منابع و پی نوشتهای متوسط
شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوالبختری (وهب بن وهب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(پروژه2: سنجش کیفی)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
{{مدخل دائرة المعارف|[[فرهنگ معارف و معاریف]]}}
+
'''«وهْب بن وهْب ابوالبَختَری»''' (م، ۲۰۰ ق)، مورخ و محدث قرن دوم هجری و از اصحاب [[امام جعفر صادق|امام صادق]] (علیه‌السلام) بشمار می‌رود. وی همچنین از دولتمردان و قضات صاحب نفوذ دستگاه [[هارون الرشید|هارون عباسی]] بوده است. برخی از علمای [[رجال]]، ابوالبختری را از راویان غیر موثق و ضعیف برشمرده‌اند. «صفات النبى (ص)» و «مولد امیرالمؤمنین على (ع)» از تألیفات اوست.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = وهْب بن وهْب ابوالبَختَری
 +
||تصویر=
 +
||زادروز =  ۱۲۰ قمری
 +
|زادگاه = [[مدینه]]
 +
|وفات =  ۲۰۰ قمری
 +
|مدفن = [[بغداد]]
 +
|اساتید = محمد بن اسحاق، [[مالکی|مالک بن انس]]، هشام بن عروه، ابن جریج، ثور بن یزید،...
 +
|شاگردان = [[محمد بن ادریس شافعی]]، قاسم بن سعید بن مسیب، رجاء بن سهل صنعانی، [[محمد بن خالد برقی]]، ابراهیم بن هاشم کوفی،...
 +
|آثار = صفات النبى (ص)، مولد امیرالمؤمنین على (ع)، الولایة و الرایات،...
 +
}}
 +
==زندگی‌نامه==
  
وهب بن وهب بن كبير بن عبدالله بن زمعه قرشى (200 ق/816 م) دولتمرد، قاضى، مورخ و محدث.
+
«اَبوالْبَخْتَری وهْب بن وهْب کبیر بن عبدالله بن زمعۀ قرشی»، براساس قراینی، در فاصلۀ ۱۲۰-۱۳۰ قمری در [[مدینه]] متولد شد. نسب او به شاخۀ اسد از [[قریش]] می‌رسد و جد دوم او عبدالله از اصحاب [[پیامبر]] (ص) بود.<ref>ابن عبدالبر، ۲ / ۳۰۷- ۳۰۸.</ref> مادر ابوالبختری عبدة دختر علی بن یزید بن رُکانۀ هاشمی بود که گفته شده چندی در حِبالۀ [[ازدواج|نکاح]] [[امام صادق]] (ع) بوده است.<ref>رجال نجاشی، ۴۳۰؛ طوسی، الفهرست، ۱۰۵.</ref>
  
==زندگی نامه==
+
وهب ابوالبختری در [[مدینه]] به تحصیل و فراگیری علوم [[حدیث]] و [[فقه]] پرداخت. [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] و [[شیخ طوسی]] او را از اصحاب [[امام جعفر صادق]] (ع) شمرده‌اند.<ref>رجال طوسی، ۳۲۷.</ref> به گفته [[ابن داوود حلی]] وی صحبت [[امام باقر]] (ع) را نیز درک کرده، ولی باتوجه به وفات آن امام در ۱۱۴ ق. این سخن پذیرفتنی نیست.
  
مادرش عبده دختر على بن يزيد ركانه هاشمى بود كه گفته شده چندى در حباله نكاح [[امام صادق]] علیه السلام بوده است. وى از مردم [[مدينه]] بوده و در اين شهر به تحصيل [[حديث]] و [[فقه]] پرداخته. احاديث بسيارى از امام صادق علیه السلام روايت كرده، مرحوم نجاشى و مرحوم [[شيخ طوسى]] او را از اصحاب آن حضرت شمرده اند.
+
در یکی از سفرهای [[هارون الرشید|هارون‌الرشید]] به [[مدینه]] - احتمالاً در ۱۷۴ ق -، که فقیهان برجستۀ مدینه او را از بالا رفتن بر منبر [[پیامبر]] (ص) باز داشتند، ابوالبختری با جعل حدیثی این امکان را برای او فراهم ساخت.<ref>خطیب، تاریخ بغداد، ۱۳ / ۴۵۲.</ref>
  
در يكى از سفرهاى هارون الرشيد به [[مدينه]] كه فقهاء برجسته اين شهر وى را از بالا رفتن به منبر پيامبر صلی الله علیه و آله بازداشتند، ابوالبخترى با جعل حديثى اين امكان را براى او فراهم ساخت. وى در حوالى سال 174 هـ.ق مدينه را به قصد [[بغداد]] ترك گفت و در مسير خود مدتى در [[كوفه]] اقامت گزيد و به روايت [[حديث]] پرداخت.
+
ابوالبختری در حوالی همان سال مدینه را به قصد [[بغداد]] ترک گفت و در مسیر خود مدتی در [[کوفه]] اقامت گزید و به روایت [[حدیث]] پرداخت.<ref>ابن عدی، ۷ / ۲۵۲۷.</ref> آشنایی پیشین هارون با ابوالبختری و احتمالاً [[سعایت]] او از یحیی بن عبدالله علوی نزد هارون، اسباب نزدیکی او را به هارون فراهم ساخت و ازاین‌رو به منصب قضای «عسکر مهدی» واقع در بخش شرقی بغداد گمارده شد.<ref>ابن سعد، همانجا؛ وکیع، ۳ / ۳۲۶.</ref> وی در دسیسۀ دستگیری یحیی بن عبدالله علوی شرکت فعالانه داشت و بدین منظور همراه فضل برمکی به ری رفت. او در ۱۷۶ ق. ظاهراً آنگاه که قاضی القضاه ابویوسف در بغداد حضور نداشت، در مجلس محاکمۀ یحیی به عنوان یکی از قضات شرکت کرد و همو بود که با طرح شبهات، حکم به محکومیت یحیی نموده، اسباب رضایت هارون را فراهم آورد.<ref>طبری، ۶ / ۴۵۴؛ ابوالفرج، ۳۱۸- ۳۱۹.</ref> گویا همین حکم موجب ترقی او در مسند قضا گردیده است.  
  
وى در دسيسه دستگيرى يحيى بن عبدالله علوى شركت فعالانه داشت و بدين منظور همراه فضل برمكى به رى رفت. ظاهرا آنگاه كه قاضى القضاة ابويوسف در بغداد حضور نداشت، در مجلس محاكمه يحيى به عنوان يكى از قضاة شركت كرد و با طرح شبهات، حكم به محكوميت يحيى نموده. اسباب رضايت هارون را فراهم ساخت و شايد همين امر باعث شد كه هارون وى را به منصب قضاء «عسكر مهدى» واقع در بخش شرقى بغداد بگمارد. وى در دربار هارون صاحب نفوذ بود و پس از درگذشت ابويوسف وى به سمت قاضى القضاتى منصوب گرديد.
+
وی در ۱۸۰ ق. به دربار هارون، در مقرّ وی واقع در رقّه که تحت حفاظت شدید امنیتی بود، آمد و شد داشت و صاحب نفوذ بود. به تصریح برخی منابع، هارون پس از وفات ابویوسف در ۱۸۲ ق. ابوالبختری را به سمت قاضی القضاتی منصوب کرد<ref>خطیب، ۱۴ / ۲۴۳.</ref> و عزل و نصب قضات دیگر ولایات به او واگذار شد. وی همچنین در بعضی سفرهای هارون از جمله سفرهای وی در ۱۸۹ ق. به ری و در ۱۹۰ ق (یا ۱۸۷) به سر حدات روم همراه او بود. عزل ابوالبختری از مناصب خود در بغداد در ۱۹۲ ق. و اعزام او به عنوان والی، قاضی و امام به مدینه را باید تنزِل ارج او نزد هارون دانست.<ref>طبری، ۶ / ۵۲۹.</ref> او در زمان ولایت بر مدینه نیز مردی پرنفوذ بود و اقتدار او به مدینه منحصر نمی‌شد. نمونه‌ای از اعمال نفوذ او در مقامات [[شام]] در جمهرة نسب قریش آمده است.  
  
