توقیعات امام زمان علیه السلام: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۲۵: | سطر ۲۵: | ||
اكنون به طور اجمال، بخش هايى از ويژگىها و مزاياى توقيعات مقدسه [[حضرت مهدى]] عجل الله تعالی فرجه الشریف را بيان مىكنيم و به بررسى عمومى و كلى مسائل طرح شده در آنها مىپردازيم: | اكنون به طور اجمال، بخش هايى از ويژگىها و مزاياى توقيعات مقدسه [[حضرت مهدى]] عجل الله تعالی فرجه الشریف را بيان مىكنيم و به بررسى عمومى و كلى مسائل طرح شده در آنها مىپردازيم: | ||
− | 1) رابطه [[اعجاز]] با | + | 1) رابطه [[اعجاز]] با توقيعات؛ نظر به اين كه توقيعاتى كه در پاسخ به سؤالات و درخواست ها صادر مىشد، معمولاً ظرف سه روز انجام مىگرفت، شايد نتوان ادعا كرد همه آنها توأم با اعجاز بوده، گرچه نحوه صدور توقيعات و چگونگى ارتباط [[نواب اربعه|نواب خاص]] امام زمان با آن حضرت فاش نشده است، اما در بخشى از توقيعات، معجزهآميز بودن آنها كاملا مشهود است و به طور قطع مىتوان گفت صدور آنها به طور عادى صورت نگرفته است.<ref>تاريخ الغيبة الصغرى، ص 430 به بعد.</ref> |
− | مثلا در سال 312 ق، از سوى حضرت مهدی علیه السلام در مورد گمراهى و انحراف [[محمد بن علی شلمغانی|ابن ابىعزاقر شلمغانى]]، توقيعى صادر گشت كه ناظران عينى گفتهاند: هنوز مركب آن تر بود و خشك نشده بود.<ref>الغيبة، شيخ طوسى، ص 195؛ بحارالانوار، ج51 ص376.</ref> | + | مثلا در سال 312 ق، از سوى حضرت مهدی علیه السلام در مورد گمراهى و انحراف [[محمد بن علی شلمغانی|ابن ابىعزاقر شلمغانى]]، توقيعى صادر گشت كه ناظران عينى گفتهاند: هنوز مركب آن تر بود و خشك نشده بود.<ref>الغيبة، شيخ طوسى، ص 195؛ بحارالانوار، ج51 ص376.</ref> و نيز محمد بن فضل موصلى [[شيعه]] بود ولى نيابت جناب [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى|حسين بن روح]] را قبول نداشت، روزى هنگام بحث با يكى از دوستانش به نام حسن بن على وجناء و به پيشنهاد او براى آزمودن نايب امام علیه السلام مطلبى را كاملاً محرمانه با هم توافق كردند و حسن بن على وجناء كاغذ سفيدى از دفتر موصلى جدا كرد و قلمى تراشيد و با آن بدون مركب مطالبى بر روى آن ورقه نوشت، سپس آن را مهر كرد و توسط خدمتكار نزد حسين بن روح فرستاد. ظهر همان روز جواب نامه در همان ورقه ارسالى آمد كه فصل به فصل با مركب نوشته بود.<ref>الغيبة، شيخ طوسى، ص192ـ193 و مشابه اين اعجاز در كمال الدين، ج2 ص488.</ref> |
− | + | اين معجزات در مرحله صدور بود، اما در متن خود توقيعات موارد بسيار زيادى از معجزات مشهود است كه بيشتر به صورت خبرهاى غيبى از حوادث آينده كارها و مذاكرات خصوصى، شفاى بيماران، حاملگى و خصوصيات مولود و غيره مىباشد.<ref>كلمة الامام المهدى، ترجمه فارسى، ج1 ص194.</ref> | |
− | + | 2) استدلال به توقيعات؛ علماى [[شيعه]] در رشتههاى مختلف اعتقادى، فقهى و اخلاقى به توقيعات [[حضرت مهدى]] عجل الله تعالی فرجه استناد و استدلال مىكنند، بعضى از علما اصل صدور توقيع از آن حضرت را از جمله دلايل وجود شريف آن بزرگوار شمردهاند، مانند مرحوم [[شیخ علی اکبر نهاوندی|شيخ على اكبر نهاوندى]] در اين باره چنين گفته است: «تمامت اين توقيعات شريفه و مكتوبات منيفه از جمله دلايل بر ثبوت و اثبات وجود فائض الجود آن بزرگوار است، زيرا كه مكتوب و توقيع بدون كاتب و موقع، بلكه مطلق اثر بدون مؤثر نشود و نشايد».<ref>العبقرى الحسان، ج2 ص208.</ref> | |
− | + | در [[فقه]] نيز توقيعات را به منزله يك دليل و حجت شرعى مىشمارند و در استنباط [[احكام]] به آنها استناد مىكنند، اين كار با بررسى [[سند حدیث|سند]] و ارزيابى راويان توقيع ـ از جهت ديانت و وثاقت ـ شروع مىشود، چنان كه قاعده برخورد با هر [[حديث]] و روايت همين است و پس از اطمينان يافتن از صحت سند، بر آن اعتماد مىكنند و به عنوان يك حديث معتبر با آن مواجه مىشوند، آنگاه دلالت آن را به بحث مىگذارند، و در صورتى كه در اخبار، معارضى براى آن يافت شود، طبق قواعد [[علم درایه|علم درايه]] و [[فقه]]، به چگونگى جمع بين هر دو، ترجيح نص بر ظاهر مىپردازند. | |
− | + | 3) خط توقيعات؛ به طورى كه در چندين مورد راويان تصريح كردهاند، توقيعات مقدسه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه به دستخط شريف خود آن حضرت صدور مىيافته و جمعى از بزرگان محدثين و وكلاى حضرتش با آن آشنا بوده و آن را مىشناختند و عباراتى همچون: «فوقع بخطه، بخط اعرفه، رأيت التوقيع بخطه و...» دليل اين مطلب است<ref>تاريخ الغيبة الصغرى، 430؛ حكمة الامام المهدى، ج1 ص399.</ref> و بنابر بعضى از روايات، خط مبارك امام زمان عجل الله تعالی فرجه به خط پدر بزرگوارش بسيار شباهت داشته است<ref>مناقب، ج3 ص533.</ref> و با توجه به اين كه در طول مدت نيابت [[نواب اربعه]]، اين توقيعات به طور يكنواخت ظاهر مىگشت، شيوهاى كاملاً مطمئن براى يقين به صدور آنها از شخص امام علیه السلام بود و راه را براى افراد فرصت طلب و مغرض مىبست كه هرگز نتوانند نامههاى جعلى به نام آن حضرت درست كنند و مردم را به وسيله آنها فريب دهند. | |
− | + | البته توقيعات را به خط امام علیه السلام معمولاً بعضى از افراد معتمد مشاهده مىكردند. سپس از روى آنها نسخهبردارى و رونويسى مىشد، يا مضمون آنها را به ذهن مىسپردند، ولى بعضى از توقيعات را به اقتضاى مصلحت در بين عموم شيعيان منتشر مىساختند. | |
− | + | 4) همه توقيعات حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه توسط [[نواب اربعه|نواب خاص]] آن جناب براى افراد ظاهر مىگشت و ارتباط كتبى با حضرتش فقط از طريق ايشان انجام مىگرفت و حتى وكلاى آن حضرت كه در بلاد مختلف بودند، نامههاى خود و ديگر افراد را به [[بغداد]] نزد نايب امام مىفرستادند و از او پاسخ دريافت مىكردند. [[شيخ طوسى]] در كتاب الغيبه مىگويد: «و در زمان سفيران ستوده آن حضرت، جمعى از افراد مورد وثوق بودهاند كه از سوى سفراى منصوب شده اصلى، توقيعات بر آنان وارد مىشد...»<ref>الغیبة، ص 257.</ref> و نيز صاحبنظران در شرح احوال و ذكر خصوصيات جمعى از وكلا، اين نكته را متذكر شدهاند.<ref>كلمة الامام المهدى، ج1 ص145.</ref> | |
− | + | شايان تذكر است كه [[احمد بن علی طبرسی|طبرسى]] در [[الاحتجاج (کتاب)|احتجاج]] دو نامه از حضرت مهدى ارواحنا فداه به [[شيخ مفيد]] نقل كرده است،<ref>احتجاج، ج1 ص318 ـ 325.</ref> اين نامهها توسط شخص مورد اعتمادى به شيخ مفيد رسيده ولى نام آن شخص ذكر نشده است. چند تن از مؤلفين اين دو نامه را در شمار توقيعات آن حضرت آوردهاند.<ref>مستدرك سفينة البحار، ج8 ص341.</ref> همچنين بعضى از معاصران پيامى كه از سوى آن حضرت براى مرحوم آيت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی|سيد ابوالحسن اصفهانى]]، توسط مرحوم شيخ محمد كوفى شوشترى نقل شده، به عنوان توقيع ذكر كردهاند. | |
− | + | 5) مدت خروج توقيعات؛ توقيعاتى كه در پاسخ به سؤالات صدور مىيافت، به طور معمول ظرف دو تا سه روز مىرسيد، چنان كه از چند روايت استفاده مىشود و اين مدت در ذهن افراد متمركز بوده است و برنامه نايبان چنين بوده كه سؤالات و تقاضاهاى مراجعه كنندگان را در يك ورقه مىنوشتند، سپس جواب آنها يكجا مىآمد.<ref>الغيبة، شيخ طوسى، 184-190؛ تاريخ الغيبة الصغرى، ص435.</ref> | |
− | + | نحوه ديدار نايب امام با آن حضرت فاش نشده است. و گاه جواب سؤالى را شفاهى مىگفتند كه نايب شخصاً آن را ابلاغ مىكرد و بسا مىشد كه از جهت مصلحتى كه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف مىدانستند اصلا جواب نمىفرمودند؛ مثلاً كسى از امام تقاضا دارد كه برايش [[دعا]] كند تا خداوند به او فرزند پسرى عطا فرمايد، ولى چون امام مىداند كه چنين چيزى نصيب آن شخص نيست پاسخى نمىدهد.<ref>الغيبة، شيخ طوسى، ص195.</ref> و مانند شخصى كه جواب نامهاش نيامد، بعد معلوم شد كه از مذهب [[تشيع]] برگشته و قرمطى شده است.<ref>الارشاد، شيخ مفيد، ص232.</ref> و اما توقيعاتى كه بدون سؤال و درخواست افراد صادر مىگشت وقت معينى نداشت و هر موقع كه امام زمان صلاح مىدانست، توقيعى مىنوشت و مطلبى اظهار مىفرمود. | |
− | + | == مطالب مطرح شده در توقيعات == | |
+ | موضوعاتى كه در توقيعات حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه آمده است، شامل بسيارى از معارف و حقايق دينى و امور تربيتى و برنامههاى زندگى فردى و اجتماعى مىباشد، كه فهرست اجمالى آنها بدين قرار است: | ||
− | + | *الف) مباحث عقيدتى، در زمينههاى مختلف [[توحيد]]، [[نبوت]]، [[امامت]]، [[معاد]] و... | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | *الف) مباحث عقيدتى، در زمينههاى مختلف | ||
*ب) امور اجتماعى، شامل مسائل اخلاقى، تربيتى، و شئون اقتصادى و مشكلات مالى | *ب) امور اجتماعى، شامل مسائل اخلاقى، تربيتى، و شئون اقتصادى و مشكلات مالى | ||
− | *ج) وظايف و تكاليف شيعيان در عصر | + | *ج) وظايف و تكاليف شيعيان در عصر [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غيبت]]، بيان چگونگى توجه به خداوند، ايجاد زمينههاى خودسازى، نحوه ارتباط با ايشان و پيروى از آن حضرت و آمادگى براى برپائى حكومت عدل گستر او |
− | *د) بيان قسمتى از [[احكام]] و مسائل فقهى در مورد [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]]، [[نذر]]، [[خمس]]، [[نكاح]] و... | + | *د) بيان قسمتى از [[احكام]] و مسائل فقهى در مورد [[نماز]]، [[روزه]]، [[حج]]، [[نذر]]، [[خمس]]، [[ازدواج|نكاح]] و... |
*ه) مطالبى در امور شخصى كسانى كه از آن حضرت درخواست مىكردند از قبيل نامگذارى فرزند، آزادى برده و كنيز، انتخاب دوست، اجازه سفر و... | *ه) مطالبى در امور شخصى كسانى كه از آن حضرت درخواست مىكردند از قبيل نامگذارى فرزند، آزادى برده و كنيز، انتخاب دوست، اجازه سفر و... | ||
− | *و) نصب و تأييد وكلا و نواب و ديگر امور مربوط به ايشان، | + | *و) نصب و تأييد وكلا و نواب و ديگر امور مربوط به ايشان، افشا كردن تزوير مدعيان دروغين و طرد و لعن [[غلات]] و منحرفين. |
− | + | *ز) دفع خطر از شيعيان؛ در آن عصر كه حكام ستمگر، براى شناسايى و شكنجه و آزار و نابودى شيعيان و پيروان [[اهل البیت|اهل بيت]] علیهم السلام كمر بسته بودند و احياناً نقشههاى ماهرانهاى طرح مىكردند تا بلكه بتوانند تمامى آنها را از بين ببرند، تنها راه خلاصى از دامهاى شيطانى بدخواهان، همين توقيعات بود. مثلا يكبار كه در مورد وكلا و نمايندگان حضرت مهدی علیه السلام نزد [[خليفه]] غاصب [[سعایت|سعايت]] شده بود، وى براى شناسايى و دستگيرى آنان چنين دستور داد افراد ناشناسى را همراه با پول نزد آنها به جاسوسى بفرستيد، اگر كسى از آنها چيزى پذيرفت او را دستگير كنيد. در اين هنگام از ناحيه مقدسه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه خطاب به همه وكلا فرمانى صادر شد كه از هيچ كس چيزى نپذيرند و خود را بىاطلاع نشان دهند.<ref>کلینی، كافى، ج1 ص525.</ref> همچنین در يك زمان از سوى حضرت ولى عصر عجل الله تعالی فرجه دستورى صادر شد كه از زيارت [[كاظمين]] و [[كربلا]] نهى كرده بودند. پس از چند ماه معلوم شد خليفه در آن موقع دستور داده بود كه هر كس به زيارت رود، در كمينش باشند و او را دستگير كنند.<ref>كافى، ج1 ص525.</ref> | |
− | + | *ح) بيزارى از منحرفان؛ در عصر [[غيبت صغرى]] افرادى به عناوين مختلف و با مقاصد گوناگون به [[دروغ]] ادعاهايى مىكردند و سعى داشتند دوستان و پيروان [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم السلام را به سوى خود جلب كنند و آنها را فريب دهند و گمراه سازند و با توجه به اين كه اين قبيل افراد كم و بيش در بين شيعيان آن زمان ـ و يا دست كم در بعضى از مناطق شيعهنشين ـ شهرت و احترامى داشتند و غالباً زير پوشش ادعاى نيابت و سفارت حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه دامهاى خود را مىگسترانيدند، لذا خطر آنها براى شيعيان و مسلمانان، از خطر كفار مشركين بدتر بود و افشاى تزوير و كشف نقاب از چهره كريه ايشان و طرد آنها از جوامع دينى، ضرورت داشت. از همين روى، توقيعات مهمى درباره اين افراد و بيزارى حضرت ولىعصر از آنها، از سوى آن جناب صدور يافته و مايه رسوايى و انزواى آنها شده است. | |
− | + | == توقيعات در آثار بزرگان == | |
+ | نخستين كسى كه توقيعات را جمعآورى كرده است: محدث گرانقدر [[عبدالله بن جعفر حمیری|عبدالله بن جعفر حميرى]] مىباشد. و از جمله اصحاب [[امام رضا]] و [[امام جواد]] و [[امام هادى]] و [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام عسكرى]] عليهم السلام بوده، عصر غيبت صغرى را نيز درك كرده، و توقيعات را به خط امام عجل الله تعالی فرجه الشریف ديده است.<ref>رجال، نجاشى، ص152؛ معجم رجال الحديث، ج10 ص145.</ref> | ||
− | + | از عبارت [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] برمىآيد كه توقيعات امام حسن عسكرى علیه السلام را تدوين كرده است، گرچه [[آقا بزرگ تهرانی]] می گوید: «التوقيعات الخارجة من الناحية المقدسة...».<ref>الذريعه، ج4 ص401.</ref> | |
− | + | فرزندان او احمد و جعفر و حسين و محمد نيز همگى با حضرت ولى عصر ارواحنا فداه مكاتبه داشتهاند كه سه توقيع در پاسخ به سؤالات [[محمد بن عبدالله حمیری قمی|محمد بن عبدالله حميرى]] در كتاب [[الاحتجاج (کتاب)|احتجاج]] آمده است. همچنين زيارت معروف «[[زیارت آل یس|آل يس]]» و دعاى بعد از آن، ضمن توقيعى خطاب به او صادر شده است. | |
− | + | همچنين در منابع اوليه [[حديث]] همچون [[الکافی (کتاب)|كافى]]؛ [[کمال الدین و تمام النعمه (کتاب)|كمال الدين]]؛ [[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|الارشاد]]؛ [[الغیبة شیخ طوسی (کتاب)|الغيبة]] [[شيخ طوسى]]؛ احتجاج و غيره و نيز مجموعههاى بزرگ حديث و كتب معتبره متأخرين مانند: [[بحارالانوار]]؛ [[وسائل الشيعه]]؛ [[الوافى (کتاب)|وافى]] و [[مستدرک الوسائل (کتاب)|مستدرك الوسائل]]، در فصل هاى خاص و يا به طور پراكنده، توقيعات بسيارى آمده است. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
در عصر حاضر نيز آثار ارزشمندى در اين زمينه انتشار يافته است، از جمله: تاريخ الغيبة الصغرى؛ كلمة الامام المهدى، ترجمه فارسى و استدراك، نشر آفاق (تهران، 1407 ق)؛ توقيعات مقدسه، اثر جعفر وجدانى؛ مجموعه سخنان، توقيعات و ادعيه حضرت بقية الله، از خادمى شيرازى؛ نواب اربعه، راسخى نجفى. | در عصر حاضر نيز آثار ارزشمندى در اين زمينه انتشار يافته است، از جمله: تاريخ الغيبة الصغرى؛ كلمة الامام المهدى، ترجمه فارسى و استدراك، نشر آفاق (تهران، 1407 ق)؛ توقيعات مقدسه، اثر جعفر وجدانى؛ مجموعه سخنان، توقيعات و ادعيه حضرت بقية الله، از خادمى شيرازى؛ نواب اربعه، راسخى نجفى. | ||
− | + | == نمونهای از توقيعات == | |
− | + | از محمد بن [[ابراهیم بن مهزیار اهوازی|ابراهيم بن مهزيار]] نقل شده كه گفت: وارد [[عراق]] شدم در حالي كه شك و ترديد داشتم، پس اين توقيع برايم صادر گشت: | |
− | |||
− | + | «به مهزيارى بگو آنچه از سخنان دوستانمان در منطقه خودتان نقل كردى، دانستيم. به آنها بگو: مگر سخن خداوند را نشنيدهايد كه فرموده: اى كسانى كه ايمان آوردهايد اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد رسول و ولى امر خودتان را. ([[سوره نساء]]، 59) آيا جز اين فرمان كه تا روز قيامت وظيفه را مشخص كرده دستور ديگرى هست؟ مگر نمىبينيد كه خداى عزوجل برايتان پناهگاه هايى قرار داده تا بدانها پناه بريد و نشانههايى نهاده كه به وسيله آنها راه يابيد، از عهد [[حضرت آدم علیه السلام|آدم]] علیه السلام تا زمانى كه امام قبلى ([[امام حسن عسکری علیه السلام|حضرت عسكرى]] علیه السلام) ظاهر گرديد، هرگاه نشانه و روايتى ناپديد شد، نشانه و پرچمى ديگر آشكار گرديد و هر زمان كه ستارهاى افول نمود، ستاره ديگرى طلوع كرد و چون خداوند او را قبض روح فرمود پنداشتيد كه پروردگار عزوجل وسيله و واسطه بين خود و خلقش را قطع نمود، هرگز چنين نبوده و نخواهد بود تا روز رستاخيز فرارسد، و امر خداوند آشكار گردد و آنان را خوش آيند نباشد. | |
− | خداوند تو را بيامرزد، دينارهاى اضافى را كه بر مجموع سكههاى مربوط به منظور داشتهاى كه كمى بيش از ده دينار بود از آنها بيرون بياور، و از سوى خود باز پس گير كه زمانه از گذشته دشوارتر است. خداوند ما را كفايت مىكند و وكيل خوبى | + | اى محمد بن ابراهيم در آنچه كه به سوى آن گام برداشتهاى ترديد به خود راه مده كه خداوند زمين را از حجت تهى نگذارد، مگر نه پدرت پيش از وفاتش به تو گفت: هم اكنون كسى را بياور كه اين سكههاى طلا را سنجش و قيمت گذارى كند و چون انجام اين كار به تأخير افتاد و پيرمرد ترسيد مبادا پيش از عملى شدن دستورش درگذرد، به تو گفت تو آنها را براى خودت قيمت كن. آنگاه كيسه بزرگى بيرون آورد و به تو داد و سه كيسه و هميانى كه سكههاى مختلفى در آن بود نزد خود داشتى. پس آنها را ارزيابى كردى و در آن كيسه گذاشتى و پدرت با مهر خود آن را مهر كرد و به تو گفت تو نيز مهر كن، پس اگر زنده ماندم خودم به آن سزاوارترم و چنانچه از دنيا رفتم از خداوند اول نسبت به خودت و بعد در مورد من بپرهيز و مرا خلاص كن و چنان باش كه به تو گمان دارم. خداوند تو را بيامرزد، دينارهاى اضافى را كه بر مجموع سكههاى مربوط به منظور داشتهاى كه كمى بيش از ده دينار بود از آنها بيرون بياور، و از سوى خود باز پس گير كه زمانه از گذشته دشوارتر است. خداوند ما را كفايت مىكند و وكيل خوبى است».<ref>كمال الدين، ج2 ص486؛ بحارالانوار، ج53 ص185؛ كلمة الامام المهدى، ج1 ص362.</ref> |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | == منابع == | + | ==منابع== |
دايرة المعارف تشيع، ج5، مدخل «توقیعات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف» از سيد مهدى حائرىغلامرضا صالحی، ماهیت شناسی توقیعات حضت مهدی علیه السلام، فرهنگ کوثر، تابستان 1389، شماره 82.{{شناختنامه امام زمان (عج)}} | دايرة المعارف تشيع، ج5، مدخل «توقیعات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف» از سيد مهدى حائرىغلامرضا صالحی، ماهیت شناسی توقیعات حضت مهدی علیه السلام، فرهنگ کوثر، تابستان 1389، شماره 82.{{شناختنامه امام زمان (عج)}} | ||
نسخهٔ ۲۶ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۳۵
محتویات
تعریف توقیع
در فرهنگ معین برای «توقیع» معانی گوناگونی مانند: نشان گذاشتن بر چیزی، نوشتن چیزی ذیل کتاب، امضاکردن نامه و فرمان، فرمان شاهی و دست خط، بیان شده است.[۱]
در كتب روائى، فقهى و تاريخى شيعه، قسمتى از مكتوبات ائمه اطهار علیهم السلام به عنوان «توقيعات» آمده که عمده آنها توقيعاتى است كه از سوى امام زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه صادر گرديده و توقيعات صادره از ائمه ديگر بسيار كمتر بوده است.
توقیعات صادره از امام زمان
در کتابهای معروف امامیه، همچون: «کمال الدّین» شیخ صدوق، «الغیبة» شیخ طوسی، «احتجاج» احمد طبرسی، «بحارالانوار» علامه مجلسی و کتب دیگر، حدود هشتاد توقیع از ناحیهی مقدس امام زمان علیه السلام نقل شده است که برخی از آنها خطاب به سفرا و نواب خاص است، برخی خطاب به علما و فقهای شیعه، برخی دیگر در پاسخ به سؤالات است و در برخی به تکذیب و لعن و نفرین کسانی پرداخته شده که به دروغ، ادعای بابیت و سفارت از طرف آن حضرت داشتهاند.[۲]
توقیعات امام مهدی علیه السلام را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) توقیعات غیبت صغری:
در دوران محدود غیبت صغری (255ـ تا 329 ق. که تقریباً 74 سال میشود)، توقیعاتی بهواسطه چهار نایب خاص حضرت مهدی (عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سمری) در جواب سؤالات و شبهات صادر میشد. مضمون اصلی چنین توقیعاتی، تعیین تکالیف برای شیعیان بوده و آن حضرت سعی میکرد که آنها را از سردرگمی نجات دهد.
ب) توقیعات غیبت کبری:
در زمان غیبت کبرای حضرت مهدی علیه السلام، بدون شک ارتباط شیعیان با آن حضرت به طور غیرمستقیم برقرار است و یکی از راههای این ارتباط، صدور توقیعات شریف از جانب ایشان به خواص و بزرگان شیعه است. در توقیعات زمان غیبت کبری، دو نکته وجود دارد:
اوّلاً، چنین توقیعاتی مگر در مواقع ضرورت قابل افشا نبوده و هر کسی نمیتوانست به مضمون چنین توقیعاتی دست یابد. ثانیاً، پاسخ به شبهات، جرح و تعدیل شخصیتها، تحلیل مسائل روز و...، از محورهای اساسی چنین توقیعاتی است. توقیع صادره از آن حضرت خطاب به شیخ مفید رحمةالله علیه، نمونه این توقیعات در زمان غیبت کبری است.[۲]
ویژگیهای توقیعات امام زمان
اكنون به طور اجمال، بخش هايى از ويژگىها و مزاياى توقيعات مقدسه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف را بيان مىكنيم و به بررسى عمومى و كلى مسائل طرح شده در آنها مىپردازيم:
1) رابطه اعجاز با توقيعات؛ نظر به اين كه توقيعاتى كه در پاسخ به سؤالات و درخواست ها صادر مىشد، معمولاً ظرف سه روز انجام مىگرفت، شايد نتوان ادعا كرد همه آنها توأم با اعجاز بوده، گرچه نحوه صدور توقيعات و چگونگى ارتباط نواب خاص امام زمان با آن حضرت فاش نشده است، اما در بخشى از توقيعات، معجزهآميز بودن آنها كاملا مشهود است و به طور قطع مىتوان گفت صدور آنها به طور عادى صورت نگرفته است.[۳]
مثلا در سال 312 ق، از سوى حضرت مهدی علیه السلام در مورد گمراهى و انحراف ابن ابىعزاقر شلمغانى، توقيعى صادر گشت كه ناظران عينى گفتهاند: هنوز مركب آن تر بود و خشك نشده بود.[۴] و نيز محمد بن فضل موصلى شيعه بود ولى نيابت جناب حسين بن روح را قبول نداشت، روزى هنگام بحث با يكى از دوستانش به نام حسن بن على وجناء و به پيشنهاد او براى آزمودن نايب امام علیه السلام مطلبى را كاملاً محرمانه با هم توافق كردند و حسن بن على وجناء كاغذ سفيدى از دفتر موصلى جدا كرد و قلمى تراشيد و با آن بدون مركب مطالبى بر روى آن ورقه نوشت، سپس آن را مهر كرد و توسط خدمتكار نزد حسين بن روح فرستاد. ظهر همان روز جواب نامه در همان ورقه ارسالى آمد كه فصل به فصل با مركب نوشته بود.[۵]
اين معجزات در مرحله صدور بود، اما در متن خود توقيعات موارد بسيار زيادى از معجزات مشهود است كه بيشتر به صورت خبرهاى غيبى از حوادث آينده كارها و مذاكرات خصوصى، شفاى بيماران، حاملگى و خصوصيات مولود و غيره مىباشد.[۶]
2) استدلال به توقيعات؛ علماى شيعه در رشتههاى مختلف اعتقادى، فقهى و اخلاقى به توقيعات حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه استناد و استدلال مىكنند، بعضى از علما اصل صدور توقيع از آن حضرت را از جمله دلايل وجود شريف آن بزرگوار شمردهاند، مانند مرحوم شيخ على اكبر نهاوندى در اين باره چنين گفته است: «تمامت اين توقيعات شريفه و مكتوبات منيفه از جمله دلايل بر ثبوت و اثبات وجود فائض الجود آن بزرگوار است، زيرا كه مكتوب و توقيع بدون كاتب و موقع، بلكه مطلق اثر بدون مؤثر نشود و نشايد».[۷]
در فقه نيز توقيعات را به منزله يك دليل و حجت شرعى مىشمارند و در استنباط احكام به آنها استناد مىكنند، اين كار با بررسى سند و ارزيابى راويان توقيع ـ از جهت ديانت و وثاقت ـ شروع مىشود، چنان كه قاعده برخورد با هر حديث و روايت همين است و پس از اطمينان يافتن از صحت سند، بر آن اعتماد مىكنند و به عنوان يك حديث معتبر با آن مواجه مىشوند، آنگاه دلالت آن را به بحث مىگذارند، و در صورتى كه در اخبار، معارضى براى آن يافت شود، طبق قواعد علم درايه و فقه، به چگونگى جمع بين هر دو، ترجيح نص بر ظاهر مىپردازند.
3) خط توقيعات؛ به طورى كه در چندين مورد راويان تصريح كردهاند، توقيعات مقدسه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه به دستخط شريف خود آن حضرت صدور مىيافته و جمعى از بزرگان محدثين و وكلاى حضرتش با آن آشنا بوده و آن را مىشناختند و عباراتى همچون: «فوقع بخطه، بخط اعرفه، رأيت التوقيع بخطه و...» دليل اين مطلب است[۸] و بنابر بعضى از روايات، خط مبارك امام زمان عجل الله تعالی فرجه به خط پدر بزرگوارش بسيار شباهت داشته است[۹] و با توجه به اين كه در طول مدت نيابت نواب اربعه، اين توقيعات به طور يكنواخت ظاهر مىگشت، شيوهاى كاملاً مطمئن براى يقين به صدور آنها از شخص امام علیه السلام بود و راه را براى افراد فرصت طلب و مغرض مىبست كه هرگز نتوانند نامههاى جعلى به نام آن حضرت درست كنند و مردم را به وسيله آنها فريب دهند.
البته توقيعات را به خط امام علیه السلام معمولاً بعضى از افراد معتمد مشاهده مىكردند. سپس از روى آنها نسخهبردارى و رونويسى مىشد، يا مضمون آنها را به ذهن مىسپردند، ولى بعضى از توقيعات را به اقتضاى مصلحت در بين عموم شيعيان منتشر مىساختند.
4) همه توقيعات حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه توسط نواب خاص آن جناب براى افراد ظاهر مىگشت و ارتباط كتبى با حضرتش فقط از طريق ايشان انجام مىگرفت و حتى وكلاى آن حضرت كه در بلاد مختلف بودند، نامههاى خود و ديگر افراد را به بغداد نزد نايب امام مىفرستادند و از او پاسخ دريافت مىكردند. شيخ طوسى در كتاب الغيبه مىگويد: «و در زمان سفيران ستوده آن حضرت، جمعى از افراد مورد وثوق بودهاند كه از سوى سفراى منصوب شده اصلى، توقيعات بر آنان وارد مىشد...»[۱۰] و نيز صاحبنظران در شرح احوال و ذكر خصوصيات جمعى از وكلا، اين نكته را متذكر شدهاند.[۱۱]
شايان تذكر است كه طبرسى در احتجاج دو نامه از حضرت مهدى ارواحنا فداه به شيخ مفيد نقل كرده است،[۱۲] اين نامهها توسط شخص مورد اعتمادى به شيخ مفيد رسيده ولى نام آن شخص ذكر نشده است. چند تن از مؤلفين اين دو نامه را در شمار توقيعات آن حضرت آوردهاند.[۱۳] همچنين بعضى از معاصران پيامى كه از سوى آن حضرت براى مرحوم آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى، توسط مرحوم شيخ محمد كوفى شوشترى نقل شده، به عنوان توقيع ذكر كردهاند.
5) مدت خروج توقيعات؛ توقيعاتى كه در پاسخ به سؤالات صدور مىيافت، به طور معمول ظرف دو تا سه روز مىرسيد، چنان كه از چند روايت استفاده مىشود و اين مدت در ذهن افراد متمركز بوده است و برنامه نايبان چنين بوده كه سؤالات و تقاضاهاى مراجعه كنندگان را در يك ورقه مىنوشتند، سپس جواب آنها يكجا مىآمد.[۱۴]
نحوه ديدار نايب امام با آن حضرت فاش نشده است. و گاه جواب سؤالى را شفاهى مىگفتند كه نايب شخصاً آن را ابلاغ مىكرد و بسا مىشد كه از جهت مصلحتى كه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف مىدانستند اصلا جواب نمىفرمودند؛ مثلاً كسى از امام تقاضا دارد كه برايش دعا كند تا خداوند به او فرزند پسرى عطا فرمايد، ولى چون امام مىداند كه چنين چيزى نصيب آن شخص نيست پاسخى نمىدهد.[۱۵] و مانند شخصى كه جواب نامهاش نيامد، بعد معلوم شد كه از مذهب تشيع برگشته و قرمطى شده است.[۱۶] و اما توقيعاتى كه بدون سؤال و درخواست افراد صادر مىگشت وقت معينى نداشت و هر موقع كه امام زمان صلاح مىدانست، توقيعى مىنوشت و مطلبى اظهار مىفرمود.
مطالب مطرح شده در توقيعات
موضوعاتى كه در توقيعات حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه آمده است، شامل بسيارى از معارف و حقايق دينى و امور تربيتى و برنامههاى زندگى فردى و اجتماعى مىباشد، كه فهرست اجمالى آنها بدين قرار است:
- الف) مباحث عقيدتى، در زمينههاى مختلف توحيد، نبوت، امامت، معاد و...
- ب) امور اجتماعى، شامل مسائل اخلاقى، تربيتى، و شئون اقتصادى و مشكلات مالى
- ج) وظايف و تكاليف شيعيان در عصر غيبت، بيان چگونگى توجه به خداوند، ايجاد زمينههاى خودسازى، نحوه ارتباط با ايشان و پيروى از آن حضرت و آمادگى براى برپائى حكومت عدل گستر او
- د) بيان قسمتى از احكام و مسائل فقهى در مورد نماز، روزه، حج، نذر، خمس، نكاح و...
- ه) مطالبى در امور شخصى كسانى كه از آن حضرت درخواست مىكردند از قبيل نامگذارى فرزند، آزادى برده و كنيز، انتخاب دوست، اجازه سفر و...
- و) نصب و تأييد وكلا و نواب و ديگر امور مربوط به ايشان، افشا كردن تزوير مدعيان دروغين و طرد و لعن غلات و منحرفين.
- ز) دفع خطر از شيعيان؛ در آن عصر كه حكام ستمگر، براى شناسايى و شكنجه و آزار و نابودى شيعيان و پيروان اهل بيت علیهم السلام كمر بسته بودند و احياناً نقشههاى ماهرانهاى طرح مىكردند تا بلكه بتوانند تمامى آنها را از بين ببرند، تنها راه خلاصى از دامهاى شيطانى بدخواهان، همين توقيعات بود. مثلا يكبار كه در مورد وكلا و نمايندگان حضرت مهدی علیه السلام نزد خليفه غاصب سعايت شده بود، وى براى شناسايى و دستگيرى آنان چنين دستور داد افراد ناشناسى را همراه با پول نزد آنها به جاسوسى بفرستيد، اگر كسى از آنها چيزى پذيرفت او را دستگير كنيد. در اين هنگام از ناحيه مقدسه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه خطاب به همه وكلا فرمانى صادر شد كه از هيچ كس چيزى نپذيرند و خود را بىاطلاع نشان دهند.[۱۷] همچنین در يك زمان از سوى حضرت ولى عصر عجل الله تعالی فرجه دستورى صادر شد كه از زيارت كاظمين و كربلا نهى كرده بودند. پس از چند ماه معلوم شد خليفه در آن موقع دستور داده بود كه هر كس به زيارت رود، در كمينش باشند و او را دستگير كنند.[۱۸]
- ح) بيزارى از منحرفان؛ در عصر غيبت صغرى افرادى به عناوين مختلف و با مقاصد گوناگون به دروغ ادعاهايى مىكردند و سعى داشتند دوستان و پيروان ائمه علیهم السلام را به سوى خود جلب كنند و آنها را فريب دهند و گمراه سازند و با توجه به اين كه اين قبيل افراد كم و بيش در بين شيعيان آن زمان ـ و يا دست كم در بعضى از مناطق شيعهنشين ـ شهرت و احترامى داشتند و غالباً زير پوشش ادعاى نيابت و سفارت حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه دامهاى خود را مىگسترانيدند، لذا خطر آنها براى شيعيان و مسلمانان، از خطر كفار مشركين بدتر بود و افشاى تزوير و كشف نقاب از چهره كريه ايشان و طرد آنها از جوامع دينى، ضرورت داشت. از همين روى، توقيعات مهمى درباره اين افراد و بيزارى حضرت ولىعصر از آنها، از سوى آن جناب صدور يافته و مايه رسوايى و انزواى آنها شده است.
توقيعات در آثار بزرگان
نخستين كسى كه توقيعات را جمعآورى كرده است: محدث گرانقدر عبدالله بن جعفر حميرى مىباشد. و از جمله اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادى و امام عسكرى عليهم السلام بوده، عصر غيبت صغرى را نيز درك كرده، و توقيعات را به خط امام عجل الله تعالی فرجه الشریف ديده است.[۱۹]
از عبارت نجاشى برمىآيد كه توقيعات امام حسن عسكرى علیه السلام را تدوين كرده است، گرچه آقا بزرگ تهرانی می گوید: «التوقيعات الخارجة من الناحية المقدسة...».[۲۰]
فرزندان او احمد و جعفر و حسين و محمد نيز همگى با حضرت ولى عصر ارواحنا فداه مكاتبه داشتهاند كه سه توقيع در پاسخ به سؤالات محمد بن عبدالله حميرى در كتاب احتجاج آمده است. همچنين زيارت معروف «آل يس» و دعاى بعد از آن، ضمن توقيعى خطاب به او صادر شده است.
همچنين در منابع اوليه حديث همچون كافى؛ كمال الدين؛ الارشاد؛ الغيبة شيخ طوسى؛ احتجاج و غيره و نيز مجموعههاى بزرگ حديث و كتب معتبره متأخرين مانند: بحارالانوار؛ وسائل الشيعه؛ وافى و مستدرك الوسائل، در فصل هاى خاص و يا به طور پراكنده، توقيعات بسيارى آمده است.
در عصر حاضر نيز آثار ارزشمندى در اين زمينه انتشار يافته است، از جمله: تاريخ الغيبة الصغرى؛ كلمة الامام المهدى، ترجمه فارسى و استدراك، نشر آفاق (تهران، 1407 ق)؛ توقيعات مقدسه، اثر جعفر وجدانى؛ مجموعه سخنان، توقيعات و ادعيه حضرت بقية الله، از خادمى شيرازى؛ نواب اربعه، راسخى نجفى.
نمونهای از توقيعات
از محمد بن ابراهيم بن مهزيار نقل شده كه گفت: وارد عراق شدم در حالي كه شك و ترديد داشتم، پس اين توقيع برايم صادر گشت:
«به مهزيارى بگو آنچه از سخنان دوستانمان در منطقه خودتان نقل كردى، دانستيم. به آنها بگو: مگر سخن خداوند را نشنيدهايد كه فرموده: اى كسانى كه ايمان آوردهايد اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد رسول و ولى امر خودتان را. (سوره نساء، 59) آيا جز اين فرمان كه تا روز قيامت وظيفه را مشخص كرده دستور ديگرى هست؟ مگر نمىبينيد كه خداى عزوجل برايتان پناهگاه هايى قرار داده تا بدانها پناه بريد و نشانههايى نهاده كه به وسيله آنها راه يابيد، از عهد آدم علیه السلام تا زمانى كه امام قبلى (حضرت عسكرى علیه السلام) ظاهر گرديد، هرگاه نشانه و روايتى ناپديد شد، نشانه و پرچمى ديگر آشكار گرديد و هر زمان كه ستارهاى افول نمود، ستاره ديگرى طلوع كرد و چون خداوند او را قبض روح فرمود پنداشتيد كه پروردگار عزوجل وسيله و واسطه بين خود و خلقش را قطع نمود، هرگز چنين نبوده و نخواهد بود تا روز رستاخيز فرارسد، و امر خداوند آشكار گردد و آنان را خوش آيند نباشد.
اى محمد بن ابراهيم در آنچه كه به سوى آن گام برداشتهاى ترديد به خود راه مده كه خداوند زمين را از حجت تهى نگذارد، مگر نه پدرت پيش از وفاتش به تو گفت: هم اكنون كسى را بياور كه اين سكههاى طلا را سنجش و قيمت گذارى كند و چون انجام اين كار به تأخير افتاد و پيرمرد ترسيد مبادا پيش از عملى شدن دستورش درگذرد، به تو گفت تو آنها را براى خودت قيمت كن. آنگاه كيسه بزرگى بيرون آورد و به تو داد و سه كيسه و هميانى كه سكههاى مختلفى در آن بود نزد خود داشتى. پس آنها را ارزيابى كردى و در آن كيسه گذاشتى و پدرت با مهر خود آن را مهر كرد و به تو گفت تو نيز مهر كن، پس اگر زنده ماندم خودم به آن سزاوارترم و چنانچه از دنيا رفتم از خداوند اول نسبت به خودت و بعد در مورد من بپرهيز و مرا خلاص كن و چنان باش كه به تو گمان دارم. خداوند تو را بيامرزد، دينارهاى اضافى را كه بر مجموع سكههاى مربوط به منظور داشتهاى كه كمى بيش از ده دينار بود از آنها بيرون بياور، و از سوى خود باز پس گير كه زمانه از گذشته دشوارتر است. خداوند ما را كفايت مىكند و وكيل خوبى است».[۲۱]
پانویس
- ↑ فرهنگ معین، ذیل واژه توقیع.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ غلامرضا صالحی، ماهیت شناسی توقیعات حضت مهدی علیه السلام، فرهنگ کوثر، تابستان 1389، شماره 82.
- ↑ تاريخ الغيبة الصغرى، ص 430 به بعد.
- ↑ الغيبة، شيخ طوسى، ص 195؛ بحارالانوار، ج51 ص376.
- ↑ الغيبة، شيخ طوسى، ص192ـ193 و مشابه اين اعجاز در كمال الدين، ج2 ص488.
- ↑ كلمة الامام المهدى، ترجمه فارسى، ج1 ص194.
- ↑ العبقرى الحسان، ج2 ص208.
- ↑ تاريخ الغيبة الصغرى، 430؛ حكمة الامام المهدى، ج1 ص399.
- ↑ مناقب، ج3 ص533.
- ↑ الغیبة، ص 257.
- ↑ كلمة الامام المهدى، ج1 ص145.
- ↑ احتجاج، ج1 ص318 ـ 325.
- ↑ مستدرك سفينة البحار، ج8 ص341.
- ↑ الغيبة، شيخ طوسى، 184-190؛ تاريخ الغيبة الصغرى، ص435.
- ↑ الغيبة، شيخ طوسى، ص195.
- ↑ الارشاد، شيخ مفيد، ص232.
- ↑ کلینی، كافى، ج1 ص525.
- ↑ كافى، ج1 ص525.
- ↑ رجال، نجاشى، ص152؛ معجم رجال الحديث، ج10 ص145.
- ↑ الذريعه، ج4 ص401.
- ↑ كمال الدين، ج2 ص486؛ بحارالانوار، ج53 ص185؛ كلمة الامام المهدى، ج1 ص362.
منابع
دايرة المعارف تشيع، ج5، مدخل «توقیعات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف» از سيد مهدى حائرىغلامرضا صالحی، ماهیت شناسی توقیعات حضت مهدی علیه السلام، فرهنگ کوثر، تابستان 1389، شماره 82.