آیه 82 سوره انعام: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۷۷: | سطر ۷۷: | ||
كلمهى «لَبْسٍ» به معناى پوشاندن است. بنابراين ايمان چون فطرى است، نابود شدنى نيست بلكه غبارهايى آن را مىپوشاند. | كلمهى «لَبْسٍ» به معناى پوشاندن است. بنابراين ايمان چون فطرى است، نابود شدنى نيست بلكه غبارهايى آن را مىپوشاند. | ||
− | + | ----- | |
«1». تفسير نورالثقلين. | «1». تفسير نورالثقلين. | ||
نسخهٔ ۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۱۷
<<81 | آیه 82 سوره انعام | 83>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنان که ایمان آورده و ایمان خود را به ستمی نیالودند ایمنی آنها راست و هم آنها حقیقتا هدایت یافتهاند.
کسانی که ایمان آوردند و ایمانشان را به ستمی [چون شرک] نیامیختند، ایمنی [از عذاب] برای آنان است، و آنان راه یافتگانند.
كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالودهاند، آنان راست ايمنى و ايشان راهيافتگانند.
كسانى كه ايمان آوردهاند و ايمان خود را به شرك نمىآلايند، ايمنى از آن ايشان است و ايشان هدايت يافتگانند.
(آری،) آنها که ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنی تنها از آن آنهاست؛ و آنها هدایتیافتگانند!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يلبسوا: لبس (به فتح اول): آميختن و خلط كردن (انعام/ 9).[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
عبیدالله بن زحر از بكر بن سوادة روایت كند كه مردى از دشمنان اسلام بر مسلمین حمله برد و مرد مسلمانى را كشت، سپس باز حمله كرد و مرد مسلمان دیگرى را كشت سپس مرد سومى را هم كشت و بعد فریاد برآورد و گفت: آیا با وجود این قتل هائى كه نموده ام باز هم اسلام از براى من بهره و منفعتى خواهد داشت؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بلى، بعد از گفتار پیامبر بر اسب خویش نهیبى زد و در میان یاران خویش رفت و بر آنان كه از كفار بودند حمله برد و یك نفر را در آن میان كشت، سپس فرد دیگرى را هم كشت و نیز نفر سوم از آنها را هم به قتل رسانید سپس خود بدست آنها كشته شد، پندارند كه این آیه درباره آن واقعه نازل گردیده است[۳].[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ «82»
كسانى كه ايمان آورده و ايمانشان را به ستم و شرك نيالودند، آنانند كه برايشان ايمنى (از عذاب) است و آنان هدايت يافتگانند.
وَ تِلْكَ حُجَّتُنا آتَيْناها إِبْراهِيمَ عَلى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ «83»
اين (نوع استدلال) حجّت ماست كه در برابر قومش به ابراهيم داديم، هر كس را كه بخواهيم (و شايسته بدانيم) به درجاتى بالا مىبريم. همانا پروردگارت حكيم و داناست (و بر اساس علم و حكمت مقام انسانها را بالا مىبرد).
نکته ها
آيات قبل دربارهى توحيد و شرك بود و اين آيات به منزلهى جمعبندى آيات گذشته است، چنانكه امام عليه السلام فرمود: مراد از ظلم در اين آيه شرك است. «1»
در بعضى روايات مراد از ظلم را شك و ترديد گرفتهاند. «2» البتّه شك گاهى غير اختيارى و مقدّمهى تحقيق است، ولى گاهى جنبه بهانه و تشكيك دارد كه اين نوع دوّم، ظلم است. «3»
امام باقر عليه السلام فرمود: اين آيه درباره حضرت على عليه السلام نازل شد كه لحظهاى در طول زندگى به سراغ شرك نرفت. «4»
كلمهى «لَبْسٍ» به معناى پوشاندن است. بنابراين ايمان چون فطرى است، نابود شدنى نيست بلكه غبارهايى آن را مىپوشاند.
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 2، ص 399.
«3». تفسير راهنما.
«4». بحار، ج 23، ص 367.
جلد 2 - صفحه 502
پیام ها
1- آفت ايمان، ظلم و شرك و به سراغ رهبران غير الهى رفتن است. «آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ»
2- ايمان به تنهايى كافى نيست، تداوم لازم است. «لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ»
3- امنيّت و هدايت واقعى، در سايهى ايمان و پرهيز از شرك است. آمَنُوا ... لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ
4- تا ايمان خالص نباشد، دلهره است. وَ لَمْ يَلْبِسُوا ... بِظُلْمٍ ... لَهُمُ الْأَمْنُ
5- علم و حكمت دو شرط لازم براى تدبير و مديريّت است. «إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ» (با توجّه به اينكه كلمهى «ربّ» در لغت به معناى مدير و مربّى آمده است)
6- موحّدى كه با برهان و دليل در برابر انحرافهاى جامعه بايستد، داراى درجاتى است. «دَرَجاتٍ»
7- درجات الهى، حكيمانه به افراد داده مىشود. «نَرْفَعُ دَرَجاتٍ ... حَكِيمٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (82)
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 319
بعد از آن بر سبيل استيناف فرمايد:
الَّذِينَ آمَنُوا: آن كسانى كه ايمان آوردند و تصديق نمودند به وحدانيت الهى وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ: و مخلوط نكردند ايمان خود را به شرك. از سلمان و حذيفه يمانى و ابن مسعود مروى است كه چون اين آيه نازل شد، بر صحابه شاق آمد. گفتند: كدام از ما ظالم نيست؟ حضرت فرمود: نيست ظلم آنچه قصد كردهايد، آيا نشنيديد آنچه گفت بنده صالح لقمان: اى پسر من! شرك نياور به خدا به درستى كه شرك ظلم بزرگى است. «1» حاصل آنكه مؤمنانى كه مخلوط نكردند ايمان خود را به شرك أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ: آن گروه مر ايشان راست ايمنى از عذاب وَ هُمْ مُهْتَدُونَ: و ايشانند راه يافتگان به حق.
در كتاب كافى- حضرت صادق عليه السّلام در تأويل آيه فرمايد: الّذين امنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم قال: بما جاء به محمّد من الولاية و لم يخلطوها بولاية فلان و فلان و هو الملبّس بظلم. «2» آن كسانى كه ايمان آوردند و مخلوط ننمودند ايمان خود را به ظلم، كسانىاند كه ايمان آوردند به آنچه آورده حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله از ولايت، و مخلوط نكردند آن را به ولايت فلان و فلان و اگر چنين كرد پس او ملبس به ظلم مىباشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (82)
ترجمه
آنانكه ايمان آوردند و نياميختند ايمانشان را بستمى آنگروه مر ايشان را است ايمنى و ايشانند هدايت شدگان.
تفسير
حضرت ابراهيم (ع) چون عالم منصفى را ميان آنها نديد كه جواب از سؤال او بدهد ناچار خود جواب خود را فرمود كه آنانكه ايمان بتوحيد خداوند قادر آوردند و آلوده ننمودند ايمان خود را بعبادت بت كه بزرگترين ظلم بنفس است باين عنوان كه عبادت بتان موجب تقرب بخدا است در وادى امن و امان الهى مستقرند و مخصوص بهدايت پروردگارند در مجمع از امير المؤمنين (ع) نقل نموده كه اين آيه متمم قول حضرت ابراهيم (ع) است و از ابن مسعود روايت شده است كه چون اين آيه نازل شد بر مردم گران آمد و از حضرت رسول (ص) سؤال نمودند كه كدام يك از ما ظلم بنفس ننموديم حضرت فرمود مراد از ظلم در اين آيه آن نيست كه شما تصور نموديد اين از قبيل قول لقمان است به پسر خود كه گفت شرك نياور بخدا كه شرك ظلم عظيم است و عياشى ره از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه مراد از ظلم در اين آيه ضلالت و مافوق آنست و نيز از آنحضرت روايت نموده است كه پرسيدند آيا زنا از ظلم مذكور در اين آيه محسوب ميشود فرمود خير پناه ميبرم بخدا زانى اگر توبه نمايد توبهاش قبول ميشود ولى كسيكه مداومت بزنا و دزدى دارد و شراب خوار مانند بت پرست است و در روايتى فرموده است كه آنها خوارج و اصحابشان هستند و در كافى و عياشى ره از آنحضرت نقل نموده
جلد 2 صفحه 345
است كه مراد از ظلم در اين آيه شك است و نيز از آنحضرت روايت نموده است كه مراد از نياميختن ايمان بظلم نياميختن ايمان بولايتى است كه آورده است آنرا محمد (ص) بولايت فلان و فلان بنظر حقير حاصل جمع بين روايات آنستكه امنيّت از عذاب الهى در دنيا و آخرت و هدايت مخصوص باهل ايمان خالى از شوائب كفر باطنى و ظاهرى است خواه عبادت بت باشد براى تقرب بخدا خواه اصرار بكبائر باشد براى استخفاف بدين خواه خروج بر امام و عروض شك و محبّت اعداء ائمه اطهار باشد كه تمام اينها كفر يا در حدود كفر يا محكوم بحكم كفر است و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَم يَلبِسُوا إِيمانَهُم بِظُلمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الأَمنُ وَ هُم مُهتَدُونَ (82)
كساني که ايمان آوردند و آلوده و ملبس نكردند ايمان خود را بظلم اينها اختصاص دارند بايمني و اينها هدايت شدگانند.
اينکه آيه شريفه فوق آياتيست که نجات و سعادت را منوط فرموده بايمان و عمل صالح بلكه اشاره بمقام عصمت است زيرا ميفرمايد الَّذِينَ آمَنُوا بحقيقة ايمان و درجات آن وَ لَم يَلبِسُوا إِيمانَهُم بِظُلمٍ چه ظلم بغير و چه ظلم بنفس و كسي که در تمام عمر يك معصيت از او صادر شده باشد ملبس كرده ايمان خود را بظلم و لو موفّق بتوبه شده باشد و لباس ظلم را از بدن ايمان كنده باشد پس فقط معصومين که آني اينکه لباس را در تن ايمان نپوشيده باشند مشمول اينکه آيه هستند
جلد 7 - صفحه 126
نظير آيه لا يَنالُ عَهدِي الظّالِمِينَ بقره آيه 118.
أُولئِكَ لَهُمُ الأَمنُ لام اختصاص امنية مخصوص باين طائفه است زيرا غير اينها كساني که يك معصيت از آنها صادر شده اگر خدا او را باين معصيت مؤاخذه كند خلاف عدل نشده بلي مقام تفضل مقام ديگري است حتي اگر موفق بتوبه هم شده باشد زيرا قبولي توبه هم از روي تفضل است اگر قبول نفرمايد خلاف عدل نشده وَ هُم مُهتَدُونَ اينها هستند که قبول هدايت كردند و نائل بمقصود شدند
(اشكال و دفع)
اما الاشكال- آنكه مكرر در همين تفسير و در كلم الطيب گفتهايم که انبياء و معصومين هم نائل شدن آنها بآن فيوضات الهيه از باب تفضل است نه استحقاق و اما الدفع- فرق است بين ايمني از عذاب و نيل بثواب قطعا كسي که آلوده بمعصيت نشده استحقاق عذاب ندارد و عذاب باو ظلم و خلاف عدل است و لكن نيل بمثوبات از باب تفضل است زيرا تمام عبادت آنها وظيفه عبوديت است و تقابل با نعم الهي نميكند چه رسد استحقاق مثوبت داشته باشند.
برگزیده تفسیر نمونه
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.