آیه 85 سوره غافر: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''بأسنا''': بأس: سختى و شدت با عذاب و بلا و جنگ قابل تطبيق است. | |
+ | *'''سنت''': طريقه. رويه.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص395</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۳۵
<<84 | آیه 85 سوره غافر | 85>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
اما ایمانشان پس از دیدن مرگ و مشاهده عذاب ما بر آنها هیچ سودی نبخشید. سنّت خدا (و حکمت الهی از ازل) چنین در میان بندگان حکمفرما بوده (که رسول و کتاب به امر و نهی و وعده ثواب و عقاب و نجات مؤمنان و هلاک کافران بفرستد تا خلق به اطاعت و عصیان امتحان شوند) و آنجا کافران زیانکار شدند.
ولی زمانی که عذاب سخت ما را دیدند، ایمانشان سودی به آنان نداد. سنت خداست که از دیرباز نسبت به بندگانش جاری شده است [که ایمانشان را پس از دیدن عذاب نمی پذیرد] و آنجاست که کافران زیانکار شدند.
و[لى] هنگامى كه عذاب ما را مشاهده كردند، ديگر ايمانشان براى آنها سودى نداد. سنّت خداست كه از [ديرباز] در باره بندگانش چنين جارى شده، و آنجاست كه ناباوران زيان كردهاند.
اما بدان هنگام كه عذاب ما را ديدند ديگر ايمانشان برايشان سودى نبخشيد. اين سنت خداست در رفتار با بندگانش. و كافران در آن روز زيان كردند.
امّا هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند، ایمانشان برای آنها سودی نداشت! این سنّت خداوند است که همواره در میان بندگانش اجرا شده، و آنجا کافران زیانکار شدند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- بأسنا: بأس: سختى و شدت با عذاب و بلا و جنگ قابل تطبيق است.
- سنت: طريقه. رويه.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ «85»
امّا پس از آن كه قهر ما را ديدند، ديگر ايمانشان برايشان سودى نداشت. اين سنّت الهى است كه در ميان بندگانش جارى است. و در اين جا كافران زيانكارند.
نکته ها
در زمان متوكّل عباسى مردى نصرانى با زنى مسلمان زنا كرد. همين كه خواستند حدّ جارى كنند آن مرد مسلمان شد. يحيى بن اكثم گفت: ايمان او مشكل را حل كرد و حدّ لازم نيست. بين آنان گفتگو شد؛ متوكّل به امام هادى عليه السلام نامه نوشت و مسأله را مطرح كرد.
امام فرمود: «يضرب حتى يموت» چون مردى كافر به زنى مسلمان تجاوز كرده، مجازات او قتل است. علما به جواب امام ايراد گرفتند و گفتند: در قرآن و سنّت چنين فتوايى نيست. بار ديگر متوكّل به امام هادى عليه السلام نامه نوشت و دليل و سند خواست.
امام در پاسخ با استناد به اين آيه فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ ... فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ نوشتند: چون آن مرد نصرانى پس از محكوميّت و هنگام مجازات ايمان آورده، ايمانش بىفايده است و حدّ از او ساقط نمىشود. «1»
پیام ها
1- اضطرارها فطرت را شكوفا مىكند و كفّار را به سراغ ايمان مىآورد ولى ايمانِ اضطرارى ارزشى ندارد. «فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ»
2- ايمان بايد اختيارى باشد نه از روى اضطرار و ناچارى. «فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ»
3- نقل سرنوشت كفّار، براى آيندگان عبرت است. قالُوا آمَنَّا ... فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ
4- كيفرها و پاداشهاى الهى، قانونمند است. رَأَوْا بَأْسَنا ... سُنَّتَ اللَّهِ ...
5- كارساز نبودن ايمان اضطرارى، از سنّتهاى الهى است. سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي ...
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 8 - صفحه 306
(سنّت خداوند در همه افراد وجوامع يكسان است. «وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا» «1»)*
6- لحظهى مرگ، خسارت انسان جلوه مىكند. «خَسِرَ هُنالِكَ»
7- ايمان اضطرارى كه فرصت عمل براى انسان باقى نمىگذارد خسارت است.
قالُوا آمَنَّا ... خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ
8- در هفت آيهى قبل خوانديم: «خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ» و در اين جا مىخوانيم:
«خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ» معلوم مىشود كه كافران اهل باطل هستند و اهل باطل، كافران.
«والحمدللّه ربّ العالمين»
«1». احزاب، 62؛ فاطر، 43 و فتح، 23.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ (85)
و چون ايمان آنها به مشاهده عذاب و اضطرار بود، نتيجهاى براى دفع عذاب نبود چنانچه فرمايد:
فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ: پس نبود كه فايده بخشد ايشان را ايمان ايشان، لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا: آن هنگام كه ديدند شدت عذاب ما را، زيرا وقت معاينه عذاب، تكليف مرتفع است، و صحت قبول ايمان، فرع زمان تكليف است، پس در وقت عذاب ممتنع باشد قبول ايمان، و لذا ايثار «فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ» فرموده بر «لم ينفعهم» كه مشعر است بر عدم صحت ايمان و امتناع قبول آن. سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي:
سنت نهاده است خداى تعالى قبول نشدن ايمان را در حين عذاب، يعنى وضع فرمود عادت و طريقه خود را آن طريقه، قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ: گذشته است در ميان بندگان او از امم گذشته، يعنى طريقه مستمره در معاندان و جاحدان زمان پيش، وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ: و زيانكار شدند زمان ديدن عذاب ناگرويدگان به جهت عدم نفع ايمان در آن زمان.
خاتمه:
آيات شريفه تنبه و عبرتى است براى صاحبان بصيرت كه به حالت اختيار، توبه و تدارك و رجوع بدرگاه خداوند غفار را غافل نشوند.
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در نهج البلاغه فرمايد: بحق اقول لكم لقد جاهرتكم العبر و زجرتم بما فيه مزدجر: «1» براستى مىگويم شما را كه هر آينه به آشكارا و آواز بلند پند داد شما را عبرتها، و اعتبار نمودن بلاها كه به شما و به
«1» نهج البلاغه (با ترجمه فيض الاسلام) خطبه 20 ص 79.
جلد 11 - صفحه 343
پيشينيان رسيد، و زجر كرده و بازداشته شديد بر لسان انبيا به آنچه در او بود از زجر، و منع كرده شديد از انواع مناهى مؤكده به عقوبات شديده نازله بر امم ماضيه.
جلد 11 - صفحه 344
ج11، ص345
سوره چهل و يكم (سجده)
سوره حم سجده، اين سوره مباركه را سورة المصابيح، و حم فصلت نيز نامند، و نزول آن در مكه معظمه بوده.
عدد آيات:
پنجاه و چهار به عدد كوفى و پنجاه و سه حجازى، و پنجاه و دو بصرى و شامى، و اختلاف در دو آيه است.
عدد كلمات آن:
هفتصد و نود و شش.
عدد حروف:
سه هزار و هفتصد و پنجاه.
ثواب تلاوت:
ثواب الاعمال- از حضرت صادق عليه السّلام: هر كه اين سوره تلاوت كند، روز قيامت نور او به مقدار مد بصر، و در آن روز فرحان باشد، و در دنيا محمود و مغبوط، بر وجهى كه مردمان بر احوال او رشك برند و از خدا تمنا كنند «1». «با تذكرات سورههاى سابقه».
بسم اللّه الرحمن الرحيم
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ فَأَيَّ آياتِ اللَّهِ تُنْكِرُونَ (81) أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ (82) فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (83) فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ (84) فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ (85)
ترجمه
و مينماياند بشما نشانههاى خود را پس كدام يك از نشانههاى خدا را انكار ميكنيد
آيا پس گردش نميكنند در زمين پس بنگرند چگونه بود انجام كار آنانكه بودند پيش از آنها بودند بيشتر از آنها و سختتر در توانائى و اثرهاى باقى در زمين پس كفايت نكرد از آنها آنچه بودند كسب ميكردند
پس چون آمدند آنها را پيغمبرانشان با معجزات شاد شدند بآنچه بود نزد آنها از دانش و احاطه نمود بآنها آنچه
جلد 4 صفحه 543
بودند بآن استهزاء ميكردند
پس چون ديدند عذاب ما را گفتند گرويديم بخدا بتنهائى و كافر شديم بآنچه بوديم بآن شرك آورندگان
پس نبود كه سود دهد آنها را گرويدنشان چون ديدند عذاب ما را بوده طريقه خدا كه بتحقيق گذشت در بندگانش و زيان كردند آنجا كافران.
تفسير
خداوند متعال بعد از اشاره ببعضى از نعم خود كه از آن جمله انعام بود و ذكر شد عمده آنها شتر است ميفرمايد و مينماياند بشما نشانههاى قدرت و رحمت خود را پس كدام يك از آنها را ميتوانيد منكر شويد قطع نظر از ساير آيات الهى كه ذكر شده و ميشود همين شتر حيوان باين بزرگى و قوّت مسخّر شدنش براى انسان بطوريكه طفلى مهار او را بدست بگيرد و هر جا بخواهد ببرد چه اندازه دلالت بر قدرت و رحمت خدا نسبت به بندگان دارد هر قدر شخص در نفس خود و زمين خدا فكر و سير نمايد شواهد و دلائل توحيد و علم و حكمت و قدرت و رحمت خداوند ظاهر گردد بقدريكه نميتوان تعداد نمود از آن جمله آثار باقيه در راه شام و يمن است براى اهل مكه در مسافرتهاشان بآن بلاد از ابنيه خرابه و قنوات و قصور و انهار بائره امم سالفه كه دلالت دارد بر آنكه آنها بيشتر و قوىتر بودند از اينها و در نتيجه مخالفت با پيغمبرانشان معذّب شدند و تمام عماراتشان ويران و زير و زبر شد و هيچ يك از آنوسائل ظاهرى كه آنها تهيه نموده بودند براى آسايش خودشان بحال آنها فائده نداشت و مانع از نزول عذاب خدا بر آنها نشد و با آنكه وقتى انبياء آمدند و ادلّه دالّه بر نبوت خود را اقامه نمودند از معجزات و شواهد صدقشان آنها بعلم و دانش خودشان در امور دنيا از صناعت و فلاحت و تجارت مغرور شدند و فرحناك بودند بآن و لوازم تعيّش و كامرانى كه براى خود تهيه نموده بودند و انبياء عظام را كه از اوضاع آخرت و مفاسد تعيّشات دنيوى اخبار مينمودند و از عذاب الهى بيمشان ميدادند استهزاء ميكردند و در نتيجه همان عذاب كه مورد استهزاء آنها واقع شده بود احاطه نمود بر آنها بطوريكه راه فرارى براى آنان باقى نماند و همه بجزاى اعمال بدشان در دنيا رسيدند و چون شدّت عذاب خدا را مشاهده مينمودند اقرار بتوحيد حق ميكردند و از بتها بيزارى ميجستند ولى ديگر ايمان بحال آنها فائده نداشت چون از روى الجاء و ترس بود و چنين ايمانى قبول
جلد 4 صفحه 544
نميشود طريقه مرضيّه الهيّه از قديم بر اين جارى شده كه ايمان اختيارى مبنى بر فكر و تأمل در آيات را ميپذيرد نه ايمان اجبارى مبنى بر ترس و فرار از عذاب را و زيانى بالاتر از اين نيست كه لذّات دنيوى و نعيم اخروى خودشان را از دست داده ببدنامى و عذاب دنيا و آخرت گرفتار شدند در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند چرا خداوند فرعون را غرق نمود با آنكه او ايمان آورد و اقرار بتوحيد خدا نمود فرمود براى آنكه ايمان آورد وقت ديدن عذاب و ايمان در چنين وقتى قبول نميشود و اين حكم الهى است كه هميشه بوده و خواهد بود و باين دو آيه استشهاد فرمود و در كافى روايت نموده كه در زمان متوكل عباسى مردى نصرانى با زن مسلمانى زنا كرده بود او را آوردند حد بزنند مسلمان شد بعضى گفتند اسلام كفر و گناه او را از ميان برد و بعضى آراء ديگرى اظهار داشتند و متوكل بحضرت هادى امام دهم عليه السّلام مراجعه نمود و آنحضرت مرقوم فرمود بايد او را بزنند تا بميرد و سايرين منكر شدند و گفتند اين حكم دليلى ندارد و ثانيا براى طلب دليل بآنحضرت مراجعه شد و جوابى رسيد كه در آن بعد از بسمله اين دو آيه نوشته شده بود و متوكل بدستور حضرت عمل نمود و آنمرد زانى را بقدرى زدند كه مرد در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره حم المؤمن را در هر شب بخواند خداوند گناهان گذشته و آينده او را بيامرزد و او را موفق به تقوى و پرهيزكارى فرمايد و آخرت او را بهتر از دنيا قرار دهد و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه حمها ريحانهاى قرآنند پس حمد و شكر نمائيد خدا را بحفظ و تلاوت آنها و ثواب زيادى براى آن بيان فرموده است و الحمد للّه رب العالمين و صلى اللّه على سيدنا محمد و آله الطاهرين.
جلد 4 صفحه 545
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلَم يَكُ يَنفَعُهُم إِيمانُهُم لَمّا رَأَوا بَأسَنا سُنَّتَ اللّهِ الَّتِي قَد خَلَت فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الكافِرُونَ (85)
پس نبود که نفع ببخشد ايمان آنها موقعي که معاينه كنند بأس و عذاب
جلد 15 - صفحه 407
ما را اينکه سنة الهيست که در امم سابقه بوده در بندگان او و خاسر و خسران دارند در يك همچه موقعي كافرين از إبن بابويه مسندا از حضرت رضا (ع) روايت كرده که از آن حضرت سؤال كردند
«لأي علّة اغرق اللّه فرعون و قد آمن به و اقرّ بتوحيده قال لانّه آمن عند رؤية البأس و الايمان عند رؤية البأس غير مقبول»
پس حضرت استشهاد باين آيه شريفه فرمود. و از كليني مسندا روايت كرده که در زمان متوكّل يك جوان نصراني را آوردند که زنا كرده بود با زن مسلمه که بر او اقامه حدّ كنند اسلام آورد فقهاء عامّه بعضي گفتند
«الاسلام يجبّ ما قبله»
بعضي گفتند سه تازيانه باو بزنند و بعضي ديگر چيزهاي ديگر گفتند متوكّل نوشت بر حضرت هادي ابو الحسن الثالث حضرت نوشتند بر متوكل بايد «
يضرب حتّي يموت فقهاء
اعتراض كردند باين حكم که اينکه نه كتابي بر او نازل شده و نه سنّتي در دست دارد متوكل اعتراض آنها را بر حضرت هادي نوشت حضرت در جواب او به اينکه آيه استشهاد فرمود.
فَلَم يَكُ يَنفَعُهُم إِيمانُهُم لَمّا رَأَوا بَأسَنا چون از روي الجاء بوده نه از روي ميل و رغبت و اختيار.
سُنَّتَ اللّهِ الَّتِي قَد خَلَت فِي عِبادِهِ امم ماضيه و ميفرمايد فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَبدِيلًا وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَحوِيلًا- فاطر آيه 41 و 42- وَ خَسِرَ هُنالِكَ الكافِرُونَ.
تمّ بحمد اللّه سورة المؤمن و يتلوها ان شاء اللّه تعالي سورة حم سجدة المسمّاة بفصّلت و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّي اللّه علي محمّد و آله و اللّعن علي أعدائهم و انا العبد عبد الحسين الطّيّب.
جلد 15 - صفحه 408
سوره حم سجده
و تعبير به فصّلت ميكنند مكي- 54 آيه بسم اللّه و الحمد للّه و الصّلاة و السّلام علي رسول اللّه و علي اله ال اللّه و اللّعن علي أعدائهم اعداء اللّه
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 85)- «اما هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند ایمان آنها به حالشان سودی نداشت» (فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا). چرا که به هنگام نزول «عذاب استیصال» درهای توبه بسته میشود.
این حکم مخصوص افراد یا اقوام معینی نیست، بلکه چنانکه قرآن در دنبال همین سخن میگوید: «این سنت الهی است که در مورد بندگان گذشته نیز اجرا شده است» (سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبادِهِ).
سپس آیه را با این جمله پایان میدهد: «و در آن هنگام (که عذاب الهی دامانشان را فرو گرفت) خسران و زیان کافران آشکار شد» (وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْکافِرُونَ).
آن روز فهمیدند که سرمایهای جز مشتی غرور و پندار نداشتند، و آنچه را آب حیات خیال میکردند سرابی بیش نبود.
و به این ترتیب سوره مؤمن که با توصیف حال کافران مغرور آغاز شده بود، با پایان زندگی دردناک آنها خاتمه مییابد! «پایان سوره مؤمن»
ج4، ص295
سوره فصّلت [41]
اشاره
این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 54 آیه است
محتوای سوره:]
محتوای این سوره را میتوان در چند بخش خلاصه کرد:
1- توجه به قرآن و بحثهای فراوانی پیرامون آن.
2- توجه به آفرینش آسمان و زمین، مخصوصا آغاز آفرینش جهان از ماده گازی شکل (دخان) و مراحل پیدایش کره زمین و کوهها و گیاهان و حیوانات.
3- اشاراتی به سرگذشت اقوام مغرور و سرکش پیشین، از جمله قوم عاد و ثمود، و سرنوشت دردناک آنها و اشاره کوتاهی به داستان موسی (ع).
4- انذار و تهدید مشرکان و کافران مخصوصا با ذکر آیات تکان دهندهای در باره قیامت و گواهی اعضای بدن حتی پوست تن انسان، و توبیخ شدید پروردگار نسبت به آنها به هنگامی که در برابر عذاب الهی قرار میگیرند.
5- پارهای از دلائل رستاخیز و قیامت و خصوصیات و ویژگیهای آن.
6- سر انجام سوره را با بحث جالب و کوتاهی پیرامون «آیات آفاقی و انفسی پروردگار» و بازگشتی بر مسأله معاد پایان میبخشد.
فضیلت تلاوت سوره:]
در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام میخوانیم: «هر کس که «حم سجده» را بخواند خداوند به تعداد هر حرفی از آن ده حسنه به او عطا میکند».
در حدیث دیگری نقل شده که: پیامبر صلّی اللّه علیه و اله هیچ شب به خواب نمیرفت مگر
ج4، ص296
این که سوره «تبارک» و «حم سجده» را میخواند.
نامگذاری این سوره به «فصّلت» از آیه سوم آن گرفته شده، و به «حم سجده» از این جهت است که با «حم» آغاز میشود و آیه 37 آن آیه سجده است.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص395
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم