منابع و پی نوشتهای ضعیف
شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوحیان اندلسی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۲۲: سطر ۲۲:
  
 
}}
 
}}
'''محمد بن يوسف غرناطى اندلسى''' (متولد شوال 654-745 ق)، نحوى، شاعر و اديب عصر بنى نصر در غرناطه و ممالیک در مصر، نسب او به قبيلۀ بربر نژاد نفزه مى‌رسد، پدرش اهل جيّان بود، و گویا پس از تصرف این شهر در 643ق به دست مسيحيان آنجا را ترك گفته است.ابوحيان در مطخشارش از توابع غرناطه زاده شد و در همانجا پرورش يافت.
+
'''«ابوحيان''' '''محمد بن يوسف غرناطى اندلسى»''' (654-745 ق)، نحوى، مفسر، محدث، شاعر و اديب نامدار مسلمان در قرن هشتم قمری است. ابوحيان در علوم مختلف [[نحو]]، [[تفسير]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[حديث]]، [[ادبیات عرب|ادب]] و [[علم لغت|لغت]] و قرائت [[قرآن]] تبحر داشت و در این حوزه‌ها به تدريس و تأليف پرداخت. تفسیر «[[البحر المحیط فی التفسیر (کتاب)|البحر المحيط]]» از آثار مهم اوست.
  
== زندگی‌نامه ==
+
==زندگی‌نامه==
محمد بن يوسف بن على بن حيّان نفزى غرناطى اندلسى، متولد [[شوال]] 654 قمری در مطخشارش از توابع غرناطه بود و در همانجا پرورش يافت. نسب او به قبيلۀ بربر نژاد نفزه مى‌رسد، پدرش اهل جيّان بود، و گویا پس از تصرف این شهر در 643ق. به دست [[مسیحیت|مسيحيان]] آنجا را ترك گفته است.
+
ابوحيان محمد بن يوسف بن على بن حيّان نفزى غرناطى اندلسى، متولد [[شوال]] 654 قمری در مطخشارش از توابع غرناطه بود و در همانجا پرورش يافت. نسب او به قبيلۀ بربر نژاد نفزه مى‌رسد، پدرش اهل جيّان بود، و گویا پس از تصرف این شهر در 643ق. به دست [[مسیحیت|مسيحيان]] آنجا را ترك گفته است.
  
==کسب علم و دانش و مسافرتها==
+
وى با همۀ عشقى كه به علوم مختلف مى‌ورزيد، به [[فلسفه]] اعتنايى نداشت، تا آنجا كه وقتى وارد مصر شد و گروه بسيارى را مشغول فراگيرى فلسفه ديد، بسيار تعجب كرد. آيين [[تصوف|صوفيان]] را نيز نمى‌پسنديد و با اينكه خود داستانهایى از كرامات برخى شيوخ متصوفه نقل كرده، آنان را مورد انتقاد بسيار قرار داده، چندانكه در برخى اشعارش آنان را زنديق و غرق در گمراهى خوانده است.
  
او از 670 ق. (يا 668 ق) شروع به تحصيل علم كرد. به شهرهاى بسيارى در مغرب و مشرق مسافرت نمود و از محضر استادان بسيار و بنامى بهره جست. خود وى استادانش را 450 تن شمرده و در جايى ديگر شمار آنان را با كسانى كه به او [[اجازه (علم الحدیث)|اجازۀ]] نقل حديث داده‌اند، 1500 تن نوشته است.
+
ابوحيان قبل از مهاجرت به شرق همانند بسيارى از مردم [[اندلس]] مذهب ظاهرى داشت و نسبت به آن سخت [[تعصب]] مى‌ورزيد، اما پس از ورود به مصر مانند بسيارى از دانشمندان ديگر مغربى چون [[ابن مالک نحوی|ابن مالك]] تحت تأثير محيط مدارس مصر تغيير مذهب داد و با آنكه خود تأكيد بسيار كرده بود كه همیشه بر آيين ظاهرى خواهد ماند، به مذهب [[شافعی|شافعى]] گراييد و [[قصیده|قصيده‌اى]] نيز در مدح شافعى سرود.  
  
وى نخست در زادگاهش نزد ابومحمد عبدالحق بن على انصارى و در غرناطه نزد ابوجعفر ابن طباع و ابن بشير [[قراءات قرآن|قراءات هفتگانه]] را آموخت. سپس به ملازمت ابن زبير در آمد و از او [[نحو]] آموخت. وي در حدود سال 671ق. از غرناطه به مالقه رفت و بار ديگر در محضر درس ابن زبير كه در آن زمان در مالقه به سر مي برد، حاضر شد و از وي علم [[حديث]]، [[اصول فقه]] و نيز [[منطق]] آموخت و كتابهاي الاشاره ابوالوليد باجي و المستصفي اثر [[ابوحامد محمد غزالی|غزالي]] را نزد او خواند. همچنين قرائات سبع را تا آخر [[سوره حجر]] نزد ابن ابي الاحوص فرا گرفت.  
+
او نسبت به [[حضرت علی]] عليه‌السلام ارادت خاصى داشت و دشمنانش را [[لعن]] مى‌كرد و در آثار خود گاه به اقوال آن حضرت استناد مى‌جست. با اين همه نبايد در این جنبه از عقايد او مبالغه كرد. ارادت وى به حضرت علی عليه‌السلام نيز ممكن است از این جهت بوده كه آن حضرت را بنيان گذار [[علم نحو]] مى‌دانسته است. ابوحيان از میان علماى معاصرش، [[ابن تیمیه|ابن تيمیه]] را كه بين سالهاى 709 تا 713ق. در اسكندريه و قاهره اقامت داشت، بسيار مى‌ستود و حتى قصيده‌اى در مدح وى سرود. اما پس از آنكه ابن تيمیه در کتاب العرش بر [[سیبویه|سيبویه]] خردۀ بسيار گرفت، ابوحيان از او روى برتافت و به صف مخالفان او پيوست.
  
در 673ق. بار ديگر در محضر درس ابن طباع حاضر شد و [[موطأ مالک بن انس (کتاب)|الموطأ]] را نزد وي خواند. از ديگر استادان او در مالقه مي توان از محمد بن عباس قرطبي نام برد. وى سپس به المريه، جزيرة الخضراء، جبل الفتح رفت و از استادان بنام آن ديار كسب علم كرد. از [[اندلس]] عازم مغرب شد و در سبته، بجايه، [[تونس]] از استادان فراوان بهره برد. در سال 679ق. برای گزاردن [[حج]] به [[حجاز]] رفت. ضمن این سفر در [[مكه]]، منى و [[جده]] نيز به استماع حديث پرداخت. علت مهاجرت وى از مغرب به مشرق زمین، عوامل گوناگونى داشته، اما مهمتر از همه را مى‌توان ادامۀ تحصيل و بهره مندى از مجالس درس دانشمندان مشرق زمین، برشمرد.
+
ابوحيان [[شعر]] نيز مى‌سرود، برخى از این سروده‌ها در مدح نحو و نحویان بزرگ از جمله سيبویه و شيوخ خود و نيز حاكمان وقت است. وى به اشعار عاشقانه و حماسى سخت تمايل داشت.
  
او در 680ق. به قاهره رسيد ‎و در مدرسۀ افرم به تحصيل مشغول شد. در آن زمان كه از سرزمين اندلس، تنها غرناطه در دست مسلمانان باقي مانده بود و بسياري از اديبان و عالمان اندلسي ناگزير وطن خود را ترك كرده بودند، قاهره به صورت كانون علم و ادب آن روز در آمده بود و مجالس درس و بحث و مناظرۀ علمى در [[مسجد|مساجد]] و مدارس آن شهر رونقى خاص داشت. ابوحيان در اسكندريه قرائات هشتگانه را نزد ابن مريوطي و سپس قرائات هفتگانه را به روايت ورش نزد اسماعيل بن هبهُ الله مليجي خواند.  
+
ابوحيان نسبت به مردم بسيار بد گمان بود و نيز طبعى [[بخل|بخيل]] داشت و شگفت آنكه به بخل خود افتخار مى‌كرد و در هر مجلسى آن را مى‌ستود و ارباب كرم و بخشش را نكوهش مى‌كرد. زر و سيم را چندان دوست مى‌داشت كه آن را درمان هر درد مى‌شمرد. از این رو بر خلاف ديگر علما هيچ گاه مال خود را صرف خريد کتاب نكرد و همیشه از کتاب‌هایى كه به عاريت مى‌گرفت، استفاده مى‌كرد.
  
وى علاوه بر علوم ياد شده، در [[شعر]] و [[ادبیات عرب|ادب]] و [[علم لغت|لغت]] نيز اندوختۀ فراوانى داشت، و پس از آنكه نزدیک به 20 سال از عمر خود را در تحصيل علم سپرى كرد و در علوم مختلف نحو، [[تفسير]]، [[فقه]]، حديث و قرائت قرآن آزموده شد، یکسره به تدريس و تأليف پرداخت.[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] مى‌گوید: در میان استادانم هيچ كس را به سخت كوشى وى نيافتم. هر گاه به خدمتش رسيدم، يا در كار تدريس بود، يا به جمع حديث و تأليف و تصنيف مشغول بود و هرگز او را در غير این حالات نيافتم.
+
ابوحيان دخترى به نام «نضار» داشت كه از محدثان عصر خود به شمار مى‌رفت، او را سخت گرامى مى‌داشت و بسيار مى‌ستود.نضار در 730ق درگذشت و ابوحيان از مرگ او سخت متأثر شد و کتابى به نام وى نوشت.
  
==تدريس و شاگردان ابوحيان==
+
ابوحيان اندلسی در اواخر عمر نابينا شد و سرانجام در سال 745 قمری در قاهره درگذشت و در مقبرۀ صوفيه مدفون گرديد.
  
ابوحيان به زودى بر همگنان خود پيشى جست و در شرق و غرب شهرتى عظيم يافت. در نحو به شيخ النحاة يا امام النحاة، در علم حديث به شيخ المحدثين و در ساير علوم به رئيس العلماء معروف شد. وى پس از مرگ ابن نحاس در 698ق. در مقام بزرگترين نحوى روزگار خود كرسى تدريس نحو را در جامع الاقهر و حاكمى و سپس تدريس [[تفسیر قرآن|تفسير]] را در مدرسۀ صالحيه و جامع طولون و تدريس و نقل حديث را در مدرسۀ منصوريه بر عهده گرفت.
+
==تحصیل و استادان==
 +
ابوحيان غرناطی از سال 670 ق. (يا 668 ق) شروع به تحصيل علم كرد. به شهرهاى بسيارى در مغرب و مشرق مسافرت نمود و از محضر استادان بسيار و بنامى بهره جست. خود وى استادانش را 450 تن شمرده و در جايى ديگر شمار آنان را با كسانى كه به او [[اجازه (علم الحدیث)|اجازۀ]] نقل حديث داده‌اند، 1500 تن نوشته است.
  
شاگردانى از اطراف و اكناف در مجالس درسى او شركت جستند كه بسيارى از آنان بعدها خود در صف بزرگان و دانشمندان روزگار خویش درآمدند در میان شاگردان معروف او از خلیل صفدى، ابن هشام، تقى الدين سبکى و فرزند وى تاج الدين سبکى، ابن عقيل، ابن رافع، ابن فضل الله، ابن مرزوق و...مى توان نام برد. [[شهيد ثانى]] بواسطه شاگردش جمال‌الدين بن عبدالصمد بن ابراهيم بن خليل بغدادى از وى روايت مى‌كند.
+
وى نخست در زادگاهش نزد ابومحمد عبدالحق بن على انصارى و در غرناطه نزد ابوجعفر ابن طباع و ابن بشير [[قراءات قرآن|قراءات هفتگانه]] را آموخت. سپس به ملازمت ابن زبير در آمد و از او [[نحو]] آموخت. وي در حدود سال 671ق. از غرناطه به مالقه رفت و بار ديگر در محضر درس ابن زبير كه در آن زمان در مالقه به سر مي برد، حاضر شد و از وي علم [[حديث]]، [[اصول فقه]] و نيز [[منطق]] آموخت و كتابهاي الاشاره ابوالوليد باجي و المستصفي اثر [[ابوحامد محمد غزالی|غزالي]] را نزد او خواند. همچنين قرائات سبع را تا آخر [[سوره حجر]] نزد ابن ابي الاحوص فرا گرفت.  
 
 
وي كتابهاي سقط الزند، مقامات حريري، حماسه ابوتمام، مقصوره [[ابن درید|ابن دريد]]، فصيح ثعلب و نيز آثار ابن ابي الاحوص از جمله التبيان في احكام القرآن، المعرب المفهم في شرح مسلم، الوسامه في احكام القسامه و المشرع السلسل في حديث المسلسل را تدريس مي كرد و اين خود دليل بر گستردگي دانش اوست.
 
 
 
چنانكه از آثار او بر مى‌آيد، وى با زبانهاى فارسی، تركى و حبشى نيز آشنا بوده و چند اثر خود را به این زبانها تأليف كرده است.
 
 
 
==عقیده و مذهب ابوحيان==
 
 
 
وى با همۀ عشقى كه به علوم مختلف مى‌ورزيد، به [[فلسفه]] اعتنايى نداشت، تا آنجا كه وقتى وارد مصر شد و گروه بسيارى را مشغول فراگيرى فلسفه ديد، بسيار تعجب كرد. آيين [[تصوف|صوفيان]] را نيز نمى‌پسنديد و با اينكه خود داستانهایى از كرامات برخى شيوخ متصوفه نقل كرده، آنان را مورد انتقاد بسيار قرار داده، چندانكه در برخى اشعارش آنان را زنديق و غرق در گمراهى خوانده است.
 
  
ابوحيان قبل از مهاجرت به شرق همانند بسيارى از مردم [[اندلس]] مذهب ظاهرى داشت و نسبت به آن سخت [[تعصب]] مى‌ورزيد، اما پس از ورود به مصر مانند بسيارى از دانشمندان ديگر مغربى چون ابن مالك تحت تأثير محيط مدارس مصر تغيير مذهب داد و با آنكه خود تأكيد بسيار كرده بود كه همیشه بر آيين ظاهرى خواهد ماند، به مذهب [[شافعی|شافعى]] گراييد و قصيده‌اى نيز در مدح شافعى سرود. او نسبت به [[امام على(ع)|حضرت علی عليه‌السلام]] ارادت خاصى داشت و دشمنانش را [[لعن]] مى‌كرد و در آثار خود گاه به اقوال آن حضرت استناد مى‌جست.
+
در 673ق. بار ديگر در محضر درس ابن طباع حاضر شد و [[موطأ مالک بن انس (کتاب)|الموطأ]] را نزد وي خواند. از ديگر استادان او در مالقه مي توان از محمد بن عباس قرطبي نام برد. وى سپس به المريه، جزيرة الخضراء، جبل الفتح رفت و از استادان بنام آن ديار كسب علم كرد. از [[اندلس]] عازم مغرب شد و در سبته، بجايه، [[تونس]] از استادان فراوان بهره برد. در سال 679ق. برای گزاردن [[حج]] به [[حجاز]] رفت. ضمن این سفر در [[مكه]]، [[منا|منى]] و [[جده]] نيز به استماع حديث پرداخت. علت مهاجرت وى از مغرب به مشرق زمین، عوامل گوناگونى داشته، اما مهمتر از همه را مى‌توان ادامۀ تحصيل و بهره مندى از مجالس درس دانشمندان مشرق زمین، برشمرد.
  
با اينهمه نبايد در این جنبه از عقايد او مبالغه كرد. ارادت وى به حضرت علی عليه‌السلام نيز ممكن است از این جهت بوده كه آن حضرت را بنيان گذار [[علم نحو]] مى‌دانسته است. ابوحيان از میان علماى معاصر، [[ابن تیمیه|ابن تيمیه]] را كه بين سالهاى 709 تا 713ق. در اسكندريه و قاهره اقامت داشت، بسيار مى‌ستود و حتى قصيده‌اى در مدح وى سرود. اما پس از آنكه ابن تيمیه در کتاب العرش بر [[سیبویه|سيبویه]] خردۀ بسيار گرفت، ابوحيان از او روى برتافت و به صف مخالفان او پيوست.
+
او در 680ق. به قاهره رسيد ‎و در مدرسۀ افرم به تحصيل مشغول شد. در آن زمان كه از سرزمين اندلس، تنها غرناطه در دست مسلمانان باقي مانده بود و بسياري از اديبان و عالمان اندلسي ناگزير وطن خود را ترك كرده بودند، قاهره به صورت كانون علم و ادب آن روز در آمده بود و مجالس درس و بحث و مناظرۀ علمى در [[مسجد|مساجد]] و مدارس آن شهر رونقى خاص داشت. ابوحيان در اسكندريه قرائات هشتگانه را نزد ابن مريوطي و سپس قرائات هفتگانه را به روايت ورش نزد اسماعيل بن هبة الله مليجي خواند.  
  
==شعر==
+
==تدريس و شاگردان ==
  
ابوحيان شعر نيز مى‌سرود، برخى از این سروده‌ها در مدح نحو و نحویان بزرگ از جمله سيبویه و شيوخ خود و نيز حاكمان وقت است. وى به اشعار عاشقانه و حماسى سخت تمايل داشت.
+
ابوحيان پس از آنكه نزدیک به 20 سال از عمر خود را در تحصيل علم سپرى كرد و در علوم مختلف [[نحو]]، [[تفسير]]، [[فقه]]، [[حديث]]، [[ادبیات عرب|ادب]] و [[علم لغت|لغت]] و قرائت [[قرآن]] آزموده شد، به تدريس و تأليف پرداخت. صفدى مى‌گوید: «در میان استادانم هيچ كس را به سخت كوشى وى نيافتم. هر گاه به خدمتش رسيدم، يا در كار تدريس بود، يا به جمع حديث و تأليف و تصنيف مشغول بود و هرگز او را در غير این حالات نيافتم».  
  
==اخلاق==
+
او به زودى بر همگنان خود پيشى جست و در شرق و غرب شهرتى عظيم يافت. در [[نحو]] به شيخ النحاة يا امام النحاة، در علم [[حديث]] به شيخ المحدثين و در ساير علوم به رئيس العلماء معروف شد. وى پس از مرگ ابن نحاس در 698ق. در مقام بزرگترين نحوى روزگار خود كرسى تدريس نحو را در جامع الاقهر و حاكمى و سپس تدريس [[تفسیر قرآن|تفسير]] را در مدرسۀ صالحيه و جامع طولون و تدريس و نقل حديث را در مدرسۀ منصوريه بر عهده گرفت.
  
ابوحيان نسبت به مردم بسيار بد گمان بود و نيز طبعى [[بخل|بخيل]] داشت و شگفت آنكه به بخل خود افتخار مى‌كرد و در هر مجلسى آن را مى‌ستود و ارباب كرم و بخشش را نكوهش مى‌كرد. زر و سيم را چندان دوست مى‌داشت كه آن را درمان هر درد مى‌شمرد. از این رو بر خلاف ديگر علما هيچ گاه مال خود را صرف خريد کتاب نكرد و همیشه از کتاب‌هایى كه به عاريت مى‌گرفت، استفاده مى‌كرد.
+
شاگردانى از اطراف و اكناف در مجالس درسى او شركت جستند كه بسيارى از آنان بعدها خود در صف بزرگان و دانشمندان روزگار خویش درآمدند. در میان شاگردان معروف او از خلیل صفدى، [[ابن هشام انصاری|ابن هشام]]، تقى الدين سبکى و فرزندش تاج الدين سبکى، ابن عقيل، ابن رافع، ابن فضل الله، ابن مرزوق و...مى توان نام برد. [[شهيد ثانى]] بواسطه شاگردش جمال‌الدين بن عبدالصمد بن ابراهيم بن خليل بغدادى از وى روايت مى‌كند.
 
 
==فرزند==
 
 
 
ابوحيان دخترى به نام «نضار» داشت كه از محدثان عصر خود به شمار مى‌رفت، او را سخت گرامى مى‌داشت و بسيار مى‌ستود.نضار در 730ق درگذشت و ابوحيان از مرگ او سخت متأثر شد و کتابى به نام وى نوشت.
 
  
==آثار==
+
وي كتابهاي سقط الزند، مقامات حريري، حماسه [[ابوتمام شاعر|ابوتمام]]، مقصوره [[ابن درید|ابن دريد]]، فصيح ثعلب و نيز آثار ابن ابي الاحوص از جمله التبيان في احكام القرآن، المعرب المفهم في شرح مسلم، الوسامه في احكام القسامه و المشرع السلسل في حديث المسلسل را تدريس مي كرد و اين خود دليل بر گستردگي دانش اوست.  
در روزگار ابوحيان شرح نویسى، اختصار و به نظم در آوردن آثار ديگران شيوۀ رايج نحویان بود.وى نيز از این قاعده مستثنى نيست و بيشتر آثارش از این قبيل است.آثار وى را بيش از 60 اثر شامل،12 اثر چاپى،13 اثر خطى 42 اثر مفقود، بر شمرده‌اند.برخى آثار چاپى وى، از این قرارند:1- [[البحر المحيط ]] (تفسير مورد بحث)2-النهر الماء(مختصرى از تفسير بحر المحيط)3-تحفة(اتحاف) الاريب بما في القرآن من الغريب(توضيح مختصرى دربارۀ آن خواهد آمد)4-تذكرة النحاة 5-الادراك للسان الاتراك(از كهن‌ترين دستور زبان تركى است)6-تقريب المقرب 7-ديوان 8-النكت الحسان في شرح غاية الاحسان 9-هداية النحو و...
 
  
و نيز از آثار خطى مى‌توان موارد ذيل را نام برد:1-اعراب القرآن 2-لغات القرآن، 3-التدريب في تمثيل التقريب 4-عقد اللآلى في القراءات السبع العوالى 5-نكت الامالى على عقد اللآلى (در شرح عقد اللآلى مصنف)
+
==آثار و تألیفات==
 +
چنانكه از آثار ابوحيان بر مى‌آيد، وى با زبانهاى فارسی، تركى و حبشى نيز آشنا بوده و چند اثر خود را به این زبانها تأليف كرده است.
  
==وفات==
+
در روزگار ابوحيان شرح نویسى، اختصار و به نظم در آوردن آثار ديگران شيوۀ رايج نحویان بود. وى نيز از این قاعده مستثنى نيست و بيشتر آثارش از این قبيل است. آثار وى را بيش از 60 اثر بر شمرده‌اند که برخى از آنها چاپ شده است، از جمله:
  
ابوحيان در اواخر عمر نابينا شده بود، در قاهره درگذشت و در مقبرۀ صوفيه مدفون گرديد.
+
# [[البحر المحیط فی التفسیر (کتاب)|البحر المحيط]]؛ اين كتاب از [[تفسیر قرآن|تفاسير]] مهم [[قرآن كريم]] به شمار مي رود و مولف آن را در 710ق. در روزگار حكومت الناصر هنگامي كه در قبه منصوريه به تدريس تفسير مشغول بود نوشته است.
 +
# تذكرة النحاة؛ اثري است در مباحث صرفي و نحوي كه مطالب آن با بحث درباره حروف رُبّ، منذ، مذ و لو، شروع شده و بخشهاي پاياني آن به مسائل لغوي و نقل قطعاتي از كتابهاي نحوي همچون «الانصاف» ابن انباري، «التبيين في مذاهب النحويين» ابو البقا و «المحلي في النحو» تاليف ابو غانم بن حمدان اختصاص يافته است.
 +
# تحفة الاريب بما في القرآن من الغريب؛ مولف در آغاز اين كتاب واژگان [[قرآن]] را به دو دسته تقسيم كرده است واژه هاي ساده و مفهوم همگان و واژه هايي كه معناي آنها جز بر اهل فن روشن نيست.
 +
# التذييل و التكميل في شرح التسهيل؛ شرح و نقدي است مفصل بر «التسهيل» [[ابن مالک نحوی|ابن مالك]].
 +
# ارتشاف الضرب من لسان العرب؛ اين اثر خلاصه اي است از كتاب «التذييل و التكميل في شرح التسهيل» مولف.
 +
# الارتضاء في الفرق بين الضاد و الظاء؛
 +
# الادراك للسان الاتراك؛ از كهن ترين دستورهاي زبان تركي است.
 +
# تقريب المقرب؛ خلاصه اي است از كتاب «المقرب» ابن عصفور كه مولف در آن شواهد و مثالهاي المقرب را به كلي حذف كرده و مباحث آن را به اختصار آورده است تا به گفته خود او حفظ آن براي ممتعلمين و دانش پژوهان آسان تر جدا گردد.
 +
# منهج السالك في الكلام علي الفيه ابن مالك؛ شرحي است بر «[[الفیه (کتاب)|الفیه]]» ابن مالک.
 +
# النكت الحسان في شرح غاية الحسان؛ شرحي است بر كتاب «غاية الاحسان في علم السان» مولف و در واقع مقدمه اي است در مباحث صرفي و نحوي براي نوآموزان.
 +
# النهر الماد؛ مختصري است از تفسير «البحر المحيط» اثر خود مولف.
 +
# هداية النحو؛ كتاب كوچكي است در نحو كه مولف در آن برخي قواعد نحوي را به روش «الكافيه» ابن حاجب اما به اختصار آورده است.
 +
# اعراب القرآن؛
 +
# لغات القرآن؛
 +
# ديوان اشعار؛
 +
# التدريب في تمثيل التقريب؛
 +
# عقد اللآلى في القراءات السبع العوالى؛
 +
# نكت الامالى على عقد اللآلى؛
 +
# تلويح التوضيح في النحو.
  
==منبع==
+
==منابع==
ویکی نور
 
  
 +
* "ابوحیان غرناطی"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج5 ص2135.
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده

نسخهٔ ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۲۲


نام کامل اثير الدين محمد بن يوسف بن على بن حيّان نفزى غرناطى اندلسى معرف به ابوحیان اندلسی
زادروز 654ق.
زادگاه مصر
وفات 745ق.
مدفن قاهره

Line.png

اساتید

ابن ابی الأحوص ، ابن الصائغ ، بهاء الدین ابن النحاس ، قطب الدین قسطلانی ، شرف الدین دمیاطی

شاگردان

تقی الدین سبکی و فرزندش تاج الدین سبکی ، جمال الدین اسنوی ، ابن عقیل نحوی ، ابو العباس احمد صبحی عنّابی شافعی ، صلاح الدین صفدی

آثار

البحر المحیط في التفسیر، تفسیر النهر الماد من البحر المحیط، الهدایة في النحو

«ابوحيان محمد بن يوسف غرناطى اندلسى» (654-745 ق)، نحوى، مفسر، محدث، شاعر و اديب نامدار مسلمان در قرن هشتم قمری است. ابوحيان در علوم مختلف نحو، تفسير، اصول، حديث، ادب و لغت و قرائت قرآن تبحر داشت و در این حوزه‌ها به تدريس و تأليف پرداخت. تفسیر «البحر المحيط» از آثار مهم اوست.

زندگی‌نامه

ابوحيان محمد بن يوسف بن على بن حيّان نفزى غرناطى اندلسى، متولد شوال 654 قمری در مطخشارش از توابع غرناطه بود و در همانجا پرورش يافت. نسب او به قبيلۀ بربر نژاد نفزه مى‌رسد، پدرش اهل جيّان بود، و گویا پس از تصرف این شهر در 643ق. به دست مسيحيان آنجا را ترك گفته است.

وى با همۀ عشقى كه به علوم مختلف مى‌ورزيد، به فلسفه اعتنايى نداشت، تا آنجا كه وقتى وارد مصر شد و گروه بسيارى را مشغول فراگيرى فلسفه ديد، بسيار تعجب كرد. آيين صوفيان را نيز نمى‌پسنديد و با اينكه خود داستانهایى از كرامات برخى شيوخ متصوفه نقل كرده، آنان را مورد انتقاد بسيار قرار داده، چندانكه در برخى اشعارش آنان را زنديق و غرق در گمراهى خوانده است.

ابوحيان قبل از مهاجرت به شرق همانند بسيارى از مردم اندلس مذهب ظاهرى داشت و نسبت به آن سخت تعصب مى‌ورزيد، اما پس از ورود به مصر مانند بسيارى از دانشمندان ديگر مغربى چون ابن مالك تحت تأثير محيط مدارس مصر تغيير مذهب داد و با آنكه خود تأكيد بسيار كرده بود كه همیشه بر آيين ظاهرى خواهد ماند، به مذهب شافعى گراييد و قصيده‌اى نيز در مدح شافعى سرود.

او نسبت به حضرت علی عليه‌السلام ارادت خاصى داشت و دشمنانش را لعن مى‌كرد و در آثار خود گاه به اقوال آن حضرت استناد مى‌جست. با اين همه نبايد در این جنبه از عقايد او مبالغه كرد. ارادت وى به حضرت علی عليه‌السلام نيز ممكن است از این جهت بوده كه آن حضرت را بنيان گذار علم نحو مى‌دانسته است. ابوحيان از میان علماى معاصرش، ابن تيمیه را كه بين سالهاى 709 تا 713ق. در اسكندريه و قاهره اقامت داشت، بسيار مى‌ستود و حتى قصيده‌اى در مدح وى سرود. اما پس از آنكه ابن تيمیه در کتاب العرش بر سيبویه خردۀ بسيار گرفت، ابوحيان از او روى برتافت و به صف مخالفان او پيوست.

ابوحيان شعر نيز مى‌سرود، برخى از این سروده‌ها در مدح نحو و نحویان بزرگ از جمله سيبویه و شيوخ خود و نيز حاكمان وقت است. وى به اشعار عاشقانه و حماسى سخت تمايل داشت.

ابوحيان نسبت به مردم بسيار بد گمان بود و نيز طبعى بخيل داشت و شگفت آنكه به بخل خود افتخار مى‌كرد و در هر مجلسى آن را مى‌ستود و ارباب كرم و بخشش را نكوهش مى‌كرد. زر و سيم را چندان دوست مى‌داشت كه آن را درمان هر درد مى‌شمرد. از این رو بر خلاف ديگر علما هيچ گاه مال خود را صرف خريد کتاب نكرد و همیشه از کتاب‌هایى كه به عاريت مى‌گرفت، استفاده مى‌كرد.

ابوحيان دخترى به نام «نضار» داشت كه از محدثان عصر خود به شمار مى‌رفت، او را سخت گرامى مى‌داشت و بسيار مى‌ستود.نضار در 730ق درگذشت و ابوحيان از مرگ او سخت متأثر شد و کتابى به نام وى نوشت.

ابوحيان اندلسی در اواخر عمر نابينا شد و سرانجام در سال 745 قمری در قاهره درگذشت و در مقبرۀ صوفيه مدفون گرديد.

تحصیل و استادان

ابوحيان غرناطی از سال 670 ق. (يا 668 ق) شروع به تحصيل علم كرد. به شهرهاى بسيارى در مغرب و مشرق مسافرت نمود و از محضر استادان بسيار و بنامى بهره جست. خود وى استادانش را 450 تن شمرده و در جايى ديگر شمار آنان را با كسانى كه به او اجازۀ نقل حديث داده‌اند، 1500 تن نوشته است.

وى نخست در زادگاهش نزد ابومحمد عبدالحق بن على انصارى و در غرناطه نزد ابوجعفر ابن طباع و ابن بشير قراءات هفتگانه را آموخت. سپس به ملازمت ابن زبير در آمد و از او نحو آموخت. وي در حدود سال 671ق. از غرناطه به مالقه رفت و بار ديگر در محضر درس ابن زبير كه در آن زمان در مالقه به سر مي برد، حاضر شد و از وي علم حديث، اصول فقه و نيز منطق آموخت و كتابهاي الاشاره ابوالوليد باجي و المستصفي اثر غزالي را نزد او خواند. همچنين قرائات سبع را تا آخر سوره حجر نزد ابن ابي الاحوص فرا گرفت.

در 673ق. بار ديگر در محضر درس ابن طباع حاضر شد و الموطأ را نزد وي خواند. از ديگر استادان او در مالقه مي توان از محمد بن عباس قرطبي نام برد. وى سپس به المريه، جزيرة الخضراء، جبل الفتح رفت و از استادان بنام آن ديار كسب علم كرد. از اندلس عازم مغرب شد و در سبته، بجايه، تونس از استادان فراوان بهره برد. در سال 679ق. برای گزاردن حج به حجاز رفت. ضمن این سفر در مكه، منى و جده نيز به استماع حديث پرداخت. علت مهاجرت وى از مغرب به مشرق زمین، عوامل گوناگونى داشته، اما مهمتر از همه را مى‌توان ادامۀ تحصيل و بهره مندى از مجالس درس دانشمندان مشرق زمین، برشمرد.

او در 680ق. به قاهره رسيد ‎و در مدرسۀ افرم به تحصيل مشغول شد. در آن زمان كه از سرزمين اندلس، تنها غرناطه در دست مسلمانان باقي مانده بود و بسياري از اديبان و عالمان اندلسي ناگزير وطن خود را ترك كرده بودند، قاهره به صورت كانون علم و ادب آن روز در آمده بود و مجالس درس و بحث و مناظرۀ علمى در مساجد و مدارس آن شهر رونقى خاص داشت. ابوحيان در اسكندريه قرائات هشتگانه را نزد ابن مريوطي و سپس قرائات هفتگانه را به روايت ورش نزد اسماعيل بن هبة الله مليجي خواند.

تدريس و شاگردان

ابوحيان پس از آنكه نزدیک به 20 سال از عمر خود را در تحصيل علم سپرى كرد و در علوم مختلف نحو، تفسير، فقه، حديث، ادب و لغت و قرائت قرآن آزموده شد، به تدريس و تأليف پرداخت. صفدى مى‌گوید: «در میان استادانم هيچ كس را به سخت كوشى وى نيافتم. هر گاه به خدمتش رسيدم، يا در كار تدريس بود، يا به جمع حديث و تأليف و تصنيف مشغول بود و هرگز او را در غير این حالات نيافتم».

او به زودى بر همگنان خود پيشى جست و در شرق و غرب شهرتى عظيم يافت. در نحو به شيخ النحاة يا امام النحاة، در علم حديث به شيخ المحدثين و در ساير علوم به رئيس العلماء معروف شد. وى پس از مرگ ابن نحاس در 698ق. در مقام بزرگترين نحوى روزگار خود كرسى تدريس نحو را در جامع الاقهر و حاكمى و سپس تدريس تفسير را در مدرسۀ صالحيه و جامع طولون و تدريس و نقل حديث را در مدرسۀ منصوريه بر عهده گرفت.

شاگردانى از اطراف و اكناف در مجالس درسى او شركت جستند كه بسيارى از آنان بعدها خود در صف بزرگان و دانشمندان روزگار خویش درآمدند. در میان شاگردان معروف او از خلیل صفدى، ابن هشام، تقى الدين سبکى و فرزندش تاج الدين سبکى، ابن عقيل، ابن رافع، ابن فضل الله، ابن مرزوق و...مى توان نام برد. شهيد ثانى بواسطه شاگردش جمال‌الدين بن عبدالصمد بن ابراهيم بن خليل بغدادى از وى روايت مى‌كند.

وي كتابهاي سقط الزند، مقامات حريري، حماسه ابوتمام، مقصوره ابن دريد، فصيح ثعلب و نيز آثار ابن ابي الاحوص از جمله التبيان في احكام القرآن، المعرب المفهم في شرح مسلم، الوسامه في احكام القسامه و المشرع السلسل في حديث المسلسل را تدريس مي كرد و اين خود دليل بر گستردگي دانش اوست.

آثار و تألیفات

چنانكه از آثار ابوحيان بر مى‌آيد، وى با زبانهاى فارسی، تركى و حبشى نيز آشنا بوده و چند اثر خود را به این زبانها تأليف كرده است.

در روزگار ابوحيان شرح نویسى، اختصار و به نظم در آوردن آثار ديگران شيوۀ رايج نحویان بود. وى نيز از این قاعده مستثنى نيست و بيشتر آثارش از این قبيل است. آثار وى را بيش از 60 اثر بر شمرده‌اند که برخى از آنها چاپ شده است، از جمله:

  1. البحر المحيط؛ اين كتاب از تفاسير مهم قرآن كريم به شمار مي رود و مولف آن را در 710ق. در روزگار حكومت الناصر هنگامي كه در قبه منصوريه به تدريس تفسير مشغول بود نوشته است.
  2. تذكرة النحاة؛ اثري است در مباحث صرفي و نحوي كه مطالب آن با بحث درباره حروف رُبّ، منذ، مذ و لو، شروع شده و بخشهاي پاياني آن به مسائل لغوي و نقل قطعاتي از كتابهاي نحوي همچون «الانصاف» ابن انباري، «التبيين في مذاهب النحويين» ابو البقا و «المحلي في النحو» تاليف ابو غانم بن حمدان اختصاص يافته است.
  3. تحفة الاريب بما في القرآن من الغريب؛ مولف در آغاز اين كتاب واژگان قرآن را به دو دسته تقسيم كرده است واژه هاي ساده و مفهوم همگان و واژه هايي كه معناي آنها جز بر اهل فن روشن نيست.
  4. التذييل و التكميل في شرح التسهيل؛ شرح و نقدي است مفصل بر «التسهيل» ابن مالك.
  5. ارتشاف الضرب من لسان العرب؛ اين اثر خلاصه اي است از كتاب «التذييل و التكميل في شرح التسهيل» مولف.
  6. الارتضاء في الفرق بين الضاد و الظاء؛
  7. الادراك للسان الاتراك؛ از كهن ترين دستورهاي زبان تركي است.
  8. تقريب المقرب؛ خلاصه اي است از كتاب «المقرب» ابن عصفور كه مولف در آن شواهد و مثالهاي المقرب را به كلي حذف كرده و مباحث آن را به اختصار آورده است تا به گفته خود او حفظ آن براي ممتعلمين و دانش پژوهان آسان تر جدا گردد.
  9. منهج السالك في الكلام علي الفيه ابن مالك؛ شرحي است بر «الفیه» ابن مالک.
  10. النكت الحسان في شرح غاية الحسان؛ شرحي است بر كتاب «غاية الاحسان في علم السان» مولف و در واقع مقدمه اي است در مباحث صرفي و نحوي براي نوآموزان.
  11. النهر الماد؛ مختصري است از تفسير «البحر المحيط» اثر خود مولف.
  12. هداية النحو؛ كتاب كوچكي است در نحو كه مولف در آن برخي قواعد نحوي را به روش «الكافيه» ابن حاجب اما به اختصار آورده است.
  13. اعراب القرآن؛
  14. لغات القرآن؛
  15. ديوان اشعار؛
  16. التدريب في تمثيل التقريب؛
  17. عقد اللآلى في القراءات السبع العوالى؛
  18. نكت الامالى على عقد اللآلى؛
  19. تلويح التوضيح في النحو.

منابع

  • "ابوحیان غرناطی"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج5 ص2135.