آیه 84 سوره غافر
<<83 | آیه 84 سوره غافر | 85>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و چون شدت قهر و عذاب ما را به چشم دیدند در آن حال (از کفر و شرک پشیمان شده و) گفتند: ما به خدای یکتا ایمان آوردیم و به همه بتهایی که شریک خدا میگرفتیم کافر شدیم.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«بَأْسَنَا»: عذاب شدید و ریشهکن کننده ما. «بِهِ»: به سبب آن. به علّت پرستش آنها.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «83»
پس چون پيامبرانشان همراه با معجزات به سراغشان آمدند به آن مقدار علمى كه نزدشان بود خوشحال شدند (و حاضر نشدند منطق انبيا را بپذيرند) و آن چه (از قهر الهى) كه به تمسخر مىگرفتند، آنان را فرا گرفت.
فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ «84»
پس چون عذاب ما را ديدند گفتند: «به خداوند يكتا ايمان آورديم و به آن چه (از قبل) شرك مىورزيديم كافر شديم».
نکته ها
در طول تاريخ بشر، افرادى به خاطر علومى كه سبب تمدن و پيشرفت و كسب ثروت است و يا به خاطر آگاهىهايى كه از اقوام و نياكان درباره عقائد خود دارند خود را از وحى و انبيا بى نياز مىپندارند. آرى انسانهاى كم ظرفيّت همين كه چند كلمهاى فراگرفتند يا مدرك و مقامى به دست آوردند مغرور مىشوند.
در قرآن سه مرتبه جملهى «نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ»* آمده كه به معناى علم داشتن به گوشهاى از كتاب است و در هر سه مورد افرادى گرفتار انحراف شدهاند چون از علم كافى برخوردار نبودند بلكه نصيبى از علم داشتند؛
جلد 8 - صفحه 303
يك جا مىفرمايد: كسانى كه نصيبى از علم دارند به حقّ پشت مىكنند. «1»
در جاى ديگر مىفرمايد: آنان به جاى حقّ گمراهى را خريدند. «2»
و در آيهاى ديگر مىفرمايد: اين گروه به جاى ايمان به خدا و رسول به بت و طاغوت ايمان مىآورند. «3»
به هر حال علم كم، انسان را در معرض غرور و خود باختگى و دين فروشى قرار مىدهد. در اين آيه نيز مىفرمايد: علم اندك مانع حقّ پذيرى است. «فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ»
قرآن براى علم سه مرحله بيان كرده است:
الف) علم مفيد كه سبب رشد معنوى انسان باشد، همان گونه كه موسى به خضر عليهما السلام گفت: آيا اجازه مىدهى من همسفر تو باشم تا از آنچه مىدانى و سبب رشد من است به من بياموزى. «4»
ب) علم بى فايده، نظير علم به عدد اصحاب كهف كه آيا سه نفر بودند يا پنج نفر يا هفت نفر، زيرا مهم تصميم آنان براى حفظ دينشان بود. «5»
ج) علم مضرّ، نظير علم سحر و جادو براى جدايى ميان زن و مرد. «6»
پیام ها
1- فرستادن پيامبران براى اتمام حجّت يكى از سنّتهاى الهى است. «جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ»
2- انبيا به سراغ مردم مىرفتند. «جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ»
3- غرور علمى، مانع حقّ پذيرى است. «جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ»
4- علوم و تجربههاى بشرى نمىتواند جايگزين تعاليم الهى شود و انسان را از
«1». آل عمران، 23.
«2». نساء، 44.
«3». نساء، 51.
«4». كهف، 66.
«5». كهف، 22.
«6». بقره، 102.
جلد 8 - صفحه 304
انبيا بى نياز كند. جاءَتْهُمْ ... بِالْبَيِّناتِ ... عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ
5- انبيا براى دانشمندان نيز حجّت هستند. «جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ»
6- قهر و عذاب الهى بعد از اتمام حجّت است. جاءَتْهُمْ ... بِالْبَيِّناتِ ... حاقَ بِهِمْ ...
7- همهى انبيا معجزه داشتند. «جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ»
8- راه فرارى براى كافران در قيامت وجود ندارد. ( «حاقَ بِهِمْ»
9- مغرور شدن به علم خود، سبب تحقير و استهزاى وعدههاى الهى است. عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ ... يَسْتَهْزِؤُنَ
10- اگر شادى، انسان را از پيمودن راه تكامل بازدارد ارزش ندارد. فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ ... يَسْتَهْزِؤُنَ
11- يكى از سنّتهاى خداوند حمايت از پيامبران با نزول قهر و عذاب بر كافران است. «حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»
12- قهر خدا به خاطر عملكرد خود انسانهاست. «حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»
13- استهزاى امروز سبب قهر فراگير فرداست. «وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»
14- كارهاى ناشايست در صورتى به قهر الهى تبديل مىشود كه دائمى باشد. «كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»
15- منطق مخالفان در برابر برهان و معجزه انبيا، تمسخر و استهزا است. رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ ... يَسْتَهْزِؤُنَ
16- ايمان در حال اضطرار ارزش ندارد، گرچه واقعى باشد. «فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا»
17- گروهى تا قهر الهى را نبينند ايمان نمىآورند. «فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا»
18- شرك، پايه و اساس ندارد. مشركان نيز به شرك خود كافر مىشوند. «كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 305
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم