میرزا مسیح مجتهد تهرانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ ميرزا مسيح مجتهد را به میرزا مسیح مجتهد تهرانی منتقل کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
میرزا مسیح استرآبادی معروف به میرزا مسیح مجتهد (م، ۱۲۶۳ ق) از علمای مبارز و بنام [[شیعه]] در قرن سیزدهم است. وی از شاگردان برجسته [[میرزای قمی]] به شمار می رفت و در جریان قیام مردم [[تهران]] علیه روس‌ها، رهبری مردم را به عهده داشت.
+
'''«میرزا مسیح استرآبادی تهرانی»''' معروف به میرزا مسیح مجتهد (۱۲۶۳-۱۱۹۳ ق)، فقیه اصولی و از مراجع تقلید [[شیعه]] در قرن سیزدهم هجری و از شاگردان [[میرزای قمی]] بود. این عالم مجاهد، در جریان قیام مردم [[تهران]] علیه استعمار روس‌ها، رهبری مردم را به عهده داشت.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل =  میرزا محمدطاهر تنکابنی
 +
|تصویر=
 +
|زادروز =  ۱۱۹۳ قمری
 +
|زادگاه = استرآباد
 +
|وفات =  ۱۲۶۳ قمری
 +
|مدفن =  [[نجف]]، حرم امام علی علیه‌السلام
 +
|اساتید =  [[میرزای قمی]]، قاضی سعید استرآبادی،...
 +
|شاگردان = میرزا نصرالله مشهدی تربتی، میرزا احمد ساوجی، مولانا عبدالرحمن شیخ‌الاسلام،...
 +
|آثار = قواعد الأصولیه، کشف النقاب فی شرح [[اللمعة الدمشقیة (کتاب)|المعة الدمشقیة]]، شرح [[قواعد الأحکام (کتاب)|قواعد الاحکام]]، شرح [[مختصر النافع (کتاب)|مختصر النافع]]، رسالة فی احکام النیابة و جواب الأسئلة الفقهیة، المصباح،...
 +
}}
  
==دوران کودکی و تحصیلات‌‌‍==
+
==ولادت و تحصیلات‌‌‍==
  
در سال ۱۱۹۳ ق. قاضی سعید استرآبادی صاحب فرزندی شد که وی را «مسیح» نام نهاد. مسیح نوباوه در خانه‌ای دیده به جهان گشود که نهر جوشان دانش و [[تقوا]] در آن جاری و سایه همت و تلاشی خستگی‌ناپذیر در پی گسترش اندیشه‌های اسلامی بر آن حاکم بود. وی تحت عنایت ویژه پدری فاضل و تربیت مادری مؤمن و پاک سرشت، نشو و نما یافت و از اوان کودکی با نغمه [[توحید]] آشنا شد.
+
میرزا مسیح فرزند قاضی سعید استرآبادی، در سال ۱۱۹۳ قمری در خانواده‌ای اهل علم و [[تقوا]] دیده به جهان گشود.  
  
وی پس از آن که از محضر پدر فاضل و وارسته خویش خوشه‌هایی از خرمن دانش برچید، با ارشاد پدر به مدرسه علوم دینی زادگاهش استرآباد پا نهاد و مقدمات دروس حوزوی را با شوق زیاد و استعداد شگفت آموخت. پس از آن بار سفر بست و برای تکمیل آموخته‌هایش خانواده را به قصد [[قم]] ترک نمود و در جوار بارگار مقدس [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها رحل اقامت افکند.
+
میرزا مسیح پس از آن که از محضر پدر فاضل و وارسته خویش خوشه‌هایی از خرمن دانش برچید، با ارشاد پدر به مدرسه علوم دینی زادگاهش استرآباد پا نهاد و مقدمات دروس حوزوی را با شوق زیاد و استعداد شگفت آموخت. پس از آن بار سفر بست و برای تکمیل آموخته‌هایش خانواده را به قصد [[قم]] ترک نمود.
  
حوزه درسی فقیه نامدار و دانشور پرآوازه جهان [[تشیع]]، [[میرزای قمی]] بسان چشمه‌ای جوشان این تشنه معرفت را به سوی خویش جذب کرد و میرزا مسیح در طول سال‌های اقامت خویش در قم از این استوانه فقاهت در رشته‌های [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[حدیث]]، [[درایه الحدیث|درایه]] و [[علم رجال|رجال]] بهره برد و در اندک مدتی جزو شاگردان برجسته میرزای قمی قلمداد گردید. میرزا مسیح به استفاضه از دانش استادش اشاره کرده، در آثار خود از او به عنوان «استادما» و القابی نظیر آن یاد می‌کند.<ref> ر.ک: مکارم الآثار، محمدعلی معلم حبیب‌آبادی، ج ۵، ص ۱۷۰؛ تاریخ علمای خراسان، میرزا عبدالرحمن، ص ۲۰۸.</ref> وی پس از پی گرفتن تحصیل در فقه تا مرز [[اجتهاد]]، [[تهران]] را به عنوان محل سکونت خویش برگزید و به «مجتهد تهرانی» اشتهار یافت. (از سایر اساتید میرزا مسیح اطلاعی در دست نیست.)
+
حوزه درسی فقیه نامدار و دانشور پرآوازه جهان [[تشیع]]، یعنی [[میرزای قمی]] بسان چشمه‌ای جوشان این تشنه معرفت را به سوی خویش جذب کرد و میرزا مسیح در طول سال‌های اقامت خویش در قم از این استوانه فقاهت در رشته‌های [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[حدیث]]، [[درایه الحدیث|درایه]] و [[علم رجال|رجال]] بهره برد و در اندک مدتی جزو شاگردان برجسته میرزای قمی قلمداد گردید. میرزا مسیح به استفاضه از دانش استادش اشاره کرده، در آثار خود از او به عنوان «استادنا» و القابی نظیر آن یاد می‌کند.<ref> ر.ک: مکارم الآثار، محمدعلی معلم حبیب‌آبادی، ج ۵، ص ۱۷۰؛ تاریخ علمای خراسان، میرزا عبدالرحمن، ص ۲۰۸.</ref> وی پس از پی گرفتن تحصیل در فقه تا مرز [[اجتهاد]]، [[تهران]] را به عنوان محل سکونت خویش برگزید و به «مجتهد تهرانی» اشتهار یافت. از سایر اساتید میرزا مسیح اطلاعی در دست نیست.
  
==شاگردان ==
+
==تدریس و شاگردان ==
  
میرزا مسیح در تهران علاوه بر آن که در مقام [[مرجعیت|مرجع]] تقلید و مجتهدی پرآوازه به امور شرعی و اجتماعی مردم مشغول بود، از پرورش شاگردان غافل نبود و حوزه درسش پررونق بوده است. با این همه از زندگی شاگردانی که در تهران محضر این [[فقیه]] وارسته را درک کرده‌اند اطلاعی نداریم و متأسفانه شرح‌حال‌نگاران در این مورد نوشته‌ای که بتوان به آن استناد نمود، نیاورده‌اند. لیکن در حوزه درسی که با تلاش او در جوار بارگاه هشتمین فروغ امامت حضرت [[امام رضا علیه السلام|علی بن موسی الرضا]] علیه‌السلام تشکیل شد افرادی حضور داشتند که به زندگی برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:
+
میرزا مسیح در تهران علاوه بر آن که در مقام [[مرجعیت|مرجع]] تقلید و مجتهدی پرآوازه به امور شرعی و اجتماعی مردم مشغول بود، از پرورش شاگردان غافل نبود و حوزه درسش پررونق بوده است. با این همه از زندگی شاگردانی که در تهران محضر این [[فقیه]] وارسته را درک کرده‌اند اطلاعی نداریم؛ اما در حوزه درسی که با تلاش او در [[مشهد]] مقدس تشکیل شد، افرادی حضور داشتند که به زندگی برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:
  
*۱. حاج میرزا نصرالله مشهدی (تربتی) (متوفی ۱۲۹۸ ق): وی مراتب [[فقه]] و [[حکمت]] را در خدمت حاج سید محمد حائری، حاج میرزا مسیح و [[حاج ملاهادی سبزواری|ملا هادی سبزواری]] تکمیل کرد.<ref> چهل سال تاریخ ایران، تعلیقات حسین محبوبی اردکانی بر کتاب المآثر والآثار، ج ۱، ص ۲۱۰.</ref> نامبرده در علوم نقلی و عقلی و نیز ادبیات عرب نامور بوده و مردم [[خراسان]] او را به عنوان مرجعیت [[فتوا|فتاوا]] و [[احکام]] فقهی پذیرفته بودند. از آثارش کتاب طهارت، کتاب بیع و حواشی متفرقه بر کتاب [[قوانين الاصول (کتاب)|قوانین]] و کتاب فصول و جواب سئوالات فقهی را می‌توان برشمرد.<ref> تاریخ علمای خراسان.</ref>
+
*۱. میرزا نصرالله مشهدی (تربتی) (متوفی ۱۲۹۸ ق): وی مراتب [[فقه]] و [[حکمت]] را در خدمت میرزا مسیح و [[حاج ملاهادی سبزواری|ملا هادی سبزواری]] تکمیل کرد.<ref> چهل سال تاریخ ایران، تعلیقات حسین محبوبی اردکانی بر کتاب المآثر والآثار، ج ۱، ص ۲۱۰.</ref> از آثارش کتاب طهارت، کتاب بیع و حواشی متفرقه بر کتاب [[قوانين الاصول (کتاب)|قوانین]] و کتاب فصول و جواب سئوالات فقهی را می‌توان برشمرد.<ref> تاریخ علمای خراسان.</ref>
  
*۲. حاج میرزا احمد ساوجی (متوفی ۱۳۰۵ ق): نامبرده از مشاهیر علما و مشایخ فقهای عصر خویش بود و در خدمت استاد [[اخلاق]] حاج [[ملا احمد نراقی]] مؤلف کتاب شریف [[معراج السعاده (کتاب)|معراج السعاده]] پاره‌ای از علوم دینی را آموخت و نزد میرزا مسیح کسب فقه و اصول را پی گرفت.<ref> چهل سال تاریخ ایران، ج ۱، ص ۲۲۰.</ref>
+
*۲. میرزا احمد ساوجی (متوفی ۱۳۰۵ ق): وی از مشاهیر علما و مشایخ فقهای عصر خویش بود و در خدمت استادش میرزا مسیح کسب فقه و اصول را پی گرفت.<ref> چهل سال تاریخ ایران، ج ۱، ص ۲۲۰.</ref>
  
*۳. مولانا عبدالرحمن شیخ الاسلام (متوفی ۱۲۹۰ ق): یاد شده «[[شیخ الاسلام]]» [[مشهد]] و مدرس [[آستان قدس رضوی|آستان مقدس رضوی]] بوده است که علوم عقلی و [[ریاضی]] را نزد پدرش عبدالوهاب شیخ الاسلام فراگرفت و موقعی که حاج میرزا مسیح به مشهد مقدس آمد محضرش را درک کرد و فقه و اصول را نزد وی تکمیل و تحصیل نمود و از آن پس خود به افاضه علوم عقلی و نقلی و نشر احکام شرعی، اوقات می‌گذرانید.<ref> تاریخ علمای خراسان، ص ۸۵، ۸۶ و ۱۱۴.</ref>
+
*۳. مولانا عبدالرحمن شیخ الاسلام (متوفی ۱۲۹۰ ق): وی «[[شیخ الاسلام]]» مشهد و مدرس [[آستان قدس رضوی|آستان مقدس رضوی]] بوده است و موقعی که حاج میرزا مسیح به مشهد مقدس آمد محضرش را درک کرد و فقه و اصول را نزد وی تکمیل و تحصیل نمود.<ref> تاریخ علمای خراسان، ص ۸۵، ۸۶ و ۱۱۴.</ref>
 
 
از افتخارات بزرگی که نصیب میرزا مسیح مجتهد شد، این بود که به رغم اختلافات و فشار ناشی از سلطنت سلسله قاجار و دخالت بیگانگان در امور کشور و نیز اوضاع پریشان و آشفته آن روز، با شخصیت‌ها و دانشوران نامداری معاصر بود که هر یک پرتوافشان محافل علمی بوده‌اند. [[سید محمد باقر شفتی|سید محمدباقر شفتی بیدآبادی]] عالم فقیه و جامع علوم نقلی و عقلی، عالم ربانی شیخ ابراهیم کرباسی و سید صدرالدین عاملی از جمله معاصران میرزا مسیح‌اند. سید صدرالدین عاملی در سالی که میرزا مسیح رحلت کرد (سال ۱۲۶۳) دار فانی را وداع گفت و در همان حجره‌ای دفن گردید که میرزا مسیح در آنجا به خاک سپرده شده است.<ref> روضات الجنات، خوانساری، ج ۴، ص ۱۲۸ و ۱۲۹؛ فوائد الرضویه، حاج [[شیخ عباس قمی]]، ص ۲۱۴ و ۲۱۵؛ بیان المفاخر، سید مصلح‌الدین مهدوی، ج ۱، ص ۲۴۱.</ref>
 
  
 
==آثار و تألیفات==
 
==آثار و تألیفات==
  
نفوذ [[اخلاق]] و رفتار میرزا مسیح مجتهد در قلوب مردم تهران و اعتبار علمی و اجتهادی او چنان بود که به عنوان بارزترین و ارجمندترین مجتهد تهران شناخته شد و ایشان رساله‌ای برای استفاده عموم مقلدان به رشته تحریر درآورد که از لحاظ استحکام مضامین، کاوش‌های علمی و استناد به منابع روایی و کتب فقها و [[محدث|محدثان]] گذشته در خور توجه صاحبان فضل است. البته گویا میرزا مسیح نخست رساله‌ای درباره [[احکام]] فقهی نوشته و سپس آن را تغییر داده و با مسائل جدیدتر تنظیم کرده است.<ref> استرآباد نامه، به کوشش مسیح ذبیحی، ص ۱۷۵.</ref> علاوه بر رساله یاد شده میرزا مسیح در طول مدت هفتاد سال عمر بابرکت خود آثار متعددی در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] تألیف نموده که عبارتند از:
+
نفوذ [[اخلاق]] و رفتار میرزا مسیح مجتهد در قلوب مردم تهران و اعتبار علمی و اجتهادی او چنان بود که به عنوان بارزترین و ارجمندترین مجتهد تهران شناخته شد و ایشان رساله‌ای برای استفاده عموم مقلدان به رشته تحریر درآورد که از لحاظ استحکام مضامین، کاوش‌های علمی و استناد به منابع روایی و کتب فقها و [[محدث|محدثان]] گذشته درخور توجه صاحبان فضل است. البته گویا میرزا مسیح نخست رساله‌ای درباره [[احکام]] فقهی نوشته و سپس آن را تغییر داده و با مسائل جدیدتر تنظیم کرده است.<ref> استرآباد نامه، به کوشش مسیح ذبیحی، ص ۱۷۵.</ref> علاوه بر رساله یاد شده، میرزا مسیح در طول مدت هفتاد سال عمر بابرکت خود آثار متعددی در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] تألیف نموده که عبارتند از:
  
#قواعد الاصولیه
+
#قواعد الأصولیه.
#کشف النقاب فی شرح [[اللمعة الدمشقیة (کتاب)|لمعه الدمشقیه]]. (تصویری از نسخه خطی آن در کتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران مضبوط است.)
+
#کشف النقاب فی شرح [[اللمعة الدمشقیة (کتاب)|المعة الدمشقیه]].  
#شرح کتاب المعاطاه، که متضمن کتاب الصلح و الاجاره و الوکاله است.
+
#شرح کتاب المعاطاة، که متضمن کتاب الصلح و الاجاره و الوکاله است.
#شرح [[قواعد الأحکام (کتاب)|قواعد الاحکام فی معرفه الحلال والحرام]]. این شرح دربردارنده بخش طهارت و برخی از مباحث و موضوعات فقهی است. نسخه‌ای از این کتاب در نزد نواده او میرزا عبدالله مجتهد تهرانی بوده است.<ref> الذریعه تصانیف الشیعه، شیخ [[آقا بزرگ تهرانی]]، ج ۱۴، ص ۲۲ و ۲۳.</ref>
+
#شرح [[قواعد الأحکام (کتاب)|قواعد الاحکام فی معرفة الحلال والحرام]] اثر [[علامه حلی]]. این شرح دربردارنده بخش طهارت و برخی از مباحث و موضوعات فقهی است. نسخه‌ای از این کتاب در نزد نواده او میرزا عبدالله مجتهد تهرانی بوده است.<ref> الذریعه تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۱۴، ص ۲۲ و ۲۳.</ref>
#شرح [[مختصر النافع (کتاب)|مختصر النافع]]: نسخه خطی این کتاب در ۱۱۰ صفحه به صورت عکسی در کتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران نگهداری می‌شود مطالب آن از کتاب تجارت آغاز می‌گردد.
+
#شرح [[مختصر النافع (کتاب)|مختصر النافع]] اثر [[محقق حلی]]: مطالب آن از کتاب تجارت آغاز می‌گردد. [[نسخه خطی]] این کتاب در ۱۱۰ صفحه به صورت عکسی در کتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران نگهداری می‌شود.
#رساله فی احکام النیابه و جواب الأسئله الفقهیه: این کتاب رساله استدلالی گرانسنگی است که در خصوص [[احکام]] فقهی بحث کرده و در جواب سئوال‌هایی نوشته شده که سئوال کنندگان آن مشخص نیستند. در بخشی از این کتاب میرزا مسیح به ایام سخت تبعید خود در عتبات عالیات اشاره کرده است و تاریخ بیستم [[شوال]] ۱۲۴۸ ق. در پاسخ یکی از مسائل فقهی دیده می‌شود.<ref> مجله یاد، شماره ۲۹ و ۳۰، مقاله سیره صالحان، ص ۲۰۹ و ۲۱۰.</ref>
+
#رسالة فی احکام النیابه و جواب الأسئلة الفقهیه: این کتاب رساله استدلالی گرانسنگی است که در خصوص [[احکام]] فقهی بحث کرده و در جواب سئوال‌هایی نوشته شده که سئوال کنندگان آن مشخص نیستند. در بخشی از این کتاب میرزا مسیح به ایام سخت تبعید خود در [[عتبات عالیات]] اشاره کرده است و تاریخ بیستم [[شوال]] ۱۲۴۸ ق. در پاسخ یکی از مسائل فقهی دیده می‌شود.<ref> مجله یاد، شماره ۲۹ و ۳۰، مقاله سیره صالحان، ص ۲۰۹ و ۲۱۰.</ref>
 
#رساله عملیه «المصباح الطریق الفلاح»: نسخه‌ای از این رساله با چاپ سنگی در کتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران نگهداری می‌شود.
 
#رساله عملیه «المصباح الطریق الفلاح»: نسخه‌ای از این رساله با چاپ سنگی در کتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران نگهداری می‌شود.
 
#المصباح: کتابی است به زبان عربی در خصوص مسائل فقهی که در سال ۱۲۶۲ ه‍ـ.ق در تهران چاپ سنگی شده است.<ref> مؤلفین کتب فارسی و عربی، خان بابامشار، ج ۶، ص ۱۹۱.</ref>
 
#المصباح: کتابی است به زبان عربی در خصوص مسائل فقهی که در سال ۱۲۶۲ ه‍ـ.ق در تهران چاپ سنگی شده است.<ref> مؤلفین کتب فارسی و عربی، خان بابامشار، ج ۶، ص ۱۹۱.</ref>
  
==فعالیت اجتماعی و سیاسی==
+
==فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی==
 
 
میرزا مسیح که انسانی وارسته، [[زهد]]<nowiki/>پیشه و ساده‌زیست بود در نخستین روزهای ورود به [[تهران]] تنها به اقامه [[نماز جماعت]] در [[مسجدجامع|مسجد جامع]] شهر اکتفا کرد و در ضمن آن به نشر احکام [[دین]] و پاسخگویی به مشکلات فقهی مردم پرداخت. وی اوضاع محرومان را مورد بررسی قرار می‌داد، در حل گرفتاری‌های شیعیان از هیچ کوششی دریغ نداشت و در حد توان جامعه مسلمین را مراقبت و نظارت می‌کرد و اگر در جایی خلاف یا رفتار ناروایی می‌دید و یا متوجه می‌شد که احکام [[اسلام|اسلامی]] نادیده انگاشته می‌شود چون تندر می‌غرید و با حرکتی مدبرانه به مقابله و اصلاح آن می‌پرداخت و از این طریق فرهنگ جامعه را تصحیح می‌نمود.
 
 
 
وی علاوه بر تسلط کامل بر اصول و قواعد کلی [[فقه]] و منابع دینی، وضع موجود و حدود موضوعات و زمینه‌ها را می‌شناخت و مقتضیات زمان و مکان از نظرش دور نبود. چنین ویژگی افزون بر خوشخویی، صیانت نفس و [[تواضع]] وی موجب گردید تا مؤمنان چون پروانه بر گردش جمع شده، از محضرش استفاده کنند رفته رفته در پی اصرار گروهی از طالبان و شیفتگان علوم دینی حوزه درسی تشکیل داد و در اثر تقاضاهای فراوان مردم رساله عملیه خود را انتشار داد و بسیاری از مردم تهران و حتی ساکنان نقاط شمالی و غرب کشور ایشان را به عنوان مرجع تقلید خویش شناختند.
 
  
در روزگاری که میرزا مسیح مشغول آگاهی بخشیدن به مردم در امور شرعی و اجتماعی بود به موجب بی‌کفایتی و سستی دربار و اختلاف شاهزادگان و عیاشی فتحعلی شاه قاجار و نیز به سبب ویژگی‌های جغرافیایی و اقتصادی، [[ایران]] به پهنه ریاست‌بازی جهانی کشیده شد و آلت دست توسعه طلبی، غارت، تجاوز و تهاجم بیگانگان گردید.  
+
میرزا مسیح مجتهد در نخستین روزهای ورود به [[تهران]] به اقامه [[نماز جماعت]] در [[مسجدجامع|مسجد جامع]] شهر و در ضمن آن به نشر احکام [[دین]] و پاسخگویی به مشکلات فقهی مردم پرداخت. وی اوضاع محرومان را مورد بررسی قرار می‌داد، در حل گرفتاری‌های شیعیان از هیچ کوششی دریغ نداشت و در حد توان جامعه مسلمین را مراقبت و نظارت می‌کرد و اگر در جایی خلاف یا رفتار ناروایی می‌دید و یا متوجه می‌شد که احکام [[اسلام|اسلامی]] نادیده انگاشته می‌شود، با حرکتی مدبرانه به مقابله و اصلاح آن می‌پرداخت و از این طریق فرهنگ جامعه را تصحیح می‌نمود.  
  
میرزا مسیح که به نیرنگ‌ها و دسیسه‌های قوای سلطه طلب واقف بود. با بیانات افشاگرانه خویش مردم را نسبت به سیاست‌های حیله‌گرانه متجاوزان آگاه می‌ساخت و از این که سیاستمداران قاجار در غفلت و بی‌خبری و عیاشی بسر می‌بردند بسیار نگران بود. روس‌ها از ضعف و نابسامانی و اختلاف شاهزادگان ایران سوء استفاده کرده، در تجاوزات پی در پی خود بخش‌هایی از ایران را به قلمرو خود افزودند و معاهده‌های ننگینی را به کشور ایران تحمیل کردند. از جمله آن‌ها معاهده ننگین ترکمنچای است که در پنجم [[ماه شعبان|شعبان]] ۱۲۴۳ بین ایران و روس بسته شد و چون زنجیر گرانی برای مدت تقریباً یک قرن سیاست و اقتصاد ایران را خدشه‌دار کرد و آثار نکبت‌بار فرهنگی و نظامی فراوانی به بار آورد.<ref> تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، سعید نفیسی، ج ۲، ص ۱۷۹ و ۱۸۹؛ عصر بی‌خبری یا تاریخ امتیازات در ایران، ابراهیم تیموری، ص ۲۳۹.</ref>
+
وی علاوه بر تسلط کامل بر اصول و قواعد کلی [[فقه]] و منابع دینی، وضع موجود و حدود موضوعات و زمینه‌ها را می‌شناخت و مقتضیات زمان و مکان از نظرش دور نبود. چنین ویژگی ها افزون بر خوشخویی، صیانت نفس و [[تواضع]] وی موجب گردید تا مؤمنان بر گردش جمع شده، از محضرش استفاده کنند. او رفته رفته در پی اصرار گروهی از طالبان و شیفتگان علوم دینی، حوزه درسی تشکیل داد و در اثر تقاضاهای فراوان مردم [[رساله]] عملیه خود را انتشار داد و بسیاری از مردم تهران و حتی ساکنان نقاط شمالی و غرب کشور ایشان را به عنوان مرجع تقلید خویش شناختند.  
  
در تحمیل غرامت سنگین ناشی از جنگ با ایران، الکساندر گریبایدوف نقش موثری داشت.<ref> همان مأخذ، ج ۲، ص ۱۷۷.</ref> او با رفتار سراسر نخوت و پرتکبری که داشت مأموریت یافت که به عنوان وزیر مختار به ایران آمده، ماده سیزدهم عهدنامه ترکمنچای را که با اصرار خود در آن گنجانیده بود، عملی سازد. یادآور می‌شود که بر طبق این برنامه باید همه کسانی که از دو سو در جنگ اسیر شده‌اند ـ خواه از نبرد اخیر و جنگ‌های سابق‌ ـ به فاصله چهار ماه بازگردانده شوند.<ref> تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران، علی‌اکبر بینا، ص ۲۵۰.</ref>
+
در روزگاری که میرزا مسیح مشغول آگاهی بخشیدن به مردم در امور شرعی و اجتماعی بود، به موجب بی‌کفایتی و سستی دربار و اختلاف شاهزادگان و عیاشی فتحعلی شاه قاجار و نیز به سبب ویژگی‌های جغرافیایی و اقتصادی، [[ایران]] به پهنه ریاست‌بازی جهانی کشیده شد و گرفتار توسعه طلبی، غارت، تجاوز و تهاجم بیگانگان گردید.  
  
گریبایدوف که در تاریخ یکشنبه ۵ [[رجب]] ۱۲۴۴ ق. برای استرداد اسراء و دریافت غرامت به ایران آمد می‌خواست به ضرب و زور و از سر غرور و جاه‌طلبی هر چه سریع‌تر کار خود را انجام دهد. به همین بهانه به تحقیر و توهین مردم پرداخت و نسبت به شیعیان و علمای دینی رفتار بدی از خود بروز داد. او بدون این که لحظه‌ای در فرجام کار خویش اندیشه کند با گستاخی تمام به بهانه جستجوی گرجیان و روس‌های پناهنده، به حریم خانه‌های مسلمین تجاوز کرد و در پی تعقیب زنان گرجی برآمد، غافل از آن که بسیاری از این زنان در زمان آغا محمدخان قاجار به ایران آورده شده و در پی حقانیت [[اسلام]] و [[تشیع]] و موقعیت مذهبی جامعه ایران مسلمان شده و [[ازدواج]] کرده و صاحب چندین فرزند شده بودند.<ref> ایران و جهان از قاجاریه تا پایان عهد ناصری، عبدالحسین نوایی، ج ۲، ص ۲۷۲.</ref>  
+
میرزا مسیح که به نیرنگ‌ها و دسیسه‌های قوای سلطه طلب واقف بود، با بیانات افشاگرانه خویش مردم را نسبت به سیاست‌های حیله‌گرانه متجاوزان آگاه می‌ساخت و از این که سیاستمداران قاجار در غفلت و بی‌خبری و عیاشی بسر می‌بردند بسیار نگران بود. روس‌ها از ضعف و نابسامانی و اختلاف شاهزادگان ایران سوء استفاده کرده، در تجاوزات پی در پی خود بخش‌هایی از ایران را به قلمرو خود افزودند و معاهده‌های ننگینی مانند ترکمنچای را در پنجم [[ماه شعبان|شعبان]] ۱۲۴۳ ق. به کشور ایران تحمیل کردند که برای مدت تقریباً یک قرن سیاست و اقتصاد ایران را خدشه‌دار کرد و آثار نکبت‌بار فرهنگی و نظامی فراوانی به بار آورد.<ref> تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، سعید نفیسی، ج ۲، ص ۱۷۹-۱۸۹؛ عصر بی‌خبری یا تاریخ امتیازات در ایران، ابراهیم تیموری، ص ۲۳۹.</ref>
  
حاج میرزا حسن حسینی فسایی می‌نویسد: «...(گریبایدوف) اسرای گرجستان و ارمنستان را که از زمان قدیم در حرمسرای دولت و ارباب شوکت صاحب اولاد بودند از فرط غرور مطالبه می‌نمود».<ref> فارسنامه ناصری، حاج میرزا حسن حسینی فسایی، تصحیح و تحشیه منصور رستگار فسایی، ج ۲، ص ۷۳۷.</ref> جهانگیر میرزا هم در تاریخ خود آورده است که گریبایدوف زنان اهل اسلام را به زور و با حالتی توأم با ضرب و جرح به خانه خود برده، شب‌ها نگهداری می‌کرد؛ که این اعمال او در نظر اهل اسلام ناپسند آمد.<ref> تاریخ نو، حهانگیر میرزا، ص ۱۲۱.</ref> از این بدتر آن که زنان را در داخل سفارت وادار کردند تا از مذهب خود دست برداشته، اسلام را ترک کنند ولی آنان که از روی انگیزه‌های دینی و علاقه درونی، مذهب تشیع را برای خود برگزیده بودند با این تقاضا به شدت مخالفت ورزیدند و به وسیله ذکر و [[دعا]] و خواندن [[قرآن]] آن هم با صدای بلند و به صورت جمعی تنفر خویش را از سفیر و همراهان اعلام داشته، کوشیدند فریاد استغاثه خود را به گوش علمای شهر برسانند.<ref> ناسخ التواریخ، جزء دوم، سلاطین قاجاریه، ص ۲۷.</ref>
+
در تحمیل غرامت سنگین ناشی از جنگ با ایران، الکساندر گریبایدوف نقش موثری داشت.<ref> همان مأخذ، ج ۲، ص ۱۷۷.</ref> او با رفتار سراسر نخوت و پرتکبری که داشت مأموریت یافت که به عنوان وزیر مختار به ایران آمده، ماده سیزدهم عهدنامه ترکمنچای را که با اصرار خود در آن گنجانیده بود، عملی سازد. یادآور می‌شود که بر طبق این برنامه باید همه کسانی که از دو سو در جنگ اسیر شده‌اند ـ خواه از نبرد اخیر و جنگ‌های سابق‌ ـ به فاصله چهار ماه بازگردانده شوند.<ref> تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران، علی‌اکبر بینا، ص ۲۵۰.</ref> گریبایدوف که در تاریخ یکشنبه ۵ [[رجب]] ۱۲۴۴ ق. برای استرداد اسراء و دریافت غرامت به ایران آمد می‌خواست به ضرب و زور و از سر غرور و جاه‌طلبی هر چه سریع‌تر کار خود را انجام دهد. به همین بهانه به تحقیر و توهین مردم پرداخت و نسبت به شیعیان و علمای دینی رفتار بدی از خود بروز داد.  
  
حوادث اسفناکی که از سوی گریبایدوف و همکاران وی روی داد و ضمن آن اهالی مؤمن تهرانی تحت فشارهای سخت قرار گرفتند از نظر علمای ایران خصوصاً مجتهد ژرف‌اندیش و فقیه وارسته، میرزا مسیح تهرانی دور نبود و سکوت کارگزاران دربار قاجار نسبت به این وقایع اسف‌انگیز او را به شدت عصبانی نمود و به موجب بیانات افشاگرانه او و دیگر علمای مقیم تهران، شهر یکپارچه جوش و خروش گردید و حمیت مذهبی و تعصب دینی زمینه‌های اقتدار شایان تحسینی را به وجود آورد. مردم و روحانیان با همبستگی بی‌نظیر، برای سوزانیدن ریشه این تجاوز آماده شدند و علما وظیفه خود دیدند که از شرف دینی در مقابل آن شقاوت پیشگان دفاع کنند. طبیعی بود که مردم به سراغ مجتهدی می‌روند که پیش‌تر با سخنان خردمندانه خود مخالفت خویش را با تجاوز و سلطه اعلام کرده بود و او کسی غیر از میرزا مسیح نبود. وی که نمونه کاملی از مراجع عامل، عالی‌قدر و زاهد بود موفق شد شکوه مذهب تشیع را به استکبار نشان دهد و غبار شرم و درماندگی از رخسار مردم شکست خورده ایران بزداید.  
+
حوادث اسفناکی که از سوی گریبایدوف و همکاران وی روی داد و ضمن آن اهالی مؤمن تهرانی تحت فشارهای سخت قرار گرفتند، از نظر علمای ایران خصوصاً مجتهد ژرف‌اندیش و فقیه وارسته، '''میرزا مسیح تهرانی''' دور نبود و سکوت کارگزاران دربار قاجار نسبت به این وقایع اسف‌انگیز او را به شدت عصبانی نمود و به موجب بیانات افشاگرانه او و دیگر علمای مقیم تهران، شهر یکپارچه جوش و خروش گردید و حمیت مذهبی و تعصب دینی زمینه‌های اقتدار شایان تحسینی را به وجود آورد. مردم و روحانیان با همبستگی بی‌نظیر، برای سوزانیدن ریشه این تجاوز آماده شدند و علما وظیفه خود دیدند که از شرف دینی در مقابل آن شقاوت پیشگان دفاع کنند. طبیعی بود که مردم به سراغ مجتهدی می‌روند که پیش‌تر با سخنان خردمندانه خود مخالفت خویش را با تجاوز و سلطه اعلام کرده بود و او کسی غیر از میرزا مسیح نبود. وی که نمونه کاملی از مراجع عامل، عالی‌قدر و زاهد بود، موفق شد شکوه مذهب [[تشیع]] را به استکبار نشان دهد و غبار شرم و درماندگی از رخسار مردم شکست خورده ایران بزداید.  
  
حامد الگار می‌نویسد: مقابله‌ای که بین مردم به رهبری میرزا مسیح و سفارت روس به وقوع پیوست حالتی از جنگ و ستیز با دربار قاجار را به همراه داشت زیرا حکومت بیش از پیش در معرض اتهام، خیانت و همکاری با قدرت‌های بیگانه بود.<ref> نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، حامدالگار، ترجمه ابوالقاسم سری، ص ۱۴۳.</ref>
+
حامد الگار می‌نویسد: مقابله‌ای که بین مردم به رهبری میرزا مسیح و سفارت روس به وقوع پیوست حالتی از جنگ و ستیز با دربار قاجار را به همراه داشت. زیرا حکومت بیش از پیش در معرض اتهام خیانت و همکاری با قدرت‌های بیگانه بود.<ref> نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، حامدالگار، ترجمه ابوالقاسم سری، ص ۱۴۳.</ref>
  
سرانجام روز حادثه فرارسید و مردم مسلمان تهران با هدایت علمای [[شیعه]] و فتوای میرزا مسیح مجتهد در روز ششم شعبان ۱۲۴۴ ق. در مسجد جامع شهر اجتماع کردند و از این کانون [[توحید]] و [[تقوا]] به سوی لانه فساد گریبایدوف روانه شدند تا حکم اسلام و فتوای میرزا مسیح را مبنی بر آزاد نمودن زنان مؤمن از دست سفیر شقی و بدرفتار، به اجرا درآورند. جمعیتی که به فرمان میرزا مسیح از مسجد جامع به سوی سفارت روس حرکت کرد در آغاز بیش از هزار نفر نبود ولی وقتی به در سفارت رسیدند رقم آنان به صد هزار نفر بالغ گردید.
+
سرانجام روز حادثه فرارسید و مردم مسلمان تهران با هدایت علمای [[شیعه]] و فتوای میرزا مسیح مجتهد در روز ششم شعبان ۱۲۴۴ ق. در [[مسجد جامع]] شهر اجتماع کردند و از این کانون [[توحید]] و [[تقوا]] به سوی لانه فساد گریبایدوف روانه شدند تا حکم اسلام و فتوای میرزا مسیح را مبنی بر آزاد نمودن زنان مؤمن از دست سفیر شقی و بدرفتار، به اجرا درآورند. جمعیتی که به فرمان میرزا مسیح از مسجد جامع به سوی سفارت روس حرکت کرد در آغاز بیش از هزار نفر نبود، ولی وقتی به در سفارت رسیدند رقم آنان به صد هزار نفر بالغ گردید.
  
آنان با خشم و هیجان، خواسته بر [[حق]] و منطقی خود را مبنی بر آزادسازی زنان مطرح کردند. اما گریبایدوف به جای بردباری در مقابل مسلمانان خروشان دستور داد تا به وسیله تیراندازی جواب آن‌ها را بدهند. بر اثر این تیراندازی نوجوان ۱۴ ساله‌ای که بین جمعیت بود به شهادت رسید! مردم خشمگین جسد او را به مسجدی در آن حوالی برده، بر سر نعشش به سوگواری پرداختند و برای گرفتن انتقام به سوی سفارت یورش بردند و با هجوم دسته جمعی در سفارت را باز کردند و با افراد سفارت درگیر شدند. بر اثر این نبرد خونین که در یک طرف گروهی مهاجم و مسلح و در سوی دیگر عده‌ای مسلمان معتقد بودند ۸۰ نفر از مردم در راه دفاع از حق و ایستادگی در مقابل تجاوز و اجرای حکم اسلامی و عملی ساختن فتوای مجتهدی مبارز به شهادت رسیدند و ۳۸ نفر از ساکنان سفارت کشته شدند که در بین آنان جنازه گریبایدوف دیده می‌شد.<ref> تاریخ ایران از ابتدای قرن نوزدهم تا سال ۱۸۵۸ میلادی، آگرانتوسکی و... «ترجمه کیخسرو کشاورز»، ص ۲۳۷.</ref>
+
آنان با خشم و هیجان، خواسته بر [[حق]] و منطقی خود را مبنی بر آزادسازی زنان مطرح کردند. اما گریبایدوف به جای بردباری در مقابل مسلمانان خروشان، دستور داد تا به وسیله تیراندازی جواب آن‌ها را بدهند. بر اثر این تیراندازی نوجوان ۱۴ ساله‌ای که بین جمعیت بود به شهادت رسید! مردم خشمگین جسد او را به مسجدی در آن حوالی برده، بر سر نعشش به سوگواری پرداختند و برای گرفتن انتقام به سوی سفارت یورش بردند و با هجوم دسته جمعی در سفارت را باز کردند و با افراد سفارت درگیر شدند. بر اثر این نبرد خونین که در یک طرف گروهی مهاجم و مسلح و در سوی دیگر عده‌ای مسلمان معتقد بودند، ۸۰ نفر از مردم در راه دفاع از حق و ایستادگی در مقابل تجاوز و اجرای حکم اسلامی و عملی ساختن فتوای مجتهدی مبارز به شهادت رسیدند و ۳۸ نفر از ساکنان سفارت کشته شدند، که در بین آنان جنازه گریبایدوف دیده می‌شد.<ref> تاریخ ایران از ابتدای قرن نوزدهم تا سال ۱۸۵۸ میلادی، آگرانتوسکی و... «ترجمه کیخسرو کشاورز»، ص ۲۳۷.</ref>
  
 
دولت روسیه در همین ایام بر سر مسأله اداره سرزمین‌های تصرف شده عثمانی در بالکان و حقوق [[مسیحیت|مسیحیان]] یونان با قوای عثمانی در حال نبرد بود و در چند مورد هم از عثمانی‌ها شکست خورده بود و چون در قیام مردم علیه سفارت روس تنها «مالتسف» دبیر اول سفارت از گزند حادثه جان سالم بدر برده و رفتار تحریک آمیز گریبایدوف را در دربار روس روشن کرده بود، از این نظر مصلحت ندید در این خصوص پافشاری نموده، درگیری تازه ایجاد نماید. از همین رو بر آن شدند که روش ملایم‌تری را پیش بگیرند.
 
دولت روسیه در همین ایام بر سر مسأله اداره سرزمین‌های تصرف شده عثمانی در بالکان و حقوق [[مسیحیت|مسیحیان]] یونان با قوای عثمانی در حال نبرد بود و در چند مورد هم از عثمانی‌ها شکست خورده بود و چون در قیام مردم علیه سفارت روس تنها «مالتسف» دبیر اول سفارت از گزند حادثه جان سالم بدر برده و رفتار تحریک آمیز گریبایدوف را در دربار روس روشن کرده بود، از این نظر مصلحت ندید در این خصوص پافشاری نموده، درگیری تازه ایجاد نماید. از همین رو بر آن شدند که روش ملایم‌تری را پیش بگیرند.
  
البته از سوی تزار روس درخواست شده بود که رهبر قیام (میرزا مسیح) دستگیر و تبعید شود که متأسفانه دربار ذلیل ایران بر طبق درخواست روس‌ها تصمیم به تبعید میرزا مسیح گرفت. وقتی خبر تبعید میرزا مسیح در تهران پیچید بار دیگر توفانی از خشم مردم برانگیخته شد. تظاهرات وسیعی صورت گرفت و موج انسان‌ها از معابر و خیابان‌ها به راه افتادند و مخالفت خود را با این برنامه اعلام کردند. مزدوران قاجار به جای عملی ساختن خواسته مردم، به حملات وحشیانه‌ای علیه آنان پرداخته، به ضرب و جرح مسلمانان اقدام کردند. سرانجام در هشتم [[صفر]] ۱۲۴۵ ق. میرزا مسیح را به مسجد شاه (مسجد [[امام خمینی]] کنونی) در تهران آوردند و وی را مجبور ساختند تا در انظار عمومی با مریدان و خانواده خود وداع کند، اما به دلیل خشم و اعتراض اهالی تهران در آن روز موفق نشدند میرزا مسیح را به تبعید بفرستند و این ماجرا چند روزی به تعویق افتاد و در روز بیستم صفر ۱۲۴۵ این مجتهد خیراندیش شهر تهران را به مقصد [[عتبات عالیات]] ترک کرد. وی در یکی از آثار خود به ماجراهای سخت و سراسر رنج دوران تبعید اشاره دارد.
+
البته از سوی تزار روس درخواست شده بود که رهبر قیام (میرزا مسیح) دستگیر و تبعید شود، که متأسفانه دربار ذلیل ایران بر طبق درخواست روس‌ها تصمیم به تبعید میرزا مسیح گرفت. وقتی خبر تبعید میرزا مسیح در تهران پیچید، بار دیگر توفانی از خشم مردم برانگیخته شد. تظاهرات وسیعی صورت گرفت و موج انسان‌ها از معابر و خیابان‌ها به راه افتادند و مخالفت خود را با این برنامه اعلام کردند. مزدوران قاجار به جای عملی ساختن خواسته مردم، به حملات وحشیانه‌ای علیه آنان پرداخته، به ضرب و جرح مسلمانان اقدام کردند. سرانجام در هشتم [[صفر]] ۱۲۴۵ ق. میرزا مسیح را به مسجد شاه (مسجد [[امام خمینی]] کنونی) در تهران آوردند و وی را مجبور ساختند تا در انظار عمومی با مریدان و خانواده خود وداع کند، اما به دلیل خشم و اعتراض اهالی تهران، در آن روز موفق نشدند میرزا مسیح را به تبعید بفرستند و این ماجرا چند روزی به تعویق افتاد و در روز بیستم صفر ۱۲۴۵ ق. این مجتهد خیراندیش، شهر تهران را به مقصد [[عتبات عالیات]] ترک کرد.  
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
بارقه معنوی بارگاه مقدس حضرت [[امام حسین]] علیه‌السلام و انوار ملکوتی مرقد مطهر حضرت [[امام علی]] علیه‌السلام در [[نجف]] چنان آرامش و اطمینان خاطری را برای میرزا مسیح فراهم ساخت که در پرتو آن توانست تحقیقات علمی خود را گسترش داده، آثاری نیک را به انجام رساند. ولی ضعف بینایی و روی آوردن امراض و تشنجات و ناامنی حاکم بر [[عراق]] سبب شد که وی مدتی پس از این در بستر بیماری افتد و سرانجام در سال ۱۲۶۳ هجری دار فانی را وداع گوید و به سوی سرای باقی بشتابد.
+
میرزا مسیح مجتهد در [[کربلا]] و [[نجف]] توانست تحقیقات علمی خود را گسترش داده، آثاری نیک را به انجام رساند. ولی ضعف بینایی و روی آوردن امراض و تشنجات و ناامنی حاکم بر [[عراق]] سبب شد که وی مدتی پس از این در بستر بیماری افتد و سرانجام در سال ۱۲۶۳ هجری دار فانی را وداع گوید و به سوی سرای باقی بشتابد. پیکرش پس از اقامه [[نماز میت|نماز]] توسط [[شیخ محمدحسن نجفی]]، در یکی از حجره‌های طرف بالاسر صحن حضرت [[امیرالمومنین]] علیه‌السلام به خاک سپرده شد.<ref> تاریخ علمای خراسان، ص ۲۰۸ و ۲۰۹.</ref>
 
 
آری! میرزا مسیح مظلومانه دور از یاران سال‌های گذشته‌اش، اما در کنار دیگر یاورانی آسمانی جان سپرد و فقیه بلندآوازه [[شیخ محمدحسن نجفی]] مؤلف کتاب [[جواهر الکلام (کتاب)|جواهرالکلام]] و تنی چند از علمای مشهور نجف بر پیکرش [[نماز]] گزاردند و آن مرحوم را باشکوه خاصی در یکی از حجره‌های طرف بالاسر صحن حضرت [[امیرالمومنین]] علیه‌السلام دفن کردند.<ref> تاریخ علمای خراسان، ص ۲۰۸ و ۲۰۹.</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۷۳: سطر ۷۶:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*تلخیص از مجموعه [[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۱، زندگی نامه "میرزا مسیح مجتهد" از غلامرضا گلی‌زواره.
+
*[[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۱، زندگی‌نامه "میرزا مسیح مجتهد" از غلامرضا گلی‌زواره.
*شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، جلد۴، چاپ اوّل، تهران: زوار، ۱۳۴۷.
+
*شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، مهدی بامداد، جلد۴، چاپ اوّل،نشر زوار، ۱۳۴۷.
  
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]
+
[[رده:علمای قرن سیزدهم]][[رده:علماء شیعه]][[رده:فقیهان]][[رده:اصولیون]][[رده:مجتهدین]][[رده:مراجع تقلید]][[رده:مدفونین در حرم امام علی علیه السلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۲۴

«میرزا مسیح استرآبادی تهرانی» معروف به میرزا مسیح مجتهد (۱۲۶۳-۱۱۹۳ ق)، فقیه اصولی و از مراجع تقلید شیعه در قرن سیزدهم هجری و از شاگردان میرزای قمی بود. این عالم مجاهد، در جریان قیام مردم تهران علیه استعمار روس‌ها، رهبری مردم را به عهده داشت.

نام کامل میرزا محمدطاهر تنکابنی
زادروز ۱۱۹۳ قمری
زادگاه استرآباد
وفات ۱۲۶۳ قمری
مدفن نجف، حرم امام علی علیه‌السلام

Line.png

اساتید

میرزای قمی، قاضی سعید استرآبادی،...

شاگردان

میرزا نصرالله مشهدی تربتی، میرزا احمد ساوجی، مولانا عبدالرحمن شیخ‌الاسلام،...

آثار

قواعد الأصولیه، کشف النقاب فی شرح المعة الدمشقیة، شرح قواعد الاحکام، شرح مختصر النافع، رسالة فی احکام النیابة و جواب الأسئلة الفقهیة، المصباح،...


ولادت و تحصیلات‌‌‍

میرزا مسیح فرزند قاضی سعید استرآبادی، در سال ۱۱۹۳ قمری در خانواده‌ای اهل علم و تقوا دیده به جهان گشود.

میرزا مسیح پس از آن که از محضر پدر فاضل و وارسته خویش خوشه‌هایی از خرمن دانش برچید، با ارشاد پدر به مدرسه علوم دینی زادگاهش استرآباد پا نهاد و مقدمات دروس حوزوی را با شوق زیاد و استعداد شگفت آموخت. پس از آن بار سفر بست و برای تکمیل آموخته‌هایش خانواده را به قصد قم ترک نمود.

حوزه درسی فقیه نامدار و دانشور پرآوازه جهان تشیع، یعنی میرزای قمی بسان چشمه‌ای جوشان این تشنه معرفت را به سوی خویش جذب کرد و میرزا مسیح در طول سال‌های اقامت خویش در قم از این استوانه فقاهت در رشته‌های فقه، اصول، حدیث، درایه و رجال بهره برد و در اندک مدتی جزو شاگردان برجسته میرزای قمی قلمداد گردید. میرزا مسیح به استفاضه از دانش استادش اشاره کرده، در آثار خود از او به عنوان «استادنا» و القابی نظیر آن یاد می‌کند.[۱] وی پس از پی گرفتن تحصیل در فقه تا مرز اجتهاد، تهران را به عنوان محل سکونت خویش برگزید و به «مجتهد تهرانی» اشتهار یافت. از سایر اساتید میرزا مسیح اطلاعی در دست نیست.

تدریس و شاگردان

میرزا مسیح در تهران علاوه بر آن که در مقام مرجع تقلید و مجتهدی پرآوازه به امور شرعی و اجتماعی مردم مشغول بود، از پرورش شاگردان غافل نبود و حوزه درسش پررونق بوده است. با این همه از زندگی شاگردانی که در تهران محضر این فقیه وارسته را درک کرده‌اند اطلاعی نداریم؛ اما در حوزه درسی که با تلاش او در مشهد مقدس تشکیل شد، افرادی حضور داشتند که به زندگی برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

  • ۱. میرزا نصرالله مشهدی (تربتی) (متوفی ۱۲۹۸ ق): وی مراتب فقه و حکمت را در خدمت میرزا مسیح و ملا هادی سبزواری تکمیل کرد.[۲] از آثارش کتاب طهارت، کتاب بیع و حواشی متفرقه بر کتاب قوانین و کتاب فصول و جواب سئوالات فقهی را می‌توان برشمرد.[۳]
  • ۲. میرزا احمد ساوجی (متوفی ۱۳۰۵ ق): وی از مشاهیر علما و مشایخ فقهای عصر خویش بود و در خدمت استادش میرزا مسیح کسب فقه و اصول را پی گرفت.[۴]
  • ۳. مولانا عبدالرحمن شیخ الاسلام (متوفی ۱۲۹۰ ق): وی «شیخ الاسلام» مشهد و مدرس آستان مقدس رضوی بوده است و موقعی که حاج میرزا مسیح به مشهد مقدس آمد محضرش را درک کرد و فقه و اصول را نزد وی تکمیل و تحصیل نمود.[۵]

آثار و تألیفات

نفوذ اخلاق و رفتار میرزا مسیح مجتهد در قلوب مردم تهران و اعتبار علمی و اجتهادی او چنان بود که به عنوان بارزترین و ارجمندترین مجتهد تهران شناخته شد و ایشان رساله‌ای برای استفاده عموم مقلدان به رشته تحریر درآورد که از لحاظ استحکام مضامین، کاوش‌های علمی و استناد به منابع روایی و کتب فقها و محدثان گذشته درخور توجه صاحبان فضل است. البته گویا میرزا مسیح نخست رساله‌ای درباره احکام فقهی نوشته و سپس آن را تغییر داده و با مسائل جدیدتر تنظیم کرده است.[۶] علاوه بر رساله یاد شده، میرزا مسیح در طول مدت هفتاد سال عمر بابرکت خود آثار متعددی در فقه و اصول تألیف نموده که عبارتند از:

  1. قواعد الأصولیه.
  2. کشف النقاب فی شرح المعة الدمشقیه.
  3. شرح کتاب المعاطاة، که متضمن کتاب الصلح و الاجاره و الوکاله است.
  4. شرح قواعد الاحکام فی معرفة الحلال والحرام اثر علامه حلی. این شرح دربردارنده بخش طهارت و برخی از مباحث و موضوعات فقهی است. نسخه‌ای از این کتاب در نزد نواده او میرزا عبدالله مجتهد تهرانی بوده است.[۷]
  5. شرح مختصر النافع اثر محقق حلی: مطالب آن از کتاب تجارت آغاز می‌گردد. نسخه خطی این کتاب در ۱۱۰ صفحه به صورت عکسی در کتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران نگهداری می‌شود.
  6. رسالة فی احکام النیابه و جواب الأسئلة الفقهیه: این کتاب رساله استدلالی گرانسنگی است که در خصوص احکام فقهی بحث کرده و در جواب سئوال‌هایی نوشته شده که سئوال کنندگان آن مشخص نیستند. در بخشی از این کتاب میرزا مسیح به ایام سخت تبعید خود در عتبات عالیات اشاره کرده است و تاریخ بیستم شوال ۱۲۴۸ ق. در پاسخ یکی از مسائل فقهی دیده می‌شود.[۸]
  7. رساله عملیه «المصباح الطریق الفلاح»: نسخه‌ای از این رساله با چاپ سنگی در کتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران نگهداری می‌شود.
  8. المصباح: کتابی است به زبان عربی در خصوص مسائل فقهی که در سال ۱۲۶۲ ه‍ـ.ق در تهران چاپ سنگی شده است.[۹]

فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

میرزا مسیح مجتهد در نخستین روزهای ورود به تهران به اقامه نماز جماعت در مسجد جامع شهر و در ضمن آن به نشر احکام دین و پاسخگویی به مشکلات فقهی مردم پرداخت. وی اوضاع محرومان را مورد بررسی قرار می‌داد، در حل گرفتاری‌های شیعیان از هیچ کوششی دریغ نداشت و در حد توان جامعه مسلمین را مراقبت و نظارت می‌کرد و اگر در جایی خلاف یا رفتار ناروایی می‌دید و یا متوجه می‌شد که احکام اسلامی نادیده انگاشته می‌شود، با حرکتی مدبرانه به مقابله و اصلاح آن می‌پرداخت و از این طریق فرهنگ جامعه را تصحیح می‌نمود.

وی علاوه بر تسلط کامل بر اصول و قواعد کلی فقه و منابع دینی، وضع موجود و حدود موضوعات و زمینه‌ها را می‌شناخت و مقتضیات زمان و مکان از نظرش دور نبود. چنین ویژگی ها افزون بر خوشخویی، صیانت نفس و تواضع وی موجب گردید تا مؤمنان بر گردش جمع شده، از محضرش استفاده کنند. او رفته رفته در پی اصرار گروهی از طالبان و شیفتگان علوم دینی، حوزه درسی تشکیل داد و در اثر تقاضاهای فراوان مردم رساله عملیه خود را انتشار داد و بسیاری از مردم تهران و حتی ساکنان نقاط شمالی و غرب کشور ایشان را به عنوان مرجع تقلید خویش شناختند.

در روزگاری که میرزا مسیح مشغول آگاهی بخشیدن به مردم در امور شرعی و اجتماعی بود، به موجب بی‌کفایتی و سستی دربار و اختلاف شاهزادگان و عیاشی فتحعلی شاه قاجار و نیز به سبب ویژگی‌های جغرافیایی و اقتصادی، ایران به پهنه ریاست‌بازی جهانی کشیده شد و گرفتار توسعه طلبی، غارت، تجاوز و تهاجم بیگانگان گردید.

میرزا مسیح که به نیرنگ‌ها و دسیسه‌های قوای سلطه طلب واقف بود، با بیانات افشاگرانه خویش مردم را نسبت به سیاست‌های حیله‌گرانه متجاوزان آگاه می‌ساخت و از این که سیاستمداران قاجار در غفلت و بی‌خبری و عیاشی بسر می‌بردند بسیار نگران بود. روس‌ها از ضعف و نابسامانی و اختلاف شاهزادگان ایران سوء استفاده کرده، در تجاوزات پی در پی خود بخش‌هایی از ایران را به قلمرو خود افزودند و معاهده‌های ننگینی مانند ترکمنچای را در پنجم شعبان ۱۲۴۳ ق. به کشور ایران تحمیل کردند که برای مدت تقریباً یک قرن سیاست و اقتصاد ایران را خدشه‌دار کرد و آثار نکبت‌بار فرهنگی و نظامی فراوانی به بار آورد.[۱۰]

در تحمیل غرامت سنگین ناشی از جنگ با ایران، الکساندر گریبایدوف نقش موثری داشت.[۱۱] او با رفتار سراسر نخوت و پرتکبری که داشت مأموریت یافت که به عنوان وزیر مختار به ایران آمده، ماده سیزدهم عهدنامه ترکمنچای را که با اصرار خود در آن گنجانیده بود، عملی سازد. یادآور می‌شود که بر طبق این برنامه باید همه کسانی که از دو سو در جنگ اسیر شده‌اند ـ خواه از نبرد اخیر و جنگ‌های سابق‌ ـ به فاصله چهار ماه بازگردانده شوند.[۱۲] گریبایدوف که در تاریخ یکشنبه ۵ رجب ۱۲۴۴ ق. برای استرداد اسراء و دریافت غرامت به ایران آمد می‌خواست به ضرب و زور و از سر غرور و جاه‌طلبی هر چه سریع‌تر کار خود را انجام دهد. به همین بهانه به تحقیر و توهین مردم پرداخت و نسبت به شیعیان و علمای دینی رفتار بدی از خود بروز داد.

حوادث اسفناکی که از سوی گریبایدوف و همکاران وی روی داد و ضمن آن اهالی مؤمن تهرانی تحت فشارهای سخت قرار گرفتند، از نظر علمای ایران خصوصاً مجتهد ژرف‌اندیش و فقیه وارسته، میرزا مسیح تهرانی دور نبود و سکوت کارگزاران دربار قاجار نسبت به این وقایع اسف‌انگیز او را به شدت عصبانی نمود و به موجب بیانات افشاگرانه او و دیگر علمای مقیم تهران، شهر یکپارچه جوش و خروش گردید و حمیت مذهبی و تعصب دینی زمینه‌های اقتدار شایان تحسینی را به وجود آورد. مردم و روحانیان با همبستگی بی‌نظیر، برای سوزانیدن ریشه این تجاوز آماده شدند و علما وظیفه خود دیدند که از شرف دینی در مقابل آن شقاوت پیشگان دفاع کنند. طبیعی بود که مردم به سراغ مجتهدی می‌روند که پیش‌تر با سخنان خردمندانه خود مخالفت خویش را با تجاوز و سلطه اعلام کرده بود و او کسی غیر از میرزا مسیح نبود. وی که نمونه کاملی از مراجع عامل، عالی‌قدر و زاهد بود، موفق شد شکوه مذهب تشیع را به استکبار نشان دهد و غبار شرم و درماندگی از رخسار مردم شکست خورده ایران بزداید.

حامد الگار می‌نویسد: مقابله‌ای که بین مردم به رهبری میرزا مسیح و سفارت روس به وقوع پیوست حالتی از جنگ و ستیز با دربار قاجار را به همراه داشت. زیرا حکومت بیش از پیش در معرض اتهام خیانت و همکاری با قدرت‌های بیگانه بود.[۱۳]

سرانجام روز حادثه فرارسید و مردم مسلمان تهران با هدایت علمای شیعه و فتوای میرزا مسیح مجتهد در روز ششم شعبان ۱۲۴۴ ق. در مسجد جامع شهر اجتماع کردند و از این کانون توحید و تقوا به سوی لانه فساد گریبایدوف روانه شدند تا حکم اسلام و فتوای میرزا مسیح را مبنی بر آزاد نمودن زنان مؤمن از دست سفیر شقی و بدرفتار، به اجرا درآورند. جمعیتی که به فرمان میرزا مسیح از مسجد جامع به سوی سفارت روس حرکت کرد در آغاز بیش از هزار نفر نبود، ولی وقتی به در سفارت رسیدند رقم آنان به صد هزار نفر بالغ گردید.

آنان با خشم و هیجان، خواسته بر حق و منطقی خود را مبنی بر آزادسازی زنان مطرح کردند. اما گریبایدوف به جای بردباری در مقابل مسلمانان خروشان، دستور داد تا به وسیله تیراندازی جواب آن‌ها را بدهند. بر اثر این تیراندازی نوجوان ۱۴ ساله‌ای که بین جمعیت بود به شهادت رسید! مردم خشمگین جسد او را به مسجدی در آن حوالی برده، بر سر نعشش به سوگواری پرداختند و برای گرفتن انتقام به سوی سفارت یورش بردند و با هجوم دسته جمعی در سفارت را باز کردند و با افراد سفارت درگیر شدند. بر اثر این نبرد خونین که در یک طرف گروهی مهاجم و مسلح و در سوی دیگر عده‌ای مسلمان معتقد بودند، ۸۰ نفر از مردم در راه دفاع از حق و ایستادگی در مقابل تجاوز و اجرای حکم اسلامی و عملی ساختن فتوای مجتهدی مبارز به شهادت رسیدند و ۳۸ نفر از ساکنان سفارت کشته شدند، که در بین آنان جنازه گریبایدوف دیده می‌شد.[۱۴]

دولت روسیه در همین ایام بر سر مسأله اداره سرزمین‌های تصرف شده عثمانی در بالکان و حقوق مسیحیان یونان با قوای عثمانی در حال نبرد بود و در چند مورد هم از عثمانی‌ها شکست خورده بود و چون در قیام مردم علیه سفارت روس تنها «مالتسف» دبیر اول سفارت از گزند حادثه جان سالم بدر برده و رفتار تحریک آمیز گریبایدوف را در دربار روس روشن کرده بود، از این نظر مصلحت ندید در این خصوص پافشاری نموده، درگیری تازه ایجاد نماید. از همین رو بر آن شدند که روش ملایم‌تری را پیش بگیرند.

البته از سوی تزار روس درخواست شده بود که رهبر قیام (میرزا مسیح) دستگیر و تبعید شود، که متأسفانه دربار ذلیل ایران بر طبق درخواست روس‌ها تصمیم به تبعید میرزا مسیح گرفت. وقتی خبر تبعید میرزا مسیح در تهران پیچید، بار دیگر توفانی از خشم مردم برانگیخته شد. تظاهرات وسیعی صورت گرفت و موج انسان‌ها از معابر و خیابان‌ها به راه افتادند و مخالفت خود را با این برنامه اعلام کردند. مزدوران قاجار به جای عملی ساختن خواسته مردم، به حملات وحشیانه‌ای علیه آنان پرداخته، به ضرب و جرح مسلمانان اقدام کردند. سرانجام در هشتم صفر ۱۲۴۵ ق. میرزا مسیح را به مسجد شاه (مسجد امام خمینی کنونی) در تهران آوردند و وی را مجبور ساختند تا در انظار عمومی با مریدان و خانواده خود وداع کند، اما به دلیل خشم و اعتراض اهالی تهران، در آن روز موفق نشدند میرزا مسیح را به تبعید بفرستند و این ماجرا چند روزی به تعویق افتاد و در روز بیستم صفر ۱۲۴۵ ق. این مجتهد خیراندیش، شهر تهران را به مقصد عتبات عالیات ترک کرد.

وفات

میرزا مسیح مجتهد در کربلا و نجف توانست تحقیقات علمی خود را گسترش داده، آثاری نیک را به انجام رساند. ولی ضعف بینایی و روی آوردن امراض و تشنجات و ناامنی حاکم بر عراق سبب شد که وی مدتی پس از این در بستر بیماری افتد و سرانجام در سال ۱۲۶۳ هجری دار فانی را وداع گوید و به سوی سرای باقی بشتابد. پیکرش پس از اقامه نماز توسط شیخ محمدحسن نجفی، در یکی از حجره‌های طرف بالاسر صحن حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام به خاک سپرده شد.[۱۵]

پانویس

  1. ر.ک: مکارم الآثار، محمدعلی معلم حبیب‌آبادی، ج ۵، ص ۱۷۰؛ تاریخ علمای خراسان، میرزا عبدالرحمن، ص ۲۰۸.
  2. چهل سال تاریخ ایران، تعلیقات حسین محبوبی اردکانی بر کتاب المآثر والآثار، ج ۱، ص ۲۱۰.
  3. تاریخ علمای خراسان.
  4. چهل سال تاریخ ایران، ج ۱، ص ۲۲۰.
  5. تاریخ علمای خراسان، ص ۸۵، ۸۶ و ۱۱۴.
  6. استرآباد نامه، به کوشش مسیح ذبیحی، ص ۱۷۵.
  7. الذریعه تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۱۴، ص ۲۲ و ۲۳.
  8. مجله یاد، شماره ۲۹ و ۳۰، مقاله سیره صالحان، ص ۲۰۹ و ۲۱۰.
  9. مؤلفین کتب فارسی و عربی، خان بابامشار، ج ۶، ص ۱۹۱.
  10. تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، سعید نفیسی، ج ۲، ص ۱۷۹-۱۸۹؛ عصر بی‌خبری یا تاریخ امتیازات در ایران، ابراهیم تیموری، ص ۲۳۹.
  11. همان مأخذ، ج ۲، ص ۱۷۷.
  12. تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران، علی‌اکبر بینا، ص ۲۵۰.
  13. نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، حامدالگار، ترجمه ابوالقاسم سری، ص ۱۴۳.
  14. تاریخ ایران از ابتدای قرن نوزدهم تا سال ۱۸۵۸ میلادی، آگرانتوسکی و... «ترجمه کیخسرو کشاورز»، ص ۲۳۷.
  15. تاریخ علمای خراسان، ص ۲۰۸ و ۲۰۹.

منابع

  • گلشن ابرار، جلد ۱، زندگی‌نامه "میرزا مسیح مجتهد" از غلامرضا گلی‌زواره.
  • شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، مهدی بامداد، جلد۴، چاپ اوّل،نشر زوار، ۱۳۴۷.
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه