ابن ابی لیلی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | {{منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | '''«عبدالرحمن بن ابیلیلی»''' | + | '''«عبدالرحمن بن ابیلیلی»''' از [[شیعه|شیعیان]] و یاران [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیهالسلام بود و در تمام جنگها در کنار امام شرکت نمود. او همچنین از فقها و محدثین موثق [[تابعین|تابعی]] در شهر [[کوفه]] به شمار میرود که اشخاص زیادی از طریق وی روایت کردهاند. ابن ابیلیلی در سال ۸۳ هجری در جنگی علیه [[حجاج بن یوسف|حجاج ثقفی]] با سپاه عبدالرحمن بن محمد بن اشعث همراه شد و سرانجام به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید. |
− | |||
==ولادت و خاندان== | ==ولادت و خاندان== | ||
− | عبدالرحمن بن ابیلیلی [[کنیه| | + | عبدالرحمن بن ابیلیلی [[کنیه|مکنّی]] به ابوعیسی در [[کوفه]] سکونت داشت. تاریخ دقیق ولادت عبدالرحمن در منابع ثبت نشده است؛ اما با شواهد تاریخی موجود میتوان گفت که وی در دهه دوم هجری و در عهد [[عمر بن خطاب]] به دنیا آمده است.<ref>عسقلانی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج۴، ص۲۹۹.</ref> البته در کتاب [[المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم (کتاب)|المنتظم]] آمده است که وی شش سال پیش از مرگ عمر به دنیا آمده است.<ref>ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم والملوک، ج۶، ص۲۵۲.</ref> |
− | نام پدر او را به اختلاف داود بن بلال<ref>ابن اثیر، أسدالغابة، | + | نام پدر او را به اختلاف داود بن بلال<ref>ابن اثیر، أسدالغابة، ج۲، ص۶.</ref> یا یسار بن نمیر ذکر کرده اند. با این وصف پدر عبدالرحمن به [[کنیه|کنیهاش]] یعنی «ابو لیلی»، معروف بود.<ref>همان، ج۴، ص۱۵۸۱.</ref> به همین سبب عبدالرحمن نیز به ابن ابیلیلی مشهور گشته است. ابو لیلی از [[صحابی|صحابه]] [[پیامبر]] صلی الله علیه و آله و از راویان [[حدیث]] بود که عبدالرحمن نیز روایات زیادی از پدرش نقل کرده است. ابو لیلی در جنگهای [[غزوه احد|احد]] و آنچه بعد از آن اتفاق افتاد، شرکت داشت و در زمان [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام، وی به همراه پسرش عبدالرحمن در نبرد امام با دشمنانش حضور داشته و در رکاب امام به نبرد پرداخته است و در نهایت در [[جنگ صفین]] به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.<ref>ابن اثیر، پیشین، ج۵، ص۲۶۹.</ref> |
− | ام لیلی انصاری دختر رواحه، نام مادر عبدالرحمن است که | + | همچنین ام لیلی انصاری دختر رواحه، نام مادر عبدالرحمن است که مانند همسر و فرزندش از راویان حدیث بود.<ref>همان، ج۶، ص۳۸۹.</ref> |
− | عبدالرحمن چند فرزند داشت؛ اما معروفترین آنها محمد بن عبدالرحمن بوده است. او از فقیهان بزرگ و از اصحاب رأی روزگار خود | + | عبدالرحمن چند فرزند داشت؛ اما معروفترین آنها محمد بن عبدالرحمن بوده است. او از فقیهان بزرگ و از اصحاب رأی روزگار خود و مدتی نیز قاضی کوفه از سوی [[بنیامیه]] بود. محمد برخلاف پدرش، [[سنی]] مذهب بود، البته ثقه هم بود.<ref>شمس الدین ذهبی، میزان الاعتدال، ج۳، ص۶۱۳.</ref> برخی او را از حشویه میدانستند.<ref>نوبختی، فرق الشیعة، ص۷؛ اشعری قمی، المقالات والفرق، ص۶.</ref> |
− | == ارادت به امیرالمؤمنین == | + | ==ارادت به امیرالمؤمنین== |
− | + | مورخان، ابن ابیلیلی را از [[شیعه|شیعیان]] و ارادتمندان به امیرالمؤمنین [[امام علی]] علیه السلام نام میبرند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، پیشین، ج۵، ص۵۹۷.</ref> وی در برخی مجامع به دفاع از امام علی علیه السلام و بیان اولویت او بر دیگران میپرداخت. ابنسعد در این باره از قول او مینویسد: «... آیا برای علی همین شرف بسنده نیست که پسرعموی [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله و داماد آن حضرت؛ یعنی همسر دخترش و پدر [[امام حسن علیه السلام|حسن]] و [[امام حسین علیه السلام|حسین]] است؟».<ref>ابن سعد، طبقات، ج۶، ص۱۶۸.</ref> | |
− | + | او درباره فضیلت [[امام علی]] علیه السلام می گوید: درباره علی علیه السلام هشتاد [[آیه]] برگزیده در کتاب خدا نازل شده که هیچ کس از این امت در آن با او شریک نیستند.<ref>حاکم حسکانی، سیمای امام علی علیه السلام در قرآن، ترجمه یعقوب جعفری، ص۲۶.</ref> | |
− | + | میتوان عبدالرحمن را از شاگردان امام علی علیه السلام دانست، چرا که وی [[قرآن]] را از امام علیه السلام فراگرفت.<ref>ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج۹، ص۵۲.</ref> در کارهای دیگر همچون [[قضاوت]] نیز از شیوه امام علی علیه السلام استفاده میکرد. چنانکه زمانی که [[حجاج بن یوسف|حجاج بن یوسف ثقفی]] به [[کوفه]] آمد، قصد داشت که ابن ابیلیلی را به منصب قضاوت کوفه بگمارد. اما حوشب به حجاج گفت که اگر میخواهی که [[امام علی علیه السلام|علی بن ابیطالب]] علیه السلام را به قضاوت بگماری، این کار را انجام بده.<ref>ابن سعد، پیشین، ج۶، ص۱۶۸.</ref> او ارادت زیادی به امام داشت و حتی زمانی که حجاج او را تازیانه زد تا به امام ناسزا بگوید، با وجود این که تمام شانههایش از ضربههای شلاق سیاه شده بود؛ اما به امام ناسزا نگفت و از او تبری نجست.<ref>علامه امینی، پیشین، ج۳، ص۱۷۰.</ref> | |
− | + | ==مقام علمی== | |
− | + | عبدالرحمن بن ابی لیلی از [[تابعین]] به شمار میرود که بیش از صد و بیست [[صحابی]] را درک نموده است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۶۶.</ref> و اشخاص زیادی از طریق وی روایت کردهاند. بسیاری همچون [[محمد بن مسلم بخاری|بخاری]] و [[مسلم بن حجاج نیشابوری|مسلم]] و غیر این دو به اتفاق قائل به تابعی بودن وی بودند و از وی روایت نقل کردهاند.<ref>العسقلانی، پیشین، ج۳، ص۲۳۷.</ref> با این حساب برخی همچون ابن برقی، وی را از صحابه [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله دانستند و قائلند که وی در [[جنگ احد]] شرکت داشته و پیامبر صلی الله علیه و آله را نیز درک کرده است. اما ظاهراً نام وی با پدرش برای این مورخین مشتبه شده و در ذکر نام وی اشتباه کردهاند.<ref>همان، ج۴، ص۲۹۹.</ref> | |
− | + | نکته جالب توجه در مورد وی این است که عبدالرحمن از تابعین به جز عبدالرحمن بن بزی روایت نقل نکرد و به جز این مورد، تمام روایاتش را از صحابه ذکر نموده است.<ref>همان، ج۴، ص۲۴۰.</ref> او از [[امام علی]] علیه السلام و [[عبدالله بن مسعود]] و [[ابی بن کعب|ابیّ بن کعب]] و [[سهل بن حنیف]] و [[حذیفة بن یمان|حذیفة]] و [[براء بن عازب]] و [[ابوذر]] و [[ابودرداء انصاری|ابوالدرداء]] و [[ابوسعید خدری]] و [[قیس بن سعد]] و [[زید بن ارقم]] و نیز از پدر خود روایت نقل کرده است.<ref>ابن سعد، پیشین، ج۶، ص۱۶۶.</ref> و اشخاصی همچون مجاهد، ثابت بنانی، [[اعمش]] و غیر آنان از او روایت نقل کردهاند.<ref>ابن جوزی، پیشین، ج۶، ص۲۵۲.</ref> | |
− | + | او در مسائل [[فقه|فقهی]] و علم [[احکام]] صاحب نظر بود و در [[حدیث]] نیز شهرت بسیاری داشت. وی قائل بود که گفتگو کردن و به یادآوردن حدیث، زنده کردن آن است. عبدالله بن شدّاد نیز به او میگفت: آری همین گونه است، خدایت رحمت کند چه بسیار حدیث را که مرده بود (فراموش شده بود) و تو آن را در سینه من زنده کردی.<ref>ابن سعد، پیشین ج۶، ص۱۶۸.</ref> | |
− | + | مقام علمی او به اندازهای بود که یاران [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله گرد او جمع شده و او برایشان حدیث میگفت و همگی ساکت نشسته و گوش فرامیدادند.<ref>علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، تهران، بنیاد بعثت، ج۳، ص۱۷۱.</ref> | |
− | + | ابن ابیلیلی از مشایخ و فقها زمان خود<ref>طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۶، ص۳۵۷.</ref> و از پیشوایان و موثقین تابعین به شمار میرود. نام او در بسیاری از کتب [[علم رجال|رجالی]] و تاریخی مورد ستایش قرار گرفته و ثقه لحاظ گردیده است.<ref>علامه امینی، پیشین، ج۱، ص۱۲۱.</ref> وی فردی مومن و با [[تقوا|تقوی]] بود. ثابت بنانی درباره او میآورد که عبدالرحمن بن ابیلیلی چون نماز صبح را میگزارد، قرآن را میگشود و تا برآمدن آفتاب [[تلاوت قرآن|تلاوت]] میکرد. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | ابن ابیلیلی از مشایخ و فقها زمان خود<ref>طبری، | ||
==عملکرد سیاسی و اجتماعی== | ==عملکرد سیاسی و اجتماعی== | ||
− | ابن ابیلیلی در دوران [[عمر بن خطاب|عمر خطاب]] در [[مدینه]] زندگی میکرد و برخی اوقات نزد عمر مینشست و از آن دوران مطالبی را نیز نقل کرده است.<ref>همان، | + | ابن ابیلیلی در دوران [[عمر بن خطاب|عمر خطاب]] در [[مدینه]] زندگی میکرد و برخی اوقات نزد عمر مینشست و از آن دوران مطالبی را نیز نقل کرده است.<ref>همان، ج۶، ص۵۵۷.</ref> در دوران [[عثمان]] و در جریان محاصره خانه و قتل عثمان، ابن ابیلیلی شاهد ماجرا بود. وی درباره عملکرد [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] در آن روز میگوید: «به خدا سوگند هنگامی که عثمان در محاصره بود، طلحه را دیدم که بر اسبی سیاه سوار است و نیزه بدست دور خانه عثمان جست و خیز میکرد و گویی هم اکنون سپیدی جامهاش را از زیر زره میبینم».<ref>شیخ مفید، نبرد جمل، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ص۸۴.</ref> |
− | |||
− | وی درباره عملکرد [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] در آن روز میگوید: «به خدا سوگند هنگامی که عثمان در محاصره بود، طلحه را دیدم که بر اسبی سیاه سوار است و نیزه بدست دور خانه عثمان جست و خیز میکرد و گویی هم اکنون سپیدی جامهاش را از زیر زره میبینم».<ref>شیخ مفید، نبرد جمل، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، | ||
− | |||
− | |||
− | + | وی در نبرد [[امام علی]] علیه السلام با اهل [[جنگ جمل|جمل]]، امام را همراهی کرد و با ایشان به سوی [[بصره]] رفت. طبری نیز ماجرای نامه امام به کوفیان را برای جنگ با اهل جمل از زبان عبدالرحمن بن ابیلیلی نقل نموده است.<ref>طبری، پیشین، ج۴، ص۴۷۷.</ref> به گفته ابن ابیلیلی، امام علی علیه السلام به همراه هفتصد تن از یارانش در ۲۹ [[ماه ربیع الثانی|ربیعالثانی]] سال ۳۶ هجری [[مدینه]] را به سمت بصره ترک نمود.<ref>ویلفرد مادلونگ، جانشینی محمد، ترجمه نمائی، ص۲۲۸.</ref> | |
− | در پیکار [[صفین]]، از جمله کسانی بود که از [[معاویه]] بدگویی میکرد که منجر به نامه نوشتن معاویه برای وی شد که در آن ضمن گلایه از او عذرخواهی کرد و از او خواست که دست از بدگویی وی بکشد.<ref> | + | او در پیکار [[صفین]]، از جمله کسانی بود که از [[معاویه]] بدگویی میکرد که منجر به نامه نوشتن معاویه برای وی شد که در آن ضمن گلایه از او عذرخواهی کرد و از او خواست که دست از بدگویی وی بکشد.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۴۴۸.</ref> برخی از رویدادهای صفین در منابع تاریخی، از او روایت شده است. |
− | او | + | او از مخالفان جریان [[حکمیت]] بود. این مسئله از جریانی که با [[ابوموسی اشعری]] نقل میکند، مشخص میشود. او آورده است: ابوموسی به من گفت: حبیبم پیامبر صلی الله علیه و آله به من فرمود: «دو تن از [[بنی اسرائیل]] در اینجا حکم ظالمانه صادر کردند و دو نفر از امّت من نیز در اینجا حکم ظالمانه صادر خواهند کرد. چند روزی بیش نگذشت که از ابوموسی و [[عمرو بن عاص]] در آنجا آن چنان حکمی که در تاریخ به ثبت رسیده، صادر شد».<ref>محمد شراب، المعالم الاثیره فی السنة والسیره، ص۱۶۴.</ref> |
در منابع چیزی از عبدالرحمن بعد از [[شهادت امام علی علیه السلام|شهادت امام علی]] علیه السلام تا دوران [[حجاج بن یوسف|حجاج ثقفی]] ذکر نشده است، که نشان از آن دارد که وی در این دوره خانهنشین بود و در مسائل مملکتی شرکت نداشت. | در منابع چیزی از عبدالرحمن بعد از [[شهادت امام علی علیه السلام|شهادت امام علی]] علیه السلام تا دوران [[حجاج بن یوسف|حجاج ثقفی]] ذکر نشده است، که نشان از آن دارد که وی در این دوره خانهنشین بود و در مسائل مملکتی شرکت نداشت. | ||
− | در دوران [[عبدالملک بن مروان|عبدالملک]] و حکومت حجاج بن یوسف بر [[عراق]]، عبدالرحمن مورد توجه حجاج قرار گرفت و به سبب فقاهت و بار علمی بالای وی، حجاج قصد داشت وی را بر مسند قضاوت [[کوفه]] قرار دهد که با مخالفت و نظر یارانش از تصمیمش منصرف شد. | + | در دوران [[عبدالملک بن مروان|عبدالملک]] و حکومت حجاج بن یوسف بر [[عراق]]، عبدالرحمن مورد توجه حجاج قرار گرفت و به سبب فقاهت و بار علمی بالای وی، حجاج قصد داشت وی را بر مسند قضاوت [[کوفه]] قرار دهد که با مخالفت و نظر یارانش از تصمیمش منصرف شد. و چنانکه گفته شد، بعد از مدتی عبدالرحمن مورد خشم حجاج قرار گرفت، لذا بر او شلاق زدند و در جلوی در [[مسجد]] او را آورد و در این حال حجاج از ابن ابی لیلی خواسته بود که [[علی بن ابیطالب]] و [[عبدالله بن زبیر]] و [[مختار ثقفی|مختار بن ابوعبید]] را [[لعن|لعنت]] کن. عبدالرحمن گفت: «خدای دروغگویان را لعنت فرماید و سپس، علی بن ابیطالب و عبدالله بن زبیر و مختار بن ابوعبید را به صورت مرفوع (و نه منصوب) تلفظ کرد. با این کار هم از دست حجاج نجات یافت و هم به امام ناسزا نگفت».<ref>ابن سعد، پیشین، ج۶، ص۱۶۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، پیشین، ج۷، ص۳۸۲.</ref> |
− | |||
− | بعد از مدتی عبدالرحمن مورد خشم حجاج قرار | ||
− | |||
− | عبدالرحمن گفت: «خدای دروغگویان را لعنت فرماید و سپس، علی بن ابیطالب و عبدالله بن زبیر و مختار بن ابوعبید را به صورت مرفوع تلفظ کرد. با این کار هم از دست حجاج نجات یافت و هم به امام ناسزا نگفت».<ref>ابن سعد، پیشین، | ||
− | |||
==شهادت== | ==شهادت== | ||
عبدالرحمن بن ابیلیلی از طرفی مورد خشم و غضب حجاج قرار گرفته بود و از سویی با حکومت [[امویان]] مخالف بود، لذا وارد سپاه عبدالرحمن بن [[محمد بن اشعث]] شد و به همراه او بر علیه حجاج دست به شورش زد. در این جنگ که به [[جنگ دیر جماجم|دیر جماجم]] معروف است، اشخاص معروف دیگری همچون [[سعید بن جبیر]]، ابوالبختری طائی و [[کمیل بن زیاد نخعی|کمیل بن زیاد]] نیز حضور داشتند. | عبدالرحمن بن ابیلیلی از طرفی مورد خشم و غضب حجاج قرار گرفته بود و از سویی با حکومت [[امویان]] مخالف بود، لذا وارد سپاه عبدالرحمن بن [[محمد بن اشعث]] شد و به همراه او بر علیه حجاج دست به شورش زد. در این جنگ که به [[جنگ دیر جماجم|دیر جماجم]] معروف است، اشخاص معروف دیگری همچون [[سعید بن جبیر]]، ابوالبختری طائی و [[کمیل بن زیاد نخعی|کمیل بن زیاد]] نیز حضور داشتند. | ||
− | در این جنگ بعد از مدتی که از نبرد گذشت، سپاه اموی بر آنان برتری یافت که منجر به فرار سپاه ابن اشعث شد که عبدالرحمن با سخنانش و نقل ماجرایی از [[امام علی]] علیه السلام، مانع فرار آنان شد و باعث پایداری آنان در این جنگ شد.<ref>طبری، پیشین، | + | در این جنگ بعد از مدتی که از نبرد گذشت، سپاه اموی بر آنان برتری یافت که منجر به فرار سپاه ابن اشعث شد که عبدالرحمن بن ابیلیلی با سخنانش و نقل ماجرایی از [[امام علی]] علیه السلام، مانع فرار آنان شد و باعث پایداری آنان در این جنگ شد.<ref>طبری، پیشین، ج۶، ص۳۵۷.</ref> اما سپاه عبدالرحمن نیمه شب مورد شبیه خون دشمن قرار گرفت و از هم پاشید و بسیاری در این جریان در دجیل غرق شده و بسیاری کشته شدند و عبدالرحمن بن ابیلیلی نیز در این جریان به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.<ref>ابن خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب والبربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر، ج۳، ص۶۳-۶۴.</ref> برخی قائلند که وی در میدان جنگ کشته شد و برخی نیز گفتند که وی در دجیل غرق شد و به این صورت به شهادت رسید.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، پیشین، ج۷، ص۳۸۳.</ref> در تاریخ دقیق شهادت وی نیز میان مورخین اختلاف است؛ برخی سال ۸۱ و برخی سال ۸۲،<ref>العسقلانی، پیشین، ج۵، ص۱۲.</ref> و [[محمد بن جریر طبری|طبری]] سال ۸۳ هجری را ذکر کرده است.<ref>طبری، پیشین، ج۶، ص۳۵۷.</ref> |
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | *[http://pajoohe.ir/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D8%A8%D9%86-%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C__a-47109.aspx "عبدالرحمن بن ابی لیلی"، دانشنامه پژوهه]، سید مرتضی میرتبار، تاریخ بازیابی: ۶ بهمن ۱۳۹۲. | |
− | * | ||
− | |||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=شده | |سنجش=شده | ||
سطر ۸۴: | سطر ۶۶: | ||
|رده=دارد | |رده=دارد | ||
}} | }} | ||
− | + | [[رده:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | |
[[رده:اصحاب امام علی علیه السلام]] | [[رده:اصحاب امام علی علیه السلام]] | ||
− | [[رده:راویان | + | [[رده:راویان حدیث]] |
[[رده:تابعین]] | [[رده:تابعین]] | ||
− |
نسخهٔ ۱۵ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۱
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
«عبدالرحمن بن ابیلیلی» از شیعیان و یاران امام علی علیهالسلام بود و در تمام جنگها در کنار امام شرکت نمود. او همچنین از فقها و محدثین موثق تابعی در شهر کوفه به شمار میرود که اشخاص زیادی از طریق وی روایت کردهاند. ابن ابیلیلی در سال ۸۳ هجری در جنگی علیه حجاج ثقفی با سپاه عبدالرحمن بن محمد بن اشعث همراه شد و سرانجام به شهادت رسید.
محتویات
ولادت و خاندان
عبدالرحمن بن ابیلیلی مکنّی به ابوعیسی در کوفه سکونت داشت. تاریخ دقیق ولادت عبدالرحمن در منابع ثبت نشده است؛ اما با شواهد تاریخی موجود میتوان گفت که وی در دهه دوم هجری و در عهد عمر بن خطاب به دنیا آمده است.[۱] البته در کتاب المنتظم آمده است که وی شش سال پیش از مرگ عمر به دنیا آمده است.[۲]
نام پدر او را به اختلاف داود بن بلال[۳] یا یسار بن نمیر ذکر کرده اند. با این وصف پدر عبدالرحمن به کنیهاش یعنی «ابو لیلی»، معروف بود.[۴] به همین سبب عبدالرحمن نیز به ابن ابیلیلی مشهور گشته است. ابو لیلی از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله و از راویان حدیث بود که عبدالرحمن نیز روایات زیادی از پدرش نقل کرده است. ابو لیلی در جنگهای احد و آنچه بعد از آن اتفاق افتاد، شرکت داشت و در زمان امام علی علیه السلام، وی به همراه پسرش عبدالرحمن در نبرد امام با دشمنانش حضور داشته و در رکاب امام به نبرد پرداخته است و در نهایت در جنگ صفین به شهادت رسید.[۵]
همچنین ام لیلی انصاری دختر رواحه، نام مادر عبدالرحمن است که مانند همسر و فرزندش از راویان حدیث بود.[۶]
عبدالرحمن چند فرزند داشت؛ اما معروفترین آنها محمد بن عبدالرحمن بوده است. او از فقیهان بزرگ و از اصحاب رأی روزگار خود و مدتی نیز قاضی کوفه از سوی بنیامیه بود. محمد برخلاف پدرش، سنی مذهب بود، البته ثقه هم بود.[۷] برخی او را از حشویه میدانستند.[۸]
ارادت به امیرالمؤمنین
مورخان، ابن ابیلیلی را از شیعیان و ارادتمندان به امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام نام میبرند.[۹] وی در برخی مجامع به دفاع از امام علی علیه السلام و بیان اولویت او بر دیگران میپرداخت. ابنسعد در این باره از قول او مینویسد: «... آیا برای علی همین شرف بسنده نیست که پسرعموی رسول خدا صلی الله علیه و آله و داماد آن حضرت؛ یعنی همسر دخترش و پدر حسن و حسین است؟».[۱۰]
او درباره فضیلت امام علی علیه السلام می گوید: درباره علی علیه السلام هشتاد آیه برگزیده در کتاب خدا نازل شده که هیچ کس از این امت در آن با او شریک نیستند.[۱۱]
میتوان عبدالرحمن را از شاگردان امام علی علیه السلام دانست، چرا که وی قرآن را از امام علیه السلام فراگرفت.[۱۲] در کارهای دیگر همچون قضاوت نیز از شیوه امام علی علیه السلام استفاده میکرد. چنانکه زمانی که حجاج بن یوسف ثقفی به کوفه آمد، قصد داشت که ابن ابیلیلی را به منصب قضاوت کوفه بگمارد. اما حوشب به حجاج گفت که اگر میخواهی که علی بن ابیطالب علیه السلام را به قضاوت بگماری، این کار را انجام بده.[۱۳] او ارادت زیادی به امام داشت و حتی زمانی که حجاج او را تازیانه زد تا به امام ناسزا بگوید، با وجود این که تمام شانههایش از ضربههای شلاق سیاه شده بود؛ اما به امام ناسزا نگفت و از او تبری نجست.[۱۴]
مقام علمی
عبدالرحمن بن ابی لیلی از تابعین به شمار میرود که بیش از صد و بیست صحابی را درک نموده است[۱۵] و اشخاص زیادی از طریق وی روایت کردهاند. بسیاری همچون بخاری و مسلم و غیر این دو به اتفاق قائل به تابعی بودن وی بودند و از وی روایت نقل کردهاند.[۱۶] با این حساب برخی همچون ابن برقی، وی را از صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله دانستند و قائلند که وی در جنگ احد شرکت داشته و پیامبر صلی الله علیه و آله را نیز درک کرده است. اما ظاهراً نام وی با پدرش برای این مورخین مشتبه شده و در ذکر نام وی اشتباه کردهاند.[۱۷]
نکته جالب توجه در مورد وی این است که عبدالرحمن از تابعین به جز عبدالرحمن بن بزی روایت نقل نکرد و به جز این مورد، تمام روایاتش را از صحابه ذکر نموده است.[۱۸] او از امام علی علیه السلام و عبدالله بن مسعود و ابیّ بن کعب و سهل بن حنیف و حذیفة و براء بن عازب و ابوذر و ابوالدرداء و ابوسعید خدری و قیس بن سعد و زید بن ارقم و نیز از پدر خود روایت نقل کرده است.[۱۹] و اشخاصی همچون مجاهد، ثابت بنانی، اعمش و غیر آنان از او روایت نقل کردهاند.[۲۰]
او در مسائل فقهی و علم احکام صاحب نظر بود و در حدیث نیز شهرت بسیاری داشت. وی قائل بود که گفتگو کردن و به یادآوردن حدیث، زنده کردن آن است. عبدالله بن شدّاد نیز به او میگفت: آری همین گونه است، خدایت رحمت کند چه بسیار حدیث را که مرده بود (فراموش شده بود) و تو آن را در سینه من زنده کردی.[۲۱]
مقام علمی او به اندازهای بود که یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله گرد او جمع شده و او برایشان حدیث میگفت و همگی ساکت نشسته و گوش فرامیدادند.[۲۲]
ابن ابیلیلی از مشایخ و فقها زمان خود[۲۳] و از پیشوایان و موثقین تابعین به شمار میرود. نام او در بسیاری از کتب رجالی و تاریخی مورد ستایش قرار گرفته و ثقه لحاظ گردیده است.[۲۴] وی فردی مومن و با تقوی بود. ثابت بنانی درباره او میآورد که عبدالرحمن بن ابیلیلی چون نماز صبح را میگزارد، قرآن را میگشود و تا برآمدن آفتاب تلاوت میکرد.
عملکرد سیاسی و اجتماعی
ابن ابیلیلی در دوران عمر خطاب در مدینه زندگی میکرد و برخی اوقات نزد عمر مینشست و از آن دوران مطالبی را نیز نقل کرده است.[۲۵] در دوران عثمان و در جریان محاصره خانه و قتل عثمان، ابن ابیلیلی شاهد ماجرا بود. وی درباره عملکرد طلحه در آن روز میگوید: «به خدا سوگند هنگامی که عثمان در محاصره بود، طلحه را دیدم که بر اسبی سیاه سوار است و نیزه بدست دور خانه عثمان جست و خیز میکرد و گویی هم اکنون سپیدی جامهاش را از زیر زره میبینم».[۲۶]
وی در نبرد امام علی علیه السلام با اهل جمل، امام را همراهی کرد و با ایشان به سوی بصره رفت. طبری نیز ماجرای نامه امام به کوفیان را برای جنگ با اهل جمل از زبان عبدالرحمن بن ابیلیلی نقل نموده است.[۲۷] به گفته ابن ابیلیلی، امام علی علیه السلام به همراه هفتصد تن از یارانش در ۲۹ ربیعالثانی سال ۳۶ هجری مدینه را به سمت بصره ترک نمود.[۲۸]
او در پیکار صفین، از جمله کسانی بود که از معاویه بدگویی میکرد که منجر به نامه نوشتن معاویه برای وی شد که در آن ضمن گلایه از او عذرخواهی کرد و از او خواست که دست از بدگویی وی بکشد.[۲۹] برخی از رویدادهای صفین در منابع تاریخی، از او روایت شده است.
او از مخالفان جریان حکمیت بود. این مسئله از جریانی که با ابوموسی اشعری نقل میکند، مشخص میشود. او آورده است: ابوموسی به من گفت: حبیبم پیامبر صلی الله علیه و آله به من فرمود: «دو تن از بنی اسرائیل در اینجا حکم ظالمانه صادر کردند و دو نفر از امّت من نیز در اینجا حکم ظالمانه صادر خواهند کرد. چند روزی بیش نگذشت که از ابوموسی و عمرو بن عاص در آنجا آن چنان حکمی که در تاریخ به ثبت رسیده، صادر شد».[۳۰]
در منابع چیزی از عبدالرحمن بعد از شهادت امام علی علیه السلام تا دوران حجاج ثقفی ذکر نشده است، که نشان از آن دارد که وی در این دوره خانهنشین بود و در مسائل مملکتی شرکت نداشت.
در دوران عبدالملک و حکومت حجاج بن یوسف بر عراق، عبدالرحمن مورد توجه حجاج قرار گرفت و به سبب فقاهت و بار علمی بالای وی، حجاج قصد داشت وی را بر مسند قضاوت کوفه قرار دهد که با مخالفت و نظر یارانش از تصمیمش منصرف شد. و چنانکه گفته شد، بعد از مدتی عبدالرحمن مورد خشم حجاج قرار گرفت، لذا بر او شلاق زدند و در جلوی در مسجد او را آورد و در این حال حجاج از ابن ابی لیلی خواسته بود که علی بن ابیطالب و عبدالله بن زبیر و مختار بن ابوعبید را لعنت کن. عبدالرحمن گفت: «خدای دروغگویان را لعنت فرماید و سپس، علی بن ابیطالب و عبدالله بن زبیر و مختار بن ابوعبید را به صورت مرفوع (و نه منصوب) تلفظ کرد. با این کار هم از دست حجاج نجات یافت و هم به امام ناسزا نگفت».[۳۱]
شهادت
عبدالرحمن بن ابیلیلی از طرفی مورد خشم و غضب حجاج قرار گرفته بود و از سویی با حکومت امویان مخالف بود، لذا وارد سپاه عبدالرحمن بن محمد بن اشعث شد و به همراه او بر علیه حجاج دست به شورش زد. در این جنگ که به دیر جماجم معروف است، اشخاص معروف دیگری همچون سعید بن جبیر، ابوالبختری طائی و کمیل بن زیاد نیز حضور داشتند.
در این جنگ بعد از مدتی که از نبرد گذشت، سپاه اموی بر آنان برتری یافت که منجر به فرار سپاه ابن اشعث شد که عبدالرحمن بن ابیلیلی با سخنانش و نقل ماجرایی از امام علی علیه السلام، مانع فرار آنان شد و باعث پایداری آنان در این جنگ شد.[۳۲] اما سپاه عبدالرحمن نیمه شب مورد شبیه خون دشمن قرار گرفت و از هم پاشید و بسیاری در این جریان در دجیل غرق شده و بسیاری کشته شدند و عبدالرحمن بن ابیلیلی نیز در این جریان به شهادت رسید.[۳۳] برخی قائلند که وی در میدان جنگ کشته شد و برخی نیز گفتند که وی در دجیل غرق شد و به این صورت به شهادت رسید.[۳۴] در تاریخ دقیق شهادت وی نیز میان مورخین اختلاف است؛ برخی سال ۸۱ و برخی سال ۸۲،[۳۵] و طبری سال ۸۳ هجری را ذکر کرده است.[۳۶]
پانویس
- ↑ عسقلانی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج۴، ص۲۹۹.
- ↑ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم والملوک، ج۶، ص۲۵۲.
- ↑ ابن اثیر، أسدالغابة، ج۲، ص۶.
- ↑ همان، ج۴، ص۱۵۸۱.
- ↑ ابن اثیر، پیشین، ج۵، ص۲۶۹.
- ↑ همان، ج۶، ص۳۸۹.
- ↑ شمس الدین ذهبی، میزان الاعتدال، ج۳، ص۶۱۳.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعة، ص۷؛ اشعری قمی، المقالات والفرق، ص۶.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، پیشین، ج۵، ص۵۹۷.
- ↑ ابن سعد، طبقات، ج۶، ص۱۶۸.
- ↑ حاکم حسکانی، سیمای امام علی علیه السلام در قرآن، ترجمه یعقوب جعفری، ص۲۶.
- ↑ ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج۹، ص۵۲.
- ↑ ابن سعد، پیشین، ج۶، ص۱۶۸.
- ↑ علامه امینی، پیشین، ج۳، ص۱۷۰.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۶۶.
- ↑ العسقلانی، پیشین، ج۳، ص۲۳۷.
- ↑ همان، ج۴، ص۲۹۹.
- ↑ همان، ج۴، ص۲۴۰.
- ↑ ابن سعد، پیشین، ج۶، ص۱۶۶.
- ↑ ابن جوزی، پیشین، ج۶، ص۲۵۲.
- ↑ ابن سعد، پیشین ج۶، ص۱۶۸.
- ↑ علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، تهران، بنیاد بعثت، ج۳، ص۱۷۱.
- ↑ طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۶، ص۳۵۷.
- ↑ علامه امینی، پیشین، ج۱، ص۱۲۱.
- ↑ همان، ج۶، ص۵۵۷.
- ↑ شیخ مفید، نبرد جمل، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ص۸۴.
- ↑ طبری، پیشین، ج۴، ص۴۷۷.
- ↑ ویلفرد مادلونگ، جانشینی محمد، ترجمه نمائی، ص۲۲۸.
- ↑ نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۴۴۸.
- ↑ محمد شراب، المعالم الاثیره فی السنة والسیره، ص۱۶۴.
- ↑ ابن سعد، پیشین، ج۶، ص۱۶۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، پیشین، ج۷، ص۳۸۲.
- ↑ طبری، پیشین، ج۶، ص۳۵۷.
- ↑ ابن خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب والبربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر، ج۳، ص۶۳-۶۴.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، پیشین، ج۷، ص۳۸۳.
- ↑ العسقلانی، پیشین، ج۵، ص۱۲.
- ↑ طبری، پیشین، ج۶، ص۳۵۷.
منابع
- "عبدالرحمن بن ابی لیلی"، دانشنامه پژوهه، سید مرتضی میرتبار، تاریخ بازیابی: ۶ بهمن ۱۳۹۲.