التفسیر المبین (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ التفسير المبين (کتاب) را به التفسیر المبین (کتاب) منتقل کرد)
سطر ۵: سطر ۵:
 
|تصویر= [[پرونده:التفسیر المبین.jpg|240px|وسط]]
 
|تصویر= [[پرونده:التفسیر المبین.jpg|240px|وسط]]
  
|نویسنده= محمدجواد المغنيه
+
|نویسنده= محمدجواد مغنیه
  
 
|موضوع= تفاسیر شیعه
 
|موضوع= تفاسیر شیعه
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
 
|زبان= عربی  
 
|زبان= عربی  
  
|تعداد جلد=1
+
|تعداد جلد=۱
  
 
|عنوان افزوده1=
 
|عنوان افزوده1=
سطر ۲۴: سطر ۲۴:
  
 
}}
 
}}
استاد مغنيّه، پس از آنكه تفسير« الكاشف» را به رشته تحرير درآوردند با عنايت به اهميّت نسل جوان و آگاهى از نقش آنان از آغاز دعوت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم تاكنون در پيشرفت اسلام، مصمم گرديد تفسيرى بر قرآن با قلمى روان و مستند و در عين حال به طور موجز و مختصر كه مورد پسند جوانان باشد تحت عنوان« التفسير المبين» به نگارش درآورد. اين تفسير، هم از نظر محتوا و هم از نظر سبك نگارش، يكى از تفاسير بديع اماميه در قرن اخير به شمار مى‌رود.
+
'''«التفسیر المُبین»''' اثر [[محمدجواد المغنیه|محمدجواد مُغنیه]] (م، ۱۴۰۰ ق) مفسر [[شیعه]] لبنانی است. «المُبین»، [[تفسیر|تفسیرى]] بر [[قرآن]] با قلمى روان و مستند و در عین حال به طور مختصر و مورد پسند نسل جوان است، که مؤلف آن را پس از «[[التفسیر الکاشف (کتاب)|التفسیر الکاشف]]» خود به نگارش درآورد.  
  
استاد جعفر سبحانى پس از آنكه مرحوم مغنيه را از جمله مفسران بزرگ معاصر شيعى به شمار مى‌آورد و از تفاسير او ياد مى‌كند، در معرفى تفسير« المبين» به موجز بودن و مورد پسند واقع شدن آن از طرف جوانان اشاره مى‌كند.جعفر سبحانى، مقدمه تفسير تبيان / 234.
+
==مؤلف==
 
+
<br />
==روش تفسير==  
+
==روش تفسیر==  
 
      
 
      
از ويژگى‌هاى اين تفسير، اختصار و حذف زوايد تفسيرى و مطالب غير ضرورى است كه مفسّر در اين باب كوشيده است كه غالبا مطالب را در قالب عبارات موجز و كوتاه و با نثر عربى روان و رسا، به دور از غموض ادبى و فنّى به خوبى بيان نمايد. بدين جهت نثر اين تفسير براى هر محققى كه تا اندازه‌اى با ادبيات عرب آشنا باشد قابل استفاده است.
+
از ویژگى‌هاى این تفسیر، اختصار و حذف زواید تفسیرى و مطالب غیر ضرورى است که مفسّر در این باب کوشیده است که غالبا مطالب را در قالب عبارات موجز و کوتاه و با نثر عربى روان و رسا، به دور از غموض ادبى و فنّى به خوبى بیان نماید. بدین جهت نثر این تفسیر براى هر محققى که تا اندازه‌اى با ادبیات عرب آشنا باشد قابل استفاده است.
  
وى ابتدا با استناد به آيه« ان هو الاّ ذكر و قرآن مبين»( يس، 36 / 69) تفسير خود را به نام« التفسير المبين» نام گذارى كرده است. اين تفسير در يك مجلد و 827 صفحه در بيروت بارها به چاپ رسيده است.
+
وى ابتدا با استناد به آیه« ان هو الاّ ذکر و قرآن مبین»( یس، ۳۶ / ۶۹) تفسیر خود را به نام« التفسیر المبین» نام گذارى کرده است. این تفسیر در یک مجلد و ۸۲۷ صفحه در بیروت بارها به چاپ رسیده است.
  
مفسّر در اين تفسير ابتدا در صدر هر سوره به بحث مكى و مدنى بودن آن پرداخته و بدين وسيله توجه محقق را در آغاز، به سبك و روش و اسلوب آيات كه در مكه نازل شده يا در مدينه، معطوف مى‌دارد، و تعداد آيات هر سوره را بيان مى‌كند. سپس در استنباط، كشف و تبيين مفاهيم تفسيرى آيات، از انواع روش‌هاى تفسيرى سود برده است. گاهى از روش« تفسير قرآن به قرآن» و استخراج معانى آيات به كمك آيات مشابه كه سياق آنها يكسان يا نزديك به هم است استفاده كرده و يا آيات را به هم ارجاع مى‌دهد. به عنوان نمونه در تفسير آيه« و امرهم شورى بينهم»( شورى، 42 / 38) پس از ارجاع آن به آيه« و شاورهم فى الامر»( آل عمران، 3 / 159) بيان مى‌دارد:
+
مفسّر در این تفسیر ابتدا در صدر هر سوره به بحث مکى و مدنى بودن آن پرداخته و بدین وسیله توجه محقق را در آغاز، به سبک و روش و اسلوب آیات که در مکه نازل شده یا در مدینه، معطوف مى‌دارد، و تعداد آیات هر سوره را بیان مى‌کند. سپس در استنباط، کشف و تبیین مفاهیم تفسیرى آیات، از انواع روش‌هاى تفسیرى سود برده است. گاهى از روش« تفسیر قرآن به قرآن» و استخراج معانى آیات به کمک آیات مشابه که سیاق آنها یکسان یا نزدیک به هم است استفاده کرده و یا آیات را به هم ارجاع مى‌دهد. به عنوان نمونه در تفسیر آیه« و امرهم شورى بینهم»( شورى، ۴۲ / ۳۸) پس از ارجاع آن به آیه« و شاورهم فى الامر»( آل عمران، ۳ / ۱۵۹) بیان مى‌دارد:
  
« مراد از« امر» در اين آيه، عملى است كه هر گاه نصى از قرآن در مورد آن وارد نشده بود، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم در آن مورد با صحابه مشورت مى‌كرد. مثل مشورت آن حضرت با صحابه در امور نظامى و غيره».المبين / 644
+
« مراد از« امر» در این آیه، عملى است که هر گاه نصى از قرآن در مورد آن وارد نشده بود، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلم در آن مورد با صحابه مشورت مى‌کرد. مثل مشورت آن حضرت با صحابه در امور نظامى و غیره».
  
گاهى نيز در تفسير، با اعتماد به تدبّر و عقل توأم با تقيّد به روايات تفسيرى مروى از معصومين عليهم السّلام، به تفسير اجتهادى آيات مى‌پردازد. به عنوان نمونه در تفسير آيه« قل هو الله احد»( اخلاص، 112 / 1) پس از بيان تقرير فلاسفه درباره واحد بودن خالق و مبدأ اوّل براى وجود و هستى، بيان مى‌دارد:
+
گاهى نیز در تفسیر، با اعتماد به تدبّر و عقل توأم با تقید به روایات تفسیرى مروى از معصومین علیهم السّلام، به تفسیر اجتهادى آیات مى‌پردازد. به عنوان نمونه در تفسیر آیه« قل هو الله احد»( اخلاص، ۱۱۲ / ۱) پس از بیان تقریر فلاسفه درباره واحد بودن خالق و مبدأ اوّل براى وجود و هستى، بیان مى‌دارد:
« وحدة النظام و التدبير تدل على وحدة المنظم و المدبر و ايضا يستحيل أن يكون للعالم إلهان لأنه لا يخلو من احد فرضين: إما أن يكون كل منهما قادر على خلق الكون مستقلا و من دون معين و شريك و إما ان يكون عاجزا عن ذلك الابمعين و شريك و على الفرض الاوّل يكون وجود احدهما كعدمه و لزوم مالا يلزم و على الثانى يكون فقيرا و ضعيفا و تعالى رب العالمين عن هذا و ذاك، فتعين التوحيد و نفى الشريك و المثيل».همان / 826.
+
« وحدة النظام و التدبیر تدل على وحدة المنظم و المدبر و ایضا یستحیل أن یکون للعالم إلهان لأنه لا یخلو من احد فرضین: إما أن یکون کل منهما قادر على خلق الکون مستقلا و من دون معین و شریک و إما ان یکون عاجزا عن ذلک الابمعین و شریک و على الفرض الاوّل یکون وجود احدهما کعدمه و لزوم مالا یلزم و على الثانى یکون فقیرا و ضعیفا و تعالى رب العالمین عن هذا و ذاک، فتعین التوحید و نفى الشریک و المثیل».
  
همچنين از آنجا كه تفسير نقلى را مى‌توان به عنوان اصيل‌ترين شكل تفسير و ريشه‌دارترين طريق درك معانى و معارف آيات قرآن در ميان دانشمندان اوّليه علوم اسلامى به شمار آوردعميد زنجانى، روشهاى تفسيرى قرآن / 191.، مرحوم مغنيه در بعضى از مواقع براى تفسير آيات به سلسله احاديث و روايات تفسيرى كه از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم و ائمه اطهار عليهم السّلام درباره تفسير قرآن وارد شده استناد كرده است و كم‌تر صفحه‌اى را مى‌توان يافت كه به گونه‌اى استشهاد به روايت و استناد به منبع روايى در آن ديده نشود، كه نمونه آن در تفسير آيه« و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستأخرين»( حجر، 15 / 24) مى‌توان ديد كه مفسّر به بيان على عليه السّلام در نهج البلاغه استناد كرده و مى‌نويسد: تفسير اين آيه را در نهج البلاغه يافتم.المبين / 340. آنجا كه مى‌فرمايد:« علمه تعالى بالاموات الماضين كعلمه بالأحياء الباقين و علمه بما فى السموات العلى كعلمه بما فى الارضين السفلى».
+
همچنین از آنجا که تفسیر نقلى را مى‌توان به عنوان اصیل‌ترین شکل تفسیر و ریشه‌دارترین طریق درک معانى و معارف آیات قرآن در میان دانشمندان اوّلیه علوم اسلامى به شمار آورد، مرحوم مغنیه در بعضى از مواقع براى تفسیر آیات به سلسله احادیث و روایات تفسیرى که از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلم و ائمه اطهار علیهم السّلام درباره تفسیر قرآن وارد شده استناد کرده است و کم‌تر صفحه‌اى را مى‌توان یافت که به گونه‌اى استشهاد به روایت و استناد به منبع روایى در آن دیده نشود، که نمونه آن در تفسیر آیه« و لقد علمنا المستقدمین منکم و لقد علمنا المستأخرین»( حجر، ۱۵ / ۲۴) مى‌توان دید که مفسّر به بیان على علیه السّلام در نهج البلاغه استناد کرده و مى‌نویسد: تفسیر این آیه را در نهج البلاغه یافتم.المبین / ۳۴۰. آنجا که مى‌فرماید:« علمه تعالى بالاموات الماضین کعلمه بالأحیاء الباقین و علمه بما فى السموات العلى کعلمه بما فى الارضین السفلى».
بنابراين مرحوم مغنيه در تفسير المبين از روش‌هاى مختلف تفسير قرآن استفاده كرده و از بكارگيرى يك روش خوددارى كرده است، لذا اين تفسير داراى مزاياى مختلف تفسيرى قرآن مى‌باشد.
+
بنابراین مرحوم مغنیه در تفسیر المبین از روش‌هاى مختلف تفسیر قرآن استفاده کرده و از بکارگیرى یک روش خوددارى کرده است، لذا این تفسیر داراى مزایاى مختلف تفسیرى قرآن مى‌باشد.
  
==منابع و مصادر تفسير المبين==     
+
==منابع تفسیر المبین==     
 
    
 
    
استناد به منابع و متونى كه در طول قرون متمادى داراى اعتبار و ارزش فراوان بوده و مفسران جهت تأييد آرا و روش‌هاى تفسيرى خود بدانها تمسك كرده‌اند، بيانگر اهميّت و ارزش آن منابع است. لذا مفسّر معاصر« استاد محمّد جواد مغنيه» در تفسير آيات قرآن از آن منابع و متون بهره‌هاى فراوان برده و گاه در مقام تأييد آراى تفسيرى خود، بدانها استناد كرده و گاه در مقام نقد و بررسى، در بعضى مواقع به ردّ آنها پرداخته است. بنابراين آشنايى اجمالى با منابع مورد استفاده، خود گوياى روش و آراى تفسيرى مفسّر در« المبين» مى‌باشد، كه به اختصار به بيان آن منابع مى‌پردازيم.
+
مفسّر معاصر« استاد محمّد جواد مغنیه» در تفسیر آیات قرآن از منابع و متون معتبر بهره‌هاى فراوان برده و گاه در مقام تأیید آراى تفسیرى خود، بدانها استناد کرده و گاه در مقام نقد و بررسى، در بعضى مواقع به ردّ آنها پرداخته است. بنابراین آشنایى اجمالى با منابع مورد استفاده، خود گویاى روش و آراى تفسیرى مفسّر در« المبین» مى‌باشد، که به اختصار به بیان آن منابع مى‌پردازیم.
 
 
==الف) منابع تفسيرى المبين==
 
  
مرحوم مغنيه در تفسير خود به منابع مهم تفسيرى متقدمان و متأخران أعم از منابع خاصه و عامه استناد كرده، در تفسير بعضى از آيات به تجزيه و تحليل آراى يك مفسّر پرداخته و در تفسير بعضى ديگر، در بيان معانى آيات، از آنها كمك گرفته است. نكته جالب توجه اين است كه مفسر، از منابع تفسيرى عامّه بيش از منابع تفسيرى اماميه استفاده كرده است كه اين امر نشانه وسعت ديد و دور بودن او از تعصب و بيانگر تفكر روشن او است. بنابراين در اين بخش از كلام ابتدا به ذكر نمونه‌هايى از مهم‌ترين تفاسير اماميه، سپس به بيان تفاسير مهم عامّه كه از آنها در« المبين» استفاده شده است خواهيم پرداخت.]
+
==الف) منابع تفسیرى المبین==
  
1. تفسير جوامع الجامع:« مرحوم مغنيه» در تفسير خود به طور مكرر از اين تفسير استفاده كرده و گاهى در مقام مقاسيه آراى تفسيرى مرحوم طبرسى در جوامع الجامع با ساير منابع بر آمده است. به عنوان مثال در بخشى از آيه 36 سوره آل عمران كه مى‌فرمايد:« و انى سميتها مريم» در جوامع الجامع آمده است:« مريم» در زبان عرب يعنى زن عابده، امّا در قاموس كتاب مقدس آمده است كه« مريم» اسمى عبرى است كه به معنى« عصيان» مى‌باشد.همان / 68.
+
مرحوم مغنیه در تفسیر خود به منابع مهم تفسیرى متقدمان و متأخران أعم از منابع خاصه و عامه استناد کرده، در تفسیر بعضى از آیات به تجزیه و تحلیل آراى یک مفسّر پرداخته و در تفسیر بعضى دیگر، در بیان معانى آیات، از آنها کمک گرفته است. نکته جالب توجه این است که مفسر، از منابع تفسیرى عامّه بیش از منابع تفسیرى امامیه استفاده کرده است که این امر نشانه وسعت دید و دور بودن او از تعصب و بیانگر تفکر روشن او است. بنابراین در این بخش از کلام ابتدا به ذکر نمونه‌هایى از مهم‌ترین تفاسیر امامیه، سپس به بیان تفاسیر مهم عامّه که از آنها در« المبین» استفاده شده است خواهیم پرداخت.
  
همچنين در آيه 91 سوره انعام كه مى‌فرمايدقل من انزل الكتاب الذى جاء به موسى» شيخ طبرسى مى‌گويد: يهود به طور كلى نزول كتاب از آسمان را به خاطر مبالغه در انكار نزول قرآن رد كردند امّا بعد از آن ناچار شدند به خاطر نزول تورات اقرار كنند كه كتابى از آسمان نازل شده است.همان / 177.
+
۱. تفسیر جوامع الجامعمرحوم مغنیه» در تفسیر خود به طور مکرر از این تفسیر استفاده کرده و گاهى در مقام مقاسیه آراى تفسیرى مرحوم طبرسى در جوامع الجامع با سایر منابع بر آمده است. به عنوان مثال در بخشى از آیه ۳۶ سوره آل عمران که مى‌فرماید:« و انى سمیتها مریم» در جوامع الجامع آمده است:« مریم» در زبان عرب یعنى زن عابده، امّا در قاموس کتاب مقدس آمده است که« مریم» اسمى عبرى است که به معنى« عصیان» مى‌باشد.
پس از آن مرحوم مغنيه در ذيل اين آيه در مقام تأييد نظر شيخ طبرسى مى‌گويد: اين تفسير نزديك‌ترين و صحيح‌ترين تفسير است زيرا يهود اعتقاد داشت كه نبوت تنها هديه‌اى است از طرف خدا براى آنان، تا آنجا كه گفتند، خداوند نيز تنها به آنان اختصاص دارد.همان.
 
  
2. تفسير مجمع البيان: تفسير مجمع البيان از بهترين تفاسير قرآن و با عظمت‌ترين آن پس از تفسير تبيان شيخ طوسى در نزد اماميه به شمار مى‌رود. اين تفسير از اهم منابع مفسر مى‌باشد كه بيشترين بهره را از آن برده است و علاوه بر آراى تفسيرى در بعضى از لغات، مفردات، موارد نحوى و اعراب نيز مورد استفاده قرار گرفته است. همچنين جهت تأييد آراى تفسيرى خود از روايات و احاديثى كه در مجمع البيان آمده است بهره برده است. به عنوان نمونه از قول مجمع البيان ذيل آيه 20 سوره مزمل كه مى‌فرمايد:« فاقرؤوا ما تيسر من القرآن» آمده است: منظور از« قراءة» در اينجا نماز شب است كه يازده ركعت بوده و زمان آن بعد از نيمه شب مى‌باشد. همچنين در آيه 60 سوره رحمن كه مى‌فرمايد:« هل جزاء الاحسان الاّ الاحسان» مفسّر به نقل از صاحب مجمع البيان نقل مى‌كند كه امام جعفر صادق عليه السّلام فرمود: اين آيه درباره كافر و مؤمن و نيكوكار و فاجر جارى است.
+
همچنین در آیه ۹۱ سوره انعام که مى‌فرماید:« قل من انزل الکتاب الذى جاء به موسى» شیخ طبرسى مى‌گوید: یهود به طور کلى نزول کتاب از آسمان را به خاطر مبالغه در انکار نزول قرآن رد کردند امّا بعد از آن ناچار شدند به خاطر نزول تورات اقرار کنند که کتابى از آسمان نازل شده است.
 +
پس از آن مرحوم مغنیه در ذیل این آیه در مقام تأیید نظر شیخ طبرسى مى‌گوید: این تفسیر نزدیک‌ترین و صحیح‌ترین تفسیر است زیرا یهود اعتقاد داشت که نبوت تنها هدیه‌اى است از طرف خدا براى آنان، تا آنجا که گفتند، خداوند نیز تنها به آنان اختصاص دارد.همان.
  
3. جامع البيان فى تفسير القرآن، ابن جرير طبرى: از آنجا كه تفسير جامع البيان از قديمى‌ترين تفاسير مأثور است، صاحب المبين بسيارى از اقوال منسوب به صحابه و تابعان و روايات اسباب نزول و غيره را از آن استخراج كرده و بدانها استناد كرده است. در برخى موارد به نقد پرداخته و با دلايل مستند آنها را نمى‌پذيرد و در بعضى موارد ديگر جهت تأييد نظريه خود آنها را مورد استفاده قرار مى‌دهد. به عنوان نمونه در سبب نزول آيه 113 سوره توبه كه مى‌فرمايد:« ما كان للنبى و الذين امنوا ان يستغفروا للمشركين و لو كانوا اولى قربى من بعد ما تبين لهم انهم اصحاب الجحيم» در تفسير جامع البيان آمده است: گروهى از مؤمنان گفتند براى مردگانمان طلب مغفرت كنيم پس اين آيه نازل شد, و گفته شده است كه اين آيه درباره ابى طالب نازل گرديده است زيرا او بر غير اسلام از دنيا رفت.همان / 261.
+
۲. تفسیر مجمع البیان: تفسیر مجمع البیان از بهترین تفاسیر قرآن و با عظمت‌ترین آن پس از تفسیر تبیان شیخ طوسى در نزد امامیه به شمار مى‌رود. این تفسیر از اهم منابع مفسر مى‌باشد که بیشترین بهره را از آن برده است و علاوه بر آراى تفسیرى در بعضى از لغات، مفردات، موارد نحوى و اعراب نیز مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین جهت تأیید آراى تفسیرى خود از روایات و احادیثى که در مجمع البیان آمده است بهره برده است. به عنوان نمونه از قول مجمع البیان ذیل آیه ۲۰ سوره مزمل که مى‌فرمایدفاقرؤوا ما تیسر من القرآن» آمده است: منظور از« قراءة» در اینجا نماز شب است که یازده رکعت بوده و زمان آن بعد از نیمه شب مى‌باشد. همچنین در آیه ۶۰ سوره رحمن که مى‌فرماید:« هل جزاء الاحسان الاّ الاحسان» مفسّر به نقل از صاحب مجمع البیان نقل مى‌کند که امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود: این آیه درباره کافر و مؤمن و نیکوکار و فاجر جارى است.
  
مرحوم مغنيه پس از بيان اين قول، به نقد آن پرداخته و با دلايل مستندى در مقام ردّ آن برآمده، مى‌گويد: طبق گفته ابن سعد:( طبقات، 1 123 /، چاپ 1957) وقتى كه ابو طالب از دنيا رفت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم گريست و براى او از خدا طلب مغفرت و آمرزش كرد و به على عليه السّلام دستور داد كه او را غسل دهد و كفن نمايد و در سيره حلبيه، 1 / 467، باب وفات ابى طالب آمده است كه: وقتى على عليه السّلام مرگ پدرش را به پيامبر اطلاع داد، پيامبر گريست و به على عليه السّلام فرمود: برو او را غسل و كفن نما، خداوند او را بيامرزد و در سيره ابن هشام / 247، بخش اوّل، چاپ 1955 آمده است كه ابوطالب به پسرش على عليه السّلام گفت: محمد تو را نمى‌خواند مگر در آنچه كه خير است پس او را اطاعت كن.همان
+
۳. جامع البیان فى تفسیر القرآن، ابن جریر طبرى: از آنجا که تفسیر جامع البیان از قدیمى‌ترین تفاسیر مأثور است، صاحب المبین بسیارى از اقوال منسوب به صحابه و تابعان و روایات اسباب نزول و غیره را از آن استخراج کرده و بدانها استناد کرده است. در برخى موارد به نقد پرداخته و با دلایل مستند آنها را نمى‌پذیرد و در بعضى موارد دیگر جهت تأیید نظریه خود آنها را مورد استفاده قرار مى‌دهد. به عنوان نمونه در سبب نزول آیه ۱۱۳ سوره توبه که مى‌فرماید:« ما کان للنبى و الذین امنوا ان یستغفروا للمشرکین و لو کانوا اولى قربى من بعد ما تبین لهم انهم اصحاب الجحیم» در تفسیر جامع البیان آمده است: گروهى از مؤمنان گفتند براى مردگانمان طلب مغفرت کنیم پس این آیه نازل شد, و گفته شده است که این آیه درباره ابى طالب نازل گردیده است زیرا او بر غیر اسلام از دنیا رفت.
  
سپس از اين مطالب نتيجه مى‌گيرد كه معنى اسلام چيزى غير از اعتراف به نبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم كه واجب است از آن اطاعت و پيروى شود نيست پس اين ادعا كه ابوطالب به غير از دين اسلام از دنيا رفته است هيچ گونه سنديّتى ندارد.
+
مرحوم مغنیه پس از بیان این قول، به نقد آن پرداخته و با دلایل مستندى در مقام ردّ آن برآمده، مى‌گوید: طبق گفته ابن سعد: وقتى که ابو طالب از دنیا رفت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلم گریست و براى او از خدا طلب مغفرت و آمرزش کرد و به على علیه السّلام دستور داد که او را غسل دهد و کفن نماید و در سیره حلبیه، باب وفات ابى طالب آمده است که: وقتى على علیه السّلام مرگ پدرش را به پیامبر اطلاع داد، پیامبر گریست و به على علیه السّلام فرمود: برو او را غسل و کفن نما، خداوند او را بیامرزد و در سیره ابن هشام آمده است که ابوطالب به پسرش على علیه السّلام گفت: محمد تو را نمى‌خواند مگر در آنچه که خیر است پس او را اطاعت کن.همان
  
4. الدّر المنثور فى التفسير بالمأثور، سيوطى: با عنايت به اين كه تفسير الدّر المنثور يكى از منابع مهم تفسير روايى به شمار مى‌رود، صاحب المبين از روايات آن نهايت استفاده را به عمل آورده است. در شأن نزول آيه 19 سوره توبه:« أجعلتم سقاية الحاج و عمارة المسجد الحرام كمن آمن بالله و اليوم الاخر و جاهد فى سبيل اللّه لا يستون عند اللّه و اللّه لا يهدى القوم الظالمين» در تفسير الدّر المنثور آمده است كه عباس بن عبد المطلب در ايّام حج سقايت حجاج مى‌كرد و طلحه بن شيبة پرده‌دار كعبه بود، پس طلحه گفت: من پرده‌دار كعبه هستم و كليد آن با من است و عباس گفت: من سقايت حجاج را مى‌كنم, و بدين وسيله به هم تفاخر مى‌كردند، پس على بن ابيطالب عليه السّلام فرمود: چه مى‌گوييد من شش ماه قبل از مردم رو به قبله نماز گزاردم و نيز در ميدان‌هاى جنگ جهاد كردم. آن گاه خدا اين آيه را در پى اين واقعه نازل فرمود.همان / 243
+
سپس از این مطالب نتیجه مى‌گیرد که معنى اسلام چیزى غیر از اعتراف به نبوت محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلم که واجب است از آن اطاعت و پیروى شود نیست پس این ادعا که ابوطالب به غیر از دین اسلام از دنیا رفته است هیچ گونه سندیتى ندارد.
المبين عينا اين را از الدّر المنثور آورده است.
 
  
5. تفسير مفاتيح الغيب، فخر رازى: از آنجا كه روش اجتهادى اين تفسير بر ساير روش‌هاى تفسيرى غلبه دارد و مسايل كلامى را از جنبه عقلى مورد بررسى قرار داده است. مفسّر المبين از آن نظرات بهره‌مند شده است و گاهى نيز براى تأييد تفسير خود علاقه‌مندان را به تفسير مفاتيح الغيب ارجاع داده است كه به عنوان نمونه به دو مورد از آراى تفسيرى فخر رازى اشاره مى‌كنيم. مرحوم مغنيّه در ذيل آيه 24 سوره نساء كه مى‌فرمايدفما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فريضة» محقق را جهت تحقيق بيشتر به تفسير مفاتيح الغيب ارجاع داده و به طور خلاصه مى‌گويد:« فخر رازى گفته است منظور از اين آيه حكم جواز متعه است، مفسّران اتفاق نظر دارند كه آن در ابتداى اسلام مباح بوده، سپس به قولى از« عمران بن حصين» استناد كرده كه او گفت آيه متعه در قرآن نازل شد و آيه‌اى كه آن را نسخ نمايد نازل نگرديد».همان / 103
+
۴. الدّر المنثور فى التفسیر بالمأثور، سیوطى: با عنایت به این که تفسیر الدّر المنثور یکى از منابع مهم تفسیر روایى به شمار مى‌رود، صاحب المبین از روایات آن نهایت استفاده را به عمل آورده است. در شأن نزول آیه ۱۹ سوره توبهأجعلتم سقایة الحاج و عمارة المسجد الحرام کمن آمن بالله و الیوم الاخر و جاهد فى سبیل اللّه لا یستون عند اللّه و اللّه لا یهدى القوم الظالمین» در تفسیر الدّر المنثور آمده است که عباس بن عبد المطلب در ایام حج سقایت حجاج مى‌کرد و طلحه بن شیبة پرده‌دار کعبه بود، پس طلحه گفت: من پرده‌دار کعبه هستم و کلید آن با من است و عباس گفت: من سقایت حجاج را مى‌کنم, و بدین وسیله به هم تفاخر مى‌کردند، پس على بن ابیطالب علیه السّلام فرمود: چه مى‌گویید من شش ماه قبل از مردم رو به قبله نماز گزاردم و نیز در میدان‌هاى جنگ جهاد کردم. آن گاه خدا این آیه را در پى این واقعه نازل فرمود.
 +
المبین عینا این را از الدّر المنثور آورده است.
  
همچنين مفسر به روايتى كه در تفسير فخر رازى از قول امام صادق عليه السّلام درباره آيه« طه» وارد شده است. اشاره كرده، بيان مى‌دارد كه امام صادق عليه السّلام فرمود: همانا« طاء» طهارت اهل بيت رسول الله صلّى اللّه عليه و آله و سلم و« هاء» هدايت آنان, و پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلم رب البيت و پدر اهل بيت مى‌باشد.همان / 406
+
۵. تفسیر مفاتیح الغیب، فخر رازى: از آنجا که روش اجتهادى این تفسیر بر سایر روش‌هاى تفسیرى غلبه دارد و مسایل کلامى را از جنبه عقلى مورد بررسى قرار داده است. مفسّر المبین از آن نظرات بهره‌مند شده است و گاهى نیز براى تأیید تفسیر خود علاقه‌مندان را به تفسیر مفاتیح الغیب ارجاع داده است که به عنوان نمونه به دو مورد از آراى تفسیرى فخر رازى اشاره مى‌کنیم. مرحوم مغنیه در ذیل آیه ۲۴ سوره نساء که مى‌فرماید:« فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة» محقق را جهت تحقیق بیشتر به تفسیر مفاتیح الغیب ارجاع داده و به طور خلاصه مى‌گوید:« فخر رازى گفته است منظور از این آیه حکم جواز متعه است، مفسّران اتفاق نظر دارند که آن در ابتداى اسلام مباح بوده، سپس به قولى از« عمران بن حصین» استناد کرده که او گفت آیه متعه در قرآن نازل شد و آیه‌اى که آن را نسخ نماید نازل نگردید».
  
علاوه بر تفاسيرى كه بدانها پرداختيم، مفسر از تفاسير متعدد ديگرى استفاده كرده است كه جهت پرهيز از اطاله كلام به ذكر نام آنها اكتفا مى‌كنيم. اين تفاسير عبارت‌اند از:
+
همچنین مفسر به روایتى که در تفسیر فخر رازى از قول امام صادق علیه السّلام درباره آیه« طه» وارد شده است. اشاره کرده، بیان مى‌دارد که امام صادق علیه السّلام فرمود: همانا« طاء» طهارت اهل بیت رسول الله صلّى اللّه علیه و آله و سلم و« هاء» هدایت آنان, و پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلم رب البیت و پدر اهل بیت مى‌باشد.
  
1. احكام القرآن، ابوبكر معافرى مالكى
+
علاوه بر تفاسیرى که بدانها پرداختیم، مفسر از تفاسیر متعدد دیگرى استفاده کرده است که جهت پرهیز از اطاله کلام به ذکر نام آنها اکتفا مى‌کنیم. این تفاسیر عبارت‌اند از:
  
2. احكام القرآن، قاضى مالكى معروف به ابن عربى
+
۱. احکام القرآن، ابوبکر معافرى مالکى
  
3. انوار التنزيل و اسرار التأويل، بيضاوى
+
۲. احکام القرآن، قاضى مالکى معروف به ابن عربى
  
4. تفسير بحر المحيط، ابن حيان
+
۳. انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیضاوى
  
5. تفسير آلأ الرحمن، بلاغى
+
۴. تفسیر بحر المحیط، ابن حیان
  
6. تسهيل، محمد بن احمد كلبى
+
۵. تفسیر آلأ الرحمن، بلاغى
  
7. تفسير روح البيان، اسماعيل حقى
+
۶. تسهیل، محمد بن احمد کلبى
  
8. تفسير كشّاف، زمخشرى
+
۷. تفسیر روح البیان، اسماعیل حقى
  
9. تفسير شيخ عبد القادر مغربى
+
۸. تفسیر کشّاف، زمخشرى
  
10. تفسير المنار، رشيد رضا
+
۹. تفسیر شیخ عبد القادر مغربى
  
11. تفسير الوجيز فى تفسير القرآن العزيز، على بن حسين بن محى الدين عاملى.
+
۱۰. تفسیر المنار، رشید رضا
  
==ب) منابع روايى و حديثى تفسير المبين==
+
۱۱. تفسیر الوجیز فى تفسیر القرآن العزیز، على بن حسین بن محى الدین عاملى.
  
مفسر در مباحث روايى خود، روايات بسيارى را از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلم و ائمه اهل بيت عليهم السّلام به ويژه على عليه السّلام و امام صادق عليه السّلام و صحابه و تابعان نقل كرده است و بر كتب حديثى فريقين استناد كرده است كه در اينجا تنها به ذكر آن منابع اكتفا مى‌كنيم:
+
==ب) منابع روایى و حدیثى تفسیر المبین==
  
1. نهج البلاغه
+
مفسر در مباحث روایى خود، روایات بسیارى را از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلم و ائمه اهل بیت علیهم السّلام به ویژه على علیه السّلام و امام صادق علیه السّلام و صحابه و تابعان نقل کرده است و بر کتب حدیثى فریقین استناد کرده است که در اینجا تنها به ذکر آن منابع اکتفا مى‌کنیم:
  
2. صحيفه سجاديه
+
۱. نهج البلاغه
  
3. اصول كافى، شيخ كلينى
+
۲. صحیفه سجادیه
  
4. جامع ترمذى، ابو عيسى محمد بن عيسى بن سوره، م 279 ه
+
۳. اصول کافى، شیخ کلینى
  
5. سنن ابى داود، سليمان بن اشعث بن اسحق سجستانى، م 275 ه
+
۴. جامع ترمذى، ابو عیسى محمد بن عیسى بن سوره، م ۲۷۹ ه
  
6. سنن نسايى، ابو عبد الرحمن احمد بن شعيب، م 303 ه
+
۵. سنن ابى داود، سلیمان بن اشعث بن اسحق سجستانى، م ۲۷۵ ه
  
7. سنن ابن ماجه، محمد بن يزيد بن ماجه قزوينى، م 273 ه
+
۶. سنن نسایى، ابو عبد الرحمن احمد بن شعیب، م ۳۰۳ ه
  
8. سفينة البحار، محدث قمى
+
۷. سنن ابن ماجه، محمد بن یزید بن ماجه قزوینى، م ۲۷۳ ه
  
9. صحيح بخارى، ابو عبد الله محمد بن اسماعيل بخارى، م 256 ه
+
۸. سفینة البحار، محدث قمى
  
10. صحيح مسلم، ابو الحسين مسلم بن حجاج قشيرى، م 261 ه
+
۹. صحیح بخارى، ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بخارى، م ۲۵۶ ه
  
11. فضائل الخمسه من الصحاح الستة، فيروز آبادى
+
۱۰. صحیح مسلم، ابو الحسین مسلم بن حجاج قشیرى، م ۲۶۱ ه
  
12. مسند امام احمد بن حنبل، م 241 ه.
+
۱۱. فضائل الخمسه من الصحاح الستة، فیروز آبادى
  
==ج) منابع لغوى تفسير المبين==
+
۱۲. مسند امام احمد بن حنبل، م ۲۴۱ ه.
  
آشكار است كه بحث اعراب و توضيح مفردات، همزمان با ديگر مباحث، در تفسير و روشن ساختن معانى آيات نقش اساسى دارد. بنابراين از ديگر ويژگى‌هاى اين تفسير مى‌توان به شرح و توضيح قواعد، قرائت، لغت، اعراب و غيره اشاره كرد.
+
==ج) منابع لغوى تفسیر المبین==
  
مرحوم مغنيّه هر چند به اعراب تمام آيات و شرح مفردات آن نپرداخته است امّا از آغاز تا انجام تفسير، به اعراب و شرح مفردات به طور پراكنده پرداخته است كه در اينجا به مهم‌ترين منابع لغوى آن اشاره مى‌شود. اين منابع عبارت‌اند از: الف) مجمع البيان فى تفسير القرآن، ب) مجمع البحرين، طريحى، ج) المفردات فى غريب القرآن، راغب اصفهانى، د) قاموس المحيط، فيروزآبادى.
+
آشکار است که بحث اعراب و توضیح مفردات، همزمان با دیگر مباحث، در تفسیر و روشن ساختن معانى آیات نقش اساسى دارد. بنابراین از دیگر ویژگى‌هاى این تفسیر مى‌توان به شرح و توضیح قواعد، قرائت، لغت، اعراب و غیره اشاره کرد.
  
==د) كتب عهدين و المبين==
+
مرحوم مغنیه هر چند به اعراب تمام آیات و شرح مفردات آن نپرداخته است امّا از آغاز تا انجام تفسیر، به اعراب و شرح مفردات به طور پراکنده پرداخته است که در اینجا به مهم‌ترین منابع لغوى آن اشاره مى‌شود. این منابع عبارت‌اند از: الف) مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ب) مجمع البحرین، طریحى، ج) المفردات فى غریب القرآن، راغب اصفهانى، د) قاموس المحیط، فیروزآبادى.
  
مفسّر در پاره‌اى از موارد از متون كتب مقدّسه اعم از كتب عهد قديم و عهد جديد به خاطر مقارن بودن با نصوص قرآنى بهره برده است و در برخى موارد هم در مقام نقد و بررسى بر آمده، به تجزيه و تحليل آنها پرداخته است كه در اينجا به چند مورد از آن اشاره مى‌رود:
+
==د) کتب عهدین و المبین==
  
در آيه 77 سوره صافات آمده استو جعلنا ذريته هم الباقين» مفسّر ذيل اين آيه مى‌گويد: در قاموس كتاب مقدس آمده است كه تمام مردم پس از طوفان نوح سه دسته شدند: الف) سام، كه عرب و آراميان و آشوريان و يهود از نسل او هستند، ب) يافث، كه فرزندان او در جنوب غربى بحر قزوين و درياى سياه ساكن شدند، ج) حام كه ظاهرا سياهان از نسل او مى‌باشند.همان / 591.
+
مفسّر در پاره‌اى از موارد از متون کتب مقدّسه اعم از کتب عهد قدیم و عهد جدید به خاطر مقارن بودن با نصوص قرآنى بهره برده است و در برخى موارد هم در مقام نقد و بررسى بر آمده، به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته است که در اینجا به چند مورد از آن اشاره مى‌رود:
  
همچنين در ذيل آيه 65 سوره اعراف مى‌گويد: در قاموس كتاب مقدس آمده است كه هود، اسمى عبرى است و معنى آن« مجد» است و او از فرزندان« اشير بن صوفح» است و او اوّلين كسى است كه به زبان عربى تكلّم كرد.
+
در آیه ۷۷ سوره صافات آمده است:« و جعلنا ذریته هم الباقین» مفسّر ذیل این آیه مى‌گوید: در قاموس کتاب مقدس آمده است که تمام مردم پس از طوفان نوح سه دسته شدند: الف) سام، که عرب و آرامیان و آشوریان و یهود از نسل او هستند، ب) یافث، که فرزندان او در جنوب غربى بحر قزوین و دریاى سیاه ساکن شدند، ج) حام که ظاهرا سیاهان از نسل او مى‌باشند.
  
لازم به يادآورى است كه مفسّر از روايات اسرائيلى شديدا پرهيز داشته و در تفسير خود هيچ استفاده‌اى از آنها نكرده است.
+
همچنین در ذیل آیه ۶۵ سوره اعراف مى‌گوید: در قاموس کتاب مقدس آمده است که هود، اسمى عبرى است و معنى آن« مجد» است و او از فرزندان« اشیر بن صوفح» است و او اوّلین کسى است که به زبان عربى تکلّم کرد.
  
==ه) مجلات و نشريات و المبين==
+
لازم به یادآورى است که مفسّر از روایات اسرائیلى شدیدا پرهیز داشته و در تفسیر خود هیچ استفاده‌اى از آنها نکرده است.
  
صاحب المبين از مجلات و نشريات مختلف مطالبى را كه جنبه علمى و اسلامى دارند نقل كرده و در تطبيق تفسير آيات با مسايل متنوع عصر حاضر به آنها استناد كرده است كه برخى از مطالب آن بسيار جالب به نظر مى‌رسد. به عنوان نمونه در تفسير آيه 38 سوره يونس كه در مقام تحدّى مى‌فرمايد:« ام يقولون افتراه قل فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون الله» آمده است: در يك مجله مصرى، به شماره 2254 مورخه 10 / 2 / 1978 خواندم كه جيمى كارتر رييس جمهور وقت آمريكا با يكى از قاريان مشهور قرآن ملاقات كرده و از او خواست كه آياتى از قرآن به صورت ترتيل براى او قرائت كند و اين قارى بزرگ مجموعه كاملى از آيات تحدّى قرآن را به صورت ترتيل براى او قرائت كرد.همان / 272. كه انتخاب موضوع آيات از طرف قارى قرآن بسيار مناسبت داشته است.
+
==ه) مجلات و نشریات و المبین==
  
همچنين پس از بيان تفسير آيه 84 سوره اسراء كه مى‌فرمايد:« قل كل يعمل على شاكلته» مى‌گويد: در مجله الحوادث البيروتيه مورخه 10 / 2 / 1978 مطلبى درج گرديده است و آن اين است كه دانشمندان و پزشكان به جزئيات ويژه‌اى از خون انسان به وسيله دستگاه‌هاى الكترونيكى دست يافته‌اند و براى آنها روشن شده است كه همان طور كه خطوط انگشتان هر انسانى با خطوط انگشتان انسان ديگر تفاوت دارد، تركيبات خونى هر انسانى با تركيبات خونى انسان ديگر متفاوت است. بدون ترديد نوع خون انسان تأثير بسيار زيادى در تصرفات انسان دارد.همان / 376.
+
صاحب المبین از مجلات و نشریات مختلف مطالبى را که جنبه علمى و اسلامى دارند نقل کرده و در تطبیق تفسیر آیات با مسایل متنوع عصر حاضر به آنها استناد کرده است که برخى از مطالب آن بسیار جالب به نظر مى‌رسد. به عنوان نمونه در تفسیر آیه ۳۸ سوره یونس که در مقام تحدّى مى‌فرمایدام یقولون افتراه قل فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون الله» آمده است: در یک مجله مصرى، به شماره ۲۲۵۴ مورخه ۱۰ / ۲ / ۱۹۷۸ خواندم که جیمى کارتر رییس جمهور وقت آمریکا با یکى از قاریان مشهور قرآن ملاقات کرده و از او خواست که آیاتى از قرآن به صورت ترتیل براى او قرائت کند و این قارى بزرگ مجموعه کاملى از آیات تحدّى قرآن را به صورت ترتیل براى او قرائت کرد. که انتخاب موضوع آیات از طرف قارى قرآن بسیار مناسبت داشته است.
  
در پايان اين بحث به ذكر عناوين مجلات و نشريات مهم كه مفسر گران قدر از آنها در تفسير خود استفاده كرده است مى‌پردازيم: الف) مجلة عالم الفكر الكويتية، ب) مجلة الكاتب المصرية، ج) جريدة اخبار اليوم المصرية، د) مجلة الحوادث البروتية، ه) مجلة العربية بالازهر.
+
همچنین پس از بیان تفسیر آیه ۸۴ سوره اسراء که مى‌فرماید:« قل کل یعمل على شاکلته» مى‌گوید: در مجله الحوادث البیروتیه مورخه ۱۰ / ۲ / ۱۹۷۸ مطلبى درج گردیده است و آن این است که دانشمندان و پزشکان به جزئیات ویژه‌اى از خون انسان به وسیله دستگاه‌هاى الکترونیکى دست یافته‌اند و براى آنها روشن شده است که همان طور که خطوط انگشتان هر انسانى با خطوط انگشتان انسان دیگر تفاوت دارد، ترکیبات خونى هر انسانى با ترکیبات خونى انسان دیگر متفاوت است. بدون تردید نوع خون انسان تأثیر بسیار زیادى در تصرفات انسان دارد.
  
==و) كتب متفرقه و المبين==
+
در پایان این بحث به ذکر عناوین مجلات و نشریات مهم که مفسر گران قدر از آنها در تفسیر خود استفاده کرده است مى‌پردازیم: الف) مجلة عالم الفکر الکویتیة، ب) مجلة الکاتب المصریة، ج) جریدة اخبار الیوم المصریة، د) مجلة الحوادث البروتیة، ه) مجلة العربیة بالازهر.
  
مفسّر ارجمند، علاوه بر منابعى كه ذكر شد از كتب مختلفى كه مطالب مفيدى جهت استفاده تفسيرى در دسترس داشته است استفاده كرده است كه به ذكر عنوان آن كتب اكتفا مى‌كنيم:
+
==و) کتب متفرقه و المبین==
  
1. تاريخ بنى اسرائيل، محمد عزة دروزه
+
مفسّر ارجمند، علاوه بر منابعى که ذکر شد از کتب مختلفى که مطالب مفیدى جهت استفاده تفسیرى در دسترس داشته است استفاده کرده است که به ذکر عنوان آن کتب اکتفا مى‌کنیم:
  
2. التكامل فى الاسلام، احمد امين العراقى
+
۱. تاریخ بنى اسرائیل، محمد عزة دروزه
  
3. الرحلة المدرسية، محمد جواد بلاغى
+
۲. التکامل فى الاسلام، احمد امین العراقى
  
4. سيره ابن هشام
+
۳. الرحلة المدرسیة، محمد جواد بلاغى
  
5. الفتوحات، ابن عربى
+
۴. سیره ابن هشام
  
6. فن الأدب، توفيق حكيم
+
۵. الفتوحات، ابن عربى
  
7. فى ظلال نهج البلاغه، محمد جواد مغنيه
+
۶. فن الأدب، توفیق حکیم
  
8. محمد رسول اللّه بشارة الانبياء، محمد عبد الغفار
+
۷. فى ظلال نهج البلاغه، محمد جواد مغنیه
  
9. مرآة الاسلام، طه حسين
+
۸. محمد رسول اللّه بشارة الانبیاء، محمد عبد الغفار
  
10. الهيئة و الاسلام، شهرستانى
+
۹. مرآة الاسلام، طه حسین
  
==منبع==
+
۱۰. الهیئة و الاسلام، شهرستانى
نرم افزار جامع التفتسیر ، بخش کتابشناسی
 
  
==متن کتاب  التفسير المبين==
+
==منابع==
[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/39180/التفسیر المبین  التفسیر المبین]
 
  
{{ تفسیر قرآن}}
+
* [[نرم افزار جامع تفاسیر نور|نرم افزار جامع التفاسیر نور]]، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
 +
{{تفسیر قرآن}}
 
[[رده: تفاسیر]]
 
[[رده: تفاسیر]]

نسخهٔ ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۳

التفسیر المبین.jpg
نویسنده محمدجواد مغنیه
موضوع تفاسیر شیعه
زبان عربی
تعداد جلد ۱

المبین التفسیر المبین

«التفسیر المُبین» اثر محمدجواد مُغنیه (م، ۱۴۰۰ ق) مفسر شیعه لبنانی است. «المُبین»، تفسیرى بر قرآن با قلمى روان و مستند و در عین حال به طور مختصر و مورد پسند نسل جوان است، که مؤلف آن را پس از «التفسیر الکاشف» خود به نگارش درآورد.

مؤلف


روش تفسیر

از ویژگى‌هاى این تفسیر، اختصار و حذف زواید تفسیرى و مطالب غیر ضرورى است که مفسّر در این باب کوشیده است که غالبا مطالب را در قالب عبارات موجز و کوتاه و با نثر عربى روان و رسا، به دور از غموض ادبى و فنّى به خوبى بیان نماید. بدین جهت نثر این تفسیر براى هر محققى که تا اندازه‌اى با ادبیات عرب آشنا باشد قابل استفاده است.

وى ابتدا با استناد به آیه« ان هو الاّ ذکر و قرآن مبین»( یس، ۳۶ / ۶۹) تفسیر خود را به نام« التفسیر المبین» نام گذارى کرده است. این تفسیر در یک مجلد و ۸۲۷ صفحه در بیروت بارها به چاپ رسیده است.

مفسّر در این تفسیر ابتدا در صدر هر سوره به بحث مکى و مدنى بودن آن پرداخته و بدین وسیله توجه محقق را در آغاز، به سبک و روش و اسلوب آیات که در مکه نازل شده یا در مدینه، معطوف مى‌دارد، و تعداد آیات هر سوره را بیان مى‌کند. سپس در استنباط، کشف و تبیین مفاهیم تفسیرى آیات، از انواع روش‌هاى تفسیرى سود برده است. گاهى از روش« تفسیر قرآن به قرآن» و استخراج معانى آیات به کمک آیات مشابه که سیاق آنها یکسان یا نزدیک به هم است استفاده کرده و یا آیات را به هم ارجاع مى‌دهد. به عنوان نمونه در تفسیر آیه« و امرهم شورى بینهم»( شورى، ۴۲ / ۳۸) پس از ارجاع آن به آیه« و شاورهم فى الامر»( آل عمران، ۳ / ۱۵۹) بیان مى‌دارد:

« مراد از« امر» در این آیه، عملى است که هر گاه نصى از قرآن در مورد آن وارد نشده بود، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلم در آن مورد با صحابه مشورت مى‌کرد. مثل مشورت آن حضرت با صحابه در امور نظامى و غیره».

گاهى نیز در تفسیر، با اعتماد به تدبّر و عقل توأم با تقید به روایات تفسیرى مروى از معصومین علیهم السّلام، به تفسیر اجتهادى آیات مى‌پردازد. به عنوان نمونه در تفسیر آیه« قل هو الله احد»( اخلاص، ۱۱۲ / ۱) پس از بیان تقریر فلاسفه درباره واحد بودن خالق و مبدأ اوّل براى وجود و هستى، بیان مى‌دارد: « وحدة النظام و التدبیر تدل على وحدة المنظم و المدبر و ایضا یستحیل أن یکون للعالم إلهان لأنه لا یخلو من احد فرضین: إما أن یکون کل منهما قادر على خلق الکون مستقلا و من دون معین و شریک و إما ان یکون عاجزا عن ذلک الابمعین و شریک و على الفرض الاوّل یکون وجود احدهما کعدمه و لزوم مالا یلزم و على الثانى یکون فقیرا و ضعیفا و تعالى رب العالمین عن هذا و ذاک، فتعین التوحید و نفى الشریک و المثیل».

همچنین از آنجا که تفسیر نقلى را مى‌توان به عنوان اصیل‌ترین شکل تفسیر و ریشه‌دارترین طریق درک معانى و معارف آیات قرآن در میان دانشمندان اوّلیه علوم اسلامى به شمار آورد، مرحوم مغنیه در بعضى از مواقع براى تفسیر آیات به سلسله احادیث و روایات تفسیرى که از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلم و ائمه اطهار علیهم السّلام درباره تفسیر قرآن وارد شده استناد کرده است و کم‌تر صفحه‌اى را مى‌توان یافت که به گونه‌اى استشهاد به روایت و استناد به منبع روایى در آن دیده نشود، که نمونه آن در تفسیر آیه« و لقد علمنا المستقدمین منکم و لقد علمنا المستأخرین»( حجر، ۱۵ / ۲۴) مى‌توان دید که مفسّر به بیان على علیه السّلام در نهج البلاغه استناد کرده و مى‌نویسد: تفسیر این آیه را در نهج البلاغه یافتم.المبین / ۳۴۰. آنجا که مى‌فرماید:« علمه تعالى بالاموات الماضین کعلمه بالأحیاء الباقین و علمه بما فى السموات العلى کعلمه بما فى الارضین السفلى». بنابراین مرحوم مغنیه در تفسیر المبین از روش‌هاى مختلف تفسیر قرآن استفاده کرده و از بکارگیرى یک روش خوددارى کرده است، لذا این تفسیر داراى مزایاى مختلف تفسیرى قرآن مى‌باشد.

منابع تفسیر المبین

مفسّر معاصر« استاد محمّد جواد مغنیه» در تفسیر آیات قرآن از منابع و متون معتبر بهره‌هاى فراوان برده و گاه در مقام تأیید آراى تفسیرى خود، بدانها استناد کرده و گاه در مقام نقد و بررسى، در بعضى مواقع به ردّ آنها پرداخته است. بنابراین آشنایى اجمالى با منابع مورد استفاده، خود گویاى روش و آراى تفسیرى مفسّر در« المبین» مى‌باشد، که به اختصار به بیان آن منابع مى‌پردازیم.

الف) منابع تفسیرى المبین

مرحوم مغنیه در تفسیر خود به منابع مهم تفسیرى متقدمان و متأخران أعم از منابع خاصه و عامه استناد کرده، در تفسیر بعضى از آیات به تجزیه و تحلیل آراى یک مفسّر پرداخته و در تفسیر بعضى دیگر، در بیان معانى آیات، از آنها کمک گرفته است. نکته جالب توجه این است که مفسر، از منابع تفسیرى عامّه بیش از منابع تفسیرى امامیه استفاده کرده است که این امر نشانه وسعت دید و دور بودن او از تعصب و بیانگر تفکر روشن او است. بنابراین در این بخش از کلام ابتدا به ذکر نمونه‌هایى از مهم‌ترین تفاسیر امامیه، سپس به بیان تفاسیر مهم عامّه که از آنها در« المبین» استفاده شده است خواهیم پرداخت.

۱. تفسیر جوامع الجامع:« مرحوم مغنیه» در تفسیر خود به طور مکرر از این تفسیر استفاده کرده و گاهى در مقام مقاسیه آراى تفسیرى مرحوم طبرسى در جوامع الجامع با سایر منابع بر آمده است. به عنوان مثال در بخشى از آیه ۳۶ سوره آل عمران که مى‌فرماید:« و انى سمیتها مریم» در جوامع الجامع آمده است:« مریم» در زبان عرب یعنى زن عابده، امّا در قاموس کتاب مقدس آمده است که« مریم» اسمى عبرى است که به معنى« عصیان» مى‌باشد.

همچنین در آیه ۹۱ سوره انعام که مى‌فرماید:« قل من انزل الکتاب الذى جاء به موسى» شیخ طبرسى مى‌گوید: یهود به طور کلى نزول کتاب از آسمان را به خاطر مبالغه در انکار نزول قرآن رد کردند امّا بعد از آن ناچار شدند به خاطر نزول تورات اقرار کنند که کتابى از آسمان نازل شده است. پس از آن مرحوم مغنیه در ذیل این آیه در مقام تأیید نظر شیخ طبرسى مى‌گوید: این تفسیر نزدیک‌ترین و صحیح‌ترین تفسیر است زیرا یهود اعتقاد داشت که نبوت تنها هدیه‌اى است از طرف خدا براى آنان، تا آنجا که گفتند، خداوند نیز تنها به آنان اختصاص دارد.همان.

۲. تفسیر مجمع البیان: تفسیر مجمع البیان از بهترین تفاسیر قرآن و با عظمت‌ترین آن پس از تفسیر تبیان شیخ طوسى در نزد امامیه به شمار مى‌رود. این تفسیر از اهم منابع مفسر مى‌باشد که بیشترین بهره را از آن برده است و علاوه بر آراى تفسیرى در بعضى از لغات، مفردات، موارد نحوى و اعراب نیز مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین جهت تأیید آراى تفسیرى خود از روایات و احادیثى که در مجمع البیان آمده است بهره برده است. به عنوان نمونه از قول مجمع البیان ذیل آیه ۲۰ سوره مزمل که مى‌فرماید:« فاقرؤوا ما تیسر من القرآن» آمده است: منظور از« قراءة» در اینجا نماز شب است که یازده رکعت بوده و زمان آن بعد از نیمه شب مى‌باشد. همچنین در آیه ۶۰ سوره رحمن که مى‌فرماید:« هل جزاء الاحسان الاّ الاحسان» مفسّر به نقل از صاحب مجمع البیان نقل مى‌کند که امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود: این آیه درباره کافر و مؤمن و نیکوکار و فاجر جارى است.

۳. جامع البیان فى تفسیر القرآن، ابن جریر طبرى: از آنجا که تفسیر جامع البیان از قدیمى‌ترین تفاسیر مأثور است، صاحب المبین بسیارى از اقوال منسوب به صحابه و تابعان و روایات اسباب نزول و غیره را از آن استخراج کرده و بدانها استناد کرده است. در برخى موارد به نقد پرداخته و با دلایل مستند آنها را نمى‌پذیرد و در بعضى موارد دیگر جهت تأیید نظریه خود آنها را مورد استفاده قرار مى‌دهد. به عنوان نمونه در سبب نزول آیه ۱۱۳ سوره توبه که مى‌فرماید:« ما کان للنبى و الذین امنوا ان یستغفروا للمشرکین و لو کانوا اولى قربى من بعد ما تبین لهم انهم اصحاب الجحیم» در تفسیر جامع البیان آمده است: گروهى از مؤمنان گفتند براى مردگانمان طلب مغفرت کنیم پس این آیه نازل شد, و گفته شده است که این آیه درباره ابى طالب نازل گردیده است زیرا او بر غیر اسلام از دنیا رفت.

مرحوم مغنیه پس از بیان این قول، به نقد آن پرداخته و با دلایل مستندى در مقام ردّ آن برآمده، مى‌گوید: طبق گفته ابن سعد: وقتى که ابو طالب از دنیا رفت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلم گریست و براى او از خدا طلب مغفرت و آمرزش کرد و به على علیه السّلام دستور داد که او را غسل دهد و کفن نماید و در سیره حلبیه، باب وفات ابى طالب آمده است که: وقتى على علیه السّلام مرگ پدرش را به پیامبر اطلاع داد، پیامبر گریست و به على علیه السّلام فرمود: برو او را غسل و کفن نما، خداوند او را بیامرزد و در سیره ابن هشام آمده است که ابوطالب به پسرش على علیه السّلام گفت: محمد تو را نمى‌خواند مگر در آنچه که خیر است پس او را اطاعت کن.همان

سپس از این مطالب نتیجه مى‌گیرد که معنى اسلام چیزى غیر از اعتراف به نبوت محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلم که واجب است از آن اطاعت و پیروى شود نیست پس این ادعا که ابوطالب به غیر از دین اسلام از دنیا رفته است هیچ گونه سندیتى ندارد.

۴. الدّر المنثور فى التفسیر بالمأثور، سیوطى: با عنایت به این که تفسیر الدّر المنثور یکى از منابع مهم تفسیر روایى به شمار مى‌رود، صاحب المبین از روایات آن نهایت استفاده را به عمل آورده است. در شأن نزول آیه ۱۹ سوره توبه:« أجعلتم سقایة الحاج و عمارة المسجد الحرام کمن آمن بالله و الیوم الاخر و جاهد فى سبیل اللّه لا یستون عند اللّه و اللّه لا یهدى القوم الظالمین» در تفسیر الدّر المنثور آمده است که عباس بن عبد المطلب در ایام حج سقایت حجاج مى‌کرد و طلحه بن شیبة پرده‌دار کعبه بود، پس طلحه گفت: من پرده‌دار کعبه هستم و کلید آن با من است و عباس گفت: من سقایت حجاج را مى‌کنم, و بدین وسیله به هم تفاخر مى‌کردند، پس على بن ابیطالب علیه السّلام فرمود: چه مى‌گویید من شش ماه قبل از مردم رو به قبله نماز گزاردم و نیز در میدان‌هاى جنگ جهاد کردم. آن گاه خدا این آیه را در پى این واقعه نازل فرمود. المبین عینا این را از الدّر المنثور آورده است.

۵. تفسیر مفاتیح الغیب، فخر رازى: از آنجا که روش اجتهادى این تفسیر بر سایر روش‌هاى تفسیرى غلبه دارد و مسایل کلامى را از جنبه عقلى مورد بررسى قرار داده است. مفسّر المبین از آن نظرات بهره‌مند شده است و گاهى نیز براى تأیید تفسیر خود علاقه‌مندان را به تفسیر مفاتیح الغیب ارجاع داده است که به عنوان نمونه به دو مورد از آراى تفسیرى فخر رازى اشاره مى‌کنیم. مرحوم مغنیه در ذیل آیه ۲۴ سوره نساء که مى‌فرماید:« فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضة» محقق را جهت تحقیق بیشتر به تفسیر مفاتیح الغیب ارجاع داده و به طور خلاصه مى‌گوید:« فخر رازى گفته است منظور از این آیه حکم جواز متعه است، مفسّران اتفاق نظر دارند که آن در ابتداى اسلام مباح بوده، سپس به قولى از« عمران بن حصین» استناد کرده که او گفت آیه متعه در قرآن نازل شد و آیه‌اى که آن را نسخ نماید نازل نگردید».

همچنین مفسر به روایتى که در تفسیر فخر رازى از قول امام صادق علیه السّلام درباره آیه« طه» وارد شده است. اشاره کرده، بیان مى‌دارد که امام صادق علیه السّلام فرمود: همانا« طاء» طهارت اهل بیت رسول الله صلّى اللّه علیه و آله و سلم و« هاء» هدایت آنان, و پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلم رب البیت و پدر اهل بیت مى‌باشد.

علاوه بر تفاسیرى که بدانها پرداختیم، مفسر از تفاسیر متعدد دیگرى استفاده کرده است که جهت پرهیز از اطاله کلام به ذکر نام آنها اکتفا مى‌کنیم. این تفاسیر عبارت‌اند از:

۱. احکام القرآن، ابوبکر معافرى مالکى

۲. احکام القرآن، قاضى مالکى معروف به ابن عربى

۳. انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیضاوى

۴. تفسیر بحر المحیط، ابن حیان

۵. تفسیر آلأ الرحمن، بلاغى

۶. تسهیل، محمد بن احمد کلبى

۷. تفسیر روح البیان، اسماعیل حقى

۸. تفسیر کشّاف، زمخشرى

۹. تفسیر شیخ عبد القادر مغربى

۱۰. تفسیر المنار، رشید رضا

۱۱. تفسیر الوجیز فى تفسیر القرآن العزیز، على بن حسین بن محى الدین عاملى.

ب) منابع روایى و حدیثى تفسیر المبین

مفسر در مباحث روایى خود، روایات بسیارى را از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلم و ائمه اهل بیت علیهم السّلام به ویژه على علیه السّلام و امام صادق علیه السّلام و صحابه و تابعان نقل کرده است و بر کتب حدیثى فریقین استناد کرده است که در اینجا تنها به ذکر آن منابع اکتفا مى‌کنیم:

۱. نهج البلاغه

۲. صحیفه سجادیه

۳. اصول کافى، شیخ کلینى

۴. جامع ترمذى، ابو عیسى محمد بن عیسى بن سوره، م ۲۷۹ ه

۵. سنن ابى داود، سلیمان بن اشعث بن اسحق سجستانى، م ۲۷۵ ه

۶. سنن نسایى، ابو عبد الرحمن احمد بن شعیب، م ۳۰۳ ه

۷. سنن ابن ماجه، محمد بن یزید بن ماجه قزوینى، م ۲۷۳ ه

۸. سفینة البحار، محدث قمى

۹. صحیح بخارى، ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بخارى، م ۲۵۶ ه

۱۰. صحیح مسلم، ابو الحسین مسلم بن حجاج قشیرى، م ۲۶۱ ه

۱۱. فضائل الخمسه من الصحاح الستة، فیروز آبادى

۱۲. مسند امام احمد بن حنبل، م ۲۴۱ ه.

ج) منابع لغوى تفسیر المبین

آشکار است که بحث اعراب و توضیح مفردات، همزمان با دیگر مباحث، در تفسیر و روشن ساختن معانى آیات نقش اساسى دارد. بنابراین از دیگر ویژگى‌هاى این تفسیر مى‌توان به شرح و توضیح قواعد، قرائت، لغت، اعراب و غیره اشاره کرد.

مرحوم مغنیه هر چند به اعراب تمام آیات و شرح مفردات آن نپرداخته است امّا از آغاز تا انجام تفسیر، به اعراب و شرح مفردات به طور پراکنده پرداخته است که در اینجا به مهم‌ترین منابع لغوى آن اشاره مى‌شود. این منابع عبارت‌اند از: الف) مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ب) مجمع البحرین، طریحى، ج) المفردات فى غریب القرآن، راغب اصفهانى، د) قاموس المحیط، فیروزآبادى.

د) کتب عهدین و المبین

مفسّر در پاره‌اى از موارد از متون کتب مقدّسه اعم از کتب عهد قدیم و عهد جدید به خاطر مقارن بودن با نصوص قرآنى بهره برده است و در برخى موارد هم در مقام نقد و بررسى بر آمده، به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته است که در اینجا به چند مورد از آن اشاره مى‌رود:

در آیه ۷۷ سوره صافات آمده است:« و جعلنا ذریته هم الباقین» مفسّر ذیل این آیه مى‌گوید: در قاموس کتاب مقدس آمده است که تمام مردم پس از طوفان نوح سه دسته شدند: الف) سام، که عرب و آرامیان و آشوریان و یهود از نسل او هستند، ب) یافث، که فرزندان او در جنوب غربى بحر قزوین و دریاى سیاه ساکن شدند، ج) حام که ظاهرا سیاهان از نسل او مى‌باشند.

همچنین در ذیل آیه ۶۵ سوره اعراف مى‌گوید: در قاموس کتاب مقدس آمده است که هود، اسمى عبرى است و معنى آن« مجد» است و او از فرزندان« اشیر بن صوفح» است و او اوّلین کسى است که به زبان عربى تکلّم کرد.

لازم به یادآورى است که مفسّر از روایات اسرائیلى شدیدا پرهیز داشته و در تفسیر خود هیچ استفاده‌اى از آنها نکرده است.

ه) مجلات و نشریات و المبین

صاحب المبین از مجلات و نشریات مختلف مطالبى را که جنبه علمى و اسلامى دارند نقل کرده و در تطبیق تفسیر آیات با مسایل متنوع عصر حاضر به آنها استناد کرده است که برخى از مطالب آن بسیار جالب به نظر مى‌رسد. به عنوان نمونه در تفسیر آیه ۳۸ سوره یونس که در مقام تحدّى مى‌فرماید:« ام یقولون افتراه قل فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون الله» آمده است: در یک مجله مصرى، به شماره ۲۲۵۴ مورخه ۱۰ / ۲ / ۱۹۷۸ خواندم که جیمى کارتر رییس جمهور وقت آمریکا با یکى از قاریان مشهور قرآن ملاقات کرده و از او خواست که آیاتى از قرآن به صورت ترتیل براى او قرائت کند و این قارى بزرگ مجموعه کاملى از آیات تحدّى قرآن را به صورت ترتیل براى او قرائت کرد. که انتخاب موضوع آیات از طرف قارى قرآن بسیار مناسبت داشته است.

همچنین پس از بیان تفسیر آیه ۸۴ سوره اسراء که مى‌فرماید:« قل کل یعمل على شاکلته» مى‌گوید: در مجله الحوادث البیروتیه مورخه ۱۰ / ۲ / ۱۹۷۸ مطلبى درج گردیده است و آن این است که دانشمندان و پزشکان به جزئیات ویژه‌اى از خون انسان به وسیله دستگاه‌هاى الکترونیکى دست یافته‌اند و براى آنها روشن شده است که همان طور که خطوط انگشتان هر انسانى با خطوط انگشتان انسان دیگر تفاوت دارد، ترکیبات خونى هر انسانى با ترکیبات خونى انسان دیگر متفاوت است. بدون تردید نوع خون انسان تأثیر بسیار زیادى در تصرفات انسان دارد.

در پایان این بحث به ذکر عناوین مجلات و نشریات مهم که مفسر گران قدر از آنها در تفسیر خود استفاده کرده است مى‌پردازیم: الف) مجلة عالم الفکر الکویتیة، ب) مجلة الکاتب المصریة، ج) جریدة اخبار الیوم المصریة، د) مجلة الحوادث البروتیة، ه) مجلة العربیة بالازهر.

و) کتب متفرقه و المبین

مفسّر ارجمند، علاوه بر منابعى که ذکر شد از کتب مختلفى که مطالب مفیدى جهت استفاده تفسیرى در دسترس داشته است استفاده کرده است که به ذکر عنوان آن کتب اکتفا مى‌کنیم:

۱. تاریخ بنى اسرائیل، محمد عزة دروزه

۲. التکامل فى الاسلام، احمد امین العراقى

۳. الرحلة المدرسیة، محمد جواد بلاغى

۴. سیره ابن هشام

۵. الفتوحات، ابن عربى

۶. فن الأدب، توفیق حکیم

۷. فى ظلال نهج البلاغه، محمد جواد مغنیه

۸. محمد رسول اللّه بشارة الانبیاء، محمد عبد الغفار

۹. مرآة الاسلام، طه حسین

۱۰. الهیئة و الاسلام، شهرستانى

منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: