توقیعات امام زمان علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
 +
در کتب روائى، فقهى و تاریخى [[شیعه]]، قسمتى از مکتوبات [[ائمه اطهار]] علیهم‌السلام به عنوان «توقیعات» آمده که عمده آنها توقیعاتى است که از سوى امام زمان [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدی]] عجل الله تعالی فرجه صادر گردیده است. بیان مباحث عقیدتى، ذکر وظایف شیعیان در عصر [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غیبت]]، بیان قسمتى از [[احکام|احکام شرعی]]، نصب وکلا و نواب، افشا کردن تزویر مدعیان دروغین و طرد و لعن غلات و منحرفین، از جمله مطالب مطرح شده در این توقیعات است.
 +
 
==تعریف توقیع==
 
==تعریف توقیع==
 +
 +
«توقیع» در لغت به معنای امضا کردن نامه و فرمان و نشان کردن نامه و منشور و همچنین نوشتن عبارتی در ذیل نامه و کتاب است. و اصطلاحاً به دستورها و نامه های خلفا، بزرگان و دولتمردان گفته می شود. همچنین به پاسخ هایی که پادشاهان و بزرگان، زیر سؤال ها و درخواست های کتبی که از ایشان می شود، «توقیع» اطلاق می گردد.<ref>علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج ۵، ص ۷۱۴.</ref>
  
 
در فرهنگ معین برای «توقیع» معانی گوناگونی مانند: نشان گذاشتن بر چیزی، نوشتن چیزی ذیل کتاب، امضاکردن نامه و فرمان، فرمان شاهی و دست خط، بیان شده است.<ref>فرهنگ معین، ذیل واژه توقیع.</ref>
 
در فرهنگ معین برای «توقیع» معانی گوناگونی مانند: نشان گذاشتن بر چیزی، نوشتن چیزی ذیل کتاب، امضاکردن نامه و فرمان، فرمان شاهی و دست خط، بیان شده است.<ref>فرهنگ معین، ذیل واژه توقیع.</ref>
  
در كتب روائى، فقهى و تاريخى [[شيعه]]، قسمتى از مكتوبات [[ائمه اطهار]] علیهم السلام به عنوان «توقيعات» آمده که عمده آنها توقيعاتى است كه از سوى امام زمان [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدی]] عجل الله تعالی فرجه صادر گرديده و توقيعات صادره از ائمه ديگر بسيار كمتر بوده است.  
+
در کتاب های روایی، فقهی و تاریخی [[شیعه]] نیز، توقیع به قسمتی از نوشته های [[ائمه اطهار]] علیهم السلام اطلاق شده است. البته عمده آن توقیعات از سوی [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام عصر]] عجل الله تعالی فرجه الشریف صادر گردیده است. در نتیجه توقیعات حضرت مهدى علیه السلام همان مطالبى بود که آن حضرت به خط مبارک خود در جواب سؤال ها و عریضه ها ذیل نامه ها مرقوم مى داشتند و توسط یکى از سفرا به صاحبان نامه باز مى گرداندند.<ref>موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ص ۳۶۳.</ref>
  
 
==توقیعات صادره از امام زمان==
 
==توقیعات صادره از امام زمان==
  
در کتاب‌های معروف [[امامیه]]، همچون: «[[کمال الدین و تمام النعمه (کتاب)|کمال الدّین]]» [[شیخ صدوق]]، «[[الغیبة شیخ طوسی (کتاب)|الغیبة]]» [[شیخ طوسی]]، «[[الاحتجاج (کتاب)|احتجاج]]» [[احمد بن علی طبرسی|احمد طبرسی]]، «[[بحارالأنوار (کتاب)|بحارالانوار]]» [[علامه مجلسی]] و کتب دیگر، حدود هشتاد توقیع از ناحیه‌ی مقدس [[امام زمان]] علیه السلام نقل شده است که برخی از آنها خطاب به سفرا و [[نواب اربعه|نواب خاص]] است، برخی خطاب به علما و فقهای شیعه، برخی دیگر در پاسخ به سؤالات است و در برخی به تکذیب و [[لعن]] و نفرین کسانی پرداخته شده که به [[دروغ]]، ادعای بابیت و سفارت از طرف آن حضرت داشته‌اند.<ref name="صالحی">غلامرضا صالحی، ماهیت شناسی توقیعات حضت مهدی علیه السلام، فرهنگ کوثر، تابستان 1389، شماره 82.</ref>
+
در کتاب‌های معروف [[امامیه]]، همچون: «[[کمال الدین و تمام النعمه (کتاب)|کمال الدّین]]» [[شیخ صدوق]]، «[[الغیبة شیخ طوسی (کتاب)|الغیبة]]» [[شیخ طوسی]]، «[[الاحتجاج (کتاب)|احتجاج]]» [[احمد بن علی طبرسی|احمد طبرسی]]، «[[بحارالأنوار (کتاب)|بحارالانوار]]» [[علامه مجلسی]] و کتب دیگر، حدود هشتاد توقیع از ناحیه‌ی مقدس [[امام زمان]] علیه السلام نقل شده است که برخی از آنها خطاب به سفرا و [[نواب اربعه|نواب خاص]] است، برخی خطاب به علما و فقهای [[شیعه]]، برخی دیگر در پاسخ به سؤالات است و در برخی به تکذیب و [[لعن]] و نفرین کسانی پرداخته شده که به [[دروغ]]، ادعای بابیت و سفارت از طرف آن حضرت داشته‌اند.<ref name="صالحی">غلامرضا صالحی، ماهیت شناسی توقیعات حضت مهدی علیه السلام، فرهنگ کوثر، تابستان ۱۳۸۹، شماره ۸۲.</ref>
  
 
توقیعات امام مهدی علیه السلام را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:
 
توقیعات امام مهدی علیه السلام را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:
سطر ۱۳: سطر ۱۷:
 
'''الف) توقیعات غیبت صغری:'''
 
'''الف) توقیعات غیبت صغری:'''
  
در دوران محدود [[غیبت صغری]] (255ـ تا 329 ق. که تقریباً 74 سال می‌شود)، توقیعاتی به‌واسطه چهار نایب خاص حضرت مهدی ([[عثمان بن سعید عمری|عثمان بن سعید]]، [[محمد بن عثمان عمرى|محمد بن عثمان]]، [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى|حسین بن روح]] و [[علی بن محمد سمری]]) در جواب سؤالات و شبهات صادر می‌شد. مضمون اصلی چنین توقیعاتی، تعیین تکالیف برای شیعیان بوده و آن حضرت سعی می‌کرد که آنها را از سردرگمی نجات دهد.
+
در دوران محدود [[غیبت صغری]] (۲۵۵ـ تا ۳۲۹ ق. که تقریباً ۷۴ سال می‌شود)، توقیعاتی به‌واسطه چهار نایب خاص حضرت مهدی ([[عثمان بن سعید عمری|عثمان بن سعید]]، [[محمد بن عثمان عمرى|محمد بن عثمان]]، [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى|حسین بن روح]] و [[علی بن محمد سمری]]) در جواب سؤالات و شبهات صادر می‌شد. مضمون اصلی چنین توقیعاتی، تعیین تکالیف برای شیعیان بوده و آن حضرت سعی می‌کرد که آنها را از سردرگمی نجات دهد.
  
 
'''ب) توقیعات غیبت کبری:'''
 
'''ب) توقیعات غیبت کبری:'''
سطر ۲۳: سطر ۲۷:
 
==ویژگی‌های توقیعات امام زمان==
 
==ویژگی‌های توقیعات امام زمان==
  
اكنون به طور اجمال، بخش هايى از ويژگى‌ها و مزاياى توقيعات مقدسه [[حضرت مهدى]] عجل الله تعالی فرجه الشریف را بيان مى‌كنيم و به بررسى عمومى و كلى مسائل طرح شده در آنها مى‌پردازيم:
+
اکنون به طور اجمال، بخش هایى از ویژگى‌ها و مزایاى توقیعات مقدسه [[حضرت مهدى]] عجل الله تعالی فرجه الشریف را بیان مى‌کنیم و به بررسى عمومى و کلى مسائل طرح شده در آنها مى‌پردازیم:
 
 
1) رابطه [[اعجاز]] با توقيعات؛ نظر به اين كه توقيعاتى كه در پاسخ به سؤالات و درخواست ها صادر مى‌شد، معمولاً ظرف سه روز انجام مى‌گرفت، شايد نتوان ادعا كرد همه آنها توأم با اعجاز بوده، گرچه نحوه صدور توقيعات و چگونگى ارتباط [[نواب اربعه|نواب خاص]] امام زمان با آن حضرت فاش نشده است، اما در بخشى از توقيعات، معجزه‌آميز بودن آنها كاملا مشهود است و به طور قطع مى‌توان گفت صدور آنها به طور عادى صورت نگرفته است.<ref>تاريخ الغيبة الصغرى، ص 430 به بعد.</ref>
 
 
 
مثلا در سال 312 ق، از سوى حضرت مهدی علیه السلام در مورد گمراهى و انحراف [[محمد بن علی شلمغانی|ابن ابى‌عزاقر شلمغانى]]، توقيعى صادر گشت كه ناظران عينى گفته‌اند: هنوز مركب آن تر بود و خشك نشده بود.<ref>الغيبة، شيخ طوسى، ص 195؛ بحارالانوار، ج51 ص376.</ref> و نيز محمد بن فضل موصلى [[شيعه]] بود ولى نيابت جناب [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى|حسين بن روح]] را قبول نداشت، روزى هنگام بحث با يكى از دوستانش به نام حسن بن على وجناء و به پيشنهاد او براى آزمودن نايب امام علیه السلام مطلبى را كاملاً محرمانه با هم توافق كردند و حسن بن على وجناء كاغذ سفيدى از دفتر موصلى جدا كرد و قلمى تراشيد و با آن بدون مركب مطالبى بر روى آن ورقه نوشت، سپس آن را مهر كرد و توسط خدمتكار نزد حسين بن روح فرستاد. ظهر همان روز جواب نامه در همان ورقه ارسالى آمد كه فصل به فصل با مركب نوشته بود.<ref>الغيبة، شيخ طوسى، ص192ـ193 و مشابه اين اعجاز در كمال الدين، ج2 ص488.</ref>
 
 
 
اين معجزات در مرحله صدور بود، اما در متن خود توقيعات موارد بسيار زيادى از معجزات مشهود است كه بيشتر به صورت خبرهاى غيبى از حوادث آينده كارها و مذاكرات خصوصى، شفاى بيماران، حاملگى و خصوصيات مولود و غيره مى‌باشد.<ref>كلمة الامام المهدى، ترجمه فارسى، ج1 ص194.</ref>
 
 
 
2) استدلال به توقيعات؛ علماى [[شيعه]] در رشته‌هاى مختلف اعتقادى، فقهى و اخلاقى به توقيعات [[حضرت مهدى]] عجل الله تعالی فرجه استناد و استدلال مى‌كنند، بعضى از علما اصل صدور توقيع از آن حضرت را از جمله دلايل وجود شريف آن بزرگوار شمرده‌اند، مانند مرحوم [[شیخ علی اکبر نهاوندی|شيخ على اكبر نهاوندى]] در اين باره چنين گفته است: «تمامت اين توقيعات شريفه و مكتوبات منيفه از جمله دلايل بر ثبوت و اثبات وجود فائض الجود آن بزرگوار است، زيرا كه مكتوب و توقيع بدون كاتب و موقع، بلكه مطلق اثر بدون مؤثر نشود و نشايد».<ref>العبقرى الحسان، ج2 ص208.</ref>
 
 
 
در [[فقه]] نيز توقيعات را به منزله يك دليل و حجت شرعى مى‌شمارند و در استنباط [[احكام]] به آنها استناد مى‌كنند، اين كار با بررسى [[سند حدیث|سند]] و ارزيابى راويان توقيع ـ از جهت ديانت و وثاقت ـ شروع مى‌شود، چنان كه قاعده برخورد با هر [[حديث]] و روايت همين است و پس از اطمينان يافتن از صحت سند، بر آن اعتماد مى‌كنند و به عنوان يك حديث معتبر با آن مواجه مى‌شوند، آنگاه دلالت آن را به بحث مى‌گذارند، و در صورتى كه در اخبار، معارضى براى آن يافت شود، طبق قواعد [[علم درایه|علم درايه]] و [[فقه]]، به چگونگى جمع بين هر دو، ترجيح نص بر ظاهر مى‌پردازند.
 
 
 
3) خط توقيعات؛ به طورى كه در چندين مورد راويان تصريح كرده‌اند، توقيعات مقدسه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه به دستخط شريف خود آن حضرت صدور مى‌يافته و جمعى از بزرگان محدثين و وكلاى حضرتش با آن آشنا بوده و آن را مى‌شناختند و عباراتى همچون: «فوقع بخطه، بخط اعرفه، رأيت التوقيع بخطه و...» دليل اين مطلب است<ref>تاريخ الغيبة الصغرى، 430؛ حكمة الامام المهدى، ج1 ص399.</ref> و بنابر بعضى از روايات، خط مبارك امام زمان عجل الله تعالی فرجه به خط پدر بزرگوارش بسيار شباهت داشته است<ref>مناقب، ج3 ص533.</ref> و با توجه به اين كه در طول مدت نيابت [[نواب اربعه]]، اين توقيعات به طور يكنواخت ظاهر مى‌گشت، شيوه‌اى كاملاً مطمئن براى يقين به صدور آنها از شخص امام علیه السلام بود و راه را براى افراد فرصت طلب و مغرض مى‌بست كه هرگز نتوانند نامه‌هاى جعلى به نام آن حضرت درست كنند و مردم را به وسيله آنها فريب دهند.
 
 
 
البته توقيعات را به خط امام علیه السلام معمولاً بعضى از افراد معتمد مشاهده مى‌كردند. سپس از روى آنها نسخه‌بردارى و رونويسى مى‌شد، يا مضمون آنها را به ذهن مى‌سپردند، ولى بعضى از توقيعات را به اقتضاى مصلحت در بين عموم شيعيان منتشر مى‌ساختند.
 
 
 
4) همه توقيعات حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه توسط [[نواب اربعه|نواب خاص]] آن جناب براى افراد ظاهر مى‌گشت و ارتباط كتبى با حضرتش فقط از طريق ايشان انجام مى‌گرفت و حتى وكلاى آن حضرت كه در بلاد مختلف بودند، نامه‌هاى خود و ديگر افراد را به [[بغداد]] نزد نايب امام مى‌فرستادند و از او پاسخ دريافت مى‌كردند. [[شيخ طوسى]] در كتاب الغيبه مى‌گويد: «و در زمان سفيران ستوده آن حضرت، جمعى از افراد مورد وثوق بوده‌اند كه از سوى سفراى منصوب شده اصلى، توقيعات بر آنان وارد مى‌شد...»<ref>الغیبة، ص 257.</ref> و نيز صاحبنظران در شرح احوال و ذكر خصوصيات جمعى از وكلا، اين نكته را متذكر شده‌اند.<ref>كلمة الامام المهدى، ج1 ص145.</ref>
 
  
شايان تذكر است كه [[احمد بن علی طبرسی|طبرسى]] در [[الاحتجاج (کتاب)|احتجاج]] دو نامه از حضرت مهدى ارواحنا فداه به [[شيخ مفيد]] نقل كرده است،<ref>احتجاج، ج1 ص318 ـ 325.</ref> اين نامه‌ها توسط شخص مورد اعتمادى به شيخ مفيد رسيده ولى نام آن شخص ذكر نشده است. چند تن از مؤلفين اين دو نامه را در شمار توقيعات آن حضرت آورده‌اند.<ref>مستدرك سفينة البحار، ج8 ص341.</ref> همچنين بعضى از معاصران پيامى كه از سوى آن حضرت براى مرحوم آيت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی|سيد ابوالحسن اصفهانى]]، توسط مرحوم شيخ محمد كوفى شوشترى نقل شده، به عنوان توقيع ذكر كرده‌اند.
+
*الف) رابطه [[اعجاز]] با توقیعات؛ نظر به این که توقیعاتى که در پاسخ به سؤالات و درخواست ها صادر مى‌شد، معمولاً ظرف سه روز انجام مى‌گرفت، شاید نتوان ادعا کرد همه آنها توأم با اعجاز بوده، گرچه نحوه صدور توقیعات و چگونگى ارتباط [[نواب اربعه|نواب خاص]] امام زمان با آن حضرت فاش نشده است، اما در بخشى از توقیعات، معجزه‌آمیز بودن آنها کاملا مشهود است و به طور قطع مى‌توان گفت صدور آنها به طور عادى صورت نگرفته است.<ref>تاریخ الغیبة الصغرى، ص ۴۳۰ به بعد.</ref> مثلا در سال ۳۱۲ ق، از سوى حضرت مهدی علیه السلام در مورد گمراهى و انحراف [[محمد بن علی شلمغانی|ابن ابى‌عزاقر شلمغانى]]، توقیعى صادر گشت که ناظران عینى گفته‌اند: هنوز مرکب آن تر بود و خشک نشده بود.<ref>الغیبة، شیخ طوسى، ص ۱۹۵؛ بحارالانوار، ج۵۱ ص۳۷۶.</ref> و نیز محمد بن فضل موصلى [[شیعه]] بود ولى نیابت جناب [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى|حسین بن روح]] را قبول نداشت، روزى هنگام بحث با یکى از دوستانش به نام حسن بن على وجناء و به پیشنهاد او براى آزمودن نایب امام علیه السلام مطلبى را کاملاً محرمانه با هم توافق کردند و حسن بن على وجناء کاغذ سفیدى از دفتر موصلى جدا کرد و قلمى تراشید و با آن بدون مرکب مطالبى بر روى آن ورقه نوشت، سپس آن را مهر کرد و توسط خدمتکار نزد حسین بن روح فرستاد. ظهر همان روز جواب نامه در همان ورقه ارسالى آمد که فصل به فصل با مرکب نوشته بود.<ref>الغیبة، شیخ طوسى، ص۱۹۲ـ۱۹۳ و مشابه این اعجاز در کمال الدین، ج۲ ص۴۸۸.</ref> این معجزات در مرحله صدور بود، اما در متن خود توقیعات موارد بسیار زیادى از معجزات مشهود است که بیشتر به صورت خبرهاى غیبى از حوادث آینده کارها و مذاکرات خصوصى، شفاى بیماران، حاملگى و خصوصیات مولود و غیره مى‌باشد.<ref>کلمة الامام المهدى، ترجمه فارسى، ج۱ ص۱۹۴.</ref>
  
5) مدت خروج توقيعات؛ توقيعاتى كه در پاسخ به سؤالات صدور مى‌يافت، به طور معمول ظرف دو تا سه روز مى‌رسيد، چنان كه از چند روايت استفاده مى‌شود و اين مدت در ذهن افراد متمركز بوده است و برنامه نايبان چنين بوده كه سؤالات و تقاضاهاى مراجعه كنندگان را در يك ورقه مى‌نوشتند، سپس جواب آنها يكجا مى‌آمد.<ref>الغيبة، شيخ طوسى، 184-190؛ تاريخ الغيبة الصغرى، ص435.</ref>
+
) استدلال به توقیعات؛ علماى [[شیعه]] در رشته‌هاى مختلف اعتقادى، فقهى و اخلاقى به توقیعات [[حضرت مهدى]] عجل الله تعالی فرجه استناد و استدلال مى‌کنند، بعضى از علما اصل صدور توقیع از آن حضرت را از جمله دلایل وجود شریف آن بزرگوار شمرده‌اند، مانند مرحوم [[شیخ علی اکبر نهاوندی|شیخ على اکبر نهاوندى]] در این باره چنین گفته است: «تمامت این توقیعات شریفه و مکتوبات منیفه از جمله دلایل بر ثبوت و اثبات وجود فائض الجود آن بزرگوار است، زیرا که مکتوب و توقیع بدون کاتب و موقع، بلکه مطلق اثر بدون مؤثر نشود و نشاید».<ref>العبقرى الحسان، ج۲ ص۲۰۸.</ref> در [[فقه]] نیز توقیعات را به منزله یک دلیل و حجت شرعى مى‌شمارند و در استنباط [[احکام]] به آنها استناد مى‌کنند، این کار با بررسى [[سند حدیث|سند]] و ارزیابى راویان توقیع ـ از جهت دیانت و وثاقت ـ شروع مى‌شود، چنان که قاعده برخورد با هر [[حدیث]] و روایت همین است و پس از اطمینان یافتن از صحت سند، بر آن اعتماد مى‌کنند و به عنوان یک حدیث معتبر با آن مواجه مى‌شوند، آنگاه دلالت آن را به بحث مى‌گذارند، و در صورتى که در اخبار، معارضى براى آن یافت شود، طبق قواعد [[علم درایه|علم درایه]] و [[فقه]]، به چگونگى جمع بین هر دو، ترجیح نص بر ظاهر مى‌پردازند.
  
نحوه ديدار نايب امام با آن حضرت فاش نشده است. و گاه جواب سؤالى را شفاهى مى‌گفتند كه نايب شخصاً آن را ابلاغ مى‌كرد و بسا مى‌شد كه از جهت مصلحتى كه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف مى‌دانستند اصلا جواب نمى‌فرمودند؛ مثلاً كسى از امام تقاضا دارد كه برايش [[دعا]] كند تا خداوند به او فرزند پسرى عطا فرمايد، ولى چون امام مى‌داند كه چنين چيزى نصيب آن شخص نيست پاسخى نمى‌دهد.<ref>الغيبة، شيخ طوسى، ص195.</ref> و مانند شخصى كه جواب نامه‌اش نيامد، بعد معلوم شد كه از مذهب [[تشيع]] برگشته و قرمطى شده است.<ref>الارشاد، شيخ مفيد، ص232.</ref> و اما توقيعاتى كه بدون سؤال و درخواست افراد صادر مى‌گشت وقت معينى نداشت و هر موقع كه امام زمان صلاح مى‌دانست، توقيعى مى‌نوشت و مطلبى اظهار مى‌فرمود.
+
*ج) خط توقیعات؛ به طورى که در چندین مورد راویان تصریح کرده‌اند، توقیعات مقدسه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه به دستخط شریف خود آن حضرت صدور مى‌یافته و جمعى از بزرگان محدثین و وکلاى حضرتش با آن آشنا بوده و آن را مى‌شناختند و عباراتى همچون: «فوقع بخطه، بخط اعرفه، رأیت التوقیع بخطه و...» دلیل این مطلب است<ref>تاریخ الغیبة الصغرى، ۴۳۰؛ حکمة الامام المهدى، ج۱ ص۳۹۹.</ref> و بنابر بعضى از روایات، خط مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه به خط پدر بزرگوارش بسیار شباهت داشته است<ref>مناقب، ج۳ ص۵۳۳.</ref> و با توجه به این که در طول مدت نیابت [[نواب اربعه]]، این توقیعات به طور یکنواخت ظاهر مى‌گشت، شیوه‌اى کاملاً مطمئن براى یقین به صدور آنها از شخص امام علیه السلام بود و راه را براى افراد فرصت طلب و مغرض مى‌بست که هرگز نتوانند نامه‌هاى جعلى به نام آن حضرت درست کنند و مردم را به وسیله آنها فریب دهند. البته توقیعات را به خط امام علیه السلام معمولاً بعضى از افراد معتمد مشاهده مى‌کردند. سپس از روى آنها نسخه‌بردارى و رونویسى مى‌شد، یا مضمون آنها را به ذهن مى‌سپردند، ولى بعضى از توقیعات را به اقتضاى مصلحت در بین عموم شیعیان منتشر مى‌ساختند.
  
== مطالب مطرح شده در توقيعات ==
+
*د) ارسال توقیعات توسط [[نواب اربعه|نواب خاص]]؛ بیشتر توقیعات حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه توسط نواب خاص آن جناب براى افراد ظاهر مى‌گشت و ارتباط کتبى با حضرتش فقط از طریق ایشان انجام مى‌گرفت و حتى وکلاى آن حضرت که در بلاد مختلف بودند، نامه‌هاى خود و دیگر افراد را به [[بغداد]] نزد نایب امام مى‌فرستادند و از او پاسخ دریافت مى‌کردند. [[شیخ طوسى]] در کتاب الغیبه مى‌گوید: «و در زمان سفیران ستوده آن حضرت، جمعى از افراد مورد وثوق بوده‌اند که از سوى سفراى منصوب شده اصلى، توقیعات بر آنان وارد مى‌شد...»<ref>الغیبة، ص ۲۵۷.</ref> و نیز صاحبنظران در شرح احوال و ذکر خصوصیات جمعى از وکلا، این نکته را متذکر شده‌اند.<ref>کلمة الامام المهدى، ج۱ ص۱۴۵.</ref> شایان تذکر است که [[احمد بن علی طبرسی|طبرسى]] در [[الاحتجاج (کتاب)|احتجاج]] دو نامه از حضرت مهدى ارواحنا فداه به [[شیخ مفید]] نقل کرده است،<ref>احتجاج، ج۱ ص۳۱۸ ـ ۳۲۵.</ref> این نامه‌ها توسط شخص مورد اعتمادى به شیخ مفید رسیده ولى نام آن شخص ذکر نشده است. چند تن از مؤلفین این دو نامه را در شمار توقیعات آن حضرت آورده‌اند.<ref>مستدرک سفینة البحار، ج۸ ص۳۴۱.</ref> همچنین بعضى از معاصران پیامى که از سوى آن حضرت براى مرحوم آیت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانى]]، توسط مرحوم شیخ محمد کوفى شوشترى نقل شده، به عنوان توقیع ذکر کرده‌اند.
موضوعاتى كه در توقيعات حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه آمده است، شامل بسيارى از معارف و حقايق دينى و امور تربيتى و برنامه‌هاى زندگى فردى و اجتماعى مى‌باشد، كه فهرست اجمالى آنها بدين قرار است:
 
  
*الف) مباحث عقيدتى، در زمينه‌هاى مختلف [[توحيد]]، [[نبوت]]، [[امامت]]، [[معاد]] و...
+
*ه) مدت خروج توقیعات؛ توقیعاتى که در پاسخ به سؤالات صدور مى‌یافت، به طور معمول ظرف دو تا سه روز مى‌رسید، چنان که از چند روایت استفاده مى‌شود و این مدت در ذهن افراد متمرکز بوده است و برنامه نایبان چنین بوده که سؤالات و تقاضاهاى مراجعه کنندگان را در یک ورقه مى‌نوشتند، سپس جواب آنها یکجا مى‌آمد.<ref>الغیبة، شیخ طوسى، ۱۸۴-۱۹۰؛ تاریخ الغیبة الصغرى، ص۴۳۵.</ref> البته نحوه دیدار نایب امام با آن حضرت فاش نشده است. و گاه جواب سؤالى را شفاهى مى‌گفتند که نایب شخصاً آن را ابلاغ مى‌کرد و بسا مى‌شد که از جهت مصلحتى که حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف مى‌دانستند اصلا جواب نمى‌فرمودند؛ مثلاً کسى از امام تقاضا دارد که برایش [[دعا]] کند تا خداوند به او فرزند پسرى عطا فرماید، ولى چون امام مى‌داند که چنین چیزى نصیب آن شخص نیست پاسخى نمى‌دهد.<ref>الغیبة، شیخ طوسى، ص۱۹۵.</ref> و مانند شخصى که جواب نامه‌اش نیامد، بعد معلوم شد که از مذهب [[تشیع]] برگشته و قرمطى شده است.<ref>الارشاد، شیخ مفید، ص۲۳۲.</ref> و اما توقیعاتى که بدون سؤال و درخواست افراد صادر مى‌گشت وقت معینى نداشت و هر موقع که امام زمان صلاح مى‌دانست، توقیعى مى‌نوشت و مطلبى اظهار مى‌فرمود.
*ب) امور اجتماعى، شامل مسائل اخلاقى، تربيتى، و شئون اقتصادى و مشكلات مالى
 
*ج) وظايف و تكاليف شيعيان در عصر [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غيبت]]، بيان چگونگى توجه به خداوند، ايجاد زمينه‌هاى خودسازى، نحوه ارتباط با ايشان و پيروى از آن حضرت و آمادگى براى برپائى حكومت عدل گستر او
 
*د) بيان قسمتى از [[احكام]] و مسائل فقهى در مورد [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]]، [[نذر]]، [[خمس]]، [[ازدواج|نكاح]] و...
 
*ه) مطالبى در امور شخصى كسانى كه از آن حضرت درخواست مى‌كردند از قبيل نامگذارى فرزند، آزادى برده و كنيز، انتخاب دوست، اجازه سفر و...
 
*و) نصب و تأييد وكلا و نواب و ديگر امور مربوط به ايشان، افشا كردن تزوير مدعيان دروغين و طرد و لعن [[غلات]] و منحرفين.
 
*ز) دفع خطر از شيعيان؛ در آن عصر كه حكام ستمگر، براى شناسايى و شكنجه و آزار و نابودى شيعيان و پيروان [[اهل البیت|اهل بيت]] علیهم السلام كمر بسته بودند و احياناً نقشه‌هاى ماهرانه‌اى طرح مى‌كردند تا بلكه بتوانند تمامى آنها را از بين ببرند، تنها راه خلاصى از دامهاى شيطانى بدخواهان، همين توقيعات بود. مثلا يكبار كه در مورد وكلا و نمايندگان حضرت مهدی علیه السلام نزد [[خليفه]] غاصب [[سعایت|سعايت]] شده بود، وى براى شناسايى و دستگيرى آنان چنين دستور داد افراد ناشناسى را همراه با پول نزد آنها به جاسوسى بفرستيد، اگر كسى از آنها چيزى پذيرفت او را دستگير كنيد. در اين هنگام از ناحيه مقدسه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه خطاب به همه وكلا فرمانى صادر شد كه از هيچ كس چيزى نپذيرند و خود را بى‌اطلاع نشان دهند.<ref>کلینی، كافى، ج1 ص525.</ref> همچنین در يك زمان از سوى حضرت ولى عصر عجل الله تعالی فرجه دستورى صادر شد كه از زيارت [[كاظمين]] و [[كربلا]] نهى كرده بودند. پس از چند ماه معلوم شد خليفه در آن موقع دستور داده بود كه هر كس به زيارت رود، در كمينش باشند و او را دستگير كنند.<ref>كافى، ج1 ص525.</ref>
 
*ح) بيزارى از منحرفان؛ در عصر [[غيبت صغرى]] افرادى به عناوين مختلف و با مقاصد گوناگون به [[دروغ]] ادعاهايى مى‌كردند و سعى داشتند دوستان و پيروان [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم السلام را به سوى خود جلب كنند و آنها را فريب دهند و گمراه سازند و با توجه به اين كه اين قبيل افراد كم و بيش در بين شيعيان آن زمان ـ و يا دست كم در بعضى از مناطق شيعه‌نشين ـ شهرت و احترامى داشتند و غالباً زير پوشش ادعاى نيابت و سفارت حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه دامهاى خود را مى‌گسترانيدند، لذا خطر آنها براى شيعيان و مسلمانان، از خطر كفار مشركين بدتر بود و افشاى تزوير و كشف نقاب از چهره كريه ايشان و طرد آنها از جوامع دينى، ضرورت داشت. از همين روى، توقيعات مهمى درباره اين افراد و بيزارى حضرت ولى‌عصر از آنها، از سوى آن جناب صدور يافته و مايه رسوايى و انزواى آنها شده است.
 
  
== توقيعات در آثار بزرگان ==
+
==مطالب مطرح شده در توقیعات==
نخستين كسى كه توقيعات را جمع‌آورى كرده است: محدث گرانقدر [[عبدالله بن جعفر حمیری|عبدالله بن جعفر حميرى]] مى‌باشد. و از جمله اصحاب [[امام رضا]] و [[امام جواد]] و [[امام هادى]] و [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام عسكرى]] عليهم السلام بوده، عصر غيبت صغرى را نيز درك كرده، و توقيعات را به خط امام عجل الله تعالی فرجه الشریف ديده است.<ref>رجال، نجاشى، ص152؛ معجم رجال الحديث، ج10 ص145.</ref>
+
موضوعاتى که در توقیعات [[حضرت مهدی]] عجل الله تعالی فرجه آمده است، شامل بسیارى از معارف و حقایق دینى و امور تربیتى و برنامه‌هاى زندگى فردى و اجتماعى مى‌باشد، که فهرست اجمالى آنها بدین قرار است:
  
از عبارت [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] برمى‌آيد كه توقيعات امام حسن عسكرى علیه السلام را تدوين كرده است، گرچه [[آقا بزرگ تهرانی]] می گوید: «التوقيعات الخارجة من الناحية المقدسة...».<ref>الذريعه، ج4 ص401.</ref>
+
*الف) مباحث عقیدتى، در زمینه‌هاى مختلف [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]]، [[معاد]] و...؛
 +
*ب) امور اجتماعى، شامل مسائل اخلاقى، تربیتى، و شئون اقتصادى و مشکلات مالى؛
 +
*ج) وظایف و تکالیف شیعیان در عصر [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غیبت]]، بیان چگونگى توجه به خداوند، ایجاد زمینه‌هاى خودسازى، نحوه ارتباط با ایشان و پیروى از آن حضرت و آمادگى براى برپائى حکومت عدل گستر او؛
 +
*د) بیان قسمتى از [[احکام]] و مسائل فقهى در مورد [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]]، [[نذر]]، [[خمس]]، [[ازدواج|نکاح]] و...؛
 +
*ه) مطالبى در امور شخصى کسانى که از آن حضرت درخواست مى‌کردند از قبیل نامگذارى فرزند، آزادى برده و کنیز، انتخاب دوست، اجازه سفر و...؛
 +
*و) نصب و تأیید وکلا و نواب و دیگر امور مربوط به ایشان؛
 +
*ز) دفع خطر از شیعیان؛ در آن عصر که حکام ستمگر، براى شناسایى و شکنجه و آزار و نابودى شیعیان و پیروان [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام کمر بسته بودند و احیاناً نقشه‌هاى ماهرانه‌اى طرح مى‌کردند تا بلکه بتوانند تمامى آنها را از بین ببرند، تنها راه خلاصى از دامهاى شیطانى بدخواهان، همین توقیعات بود. مثلا یکبار که در مورد وکلا و نمایندگان حضرت مهدی علیه السلام نزد [[خلیفه]] غاصب [[سعایت|سعایت]] شده بود، وى براى شناسایى و دستگیرى آنان چنین دستور داد افراد ناشناسى را همراه با پول نزد آنها به جاسوسى بفرستید، اگر کسى از آنها چیزى پذیرفت او را دستگیر کنید. در این هنگام از ناحیه مقدسه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه خطاب به همه وکلا فرمانى صادر شد که از هیچ کس چیزى نپذیرند و خود را بى‌اطلاع نشان دهند.<ref>کلینی، کافى، ج۱ ص۵۲۵.</ref> همچنین در یک زمان از سوى حضرت ولى عصر عجل الله تعالی فرجه دستورى صادر شد که از زیارت [[کاظمین]] و [[کربلا]] نهى کرده بودند. پس از چند ماه معلوم شد خلیفه در آن موقع دستور داده بود که هر کس به زیارت رود، در کمینش باشند و او را دستگیر کنند.<ref>کافى، ج۱ ص۵۲۵.</ref>
 +
*ح) بیزارى از منحرفان؛ در عصر [[غیبت صغرى]] افرادى به عناوین مختلف و با مقاصد گوناگون به [[دروغ]] ادعاهایى مى‌کردند و سعى داشتند دوستان و پیروان [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم السلام را به سوى خود جلب کنند و آنها را فریب دهند و گمراه سازند و با توجه به این که این قبیل افراد کم و بیش در بین شیعیان آن زمان ـ و یا دست کم در بعضى از مناطق شیعه‌نشین ـ شهرت و احترامى داشتند و غالباً زیر پوشش ادعاى نیابت و سفارت حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه دامهاى خود را مى‌گسترانیدند، لذا خطر آنها براى شیعیان و مسلمانان، از خطر کفار مشرکین بدتر بود و افشاى تزویر و کشف نقاب از چهره کریه ایشان و طرد آنها از جوامع دینى، ضرورت داشت. از همین روى، توقیعات مهمى درباره این افراد و بیزارى حضرت ولى‌عصر از آنها، از سوى آن جناب صدور یافته و مایه رسوایى و انزواى آنها شده است.
  
فرزندان او احمد و جعفر و حسين و محمد نيز همگى با حضرت ولى عصر ارواحنا فداه مكاتبه داشته‌اند كه سه توقيع در پاسخ به سؤالات [[محمد بن عبدالله حمیری قمی|محمد بن عبدالله حميرى]] در كتاب [[الاحتجاج (کتاب)|احتجاج]] آمده است. همچنين زيارت معروف «[[زیارت آل یس|آل يس]]» و دعاى بعد از آن، ضمن توقيعى خطاب به او صادر شده است.
+
==توقیعات در آثار بزرگان==
 +
ظاهرا نخستین کسى که توقیعات را جمع‌آورى کرده است محدث گرانقدر [[عبدالله بن جعفر حمیری|عبدالله بن جعفر حمیرى]] مى‌باشد. او از جمله اصحاب [[امام رضا]] و [[امام جواد]] و [[امام هادى]] و [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام عسکرى]] علیهم السلام بوده، عصر [[غیبت صغرى]] را نیز درک کرده، و توقیعات را به خط امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دیده است.<ref>رجال، نجاشى، ص۱۵۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۰ ص۱۴۵.</ref> از عبارت [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] برمى‌آید که توقیعات امام حسن عسکرى علیه السلام را تدوین کرده است، گرچه [[آقا بزرگ تهرانی]] می گوید: «التوقیعات الخارجة من الناحیة المقدسة...».<ref>الذریعه، ج۴ ص۴۰۱.</ref>
  
همچنين در منابع اوليه [[حديث]] همچون [[الکافی (کتاب)|كافى]]؛ [[کمال الدین و تمام النعمه (کتاب)|كمال الدين]]؛ [[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|الارشاد]]؛ [[الغیبة شیخ طوسی (کتاب)|الغيبة]] [[شيخ طوسى]]؛ احتجاج و غيره و نيز مجموعه‌هاى بزرگ حديث و كتب معتبره متأخرين مانند: [[بحارالانوار]]؛ [[وسائل الشيعه]]؛ [[الوافى (کتاب)|وافى]] و [[مستدرک الوسائل (کتاب)|مستدرك الوسائل]]، در فصل هاى خاص و يا به طور پراكنده، توقيعات بسيارى آمده است.
+
فرزندان او احمد و جعفر و حسین و محمد نیز همگى با [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت ولى عصر]] ارواحنا فداه مکاتبه داشته‌اند که سه توقیع در پاسخ به سؤالات [[محمد بن عبدالله حمیری قمی|محمد بن عبدالله حمیرى]] در کتاب [[الاحتجاج (کتاب)|احتجاج]] آمده است. همچنین زیارت معروف «[[زیارت آل یس|آل یس]]» و دعاى بعد از آن، ضمن توقیعى خطاب به او صادر شده است.
  
در عصر حاضر نيز آثار ارزشمندى در اين زمينه انتشار يافته است، از جمله: تاريخ الغيبة الصغرى؛ كلمة الامام المهدى، ترجمه فارسى و استدراك، نشر آفاق (تهران، 1407 قتوقيعات مقدسه، اثر جعفر وجدانى؛ مجموعه سخنان، توقيعات و ادعيه حضرت بقية الله، از خادمى شيرازى؛ نواب اربعه، راسخى نجفى.
+
همچنین در منابع اولیه [[حدیث]] همچون: [[الکافی (کتاب)|کافى]]؛ [[کمال الدین و تمام النعمه (کتاب)|کمال الدین]]؛ [[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|الارشاد]]؛ [[الغیبة شیخ طوسی (کتاب)|الغیبة]] [[شیخ طوسى]]؛ احتجاج و غیره و نیز مجموعه‌هاى بزرگ حدیث و کتب معتبره متأخرین مانند: [[بحارالانوار]]؛ [[وسائل الشیعه]]؛ [[الوافى (کتاب)|وافى]] و [[مستدرک الوسائل (کتاب)|مستدرک الوسائل]]، در فصل هاى خاص و یا به طور پراکنده، توقیعات بسیارى آمده است.
  
== نمونه‌ای از توقيعات ==
+
در عصر حاضر نیز آثار ارزشمندى در این زمینه انتشار یافته است، از جمله: تاریخ الغیبة الصغرى؛ کلمة الامام المهدى، ترجمه فارسى و استدراک؛ توقیعات مقدسه، اثر جعفر وجدانى؛ مجموعه سخنان، توقیعات و ادعیه حضرت بقیة الله، از خادمى شیرازى؛ نواب اربعه، راسخى نجفى.
از محمد بن [[ابراهیم بن مهزیار اهوازی|ابراهيم بن مهزيار]] نقل شده كه گفت: وارد [[عراق]] شدم در حالي كه شك و ترديد داشتم، پس اين توقيع برايم صادر گشت:
 
  
«به مهزيارى بگو آنچه از سخنان دوستانمان در منطقه خودتان نقل كردى، دانستيم. به آنها بگو: مگر سخن خداوند را نشنيده‌ايد كه فرموده: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد رسول و ولى امر خودتان را. ([[سوره نساء]]، 59) آيا جز اين فرمان كه تا روز قيامت وظيفه را مشخص كرده دستور ديگرى هست؟ مگر نمى‌بينيد كه خداى عزوجل برايتان پناهگاه هايى قرار داده تا بدانها پناه بريد و نشانه‌هايى نهاده كه به وسيله آنها راه يابيد، از عهد [[حضرت آدم علیه السلام|آدم]] علیه السلام تا زمانى كه امام قبلى ([[امام حسن عسکری علیه السلام|حضرت عسكرى]] علیه السلام) ظاهر گرديد، هرگاه نشانه و روايتى ناپديد شد، نشانه و پرچمى ديگر آشكار گرديد و هر زمان كه ستاره‌اى افول نمود، ستاره ديگرى طلوع كرد و چون خداوند او را قبض روح فرمود پنداشتيد كه پروردگار عزوجل وسيله و واسطه بين خود و خلقش را قطع نمود، هرگز چنين نبوده و نخواهد بود تا روز رستاخيز فرارسد، و امر خداوند آشكار گردد و آنان را خوش آيند نباشد.
+
==نمونه‌ای از توقیعات==
 +
از محمد بن [[ابراهیم بن مهزیار اهوازی|ابراهیم بن مهزیار]] نقل شده که گفت: وارد [[عراق]] شدم در حالی که شک و تردید داشتم، پس این توقیع برایم صادر گشت:
  
اى محمد بن ابراهيم در آنچه كه به سوى آن گام برداشته‌اى ترديد به خود راه مده كه خداوند زمين را از حجت تهى نگذارد، مگر نه پدرت پيش از وفاتش به تو گفت: هم اكنون كسى را بياور كه اين سكه‌هاى طلا را سنجش و قيمت گذارى كند و چون انجام اين كار به تأخير افتاد و پيرمرد ترسيد مبادا پيش از عملى شدن دستورش درگذرد، به تو گفت تو آنها را براى خودت قيمت كن. آنگاه كيسه بزرگى بيرون آورد و به تو داد و سه كيسه و هميانى كه سكه‌هاى مختلفى در آن بود نزد خود داشتى. پس آنها را ارزيابى كردى و در آن كيسه گذاشتى و پدرت با مهر خود آن را مهر كرد و به تو گفت تو نيز مهر كن، پس اگر زنده ماندم خودم به آن سزاوارترم و چنانچه از دنيا رفتم از خداوند اول نسبت به خودت و بعد در مورد من بپرهيز و مرا خلاص كن و چنان باش كه به تو گمان دارم. خداوند تو را بيامرزد، دينارهاى اضافى را كه بر مجموع سكه‌هاى مربوط به منظور داشته‌اى كه كمى بيش از ده دينار بود از آنها بيرون بياور، و از سوى خود باز پس گير كه زمانه از گذشته دشوارتر است. خداوند ما را كفايت مى‌كند و وكيل خوبى است».<ref>كمال الدين، ج2 ص486؛ بحارالانوار، ج53 ص185؛ كلمة الامام المهدى، ج1 ص362.</ref>
+
«به مهزیارى بگو آنچه از سخنان دوستانمان در منطقه خودتان نقل کردى، دانستیم. به آنها بگو: مگر سخن خداوند را نشنیده‌اید که فرموده: اى کسانى که ایمان آورده‌اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و ولى امر خودتان را. ([[سوره نساء]]، ۵۹) آیا جز این فرمان که تا روز قیامت وظیفه را مشخص کرده دستور دیگرى هست؟ مگر نمى‌بینید که خداى عزوجل برایتان پناهگاه هایى قرار داده تا بدانها پناه برید و نشانه‌هایى نهاده که به وسیله آنها راه یابید، از عهد [[حضرت آدم علیه السلام|آدم]] علیه السلام تا زمانى که امام قبلى ([[امام حسن عسکری علیه السلام|حضرت عسکرى]] علیه السلام) ظاهر گردید، هرگاه نشانه و روایتى ناپدید شد، نشانه و پرچمى دیگر آشکار گردید و هر زمان که ستاره‌اى افول نمود، ستاره دیگرى طلوع کرد و چون خداوند او را قبض روح فرمود پنداشتید که پروردگار عزوجل وسیله و واسطه بین خود و خلقش را قطع نمود، هرگز چنین نبوده و نخواهد بود تا روز رستاخیز فرارسد، و امر خداوند آشکار گردد و آنان را خوش آیند نباشد.  
  
 +
اى محمد بن ابراهیم در آنچه که به سوى آن گام برداشته‌اى تردید به خود راه مده که خداوند زمین را از حجت تهى نگذارد، مگر نه پدرت پیش از وفاتش به تو گفت: هم اکنون کسى را بیاور که این سکه‌هاى طلا را سنجش و قیمت گذارى کند و چون انجام این کار به تأخیر افتاد و پیرمرد ترسید مبادا پیش از عملى شدن دستورش درگذرد، به تو گفت تو آنها را براى خودت قیمت کن. آنگاه کیسه بزرگى بیرون آورد و به تو داد و سه کیسه و همیانى که سکه‌هاى مختلفى در آن بود نزد خود داشتى. پس آنها را ارزیابى کردى و در آن کیسه گذاشتى و پدرت با مهر خود آن را مهر کرد و به تو گفت تو نیز مهر کن، پس اگر زنده ماندم خودم به آن سزاوارترم و چنانچه از دنیا رفتم از خداوند اول نسبت به خودت و بعد در مورد من بپرهیز و مرا خلاص کن و چنان باش که به تو گمان دارم. خداوند تو را بیامرزد، دینارهاى اضافى را که بر مجموع سکه‌هاى مربوط به منظور داشته‌اى که کمى بیش از ده دینار بود از آنها بیرون بیاور، و از سوى خود باز پس گیر که زمانه از گذشته دشوارتر است. خداوند ما را کفایت مى‌کند و وکیل خوبى است».<ref>کمال الدین، ج۲ ص۴۸۶؛ بحارالانوار، ج۵۳ ص۱۸۵؛ کلمة الامام المهدى، ج۱ ص۳۶۲.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
دايرة المعارف تشيع، ج5، مدخل «توقیعات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف» از سيد مهدى حائرىغلامرضا صالحی، ماهیت شناسی توقیعات حضت مهدی علیه السلام، فرهنگ کوثر، تابستان 1389، شماره 82.{{شناختنامه امام زمان (عج)}}
+
* دایرة المعارف تشیع، ج۵، مدخل "توقیعات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف" از سید مهدى حائرى.
 
+
* ماهیت شناسی توقیعات حضرت مهدی علیه‌السلام، غلامرضا صالحی، فرهنگ کوثر، تابستان ۱۳۸۹، شماره ۸۲.
 +
{{شناختنامه امام زمان (عج)}}
 
[[رده:امام زمان (عج)]]
 
[[رده:امام زمان (عج)]]
 
[[رده:نامه های ائمه علیهم السلام]]
 
[[رده:نامه های ائمه علیهم السلام]]
<references />
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۷

در کتب روائى، فقهى و تاریخى شیعه، قسمتى از مکتوبات ائمه اطهار علیهم‌السلام به عنوان «توقیعات» آمده که عمده آنها توقیعاتى است که از سوى امام زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه صادر گردیده است. بیان مباحث عقیدتى، ذکر وظایف شیعیان در عصر غیبت، بیان قسمتى از احکام شرعی، نصب وکلا و نواب، افشا کردن تزویر مدعیان دروغین و طرد و لعن غلات و منحرفین، از جمله مطالب مطرح شده در این توقیعات است.

تعریف توقیع

«توقیع» در لغت به معنای امضا کردن نامه و فرمان و نشان کردن نامه و منشور و همچنین نوشتن عبارتی در ذیل نامه و کتاب است. و اصطلاحاً به دستورها و نامه های خلفا، بزرگان و دولتمردان گفته می شود. همچنین به پاسخ هایی که پادشاهان و بزرگان، زیر سؤال ها و درخواست های کتبی که از ایشان می شود، «توقیع» اطلاق می گردد.[۱]

در فرهنگ معین برای «توقیع» معانی گوناگونی مانند: نشان گذاشتن بر چیزی، نوشتن چیزی ذیل کتاب، امضاکردن نامه و فرمان، فرمان شاهی و دست خط، بیان شده است.[۲]

در کتاب های روایی، فقهی و تاریخی شیعه نیز، توقیع به قسمتی از نوشته های ائمه اطهار علیهم السلام اطلاق شده است. البته عمده آن توقیعات از سوی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف صادر گردیده است. در نتیجه توقیعات حضرت مهدى علیه السلام همان مطالبى بود که آن حضرت به خط مبارک خود در جواب سؤال ها و عریضه ها ذیل نامه ها مرقوم مى داشتند و توسط یکى از سفرا به صاحبان نامه باز مى گرداندند.[۳]

توقیعات صادره از امام زمان

در کتاب‌های معروف امامیه، همچون: «کمال الدّین» شیخ صدوق، «الغیبة» شیخ طوسی، «احتجاج» احمد طبرسی، «بحارالانوار» علامه مجلسی و کتب دیگر، حدود هشتاد توقیع از ناحیه‌ی مقدس امام زمان علیه السلام نقل شده است که برخی از آنها خطاب به سفرا و نواب خاص است، برخی خطاب به علما و فقهای شیعه، برخی دیگر در پاسخ به سؤالات است و در برخی به تکذیب و لعن و نفرین کسانی پرداخته شده که به دروغ، ادعای بابیت و سفارت از طرف آن حضرت داشته‌اند.[۴]

توقیعات امام مهدی علیه السلام را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

الف) توقیعات غیبت صغری:

در دوران محدود غیبت صغری (۲۵۵ـ تا ۳۲۹ ق. که تقریباً ۷۴ سال می‌شود)، توقیعاتی به‌واسطه چهار نایب خاص حضرت مهدی (عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سمری) در جواب سؤالات و شبهات صادر می‌شد. مضمون اصلی چنین توقیعاتی، تعیین تکالیف برای شیعیان بوده و آن حضرت سعی می‌کرد که آنها را از سردرگمی نجات دهد.

ب) توقیعات غیبت کبری:

در زمان غیبت کبرای حضرت مهدی علیه السلام، بدون شک ارتباط شیعیان با آن حضرت به طور غیرمستقیم برقرار است و یکی از راه‌های این ارتباط، صدور توقیعات شریف از جانب ایشان به خواص و بزرگان شیعه است. در توقیعات زمان غیبت کبری، دو نکته وجود دارد:

اوّلاً، چنین توقیعاتی مگر در مواقع ضرورت قابل افشا نبوده و هر کسی نمی‌توانست به مضمون چنین توقیعاتی دست یابد. ثانیاً، پاسخ به شبهات، جرح و تعدیل شخصیت‌ها، تحلیل مسائل روز و...، از محورهای اساسی چنین توقیعاتی است. توقیع صادره از آن حضرت خطاب به شیخ مفید رحمةالله علیه، نمونه این توقیعات در زمان غیبت کبری است.[۴]

ویژگی‌های توقیعات امام زمان

اکنون به طور اجمال، بخش هایى از ویژگى‌ها و مزایاى توقیعات مقدسه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف را بیان مى‌کنیم و به بررسى عمومى و کلى مسائل طرح شده در آنها مى‌پردازیم:

  • الف) رابطه اعجاز با توقیعات؛ نظر به این که توقیعاتى که در پاسخ به سؤالات و درخواست ها صادر مى‌شد، معمولاً ظرف سه روز انجام مى‌گرفت، شاید نتوان ادعا کرد همه آنها توأم با اعجاز بوده، گرچه نحوه صدور توقیعات و چگونگى ارتباط نواب خاص امام زمان با آن حضرت فاش نشده است، اما در بخشى از توقیعات، معجزه‌آمیز بودن آنها کاملا مشهود است و به طور قطع مى‌توان گفت صدور آنها به طور عادى صورت نگرفته است.[۵] مثلا در سال ۳۱۲ ق، از سوى حضرت مهدی علیه السلام در مورد گمراهى و انحراف ابن ابى‌عزاقر شلمغانى، توقیعى صادر گشت که ناظران عینى گفته‌اند: هنوز مرکب آن تر بود و خشک نشده بود.[۶] و نیز محمد بن فضل موصلى شیعه بود ولى نیابت جناب حسین بن روح را قبول نداشت، روزى هنگام بحث با یکى از دوستانش به نام حسن بن على وجناء و به پیشنهاد او براى آزمودن نایب امام علیه السلام مطلبى را کاملاً محرمانه با هم توافق کردند و حسن بن على وجناء کاغذ سفیدى از دفتر موصلى جدا کرد و قلمى تراشید و با آن بدون مرکب مطالبى بر روى آن ورقه نوشت، سپس آن را مهر کرد و توسط خدمتکار نزد حسین بن روح فرستاد. ظهر همان روز جواب نامه در همان ورقه ارسالى آمد که فصل به فصل با مرکب نوشته بود.[۷] این معجزات در مرحله صدور بود، اما در متن خود توقیعات موارد بسیار زیادى از معجزات مشهود است که بیشتر به صورت خبرهاى غیبى از حوادث آینده کارها و مذاکرات خصوصى، شفاى بیماران، حاملگى و خصوصیات مولود و غیره مى‌باشد.[۸]
  • ب) استدلال به توقیعات؛ علماى شیعه در رشته‌هاى مختلف اعتقادى، فقهى و اخلاقى به توقیعات حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه استناد و استدلال مى‌کنند، بعضى از علما اصل صدور توقیع از آن حضرت را از جمله دلایل وجود شریف آن بزرگوار شمرده‌اند، مانند مرحوم شیخ على اکبر نهاوندى در این باره چنین گفته است: «تمامت این توقیعات شریفه و مکتوبات منیفه از جمله دلایل بر ثبوت و اثبات وجود فائض الجود آن بزرگوار است، زیرا که مکتوب و توقیع بدون کاتب و موقع، بلکه مطلق اثر بدون مؤثر نشود و نشاید».[۹] در فقه نیز توقیعات را به منزله یک دلیل و حجت شرعى مى‌شمارند و در استنباط احکام به آنها استناد مى‌کنند، این کار با بررسى سند و ارزیابى راویان توقیع ـ از جهت دیانت و وثاقت ـ شروع مى‌شود، چنان که قاعده برخورد با هر حدیث و روایت همین است و پس از اطمینان یافتن از صحت سند، بر آن اعتماد مى‌کنند و به عنوان یک حدیث معتبر با آن مواجه مى‌شوند، آنگاه دلالت آن را به بحث مى‌گذارند، و در صورتى که در اخبار، معارضى براى آن یافت شود، طبق قواعد علم درایه و فقه، به چگونگى جمع بین هر دو، ترجیح نص بر ظاهر مى‌پردازند.
  • ج) خط توقیعات؛ به طورى که در چندین مورد راویان تصریح کرده‌اند، توقیعات مقدسه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه به دستخط شریف خود آن حضرت صدور مى‌یافته و جمعى از بزرگان محدثین و وکلاى حضرتش با آن آشنا بوده و آن را مى‌شناختند و عباراتى همچون: «فوقع بخطه، بخط اعرفه، رأیت التوقیع بخطه و...» دلیل این مطلب است[۱۰] و بنابر بعضى از روایات، خط مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه به خط پدر بزرگوارش بسیار شباهت داشته است[۱۱] و با توجه به این که در طول مدت نیابت نواب اربعه، این توقیعات به طور یکنواخت ظاهر مى‌گشت، شیوه‌اى کاملاً مطمئن براى یقین به صدور آنها از شخص امام علیه السلام بود و راه را براى افراد فرصت طلب و مغرض مى‌بست که هرگز نتوانند نامه‌هاى جعلى به نام آن حضرت درست کنند و مردم را به وسیله آنها فریب دهند. البته توقیعات را به خط امام علیه السلام معمولاً بعضى از افراد معتمد مشاهده مى‌کردند. سپس از روى آنها نسخه‌بردارى و رونویسى مى‌شد، یا مضمون آنها را به ذهن مى‌سپردند، ولى بعضى از توقیعات را به اقتضاى مصلحت در بین عموم شیعیان منتشر مى‌ساختند.
  • د) ارسال توقیعات توسط نواب خاص؛ بیشتر توقیعات حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه توسط نواب خاص آن جناب براى افراد ظاهر مى‌گشت و ارتباط کتبى با حضرتش فقط از طریق ایشان انجام مى‌گرفت و حتى وکلاى آن حضرت که در بلاد مختلف بودند، نامه‌هاى خود و دیگر افراد را به بغداد نزد نایب امام مى‌فرستادند و از او پاسخ دریافت مى‌کردند. شیخ طوسى در کتاب الغیبه مى‌گوید: «و در زمان سفیران ستوده آن حضرت، جمعى از افراد مورد وثوق بوده‌اند که از سوى سفراى منصوب شده اصلى، توقیعات بر آنان وارد مى‌شد...»[۱۲] و نیز صاحبنظران در شرح احوال و ذکر خصوصیات جمعى از وکلا، این نکته را متذکر شده‌اند.[۱۳] شایان تذکر است که طبرسى در احتجاج دو نامه از حضرت مهدى ارواحنا فداه به شیخ مفید نقل کرده است،[۱۴] این نامه‌ها توسط شخص مورد اعتمادى به شیخ مفید رسیده ولى نام آن شخص ذکر نشده است. چند تن از مؤلفین این دو نامه را در شمار توقیعات آن حضرت آورده‌اند.[۱۵] همچنین بعضى از معاصران پیامى که از سوى آن حضرت براى مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى، توسط مرحوم شیخ محمد کوفى شوشترى نقل شده، به عنوان توقیع ذکر کرده‌اند.
  • ه) مدت خروج توقیعات؛ توقیعاتى که در پاسخ به سؤالات صدور مى‌یافت، به طور معمول ظرف دو تا سه روز مى‌رسید، چنان که از چند روایت استفاده مى‌شود و این مدت در ذهن افراد متمرکز بوده است و برنامه نایبان چنین بوده که سؤالات و تقاضاهاى مراجعه کنندگان را در یک ورقه مى‌نوشتند، سپس جواب آنها یکجا مى‌آمد.[۱۶] البته نحوه دیدار نایب امام با آن حضرت فاش نشده است. و گاه جواب سؤالى را شفاهى مى‌گفتند که نایب شخصاً آن را ابلاغ مى‌کرد و بسا مى‌شد که از جهت مصلحتى که حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف مى‌دانستند اصلا جواب نمى‌فرمودند؛ مثلاً کسى از امام تقاضا دارد که برایش دعا کند تا خداوند به او فرزند پسرى عطا فرماید، ولى چون امام مى‌داند که چنین چیزى نصیب آن شخص نیست پاسخى نمى‌دهد.[۱۷] و مانند شخصى که جواب نامه‌اش نیامد، بعد معلوم شد که از مذهب تشیع برگشته و قرمطى شده است.[۱۸] و اما توقیعاتى که بدون سؤال و درخواست افراد صادر مى‌گشت وقت معینى نداشت و هر موقع که امام زمان صلاح مى‌دانست، توقیعى مى‌نوشت و مطلبى اظهار مى‌فرمود.

مطالب مطرح شده در توقیعات

موضوعاتى که در توقیعات حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه آمده است، شامل بسیارى از معارف و حقایق دینى و امور تربیتى و برنامه‌هاى زندگى فردى و اجتماعى مى‌باشد، که فهرست اجمالى آنها بدین قرار است:

  • الف) مباحث عقیدتى، در زمینه‌هاى مختلف توحید، نبوت، امامت، معاد و...؛
  • ب) امور اجتماعى، شامل مسائل اخلاقى، تربیتى، و شئون اقتصادى و مشکلات مالى؛
  • ج) وظایف و تکالیف شیعیان در عصر غیبت، بیان چگونگى توجه به خداوند، ایجاد زمینه‌هاى خودسازى، نحوه ارتباط با ایشان و پیروى از آن حضرت و آمادگى براى برپائى حکومت عدل گستر او؛
  • د) بیان قسمتى از احکام و مسائل فقهى در مورد نماز، روزه، حج، نذر، خمس، نکاح و...؛
  • ه) مطالبى در امور شخصى کسانى که از آن حضرت درخواست مى‌کردند از قبیل نامگذارى فرزند، آزادى برده و کنیز، انتخاب دوست، اجازه سفر و...؛
  • و) نصب و تأیید وکلا و نواب و دیگر امور مربوط به ایشان؛
  • ز) دفع خطر از شیعیان؛ در آن عصر که حکام ستمگر، براى شناسایى و شکنجه و آزار و نابودى شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم السلام کمر بسته بودند و احیاناً نقشه‌هاى ماهرانه‌اى طرح مى‌کردند تا بلکه بتوانند تمامى آنها را از بین ببرند، تنها راه خلاصى از دامهاى شیطانى بدخواهان، همین توقیعات بود. مثلا یکبار که در مورد وکلا و نمایندگان حضرت مهدی علیه السلام نزد خلیفه غاصب سعایت شده بود، وى براى شناسایى و دستگیرى آنان چنین دستور داد افراد ناشناسى را همراه با پول نزد آنها به جاسوسى بفرستید، اگر کسى از آنها چیزى پذیرفت او را دستگیر کنید. در این هنگام از ناحیه مقدسه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه خطاب به همه وکلا فرمانى صادر شد که از هیچ کس چیزى نپذیرند و خود را بى‌اطلاع نشان دهند.[۱۹] همچنین در یک زمان از سوى حضرت ولى عصر عجل الله تعالی فرجه دستورى صادر شد که از زیارت کاظمین و کربلا نهى کرده بودند. پس از چند ماه معلوم شد خلیفه در آن موقع دستور داده بود که هر کس به زیارت رود، در کمینش باشند و او را دستگیر کنند.[۲۰]
  • ح) بیزارى از منحرفان؛ در عصر غیبت صغرى افرادى به عناوین مختلف و با مقاصد گوناگون به دروغ ادعاهایى مى‌کردند و سعى داشتند دوستان و پیروان ائمه علیهم السلام را به سوى خود جلب کنند و آنها را فریب دهند و گمراه سازند و با توجه به این که این قبیل افراد کم و بیش در بین شیعیان آن زمان ـ و یا دست کم در بعضى از مناطق شیعه‌نشین ـ شهرت و احترامى داشتند و غالباً زیر پوشش ادعاى نیابت و سفارت حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه دامهاى خود را مى‌گسترانیدند، لذا خطر آنها براى شیعیان و مسلمانان، از خطر کفار مشرکین بدتر بود و افشاى تزویر و کشف نقاب از چهره کریه ایشان و طرد آنها از جوامع دینى، ضرورت داشت. از همین روى، توقیعات مهمى درباره این افراد و بیزارى حضرت ولى‌عصر از آنها، از سوى آن جناب صدور یافته و مایه رسوایى و انزواى آنها شده است.

توقیعات در آثار بزرگان

ظاهرا نخستین کسى که توقیعات را جمع‌آورى کرده است محدث گرانقدر عبدالله بن جعفر حمیرى مى‌باشد. او از جمله اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادى و امام عسکرى علیهم السلام بوده، عصر غیبت صغرى را نیز درک کرده، و توقیعات را به خط امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دیده است.[۲۱] از عبارت نجاشى برمى‌آید که توقیعات امام حسن عسکرى علیه السلام را تدوین کرده است، گرچه آقا بزرگ تهرانی می گوید: «التوقیعات الخارجة من الناحیة المقدسة...».[۲۲]

فرزندان او احمد و جعفر و حسین و محمد نیز همگى با حضرت ولى عصر ارواحنا فداه مکاتبه داشته‌اند که سه توقیع در پاسخ به سؤالات محمد بن عبدالله حمیرى در کتاب احتجاج آمده است. همچنین زیارت معروف «آل یس» و دعاى بعد از آن، ضمن توقیعى خطاب به او صادر شده است.

همچنین در منابع اولیه حدیث همچون: کافى؛ کمال الدین؛ الارشاد؛ الغیبة شیخ طوسى؛ احتجاج و غیره و نیز مجموعه‌هاى بزرگ حدیث و کتب معتبره متأخرین مانند: بحارالانوار؛ وسائل الشیعه؛ وافى و مستدرک الوسائل، در فصل هاى خاص و یا به طور پراکنده، توقیعات بسیارى آمده است.

در عصر حاضر نیز آثار ارزشمندى در این زمینه انتشار یافته است، از جمله: تاریخ الغیبة الصغرى؛ کلمة الامام المهدى، ترجمه فارسى و استدراک؛ توقیعات مقدسه، اثر جعفر وجدانى؛ مجموعه سخنان، توقیعات و ادعیه حضرت بقیة الله، از خادمى شیرازى؛ نواب اربعه، راسخى نجفى.

نمونه‌ای از توقیعات

از محمد بن ابراهیم بن مهزیار نقل شده که گفت: وارد عراق شدم در حالی که شک و تردید داشتم، پس این توقیع برایم صادر گشت:

«به مهزیارى بگو آنچه از سخنان دوستانمان در منطقه خودتان نقل کردى، دانستیم. به آنها بگو: مگر سخن خداوند را نشنیده‌اید که فرموده: اى کسانى که ایمان آورده‌اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و ولى امر خودتان را. (سوره نساء، ۵۹) آیا جز این فرمان که تا روز قیامت وظیفه را مشخص کرده دستور دیگرى هست؟ مگر نمى‌بینید که خداى عزوجل برایتان پناهگاه هایى قرار داده تا بدانها پناه برید و نشانه‌هایى نهاده که به وسیله آنها راه یابید، از عهد آدم علیه السلام تا زمانى که امام قبلى (حضرت عسکرى علیه السلام) ظاهر گردید، هرگاه نشانه و روایتى ناپدید شد، نشانه و پرچمى دیگر آشکار گردید و هر زمان که ستاره‌اى افول نمود، ستاره دیگرى طلوع کرد و چون خداوند او را قبض روح فرمود پنداشتید که پروردگار عزوجل وسیله و واسطه بین خود و خلقش را قطع نمود، هرگز چنین نبوده و نخواهد بود تا روز رستاخیز فرارسد، و امر خداوند آشکار گردد و آنان را خوش آیند نباشد.

اى محمد بن ابراهیم در آنچه که به سوى آن گام برداشته‌اى تردید به خود راه مده که خداوند زمین را از حجت تهى نگذارد، مگر نه پدرت پیش از وفاتش به تو گفت: هم اکنون کسى را بیاور که این سکه‌هاى طلا را سنجش و قیمت گذارى کند و چون انجام این کار به تأخیر افتاد و پیرمرد ترسید مبادا پیش از عملى شدن دستورش درگذرد، به تو گفت تو آنها را براى خودت قیمت کن. آنگاه کیسه بزرگى بیرون آورد و به تو داد و سه کیسه و همیانى که سکه‌هاى مختلفى در آن بود نزد خود داشتى. پس آنها را ارزیابى کردى و در آن کیسه گذاشتى و پدرت با مهر خود آن را مهر کرد و به تو گفت تو نیز مهر کن، پس اگر زنده ماندم خودم به آن سزاوارترم و چنانچه از دنیا رفتم از خداوند اول نسبت به خودت و بعد در مورد من بپرهیز و مرا خلاص کن و چنان باش که به تو گمان دارم. خداوند تو را بیامرزد، دینارهاى اضافى را که بر مجموع سکه‌هاى مربوط به منظور داشته‌اى که کمى بیش از ده دینار بود از آنها بیرون بیاور، و از سوى خود باز پس گیر که زمانه از گذشته دشوارتر است. خداوند ما را کفایت مى‌کند و وکیل خوبى است».[۲۳]

پانویس

  1. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج ۵، ص ۷۱۴.
  2. فرهنگ معین، ذیل واژه توقیع.
  3. موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ص ۳۶۳.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ غلامرضا صالحی، ماهیت شناسی توقیعات حضت مهدی علیه السلام، فرهنگ کوثر، تابستان ۱۳۸۹، شماره ۸۲.
  5. تاریخ الغیبة الصغرى، ص ۴۳۰ به بعد.
  6. الغیبة، شیخ طوسى، ص ۱۹۵؛ بحارالانوار، ج۵۱ ص۳۷۶.
  7. الغیبة، شیخ طوسى، ص۱۹۲ـ۱۹۳ و مشابه این اعجاز در کمال الدین، ج۲ ص۴۸۸.
  8. کلمة الامام المهدى، ترجمه فارسى، ج۱ ص۱۹۴.
  9. العبقرى الحسان، ج۲ ص۲۰۸.
  10. تاریخ الغیبة الصغرى، ۴۳۰؛ حکمة الامام المهدى، ج۱ ص۳۹۹.
  11. مناقب، ج۳ ص۵۳۳.
  12. الغیبة، ص ۲۵۷.
  13. کلمة الامام المهدى، ج۱ ص۱۴۵.
  14. احتجاج، ج۱ ص۳۱۸ ـ ۳۲۵.
  15. مستدرک سفینة البحار، ج۸ ص۳۴۱.
  16. الغیبة، شیخ طوسى، ۱۸۴-۱۹۰؛ تاریخ الغیبة الصغرى، ص۴۳۵.
  17. الغیبة، شیخ طوسى، ص۱۹۵.
  18. الارشاد، شیخ مفید، ص۲۳۲.
  19. کلینی، کافى، ج۱ ص۵۲۵.
  20. کافى، ج۱ ص۵۲۵.
  21. رجال، نجاشى، ص۱۵۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۰ ص۱۴۵.
  22. الذریعه، ج۴ ص۴۰۱.
  23. کمال الدین، ج۲ ص۴۸۶؛ بحارالانوار، ج۵۳ ص۱۸۵؛ کلمة الامام المهدى، ج۱ ص۳۶۲.

منابع

  • دایرة المعارف تشیع، ج۵، مدخل "توقیعات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف" از سید مهدى حائرى.
  • ماهیت شناسی توقیعات حضرت مهدی علیه‌السلام، غلامرضا صالحی، فرهنگ کوثر، تابستان ۱۳۸۹، شماره ۸۲.