آیه 16 سوره فصلت: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَحِسَ...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''صرصر''': باد شديد الصوت يا باد بسيار سرد. تكرار لفظ دال بر مبالغه است اين كلمه سه بار در قرآن مجيد آمده و در هر سه، وصف بادى است كه بر قوم «عاد» و زيد و هلاكشان كرد. فصلت/ 16، قمر/ 19، حاقه/ 6، در مجمع فرموده: باد شديد الصوت، آن از صره به معنى صيحه، به قولى به معنى سرد است. | |
+ | *'''نحسات''': نحس: شوم و شومى، مصدر و اسم آمده است، جمع آن در صورت اسم بودن «نحسات» است.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص417</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۳۹
<<15 | آیه 16 سوره فصلت | 17>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ما هم بر هلاک آن قوم عاد باد تندی در ایّام نحس شوم فرستادیم تا به آنها عذاب ذلّت و خذلان را در دنیا بچشانیم در صورتی که خواری عذاب آخرت بیش از دنیاست و آنجا هیچ کس یاری آنها نخواهد کرد.
سرانجام تندبادی سخت و سرد در روزهایی شوم بر آنان فرستادیم تا در زندگی دنیا عذاب خواری و رسوایی را به آنان بچشانیم، و بی تردید عذاب آخرت رسوا کننده تر است و آنان [در آن روز] یاری نخواهند شد.
پس بر آنان تندبادى توفنده در روزهايى شوم فرستاديم تا در زندگى دنيا عذاب رسوايى را بدانان بچشانيم و قطعاً عذاب آخرت رسواكنندهتر است و آنان يارى نخواهند شد.
ما نيز بادى سخت و غران در روزهايى شوم بر سرشان فرستاديم تا در دنيا عذاب خوارى را به آنها بچشانيم. و عذاب آخرت خواركنندهتر است و كسى به ياريشان برنخيزد.
سرانجام تندبادی شدید و هولانگیز و سرد و سخت در روزهایی شوم و پرغبار بر آنها فرستادیم تا عذاب خوارکننده را در زندگی دنیا به آنها بچشانیم؛ و عذاب آخرت از آن هم خوارکنندهتر است، و (از هیچ طرف) یاری نمیشوند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- صرصر: باد شديد الصوت يا باد بسيار سرد. تكرار لفظ دال بر مبالغه است اين كلمه سه بار در قرآن مجيد آمده و در هر سه، وصف بادى است كه بر قوم «عاد» و زيد و هلاكشان كرد. فصلت/ 16، قمر/ 19، حاقه/ 6، در مجمع فرموده: باد شديد الصوت، آن از صره به معنى صيحه، به قولى به معنى سرد است.
- نحسات: نحس: شوم و شومى، مصدر و اسم آمده است، جمع آن در صورت اسم بودن «نحسات» است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ «16»
پس ما بادى سرد و توفنده و مسموم كننده را در ايامى نحس بر آنان فرستاديم تا عذاب خوار كنندهاى را در همين دنيا به آنان بچشانيم، و قطعاً عذاب آخرت رسوا كنندهتر است و آنان يارى نخواهند شد.
نکته ها
در سورهى «حاقّه» از آيهى 6 به بعد دربارهى قوم عاد چنين مىخوانيم: قوم عاد توسط بادى سرد و مسموم كننده كه هفت شب و هشت روز بر آنان وزيد هلاك شدند و همچون تنهى درخت خرما به زمين افتادند.
پیام ها
1- عوامل طبيعت، مأموران اجراى فرمان خداوند هستند. «فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً»
2- علّت عذاب الهى، عملكرد خود مردم است. «كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ- فَأَرْسَلْنا»
3- با ارادهى خداوند نقش سازندهى باد، به نقش سوزنده تبديل مىشود. «رِيحاً صَرْصَراً»
4- قهر الهى، گاهى در يك لحظه قومى را نابود مىكند و گاهى به تدريج و در چند شبانه روز. «فِي أَيَّامٍ»
5- حوادث خوب و بد كه در طول روز يا شب اتفاق مىافتد، آن روزها و شبها را به مبارك و نحس تقسيم مىكند. «أَيَّامٍ نَحِساتٍ»
6- تلخىهاى دنيا نسبت به آخرت در حدّ چشيدن است. «لِنُذِيقَهُمْ»
7- عاقبت استكبار، خوارى است. فَاسْتَكْبَرُوا ... عَذابَ الْخِزْيِ
8- كسانى كه با شعار «إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ» «1»* انبيا را تحقير مىكردند، در دنيا و
«1». فصلت، 14.
جلد 8 - صفحه 326
آخرت خوار مىشوند. «الْخِزْيِ- أَخْزى»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ «16»
«1» حياة القلوب ج 1 باب 5 ص 105.
جلد 11 - صفحه 358
فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ: پس فرستاديم بر ايشان، رِيحاً صَرْصَراً: باد شديد الصوت كه به صداى مهيب او هلاك شدند، يا بادى سرد كه از شدت برودت همه مستأصل گشتند، فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ: به مدت هشت روز و هفت شب.
از جابر بن عبد اللّه انصارى مروى است كه چون حق تعالى به قومى اراده خير فرمايد به ايشان باران عطا فرمايد بىباد، و الّا، باد دهد بىباران، چنانچه به قوم عاد باد صرصر را فرستاد «1» لِنُذِيقَهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ: تا بچشانيم ايشان را عذابى رسوا سازنده و خوار كننده ايشان، وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ: و هر آينه عذاب آخرت كه جهنم است، أَخْزى: رسوا سازندهتر باشد، وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ: و ايشان يارى كرده نشوند در آن روز به دفع عذاب از آنها.
تتمه:
جابر بن عبد اللّه انصارى روايت نموده كه أبو جهل جمعى از اكابر قريش را جمع و گفت: كار ما با پيغمبر ملتبس است، شخصى كه كهانت و شعر و سحر داند بايد فرستاد تا با او مكالمه كند. عتبه حاضر شد، خدمت حضرت آمد گفت: پدران تو ايشان شتم الهه ما نكردند تو را چه داشته كه زبان به دشنام گشودهاى، اگر رياست خواهى ما تو را رئيس خود نمائيم، و اگر غرض تو تزوج است زن جميلهاى براى تو مهيا كنيم، و اگر مال خواهى چندان زر سرخ به تو دهيم كه غنى شوى.
حضرت سخنان او را شنيده، چون تمام شد فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ حم تَنْزِيلٌ» تا آيه «فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا ....» عتبه دست بر دهان مبارك حضرت گذاشت گفت: به حق خويشى كه با هم داريم خاموش شود. حضرت ساكت شد. عتبه به خانه خود رفت، قريش نزد او آمدند گفتند: همانا كيش او را قبول نمودى يا طعام او را خوردى يا رشوه گرفتى؟ گفت: كلامى خواند، نه شعر بود و نه كهانت و نه سحر، و آنچه شنيده بود خواند و شما مىدانيد كه او هرگز دروغ نگفته، من ترسيدم عذابى فرود آيد و موجب هلاكت ما گردد،
«1» منهج الصادقين ج 8 ص 175.
جلد 11 - صفحه 359
قريش نااميد از خانه او بيرون آمدند. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ «16» وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «17» وَ نَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ «18» وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ «19» حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «20»
ترجمه
پس فرستاديم بر آنها باد سرد موحشى در روزهاى شومى تا بچشانيمشان عذاب خوارى را در زندگانى دنيا و هر آينه عذاب آخرت خوار كنندهتر است و آنها يارى نميشوند
و اما ثمود پس هدايت كرديمشان پس اختيار كردند كورى را بر هدايت پس گرفت آنها را صاعقه عذاب خوارى بسبب آنچه بودند كسب ميكردند
و نجات داديم آنانرا كه ايمان آوردند و بودند كه پرهيز ميكردند
و روز كه برانگيخته شوند دشمنان خدا بسوى آتش پس آنها بازداشته ميشوند
تا چون آيند آنرا گواهى دهد بر آنها گوشهاشان و چشمهاشان و پوستهاشان بآنچه كه ميكردند.
تفسير
خداوند متعال قوم عاد را كه در سوره اعراف و هود عليه السّلام پيغمبر آنها شمّهاى از احوالشان ذكر شد بعد از مخالفت با آنحضرت در هشت روز و هفت شب كه گفتهاند از چهار شنبه اول دهه آخر شوال بوده تا چهار شنبه آخر ماه معذّب فرمود بباد بسيار سرد وحشت آورى كه گفتهاند مانند آتش از شدّت برودت ميسوزاند آنها را و از ترس بيهوش ميشدند لذا در آيات سابقه صاعقه بر آن اطلاق
جلد 4 صفحه 552
شده و اين براى آن بود كه بآنها بچشاند عذاب خوارى و مذلّت را در دنيا براى تكبّر و غرورى كه از قوّت خود پيدا كرده بودند و عذاب آخرتشان بمراتب شديدتر و رسوائى و مذلّت آنها در آنجا بيشتر خواهد بود و كسى قدرت ندارد كه آنها را يارى نمايد و از عذاب برهاند و نحسات ظاهرا جمع نحسه است چون آن ايام نحس و شوم بود براى آنها و نحسات بسكون حاء نيز قرائت شده است و اما قوم ثمود خداوند آنها را بتوسط حضرت صالح هدايت بمعارف حقّه فرمود ولى آنها اختيار نمودند كورى و ضلالت را بر بينائى و هدايت و نپذيرفتند نصايح و مواعظ آنحضرت را و بشرحى كه در سور سابقه مكرّر ذكر شده مخالفت نمودند و خداوند آنها را بصاعقه و صيحه آسمانى معذّب و هلاك فرمود و توصيف عذاب بهون براى مبالغه در خوار نمودن آنست و گفتهاند هر عذاب موحشى را صاعقه گويند براى آنكه هر كس بشنود بيهوش ميشود ولى بيشتر صاعقه در عرف بر آتش سوزان آسمانى اطلاق ميشود و در هر حال عذابشان در نتيجه اعمال بدو كسب خودشان بود و خداوند اهل ايمان و تقوى را از هر قومى نجات داد از عذاب و سر بلند و عزيز فرمود در دنيا و آخرت و در نعمت ابدى كامران ميباشند و در روز قيامت كه دشمنان خدا و كفار محشور ميشوند پيش آهنگهاى آنها در كنار جهنم توقيف ميشوند تا عقب ماندگان برسند و چون همگى در كنار آتش جمع شدند و رسيدند بآن با آنكه منكرند اعمال خودشان را گوشها و چشمها و ساير اعضاء و جوارح آنها را خداوند بسخن ميآورد و هر يك اداء شهادت بر اعمال ناروائى كه از آن بتوسط اراده صاحبش سر زده مينمايد مثلا گوش ميگويد من استماع غنا نمودم چشم ميگويد بنامحرم نظر كردم دست ميگويد سرقت نمودم پا ميگويد در پى حرام رفتم عورت ميگويد زنا كردم يا دادم چنانچه از امام صادق عليه السّلام نقل شده و بعضى گفتهاند آثارى از آنها بروز ميكند كه معلوم ميشود مرتكب آن گناهان شدهاند مانند اثريكه ظاهر ميشود در چشم از بيخوابى شب و در هر حال رسوا و محكوم ميشوند و بنابر اين مراد از جلود اعضاء و جوارحند و در بعضى روايات بفروج تفسير شده است و كلمه ما در اذا ما جاءوها زائده است براى تأكيد اتصال شهادت بحضور يعنى تا حاضر شدند فورا اعضاء و جوارح شهادت خود را اداء مينمايند
جلد 4 صفحه 553
بدون آنكه از آنها استشهاد شود و سمع بر مفرد و جمع اطلاق ميشود و اينجا بقرينه ابصار و جلود مراد جمع است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَأَرسَلنا عَلَيهِم رِيحاً صَرصَراً فِي أَيّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِيقَهُم عَذابَ الخِزيِ فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ لَعَذابُ الآخِرَةِ أَخزي وَ هُم لا يُنصَرُونَ «16»
پس فرستاديم بر آنها باد صرصر تند با خروش در روزهاي نحس براي اينكه بچشانيم بآنها عذاب خوار كننده در حيات و زندگاني دنيا و هر آينه عذاب آخرت خوار كنندهتر است و اينکه ها را احدي نصرت نميكند و ياري نميشوند.
فَأَرسَلنا عَلَيهِم رِيحاً صَرصَراً صرصر باد سرد تند با صدا و خروش است که گفتند سنگهاي بزرگ را از جا حركت ميداد مردان قوي را از جا ميكند و بدل كوهها ميزد که تمام اعضاء بدن آنها در هم كوبيده ميشد نخلهاي قوي را از جا
جلد 15 - صفحه 422
ميكند تمام عمارتها را خراب ميكرد.
فِي أَيّامٍ نَحِساتٍ که ميفرمايد چنانچه گذشت سَبعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيّامٍ و نحوست آنها بعضي گفتند روزي که بلاء و شرور متوجّه ميشود نحس است و روزي که نعمت و تفضّل متوجه ميشود سعد است و بهمين معني است که بيك ديگر ميگويند ايامكم سعيدة و اعياد و ايام متبرّكه را يوم سعيد مينامند و بنا بر اينکه معني بسا يك روز بر يكي سعد است و بر يكي نحس است و باين معني است نحوست و سعادت نجوم در نظر اهل هيئت که در تقاويم مينويسند بواسطه تربيع و تثليث و مقارنه و مقابله نجوم بعضي با بعضي بعضي گفتند نحوستش براي اينکه بود که گرد و غبار چنان هوا را تيره و تار كرد که يكديگر را نميديدند بعضي گفتند ادامه داشت و هيچ فترت نداشت و سبك نميشد.
لِنُذِيقَهُم عَذابَ الخِزيِ فِي الحَياةِ الدُّنيا ديگر خفت و خواري مثل آن در دنيا نيامد بر احدي.
وَ لَعَذابُ الآخِرَةِ أَخزي چون تمام شدن ندارد و مرگ هم ندارد. كُلَّما نَضِجَت جُلُودُهُم بَدَّلناهُم جُلُوداً غَيرَها لِيَذُوقُوا العَذابَ نساء آيه 59.
وَ هُم لا يُنصَرُونَ نه اصنام آنها و نه اكابر آنها و نه اتباع آنها و نه ارحام آنها و نه اصدقاء آنها احدي قدرت بر نصرت آنها ندارد همه معذب هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 16)- آری! انسان بیمایه و کم ظرفیت هنگامی که مختصر قدرتی در خود احساس کند سر به طغیان بر میدارد، و حتی گاه از بیخردی به مبارزه با قدرت خدا بر میخیزد، و خداوند بزرگ چقدر ساده و آسان با یک اشاره عوامل حیاتشان را به عامل مرگشان تبدیل میکند، چنانکه در همین ماجرای عاد در این آیه اضافه میکند: «سر انجام تند بادی شدید و پر صدا و هولانگیز و سرد و سخت، در روزهایی شوم و پر غبار، بر آنها فرستادیم، تا عذاب خوار کننده را در زندگی دنیا به آنها بچشانیم» (فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی أَیَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا).
این تند باد عجیب چنانکه در آیات دیگر قرآن آمده چنان آنها را از زمین بلند میکرد و زمین میکوبید، همچون تنههای درخت خرما که از ریشه کنده شده باشد.
هفت شب و هشت روز میوزید، و تمام زندگی این قوم جبّار خودخواه مغرور را درهم میکوبید، و جز ویرانهای از آن قصرهای پر شکوه و زندگی مرفّه و اموال سرشار باقی نماند.
در پایان آیه میگوید: تازه این عذاب دنیا است، «و عذاب آخرت از آن هم خوار کنندهتر است» (وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزی).
و از همه سختتر این که: هیچ کس به یاری آنها نمیشتابد «و از هیچ سو یاری نمیشوند» (وَ هُمْ لا یُنْصَرُونَ).
ج4، ص304
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص417
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم