رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

علامه محمدتقی جعفری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
 
|آثار = رسائل فقهی، ترجمه و تفسیر [[نهج البلاغه]]، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی،...  
 
|آثار = رسائل فقهی، ترجمه و تفسیر [[نهج البلاغه]]، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی،...  
 
}}
 
}}
محمدتقی جعفری (۱۳۴۳ش/۱۳۰۴ق - ۱۳۷۷ش/۱۴۱۹ق)، فیلسوف مسلمان معاصر ایرانی است که از او آثار متعددی برجای مانده است. "ترجمه و تفسیر [[نهج البلاغه]]" و "تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی" دو نمونه از آثار ارزشمند اوست.
+
استاد محمدتقی جعفری (۱۳۴۳ش/۱۳۰۴ق - ۱۳۷۷ش/۱۴۱۹ق)، فیلسوف [[شیعه]] معاصر ایرانی است که از او آثار متعددی برجای مانده است. "ترجمه و تفسیر [[نهج البلاغه]]" و "تفسیر و نقد و تحلیل [[مثنوی معنوی (کتاب)|مثنوی مولوی]]" دو نمونه از آثار ارزشمند اوست.
==ولادت==
+
==ولادت و دوران کودکی==
  
استاد محمدتقی جعفری در سال 1304 هـ.ش در شهر تبریز به دنیا آمد.<ref> فیلسوف شرق، محمدرضا جوادی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ اول، 1378، ص 6.</ref> پدرش، «كریم» درس نخوانده بود، اما صدق و صفای خاصی داشت. پدرش نانوا بود و هیچ وقت بدون [[وضو]] دست به خمیر نان نمی‌زد. حافظه این نانوای مكتب نرفته چنان قوی بود كه اغلب سخنان واعظان شهر را با دقت و تفصیل، برای دیگران بیان می‌كرد.
+
محمدتقی جعفری در سال 1304 هـ.ش در شهر [[تبریز]] به دنیا آمد.<ref> فیلسوف شرق، محمدرضا جوادی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ اول، 1378، ص 6.</ref> پدرش، «كریم» درس نخوانده بود، اما صدق و صفای خاصی داشت. او نانوا بود و هیچ وقت بدون [[وضو]] دست به خمیر نان نمی‌زد. حافظه این نانوای مكتب نرفته چنان قوی بود كه اغلب سخنان واعظان شهر را با دقت و تفصیل، برای دیگران بیان می‌كرد.
  
در روزگاری كه تبریز دچار قحطی شده بود، در یكی از شب‌ها، ‌كریم با هزار زحمت دو عدد نان سنگگ و مقداری شیرینی خرید، در بین راه منزل، دو نفر را در خرابه‌ای دید كه مشغول خوردن استخوان و لاشه گوسفند و مرغ مرده‌ای بوده‌اند،‌او كه چنین دید، دلش به حال آنان سوخت و یكی از نان‌ها و شیرینی را به آن‌ها داد. چند قدمی دور نشده بود كه به نزد آن دو برگشت تا شاید بتواند كمك دیگری انجام دهد. در این هنگام دید كه آنان دست به [[دعا]] بلند كردند و با سوزدل گفتند: ای مرد مهربان! خدای بزرگ و بخشنده به تو فرزندی صالح و نیك عنایت فرماید. همچنان كه ما را خوشحال كردی، خدای رحیم چشم تو را روشن كند.<ref> آقای مرزبانی، ‌عبدالله نصری، ‌انتشارات سروش، چاپ اول، 1377، ص 21 و 22.</ref>
+
در روزگاری كه تبریز دچار قحطی شده بود، در یكی از شب‌ها، ‌كریم با هزار زحمت دو عدد نان سنگک و مقداری شیرینی خرید. در بین راه منزل، دو نفر را در خرابه‌ای دید كه مشغول خوردن استخوان و لاشه گوسفند و مرغ مرده‌ای بوده‌اند،‌ او كه چنین دید، دلش به حال آنان سوخت و یكی از نان‌ها و شیرینی را به آن‌ها داد. در این هنگام دید كه آنان دست به [[دعا]] بلند كردند و با سوز دل گفتند: ای مرد مهربان! خدای بزرگ و بخشنده به تو فرزندی صالح و نیك عنایت فرماید. همچنان كه ما را خوشحال كردی، خدای رحیم چشم تو را روشن كند.<ref> آقای مرزبانی، ‌عبدالله نصری، ‌انتشارات سروش، چاپ اول، 1377، ص 21 و 22.</ref>
 
 
==تحصیلات==
 
  
 
مادر علامه جعفری باسواد بود و [[قرآن]] را به خوبی می‌خواند. او قرائت قرآن را به محمدتقی تعلیم داد. محمدتقی چنان خوب قرائت قرآن را فراگرفته بود كه وقتی در 6 سالگی، در سال 1310 هـ.ش برای اولین بار وارد مدرسه «اعتماد» تبریز شد، مدیر مدرسه، آقای جواد اقتصاد خواه، بعد از شنیدن قرائت قرآن او لبخندی زد و گفت: بارك الله! خیلی خوب خواندی! نیازی به درس‌های كلاس اول و دوم نداری؛ از فردا وارد كلاس سوم شو!<ref> علامه جعفری، محمد ناصری، دفتر انتشارات كمك آموزشی، چ اول، 1377، ص 10.</ref>
 
مادر علامه جعفری باسواد بود و [[قرآن]] را به خوبی می‌خواند. او قرائت قرآن را به محمدتقی تعلیم داد. محمدتقی چنان خوب قرائت قرآن را فراگرفته بود كه وقتی در 6 سالگی، در سال 1310 هـ.ش برای اولین بار وارد مدرسه «اعتماد» تبریز شد، مدیر مدرسه، آقای جواد اقتصاد خواه، بعد از شنیدن قرائت قرآن او لبخندی زد و گفت: بارك الله! خیلی خوب خواندی! نیازی به درس‌های كلاس اول و دوم نداری؛ از فردا وارد كلاس سوم شو!<ref> علامه جعفری، محمد ناصری، دفتر انتشارات كمك آموزشی، چ اول، 1377، ص 10.</ref>
سطر ۲۴: سطر ۲۲:
 
حافظه قوی محمدتقی همگان را به شگفتی وامی‌داشت؛ به طوری كه متن كلیله و دمنه را از حفظ می‌خواند و معنای عبارات مشكل را شرح می‌داد. معلمان مدرسه اعتماد، همواره او را تشویق می‌كردند.<ref> همان، ص 11.</ref>
 
حافظه قوی محمدتقی همگان را به شگفتی وامی‌داشت؛ به طوری كه متن كلیله و دمنه را از حفظ می‌خواند و معنای عبارات مشكل را شرح می‌داد. معلمان مدرسه اعتماد، همواره او را تشویق می‌كردند.<ref> همان، ص 11.</ref>
  
محمدتقی در 15 سالگی و در سال 1319 ش. برای ادامه تحصیل، تبریز را به مقصد تهران ترك كرد. مدرسه فیلسوف، واقع در جوار امامزاده اسماعیل و ابتدای یكی از ورودی‌های بازار قدیمی تهران،<ref> همان، ص 20.</ref> اولین جایی بود كه محمدتقی برای كسب دانش قدم به آن جا گذارد. او در مدرسه فیلسوف؛ از استاد آیت الله حاج شیخ محمدرضا تنكابنی (1283ـ1385 هـ.ق) پدر حجت اسلام محمدتقی فلسفی «مكاسب» و «كفایه» را آموخت.<ref> همان، ص 21 و 22.</ref>
+
==تحصیلات، اساتید و شاگردان==
  
بعد از مدتی، محمدتقی برای ادامه تحصیل به [[قم]] رفت و در مدرسه دارالشفاء اقامت كرد. در همین دوران بود که روزی آیت الله سید محمد حجت كوه‌كمری‌ای (1310ـ1372 هـ.ق) و آیت الله شهید محمد صدوقی به حجره او آمدند و لباس روحانیت را به او پوشانیدند.<ref>فیلسوف شرق، ص24 و علامه جعفری، ص28.</ref>
+
محمدتقی جعفری در 15 سالگی و در سال 1319 ش. برای ادامه تحصیل، تبریز را به مقصد [[تهران]] ترك كرد. مدرسه فیلسوف، واقع در جوار امامزاده اسماعیل و ابتدای یكی از ورودی‌های بازار قدیمی تهران،<ref> همان، ص 20.</ref> اولین جایی بود كه محمدتقی برای كسب دانش قدم به آن جا گذارد. او در مدرسه فیلسوف؛ از استاد آیت الله حاج شیخ محمدرضا تنكابنی (1283ـ1385 هـ.ق) پدر حجت الاسلام محمدتقی فلسفی «[[مکاسب (کتاب)|مكاسب]]» و «[[کفایة الاصول (کتاب)|كفایه]]» را آموخت.<ref> همان، ص 21 و 22.</ref>
  
==حضور در انقلاب اسلامی==
+
بعد از مدتی، محمدتقی برای ادامه تحصیل به [[قم]] رفت و در مدرسه دارالشفاء اقامت كرد. در همین دوران بود که روزی آیت الله [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت كوه‌كمره‌ای]] (1310ـ1372 هـ.ق) و آیت الله [[شهید صدوقی|شهید محمد صدوقی]] به حجره او آمدند و لباس روحانیت را به او پوشانیدند.<ref>فیلسوف شرق، ص24 و علامه جعفری، ص28.</ref>
  
به تدریج، استاد جعفری برای اقشار گوناگون مردم در دانشگاه‌ها و مساجد و... به سخنرانی پرداخت. ساواك برای كنترل این جلسات، مأمورانی را می‌فرستاد تا از آن گزارش تهیه كنند. هم اكنون بیش از 180 سند گزارش‌های ساواك درباره علامه جعفری در دست است كه در كتاب «چراغ فروزان» منتشر شده است.<ref> «چراغ فروزان» از مجموعه یاران امام به روایت اسناد ساواك، مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، 1377.</ref>
+
آیت الله میرزا مهدی آشتیانی (1306ـ1372 هـ.ق) حكیمی بود كه در مدرسه مروی تدریس می‌كرد. محمدتقی نزد آن استاد بزرگ رفت و [[حكمت]] منظومه حكیم [[حاج ملاهادی سبزواری|ملا هادی سبزواری]] و بخشی از امور عامه [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] را از ایشان یاد گرفت.
  
چون مأموران ساواك به درستی نمی‌توانستند از مباحث علمی و فلسفی استاد آگاه شوند، به ناچار از طریق منابع و مأموران متعدد از جلسات استاد گزارش تهیه می‌كردند؛ به طوری كه در طول سالیانی كه استاد زیر نظر ساواك بود، بیش از 20 منبع از جلسه‌های ایشان گزارش داده‌اند.<ref> فیلسوف شرق، ص 74.</ref> بنابر اسناد ساواك، در جلسات استاد جعفری، عموماً جوانان و دانشجویان شركت می‌كردند و تعداد آن ها زیاد و حدود 500 نفر و... شركت داشتند.<ref> چراغ فروزان، ص 200، 175، 231 و...</ref>
+
حجت الاسلام محمدتقی جعفری معقول را از آیت الله شیخ مهدی مازندرانی و [[عرفان]] را از آیت الله شیخ محمدتقی زرگر فراگرفت. درس [[اخلاق]] [[امام خمینی]] در [[مدرسه فیضیه]]، روح تشنه محمدتقی را سیراب كرد. روز اولی كه او در درس امام خمینی شركت كرده بود، مشاهده كرد كه استاد، آیات آخر [[سوره حشر]] را [[تفسیر قرآن|تفسیر]] می‌كند. او دریافت كه این درس خیلی ژرف است و امام خمینی از مواهبی برخوردار است كه دیگران از آن بی‌بهره‌اند.<ref> آفاق مرزبانی، ص 23 و فیلسوف شرق، ص 24 و 25.</ref>
  
ساواك در سال 1344 استاد را احضار كرد و تأكید كه در درس‌های خودتان دو موضوع را رعایت كنید: «1. نسبت به شاه مطلبی نگویید؛ 2. نسبت به اسرائیل حمله و اعتراض نكنید».<ref> همان، ص 34.</ref>
+
استاد جعفری حدود 50 سال به تعلیم و تربیت جامعه اشتغال داشت. در این مدت طولانی بسیاری از پژوهشگران حوزه و دانشگاه از دروس ایشان استفاده كرده و نكته‌ها آموختند كه از جمله می‌توان به دكتر «عبدالرحیم گواهی»؛ دكتر «عبدالله نصری» حجت الاسلام دكتر «محمدمهدی گرجیان» اشاره كرد.
 
 
در بهمن 1346، استاد برای بار دوم به ساواك احضار شد. در آبان ماه سال 1351 ساواك تهران به مدیر كل اداره پنجم دستور داد كه مكالمات تلفنی محمدتقی جعفری را كنترل و شنود كند.<ref> همان، ص 126.</ref> ساواك یك بار نیز در ساعت 2 نیمه شب به منزل استاد جعفری حمله كردند و تا ساعتی كتابخانه ایشان را بازرسی كردند، اما چیزی نیافتند و دست خالی برگشتند.<ref> همان، ص 165.</ref>
 
 
 
یكی از بازجویان ساواك، با اشاره به مباحث فلسفی استاد جعفری می‌گوید: «ایشان با همین حركت جوهری و همین حرف‌ها، جوانان را به مبارز تبدیل می‌كند و به جان حكومت می‌اندازند.»<ref> همان، ص 194.</ref>
 
 
 
«بر اساس اسناد ساواك، تعداد قابل توجهی از عناصر گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران (منافقین) به منظور بالابردن بینش و اطلاعات فلسفی خود، در جلسات استاد جعفری شركت می‌كردند. یكی از این اسناد در تاریخ 8/12/1353 و سند دیگر در تاریخ 4/9/1353 تنظیم شده است و این مطلب نشان می‌دهد كه حضور آن ها قبل از تغییر ایدئولوژی سازمان بوده است؛ زیرا كودتای خونین درون سازمانی و كشتن عناصر مذهبی سازمان ـ مثل مجید شریف واقفی ـ و تغییر ایدئولوژی سازمان از [[اسلام]] به [[ماركسیسم]]، در سال 1354 روی داد.<ref> فیلسوف شرق، ص 88 و 89 و چراغ فروزان، ص 205 و 187.</ref>
 
 
 
مدتی بعد از آن كه استاد جعفری از [[مشهد]] به [[تهران]] رفت، اطلاع یافت كه در منزل دكتر محمود حسابی ـ فیزیكدان ـ جلسات علمی برگزار می‌شود. استاد در این جلسات هفتگی، شركت می‌كرد. این جلسات 24 سال ـ تا پایان عمر دكتر حسابی ـ ادامه یافت. دكتر محمود حسابی نظریه جدیدی درباره «ذرات بنیادی» داشت. در یكی از این جلسه‌ها دكتر حسابی توضیحاتی درباره نظریه خود و ملاقاتش با انیشتین داد و گفت: هر ذره‌ای ‌كه در نظر گرفته شود؛ مثل الكترون‌ها یا پروتون‌ها، دامنه موجودیتش تا كهكشان‌ها نیز كشانده شده است و برای شناسایی دقیق آن باید اجزای دیگر عالم را نیز در نظر گرفت. استاد جعفری گفت: شیخ محمود شبستری مطلبی گفته است كه شبیه به نظریه شماست:
 
 
 
{{بیت|جهان چون خط و خال و چشم و ابروست|كه هر جزئی به جای خویش نیكوست}}
 
{{بیت|اگر یك ذره را برگیری از جای|خلل یابد همه عالم سراپای}}
 
 
 
استاد حسابی كه بیشتر اهل سكوت بود و بسیار كم حرف می‌زد، با وجد و هیجان بلند شد و فریاد زد: شبستر كجاست؟ شبستری كیست؟! استاد جعفری با احترام پاسخ داد: شبستر یكی از شهرهای نزدیك تبریز و شیخ محمود شبستری از عرفای بزرگ قرن هشتم است. دكتر حسابی كه شور و نشاط بیشتری یافته بود، ‌خودكاری آورد و از استاد جعفری خواست كه دوباره اشعار شبستری را بگوید تا یادداشت كند و در اولین فرصت آن را در كتاب گلشن راز بیابد.<ref> فیلسوف شرق، ص 105 و 106 و علامه جعفری، ص 51ـ13 و آفاق مرزبانی، ص 49.</ref> در این جلسات هفتگی، جمعی از دانشمندان از جمله دكتر ریاحی، كرمانی، دكتر فرشاد، دكتر جمارانی و دكتر كاشیگر شركت می‌كردند.<ref> علامه جعفری، ص 51.</ref>
 
 
 
==ترجمه و تفسیر نهج البلاغه==
 
 
 
استاد جعفری به تفسیر مثنوی پرداخت تا مقدمه‌ای باشد برای شناخت و تفسیر كلام [[امیرالمومنین]] علیه السلام ([[نهج البلاغه]]). یكی از بستگان نزدیك استاد، در خواب دید كه در برابر علامه عبدالحسین امینی (1320ـ1390 هـ.ق) ـ صاحب الغدیر ـ نشسته است. [[علامه امینی]] پرسید: آیا شما جعفری را می‌شناسید؟ گفت: آری. علامه امینی گفت: نامه‌ای می‌دهم به ایشان بدهید.
 
 
 
پرسید: اجازه دارم نامه را باز كنم و بخوانم؟ وقتی پاسخ مثبت شنید، در نامه نظر انداخت؛ دید خیلی معنوی و ملكوتی است؛ به قدری نورانی بود كه حالی خاص پیدا كرد. علامه امینی با تأكید گفت: این نامه را بدهید به جعفری و به ایشان بگویید ما اكنون در این عالم ([[برزخ]]) دیگر نمی‌توانیم كاری بكنیم ولی شما در آن دنیا در میدان كار هستید و می‌توانید درباره امیرالمؤمنین علیه السلام كار كنید.
 
 
 
به این ترتیب، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه آغاز شد و تا پایان عمر استاد ادامه یافت و 27 جلد از آن منتشر شد. علامه جعفری با تمام صلاحیت‌هایی كه در شناخت هستی و جهان بینی‌های شرقی و غربی داشت، كوشید كلام امیرالمؤمنین علیه السلام را به درستی بشناسد و به بهترین شكلی بشناساند. در این راه، او مكاتب گوناگون و نظریه‌های مختلف را به میدان طلبید و با قدرت استدلال نشان داد كه [[نهج البلاغه]] كلام خالق نیست، اما برتر از كلام هر مخلوقی است و مطالب آن اگر درست و كامل روشن گردد، سراسر حقیقت و درستی است و در آن هیچ كژی و اشتباهی راه ندارد.
 
  
==اساتید==
+
==آثار و تألیفات==
  
آیت الله میرزا مهدی آشتیانی (1306ـ1372 هـ.ق) حكیمی بود كه در مدرسه مروی تدریس می‌كرد. محمدتقی نزد آن استاد بزرگ رفت و [[حكمت]] منظومه حكیم ملا هادی سبزواری و بخشی از امور عامه اسفار را از ایشان یاد گرفت.
+
می توان گفت مهمترین اثر علامه جعفری ترجمه و تفسیر [[نهج البلاغة|نهج البلاغه]] است. استاد جعفری به تفسیر [[مثنوی معنوی (کتاب)|مثنوی]] پرداخت تا مقدمه‌ای باشد برای شناخت و تفسیر كلام [[امیرالمومنین]] علیه السلام (در نهج البلاغه). یكی از بستگان نزدیك استاد، در خواب دید كه در برابر [[علامه امینی|علامه عبدالحسین امینی]] (1320ـ1390 هـ.ق) ـ صاحب [[الغدير (کتاب)|الغدیر]] ـ نشسته است. علامه امینی پرسید: آیا شما جعفری را می‌شناسید؟ گفت: آری. علامه امینی گفت: نامه‌ای می‌دهم به ایشان بدهید. پرسید: اجازه دارم نامه را باز كنم و بخوانم؟ وقتی پاسخ مثبت شنید، در نامه نظر انداخت؛ دید خیلی معنوی و ملكوتی است؛ به قدری نورانی بود كه حالی خاص پیدا كرد. علامه امینی با تأكید گفت: این نامه را بدهید به جعفری و به ایشان بگویید ما اكنون در این عالم ([[برزخ]]) دیگر نمی‌توانیم كاری بكنیم، ولی شما در آن دنیا در میدان كار هستید و می‌توانید درباره امیرالمؤمنین علیه السلام كار كنید.
 
 
حجت الاسلام محمدتقی جعفری معقول را از آیت الله شیخ مهدی مازندرانی و عرفان را از آیت الله شیخ محمدتقی زرگر فراگرفت. درس اخلاق [[امام خمینی]] در [[مدرسه فیضیه]]، روح تشنه محمدتقی را سیراب كرد. روز اولی كه او در درس امام خمینی شركت كرده بود، مشاهده كرد كه استاد، آیات آخر [[سوره حشر]] را تفسیر می‌كند او دریافت كه این درس خیلی ژرف است و امام خمینی از مواهبی برخوردار است كه دیگران از آن بی‌بهره‌اند.<ref> آفاق مرزبانی، ص 23 و فیلسوف شرق، ص 24 و 25.</ref>
 
 
 
==شاگردان==
 
 
 
استاد جعفری حدود 50 سال به تعلیم و تربیت جامعه اشتغال داشت. در این مدت طولانی بسیاری از پژوهشگران حوزه و دانشگاه از دروس ایشان استفاده كرده و نكته‌ها آموختند كه از جمله می‌توان به دكتر «عبدالرحیم گواهی»؛ دكتر «عبدالله نصری» حجت الاسلام دكتر «محمدمهدی گرجیان» اشاره كرد.
 
  
==آثار==
+
به این ترتیب، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه آغاز شد و تا پایان عمر استاد ادامه یافت و 27 جلد از آن منتشر شد. علامه جعفری با تمام صلاحیت‌هایی كه در شناخت هستی و جهان بینی‌های شرقی و غربی داشت، كوشید كلام امیرالمؤمنین علیه السلام را به درستی بشناسد و به بهترین شكلی بشناساند. در این راه، او مكاتب گوناگون و نظریه‌های مختلف را به میدان طلبید و با قدرت استدلال نشان داد كه نهج البلاغه كلام خالق نیست، اما برتر از كلام هر مخلوقی است و مطالب آن اگر درست و كامل روشن گردد، سراسر حقیقت و درستی است و در آن هیچ كژی و اشتباهی راه ندارد.
  
از استاد، بیش از 100 كتاب باقی مانده است؛ از جمله:
+
علاوه بر اثر فوق، از استاد جعفری، بیش از 100 كتاب باقی مانده است؛ از جمله:
  
===در فقه===
+
'''در [[فقه]]:'''
  
 
#رسائل فقهی
 
#رسائل فقهی
#حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب (فارسی و انگلیسی)
+
#حقوق جهانی بشر از دیدگاه [[اسلام]] و غرب (فارسی و انگلیسی)
 
#الرضاع
 
#الرضاع
  
===در فلسفه===
+
'''در [[فلسفه]]:'''
  
 
#جبر و اختیار
 
#جبر و اختیار
سطر ۱۱۷: سطر ۸۸:
 
#موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی
 
#موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی
  
===در عرفان===
+
'''در [[عرفان]]:'''
  
 
#عرفان اسلامی
 
#عرفان اسلامی
#آیا شریعت طریقت و حقیقت با یکدیگر متفاوتند؟
+
#آیا شریعت، طریقت و حقیقت با یکدیگر متفاوتند؟
 
#نیایش [[امام حسین]] علیه السلام در صحرای [[عرفات]] (به زبان فارسی و عربی)
 
#نیایش [[امام حسین]] علیه السلام در صحرای [[عرفات]] (به زبان فارسی و عربی)
#تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی (15 جلد)
+
#تفسیر و نقد و تحلیل [[مثنوی معنوی (کتاب)|مثنوی]] (15 جلد)
#حضرت [[امام علی]] علیه السلام و [[عرفان]]
+
#حضرت [[امام علی]] علیه السلام و عرفان
#علل و عومال جذابیت سخنان مولوی
+
#علل و عومال جذابیت سخنان [[مولوی]]
 
 
===در علم النفس===
 
 
 
 
#آیا جنگ در طبیعت انسان است؟
 
#آیا جنگ در طبیعت انسان است؟
 
#وجدان
 
#وجدان
  
===در معارف اسلامی===
+
'''در معارف اسلامی:'''
  
#ترجمه و تفسیر [[نهج البلاغه]] (27 جلد)
 
 
#ترجمه کامل نهج البلاغه (1 جلد)
 
#ترجمه کامل نهج البلاغه (1 جلد)
#انسان در دیدگاه قرآن
+
#انسان در دیدگاه [[قرآن]]
 
#مبدا اعلا
 
#مبدا اعلا
 
#امام حسین علیه السلام شهید فرهنگ پیشرو انسانیت
 
#امام حسین علیه السلام شهید فرهنگ پیشرو انسانیت
سطر ۱۴۴: سطر ۱۱۱:
 
#شناخت از دیدگاه علمی و قرآن
 
#شناخت از دیدگاه علمی و قرآن
  
===در ادبیات و تحقیقات در مبانی آنها===
+
'''در ادبیات و تحقیقات در مبانی آنها:'''
 
 
#تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی (دایره المعارف در15 جلد)
 
 
 
سه شاعر (حافظ، سعدی، نظامی)
 
  
 +
#تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی (دایرة المعارف در 15 جلد)
 +
#سه شاعر ([[حافظ شیرازی|حافظ]]، [[سعدی]]، [[نظامی گنجوی|نظامی]])
 
#حکمت و اخلاق و عرفان در شعر نظامی گنجوی (به زبان فارس و روسی)
 
#حکمت و اخلاق و عرفان در شعر نظامی گنجوی (به زبان فارس و روسی)
#تحلیل شخصیت خیام (بررسی آرا فلسفی، ادبی، علمی و دینی)
+
#تحلیل شخصیت [[خیام نیشابوری|خیام]] (بررسی آرا فلسفی، ادبی، علمی و دینی)
 
#از دریا به دریا (کشف الابیات مثنوی مولوی در 4 جلد)
 
#از دریا به دریا (کشف الابیات مثنوی مولوی در 4 جلد)
  
===در مباحث علمی===
+
'''در مباحث دیگر:'''
  
 
#عمل تجوید ذهن
 
#عمل تجوید ذهن
 
#بحثی در قانون تعادل در روش تجزیه‌ای و ترکیبی
 
#بحثی در قانون تعادل در روش تجزیه‌ای و ترکیبی
 
#دانش‌ها و ارزش‌ها در مجرای قوانین علمی
 
#دانش‌ها و ارزش‌ها در مجرای قوانین علمی
 +
#انگیزش مدیریت در اسلام و نقد انگیزش‌های معاصر
 +
#فرهنگ پیرو ـ فرهنگ پیشرو
 +
#طرحی برای انقلاب فرهنگی
 +
 +
==حضور در انقلاب اسلامی==
 +
 +
به تدریج، استاد جعفری برای اقشار گوناگون مردم در دانشگاه‌ها و [[مسجد|مساجد]] و... به سخنرانی پرداخت. ساواك برای كنترل این جلسات، مأمورانی را می‌فرستاد تا از آن گزارش تهیه كنند. هم اكنون بیش از 180 سند گزارش‌های ساواك درباره علامه جعفری در دست است كه در كتاب «چراغ فروزان» منتشر شده است.<ref> «چراغ فروزان» از مجموعه یاران امام به روایت اسناد ساواك، مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، 1377.</ref>
 +
 +
چون مأموران ساواك به درستی نمی‌توانستند از مباحث علمی و [[فلسفه|فلسفی]] استاد آگاه شوند، به ناچار از طریق منابع و مأموران متعدد از جلسات استاد گزارش تهیه می‌كردند؛ به طوری كه در طول سالیانی كه استاد زیر نظر ساواك بود، بیش از 20 منبع از جلسه‌های ایشان گزارش داده‌اند.<ref> فیلسوف شرق، ص 74.</ref> بنابر اسناد ساواك، در جلسات استاد جعفری، عموماً جوانان و دانشجویان شركت می‌كردند و تعداد آن ها زیاد و حدود 500 نفر و... شركت داشتند.<ref> چراغ فروزان، ص 200، 175، 231 و...</ref>
 +
 +
ساواك در سال 1344 استاد را احضار و تأكید كرد كه در درس‌های خودتان دو موضوع را رعایت كنید: «1. نسبت به شاه مطلبی نگویید؛ 2. نسبت به [[اسرائیل]] حمله و اعتراض نكنید».<ref> همان، ص 34.</ref>
 +
 +
در بهمن 1346، استاد برای بار دوم به ساواك احضار شد. در آبان ماه سال 1351 ساواك تهران به مدیر كل اداره پنجم دستور داد كه مكالمات تلفنی محمدتقی جعفری را كنترل و شنود كند.<ref> همان، ص 126.</ref> ساواك یك بار نیز در ساعت 2 نیمه شب به منزل استاد جعفری حمله كردند و تا ساعتی كتابخانه ایشان را بازرسی كردند، اما چیزی نیافتند و دست خالی برگشتند.<ref> همان، ص 165.</ref>
 +
 +
یكی از بازجویان ساواك، با اشاره به مباحث فلسفی استاد جعفری می‌گوید: «ایشان با همین حركت جوهری و همین حرف‌ها، جوانان را به مبارز تبدیل می‌كند و به جان حكومت می‌اندازند.»<ref> همان، ص 194.</ref>
  
===در مدیریت===
+
«بر اساس اسناد ساواك، تعداد قابل توجهی از عناصر گروه به اصطلاح مجاهدین خلق [[ایران]] (منافقین) به منظور بالابردن بینش و اطلاعات فلسفی خود، در جلسات استاد جعفری شركت می‌كردند. یكی از این اسناد در تاریخ 8/12/1353 و سند دیگر در تاریخ 4/9/1353 تنظیم شده است و این مطلب نشان می‌دهد كه حضور آن ها قبل از تغییر ایدئولوژی سازمان بوده است؛ زیرا كودتای خونین درون سازمانی و كشتن عناصر مذهبی سازمان ـ مثل مجید شریف واقفی ـ و تغییر ایدئولوژی سازمان از [[اسلام]] به ماركسیسم، در سال 1354 روی داد.<ref> فیلسوف شرق، ص 88 و 89 و چراغ فروزان، ص 205 و 187.</ref>
  
#انگیزش مدیریت در اسلام و نقد انگیزش‌های معاصر
+
مدتی بعد از آن كه استاد جعفری از [[مشهد]] به [[تهران]] رفت، اطلاع یافت كه در منزل دكتر محمود حسابی ـ فیزیكدان ـ جلسات علمی برگزار می‌شود. استاد در این جلسات هفتگی، شركت می‌كرد. این جلسات 24 سال ـ تا پایان عمر دكتر حسابی ـ ادامه یافت. دكتر محمود حسابی نظریه جدیدی درباره «ذرات بنیادی» داشت. در یكی از این جلسه‌ها دكتر حسابی توضیحاتی درباره نظریه خود و ملاقاتش با انیشتین داد و گفت: هر ذره‌ای ‌كه در نظر گرفته شود؛ مثل الكترون‌ها یا پروتون‌ها، دامنه موجودیتش تا كهكشان‌ها نیز كشانده شده است و برای شناسایی دقیق آن باید اجزای دیگر عالم را نیز در نظر گرفت. استاد جعفری گفت: [[شیخ محمود شبستری]] مطلبی گفته است كه شبیه به نظریه شماست:
  
===در فرهنگ===
+
{{بیت|جهان چون زلف و خط و خال و ابروست|كه هر چیزی به جای خویش نیكوست}}
 +
{{بیت|اگر یك ذره را برگیری از جای|خلل یابد همه عالم سراپای}}
  
#فرهنگ پیرو ـ فرهنگ پیشرو
+
استاد حسابی كه بیشتر اهل سكوت بود و بسیار كم حرف می‌زد، با وجد و هیجان بلند شد و فریاد زد: شبستر كجاست؟ شبستری كیست؟! استاد جعفری با احترام پاسخ داد: شبستر یكی از شهرهای نزدیك تبریز و شیخ محمود شبستری از عرفای بزرگ قرن هشتم است. دكتر حسابی كه شور و نشاط بیشتری یافته بود، ‌خودكاری آورد و از استاد جعفری خواست كه دوباره اشعار شبستری را بگوید تا یادداشت كند و در اولین فرصت آن را در كتاب [[گلشن راز (کتاب)|گلشن راز]] بیابد.<ref> فیلسوف شرق، ص 105 و 106 و علامه جعفری، ص 51ـ13 و آفاق مرزبانی، ص 49.</ref> در این جلسات هفتگی، جمعی از دانشمندان از جمله دكتر ریاحی، كرمانی، دكتر فرشاد، دكتر جمارانی و دكتر كاشیگر شركت می‌كردند.<ref> علامه جعفری، ص 51.</ref>
#طرحی برای انقلاب فرهنگی
 
  
 
==وفات==
 
==وفات==
سطر ۱۷۳: سطر ۱۵۳:
 
استاد در اواخر زندگی، دچار بیماری سرطان ریه شد. پزشكان این بیماری را در ایشان در مرداد ماه 1377 تشخیص دادند. فرزند علامه ـ دكتر غلامرضا جعفری ـ كه در نروژ مشغول تحصیل در دوره فوق دكترا، ‌به ایران آمد تا ایشان را برای ادامه معالجه به آن جا ببرد. استاد هنگام خداحافظی با خانواده گفت: «این سفر بدون بازگشت است. پس از [[مرگ]] من، درباره من اغراق نكنید.» و به فرزندش گفت: «جلال الدین! حال كه به عمر خود نگاه می‌كنم می‌بینم كه چقدر سریع گذشت».
 
استاد در اواخر زندگی، دچار بیماری سرطان ریه شد. پزشكان این بیماری را در ایشان در مرداد ماه 1377 تشخیص دادند. فرزند علامه ـ دكتر غلامرضا جعفری ـ كه در نروژ مشغول تحصیل در دوره فوق دكترا، ‌به ایران آمد تا ایشان را برای ادامه معالجه به آن جا ببرد. استاد هنگام خداحافظی با خانواده گفت: «این سفر بدون بازگشت است. پس از [[مرگ]] من، درباره من اغراق نكنید.» و به فرزندش گفت: «جلال الدین! حال كه به عمر خود نگاه می‌كنم می‌بینم كه چقدر سریع گذشت».
  
در نروژ ماجرای جالبی روی داد: شبی یكی از دوستان دكتر غلامرضا جعفری او و استاد را برای شام به منزل خود دعوت كرد. استاد و فرزندش در موقع مقرر به آن جا رفتند. هنگام شام، استاد ناراحت شد و گفت: «بوی تعفن می‌آید!» هر چه به او گفته شد كه تعفنی در كار نیست، ‌نپذیرفت؛ سرانجام دكتر غلامرضا جعفری برخاست و همراه پدر؛ شام نخورده از آن جا خارج شدند. صبح روز بعد دكتر جعفری با آن دوست تماس گرفت تا عذرخواهی كند، اما با كمال تعجب دوستش گفت: برای شام شب گذشته نتوانستم مرغ ذبح اسلامی تهیه كنم، به ناچار از مرغ‌های معمولی استفاده كردم. از این كه داشتم مرغ نجس به استاد می‌دادم؛ بسیار ناراحت بودم؛ و خیلی خوشحال شدم كه ایشان شام نخوردند!  
+
در نروژ ماجرای جالبی روی داد: شبی یكی از دوستان دكتر غلامرضا جعفری او و استاد را برای شام به منزل خود دعوت كرد. استاد و فرزندش در موقع مقرر به آن جا رفتند. هنگام شام، استاد ناراحت شد و گفت: «بوی تعفن می‌آید!» هر چه به او گفته شد كه تعفنی در كار نیست، ‌نپذیرفت؛ سرانجام دكتر غلامرضا جعفری برخاست و همراه پدر، شام نخورده از آن جا خارج شدند. صبح روز بعد دكتر جعفری با آن دوست تماس گرفت تا عذرخواهی كند، اما با كمال تعجب دوستش گفت: برای شام شب گذشته نتوانستم مرغ [[ذبح]] اسلامی تهیه كنم، به ناچار از مرغ‌های معمولی استفاده كردم. از این كه داشتم مرغ نجس به استاد می‌دادم؛ بسیار ناراحت بودم؛ و خیلی خوشحال شدم كه ایشان شام نخوردند!  
  
 
استاد جعفری در بیمارستان «لیستر» شهر لندن نیز بستری شد؛ اما سرانجام در 25 آبان 1377 ش به ملكوت اعلی پیوست.<ref> فیلسوف شرق، ص 158ـ164 و ص 208، 209 و 213.</ref>
 
استاد جعفری در بیمارستان «لیستر» شهر لندن نیز بستری شد؛ اما سرانجام در 25 آبان 1377 ش به ملكوت اعلی پیوست.<ref> فیلسوف شرق، ص 158ـ164 و ص 208، 209 و 213.</ref>
سطر ۱۸۲: سطر ۱۶۲:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*مجموعه گلشن ابرار، جلد 3، زندگی نامه "علامه محمدتقی جعفری" از محمد خردمند.
+
*مجموعه [[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد 3، زندگی نامه "علامه محمدتقی جعفری" از محمد خردمند.
 
*زندگینامه محمدتقی جعفری، روزنامه همشهری، چهارشنبه 20 آبان 1388، در دسترس در [http://hamshahrionline.ir/details/94995 همشهری آنلاین]، بازیابی: 18 اسفند 1392.
 
*زندگینامه محمدتقی جعفری، روزنامه همشهری، چهارشنبه 20 آبان 1388، در دسترس در [http://hamshahrionline.ir/details/94995 همشهری آنلاین]، بازیابی: 18 اسفند 1392.
  

نسخهٔ ‏۵ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۱۷

Jafary.jpg
نام کامل محمدتقی جعفری
زادروز 1304 شمسی
زادگاه تبریز
وفات 25 آبان 1377 شمسی

Line.png

اساتید

میرزا مهدی آشتیانی، مهدی مازندرانی، محمدتقی زرگر

شاگردان

عبدالرحیم گواهی، عبدالله نصری، محمدمهدی گرجیان

آثار

رسائل فقهی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی،...

استاد محمدتقی جعفری (۱۳۴۳ش/۱۳۰۴ق - ۱۳۷۷ش/۱۴۱۹ق)، فیلسوف شیعه معاصر ایرانی است که از او آثار متعددی برجای مانده است. "ترجمه و تفسیر نهج البلاغه" و "تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی" دو نمونه از آثار ارزشمند اوست.

ولادت و دوران کودکی

محمدتقی جعفری در سال 1304 هـ.ش در شهر تبریز به دنیا آمد.[۱] پدرش، «كریم» درس نخوانده بود، اما صدق و صفای خاصی داشت. او نانوا بود و هیچ وقت بدون وضو دست به خمیر نان نمی‌زد. حافظه این نانوای مكتب نرفته چنان قوی بود كه اغلب سخنان واعظان شهر را با دقت و تفصیل، برای دیگران بیان می‌كرد.

در روزگاری كه تبریز دچار قحطی شده بود، در یكی از شب‌ها، ‌كریم با هزار زحمت دو عدد نان سنگک و مقداری شیرینی خرید. در بین راه منزل، دو نفر را در خرابه‌ای دید كه مشغول خوردن استخوان و لاشه گوسفند و مرغ مرده‌ای بوده‌اند،‌ او كه چنین دید، دلش به حال آنان سوخت و یكی از نان‌ها و شیرینی را به آن‌ها داد. در این هنگام دید كه آنان دست به دعا بلند كردند و با سوز دل گفتند: ای مرد مهربان! خدای بزرگ و بخشنده به تو فرزندی صالح و نیك عنایت فرماید. همچنان كه ما را خوشحال كردی، خدای رحیم چشم تو را روشن كند.[۲]

مادر علامه جعفری باسواد بود و قرآن را به خوبی می‌خواند. او قرائت قرآن را به محمدتقی تعلیم داد. محمدتقی چنان خوب قرائت قرآن را فراگرفته بود كه وقتی در 6 سالگی، در سال 1310 هـ.ش برای اولین بار وارد مدرسه «اعتماد» تبریز شد، مدیر مدرسه، آقای جواد اقتصاد خواه، بعد از شنیدن قرائت قرآن او لبخندی زد و گفت: بارك الله! خیلی خوب خواندی! نیازی به درس‌های كلاس اول و دوم نداری؛ از فردا وارد كلاس سوم شو![۳]

حافظه قوی محمدتقی همگان را به شگفتی وامی‌داشت؛ به طوری كه متن كلیله و دمنه را از حفظ می‌خواند و معنای عبارات مشكل را شرح می‌داد. معلمان مدرسه اعتماد، همواره او را تشویق می‌كردند.[۴]

تحصیلات، اساتید و شاگردان

محمدتقی جعفری در 15 سالگی و در سال 1319 ش. برای ادامه تحصیل، تبریز را به مقصد تهران ترك كرد. مدرسه فیلسوف، واقع در جوار امامزاده اسماعیل و ابتدای یكی از ورودی‌های بازار قدیمی تهران،[۵] اولین جایی بود كه محمدتقی برای كسب دانش قدم به آن جا گذارد. او در مدرسه فیلسوف؛ از استاد آیت الله حاج شیخ محمدرضا تنكابنی (1283ـ1385 هـ.ق) پدر حجت الاسلام محمدتقی فلسفی «مكاسب» و «كفایه» را آموخت.[۶]

بعد از مدتی، محمدتقی برای ادامه تحصیل به قم رفت و در مدرسه دارالشفاء اقامت كرد. در همین دوران بود که روزی آیت الله سید محمد حجت كوه‌كمره‌ای (1310ـ1372 هـ.ق) و آیت الله شهید محمد صدوقی به حجره او آمدند و لباس روحانیت را به او پوشانیدند.[۷]

آیت الله میرزا مهدی آشتیانی (1306ـ1372 هـ.ق) حكیمی بود كه در مدرسه مروی تدریس می‌كرد. محمدتقی نزد آن استاد بزرگ رفت و حكمت منظومه حكیم ملا هادی سبزواری و بخشی از امور عامه اسفار را از ایشان یاد گرفت.

حجت الاسلام محمدتقی جعفری معقول را از آیت الله شیخ مهدی مازندرانی و عرفان را از آیت الله شیخ محمدتقی زرگر فراگرفت. درس اخلاق امام خمینی در مدرسه فیضیه، روح تشنه محمدتقی را سیراب كرد. روز اولی كه او در درس امام خمینی شركت كرده بود، مشاهده كرد كه استاد، آیات آخر سوره حشر را تفسیر می‌كند. او دریافت كه این درس خیلی ژرف است و امام خمینی از مواهبی برخوردار است كه دیگران از آن بی‌بهره‌اند.[۸]

استاد جعفری حدود 50 سال به تعلیم و تربیت جامعه اشتغال داشت. در این مدت طولانی بسیاری از پژوهشگران حوزه و دانشگاه از دروس ایشان استفاده كرده و نكته‌ها آموختند كه از جمله می‌توان به دكتر «عبدالرحیم گواهی»؛ دكتر «عبدالله نصری» حجت الاسلام دكتر «محمدمهدی گرجیان» اشاره كرد.

آثار و تألیفات

می توان گفت مهمترین اثر علامه جعفری ترجمه و تفسیر نهج البلاغه است. استاد جعفری به تفسیر مثنوی پرداخت تا مقدمه‌ای باشد برای شناخت و تفسیر كلام امیرالمومنین علیه السلام (در نهج البلاغه). یكی از بستگان نزدیك استاد، در خواب دید كه در برابر علامه عبدالحسین امینی (1320ـ1390 هـ.ق) ـ صاحب الغدیر ـ نشسته است. علامه امینی پرسید: آیا شما جعفری را می‌شناسید؟ گفت: آری. علامه امینی گفت: نامه‌ای می‌دهم به ایشان بدهید. پرسید: اجازه دارم نامه را باز كنم و بخوانم؟ وقتی پاسخ مثبت شنید، در نامه نظر انداخت؛ دید خیلی معنوی و ملكوتی است؛ به قدری نورانی بود كه حالی خاص پیدا كرد. علامه امینی با تأكید گفت: این نامه را بدهید به جعفری و به ایشان بگویید ما اكنون در این عالم (برزخ) دیگر نمی‌توانیم كاری بكنیم، ولی شما در آن دنیا در میدان كار هستید و می‌توانید درباره امیرالمؤمنین علیه السلام كار كنید.

به این ترتیب، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه آغاز شد و تا پایان عمر استاد ادامه یافت و 27 جلد از آن منتشر شد. علامه جعفری با تمام صلاحیت‌هایی كه در شناخت هستی و جهان بینی‌های شرقی و غربی داشت، كوشید كلام امیرالمؤمنین علیه السلام را به درستی بشناسد و به بهترین شكلی بشناساند. در این راه، او مكاتب گوناگون و نظریه‌های مختلف را به میدان طلبید و با قدرت استدلال نشان داد كه نهج البلاغه كلام خالق نیست، اما برتر از كلام هر مخلوقی است و مطالب آن اگر درست و كامل روشن گردد، سراسر حقیقت و درستی است و در آن هیچ كژی و اشتباهی راه ندارد.

علاوه بر اثر فوق، از استاد جعفری، بیش از 100 كتاب باقی مانده است؛ از جمله:

در فقه:

  1. رسائل فقهی
  2. حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب (فارسی و انگلیسی)
  3. الرضاع

در فلسفه:

  1. جبر و اختیار
  2. مجموعه مقالات که شامل موضوعات زیر است:
    1. برهان کمالی دکارت بر وجود خداوند
    2. برهان کمالی (وجوبی) در اثبات خدا
    3. هدف زندگی
    4. مقدمه ای بر مفهوم فلسفه مالکیت
    5. حرکت و تحول
    6. حرکت و تحول از دیدگاه قرآن
    7. طبیعت و ماورای طبیعت
    8. علم در خدمت انسان
    9. رابطه علم و حقیقت
    10. علم و عرفان از دیدگاه ابن سینا
    11. علم از دیدگاه اسلام
    12. امید و انتظار
    13. ارتباط انسان و جهان
    14. ایده آل زندگی و زندگی ایده آل
  3. نقد نظریات دیوید هیوم در چهار موضوع فلسفی:
    1. مفاهیم و اندیشه های مجرد
    2. خویشتن
    3. علیت
    4. استی و بایستی
  4. بررسی و نقد برگزیده افکار راسل
  5. زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام
  6. حکمت اصول سیاسی اسلام (فلسفه سیاسی اسلام)
  7. بررسی و نقد کتاب (سرگذشت اندیشه‌ها)
  8. پیام خرد
  9. فلسفه دین
  10. تحقیقی در فلسفه علم
  11. فلسفه و هدف زندگی
  12. فلسفه و نقد سکولاریزم
  13. مقدمه ای بر فلسفه
  14. مولوی و جهان بینی‌ها
  15. تعاون الدین والعلم
  16. الامر بین الامرین
  17. نهایت الادراک الواقعی بین الفلسفة القدیمة والحدیثة
  18. آفرینش و انسان
  19. موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی

در عرفان:

  1. عرفان اسلامی
  2. آیا شریعت، طریقت و حقیقت با یکدیگر متفاوتند؟
  3. نیایش امام حسین علیه السلام در صحرای عرفات (به زبان فارسی و عربی)
  4. تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی (15 جلد)
  5. حضرت امام علی علیه السلام و عرفان
  6. علل و عومال جذابیت سخنان مولوی
  7. آیا جنگ در طبیعت انسان است؟
  8. وجدان

در معارف اسلامی:

  1. ترجمه کامل نهج البلاغه (1 جلد)
  2. انسان در دیدگاه قرآن
  3. مبدا اعلا
  4. امام حسین علیه السلام شهید فرهنگ پیشرو انسانیت
  5. شناخت انسان در تصعید حیات تکاملی
  6. علم از دیدگاه علی علیه السلام
  7. علم و دین در حیات معقول
  8. اخلاق و مذهب
  9. شناخت از دیدگاه علمی و قرآن

در ادبیات و تحقیقات در مبانی آنها:

  1. تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی مولوی (دایرة المعارف در 15 جلد)
  2. سه شاعر (حافظ، سعدی، نظامی)
  3. حکمت و اخلاق و عرفان در شعر نظامی گنجوی (به زبان فارس و روسی)
  4. تحلیل شخصیت خیام (بررسی آرا فلسفی، ادبی، علمی و دینی)
  5. از دریا به دریا (کشف الابیات مثنوی مولوی در 4 جلد)

در مباحث دیگر:

  1. عمل تجوید ذهن
  2. بحثی در قانون تعادل در روش تجزیه‌ای و ترکیبی
  3. دانش‌ها و ارزش‌ها در مجرای قوانین علمی
  4. انگیزش مدیریت در اسلام و نقد انگیزش‌های معاصر
  5. فرهنگ پیرو ـ فرهنگ پیشرو
  6. طرحی برای انقلاب فرهنگی

حضور در انقلاب اسلامی

به تدریج، استاد جعفری برای اقشار گوناگون مردم در دانشگاه‌ها و مساجد و... به سخنرانی پرداخت. ساواك برای كنترل این جلسات، مأمورانی را می‌فرستاد تا از آن گزارش تهیه كنند. هم اكنون بیش از 180 سند گزارش‌های ساواك درباره علامه جعفری در دست است كه در كتاب «چراغ فروزان» منتشر شده است.[۹]

چون مأموران ساواك به درستی نمی‌توانستند از مباحث علمی و فلسفی استاد آگاه شوند، به ناچار از طریق منابع و مأموران متعدد از جلسات استاد گزارش تهیه می‌كردند؛ به طوری كه در طول سالیانی كه استاد زیر نظر ساواك بود، بیش از 20 منبع از جلسه‌های ایشان گزارش داده‌اند.[۱۰] بنابر اسناد ساواك، در جلسات استاد جعفری، عموماً جوانان و دانشجویان شركت می‌كردند و تعداد آن ها زیاد و حدود 500 نفر و... شركت داشتند.[۱۱]

ساواك در سال 1344 استاد را احضار و تأكید كرد كه در درس‌های خودتان دو موضوع را رعایت كنید: «1. نسبت به شاه مطلبی نگویید؛ 2. نسبت به اسرائیل حمله و اعتراض نكنید».[۱۲]

در بهمن 1346، استاد برای بار دوم به ساواك احضار شد. در آبان ماه سال 1351 ساواك تهران به مدیر كل اداره پنجم دستور داد كه مكالمات تلفنی محمدتقی جعفری را كنترل و شنود كند.[۱۳] ساواك یك بار نیز در ساعت 2 نیمه شب به منزل استاد جعفری حمله كردند و تا ساعتی كتابخانه ایشان را بازرسی كردند، اما چیزی نیافتند و دست خالی برگشتند.[۱۴]

یكی از بازجویان ساواك، با اشاره به مباحث فلسفی استاد جعفری می‌گوید: «ایشان با همین حركت جوهری و همین حرف‌ها، جوانان را به مبارز تبدیل می‌كند و به جان حكومت می‌اندازند.»[۱۵]

«بر اساس اسناد ساواك، تعداد قابل توجهی از عناصر گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران (منافقین) به منظور بالابردن بینش و اطلاعات فلسفی خود، در جلسات استاد جعفری شركت می‌كردند. یكی از این اسناد در تاریخ 8/12/1353 و سند دیگر در تاریخ 4/9/1353 تنظیم شده است و این مطلب نشان می‌دهد كه حضور آن ها قبل از تغییر ایدئولوژی سازمان بوده است؛ زیرا كودتای خونین درون سازمانی و كشتن عناصر مذهبی سازمان ـ مثل مجید شریف واقفی ـ و تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلام به ماركسیسم، در سال 1354 روی داد.[۱۶]

مدتی بعد از آن كه استاد جعفری از مشهد به تهران رفت، اطلاع یافت كه در منزل دكتر محمود حسابی ـ فیزیكدان ـ جلسات علمی برگزار می‌شود. استاد در این جلسات هفتگی، شركت می‌كرد. این جلسات 24 سال ـ تا پایان عمر دكتر حسابی ـ ادامه یافت. دكتر محمود حسابی نظریه جدیدی درباره «ذرات بنیادی» داشت. در یكی از این جلسه‌ها دكتر حسابی توضیحاتی درباره نظریه خود و ملاقاتش با انیشتین داد و گفت: هر ذره‌ای ‌كه در نظر گرفته شود؛ مثل الكترون‌ها یا پروتون‌ها، دامنه موجودیتش تا كهكشان‌ها نیز كشانده شده است و برای شناسایی دقیق آن باید اجزای دیگر عالم را نیز در نظر گرفت. استاد جعفری گفت: شیخ محمود شبستری مطلبی گفته است كه شبیه به نظریه شماست:


جهان چون زلف و خط و خال و ابروست كه هر چیزی به جای خویش نیكوست

اگر یك ذره را برگیری از جای خلل یابد همه عالم سراپای

استاد حسابی كه بیشتر اهل سكوت بود و بسیار كم حرف می‌زد، با وجد و هیجان بلند شد و فریاد زد: شبستر كجاست؟ شبستری كیست؟! استاد جعفری با احترام پاسخ داد: شبستر یكی از شهرهای نزدیك تبریز و شیخ محمود شبستری از عرفای بزرگ قرن هشتم است. دكتر حسابی كه شور و نشاط بیشتری یافته بود، ‌خودكاری آورد و از استاد جعفری خواست كه دوباره اشعار شبستری را بگوید تا یادداشت كند و در اولین فرصت آن را در كتاب گلشن راز بیابد.[۱۷] در این جلسات هفتگی، جمعی از دانشمندان از جمله دكتر ریاحی، كرمانی، دكتر فرشاد، دكتر جمارانی و دكتر كاشیگر شركت می‌كردند.[۱۸]

وفات

استاد در اواخر زندگی، دچار بیماری سرطان ریه شد. پزشكان این بیماری را در ایشان در مرداد ماه 1377 تشخیص دادند. فرزند علامه ـ دكتر غلامرضا جعفری ـ كه در نروژ مشغول تحصیل در دوره فوق دكترا، ‌به ایران آمد تا ایشان را برای ادامه معالجه به آن جا ببرد. استاد هنگام خداحافظی با خانواده گفت: «این سفر بدون بازگشت است. پس از مرگ من، درباره من اغراق نكنید.» و به فرزندش گفت: «جلال الدین! حال كه به عمر خود نگاه می‌كنم می‌بینم كه چقدر سریع گذشت».

در نروژ ماجرای جالبی روی داد: شبی یكی از دوستان دكتر غلامرضا جعفری او و استاد را برای شام به منزل خود دعوت كرد. استاد و فرزندش در موقع مقرر به آن جا رفتند. هنگام شام، استاد ناراحت شد و گفت: «بوی تعفن می‌آید!» هر چه به او گفته شد كه تعفنی در كار نیست، ‌نپذیرفت؛ سرانجام دكتر غلامرضا جعفری برخاست و همراه پدر، شام نخورده از آن جا خارج شدند. صبح روز بعد دكتر جعفری با آن دوست تماس گرفت تا عذرخواهی كند، اما با كمال تعجب دوستش گفت: برای شام شب گذشته نتوانستم مرغ ذبح اسلامی تهیه كنم، به ناچار از مرغ‌های معمولی استفاده كردم. از این كه داشتم مرغ نجس به استاد می‌دادم؛ بسیار ناراحت بودم؛ و خیلی خوشحال شدم كه ایشان شام نخوردند!

استاد جعفری در بیمارستان «لیستر» شهر لندن نیز بستری شد؛ اما سرانجام در 25 آبان 1377 ش به ملكوت اعلی پیوست.[۱۹]

پانویس

  1. فیلسوف شرق، محمدرضا جوادی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ اول، 1378، ص 6.
  2. آقای مرزبانی، ‌عبدالله نصری، ‌انتشارات سروش، چاپ اول، 1377، ص 21 و 22.
  3. علامه جعفری، محمد ناصری، دفتر انتشارات كمك آموزشی، چ اول، 1377، ص 10.
  4. همان، ص 11.
  5. همان، ص 20.
  6. همان، ص 21 و 22.
  7. فیلسوف شرق، ص24 و علامه جعفری، ص28.
  8. آفاق مرزبانی، ص 23 و فیلسوف شرق، ص 24 و 25.
  9. «چراغ فروزان» از مجموعه یاران امام به روایت اسناد ساواك، مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، 1377.
  10. فیلسوف شرق، ص 74.
  11. چراغ فروزان، ص 200، 175، 231 و...
  12. همان، ص 34.
  13. همان، ص 126.
  14. همان، ص 165.
  15. همان، ص 194.
  16. فیلسوف شرق، ص 88 و 89 و چراغ فروزان، ص 205 و 187.
  17. فیلسوف شرق، ص 105 و 106 و علامه جعفری، ص 51ـ13 و آفاق مرزبانی، ص 49.
  18. علامه جعفری، ص 51.
  19. فیلسوف شرق، ص 158ـ164 و ص 208، 209 و 213.

منابع

  • مجموعه گلشن ابرار، جلد 3، زندگی نامه "علامه محمدتقی جعفری" از محمد خردمند.
  • زندگینامه محمدتقی جعفری، روزنامه همشهری، چهارشنبه 20 آبان 1388، در دسترس در همشهری آنلاین، بازیابی: 18 اسفند 1392.

آرشیو عکس و تصویر