آیه 36 سوره فصلت: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
|||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''ينزغنك''': نزغ: راغب گويد، آن دخول در امرى است براى افساد، در مصباح آن را افساد گفته است، وسوسه شيطان را از آن نزغه گويند كه سبب افساد آدمى است در نهج البلاغه در نامه 44 به زياد بن ابيه مىنويسد: «و نزغة من نزغات الشيطان».<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص429</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۳۷
<<35 | آیه 36 سوره فصلت | 37>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و هر گاه از شیطان تو را وسوسه و تحریکی رسد به خدا پناه بر که او شنوا و داناست.
و اگر وسوسه ای از سوی شیطان تو را تحریک کند [که از این بهترین شیوه دست برداری] به خدا پناه ببر؛ بی تردید او شنوا و داناست.
و اگر دمدمهاى از شيطان تو را از جاى درآورد، پس به خدا پناه ببر كه او خود شنواى داناست.
و اگر از جانب شيطان دستخوش وسوسهاى گردى، به خدا پناه ببر، كه او شنوا و داناست.
و هرگاه وسوسههایی از شیطان متوجّه تو گردد، از خدا پناه بخواه که او شنوده و داناست!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- ينزغنك: نزغ: راغب گويد، آن دخول در امرى است براى افساد، در مصباح آن را افساد گفته است، وسوسه شيطان را از آن نزغه گويند كه سبب افساد آدمى است در نهج البلاغه در نامه 44 به زياد بن ابيه مىنويسد: «و نزغة من نزغات الشيطان».[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «36»
و اگر انگيزه و وسوسهاى از طرف شيطان تو را تحريك كند (كه بدى را با بدى جواب دهيد) پس به خداوند پناه ببر كه او خود شنواى آگاه است.
نکته ها
كلمهى «نَزْغٌ» به معناى ورود در كارى به قصد فساد است و به وسوسهى شيطان و تحريك او نيز نزغ گفته مىشود.
در اين آيه و سه آيهى قبل، چهار نكته براى مناديان راه خدا مطرح شده است: «2»
در آيهى 32 مىفرمايد: بهترين سخن، دعوت به سوى خداست، مشروط بر آن كه دعوت
«1». قصص، 79.
«2». تفسير نمونه.
جلد 8 - صفحه 344
كننده، خود اهل عمل و تسليم فرمان خدا باشد.
در آيهى بعد مىفرمايد: اگر در مسير دعوت با مخالفان روبرو شدى با بهترين شيوه برخورد كن تا او را تغيير دهى، يا به گونهاى عمل كن كه گويا همان مخالف، دوست صميمى تو است و هيچ به روى خود نياور.
در آيهى بعد فرمود: اين ناديده گرفتن عداوتها و دشمنىها نياز به صبر دارد و مخصوص كسانى است كه بهرهى بزرگى از كرامت و لطف خدا را دريافت كرده باشند.
در اين آيه مىفرمايد: اگر شيطان تو را وسوسه كرد كه با دشمن برخورد خشن داشته باش به خدا پناه ببر.
وسوسهى شيطان «نَزْغٌ»، راهها و ابزار و انواعى دارد:
گاهى از طريق ترساندن است. «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ» «1»
گاهى از طريق زيبا جلوه دادن است. «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ» «2»*
گاهى از طريق وعدههاى تو خالى است. «يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ» «3»
گاهى از طريق دشمنى و كينه است. «يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ» «4»
پیام ها
1- برانگيختن حسّ انتقامجويى در انسان، از شگردهاى شيطانى است، ولى پاسخ دادن بدىها با نيكى، از سفارشات الهى است. ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ... إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ
2- از وسوسهى شيطان، هيچ كس حتّى پيامبر در امان نيست. «وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ»
3- وسوسهى شيطان دائمى است. ( «يَنْزَغَنَّكَ» فعل مضارع و رمز استمرار است).
4- هر عنصرى كه وسوسهگر باشد شيطانى است. «مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ»
5- صبر نكنيد كه شيطان مسلط شود، با پيدا شدن كوچكترين وسوسه به خدا
«1». بقره، 268.
«2». نمل، 24.
«3». نساء، 120.
«4». مائده، 91.
جلد 8 - صفحه 345
پناه ببريد. «مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ»
6- داروى وسوسهى شيطان، پناهندگى به خدا و توبه است. «وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ .. فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ»
7- استعاذه از ابزارهاى عصمت انبيا است. فَاسْتَعِذْ ...
8- به كسى بايد پناه برد كه جامع همهى كمالات و شنوا و آگاه باشد. «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ» (كلمه «الله» به معناى ذات مقدّس است كه تمام كمالات را داشته باشد)
9- با اين كه خدا مىداند ولى ما بايد ضعف و پناهندگى خود را با زبان و دل اظهار كنيم. فَاسْتَعِذْ ... السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
10- پناه خواستن از خداوند بى پاسخ نمىماند. «السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»
11- تنها خداوند شنوا و داناى مطلق است. «إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (36)
وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ: و اگر برسد تو را، مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ: از شيطان نيشى و وسوسهاى نمايد به جهت زجر و منع تو از اين خصلت حسنه، فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ: پس پناه ببر به خدا از شر او، إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ: بدرستى كه او است شنوا مر كسى را كه به گفتار «استعيذ باللّه» گويا شود، دانا به نيت صلاح او.
بيان:
استعاذه به معنى پناه بردن، و تمام نشود مگر به امورى:
1- آنكه بنده خود را عاجز داند از جلب منافع دينى و دنيائى و دفع مضار آخرتى و دنيائى.
2- آنكه بداند خداى تعالى قادر است بر ايصال منافع و دفع مضار، و قدرتى نيست براى هيچكس مگر ذات يگانه الهى.
3- از اين علم منبعث شود در قلب حالت انكسار و خضوع، و اراده كند اينكه خدا او را حفظ فرمايد از آفات و افاضه نمايد بر او خيرات را، پس به لسان طالب شود آن را و استعاذه نمايد؛ بنابراين ركن اعظم استعاذه اولا دانستن حيثيت خود و ثانيا معرفت خالق را.
جلد 11 - صفحه 375
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (36) وَ مِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (37) فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُونَ (38) وَ مِنْ آياتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خاشِعَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْياها لَمُحْيِ الْمَوْتى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (39) إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آياتِنا لا يَخْفَوْنَ عَلَيْنا أَ فَمَنْ يُلْقى فِي النَّارِ خَيْرٌ أَمْ مَنْ يَأْتِي آمِناً يَوْمَ الْقِيامَةِ اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (40)
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ (41) لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ (42)
ترجمه
و اگر تحريك بنا صواب نمايد تو را از شيطان تحريكى پس پناه بر بخدا همانا او شنواى دانا است
و از نشانههاى قدرت او شب و روز و خورشيد و ماه است سجده نكنيد براى خورشيد و نه براى ماه و سجده كنيد براى خداوندى كه آفريد آنها را اگر او را ميپرستيد
پس اگر تكبر و سركشى كنند پس آنان كه نزد پروردگار تواند تسبيح مينمايند براى او در شب و روز و ايشان ملول نمىشوند
و از نشانههاى قدرت او است اينكه تو مىبينى زمين را افتاده و فرسوده پس چون فرستيم بر آن آبرا حركت كند و برآيد همانا آنكه زنده گردانيد آنرا هر آينه زنده كننده مردگانست همانا او بر همه چيز توانا است
همانا آنها كه ميل ميكنند از حق بباطل در آيتهاى ما پوشيده نمىباشند بر ما آيا كسيكه افكنده ميشود در آتش بهتر است يا كسيكه بيايد ايمن در روز قيامت بكنيد آنچه را كه خواستيد همانا او بآنچه ميكنيد بينا است
همانا آنانكه كافر شدند بقرآن مجيد چون آمد آنها را و همانا آن هر آينه كتابى گرامى است
راه نمىيابد باو باطل از پيش رويش و نه از پشت سرش فرستاده شده است از پروردگار درست كردار ستوده.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب دستور سابق به پيغمبر خود راجع بمعامله با كفّار ميفرمايد كه اگر برانگيزاند و تحريك كند بامر بيرون از صلاح و صوابى تو را از شيطان لعين تحريك و وسوسهاى يعنى وادار نمايد تو را بوسوسه و تهييج خشم كه در مقابل رفتار و گفتار كفار معارضه بمثل نمائى نه مدافعه بأحسن كه دستور بود پس پناه ببر بخدا از وسوسه او خدا ميشنود و ميداند چگونه دفع شرّ
جلد 4 صفحه 560
او را از تو بنمايد و خشم تو را تسكين دهد و قمّى ره فرموده مخاطبه با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است و مراد مردمند و تجربه شده گفتن اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم براى تسكين غضب بسيار نافع است و از آيات و دلائل قدرت و حكمت الهى جعل شبانه روز است بگردش آفتاب يا زمين و منافع وجوديّه آن دو مكرّر ذكر شده و مشهود و مسلّم است و دو كوكب درخشان در روز و شب كه آفتاب و ماه است نيز دو آيه و دليل بزرگ بر توحيد و عظمت خداوند حميد است ولى نبايد در برابر آن دو سجود نمود چون هر قدر وجودشان نافع و مثمر و منير باشد مخلوق و مأمور و متحرّك بامر حقّند بلكه بايد در برابر خالق آن دو و ساير كواكب كه همه آيات قدرت و عظمت آفريننده خودند مردم سجده كنند اگر مشركين راست ميگويند كه مقصودشان از سجده در برابر مخلوق عبادت خالق است چنانچه مشركين مكّه اظهار مينمودند كه ما عبادت ستاره و بت را وسيله تقرّب بخدا ميدانيم و در واقع عبادت خدا مينمائيم ولى سجود عبادتى است كه مخصوص بحق است و براى غير خدا جائز نيست چون بالاترين تعظيم بايد مخصوص ببالاترين معظّم باشد و در ذيل اين آيه سجده واجب است و آداب آن قبلا گوشزد گرديد پس اگر استكبار و استنكاف نمايند از سجده براى خدا بر دامن كبرياء او گردى ننشيند بلكه ملائكه مقرّبين تسبيح و تقديس مينمايند حق را در شب و روز و از عبادت خسته و ملول نميشوند و يكى از آيات و ادلّه توحيد و معاد آنستكه در زمستان زمين ديده ميشود بائر و سر افكنده و پست و خشك شده مانند شخص خاشع خاضع ذليل و چون باران بهارى بآن رسد حركت ميكند و از جاى خود مرتفع ميشود بگياهان و زمين مرده زنده ميگردد چنانچه مردم مرده هم در قيامت زنده ميشوند و اينها همه از جانب خدا روح تازه بخود ميگيرند و او بر تمام امور از اماته و احياء ارض و خلق و هر چه ممكن باشد قادر و توانا است و كسانيكه منحرف ميشوند از حق و مايل ميگردند بباطل در آيات الهى بطعن و تحريف و تأويل بدلخواه و القاء باطل در آن بر خدا مخفى و پوشيده نخواهند ماند و بمجازات اعمال خودشان در دنيا و آخرت خواهند رسيد آيا كسيكه در قيامت افتاده شود در آتش مانند اهل الحاد كه ذكر شد بهتر است حالش يا كسيكه با كمال اطمينان خاطر آنروز در پيشگاه الهى حاضر شود مانند اهل
جلد 4 صفحه 561
ايمانى كه از ظواهر قرآن و تفاسير ائمه اطهار تجاوز نميكند و براى تهديد شديد خداوند بآنها فرموده هر كار دلتان ميخواهد بكنيد اعمال شما از تحت نظر خداوند خارج نيست و كاملا بمجازات خواهيد رسيد و آن ملحدين همان كسانى هستند كه كافر شدند بقرآن چون براى هدايت آنها نازل شد و خدا آنها را ميشناسد و مجازات مينمايد و بنابر اين جمله انّ الّذين كفروا بدل است از انّ الّذين يلحدون فى آياتنا و محتمل است جمله مستأنفه باشد و خبر انّ معذّبون باشد كه حذف شده يا اولئك ينادون من مكان بعيد باشد كه در آيات بعد ذكر شده است و همانا قرآن كتابى است گرامى و ارجمند بحكم خدا كه احترام آنرا واجب و لازم فرموده و كسى قادر براتيان بمثل او نخواهد بود و محفوظ از هر تصرّف و تغيير و تبديلى است بحفظ الهى تا قيامت و از هر جهت مثل و مانند ندارد اينها همه جهات عزّت آن است و پيش از آن و بعد از آن كتابيكه مخالف و ناسخ آن باشد نيامده و نخواهد آمد و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه نيست در اخبار آن از گذشته و آينده باطلى بلكه تمام اخبار آن مطابق با واقع است و بعضى گفتهاند مراد آنستكه از هيچ جهت مورد انتقاض و اعتراض و ايراد نيست و ظاهرا تمام معانى صحيح است و اينها همه براى آنستكه آخرين كتابى است كه براى اصلاح امر معاش و معاد خلق تا روز قيامت بقصد اعجاز بشر از اتيان بمثلش از طرف خداوند حكيم حميد بر محمد محمود سر سلسله عوالم غيب و شهود نازل شده و در آن خاندان مصون از حوادث زمان خواهد بود و كلمه امّا در و امّا ينزغنّك ظاهرا مركّب از ان شرطيّه و ماء زائده براى تأكيد است و باين جهت شبيه بقسم و فعل مؤكّد بنون تأكيد شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِمّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيطانِ نَزغٌ فَاستَعِذ بِاللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ العَلِيمُ (36)
شبيه اينکه آيه شريفه در سوره اعراف آيه 199 که ميفرمايد وَ إِمّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيطانِ نَزغٌ فَاستَعِذ بِاللّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ فقط تفاوتش در كلمه اخيره است که اينجا ميفرمايد هو السميع العليم در اعراف سميع عليم و شرحش صل در آنجا بيان شده و آنچه در اينکه جا تذكر دهيم.
وَ إِمّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيطانِ نَزغٌ مفسرين نوعا تفسير كردند بوساوس
جلد 15 - صفحه 436
شيطان و اينکه معني غلط صرف است زيرا شيطان به قلب مطهر او راه ندارد و لذا در تفسير علي بن ابراهيم ميگويد اينکه خطاب و لو به پيغمبر است لكن مقصود ديگران هستند اينهم اشتباه است بلكه خلاف ظاهر آيه شريفه است زيرا اگر معني اينکه بود ميفرمود: و اما ينزغنّك للشيطان نه اينكه بفرمايد من- الشيطان و آنچه بنظر ميآيد و اللّه العالم اينكه مراد وساوس شيطان است به قلوب كفار و مشركين در اذيت و اهانت بآن حضرت که اذيت و آزارها انسان را از جا ميكند چنانچه در آيات قبل هم داشتيم که دستور صبر و بردباري و دفع بالتي هي احسن داده شده.
فَاستَعِذ بِاللّهِ پس پناه ده خود را بخداوند متعال خداوند شر آنها را از تو دفع ميفرمايد چنانچه ميفرمايد: إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللّهِ بِغَيرِ سُلطانٍ أَتاهُم إِن فِي صُدُورِهِم إِلّا كِبرٌ ما هُم بِبالِغِيهِ فَاستَعِذ بِاللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ مؤمن آيه 58 شرحش گذشت.
إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ العَلِيمُ شرحش واضح است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 36)- و از آنجا که بر سر راه وصول به این هدف بزرگ موانعی وجود دارد و وسوسههای شیطانی در اشکال مختلف انسانها را مانع میشود، در این آیه شخص پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را به عنوان الگو مخاطب ساخته، میگوید: «و هر گاه وسوسههایی از شیطان در این مسیر متوجه تو گردد، از خدا پناه بخواه که او شنونده و داناست» (وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ).
در این گونه مواقع معمولا خطوراتی از ذهن میگذرد، و یا افراد به اصطلاح مصلحت اندیش توصیههایی از این قبیل میکنند:
«مردم را جز با زور نمیتوان اصلاح کرد» «خون را با خون باید شست» و مانند اینها، و با این وسوسهها میخواهند مقابله به مثل را در همه جا توصیه کنند، و بدی را به بدی پاسخ گویند.
قرآن میگوید: مبادا گرفتار این وسوسهها شوید، و جز در موارد خاص و استثنایی تکیه بر خشونت کنید.
البته آیه فوق مفهوم وسیعی دارد و میگوید: «در برابر همه وسوسههای شیطانی باید به خدا پناه برد.»
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص429
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم