ.ق که به شام سفر کرده و سپس به بغداد برگشت، زنده بوده است. او در شهر بغداد وفات کرد و پیکرش در مقابر قریش - کاظمین فعلى - و در جوار بارگاه امام کاظم و امام جواد علیهما السلام دفن گردید.[۶]

استادان

برخى دانشورانى که احمد بن داوود قمى توفیق شاگردى آنان را یافته و از محضر آن‌ها حدیث نقل کرده است، از این قرارند:

  • على بن حسین بن بابویه قمى (۳۲۹ ق)؛ پدر شیخ صدوق، و فقیه و مرجع دینى مردم قم و مورد اعتماد آن‌ها بود. او استاد بزرگ احمد بن داوود قمى به شمار مى آمد و در جهت آموزش معارف حقیقى به شاگردانى همچون احمد بن داوود و رشد شخصیت علمى ایشان به خوبى کوشید. احمد بن داوود شمار زیادى از روایت هایش را از او نقل کرد، و نسبت به سایر اساتید، بیشتر به نزد ابن بابویه مى رفته و اغلب معارف و آموزه هاى دینى خود را از او مى آموخته است.
  • محمد بن جعفر المؤدب القمى؛ معروف به ابن بطّه، از عالمان بنام شیعه بود که بهره فراوان از علم و فضل داشت و نزد قمى ها از مقام و منزلت بزرگى برخوردار بود.[۸]

شاگردان

احتمالاً اشخاص فراوانى پاى درس احمد بن داوود قمى مى نشسته و ضمن بهره مندى از محضرش به نقل حدیث مى پرداختند، اما در میان روایت هاى موجود تنها نام دو تن از آنها دیده مى شود:

  • محمد بن احمد بن داوود قمى (م ۳۶۸ ق)؛ فرزند احمد بن داوود که از عالمان و محدثان بزرگ شیعه به شمار مى رفت، نجاشى در تجلیل مقام او گفته است: «...محمد بن احمد بن داوود، فقیه و بزرگ شهر قم بود...».[۹] محمد بن احمد جایگاه والایى از علم و عدالت داشت،[۱۰] و جز مواردى اندک تمام روایت هاى پدرش - احمد بن داوود - را خود نقل کرد.
  • سلامة بن محمد قمی (م ۳۳۹ ق)؛ در میان عالمان شیعى مقام بزرگى داشت و از محدثان ثقه و عالمان جلیل‌القدر به شمار مى آمد؛ او برادرزن احمد بن داوود بود[۱۱] و شمار اندکى از روایت هاى وى را نقل کرد، از این رو در ردیف شاگردان احمد بن داوود نیز جاى گرفت.[۱۲]

در نظر عالمان

احمد بن داوود در نگاه و سخن همه عالمان شیعى، راوى و عالمى ثقه بوده است.[۱۳] ابوالعباس نجاشى در تمجید شخصیت ممتاز احمد بن داوود قمى از کلمه «ثقه» دو بار استفاده کرده و گفته است: «...کان ثقة ثقة...».[۱۴] این جمله پرمعناى نجاشى که با تأکید فراوان همراه است، نشان‌دهنده جایگاه والاى احمد بن داوود نزد عالمان آن روزگار است، زیرا مرحوم نجاشى فقط در تعریف اشخاص بلندمرتبه از چنین جمله اى بهره مى گرفته است.

دانشوران دیگرى از رجال شناسان همچون: شیخ طوسى،[۱۵] ابن داوود حلى،[۱۶]و ... نیز صریحاً احمد بن داوود را توثیق کرده، جایگاه رفیع او را در میان محدثان و عالمان بزرگ شیعه ستوده اند.

آثار و روایات

بر اساس آنچه که شیخ نجاشى و شیخ طوسى[۱۷] آورده اند، احمد بن داوود نیز در شمار نویسندگان شیعى قرار داشت و به تألیف کتاب پرداخت. شیخ طوسى در این باره چنین گفته است: «...او دارنده کتاب نوادر بود که فواید فراوان داشت».[۱۸] شیخ آقا بزرگ تهرانى از عالمان معاصر نیز با عنوان «کتاب النوادر لاحمد بن داوود بن على القمى»[۱۹] از تنها اثر احمد بن داوود نام برده است.

اکنون پس از گذشت یازده قرن فقط نام این اثر در کتاب‌هاى فهرست‌نگارى و رجال شیعه باقى مانده است و هیچ اثرى از خود کتاب - به طور مستقل - وجود ندارد. بدیهى است، با توجه به موضوع کتاب که احادیث اهل بیت علیهم‌السلام بوده است، احتمال مى رود این اثر نیز در کتاب‌هاى بزرگ روائى شیعه ادغام شده باشد زیرا بسیارى از روایت هاى موجود احمد بن داوود در میان کتاب هاى روائى موجود شیعه همانند، تهذیب الاحکام، بحارالانوار، وسایل الشیعه و... به چشم مى خورد.

علماى پیشین - از جمله مرحوم نجاشى، شیخ طوسى، ابن داوود...،[۲۰] احمد بن داوود را کثیرالحدیث، یعنى کسى که زیاد روایت نقل کرده است، معرفى کرده اند ولى اشاره اى به شمار روایت هاى او نکرده اند. از میان دانشمندان معاصر، آیت الله خوئى عدد روایت هاى احمد بن داوود را برشمرده و در این باره چنین گفته است: «...عنوان احمد بن داوود در سند بیست حدیث واقع شده است».[۲۱]

موضوع کلى روایت هاى احمد بن داوود شامل بخش‌هاى: اخلاق و آداب اسلامى، فقه، عقاید و تفسیر است که در هر بخش به روایت هاى گوناگون برمى خوریم. بخش اخلاق و آداب اسلامى بیشترین حدیث را در خود جاى داده است؛ در این قسمت، روایت‌هایى درباره ارزش زیارت قبور ائمه اطهار علیهم‌السلام، آداب زیارت ایشان و... مشاهده مى گردد. مرگ که نقطه آغازین زندگانى ابدى انسان است - به همراه آداب و مسائل آن - دسته دیگرى از روایت هاى احمد بن داوود را تشکیل داده است. فقه پویاى تشیع که برگرفته از چشمه لایزال قرآن و عترت است، بخش دیگرى از موضوع احادیث احمد بن داوود است؛ او در این قسمت نیز چند روایت درباره نماز، مسایل ضرورى میت و... نقل کرده است. شمار اندکى از روایت هاى احمد بن داوود نیز در موضوع عقاید (امامت) و تفسیر قرآن نقل شده است.

در انتها برخی از روایات منقول از احمد بن داوود ذکر می شود:

پرستش بى ولایت:

احمد بن داوود با واسطه از حضرت صادق علیه‌السلام درباره خطر پیروى نکردن از اهل بیت علیهم السلام نقل می کند: «قال ابوعبداللّه علیه‌السلام مَن دانَ اللَّهَ بِغَیرِ سَماع عَن صادقٍ ألزَمَهُ اللَّهُ الَبَتَّةَ إلَى العَناءِ، ومَنِ ادَّعى‌ سَماعَاً مِن غَیرِ البابِ الَّذى فَتَحَهُ اللَّهُ فَهُوَ مُشرِک، وذلک البابُ المَأمونُ عَلى‌ سِرِّ اللَّهِ المَکنُونِ». هر کس بدون شنیدن از امامى راستگو خداى را بپرستد، خداوند او را به سختى و فنا افکند و کسى که ادعاى شنیدن از امامى کند، چنانچه غیر از درى باشد که خداوند آن را براى خلقش گشوده است، مشرک خواهد بود و آن درى که خداوند گشوده امامى است که خدا او را امانت دار سرّ نهان خود کرده است».[۲۲]

پیمان زیارت:

امام رضا علیه‌السلام سخنى درباره ارزش و اهمیت زیارت قبور ائمه طاهرین علیه‌السلام دارد که احمد بن داوود - با چند واسطه - از آن حضرت نقل کرده است، مضمون این روایت چنین است: «... ان لکل امام عهداً فى عنق اولیائهم و شیعتهم و انّ من تمام الوفاء بالعهد و حسن الاداء زیارة قبورهم فمن زارهم رغبة فى زیارتهم و تصدیقاً لما رغبوا فیه کان ائمتهم شفعائهم یوم القیامة». «هر امامى بر گردن دوستان و پیروان خود عهد و پیمانى دارد که زیارت بارگاه ایشان، نشانه کامل شدن عهد و حسن اداء پیمان است، هر کس از سر شوق و شناخت به زیارت آنان رود، امامان نیز در روز جزا شفیع آن‌ها خواهند شد».[۲۳]

زیارت امام کاظم علیه‌السلام:

احمد بن داوود با واسطه از حضرت رضا علیه‌السلام درباره فضیلت زیارت امام کاظم علیه‌السلام چنین نقل کرده است: «...عن الحسین بن بشار الواسطى، قال: سألت ابالحسن الرضا علیه‌السلام: ما لمن زار قبر ابیک؟ قال: زُره. فقلت: اى شیىء فیه من الفضل؟ قال: فیه من الفضل کفضل من زار قبر والده یعنى رسول الله صلی الله علیه و آله...». «حسین بن بشّار گفته است: از حضرت رضا علیه‌السلام پرسیدم: کسى که قبر پدرت را زیارت کند، چه چیز نصیبش مى شود؟ امام علیه‌السلام فرمود: زیارتش کن. گفتم: چه فضیلتى دارد؟ پاسخ داد: همانند فضیلت زیارت قبر پدرش رسول الله صلی الله علیه و آله...».[۲۴]

زیارت امام رضا علیه‌السلام:

فضیلت زیارت امام هشتم علیه‌السلام روایت دیگرى است که احمد بن داوود قمى - با چند واسطه - از خود امام رضا علیه‌السلام نقل کرده که مضمون گفتار حضرت چنین است: «...قال الرضا علیه‌السلام من زارنى على بعد دارى و مزارى، اتیتُه یوم القیامة فى ثلاثة مواطن حتى اخلصه من اهوالها، اذا تطایرت الکتب یمیناً و شمالاً و عندالصراط و المیزان». «هر کس مرا زیارت کند، سه جا در روز قیامت سراغش مى روم و از هراس آن روز مى رهانم: هنگام دادن نامه اعمال، وقت گذشتن از پل صراط و لحظه سنجش اعمال».[۲۵]

آداب زیارت:

از جمله روایت‌هایى که احمد بن داوود نقل کرده، نامه اى است که استادش «محمد بن عبداللّه حمیرى» به حضرت صاحب الأمر عجل الله تعالى فرجه نوشت و در آن از حکم سجده بر قبر امامان علیهم‌السلام و کیفیت نماز در اطراف ضریح ایشان پرسید، که مضمون پاسخ امام علیه‌السلام از این قرار است:[۲۶] «...حدثنا محمد بن عبدالله الحمیرى قال: کتبت الى الفقیه علیه‌السلام اسأله عن الرجل یزور قبور الائمة علیه‌السلام هل یجوز له ان یسجد على القبر ام لا؟ و هل یجوز لمن صلى عند قبورهم ان یقوم وراءالقبر و یجعل القبر قبلة أو یقوم عند رأسه أو رجلیه؟ و هل یجوز ان یتقدم القبر و یصلى و یجعله خلفه أم لا؟ فاجاب علیه‌السلام ... اما السجود على القبر فلا یجوز فى نافلة ولافریضة ولازیارة، بل یضع خده الایمن على القبر، واما الصلاة فانها خلفه یجعله الامام، ولایجوز ان یصلى بین یدیه لان الامام لایتقدم، و یصلى عن یمینه و شماله». «سجده بر قبر در هیچ یک از نمازهاى واجب، نافله و زیارت جایز نیست، بلکه گونه راست را بر قبر نهد و اما نماز در پشت ضریح به منزله نماز در پشت امام جماعت است. همان گونه که نمازگزار در نماز جماعت نباید جلوتر از امام بایستد، در نماز اطراف ضریح نیز نباید جلوتر از قبر نماز بگزارد، بلکه در طرف چپ قبر یا راست آن نماز بخواند».[۲۷]

آداب نماز:

احمد بن داوود قمى - با چند واسطه - از امام صادق علیه‌السلام سخنى را در زمینه مکان و لباس نمازگزار نقل کرده است: «...عن ابى عبدالله علیه‌السلام قال: لاتصلّ فى بیت فیه خمر ولا مسکر، لأن الملائکة لاتدخله، ولاتصل فى ثوب قد اصابه خمر او مسکر حتى تغسل». «در خانه اى که شراب یا مسکرات هست، نماز مخوان؛ زیرا فرشتگان وارد آن خانه نمى شوند و در لباسى که آلوده به شراب و مسکر است، نماز مگزار مگر آن که بشویى».[۲۸]

دعا وقت غسل میت:

امام باقر علیه‌السلام در آداب خواندن دعا در وقت غسل دادن میت مسلمان فرموده است: «مؤمنى که بدن میت مؤمن را غسل مى دهد، چنانچه این دعا را بخواند: اللهم هذا بدن عبدک المؤمن و قد اخرجت روحه منه و فرّقت بینهما فعفوک عفوک؛ خداوند گناهان یک سالش را - بجز کبائر - مى بخشد».[۲۹]

تلقین میت:

امام صادق علیه‌السلام در باره تلقین میت رهنمودى دارند که مضمونش از این قرار است: «راوى مى گوید: شنیدم حضرت صادق علیه‌السلام مى فرمود: چرا شما بستگان میت منکر و نکیر را از مرده خود بازنمى دارید؟ عرض کردم: چکار کنیم؟ حضرت پاسخ داد: وقتى که میت در قبر گذاشته شد، نزدیک ترین کس به او پیشش بماند، دهانش را نزد مرده نهد و با صداى بلند بخواند: «یا فلان بن فلان (أو فلانة بنت فلان) هل انت على العهد الذى فارقتنا علیه من شهادة ان لا اله الا اللّه وحده لاشریک له و ان محمدا عبده و رسوله سید النبیین و ان علیا امیرالمؤمنین و سید الوصیین و ان ما جاء به محمد حق و ان الموت حق والبعث حق و ان اللّه تعالى یبعث من فى القبور». امام علیه‌السلام فرمود: پس از این، منکر به نکیر مى گوید: (این شخص) ما را از این میت بازگرداند زیرا میت سخن و حجت خود را از دهان وى فهمید و گرفت».[۳۰]

نیاز شیعه به چهار چیز:

امام کاظم علیه‌السلام فرمود: «شیعه، از چهار چیز بى‌نیاز نیست: سجاده اى که بر آن نماز گزارد، انگشترى که به انگشت کند، مسواکى که به وسیله آن مسواک بزند، و تسبیح سى و سه دانه اى از خاک قبر ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام که هرگاه آن را بگرداند و با آن ذکر خدا بگوید به عدد هر دانه، چهل حسنه پاداش دارد و اگر بیهوده بچرخاند و یا بازى کند، بیست حسنه برایش نوشته مى شود».[۳۱]

پانویس

  1. رجال نجاشى، ص ۹۵، رقم ۲۳۵.
  2. همان، ص ۱۹۲، رقم ۵۱۴.
  3. همان.
  4. همان، ص ۹۵، رقم ۲۳۵.
  5. فرهنگ دهخدا، آل عباس، ج ۱، ص ۱۴۴.
  6. رجال نجاشى، ص ۱۹۲، رقم ۵۱۴ و فرهنگ دهخدا، ج ۱۳، ص ۱۸۷۹۵.
  7. رجال نجاشى، ص ۲۶۱، رقم ۶۸۴.
  8. همان.
  9. همان، ص ۳۷۲، رقم ۱۰۱۹.
  10. معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۱۱۰ و ۱۱۴، رقم ۵۵۵ و ۵۵۹.
  11. معجم الثقات، ص ۱۰۱، رقم ۶۷۶ به نقل از اقبال الأعمال ابن طاووس، ص ۷۱۰.
  12. رجال نجاشى، ص ۳۸۴، رقم ۱۰۴۵.
  13. الجامع فى الرجال، ج ۱، ص ۱۱۵.
  14. رجال نجاشى، ص ۹۵، رقم ۲۳۵.
  15. فهرست شیخ طوسى، ص ۲۹.
  16. رجال ابن داوود، ص ۲۷.
  17. فهرست شیخ طوسى، ص ۲۹ و رجال نجاشى، ص ۹۵، رقم ۲۳۵.
  18. فهرست شیخ طوسى، ص ۲۹.
  19. الذریعه، ج ۲۴، ص ۳۲۰، رقم ۱۶۶۰.
  20. رجال نجاشى، ص ۹۵، رقم ۲۳۵؛ فهرست شیخ طوسى، ص ۲۹؛ رجال ابن داوود، ص ۲۷.
  21. معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۱۱۰، رقم ۵۵۵.
  22. اصول کافى، ج ۱، ص ۳۷۷، ح ۴؛ بحارالأنوار، ج ۲، ص ۱۰۵، ح ۶۸، با اختلاف سند.
  23. تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۷۸، ح ۳.
  24. همان، ج ۶، ص ۸۲، ح ۴.
  25. همان، ج ۶، ص ۸۵، ح ۵.
  26. این مضمون از بیان مرحوم علامه مجلسى ذیل روایت مزبور اقتباس شده است. ر.ک: بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۳۱۵، ح ۷.
  27. تهذیب الاحکام، ج ۲، ص ۲۲۸، ح ۱۰۶.
  28. همان، ج ۱، ص ۲۷۸، ح ۱۰۴.
  29. همان، ج ۱، ص ۳۰۳، ح ۵۲.
  30. همان، ص ۳۲۱، ح ۱۳.
  31. همان، ج ۶، ص ۷۵، ح ۱۶.

منابع