در سال 192 از منصب قضاء بغداد عزل و به عنوان والى، قاضى و امام به مدينه اعزام شد. در مدينه نيز مردى پرنفوذ بود وى تا وفات هارون و حتى در اوائل خلافت امين بر مسند خود باقى بود و در 194 امين وى را از ولايت و قضاء عزل كرد و به دنبال آن ابوالبخترى مدينه را ترك گفت و به بغداد بازگشت. در 195 مجددا وى را به قضاء منصوب كرد.
+
ابوالبختری تا وفات هارون و حتی در اوایل خلافت [[امین (خلیفه عباسی)|امین]] بر مسند خود باقی بود، ولی ظاهراً از نفوذ او در زمان امین کاسته شده بود و در ۱۹۴ ق. امین وی را از ولایت و [[قضاوت|قضا]] عزل کرد.<ref>طبری، ۷ / ۴۴، ۹۳-۹۴.</ref> و به دنبال آن ابوالبختری مدینه را ترک گفت و به بغداد بازگشت. به گزارش خلیفه،<ref>التاریخ، ۲ / ۷۵۹.</ref> امین در ۱۹۵ ق. مجدداً او را به قضا منصوب کرد، ولی حتی در صورت صحت این گزارش، ماندن او در این سمت دیری نپاییده است.  
  
ابوالبخترى در اواخر عمر خود چندى را در صيدا گذرانيده است. گرچه ابوالبخترى به عنوان فقيه، راوى سيره، محدث و نسب شناس شناخته مى شود ولى وثاقت او به شدت مورد ترديد رجاليان قرار گرفته است، ابن معين، احمد بن حنبل، ابن راهويه، ابوداوود، جوزجانى و دارقطنى او را كذاب و واضع دانسته اند. عثمان بن ابى شيبه او را دجال خوانده است. از رجاليان [[شيعه]] نيز ابن غضائرى، طوسى و نجاشى او را ضعيف و كذاب خوانده اند، فضل بن شاذان وى را از دروغگوترين مردم دانسته است. وى به سال 200 درگذشت.
+
ابوالبختری در اواخر عمر خود چندی را در صیدا ([[لبنان]]) گذرانیده است.<ref>ابن‌عساکر، ۱۲ / ۳۲۹.</ref> ابن‌سعد رفتن او به شام را پیش از آمدنش به بغداد دانسته است. ابوالبختری سرانجام به بغداد بازگشت و در سال ۲۰۰ ق. در آنجا وفات یافت.<ref>فهرست ابن ندیم، ۱۱۳؛ خطیب، ۱۳ / ۴۵۱.</ref>
  
==تالیفات==
+
== وضعیت علمی ==
 +
وهب ابوالبختری، به گفتۀ خود از [[مشایخ|مشایخی]] چون محمد بن اسحاق، [[مالکی|مالک بن انس]]، هشام بن عروه، ابن جریج و ثور بن یزید حدیث شنید. او احادیث بسیاری از [[امام جعفر صادق]] (ع) نیز روایت کرده است.
  
از آثار او: مولد اميرالمؤمنين على علیه السلام، الرايات يا الالوية، صفات النبى صلی الله علیه و آله را مى توان نام برد.
+
اگرچه ابوالبختری به عنوان یک [[فقیه]]، راوی سیره، [[محدث]] و نسب‌شناس شناخته می‌شود،<ref>طوسی، الفهرست، ۱۰۵.</ref> ولی وثاقت او به شدت مورد تردید رجالیان قرار گرفته است. ابن معین، [[احمد بن حنبل]]، ابن راهویه، [[ابو داوود سجستانی|ابو داوود]] و دارقطنی او را کذاب و واضع دانسته‌اند.<ref>ابن معین، ۳ / ۱۸۳، ۵۵۵؛ خطیب، ۱۳ / ۴۵۶.</ref> از رجالیان [[شیعه]] نیز [[ابن غضائری]]، [[شیخ طوسی]] و [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] او را ضعیف و کذاب خوانده‌اند؛<ref>طوسی، رجال، ۱۰۵، ۱۷۳؛ نجاشی، ۴۳۰.</ref> و [[فضل بن شاذان]] او را از دروغگوترین مردم دانسته است.<ref>طوسی، اختیار، ۳۰۹.</ref>
  
 +
با این وصف جمع کثیری را در شمار راویان ابوالبختری آورده‌اند، از جمله: [[محمد بن ادریس شافعی]]، قاسم بن سعید بن مسیب، رجاء بن سهل صنعانی، سندی بن محمد کوفی، [[محمد بن خالد برقی]]، ابراهیم بن هاشم کوفی و مسیب بن واضح.<ref>طوسی، الفهرست، ۱۷۳؛ خطیب، تاریخ، ۱۳ / ۴۵۱، ۴۵۳؛ ابن حجر، لسان المیزان، ۶ / ۲۳۳.</ref>
 +
 +
==آثار و تألیفات==
 +
 +
برخی از آثار وهب ابوالبختری عبارت است از:
 +
 +
# مولد امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)؛ این کتاب توسط [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]]، [[شیخ طوسی]] و [[خطیب بغدادی]] ذکر شده و مورد استفادۀ [[مسعودی]] و احتمالاً [[محمد بن علی کراجکی|کراجکی]] قرار گرفته است؛
 +
# کتابی مشتمل بر حدود ۱۰۰ [[حدیث]] به روایت ابوالبختری از [[امام صادق]] (علیه السلام) که ظاهراً به‌طور کامل توسط [[عبدالله بن جعفر حمیری|حمیری]] در «[[قرب الاسناد (کتاب)|قرب الاسناد]]» نقل شده است؛
 +
# الرّایات یا «الولایة و الرایات»؛ ابن ندیم و نجاشی آن را ذکر کرده‌اند و حسن قمی در «[[تاریخ قم (کتاب)|تاریخ قم]]» قطعاتی از آن را نقل کرده است؛
 +
# صفات النبی (صلی الله علیه وآله). ابن ندیم و نجاشی از آن یاد کرده‌اند. این کتاب ظاهراً مورد استفادۀ یعقوبی در «تاریخ» و [[شیخ صدوق|ابن بابویه]] در «[[الخصال (کتاب)|الخصال]]» قرار گرفته است.
 +
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 
==منابع==
 
==منابع==
سيد مصطفى حسينى دشتى، معارف و معاریف.
+
* [https://www.cgie.org.ir/fa/article/226204/%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%AE%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%8C-%D9%88%D9%87%D8%A8 "ابو البختری، وهب"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی].
 +
* [[فرهنگ معارف و معاریف (کتاب)|معارف و معاریف]]، سيد مصطفى حسينى دشتى.
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده
سطر ۳۵: سطر ۶۱:
 
|رده=دارد
 
|رده=دارد
 
}}
 
}}
 
+
[[رده:علمای قرن دوم]][[رده: اصحاب امام صادق علیه السلام]]
 
[[رده:راویان حدیث]]
 
[[رده:راویان حدیث]]
 
[[رده:راویان ضعیف]]
 
[[رده:راویان ضعیف]]
 +
[[رده:تاریخ نویسان]]

نسخهٔ ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۷

«وهْب بن وهْب ابوالبَختَری» (م، ۲۰۰ ق)، مورخ و محدث قرن دوم هجری و از اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) بشمار می‌رود. وی همچنین از دولتمردان و قضات صاحب نفوذ دستگاه هارون عباسی بوده است. برخی از علمای رجال، ابوالبختری را از راویان غیر موثق و ضعیف برشمرده‌اند. «صفات النبى (ص)» و «مولد امیرالمؤمنین على (ع)» از تألیفات اوست.

نام کامل وهْب بن وهْب ابوالبَختَری
زادروز ۱۲۰ قمری
زادگاه مدینه
وفات ۲۰۰ قمری
مدفن بغداد

Line.png

اساتید

محمد بن اسحاق، مالک بن انس، هشام بن عروه، ابن جریج، ثور بن یزید،...

شاگردان

محمد بن ادریس شافعی، قاسم بن سعید بن مسیب، رجاء بن سهل صنعانی، محمد بن خالد برقی، ابراهیم بن هاشم کوفی،...

آثار

صفات النبى (ص)، مولد امیرالمؤمنین على (ع)، الولایة و الرایات،...

زندگی‌نامه

«اَبوالْبَخْتَری وهْب بن وهْب کبیر بن عبدالله بن زمعۀ قرشی»، براساس قراینی، در فاصلۀ ۱۲۰-۱۳۰ قمری در مدینه متولد شد. نسب او به شاخۀ اسد از قریش می‌رسد و جد دوم او عبدالله از اصحاب پیامبر (ص) بود.[۱] مادر ابوالبختری عبدة دختر علی بن یزید بن رُکانۀ هاشمی بود که گفته شده چندی در حِبالۀ نکاح امام صادق (ع) بوده است.[۲]

وهب ابوالبختری در مدینه به تحصیل و فراگیری علوم حدیث و فقه پرداخت. نجاشی و شیخ طوسی او را از اصحاب امام جعفر صادق (ع) شمرده‌اند.[۳] به گفته ابن داوود حلی وی صحبت امام باقر (ع) را نیز درک کرده، ولی باتوجه به وفات آن امام در ۱۱۴ ق. این سخن پذیرفتنی نیست.

در یکی از سفرهای هارون‌الرشید به مدینه - احتمالاً در ۱۷۴ ق -، که فقیهان برجستۀ مدینه او را از بالا رفتن بر منبر پیامبر (ص) باز داشتند، ابوالبختری با جعل حدیثی این امکان را برای او فراهم ساخت.[۴]

ابوالبختری در حوالی همان سال مدینه را به قصد بغداد ترک گفت و در مسیر خود مدتی در کوفه اقامت گزید و به روایت حدیث پرداخت.[۵] آشنایی پیشین هارون با ابوالبختری و احتمالاً سعایت او از یحیی بن عبدالله علوی نزد هارون، اسباب نزدیکی او را به هارون فراهم ساخت و ازاین‌رو به منصب قضای «عسکر مهدی» واقع در بخش شرقی بغداد گمارده شد.[۶] وی در دسیسۀ دستگیری یحیی بن عبدالله علوی شرکت فعالانه داشت و بدین منظور همراه فضل برمکی به ری رفت. او در ۱۷۶ ق. ظاهراً آنگاه که قاضی القضاه ابویوسف در بغداد حضور نداشت، در مجلس محاکمۀ یحیی به عنوان یکی از قضات شرکت کرد و همو بود که با طرح شبهات، حکم به محکومیت یحیی نموده، اسباب رضایت هارون را فراهم آورد.[۷] گویا همین حکم موجب ترقی او در مسند قضا گردیده است.

وی در ۱۸۰ ق. به دربار هارون، در مقرّ وی واقع در رقّه که تحت حفاظت شدید امنیتی بود، آمد و شد داشت و صاحب نفوذ بود. به تصریح برخی منابع، هارون پس از وفات ابویوسف در ۱۸۲ ق. ابوالبختری را به سمت قاضی القضاتی منصوب کرد[۸] و عزل و نصب قضات دیگر ولایات به او واگذار شد. وی همچنین در بعضی سفرهای هارون از جمله سفرهای وی در ۱۸۹ ق. به ری و در ۱۹۰ ق (یا ۱۸۷) به سر حدات روم همراه او بود. عزل ابوالبختری از مناصب خود در بغداد در ۱۹۲ ق. و اعزام او به عنوان والی، قاضی و امام به مدینه را باید تنزِل ارج او نزد هارون دانست.[۹] او در زمان ولایت بر مدینه نیز مردی پرنفوذ بود و اقتدار او به مدینه منحصر نمی‌شد. نمونه‌ای از اعمال نفوذ او در مقامات شام در جمهرة نسب قریش آمده است.

ابوالبختری تا وفات هارون و حتی در اوایل خلافت امین بر مسند خود باقی بود، ولی ظاهراً از نفوذ او در زمان امین کاسته شده بود و در ۱۹۴ ق. امین وی را از ولایت و قضا عزل کرد.[۱۰] و به دنبال آن ابوالبختری مدینه را ترک گفت و به بغداد بازگشت. به گزارش خلیفه،[۱۱] امین در ۱۹۵ ق. مجدداً او را به قضا منصوب کرد، ولی حتی در صورت صحت این گزارش، ماندن او در این سمت دیری نپاییده است.

ابوالبختری در اواخر عمر خود چندی را در صیدا (لبنان) گذرانیده است.[۱۲] ابن‌سعد رفتن او به شام را پیش از آمدنش به بغداد دانسته است. ابوالبختری سرانجام به بغداد بازگشت و در سال ۲۰۰ ق. در آنجا وفات یافت.[۱۳]

وضعیت علمی

وهب ابوالبختری، به گفتۀ خود از مشایخی چون محمد بن اسحاق، مالک بن انس، هشام بن عروه، ابن جریج و ثور بن یزید حدیث شنید. او احادیث بسیاری از امام جعفر صادق (ع) نیز روایت کرده است.

اگرچه ابوالبختری به عنوان یک فقیه، راوی سیره، محدث و نسب‌شناس شناخته می‌شود،[۱۴] ولی وثاقت او به شدت مورد تردید رجالیان قرار گرفته است. ابن معین، احمد بن حنبل، ابن راهویه، ابو داوود و دارقطنی او را کذاب و واضع دانسته‌اند.[۱۵] از رجالیان شیعه نیز ابن غضائری، شیخ طوسی و نجاشی او را ضعیف و کذاب خوانده‌اند؛[۱۶] و فضل بن شاذان او را از دروغگوترین مردم دانسته است.[۱۷]

با این وصف جمع کثیری را در شمار راویان ابوالبختری آورده‌اند، از جمله: محمد بن ادریس شافعی، قاسم بن سعید بن مسیب، رجاء بن سهل صنعانی، سندی بن محمد کوفی، محمد بن خالد برقی، ابراهیم بن هاشم کوفی و مسیب بن واضح.[۱۸]

آثار و تألیفات

برخی از آثار وهب ابوالبختری عبارت است از:

  1. مولد امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)؛ این کتاب توسط نجاشی، شیخ طوسی و خطیب بغدادی ذکر شده و مورد استفادۀ مسعودی و احتمالاً کراجکی قرار گرفته است؛
  2. کتابی مشتمل بر حدود ۱۰۰ حدیث به روایت ابوالبختری از امام صادق (علیه السلام) که ظاهراً به‌طور کامل توسط حمیری در «قرب الاسناد» نقل شده است؛
  3. الرّایات یا «الولایة و الرایات»؛ ابن ندیم و نجاشی آن را ذکر کرده‌اند و حسن قمی در «تاریخ قم» قطعاتی از آن را نقل کرده است؛
  4. صفات النبی (صلی الله علیه وآله). ابن ندیم و نجاشی از آن یاد کرده‌اند. این کتاب ظاهراً مورد استفادۀ یعقوبی در «تاریخ» و ابن بابویه در «الخصال» قرار گرفته است.

پانویس

  1. ابن عبدالبر، ۲ / ۳۰۷- ۳۰۸.
  2. رجال نجاشی، ۴۳۰؛ طوسی، الفهرست، ۱۰۵.
  3. رجال طوسی، ۳۲۷.
  4. خطیب، تاریخ بغداد، ۱۳ / ۴۵۲.
  5. ابن عدی، ۷ / ۲۵۲۷.
  6. ابن سعد، همانجا؛ وکیع، ۳ / ۳۲۶.
  7. طبری، ۶ / ۴۵۴؛ ابوالفرج، ۳۱۸- ۳۱۹.
  8. خطیب، ۱۴ / ۲۴۳.
  9. طبری، ۶ / ۵۲۹.
  10. طبری، ۷ / ۴۴، ۹۳-۹۴.
  11. التاریخ، ۲ / ۷۵۹.
  12. ابن‌عساکر، ۱۲ / ۳۲۹.
  13. فهرست ابن ندیم، ۱۱۳؛ خطیب، ۱۳ / ۴۵۱.
  14. طوسی، الفهرست، ۱۰۵.
  15. ابن معین، ۳ / ۱۸۳، ۵۵۵؛ خطیب، ۱۳ / ۴۵۶.
  16. طوسی، رجال، ۱۰۵، ۱۷۳؛ نجاشی، ۴۳۰.
  17. طوسی، اختیار، ۳۰۹.
  18. طوسی، الفهرست، ۱۷۳؛ خطیب، تاریخ، ۱۳ / ۴۵۱، ۴۵۳؛ ابن حجر، لسان المیزان، ۶ / ۲۳۳.

منابع