تبرّی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
{{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}} | ||
− | '''«تبرّی»''' اصطلاحی [[علم کلام|کلامی]] و از آموزه های اعتقادی و رفتاریِ دینی به ویژه نزد شیعیان و برخی فرقه های اسلامی به معنای دوری جستن از دشمنان خدا. | + | '''«تبرّی»''' اصطلاحی [[علم کلام|کلامی]] و از آموزه های اعتقادی و رفتاریِ دینی به ویژه نزد [[شیعه|شیعیان]] و برخی [[فرقههای اسلامی|فرقه های اسلامی]] به معنای دوری جستن از دشمنان خدا است. همچنین تبرّی همراه با «[[تولّی]]»، جزء [[فروع دین]] اسلام شمرده شده است. |
− | == تبرّی در لغت | + | ==تبرّی در لغت == |
− | «تبرّی» مصدر عربی بر وزن تفعّل و از ریشه «بَرَءَ» و اصل آن «تَبَرُّؤ» است، در زبان فارسی بیشتر به صورت «تبرّا» بکار می رود. تبرّی در لغت به معنای دوری کردن از چیزی که مجاورت با آن ناپسند است، بیزاری جستن و مانند اینها آمده است. در فارسی نیز «تبرّی جستن» به معنای بیزاری و دوری جستن است. <ref>رجوع کنید به راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن؛ ابن منظور؛ صفی پوری، منتهی الارب فی لغة العرب، ذیل | + | «تبرّی» مصدر عربی بر وزن تفعّل و از ریشه «بَرَءَ» و اصل آن «تَبَرُّؤ» است، و در زبان فارسی بیشتر به صورت «تبرّا» بکار می رود. تبرّی در لغت به معنای دوری کردن از چیزی که مجاورت با آن ناپسند است، بیزاری جستن و مانند اینها آمده است. در فارسی نیز «تبرّی جستن» به معنای بیزاری و دوری جستن است.<ref>رجوع کنید به راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن؛ ابن منظور؛ صفی پوری، منتهی الارب فی لغة العرب، ذیل «برء».</ref> |
− | == تبرّی در قرآن و احادیث == | + | ==تبرّی در قرآن و احادیث== |
− | اصطلاح و آموزه تبرّی ریشه در [[قرآن کریم]] دارد. در قرآن علاوه بر این که یک [[سوره]] با برائتِ خدا و پیامبرش از مشرکان آغاز شده و از این رو «[[سوره برائت|برائت]]» نام گرفته است، در بیست سوره مجموعاً در 27 [[آیه]] مادّه برائت و مشتقات آن سی بار آمده است. <ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ عبدالباقی، المعجم المفهرس ، ذیل «برء»</ref> از آن جمله است: تبرّی جستنِ امامانِ ضلالت و گمراهی از پیروان خود در روز | + | اصطلاح و آموزه تبرّی ریشه در [[قرآن کریم]] دارد. در قرآن علاوه بر این که یک [[سوره]] با برائتِ خدا و پیامبرش از مشرکان آغاز شده و از این رو «[[سوره برائت|برائت]]» نام گرفته است، در بیست سوره مجموعاً در 27 [[آیه]] مادّه برائت و مشتقات آن سی بار آمده است. <ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ عبدالباقی، المعجم المفهرس ، ذیل «برء»</ref> از آن جمله است: تبرّی جستنِ امامانِ ضلالت و گمراهی از پیروان خود در روز [[قیامت]]، <ref>[[سوره قصص]]: 41ـ42، 63؛ نیز رجوع کنید به [[سوره بقره]]: 166</ref> آرزوی پیروان ایشان برای بازگشت به دنیا برای تبرّی جستن از آن امامان <ref>[[سوره بقره]]: 167</ref>، تبرّی جستن [[حضرت ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم]] علیه السلام از [[آزر]] و قومش که دشمن [[الله|خدا]] بودند و از معبودهایشان <ref>[[سوره توبه]]: 114؛ [[سوره ممتحنه]]: 4</ref>، تبرّی از [[شرک]] <ref>[[سوره انعام]]: 19، 78</ref> و همچنین اظهار برائت [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی اللّه علیه و آله از مخالفان خود و بری بودن مخالفان ایشان از آن حضرت. <ref>[[سوره یونس]]: 41؛ [[سوره شعرا]]: 216</ref> |
قرآن برائت و تبرّی را تقریباً به معنای لغوی بکار برده است و اصل مشترک در آن مفارقت کردن از دشمنان خدا و خروج از عهد و پیمان مشرکان و کفار و منقطع شدن و گسستن از پیروان باطل است. <ref>طبرسی، ج5، ص3ـ4؛ عبدالباقی، المعجم المفهرس ، ذیل «برء»</ref> | قرآن برائت و تبرّی را تقریباً به معنای لغوی بکار برده است و اصل مشترک در آن مفارقت کردن از دشمنان خدا و خروج از عهد و پیمان مشرکان و کفار و منقطع شدن و گسستن از پیروان باطل است. <ref>طبرسی، ج5، ص3ـ4؛ عبدالباقی، المعجم المفهرس ، ذیل «برء»</ref> | ||
− | در احادیثی از پیامبر اکرم | + | در [[حدیث|احادیثی]] از پیامبر اکرم نیز بر اهمیت تبرّی تأکید شده و ایشان برائت (البُغض فی اللّهِ) را یکی از مهمترین و استوارترین رشته های [[ایمان]] (مِنْ اَوْثقِ عُریَ الایمانِ) ذکر کرده اند. <ref>متقی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال،ج1، ص257؛ مجلسی، ج66، ص242</ref> |
− | [[امام صادق]] علیه السلام نیز به وجوب برائت از مخالفان دین خدا و دوستانِ دشمنان خدا و دشمنانِ دوستان خدا تصریح کرده اند. <ref>ابن بابویه ، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1412، ص86</ref> | + | [[امام صادق]] علیه السلام نیز به وجوب برائت از مخالفان [[دین]] خدا و دوستانِ دشمنان خدا و دشمنانِ دوستان خدا تصریح کرده اند.<ref>ابن بابویه ، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1412، ص86</ref> |
− | == تبرّی در نظر فرقههای مختلف == | + | ==تبرّی در نظر فرقههای مختلف== |
− | بیشتر مذاهب و [[فرقههای اسلامی|فرقه های اسلامی]] با توجه به تأکید قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم معتقد به تبرّی بوده و اختلافی در مفهوم کلی قرآنی و ضرورت و اهمیت آن نداشته اند، ولی در خصوص مصداق دشمنی خدا و نیز معیار خروج از دین اختلافاتی پیدا کرده اند؛ برخی از آنها با تکیه بر حقانیت خویش در | + | بیشتر مذاهب و [[فرقههای اسلامی|فرقه های اسلامی]] با توجه به تأکید [[قرآن|قرآن کریم]] و [[حدیث|احادیث]] پیامبر اکرم معتقد به تبرّی بوده و اختلافی در مفهوم کلی قرآنی و ضرورت و اهمیت آن نداشته اند، ولی در خصوص مصداق دشمنی [[الله|خدا]] و نیز معیار خروج از [[دین]] اختلافاتی پیدا کرده اند؛ برخی از آنها با تکیه بر حقانیت خویش در دینداری، خود را مصداق دوستان خدا دانسته و مخالفانشان را خارج از دین، اهل [[باطل]] و دشمن خدا به شمار آورده و تبرّی از آنان را واجب شمرده اند.<ref>قس د.اسلام، چاپ دوم، ذیل "ف"Tabarru؛ نیز رجوع کنید به ایرانیکا، ذیل a" ف¦"Bara</ref> |
− | به گفته بغدادی <ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ص16، 278، 281</ref>، شمار بزرگی از مسلمانان درباره رافضیان شامل | + | به گفته بغدادی <ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ص16، 278، 281</ref>، شمار بزرگی از مسلمانان درباره [[رافضى|رافضیان]] شامل [[زیدیه|زیدیّه]]، [[امامیه|امامیّه]]، [[کیسانیه|کیسانیّه]] و [[غلات|غُلات]] و چند فرقه دیگر با وجود انتساب آنان به [[اسلام]] معتقد بودند که آنان گمراه و کافرند و از ایشان تبرّی می جستند. این نظر بغدادی را همه متکلمان و علمای اسلام تأیید نکرده اند <ref>برای نمونه رجوع کنید به عضدالدین ایجی ، المواقف فی علم الکلام، ص 394ـ395</ref>، هر چند برخی از علمای متأخر [[اهل سنت|اهل سنّت]]، از جمله علی بن علی بن ابی العزّ حنفی (متوفی 792) در شرح «الطحاویة فی العقیدة السلفیّة» <ref>حنفی، شرح الطحاویة، ص398ـ403</ref> نظر وی را تأیید کرده اند. <ref>نیز رجوع کنید به امین، کشف الارتیاب، ص148؛ آلوسی، تاریخ نجد ، ص80؛ آل شیخ، فتح المجید، ص501ـ505</ref> |
− | خوارج پس از واقعه | + | [[خوارج]] پس از واقعه حکمیت، تبرّی از [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام و [[عثمان بن عفان|عثمان]] و برخی دیگر را واجب شمردند. [[شیعه|شیعیان]] نیز تبرّی را همراه با [[تولّی]] که مفهوم مخالف و متضاد آن است، جزء [[فروع دین]] و از [[واجب|واجبات]] دانسته و مراد از آن را دشمنی کردن با دشمنانِ [[اهل البیت|اهل بیت]] پیامبر اکرم و بیزاری جستن از این دشمنان بیان کرده اند.<ref>ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1412، ص78ـ81؛ لاهیجی، سرمایة ایمان، ص154ـ155</ref> |
− | در طول تاریخ اسلام تبرّی جوییها یا ریشه در مسائل کلامی و اعتقادی از جمله مسئله امامت و جانشینی پیامبر داشته، یا از اغراض و نزاع های سیاسی و گاه انگیزه های شخصی ناشی شده است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج4، ص54، 56ـ58</ref> در این میان اصل تبرّی در کنار تولّی، جایگاه ویژه و بار معنایی خاصی در مذهب شیعه دارد و یکی از آموزه های اساسی پیروان این مذهب به شمار می آید، از این رو این مقاله عمدتاً به تبیین این آموزه اختصاص دارد. | + | در طول [[تاریخ اسلام]] تبرّی جوییها یا ریشه در مسائل [[علم کلام|کلامی]] و اعتقادی از جمله مسئله [[امامت]] و جانشینی [[پیامبر اسلام|پیامبر]] داشته، یا از اغراض و نزاع های سیاسی و گاه انگیزه های شخصی ناشی شده است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج4، ص54، 56ـ58</ref> در این میان اصل تبرّی در کنار تولّی، جایگاه ویژه و بار معنایی خاصی در مذهب [[شیعه]] دارد و یکی از آموزه های اساسی پیروان این مذهب به شمار می آید، از این رو این مقاله عمدتاً به تبیین این آموزه اختصاص دارد. |
− | شیعیان اعتقاد به امامت منصوص را از اصول دین می دانند و معتقدند که امامت با این قید منصوص بودن امام، دنباله رسالت و ضامن حفظ و بقای اسلام است و دوازده امام پس از پیامبر، معصوم و منصوص از جانب خدایند، رسول اللّه آنان را شناسانده و هر امام نیز امام پس از خود را معرفی کرده است. | + | شیعیان اعتقاد به امامت منصوص را از [[اصول دین]] می دانند و معتقدند که امامت با این قید منصوص بودن امام، دنباله [[رسالت]] و ضامن حفظ و بقای [[اسلام]] است و دوازده امام پس از پیامبر، [[معصوم]] و منصوص از جانب خدایند، رسول اللّه آنان را شناسانده و هر امام نیز امام پس از خود را معرفی کرده است. |
− | امامان نگهدارنده دین از هر گونه تحریف و فروکاستن و دگرگونی در عقاید و اعمال اند | + | [[ائمه اطهار|امامان]] نگهدارنده [[دین]] از هر گونه تحریف و فروکاستن و دگرگونی در عقاید و اعمال اند. بر پایه این اعتقاد، دشمنان امامان یعنی کسانی که مانع تحقق امامت و مآلاً مانع تحقق صورت ناب و حقیقی اسلام بوده اند یا با اهل بیت پیامبر [[کینه|کینه توزی]] داشته اند، دشمنان خدایند و تبرّی از آنان واجب است. <ref>لاهیجی ، سرمایة ایمان، ص154ـ155؛ ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1412، ص81</ref> |
− | بر | + | علاوه بر این شماری از علما و مفسران شیعه، برخی [[آیه|آیات]] ـ از جمله آیه های 18 و 19 [[سوره هود]] و آیه 25 [[سوره انفال]] و آیه 22 [[سوره مجادله]] ـ را با استناد به برخی روایات معتبر در جوامع حدیثی [[اهل سنت|اهل سنّت]]، در شأن [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام دانسته، دشمنان وی را دشمنان خدا و پیامبر قلمداد کرده و تبرّی از آنان را [[واجب]] شمرده اند. <ref>ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1412، ص77ـ78؛ حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل ، ج2، ص329</ref> |
− | + | احادیث بسیاری نیز از [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] و [[ائمه اطهار|امامان]] شیعه علیهم السلام روایت شده که متضمن معنای تبرّی است؛ برای مثال در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام آمده است: «اَنا سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتَ و حَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتَ»؛ من با هر کس که تو با او در صلح باشی در صلحم و با هر کس که تو با او بجنگی در جنگم، یا «امامانِ پس از من دوازده نفرند و انکار هر یک انکار من است» و نیز سخن ایشان درباره [[امام علی علیه السلام|علی]] و [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه]] و [[امام حسن علیه السلام|حسن]] و [[امام حسین علیه السلام|حسین]] علیهم السلام: «اَنا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ و سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ». <ref>ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1412، ص 78ـ81؛ ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، همو، 1410، ص125؛ اخطب خوارزم، المناقب، ص61؛ حرّ عاملی، ج16، ص177ـ183</ref> | |
− | + | امامان شیعه نیز به مناسبت های مختلف، تبرّی را از لوازم [[اسلام]] و [[ایمان]] خوانده و آن را [[واجب]] دانسته اند و مصادیق مشمول این حکم واجب را برشمرده اند، از جمله: کسانی که به [[عترت]] پیامبر [[ظلم]] کردند و حرمت ایشان را شکستند، [[سنت|سنّت]] رسول خدا را تغییر دادند، برگزیدگان [[صحابی|اصحاب]] پیامبر را تبعید نمودند، اموال فقرا را بین ثروتمندان تقسیم کردند، [[ناکثین]] (پیمان شکنان [[جنگ جمل|جمل]])، [[قاسطین]] ([[معاویه]] و طرفدارانش)، [[مارقین]] ([[خوارج]])، تمام پیشوایان گمراهی و رهبران ستمکار، قاتل حضرت علی و همه قاتلان [[ائمه اطهار|ائمه]] و [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام. <ref>ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1362 ش، ج2، ص607ـ608؛ مجلسی، ج10، ص358، ج65، ص263</ref> | |
− | + | توجه به این نکته لازم است که از نظر شیعیان، چنان نیست که هر مسلمان غیرشیعی مصداق وجوب تبرّی باشد، بلکه صرفاً افرادی مشمول این حکم اند که به تعبیر روایات و منابع فقهی، نسبت به عترت پیامبر اکرم با علم به حقانیت آنان «نَصْب عداوت» کرده اند ([[ناصبی]]) و عَلَم دشمنی برافراشته اند یا همچون [[غلات|غُلات]] معتقد به الوهیت حضرت علی یا انسانی دیگر بوده و یا مانند [[تفویض|مفوّضه]] قایل بوده اند که امر آفرینش و روزی دادن و زندگی بخشیدن و میراندن به پیامبر اکرم و حضرت علی واگذار شده است.<ref>رجوع کنید به ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1412، ص71ـ76؛ طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص67ـ68؛ نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج1، ص204</ref> | |
− | + | تبرّی از دشمنان اهل بیت، اگر چه مصداق تبرّی از دشمنان خدا و یکی از ارکان عقیده شیعی محسوب می شود، در عین حال شیعیان نسبت به مصادیق دشمنی همیشه اتفاق نظر نداشته اند. درباره نحوه ابراز تبرّی نیز شیعیان و سنّیان طیف گسترده ای را تشکیل می دهند و به ویژه حکومت های شیعی و سنّی در تشدید یا کاهش اظهار تبرّی تأثیر جدّی داشته اند. | |
− | + | این نکته نیز درخور توجه و دقت است که سیره غالبِ علمای شیعه، دست کم در اظهار تبرّی از دشمنان در تأسی به حضرت علی علیه السلام، رعایت اصل تقویت وحدت و تحکیم روابط مسلمانان با یکدیگر و تلاش برای تقریب مذاهب اسلامی بوده است. در سرگذشت عالمان سلَف چون [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]] و عالمان دوره اخیر و معاصران چون [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]]، [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزای نائینی]]، [[آیت الله بروجردی|آیت اللّه بروجردی]] و [[امام خمینی]]، شواهد فراوانی برای این امر وجود دارد. وجود روایاتی که احتراز از هر گونه تحریک عاطفی و برانگیختن فضای بدبینی را توصیه کرده است در اتخاذ این سیره بی تردید مؤثر بوده است. <ref>برای نمونه رجوع کنید به ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1412، ص82</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | در سرگذشت عالمان سلَف چون [[شیخ مفید]] و سید مرتضی و [[شیخ طوسی]] و عالمان دوره اخیر و معاصران چون میرزا | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۲۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۳۲
«تبرّی» اصطلاحی کلامی و از آموزه های اعتقادی و رفتاریِ دینی به ویژه نزد شیعیان و برخی فرقه های اسلامی به معنای دوری جستن از دشمنان خدا است. همچنین تبرّی همراه با «تولّی»، جزء فروع دین اسلام شمرده شده است.
تبرّی در لغت
«تبرّی» مصدر عربی بر وزن تفعّل و از ریشه «بَرَءَ» و اصل آن «تَبَرُّؤ» است، و در زبان فارسی بیشتر به صورت «تبرّا» بکار می رود. تبرّی در لغت به معنای دوری کردن از چیزی که مجاورت با آن ناپسند است، بیزاری جستن و مانند اینها آمده است. در فارسی نیز «تبرّی جستن» به معنای بیزاری و دوری جستن است.[۱]
تبرّی در قرآن و احادیث
اصطلاح و آموزه تبرّی ریشه در قرآن کریم دارد. در قرآن علاوه بر این که یک سوره با برائتِ خدا و پیامبرش از مشرکان آغاز شده و از این رو «برائت» نام گرفته است، در بیست سوره مجموعاً در 27 آیه مادّه برائت و مشتقات آن سی بار آمده است. [۲] از آن جمله است: تبرّی جستنِ امامانِ ضلالت و گمراهی از پیروان خود در روز قیامت، [۳] آرزوی پیروان ایشان برای بازگشت به دنیا برای تبرّی جستن از آن امامان [۴]، تبرّی جستن حضرت ابراهیم علیه السلام از آزر و قومش که دشمن خدا بودند و از معبودهایشان [۵]، تبرّی از شرک [۶] و همچنین اظهار برائت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله از مخالفان خود و بری بودن مخالفان ایشان از آن حضرت. [۷]
قرآن برائت و تبرّی را تقریباً به معنای لغوی بکار برده است و اصل مشترک در آن مفارقت کردن از دشمنان خدا و خروج از عهد و پیمان مشرکان و کفار و منقطع شدن و گسستن از پیروان باطل است. [۸]
در احادیثی از پیامبر اکرم نیز بر اهمیت تبرّی تأکید شده و ایشان برائت (البُغض فی اللّهِ) را یکی از مهمترین و استوارترین رشته های ایمان (مِنْ اَوْثقِ عُریَ الایمانِ) ذکر کرده اند. [۹]
امام صادق علیه السلام نیز به وجوب برائت از مخالفان دین خدا و دوستانِ دشمنان خدا و دشمنانِ دوستان خدا تصریح کرده اند.[۱۰]
تبرّی در نظر فرقههای مختلف
بیشتر مذاهب و فرقه های اسلامی با توجه به تأکید قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم معتقد به تبرّی بوده و اختلافی در مفهوم کلی قرآنی و ضرورت و اهمیت آن نداشته اند، ولی در خصوص مصداق دشمنی خدا و نیز معیار خروج از دین اختلافاتی پیدا کرده اند؛ برخی از آنها با تکیه بر حقانیت خویش در دینداری، خود را مصداق دوستان خدا دانسته و مخالفانشان را خارج از دین، اهل باطل و دشمن خدا به شمار آورده و تبرّی از آنان را واجب شمرده اند.[۱۱]
به گفته بغدادی [۱۲]، شمار بزرگی از مسلمانان درباره رافضیان شامل زیدیّه، امامیّه، کیسانیّه و غُلات و چند فرقه دیگر با وجود انتساب آنان به اسلام معتقد بودند که آنان گمراه و کافرند و از ایشان تبرّی می جستند. این نظر بغدادی را همه متکلمان و علمای اسلام تأیید نکرده اند [۱۳]، هر چند برخی از علمای متأخر اهل سنّت، از جمله علی بن علی بن ابی العزّ حنفی (متوفی 792) در شرح «الطحاویة فی العقیدة السلفیّة» [۱۴] نظر وی را تأیید کرده اند. [۱۵]
خوارج پس از واقعه حکمیت، تبرّی از حضرت علی علیه السلام و عثمان و برخی دیگر را واجب شمردند. شیعیان نیز تبرّی را همراه با تولّی که مفهوم مخالف و متضاد آن است، جزء فروع دین و از واجبات دانسته و مراد از آن را دشمنی کردن با دشمنانِ اهل بیت پیامبر اکرم و بیزاری جستن از این دشمنان بیان کرده اند.[۱۶]
در طول تاریخ اسلام تبرّی جوییها یا ریشه در مسائل کلامی و اعتقادی از جمله مسئله امامت و جانشینی پیامبر داشته، یا از اغراض و نزاع های سیاسی و گاه انگیزه های شخصی ناشی شده است.[۱۷] در این میان اصل تبرّی در کنار تولّی، جایگاه ویژه و بار معنایی خاصی در مذهب شیعه دارد و یکی از آموزه های اساسی پیروان این مذهب به شمار می آید، از این رو این مقاله عمدتاً به تبیین این آموزه اختصاص دارد.
شیعیان اعتقاد به امامت منصوص را از اصول دین می دانند و معتقدند که امامت با این قید منصوص بودن امام، دنباله رسالت و ضامن حفظ و بقای اسلام است و دوازده امام پس از پیامبر، معصوم و منصوص از جانب خدایند، رسول اللّه آنان را شناسانده و هر امام نیز امام پس از خود را معرفی کرده است.
امامان نگهدارنده دین از هر گونه تحریف و فروکاستن و دگرگونی در عقاید و اعمال اند. بر پایه این اعتقاد، دشمنان امامان یعنی کسانی که مانع تحقق امامت و مآلاً مانع تحقق صورت ناب و حقیقی اسلام بوده اند یا با اهل بیت پیامبر کینه توزی داشته اند، دشمنان خدایند و تبرّی از آنان واجب است. [۱۸]
علاوه بر این شماری از علما و مفسران شیعه، برخی آیات ـ از جمله آیه های 18 و 19 سوره هود و آیه 25 سوره انفال و آیه 22 سوره مجادله ـ را با استناد به برخی روایات معتبر در جوامع حدیثی اهل سنّت، در شأن حضرت علی علیه السلام دانسته، دشمنان وی را دشمنان خدا و پیامبر قلمداد کرده و تبرّی از آنان را واجب شمرده اند. [۱۹]
احادیث بسیاری نیز از پیامبر اکرم و امامان شیعه علیهم السلام روایت شده که متضمن معنای تبرّی است؛ برای مثال در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت علی علیه السلام آمده است: «اَنا سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتَ و حَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتَ»؛ من با هر کس که تو با او در صلح باشی در صلحم و با هر کس که تو با او بجنگی در جنگم، یا «امامانِ پس از من دوازده نفرند و انکار هر یک انکار من است» و نیز سخن ایشان درباره علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام: «اَنا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ و سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ». [۲۰]
امامان شیعه نیز به مناسبت های مختلف، تبرّی را از لوازم اسلام و ایمان خوانده و آن را واجب دانسته اند و مصادیق مشمول این حکم واجب را برشمرده اند، از جمله: کسانی که به عترت پیامبر ظلم کردند و حرمت ایشان را شکستند، سنّت رسول خدا را تغییر دادند، برگزیدگان اصحاب پیامبر را تبعید نمودند، اموال فقرا را بین ثروتمندان تقسیم کردند، ناکثین (پیمان شکنان جمل)، قاسطین (معاویه و طرفدارانش)، مارقین (خوارج)، تمام پیشوایان گمراهی و رهبران ستمکار، قاتل حضرت علی و همه قاتلان ائمه و اهل بیت علیهم السلام. [۲۱]
توجه به این نکته لازم است که از نظر شیعیان، چنان نیست که هر مسلمان غیرشیعی مصداق وجوب تبرّی باشد، بلکه صرفاً افرادی مشمول این حکم اند که به تعبیر روایات و منابع فقهی، نسبت به عترت پیامبر اکرم با علم به حقانیت آنان «نَصْب عداوت» کرده اند (ناصبی) و عَلَم دشمنی برافراشته اند یا همچون غُلات معتقد به الوهیت حضرت علی یا انسانی دیگر بوده و یا مانند مفوّضه قایل بوده اند که امر آفرینش و روزی دادن و زندگی بخشیدن و میراندن به پیامبر اکرم و حضرت علی واگذار شده است.[۲۲]
تبرّی از دشمنان اهل بیت، اگر چه مصداق تبرّی از دشمنان خدا و یکی از ارکان عقیده شیعی محسوب می شود، در عین حال شیعیان نسبت به مصادیق دشمنی همیشه اتفاق نظر نداشته اند. درباره نحوه ابراز تبرّی نیز شیعیان و سنّیان طیف گسترده ای را تشکیل می دهند و به ویژه حکومت های شیعی و سنّی در تشدید یا کاهش اظهار تبرّی تأثیر جدّی داشته اند.
این نکته نیز درخور توجه و دقت است که سیره غالبِ علمای شیعه، دست کم در اظهار تبرّی از دشمنان در تأسی به حضرت علی علیه السلام، رعایت اصل تقویت وحدت و تحکیم روابط مسلمانان با یکدیگر و تلاش برای تقریب مذاهب اسلامی بوده است. در سرگذشت عالمان سلَف چون شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی و عالمان دوره اخیر و معاصران چون میرزای شیرازی، میرزای نائینی، آیت اللّه بروجردی و امام خمینی، شواهد فراوانی برای این امر وجود دارد. وجود روایاتی که احتراز از هر گونه تحریک عاطفی و برانگیختن فضای بدبینی را توصیه کرده است در اتخاذ این سیره بی تردید مؤثر بوده است. [۲۳]
پانویس
- ↑ رجوع کنید به راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن؛ ابن منظور؛ صفی پوری، منتهی الارب فی لغة العرب، ذیل «برء».
- ↑ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ عبدالباقی، المعجم المفهرس ، ذیل «برء»
- ↑ سوره قصص: 41ـ42، 63؛ نیز رجوع کنید به سوره بقره: 166
- ↑ سوره بقره: 167
- ↑ سوره توبه: 114؛ سوره ممتحنه: 4
- ↑ سوره انعام: 19، 78
- ↑ سوره یونس: 41؛ سوره شعرا: 216
- ↑ طبرسی، ج5، ص3ـ4؛ عبدالباقی، المعجم المفهرس ، ذیل «برء»
- ↑ متقی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال،ج1، ص257؛ مجلسی، ج66، ص242
- ↑ ابن بابویه ، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1412، ص86
- ↑ قس د.اسلام، چاپ دوم، ذیل "ف"Tabarru؛ نیز رجوع کنید به ایرانیکا، ذیل a" ف¦"Bara
- ↑ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص16، 278، 281
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به عضدالدین ایجی ، المواقف فی علم الکلام، ص 394ـ395
- ↑ حنفی، شرح الطحاویة، ص398ـ403
- ↑ نیز رجوع کنید به امین، کشف الارتیاب، ص148؛ آلوسی، تاریخ نجد ، ص80؛ آل شیخ، فتح المجید، ص501ـ505
- ↑ ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1412، ص78ـ81؛ لاهیجی، سرمایة ایمان، ص154ـ155
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج4، ص54، 56ـ58
- ↑ لاهیجی ، سرمایة ایمان، ص154ـ155؛ ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1412، ص81
- ↑ ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1412، ص77ـ78؛ حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل ، ج2، ص329
- ↑ ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1412، ص 78ـ81؛ ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، همو، 1410، ص125؛ اخطب خوارزم، المناقب، ص61؛ حرّ عاملی، ج16، ص177ـ183
- ↑ ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1362 ش، ج2، ص607ـ608؛ مجلسی، ج10، ص358، ج65، ص263
- ↑ رجوع کنید به ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1412، ص71ـ76؛ طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص67ـ68؛ نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج1، ص204
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ابن بابویه، الاعتقادات فی دین الامامیة، 1412، ص82
منابع
- دانشنامه جهان اسلام، پرویز سلمانی، مدخل «تبرّی» در ج 6.