حاشیه معالم سلطان العلماء (کتاب): تفاوت بین نسخهها
جز (Aghajani صفحهٔ حاشیه معالم سلطان العلماء را به حاشیه معالم سلطان العلماء (کتاب) منتقل کرد) |
|||
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
|تصویر= | |تصویر= | ||
− | |نویسنده= | + | |نویسنده= سلطان العلماء |
|موضوع= اصول فقه شیعه | |موضوع= اصول فقه شیعه |
نسخهٔ ۱۷ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۵۵
نویسنده | سلطان العلماء |
موضوع | اصول فقه شیعه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
|
مؤلف
سيد حسين بن رفيع الدين محمد بن شجاع الدين محمود بن سيد على حسينى مرعشى. (متوفى 1064 قمرى)
تاريخ تأليف
اين كتاب بين سالهاى 1041 تا 1052 هجرى قمرى در قم تأليف شده و به سرعت مورد توجه علما قرار گرفته تا جايى كه شيخ حر عاملى (متوفى 1104 قمرى) مؤلف أمل الآمل اين كتاب را به سلطان العلماء نسبت داده كه نشان از شهرت كتاب در همان زمان دارد. در أعيان الشيعة جلد 2 صفحه 413 حكايتى را در مورد قوانين الأصول ميرزاى قمى نقل مىكند كه حاشيه سلطان العلماء و حاشيه مدقق شيروانى مبناى اصلى نوشتن قوانين بوده است.
مؤلف أعيان الشيعة در جلد 6، صفحه 166 راجع به كتاب مىگويد: «حاشية على معالم الأصول معروفة مطبوعة مستقلة و مع المعالم، مشتملة على تحقيقات أنيفة و صارت مرجع العلماء و محل اعتنائهم».
اگر چه صاحب روضات الجنات تاريخ نگارش حاشيه معالم سلطان العلماء را نزديك به نگارش معالم الأصول دانسته و اين طور مىگويد: «و له مصنفات سديدة كما في أمل الآمل و غيره حواشيه المعروفة على شرح اللمعة فيما يقرب من عشرة آلاف بيت و على أصول المعالم قريباً من نفس الكتاب». (روضات الجنات، ج2 ص348)
امّا با توجه به عبارتهاى مذكور در مستدركات أعيان الشيعة كه تاريخ تأليف كتابهاى سلطان العلماء را بين 1041 تا 1052 مىداند و با توجه به اين كه در تاريخ وفات صاحب معالم (1011 قمرى)، سلطان العلماء حدوداً ده ساله بوده است، به نظر مىرسد نظريه مستدركات اعيان صحيح باشد.
شيوه نگارش
مؤلف تفصيل بسيارى از مباحث مطرح شده را به كتاب حاشيهاش بر شرح مختصر عضدى ارجاع مىدهد. اين نكته نشانگر آن است كه كتاب حاشيه بر معالم پس از كتاب مذكور تأليف شده است.
اين كتاب به تعبير علامه تهرانى «شرح بالقول» است يعنى روش «قوله... أقول...»، اما بايد به اين نكته توجه داشت زمانى كه مطالب كتاب توضيح داده مىشود يا علت نظر مصنف بيان مىشود صرفا لفظ «قوله» آورده شده و اگر مؤلف نظرى برخلاف صاحب معالم مطرح كند معمولاً با لفظ «أقول» مىباشد.
ويژگي ها
از نكات مثبت كتاب برخورد محترمانه و مؤدبانه مؤلف با نظريات صاحب معالم است. در بسيارى موارد اين گونه عبارتها ديده مىشود «فكأنه سهو من قلم الناسخ، قد زاده المصنف و لعله سهو منه، قد عرفت ما فيه».
مؤلف در بسيارى موارد از حواشى خود مؤلف يا فرزندش محمد بن حسن بن زين الدين شهيد ثانى (متوفى 1030 قمرى) در توضيح مطالب كتاب استفاده مىكند كه توضيح نظريات صاحب معالم بطور مستقيم و بلاواسطه مىباشد، مثل «قوله و عندنا أن يعمل بالخاص أيضا قال في الحاشية...» و يا «قال في الحاشية إنما فسرنا الشافع... و ذكر ابن المصنف إن وجه النظر أن المدعى...».
بسيارى از مطالب حاشيه به صورت مستقيم از منابع و مآخذ بيان مىشود و از نقل گفتار به صورت حكايت خوددارى مىكند مثل «يظهر من كلام الشهيد الثاني رحمه اللّه في تمهيد القواعد» و يا «كما صرح به الآمدي في الأحكام، كما يظهر من كلام المرتضى في الذريعة و غيره».
مؤلف از طرح بعضى مباحث به صورت مفصل به خاطر طولانى شدن آن خوددارى كرده است. مثلاً در بحث مقدمه واجب در عبادات، بعد از قطع به بقاء واجب اينطور مىگويد «و تحقيق المقام يقتضي بسطاً في الكلام عسى أن يأتي به في رسالة مفردة واللّه الموفق» و يا اين كه به حواشىاش بر شرح مختصر عضدى ارجاع مىدهد مثل «و تمام تحقيق ذلك في حواشينا على شرح المختصر...، والتفصيل في حواشينا على شرح المختصر».
قابل ذكر است حاشيه مؤلف بر شرح مختصر از مسأله چهارم از مسائل چهارگانه بحث واجب تا بحث عموم و خصوص مىباشد و مؤلف رياض العلماء درباره آن اينگونه مىگويد: «هي من أحسن الحواشي و أنفعها و أدقها». (رياض العلماء، ج2، ص55)
ابتكارات
از ابتكارات بسيار مهم سلطان العلماء كه علماى بعد از او تا به امروز از او تبعيت كردهاند بيان اين نظريه است كه تقييد مطلق موجب مجاز در مطلق نمىشود به خلاف تخصيص عام كه موجب مجاز مىشود، زيرا لفظ مطلق وضع شده براى ماهيت مجرد از هر قيدى حتى قيد اطلاق. بنابراين، تقييد مطلق موجب استعمال لفظ در غير ما وضع له نمىشود. به خلاف عام كه وضع شده براى عموم و استعمال عام در مخصص مجاز است.
اين نظريه آنچنان منسوب به سلطان العلماء بوده است كه اگر در آن زمان كسى به چيز مطلق قيد نمىزد به صورت ضرب المثل به او «سلطانى» مىگفتند. (أعيان الشيعة، ج6، ص166)
از ديگر نكات مثبت اين كه مؤلف در بيان و نقل اقوال و نظريات احتياط مىكند و تا به صحت انتساب نظريهاى به فردى مطمئن نباشد آن را استناد نمىدهد. مثلاً در صفحه 289 پس از بيان مذهب خاصى در مسأله واجب موسّع و مضيّق اينطور مىنويسد «و اعلم أن هذا منسوب إلى الكرخي ولا تصريح في كلامه على ما نقل عنه بأن الوجوب مختص بآخر الوقت كما نقل المصنف».
مؤلف صرفاً به برداشت صاحب معالم از عبارتهاى صاحب نظران اكتفا نكرده بلكه با مراجعه به مآخذ اصولى، گاهى برداشتى متفاوت با مصنف ارائه مىكند. مثلاً در بحث مقدمه واجب - كه در صفحات 60 و 61 معالم نسبت تفصيل بين سبب و غيرسبب به سيد مرتضى داده، به اين معنا كه مقدمهاى را كه سبب باشد واجب دانسته و مقدمهاى را كه سبب نباشد واجب ندانسته است - اين نسبت را رد مىكند و با توضيح عبارت سيد، مقصود اصلى او را بيان مىكند.
مؤلف با احاطهاى كه به نظريات مصنف در معالم الدين دارد گاهى به تناقض اين نظريات اشاره دارد. مثل «لايخفى ورود مثل هذا على القول ببناء العام على الخاص و قد أشرنا إليه سابقاً والعجب غفلته عنه ثمة، إنما ذكر فى أثناء الاحتجاج الخ في ذكره خلاف ما نقل العلامة في النسخ عن بعض العامة واختاره».
سلطان العلماء در موارد زيادى از سيد مرتضى در مقابل صاحب معالم دفاع كرده و نظر سيد را ترجيح مىدهد. مثل صفحه 313 حاشيه: «فالأولى الجواب بمثل ما أجاب السيد هناك» و يا در صفحه 315 «و في هذا المنع قائل و فيما ذكر السيد - رض - في دفعه قوّة».
مؤلف به واسطه احترام به بعضى از بزرگان اصولى نظير شيخ طوسى، به توجيه و يا حمل كلام او به معناى صحيح اقدام مىكند و از بىاحترامى به آنان خوددارى مىكند: «ولايخفى أن العبارة المنقولة فيه يقبل الحمل على ما ذكرنا إلا أن الشيخ أعرف بما فعل فربما كان في كلام ذلك البعض من الأصحاب ما يدل على ما فهم الشيخ - ره - فتدبر».
از خصوصيات مثبت ديگر سلطان العلماء ايجاد زمينه براى تفكر مستقل خوانندگان كتاب است. مثلاً در رابطه با مسأله نسخ اينگونه مىنويسد «فإن المراد ما ذكرناه إذ لاخلاف في جواز النسخ بعد دخول الوقت و مضي زمان الواسع كما ذكرنا و إن لم يقع الفعل فتأمل في المقام و ارجع إلى كلام القوم حتى يظهر لك حقيقة الحال».
ضعفها
از نقاط ضعف كتاب اين كه گاهى متن عبارت معالم با حاشيه، يكنواخت ذكر شده به صورتى كه تشخيص متن و حاشيه مشكل است. از نقاط ضعف نسخه كتاب اين كه فهرست مطالب حاشيه سلطان العلماء در انتهاى كتاب نوشته نشده است.
در هر حال حواشى كتاب داراى تنوع خاصى است كه از توضيح تا نقد و بيان مطالب ادبى و نظائر آن ديده مىشود و حتى گاهى منابع و مآخذ را نيز مشخص مىكند مثل حاشيه صفحه 203، «ولم يتعرض السيدان أى المرتضى و ابن زهرة» و يا حاشيه صفحه 317 «قوله بعض العلماء و أهل الخلاف هو فخرالدين الرازي نقل عنه العلامة في نهاية الأصول».
چاپ كتاب
كتاب حاضر در سال 1278 هجرى قمرى در انتشارات اللّه قلى خان قاجار به وسيله آخوند ملا على، كتابدار كتابخانه مدرسه خان در تهران چاپ شده و نگارنده آن عليرضا بن عباسعلى خوانسارى در سال 1274 بوده است.
منابع
- نرم افزار اصول فقه، مرکز نور.