|
|
سطر ۱: |
سطر ۱: |
− | ==تولد حاج سید احمد شهرستانی== | + | '''آیت الله سید احمد حسینی شهرستانی''' (۱۴۱۲-۱۳۲۴ ق)، عالم ربانی و مجاهد [[شیعه]] و از شاگردان [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانی]] بود. وی از بدو انقلاب اسلامی از سال ۱۳۴۱ ش. که مسئله انجمنهای ایالتی و ولایتی مطرح گردید تا پیروزی انقلاب و بعد از آن، در عرصههای سیاسی و اجتماعی گوناگون، نقش اساسی داشت. |
| + | {{شناسنامه عالم |
| + | ||نام کامل = سید احمد حسینی شهرستانی |
| + | ||تصویر= [[پرونده:احمد شهرستانی.jpg|۲۳۰px]] |
| + | ||زادروز = ۱۳۲۴ قمری |
| + | |زادگاه = [[نجف]] |
| + | |وفات = ۱۴۱۲ قمری |
| + | |مدفن = [[قم]]، [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه]] |
| + | |اساتید = [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزا محمدحسین نائینی]]، [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقی]]، میرزا ابوالحسن مشکینی،... |
| + | |شاگردان = سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، سید محمدمهدی مرتضوی لنگرودی، سید عمادالدین شهرستانی،... |
| + | |آثار = توضیح الکفایه، شرح وقت قبله لمعه، تقریرات فقهی و اصولی،... |
| + | }} |
| + | == ولادت و خاندان == |
| + | سید احمد حسینی شهرستانی نوزدهم [[ذی القعده]] ۱۳۲۴ ق. در خاندان فضیلت، سیادت و فقاهت در [[نجف]] اشرف دیده به جهان گشود. نسب ایشان از طریق [[امام سجاد]] علیه السلام به حضرت [[سیدالشهداء]] علیه السلام منتهی میشود. پدر بزرگوارش آیت الله سید علی اصغر شهرستانی، از مقام منیع [[علم]]، [[تقوا]]، [[زهد]] و فضیلت برخودار بود و یکی از عالمان نامدار و ذی نفوذ [[کربلا|کربلا]] بشمار میرفت. وی به همراه برادر ارجمندش مرحوم آیت الله میر سید علی شهرستانی، امور مذهبی و دینی مردم کربلای معلا خصوصاً زوار محترم حسینی را به عهده داشت. |
| | | |
− | عالم رباني آيت الله حاج سيد احمد شهرستاني، نوزدهم [[ذی القعده]] 1324 ق. در خاندان فضيلت، سيادت و فقاهت شهرستاني هاي معروف، در [[نجف]] اشرف ديده به جهان گشود. بنا به گفته مؤلف گنجينه دانشمندان<ref> گنجينه دانشمندان، محمدشريف راضي، ج 4، ص 496.</ref>، در سال 1324 ق. در نجف اشرف از چهار خاندان، چند نفر ديده به جهان گشودند كه بعدها همگي در شمار علماي بزرگ قرار گرفتند و به «ابناء اربع و عشرين» معروف گرديدند. اين شخصيت ها عبارتند از: | + | خاندان شهرستانی همواره در طول تاریخ خصوصاً در چند قرن اخیر یکی از بیوت عالم پرور در میان مراکز علمی و فرهنگی مهم جهان اسلام به ویژه در [[عراق]] و [[ایران|ایران]] بودهاند و در دامن خود شخصیتهایی [[فقیه|فقیه]]، عارف، حکیم و پرهیزگار پرورش دادهاند. |
| | | |
− | * 1. حاج سيد احمد شهرستاني، از خاندان شهرستاني؛
| + | ==تحصیل و استادان == |
| | | |
− | * 2. حاج سيد محمدصادق لواساني، از خاندان لواساني تهراني؛
| + | سید احمد شهرستانی بعد از فراگیری مقدمات و ادبیات در [[حوزه علمیه]] نجف، دروس سطح را از محضر مراجع و اساتید بزرگ آموخت و سپس از درس آیات عظام ذیل بهرهمند شد: |
| | | |
− | * 3. حاج سيد محسن نخجواني، از خاندان شريف نخجواني؛ | + | *[[میرزا محمدحسین نائینی|میرزا محمدحسین نائینی]]؛ |
| | | |
− | * 4. حاج سيد مرتضي خلخالي، از خاندان شريف خلخالي؛ | + | *[[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقی]]؛ |
| | | |
− | * 5. حاج ميرزا آقا اصطهباناتي شيرازي؛ | + | *[[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانی]]؛ |
| | | |
− | * 6. حاج شيخ غلامحسين جعفري همداني. | + | *میرزا ابوالحسن مشکینی. |
| | | |
− | '''شهرستان كجاست؟'''
| + | شهرستانی درس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] این اساتید را تقریر و تحریر کرد، که اکنون دست نوشتههای آن موجود است. در میان اساتید مذکور، ایشان با آیت الله مشکینی ارتباط بیشتری داشت و این ارتباط تا آخر عمر استادش ادامه یافت.<ref> گنجینه دانشمندان، شیخ محمد شریف رازی، ج ۴، ص ۴۹۶.</ref> |
| | | |
− | مدرس خياباني درباره «شهرستان» چنين ميگويد: «شهرستاني منسوب به شهرستان است كه يكي از اين سه بلد بوده باشد:
| + | وی در سال ۱۳۶۴ ق. در چهل سالگی، بعد از اتمام تحصیلات و دریافت اجازات [[اجتهاد]] از علمای برجسته نجف اشرف، [[عراق]] را به قصد [[ایران|ایران]] ترک گفت. |
| | | |
− | * 1. شهري در فارس كه محمد بن عبدالكريم شهرستاني، صاحب ملل و نحل منسوب به آن است.
| + | == تدریس و شاگردان == |
| + | آیت الله سید احمد شهرستانی از همان آغاز طلبگی در حوزه [[نجف]]، علاوه بر تحصیل، به تدریس علوم دینی نیز اشتغال داشت. وقتی به ایران آمد و در [[تهران]] سکونت پیدا کرد، به تدریس در مدارس دینی همانند مروی و حاج ابوالفتح و در اواخر عمر بیشتر در مدرسه ملا آقاخان فیروزآبادی به تربیت طلاب علوم دینی و تدریس ادامه داد. ایشان در مدرسه حاج ابوالفتح، که زیر نظر آیت الله [[سید مرتضی مرتضوی لنگرودی|سید مرتضی لنگرودی]] قدس سره اداره می شد، دروس مختلفی همانند رسائل، مکاسب و کفایه را تدریس مینمود.<ref> مجله حوزه، ش ۵۵، مصاحبه با آیت الله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ص ۲۶.</ref> |
| | | |
− | * 2. شهري در اصفهان كه آن را «جي» و «مدينه» گويند.
| + | مرحوم شیخ محمد رازی مینویسد: «گذشته از حدود بیست ساله آخر عمر، که پزشکان ایشان را از تدریس مداوم و همه روزه منع کرده بودند، تمامی عمر مفید خود را به تدریس [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] اشتغال داشتند و شاگردانی لایق تربیت نمودند. و مدت پانزده سال در مدرسه ملا آقاخان فیروزآبادی - نزدیک چهارراه سیروس - به تدریس اشتغال داشتند که ریاست برنامههای مدرسه و مسئولیت آن نیز به عهده ایشان بود...». |
| | | |
− | * 3. شهر كوچكي بين خوارزم و نيشابور در سه منزلي شهر نساء.<ref> ريحانة الادب، ج 1، ص 361.</ref>
| + | برخی از شاگردان ایشان عبارتند از: سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، سید محمدمهدی مرتضوی لنگرودی و حجةالاسلام سید عمادالدین شهرستانی. |
| | | |
− | ==خاندان و مشاهير شهرستاني== | + | ==آثار و تألیفات == |
| + | از جمله تألیفات آیت الله سید احمد شهرستانی عبارتند از: |
| | | |
− | در طول چند قرن اخير، يكي از خاندانهاي نامدار جهان اسلام، اين خاندان است كه در ايران و عراق مشهورند و خدمات چشمگيري داشتهاند. خاندان شهرستاني همواره در طول تاريخ خصوصاً در چند قرن اخير يكي از بيوت عالم پرور در ميان مراكز علمي و فرهنگي مهم جهان اسلام به ويژه در [[عراق]] و ايران بودهاند و در دامن خود شخصيتهايي فقيه، عارف، حكيم و پرهيزگار پرورش دادهاند. در اين جا به شرح حال كوتاهي از برخي چهرههاي نامدار اين سلسله اشاره ميشود:
| + | *۱. توضیح الکفایه (شرح [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الاصول]])؛ |
| | | |
− | 1. آيت الله حاج ميرزا سيد محمدحسين شهرستاني فرزند مير سيد محمدعلي ابن مير سيد محمدحسين حسيني مرعشي حائري، مشهور به شهرستاني. وي يكي از علماي بزرگ اماميه در قرن اخير بود كه در علوم اسلامي تبحر داشت. وي فقيهي توانا، حكيمي محقق، اديبي نامدار، محدثي خبير و داراي قدرت حافظه و سرعت انتقال مطالب بود و از مراجع تقليد ذي نفوذ [[كربلا]] بشمار مي رفت. وي داراي اخلاق نيكويي بود و به حل و فصل امور مردم و قضاي حوائج آنان اهتمام وافر داشت. ميرزا سيد محمدحسين از شاگردان خاص علامه شيخ محمدحسين حائري اردكاني قدس سره بود و تمام اوقات شريفش به اذكار و عبادات و انجام وظايف ديني و قضاي حوائج مسلمين و اقامه جماعت در صحن مقدس حسيني سپري گرديد.
| + | *۲. رساله الصراط الاقوم لبطلان الصلوة فی الخیط من الابریسم؛ |
| | | |
− | صاحب گنجينه دانشمندان مي نويسد: «وي از دوازده سالگي مشغول تأليف بوده و در رشتههاي مختلف علوم اسلامي جمعاً داراي 31 تأليف است.» اين عالم بزرگوار در سال 1315 ق. در كربلا رحلت كرد و در رواق حرم مطهر حسيني دفن شد.
| + | *۳. شرح وقت قبله [[اللمعة الدمشقیة (کتاب)|لمعه]]؛ |
| | | |
− | 2. آيت الله حاج ميرزا سيد علي حائري شهرستاني. وي از اعاظم علماي امامي در كربلاي معلا و از مشايخ اجازه روايتي مرحوم آيت الله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي و داراي تأليفات متعدد بود. در [[رجب]] سال 1344 ق. در كربلا درگذشت و در جوار پدر بزرگوارش (سيد محمدحسين شهرستاني) به خاك سپرده شد.
| + | *۴. رساله ای در عدم مشروعیت نماز جمعه و عیدین در [[غیبت کبری|غیبت کبرا]]؛ |
| | | |
− | 3. آيت الله ميرزا محمدمهدي شهرستاني فرزند سيد ابوالقاسم. وي نيز از چهرههاي برجسته خاندان جليل القدر شهرستاني است. در سال 1316 ق. در كربلا رحلت كرد و در همان جا به خاك سپرده شد. ايشان از صاحب حدايق، شيخ يوسف بحراني و ملا احمد نراقي مستنداً روايت مينموده و صاحب مقامات و كرامات بوده است.
| + | *۵. تقریرات فقهی و اصولی از دروس اساتید بزرگوارش. |
| | | |
− | از شيخ زين العابدين سلماسي صاحب كرامات، و از ملازمان سيد بحرالعلوم نقل شده است: چون سيد بحرالعلوم بيمار شد و كسالتش سخت شد، من به همراه جمعي در خدمتش بوديم. سيد فرمود: من تمايل داشتم كه شيخ حسين نجفي - كه در آن زمان در زهد و ورع و فضيلت كم نظير بود - برجنازه من [[نماز]] بخواند؛ لكن آقا ميرزا مهدي شهرستاني بر من نماز خواهد خواند. چون ميرزا مهدي در [[كربلا]] بود. تعجب كرديم. بعد از اندكي سيد از دنيا رفت و ما او را تشييع كرديم و جنازه مطهرش را به صحن مقدس علوي آورديم و تمامي بزرگان، فقها و مشايخ نجف در تشييع جنازه او حاضر بودند؛ ولي از ميرزا مهدي خبري نبود و من در انديشه سخن سيد بحرالعلوم بودم؛ زيرا هيچ گاه از او خلاف نشنيده بودم. چون جنازه ايشان براي نماز آماده شد، ناگهان ديدم ميرزا مهدي شهرستاني با لباس سفيد و قامتي نوراني وارد صحن مطهر علوي گرديد. پس همگي او را جهت نمازگزاردن مقدم داشته، تمامي حضار به او اقتدا كردند.
| + | ==فعالیتهای اجتماعی و سیاسی== |
| | | |
− | 4. مير محمدعلي، معروف به سيد هبةالدين شهرستاني. وي از عالمان فاضل و بزرگان سادات شهرستاني است كه نزد آيات عظام: ميرزا حبيب الله رشتي، محمدكاظم خراساني، سيد محمدكاظم يزدي و شريعت اصفهاني دانش آموخته و با دريافت اجازههاي اجتهاد از اين بزرگواران به مقام اجتهاد نايل گرديده بود.
| + | حاج سید احمد شهرستانی بیش از نیم قرن در [[تهران]] به فعالیت در امور دینی و اجتماعی اشتغال داشت که برخی فعالیتهای وی به شرح ذیل است: |
− | | |
− | مير محمدعلي در زمان استقلال [[عراق]] و نيز حكومت ملك فيصل، مدت كوتاهي به مقام وزارت معارف عراق منصوب شد و منشأ خدمات ارزندهاي گرديد. همچنين در سال 1342 ق. به درخواست حكومت وقت عراق و تأكيد علماي نجف، رياست ديوان عالي تميز، كه به مجلس تميز جعفري موسوم بود، به او تفويض شد تا اين كه در سال 1353 ق. از طرف استان [[بغداد]]، به نمايندگي مجلس شوراي ملي انتخاب شد. بعد از انحلال مجلس در [[ذی الحجه]] همان سال، تمام اوقات خود را صرف تأليف و تصنيف نمود و آثار گرانقدري برجاي گذاشت. از تأليفات معروف او است الهيئة والاسلام كه بارها به طبع رسيده و به فارسي هم ترجمه شده است. وي در سال 1385 ق در بغداد رحلت كرد و در حرم [[كاظمين]] دفن شد.<ref> شرح حال چهار عالم نامدار شهرستاني در جزوه «شمهاي از زندگاني حضرت آيت الله حاج سيد احمد شهرستاني»، نوشته مورخ معاصر شيخ محمد رازي آمده است ما از اين جزوه بهره فراواني گرفتيم. لذا حضرت آيت الله حاج سيد مهدي لنگرودي سلمه الله، داماد آيت الله شهرستاني، كه اين جزوه را در اختيار نگارنده قرار دادند، سپاسگزارم.</ref><ref> شرح حال عالم بزرگوار سيد هبةالدين شهرستاني به همت پژوهشكده باقرالعلوم علیه السلام [[قم]]، با عنوان ديدار با ابرار، شماره 31 به چاپ رسيده است.</ref>
| |
− | | |
− | ==نسب سید شهرستانی==
| |
− | | |
− | نسب آيت الله حاج سيد احمد حسيني شهرستاني از طريق [[امام سجاد]] علیه السلام به حضرت [[سيدالشهداء]] علیه السلام منتهي میشود. ضمناً چون غالب دانشمندان و بزرگان اين سلسله در [[كربلا]] سكونت داشته و زعامت امور ديني و اجتماعي اهالي آن سامان را بر عهده داشته اند، به «حائري شهرستاني» مشهور شدهاند.
| |
− | | |
− | در برخي القاب بزرگان ياد شده، كلمه مرعشي حائري مشهور به شهرستاني به چشم ميخورد. احتمالاً سادات شهرستاني شاخهاي از درخت پرشاخ و برگ سادات جليل القدر مرعشيه باشند، زيرا نسب اين سادات جليل القدر همانند سادات مرعشي به امام سجاد علیه السلام منتهي مي شود. والله العالم.
| |
− | | |
− | ==پدرایشان==
| |
− | | |
− | پدر بزرگوارش مرحوم آيت الله حاج سيد علي اصغر شهرستاني، همانند ساير افراد خاندان شهرستاني از مقام منيع [[علم]]، [[تقوا]]، زهد و فضيلت برخودار بوده و يكي از عالمان متقي و نامدار و ذي نفوذ كربلاي معلا بشمار ميرفت. وي به همراه برادر ارجمندش مرحوم آيت الله مير سيد علي شهرستاني، امور مذهبي و ديني مردم كربلا خصوصاً زوار محترم حسيني را به عهده داشت.
| |
− | | |
− | مرحوم علامه اميني در كتاب رياض الانس از اين بزرگوار به «علامه» تعبير نموده و جريان خواب مفصلي را كه حاكي از ارتباط آن مرحوم با حضرت ولي عصر علیه السلام است، نقل كرده و در ابتداي آن خواب نوشته است: «بسم الله الرحمن الرحيم. علامه سيد علي اصغر شهرستاني فرزند حاج سيد محمدتقي شهرستاني در روز پنجشنبه 28 [[صفر]]، روز وفات پيغمبر صلی الله علیه و آله. به سال 1360 ق. وفات كردند. و من در آن شب جمعه نماز ليلة الدفن خواندم و به همان نحو معلوم، آن را براي آن مرحوم هديه كردم و در مورد آن مرحوم و نسب ايشان فكر ميكردم. و در همان شب در خواب ديدم گويا شخصي مرا مورد خطاب قرار داده، در حالي كه كسي را نميديدم، او ميگفت: هرگاه زمين از نور خدا پُرگشت و حجت ([[امام زمان]] علیه السلام) ظاهر شد، همراه او، سيد علي اصغر شهرستاني نيز رجعت خواهد كرد. ناگهان از خواب بيدار شدم؛ در حالي كه كلمه بعد از «نور خدا» را فراموش كرده بودم. باز خوابيدم و همان خواب را بدون كم و زياد ديدم؛ ولي مجدداً صفت نور را فراموش كردم. دگر باره خوابيدم و همان مطلب را بدون هيچ تغييري مشاهده كردم و بار سوم نيز صفت نور را نتوانستم به خاطر بسپارم. گويا به من الهام شد كه اين فراموشي، اشارهاي است به اين كه صفت امام قابل درك نيست و او نور خدا است كه هر چه وصف شود بالاتر از آن مي باشد. از جمله مطالبي كه از آن خواب استفاده نمودم، اين بود كه عصر روز پنجشنبه روز وفات آن مرحوم، در مجلسي با دو بزرگوار، شيخ عبدالحسين مبارك و شيخ محمدحسين مظفر نشسته بودم ياد امام زمان علیه السلام شد و شيخ محمدحسين بسيار اشتياق به ديدار آن حضرت داشت. به خاطرم آمد كه بزرگان قوم عمري طولاني را به عشق آن حضرت طي ميكنند و قبل از ملاقات با او از دنيا ميروند. از بركت اين خواب دانستم كه اينان با امامشان به اين دنيا بازخواهند گشت».<ref> شمهاي از زندگاني حضرت آيت الله شهرستاني، ص 10.</ref>
| |
− | | |
− | ==مادر ایشان==
| |
− | | |
− | مادر گرامي آقا سيد احمد شهرستاني، فرزند آيت الله حاج سيد حسن بوشهري بود و فضايل اخلاقي عجيبي داشت. از مرحوم آيت الله سيد احمد شهرستاني نقل شده: «والده ام اموال موقوفه اي داشتند و هرگاه موفق به قضاي يك سال نماز خود مي گشتند.(*) به عنوان شكرانه، سفرهاي مفصل ميگستردند و در آن زمان كه فقر بر [[نجف]] اشرف حاكم بود، اطعام مينمودند. مرحوم والد عيال ديگري داشت كه طبعاً وضع خوبي نداشت. مادرم شبهاي جمعه غذاي مفصل و چربي طبخ مينمودند و به وسيله خود من (سيد احمد شهرستاني)، كه امينترين فرزندان خود ميدانستند، به منزل آن زن (همسر دوم) ميفرستادند و تأكيد ميكردند: راضي نيستم كسي حتي پدرتان ملتفت شود، كه مبادا باعث شرمندگي آن زن گردد».<ref> همان، ص 12.</ref>
| |
− | | |
− | ==تحصيل سید احمد شهرستانی==
| |
− | | |
− | حاج سيد احمد شهرستاني در دامن چنين خانوادهاي تربيت شد. بعد از دوران كودكي، به فراگيري [[قرآن]] و ادبيات فارسي نزد اساتيد فن پرداخت و سپس در نجف اشرف به حوزه علميه نجف وارد شد.
| |
− | | |
− | ==استادان سید==
| |
− | | |
− | پس از فراگيري مقدمات و ادبيات، دروس سطح را از محضر مراجع و اساتيد بزرگ فراگرفت و سپس از درس آيات عظام ذيل بهرهمند شد:
| |
− | | |
− | * 1. ميرزا محمدحسين نائيني؛
| |
− | | |
− | * 2. آقا ضياءالدين عراقي؛
| |
− | | |
− | * 3. آقا سيد ابوالحسن اصفهاني؛
| |
− | | |
− | * 4. و نيز در درس خارج كفايه آقاي ميرزا ابوالحسن مشكيني، كه از شاگردان برجسته آخوند خراساني بود، شركت كرد.
| |
− | | |
− | آيت الله سيد احمد شهرستاني، درس خارج [[فقه]] و [[اصول]] اين اساتيد را تقرير و تحرير كرد، كه اكنون دست نوشتههاي آن موجود است. در ميان اساتيد مذكور، ايشان با آيت الله مشكيني ارتباط بيشتري داشت و اين ارتباط تا آخر عمر استادش ادامه يافت.<ref> گنجينه دانشمندان، شيخ محمد شريف رازي، ج 4، ص 496.</ref>
| |
− | | |
− | ==خدمات وي در تهران==
| |
− | | |
− | حاج سيد احمد شهرستاني در سال 1364 ق. در چهل سالگي، بعد از اتمام تحصيلات و دريافت اجازات اجتهاد از علماي برجسته نجف اشرف، [[عراق]] را به قصد ايران ترك گفت و در تهران رحل اقامت افكند. او بيش از نيم قرن در اين شهر به فعاليت در امور ديني و اجتماعي اشتغال داشت كه برخي فعاليتهاي وي به شرح ذيل است:
| |
− | | |
− | '''<I>تدريس:</I>'''
| |
− | | |
− | از همان آغاز طلبگي در حوزه [[نجف]]، علاوه بر تحصيل، به تدريس علوم ديني نيز اشتغال داشت. وقتي به ايران آمد و در تهران سكونت پيدا كرد، به تدريس در مدارس ديني همانند مروي و حاج ابوالفتح و در اواخر عمر بيشتر در مدرسه ملا آقاخان فيروزآبادي (نزديك چهارراه سيروس) به تربيت طلاب علوم ديني و تدريس ادامه داد. ايشان در مدرسه حاج ابوالفتح، كه زير نظر آيت الله حاج سيد مرتضي لنگرودي قدس سره اداره مي شد، دروس مختلفي همانند رسائل، مكاسب و كفايه را تدريس مينمود.<ref> مجله حوزه، ش 55، مصاحبه با آيت الله سيد محمدحسن مرتضوي لنگرودي، ص 26.</ref>
| |
− | | |
− | مرحوم شيخ محمد رازي مينويسد: «گذشته از حدود بيست ساله آخر عمر، كه پزشكان ايشان را از تدريس مداوم و همه روزه منع كرده بودند، تمامي عمر مفيد خود را به تدريس [[فقه]] و [[اصول]] اشتغال داشتند و شاگرداني لايق تربيت نمودند كه بسياري از آنان از علماي اعلام و آيات بلاد و تهران هستند و بسياري نيز به رحمت حضرت حق پيوستهاند. و مدت پانزده سال در مدرسه ملا آقاخان فيروزآبادي - نزديك چهارراه سيروس - به تدريس اشتغال داشتند كه رياست برنامههاي مدرسه و مسئوليت آن نيز به عهده ايشان بود و برنامه هاي مدرسه به قدري محكم و شاگردان اشتغالشان به قدري عالي بود كه در زماني كه بالاترين شهريه قم از شصت تومان تجاوز نميكرد، ايشان به طلاب آن مدرسه يكصد و ده تومان شهريه ميدادند».
| |
− | | |
− | برخي از شاگردان وي عبارتند از حضرات آيات: سيد محمدحسن و سيد محمدمهدي مرتضوي لنگرودي و مرحوم حجة الاسلام سيد عمادالدين شهرستاني.
| |
| | | |
| '''<I>اقامه جماعت:</I>''' | | '''<I>اقامه جماعت:</I>''' |
| | | |
− | معظم له از همان سال ورود به تهران، سال ها در مسجد باب الحق (خيابان مولوي، كوچه سنگي) به اقامه جماعت و خدمات ديني اشتغال داشت. وي در اين مدت طولاني، مجالس و محافل فراواني به مناسبت اعياد و وفيات، و نيز شبهاي جمعه، جلسات اخلاق و عقايد در اين مسجد برگزار ميكرد كه بسياري از جوانان و طلاب براي استفاده از اين مباحث به اين مسجد ميشتافتند. ايشان هم با بياني گرم و رسا به بحث ميپرداخت. حتي در اين اواخر درباره برخي مسائل اجتماعي و اقتصادي سخنراني ميكرد. گشادهرويي، زهد، برخورد نرم، گفتار متين و استدلالهاي مستحكم ايشان باعث شده بود كه سخنان او در دلها مؤثر واقع شود. | + | معظم له از همان سال ورود به تهران، سال ها در مسجد باب الحق (خیابان مولوی) به اقامه [[نماز جماعت]] و خدمات دینی اشتغال داشت. وی در این مدت طولانی، مجالس و محافل فراوانی به مناسبت اعیاد و وفیات، و نیز شبهای جمعه، جلسات [[اخلاق]] و عقاید در این مسجد برگزار میکرد که بسیاری از جوانان و طلاب برای استفاده از این مباحث به این مسجد میشتافتند. ایشان هم با بیانی گرم و رسا به بحث میپرداخت. حتی در این اواخر درباره برخی مسائل اجتماعی و اقتصادی سخنرانی میکرد. گشادهرویی، برخورد نرم، گفتار متین و استدلالهای مستحکم ایشان باعث شده بود که سخنان او در دلها مؤثر واقع شود. |
| | | |
− | '''<I>عشق و ارادت به اهل بيت علیهم السلام:</I>''' | + | '''<I>برگزاری مراسم اهل بیت علیهم السلام:</I>''' |
| | | |
− | آيت الله حاج سيد احمد شهرستاني عشق و علاقه وافري به اهل بيت عصمت و طهارت علیهم السلام ابراز ميداشت و علاوه بر محافل و مجالس عمومي در مسجد، ساليان متمادي در منزل خود جلسات روضه هفتگي داشت و در دهه [[محرم]]، [[صفر]] و فاطميه وعاظ مهم و مداحان محترم تهران را به اين جلسات دعوت ميكرد.
| + | آیت الله سید احمد شهرستانی عشق و علاقه وافری به [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام ابراز میداشت و علاوه بر محافل و مجالس عمومی در مسجد، سالیان متمادی در منزل خود جلسات روضه هفتگی داشت و در دهه اول [[ماه محرم|محرم]]، [[صفر]] و [[ایام فاطمیه|فاطمیه]] وعاظ مهم و مداحان محترم تهران را به این جلسات دعوت میکرد. خود ایشان نیز همواره از حریم مقام ولایت دفاع میکرد؛ به طوری که میتوان گفت بالاترین مسئله نزد او، ولایت [[امیرالمومنین|حضرت امیرالمؤمنین]] علیه السلام بود. در اوایل انقلاب که برخی در پی حذف [[مذهب جعفری]] از قانون اساسی بودند، ایشان بی نهایت متأثر شد و با افراد زیادی تماس گرفت و حتی در این باره با یکی از مسئولان دیدار میکرد. گاهی با شنیدن یا خواندن چنین موضوعات ضد دینی، بسیار ناراحت شده؛ به طوری که حال او منقلب و به بیمارستان روانه میشود.<ref> شمهای از زندگانی حضرت آیت الله شهرستانی، ص ۳۰.</ref> معظمله همچنین عشق و علاقه عجیبی به [[امام زمان]] علیه السلام داشت و همواره خود را ریزهخوار خوان آن حضرت میدانست. |
| | | |
− | خود ايشان نيز همواره از حريم مقام ولايت دفاع ميكرد؛ به طوري كه ميتوان گفت بالاترين مسئله نزد او، ولايت حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام بود. در اوايل انقلاب كه برخي در پي حذف مذهب جعفري از قانون اساسي بودند، ايشان بي نهايت متأثر شد و با افراد زيادي تماس گرفت و حتي در اين باره با يكي از مسئولان ديدار ميكرد. گاهي با شنيدن يا خواندن چنين موضوعات ضد ديني، بسيار ناراحت شده؛ به طوري كه حال او منقلب و به بيمارستان روانه ميشود.<ref> شمهاي از زندگاني حضرت آيت الله شهرستاني، ص 30.</ref>
| + | '''''همگامی با انقلاب اسلامی:''''' |
| | | |
− | ==همگامی سید احمد با انقلاب اسلامي==
| + | آیت الله سید احمد شهرستانی از نظام جمهوری اسلامی [[ایران|ایران]] که نظامی ولایی و مورد عنایت اهل بیت است، حمایت میکرد و همواره برای عظمت و پیروزی اسلام و جمهوری اسلامی و مسئولان خدمتگزار آن [[دعا]] میکرد؛ و گاه در جلساتی که مسئولان به خدمت او میرسیدند، رهنمودهایی ارائه میفرمود. |
| | | |
− | معظمله همچنين عشق و علاقه عجيبي به [[امام زمان]] علیه السلام داشت و همواره خود را ريزهخوار خوان آن حضرت ميدانست. آيت الله سيد احمد شهرستاني از نظام جمهوري اسلامي ايران كه نظامي ولايي و مورد عنايت اهل بيت است، حمايت ميكرد و همواره براي عظمت و پيروزي اسلام و جمهوري اسلامي و مسئولان خدمتگزار آن [[دعا]] ميكرد؛ و گاه در جلساتي كه مسئولان به خدمت او ميرسيدند، رهنمودهايي ارائه ميفرمود.
| + | آیت الله شهرستانی از دوستان و ارادتمندان [[امام خمینی]] بودند و از بدو انقلاب اسلامی از سال ۱۳۴۱ ش. که مسئله انجمنهای ایالتی و ولایتی مطرح گردید تا پیروزی انقلاب و حتی بعد از پیروزی انقلاب، در عرصههای سیاسی و اجتماعی همانند تشویق جوانان برای رفتن به جبهه، شرکت در انتخابات گوناگون و ترغیب و تشویق دیگران در این امور حساس، نقش اساسی و بسیار ارزشمندی داشته است. |
| | | |
− | وي از دوستان قديمي حضرت [[امام خمینی]] قدس سره بود و همواره ارتباط گرم و صميمي با ايشان داشت؛ چنان كه اين ارتباط و علاقه تا آخر عمر برقرار بود. گاهي در جواب كساني كه به ايشان مي گفتند: چرا كمتر به خدمت حضرت امام مي رسيد؛ در حالي كه ارتباط دوستانهاي داريد؟! متواضعانه ميفرمودند: «معظم له (امام راحل) مال همه مردم است و بايد صرف كارهاي مهمتري شود. درست نيست كه رفقا وقت گرانقدرش را بگيرند.» وي با بسياري از علما و بزرگان تهران همانند آيت الله حاج سيد احمد خوانساري نيز ارتباط گرم و صميمي داشت.
| + | وی عالمی بود متعهد و در مقابل حکومت طاغوت همراه با علما و شخصیتهای تهران در مناسبتهای مختلف، اعلامیهها را امضاء کرده و در مجالس و محافل، حضوری فعالانه در نهضت مقدس انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی قدس سره داشته است. که نمونههایی از امضای وی را میتوان در جلد سوم کتاب «اسناد انقلاب اسلامی» یافت، از جمله: |
| | | |
− | آيت الله شهرستاني از دوستان و ارادتمندان حضرت امام بودند و از بدو انقلاب اسلامي از سال 1340 ش. كه مسئله انجمنهاي ايالتي و ولايتي مطرح گرديد تا پيروزي انقلاب و حتي بعد از پيروزي انقلاب، در عرصههاي سياسي و اجتماعي همانند تشويق جوانان براي رفتن به جبهه، شركت در انتخابات گوناگون و ترغيب و تشويق ديگران در اين امور حساس، نقش اساسي و بسيار ارزشمندي داشته است.
| + | *علیه تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی، ۲/۸/۱۳۴۱، ص ۲۲. |
| | | |
− | وي عالمي بود متعهد و در مقابل حكومت طاغوت همراه با آيات و بزرگان و شخصيتهاي تهران در مناسبتهاي مختلف، اعلاميهها را امضاء كرده و در مجالس و محافل، حضوري فعالانه در نهضت مقدس انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني قدس سره داشته است. كه نمونههايي از امضاي وي را ميتوان در جلد سوم كتاب «اسناد انقلاب اسلامي» يافت.
| + | *اعلام عزا در نوروز سال ۴۲ به مناسبت [[ماه محرم]]، به حمایت از حضرت امام، ۲۸/۱۲/۱۳۴۱، ص ۵۸. |
| | | |
− | * عليه تصويبنامه انجمنهاي ايالتي و ولايتي، 2/8/1341، ص 22. | + | *اعتراض نسبت به فاجعه خونین [[مدرسه فیضیه]]، ۴/۱/۱۳۴۲، ص ۵۹. |
| | | |
− | * عليه تصويبنامه انجمن هاي ايالتي و ولايتي، 1/9/1341، ص 55. | + | *اعتراض نسبت به تبعید حضرت امام، ۵/۹/۱۳۴۳، ص ۱۲۴. |
| | | |
− | * اعلام عزا در نوروز سال 42 به مناسبت [[محرم]]، به حمايت از حضرت امام، 28/12/1341، ص 58. | + | *اعتراض نسبت به تجاوز [[اسرائیل|اسرائیل]] غاصب به [[فلسطین|فلسطین]]، ۲۲/۳/۱۳۴۶، ص ۲۰۸. |
| | | |
− | * اعتراض نسبت به فاجعه خونين [[مدرسه فيضيه]]، 4/1/1342، ص 59. | + | *اعتراض به اهانت روزنامه اطلاعات به ساحت امام خمینی، ۲۰/۱۰/۱۳۵۶، ص ۲۳۷. |
| | | |
− | * اعتراض نسبت به تبعيد حضرت امام، 5/9/1343، ص 124.
| + | '''''در خطه مازندران:''''' |
| | | |
− | * اعتراض نسبت به تجاوز اسرائيل غاصب به فلسطين، 22/3/1346، ص 208.
| + | آیت الله سید احمد شهرستانی حدود چهل سال قبل از رحلت خود، به دعوت دوست صمیمی اش مرحوم آیت الله شیخ یحیی علامه نوری، تا مدتها هر سال تابستان به منطقه نور مازندران سفر مینمود. علت پذیرش این دعوت، این بود که وی مشاهده کرد از یک طرف، بیبند و باری و فحشا و اعمال منکر عدهای خوشگذران، محیط اجتماعی را کاملاً آلوده کرده است. از طرف دیگر، مرامهای باطل همانند [[بهائیت|بهائیت]]، در حال رواج میان مردم مسلمان آن منطقه است؛ خصوصاً آن که یکی از سرکرده های معروف این فرقه (حسینعلی بهاء) در منطقه مازندران در یکی از روستاهای خوش آب و هوای آن دیار (روستای تاکُر) با تشکیلات منسجمی به شدت فعالیت میکرد! این امور باعث گردید که ایشان تا آخر عمر، تابستان ها و نیز در ایام تعطیل، بنا به دعوت مردم آن سامان، به آنجا مسافرت کند و با سخنان مستدل و شیرین خویش اسباب هدایت و سعادت مردم را فراهم آورد. وی در این مدت منشأ خدمات مادی و معنوی فراوانی گردید؛ که عبارتند از: |
| | | |
− | * اعتراض نسبت به تجاوز اسرائيل غاصب به فلسطين، خرداد 1346، ص 210. | + | *تأسیس مسجدی به نام حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه در روستای تاکُر (تاکور)؛ |
| + | *احداث و ایجاد حمام عمومی. ساخت این [[مسجد]] و حمام، که در برابر اقدامات سر کرده فرقه بهائیت آن منطقه، در زادگاه آن شخص انجام پذیرفت، مورد استقبال فراوان مردم و علمای آن سامان و نیز مورد توجه حضرت [[آیت الله بروجردی|آیت الله بروجردی]] قرار گرفت. این خدمت، مردم مسلمان آن سامان را از تشکیلات بهائیت بی نیاز گرداند. |
| + | *بازسازی مدرسه علمیه شهرستان نور؛ |
| + | *تأسیس کتابخانهای در شهرستان نور؛ |
| + | *تأسیس مدرسهای ملی که بعد از رحلت ایشان به شهرستانی معروف گردید. در اوج هجوم فرهنگ طاغوتی، تهیه مخارج شهریه معلمان و لوازم التحریر دانش آموزان بر عهده شخص آن فقیه بزرگوار بود. این مدرسه، در زمان حیات آن بزرگوار به دست او وقف گردید. |
| | | |
− | * اعتراض به اهانت روزنامه اطلاعات به ساحت حضرت [[امام خمینی]]، 20/10/1356، ص 237.
| + | ==از منظر عالمان== |
| | | |
− | ==در خطه مازندران==
| + | * آیت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانی]]: العالم العامل الفاضل الحبرالکامل عمدة العلماء الاعلام ثقة الاسلام الورع النحریر المؤید قرّة عینی السید احمد الشهرستانی... |
| + | * آیت الله [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقی]]: جناب العالم الکامل البرّ التقی الحبر المتبحر الفاضل علم العلماء الاعلام ثقةالدّین والاسلام سیف العلم المؤید الربّانی حضرت السید احمد الشهرستانی... |
| + | * آیت الله شیخ محمدکاظم شیرازی: هوالعالم الحبر العلاّم صفوة العلماء الاعلام ثقة الاسلام السید السند والرکن المعتمد الآقا السید احمد النجفی الشهرستانی... |
| + | * آیت الله ابوالحسن مشکینی: العالم العامل والفاضل الکامل غصن دوحة الشرف الاصیل واسطة عقد المجد الاثیل عمدة العلماء الاعلام ثقة الاسلام الورع الصفی المسدّد السید احمد الحسینی الشهرستانی... . |
| | | |
− | آيت الله حاج سيد احمد شهرستاني قدس سره حدود چهل سال قبل از رحلت خود، به دعوت دوست صميمي اش مرحوم آيت الله شيخ يحيي علامه نوري، تا مدتها هر سال تابستان به منطقه نور مازندران سفر مينمود. علت پذيرش اين دعوت، اين بود كه وي مشاهده كرد از يك طرف، بيبند و باري و فحشا و اعمال منكر عدهاي خوشگذران كه به قصد تفريح به آن جا رفتهاند، محيط اجتماعي را كاملاً آلوده كرده است و از طرف ديگر، مرامهاي باطل همانند بهائيت، در حال رواج ميان مردم مسلمان آن منطقه است؛ خصوصاً آن كه يكي از سركرده هاي معروف اين فرقه (حسينعلي بهاء) در منطقه مازندران در يكي از روستاهاي خوش آب و هواي آن ديار (روستاي تاكور تاكُر) با تشكيلات منسجمي به شدت فعاليت ميكرد! اين امور باعث گرديد كه ايشان تا آخر عمر، تابستان ها و نيز در ايام تعطيل، بنا به دعوت مردم آن سامان، به آن جا مسافرت كند و با سخنان مستدل و شيرين خويش اسباب هدايت و سعادت مردم را فراهم آورد. وي در اين مدت منشأ خدمات مادي و معنوي فراواني گرديد؛ كه عبارتند از:
| + | ==خصوصیات اخلاقی== |
| | | |
− | * 1. تأسيس مسجدي به نام حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه شریف در روستاي تاكُر (تاكور)؛
| + | آیت الله سید احمد شهرستانی قدس سره دارای خصوصیات اخلاقی و صفات و کمالات روحی و معنوی بود که به اختصار به برخی از آنان اشاره میشود: |
− | | |
− | * 2. احداث و ايجاد حمام عمومي. ساخت اين مسجد و حمام، كه در برابر اقدامات سر كرده [[فرقه بهائيت]] آن منطقه، در زادگاه آن شخص انجام پذيرفت، مورد استقبال فراوان مردم و علماي آن سامان و نيز مورد توجه حضرت آيت الله بروجردي قرار گرفت. اين خدمت، مردم مسلمان آن سامان را از تشكيلات بهائيت بي نياز گرداند. هم اكنون اين آثار باقي است؛
| |
− | | |
− | * 3. بازسازي مدرسه علميه شهرستان نور؛
| |
− | | |
− | * 4. تأسيس كتابخانهاي در شهرستان نور؛
| |
− | | |
− | * 5. تأسيس مدرسهاي ملي كه بعد از رحلت ايشان به شهرستاني معروف گرديد. در اوج هجوم فرهنگ طاغوتي، تهيه مخارج شهريه معلمان و لوازم التحرير دانش آموزان بر عهده شخص آن فقيه بزرگوار بود. اين مدرسه، در زمان حيات آن بزرگوار به دست او وقف گرديد.
| |
− | | |
− | آيت الله حاج سيد احمد شهرستاني با اين كه مجتهدي مسلم بود، ولي منبر رفتن را دون شأن خود برنمي شمرد؛ بلكه با فروتني هر چه تمامتر براي تبليغ و ترويج [[دين]]، به روستاهاي دورافتاده اطراف نور و آمل و روستاهاي بخش چمستان نور سفر ميكرد. لذا همواره مورد احترام اهالي اين مناطق بود و آنان مقدم ايشان را گرامي ميداشتند. بعد از ارتحال اين بزرگوار تا چهلم، تمام روستاهاي اطراف نور و آمل مجالس مختلف با اطعام و پذيرايي فراوان و نيز با تشكيل دستههاي عزاداري، ياد او را گرامي داشتند.<ref> همان، ص 27-29 و 37 و 38.</ref>
| |
− | | |
− | ==خصوصيات اخلاقي حاج سید احمد شهرستانی==
| |
− | | |
− | آيت الله حاج سيد احمد شهرستاني قدس سره داراي خصوصيات اخلاقي و صفات و كمالات روحي و معنوي بود كه به اختصار به برخي از آنان اشاره ميشود:
| |
| | | |
| '''<I>زهد:</I>''' | | '''<I>زهد:</I>''' |
| | | |
− | منزل محقر و زندگي ساده و بيآلايشي داشت. درِ خانهاش به روي همه باز بود و همواره با مهمانان غذا تناول ميكرد. حتي گاهي كه مهمانان دير وقت ميآمدند، ايشان با رويي گشاده از آنان استقبال مينمود و با اشراف خود، از آنان پذيرايي ميشد. وي پرهيز داشت از وسايل رفاهي بهره گيرد؛ از جمله هر چه اصرار ميشد كه لااقل اجازه احداث شوفاژ در منزل بدهيد، اجازه نميداد. حتي خانه او فاقد اتاق جداگانه براي استراحت شخصي بود؛ بلكه اتاق خواب و استراحت، همان اتاق پذيرايي بود. به هنگام بمباران شهرها به وسيله حزب بعث عراق، ايشان مدتي ميوه را در منزل تحريم نمود تا بدين طريق با بيچارگان همدردي كند. | + | منزل محقر و زندگی ساده و بیآلایشی داشت. درِ خانهاش به روی همه باز بود و همواره با مهمانان غذا تناول میکرد. حتی گاهی که مهمانان دیر وقت میآمدند، ایشان با رویی گشاده از آنان استقبال مینمود و با اشراف خود، از آنان پذیرایی میشد. وی پرهیز داشت از وسایل رفاهی بهره گیرد. حتی خانه او فاقد اتاق جداگانه برای استراحت شخصی بود؛ بلکه اتاق خواب و استراحت، همان اتاق پذیرایی بود. به هنگام بمباران شهرها به وسیله حزب بعث عراق، ایشان مدتی میوه را در منزل تحریم نمود تا بدین طریق با بیچارگان همدردی کند. |
| | | |
− | تحريم ميوه، كار اخلاقي بود كه با توافق و رضايت كامل افراد خانواده به جهت همدردي با محرومان و جنگ زدگان تصميم گرفته شد و پول آن را صرف كمك به تهيدستان ميكرد و ميفرمود: درست نيست افرادي الآن هيچ گونه امكانات اوليه رفاهي نداشته باشند و آن وقت ما با اين امكانات، زندگي كنيم.
| + | '''<I>فروتنی و خاکساری:</I>''' |
| | | |
− | '''<I>رضا:</I>'''
| + | وی در برابر اهل علم و مؤمنان [[تواضع]] عجیبی داشت؛ به طوری که بسیاری از افراد، شرمنده میشدند و همین امر، نقطه عطفی برای درس آموزی از بزرگان [[دین]] در مبارزه با خودبینی گردیده بود. چه بسیار پیش میآمد که ایشان خود لحاف و تشک مهمانان جوان را جمع می نمود! ایشان به هیچ عنوان به عناوین و القاب مقید نبود. هنگام حضور در مجالس، بارها مشاهده گردید کسانی را که از رتبه اجتماعی و علمی کمتری برخوردار بودند، بر خود مقدم میداشت. |
| | | |
− | يكي از برجستگيهاي روحي ايشان، حالت رضاي به مشيت حضرت [[حق]] بود؛ به عنوان مثال بيش از بيست سال طعم غذاي لذيذ و چرب را نچشيد؛ ولي هرگاه كسي در اين باره مطلبي ميگفت، ميفرمود: مگر من از خدا طلبي دارم كه ناراحت باشم؟ مثلاً شصت سال از تمامي نعمتهاي الهي استفاده كردم؛ بگذار مدتي كمتر بهره ببرم.
| + | '''<I>رسیدگی به درماندگان:</I>''' |
| | | |
− | '''<I>بي توقعي:</I>'''
| + | مرحوم آیت الله شهرستانی، گذشته از مقام فضل و دانش، دارای [[سخاوت]] و کرم بود و از [[ریا|ریاکاری]] پرهیز داشت. او اهل اندوختن مال دنیا نبود؛ آن چه از [[بیت المال]] به دست او می رسید به مستمندان و یتیمان می رساند و مانند اجداد گرامی اش شبها به خانه افراد بی بضاعت می رفت و به آنان کمک میکرد. |
− | | |
− | بارها مشاهده مي شد كه كساني به ديدار ايشان نميآمدند؛ ولي ايشان باز هم به ديدار آنان ميرفت. اين امر نسبت به افرادي كه واقعاً نمك پرورده ايشان بودند، ملموستر بود.
| |
− | | |
− | '''<I>فروتني و خاكساري:</I>'''
| |
− | | |
− | وي در برابر اهل علم و مؤمنان تواضع عجيبي داشت؛ به طوري كه بسياري از افراد، شرمنده ميشدند و همين امر، نقطه عطفي براي درس آموزي از بزرگان [[دين]] در مبارزه با خودبيني گرديده بود. چه بسيار پيش ميآمد كه ايشان خود لحاف و تشك مهمانان جوان را جمع مي نمود! و چه بسا اتفاق ميافتاد كه براي شخصي القابي بسيار بالاتر از حدش ذكر ميكرد تا بدين گونه، گره از كار بيچارهاي باز كند. با اين حال، با متكبران بسيار با صولت برخورد مينمود. يكي از بزرگان در مورد ايشان فرموده: هر خادمي به خدمت ايشان ميرسيد، پس از چندي مخدوم آقا ميشد؛ چرا كه آن بزرگوار حتي با خادم خويش آمرانه برخورد نمينمود.
| |
− | | |
− | ايشان به هيچ عنوان به عناوين و القاب مقيد نبود. هنگام حضور در مجالس، بارها مشاهده گرديد كساني را كه از رتبه اجتماعي و علمي كمتري برخوردار بودند، بر خود مقدم ميداشت. گاهي هنگام درج امضاءها، قيد مينمود كه: امضاي فلان آقا بايد مقدم بر من باشد.
| |
− | | |
− | '''<I>رسيدگي به درماندگان:</I>'''
| |
− | | |
− | مرحوم آيت الله شهرستاني، گذشته از مقام فضل و دانش، داراي سخاوت و كرم بود و از رياكاري پرهيز داشت. او اهل اندوختن مال دنيا نبود؛ آن چه از بيت المال به دست او مي رسيد به مستمندان و يتيمان مي رساند و مانند اجداد گرامي اش شبها به خانه افراد بي بضاعت مي رفت و به آنان كمك ميكرد. | |
− | | |
− | آيت الله حاج سيد محمدمهدي مرتضوي لنگرودي دامت بركاته نقل ميكرد: «رانندهاي بود كه گه گاهي ايشان را به محل مورد نظر ميبرد. او جواني بود كه چندان به وظايف ديني پايبند نبود و در امر [[نماز]]، مخصوصاً [[نماز صبح]]، كاهلي ميكرد. تا اين كه پس از چندي، ديدم كه آن راننده حسابي به دين، مخصوصاً نماز پايبند شده است. به او گفتم: چه شده؟ گفت: عمل آقا (آيت الله شهرستاني) موجب هدايت و بصيرت من شد. گفتم: چگونه؟ گفت: آقاي شهرستاني بسياري از اوقات، صبح زود قبل از طلوع آفتاب در هواي تاريك سوار ماشين شده، مي فرمود: فلان خيابان و فلان كوچه برويم. پس از رسيدن به مقصد، پياده ميشد و بعد از نيم ساعت و يا كمتر برميگشت. من كنجكاو شدم. يك روز صبح كه او از ماشين پياده شد، من او را تعقيب كردم؛ به طوري كه مرا نميديد. ديدم به خانهاي رسيد و در زد. در باز شد و كودكان و زناني آمدند و اطرافش را گرفتند.
| |
− | | |
− | ايشان از آن ها تفقد كرد و به آنان پول داد و برگشت. روزي به همان خانه رفتم و پرسيدم: اين آقا كه به اين جا ميآيد، چه نسبتي با شما دارد؟ گفتند: هيچ! اين ها كودكان يتيم و بيسرپرستند كه اين آقا به آن ها رسيدگي ميكند. و هر چه ما اسم او را ميپرسيم، نميگويد. اين عمل ايشان، موجب هدايت و بينش من شد و اعتقادم كامل گرديد.
| |
| | | |
| '''<I>صله رحم:</I>''' | | '''<I>صله رحم:</I>''' |
| | | |
− | با اين كه رسيدگي به حال بيچارگان مورد تأكيد پيشوايان [[دين]] است، اما «صله رحم» اولويت بيشتري دارد. از اين رو، آن مرحوم عنايت خاصي بر اين امر داشت و گاهي مي فرمود: «من با اين كسالت و ضعف عمومي بايد بسيار عمر كوتاهي مي كردم و مسلماً همين صله رحم باعث عمر طولاني من شده».
| + | آن مرحوم عنایت خاصی بر «[[صله رحم]]» داشت و گاهی می فرمود: «من با این کسالت و ضعف عمومی باید بسیار عمر کوتاهی می کردم و مسلماً همین صله رحم باعث عمر طولانی من شده». چه بسا فقط دیداری مختصر انجام می داد و هدیه و یا کمکی را با واسطه میفرستاد؛ حتی مایه گلایه طرف می شد که: چرا آقا به ما التفاتی ننموده و فلان (واسطه) به ما عنایت کرده! با این همه، ایشان حقیقت را بیان نمینمود. |
− | | |
− | چه بسا فقط ديداري مختصر انجام مي داد و هديه و يا كمكي را با واسطه ميفرستاد؛ حتي مايه گلايه طرف مي شد كه: چرا آقا به ما التفاتي ننموده و فلان (واسطه) به ما عنايت كرده! با اين همه، ايشان حقيقت را بيان نمينمود. | |
− | | |
− | '''<I>آمادگي هميشگي براي مرگ:</I>'''
| |
− | | |
− | در همه سفرها حتي سفرهاي كوتاه، كفن خويش را به همراه ميبرد و در هر كسالت مختصر، فوراً زبان به وصيت ميگشود، هر چند وصاياي خود را مفصلاً مكتوب داشته بود. ولذا در دو روز آخر عمر كه حالشان بهبود نسبي پيدا كرده بود، مرتب ميفرمود: «تابوت را بياوريد و مرا به مسجد ببريد.» اطرافيان علت را ميپرسيدند، ميفرمود: «براي غسل ميت!» اطرافيان مي گفتند: حالتان بهتر شده. با لبخند جواب مي داد: «نَستجيرُ بالله، من فوت كردهام و در آن جا منتظر من هستند.» او در همان اوقات، كاملاً ملتفت رفت و آمد افراد بود و اشخاص را به اسم صدا ميزد و دائم زبانش به ذكر مشغول بود.<ref> همان، ص 34-31.</ref>
| |
− | | |
− | آيت الله لنگرودي مدظله ميفرمود: «آيت الله شهرستاني مكرراً ميگفت: [[دعا]] كنيد كه عاقبت به خير شويم؛ عاقبت آدم، مهم است. و همواره اشك ميريخت و دعاهاي بخصوصي را زمزمه ميكرد؛ علي الخصوص نگراني ايشان از آن بابت بيشتر شده بود كه گويا خود وي هنگام حضور بر بالين فردي محتضر و تلاوت [[سوره يس]]، بيمار نگاه تندي به او كرده و گفته بود: «[[قرآن]] نخوان! از قرآن بدم ميآيد. از خدا و قرآن متنفرم» و محتضر در همان حال ناسزا گفتن به خداوند و قرآن، از دنيا مي رود! ايشان هنگام يادآوري اين قضيه، گريه ميكرد و مكرر «عاقبت به خيري» از خدا طلب مي كرد. اين دعاها مستجاب شد و او در لحظات آخر، به در چشم دوخته بود و مرتب ذكر [[صلوات]] را بر لب داشت و با سلام بر [[امیرالمومنین]] علیه السلام روح ملكوتي اش به جوار اجداد پاكش پركشيد».<ref> اين موضوع را آيت الله مرتضوي لنگرودي در جلسهاي كه برخي از علما و مدرسين حضور داشتند، بيان فرمودند.</ref>
| |
− | | |
− | ==تأليفات سید احمد شهرستانی==
| |
− | | |
− | * 1. توضيح الكفايه (شرح كفاية الاصول)؛
| |
− | | |
− | * 2. رساله الصراط الاقوم لبطلان الصلوة في الخيط من الابريسم؛
| |
− | | |
− | * 3. شرح وقت قبله لمعه؛
| |
− | | |
− | * 4. رساله اي در عدم مشروعيت (نماز) جمعه و عيدين در غيبت كبرا؛
| |
− | | |
− | * 5. تقريرات فقهي و اصولي از دروس اساتيد بزرگوارش.
| |
− | | |
− | ==وفات حاج احمد شهرستانی==
| |
− | | |
− | حاج سيد احمد شهرستاني، بعد از عمري مجاهدت و خدمت به [[اسلام]] و مسلمين و تربيت شاگردان متقي و باقي گذاردن آثار مادي و معنوي، سرانجام در روز دوشنبه پانزدهم مهر 1370 ش (27 [[ربيع الاول]] 1412 ق) در تهران در 88 سالگي دارفاني را وداع گفت و موجب تأثر و تألم علماي اعلام و مؤمنان گرديد. چون خبر رحلت وي، به رهبر انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنهاي رسيد، بسيار متأثر شدند و فرمودند: «مرحوم والد، آيت الله حاج سيد جواد خامنهاي، بسيار به ايشان معتقد و علاقهمند بود و همواره به من درباره ايشان سفارش مي فرمود».
| |
− | | |
− | سپس از محل دفن پرسيدند، گفته شد كه ايشان خود قبري در امامزاده علي بن جعفر (گلزار شهداي قم) براي خود مهيا كرده و بنا است آن جا برده شود. فرمودند: «خير، او بايد در حرم [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها دفن شود كه در دسترس همگان باشد.» به دستور ايشان، قبري در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها مهيا شد و او در كنار يار هشتاد سالهاش مرحوم آيت الله حاج سيد محمدصادق لواساني دفن گرديد.<ref> شمهاي از زندگاني حضرت آيت الله شهرستاني، ص 20.</ref>
| |
− | | |
− | جنازه ايشان به وسيله ساكنان خيابان مولوي، ري و شهدا و هيئتهاي مذهبي، روحانيون محترم تهران و مردمي كه با دهها ماشين از شهرهاي نور و آمل آمده بودند، تا ميدان شوش تشييع و از آن جا به [[قم]] منتقل شد. در قم نيز از مسجد امام با حضور بزرگان و علماي اعلام و مردم قم و تهران و نور، تا حرم حضرت معصومه سلام الله علیها تشييع گرديد و به وسيله داماد بزرگوارشان حضرت آيت الله حاج سيد محمدمهدي مرتضوي (عبدالصاحب لنگرودي) نماز بر پيكر پاكش گزارده شد و آن گاه در جوار قبر آيت الله العظمي حائري يزدي در مسجد بالاسر حرم، به خاك سپرده شد.
| |
| | | |
− | معظم له آرزو داشتن كه در سرزمين [[قم]] دفن شود و قبري را در علي بن جعفر قم براي خود تهيه نموده بود. وصيت مخصوصي اين كه در فلان نقطه دفن شود، نداشت. بعد از ارتحال به سفارش مقام معظم رهبري ايشان در حرم مطهر دفن گرديد و آن قبر تهيه شده ايشان بعد از 4 سال، محل مدفن فرزندش حجة الاسلام والمسلمين سيد عمادالدين شهرستاني گرديد.
| + | '''<I>آمادگی همیشگی برای مرگ:</I>''' |
| | | |
− | بعد از ارتحال ايشان، مجالس متعددي در [[تهران]]، قم، [[مشهد]]، نائين و تمامي روستاهاي بابل، آمل و نور مازندران منعقد گرديد. شعرا هم اشعار فراواني در رثاي آن فقيد سعيد سرودند كه همراه گزارش مجالس منعقد شده از سوي علما، اشخاص و هيئتها، در مجموعهاي تدوين گرديده است.
| + | در همه سفرها حتی سفرهای کوتاه، [[کفن|کفن]] خویش را به همراه میبرد و در هر کسالت مختصر، فوراً زبان به [[وصیت|وصیت]] میگشود، هر چند وصایای خود را مفصلاً مکتوب داشته بود... آیت الله شهرستانی مکرراً میگفت: [[دعا]] کنید که عاقبت به خیر شویم؛ عاقبت آدم، مهم است.<ref> این موضوع را آیت الله مرتضوی لنگرودی در جلسهای که برخی از علما و مدرسین حضور داشتند، بیان فرمودند.</ref> |
| | | |
− | ==فرزندان وی== | + | ==وفات == |
| | | |
− | آيت الله شهرستاني داراي سه فرزند بود؛ يك پسر و دو دختر. پسرش مرحوم حجة الاسلام حاج سيد عمادالدين شهرستاني، داماد آيت الله حاج سيد احمد لواساني بود كه بيش از پانزده سال در شهرستان نائين به اقامه جماعت و تبليغ [[احكام]] و نشر معارف اسلام مشغول بود و آثار چشمگيري در نائين و حومه برجاي گذاشت. او چند سال بعد از رحلت پدر بزرگوارش، ظاهراً در سال 1375 ش. دارفاني را وداع گفت و در قم به خاك سپرده شد.
| + | مرحوم حاج سید احمد شهرستانی، بعد از عمری مجاهدت و خدمت به [[اسلام]] و مسلمین و تربیت شاگردان متقی و باقی گذاردن آثار مادی و معنوی، سرانجام در روز دوشنبه پانزدهم مهر ۱۳۷۰ ش (۲۷ [[ربیع الاول]] ۱۴۱۲ ق) در [[تهران]] در ۸۸ سالگی دار فانی را وداع گفت. او در لحظات آخر، به در چشم دوخته بود و مرتب ذکر [[صلوات]] را بر لب داشت و با سلام بر [[امیرالمومنین]] علیه السلام روح ملکوتی اش به جوار اجداد پاکش پرکشید. چون خبر رحلت وی، به رهبر انقلاب اسلامی [[سید علی حسینی خامنه ای|حضرت آیت الله خامنهای]] رسید، بسیار متأثر شدند و فرمودند: «مرحوم والد (آیت الله [[سید جواد خامنه ای|سید جواد خامنهای]])، بسیار به ایشان معتقد و علاقهمند بود و همواره به من درباره ایشان سفارش می فرمود». به دستور مقام معظم رهبری، قبری در [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه]] سلام الله علیها مهیا شد و او در کنار یار هشتاد سالهاش آیت الله [[سید محمدصادق لواسانی|سید محمدصادق لواسانی]] دفن گردید.<ref> شمهای از زندگانی حضرت آیت الله شهرستانی، ص ۲۰.</ref> |
| | | |
− | دامادهاي ايشان، يكي آيت الله حاج سيد محمدمهدي مرتضوي لنگرودي، صاحب تأليفات متعدد است و ديگري آقاي حاج سيد تقي شهرستاني، كه برادرزاده و داماد كوچك او است.
| + | ==پانویس== |
− | | |
− | ==حاج سید احمد شهرستانی از منظر بزرگان==
| |
− | | |
− | آيت الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني: العالم العامل الفاضل الحبرالكامل عمدة العلماء الاعلام ثقة الاسلام الورع النحرير المؤيّد قرّة عيني السيّد احمد الشهرستاني...
| |
− | | |
− | آيت الله العظمي آقا ضياءالدين عراقي: جناب العالم الكامل البرّ التقي الحبر المتبحر الفاضل علم العلماء الاعلام ثقةالدّين والاسلام سيف العلم المؤيّد الربّاني حضرت السيّد احمد الشهرستاني...
| |
− | | |
− | آيت الله شيخ محمدكاظم شيرازي: هوالعالم الحبر العلاّم صفوة العلماء الاعلام ثقة الاسلام السيد السند والركن المعتمد الآقا السيّد احمد النجفي الشهرستاني...
| |
− | | |
− | آيت الله ابوالحسن مشكيني: العالم العامل والفاضل الكامل غصن دوحة الشرف الاصيل واسطة عقد المجد الاثيل عمدة العلماء الاعلام ثقة الاسلام الورع الصفيّ المسدّد السيّد احمد الحسيني الشهرستاني...
| |
− | | |
− | ==پانویس == | |
| <references /> | | <references /> |
− | (*). منظور از نمازهاي قضاء، همانا نمازهاي مستحبي فراوان و عبادات عاشقانه وي بوده است اكثر اوقات فراغت ايشان صرف خواندن نمازهاي گوناگون مي شده است نمازهاي يوميه گذشته خويش را دو مرتبه ميخواند و ميفرمود: ممكن است نمازهاي خوانده شده ما به عللي غفلتاً و سهواً از حضور قلب و خضوع و خشوع تهي بوده باشد لذا چون وقت دارم، خودم نمازهايم را اعاده مي كنم و دوباره از اول مي خوانم كه اگر نماز اولي مورد قبول واقع نشد، نماز دومي مقبول درگاه الهي واقع گردد.
| |
− |
| |
− |
| |
| ==منابع== | | ==منابع== |
| + | * محمدتقی ادهم نژاد لنگرودی، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۶، صفحه ۱۲-۳۲. |
| | | |
− | محمدتقي ادهم نژاد لنگرودي, ستارگان حرم، جلد 16، صفحه 12-32
| |
| [[رده:علمای معاصر|شهرستانی،سید احمد]] | | [[رده:علمای معاصر|شهرستانی،سید احمد]] |
آیت الله سید احمد حسینی شهرستانی (۱۴۱۲-۱۳۲۴ ق)، عالم ربانی و مجاهد شیعه و از شاگردان سید ابوالحسن اصفهانی بود. وی از بدو انقلاب اسلامی از سال ۱۳۴۱ ش. که مسئله انجمنهای ایالتی و ولایتی مطرح گردید تا پیروزی انقلاب و بعد از آن، در عرصههای سیاسی و اجتماعی گوناگون، نقش اساسی داشت.
ولادت و خاندان
سید احمد حسینی شهرستانی نوزدهم ذی القعده ۱۳۲۴ ق. در خاندان فضیلت، سیادت و فقاهت در نجف اشرف دیده به جهان گشود. نسب ایشان از طریق امام سجاد علیه السلام به حضرت سیدالشهداء علیه السلام منتهی میشود. پدر بزرگوارش آیت الله سید علی اصغر شهرستانی، از مقام منیع علم، تقوا، زهد و فضیلت برخودار بود و یکی از عالمان نامدار و ذی نفوذ کربلا بشمار میرفت. وی به همراه برادر ارجمندش مرحوم آیت الله میر سید علی شهرستانی، امور مذهبی و دینی مردم کربلای معلا خصوصاً زوار محترم حسینی را به عهده داشت.
خاندان شهرستانی همواره در طول تاریخ خصوصاً در چند قرن اخیر یکی از بیوت عالم پرور در میان مراکز علمی و فرهنگی مهم جهان اسلام به ویژه در عراق و ایران بودهاند و در دامن خود شخصیتهایی فقیه، عارف، حکیم و پرهیزگار پرورش دادهاند.
تحصیل و استادان
سید احمد شهرستانی بعد از فراگیری مقدمات و ادبیات در حوزه علمیه نجف، دروس سطح را از محضر مراجع و اساتید بزرگ آموخت و سپس از درس آیات عظام ذیل بهرهمند شد:
شهرستانی درس خارج فقه و اصول این اساتید را تقریر و تحریر کرد، که اکنون دست نوشتههای آن موجود است. در میان اساتید مذکور، ایشان با آیت الله مشکینی ارتباط بیشتری داشت و این ارتباط تا آخر عمر استادش ادامه یافت.[۱]
وی در سال ۱۳۶۴ ق. در چهل سالگی، بعد از اتمام تحصیلات و دریافت اجازات اجتهاد از علمای برجسته نجف اشرف، عراق را به قصد ایران ترک گفت.
تدریس و شاگردان
آیت الله سید احمد شهرستانی از همان آغاز طلبگی در حوزه نجف، علاوه بر تحصیل، به تدریس علوم دینی نیز اشتغال داشت. وقتی به ایران آمد و در تهران سکونت پیدا کرد، به تدریس در مدارس دینی همانند مروی و حاج ابوالفتح و در اواخر عمر بیشتر در مدرسه ملا آقاخان فیروزآبادی به تربیت طلاب علوم دینی و تدریس ادامه داد. ایشان در مدرسه حاج ابوالفتح، که زیر نظر آیت الله سید مرتضی لنگرودی قدس سره اداره می شد، دروس مختلفی همانند رسائل، مکاسب و کفایه را تدریس مینمود.[۲]
مرحوم شیخ محمد رازی مینویسد: «گذشته از حدود بیست ساله آخر عمر، که پزشکان ایشان را از تدریس مداوم و همه روزه منع کرده بودند، تمامی عمر مفید خود را به تدریس فقه و اصول اشتغال داشتند و شاگردانی لایق تربیت نمودند. و مدت پانزده سال در مدرسه ملا آقاخان فیروزآبادی - نزدیک چهارراه سیروس - به تدریس اشتغال داشتند که ریاست برنامههای مدرسه و مسئولیت آن نیز به عهده ایشان بود...».
برخی از شاگردان ایشان عبارتند از: سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، سید محمدمهدی مرتضوی لنگرودی و حجةالاسلام سید عمادالدین شهرستانی.
آثار و تألیفات
از جمله تألیفات آیت الله سید احمد شهرستانی عبارتند از:
- ۲. رساله الصراط الاقوم لبطلان الصلوة فی الخیط من الابریسم؛
- ۴. رساله ای در عدم مشروعیت نماز جمعه و عیدین در غیبت کبرا؛
- ۵. تقریرات فقهی و اصولی از دروس اساتید بزرگوارش.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
حاج سید احمد شهرستانی بیش از نیم قرن در تهران به فعالیت در امور دینی و اجتماعی اشتغال داشت که برخی فعالیتهای وی به شرح ذیل است:
اقامه جماعت:
معظم له از همان سال ورود به تهران، سال ها در مسجد باب الحق (خیابان مولوی) به اقامه نماز جماعت و خدمات دینی اشتغال داشت. وی در این مدت طولانی، مجالس و محافل فراوانی به مناسبت اعیاد و وفیات، و نیز شبهای جمعه، جلسات اخلاق و عقاید در این مسجد برگزار میکرد که بسیاری از جوانان و طلاب برای استفاده از این مباحث به این مسجد میشتافتند. ایشان هم با بیانی گرم و رسا به بحث میپرداخت. حتی در این اواخر درباره برخی مسائل اجتماعی و اقتصادی سخنرانی میکرد. گشادهرویی، برخورد نرم، گفتار متین و استدلالهای مستحکم ایشان باعث شده بود که سخنان او در دلها مؤثر واقع شود.
برگزاری مراسم اهل بیت علیهم السلام:
آیت الله سید احمد شهرستانی عشق و علاقه وافری به اهل بیت علیهم السلام ابراز میداشت و علاوه بر محافل و مجالس عمومی در مسجد، سالیان متمادی در منزل خود جلسات روضه هفتگی داشت و در دهه اول محرم، صفر و فاطمیه وعاظ مهم و مداحان محترم تهران را به این جلسات دعوت میکرد. خود ایشان نیز همواره از حریم مقام ولایت دفاع میکرد؛ به طوری که میتوان گفت بالاترین مسئله نزد او، ولایت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود. در اوایل انقلاب که برخی در پی حذف مذهب جعفری از قانون اساسی بودند، ایشان بی نهایت متأثر شد و با افراد زیادی تماس گرفت و حتی در این باره با یکی از مسئولان دیدار میکرد. گاهی با شنیدن یا خواندن چنین موضوعات ضد دینی، بسیار ناراحت شده؛ به طوری که حال او منقلب و به بیمارستان روانه میشود.[۳] معظمله همچنین عشق و علاقه عجیبی به امام زمان علیه السلام داشت و همواره خود را ریزهخوار خوان آن حضرت میدانست.
همگامی با انقلاب اسلامی:
آیت الله سید احمد شهرستانی از نظام جمهوری اسلامی ایران که نظامی ولایی و مورد عنایت اهل بیت است، حمایت میکرد و همواره برای عظمت و پیروزی اسلام و جمهوری اسلامی و مسئولان خدمتگزار آن دعا میکرد؛ و گاه در جلساتی که مسئولان به خدمت او میرسیدند، رهنمودهایی ارائه میفرمود.
آیت الله شهرستانی از دوستان و ارادتمندان امام خمینی بودند و از بدو انقلاب اسلامی از سال ۱۳۴۱ ش. که مسئله انجمنهای ایالتی و ولایتی مطرح گردید تا پیروزی انقلاب و حتی بعد از پیروزی انقلاب، در عرصههای سیاسی و اجتماعی همانند تشویق جوانان برای رفتن به جبهه، شرکت در انتخابات گوناگون و ترغیب و تشویق دیگران در این امور حساس، نقش اساسی و بسیار ارزشمندی داشته است.
وی عالمی بود متعهد و در مقابل حکومت طاغوت همراه با علما و شخصیتهای تهران در مناسبتهای مختلف، اعلامیهها را امضاء کرده و در مجالس و محافل، حضوری فعالانه در نهضت مقدس انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی قدس سره داشته است. که نمونههایی از امضای وی را میتوان در جلد سوم کتاب «اسناد انقلاب اسلامی» یافت، از جمله:
- علیه تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی، ۲/۸/۱۳۴۱، ص ۲۲.
- اعلام عزا در نوروز سال ۴۲ به مناسبت ماه محرم، به حمایت از حضرت امام، ۲۸/۱۲/۱۳۴۱، ص ۵۸.
- اعتراض نسبت به فاجعه خونین مدرسه فیضیه، ۴/۱/۱۳۴۲، ص ۵۹.
- اعتراض نسبت به تبعید حضرت امام، ۵/۹/۱۳۴۳، ص ۱۲۴.
- اعتراض به اهانت روزنامه اطلاعات به ساحت امام خمینی، ۲۰/۱۰/۱۳۵۶، ص ۲۳۷.
در خطه مازندران:
آیت الله سید احمد شهرستانی حدود چهل سال قبل از رحلت خود، به دعوت دوست صمیمی اش مرحوم آیت الله شیخ یحیی علامه نوری، تا مدتها هر سال تابستان به منطقه نور مازندران سفر مینمود. علت پذیرش این دعوت، این بود که وی مشاهده کرد از یک طرف، بیبند و باری و فحشا و اعمال منکر عدهای خوشگذران، محیط اجتماعی را کاملاً آلوده کرده است. از طرف دیگر، مرامهای باطل همانند بهائیت، در حال رواج میان مردم مسلمان آن منطقه است؛ خصوصاً آن که یکی از سرکرده های معروف این فرقه (حسینعلی بهاء) در منطقه مازندران در یکی از روستاهای خوش آب و هوای آن دیار (روستای تاکُر) با تشکیلات منسجمی به شدت فعالیت میکرد! این امور باعث گردید که ایشان تا آخر عمر، تابستان ها و نیز در ایام تعطیل، بنا به دعوت مردم آن سامان، به آنجا مسافرت کند و با سخنان مستدل و شیرین خویش اسباب هدایت و سعادت مردم را فراهم آورد. وی در این مدت منشأ خدمات مادی و معنوی فراوانی گردید؛ که عبارتند از:
- تأسیس مسجدی به نام حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه در روستای تاکُر (تاکور)؛
- احداث و ایجاد حمام عمومی. ساخت این مسجد و حمام، که در برابر اقدامات سر کرده فرقه بهائیت آن منطقه، در زادگاه آن شخص انجام پذیرفت، مورد استقبال فراوان مردم و علمای آن سامان و نیز مورد توجه حضرت آیت الله بروجردی قرار گرفت. این خدمت، مردم مسلمان آن سامان را از تشکیلات بهائیت بی نیاز گرداند.
- بازسازی مدرسه علمیه شهرستان نور؛
- تأسیس کتابخانهای در شهرستان نور؛
- تأسیس مدرسهای ملی که بعد از رحلت ایشان به شهرستانی معروف گردید. در اوج هجوم فرهنگ طاغوتی، تهیه مخارج شهریه معلمان و لوازم التحریر دانش آموزان بر عهده شخص آن فقیه بزرگوار بود. این مدرسه، در زمان حیات آن بزرگوار به دست او وقف گردید.
از منظر عالمان
- آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی: العالم العامل الفاضل الحبرالکامل عمدة العلماء الاعلام ثقة الاسلام الورع النحریر المؤید قرّة عینی السید احمد الشهرستانی...
- آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی: جناب العالم الکامل البرّ التقی الحبر المتبحر الفاضل علم العلماء الاعلام ثقةالدّین والاسلام سیف العلم المؤید الربّانی حضرت السید احمد الشهرستانی...
- آیت الله شیخ محمدکاظم شیرازی: هوالعالم الحبر العلاّم صفوة العلماء الاعلام ثقة الاسلام السید السند والرکن المعتمد الآقا السید احمد النجفی الشهرستانی...
- آیت الله ابوالحسن مشکینی: العالم العامل والفاضل الکامل غصن دوحة الشرف الاصیل واسطة عقد المجد الاثیل عمدة العلماء الاعلام ثقة الاسلام الورع الصفی المسدّد السید احمد الحسینی الشهرستانی... .
خصوصیات اخلاقی
آیت الله سید احمد شهرستانی قدس سره دارای خصوصیات اخلاقی و صفات و کمالات روحی و معنوی بود که به اختصار به برخی از آنان اشاره میشود:
زهد:
منزل محقر و زندگی ساده و بیآلایشی داشت. درِ خانهاش به روی همه باز بود و همواره با مهمانان غذا تناول میکرد. حتی گاهی که مهمانان دیر وقت میآمدند، ایشان با رویی گشاده از آنان استقبال مینمود و با اشراف خود، از آنان پذیرایی میشد. وی پرهیز داشت از وسایل رفاهی بهره گیرد. حتی خانه او فاقد اتاق جداگانه برای استراحت شخصی بود؛ بلکه اتاق خواب و استراحت، همان اتاق پذیرایی بود. به هنگام بمباران شهرها به وسیله حزب بعث عراق، ایشان مدتی میوه را در منزل تحریم نمود تا بدین طریق با بیچارگان همدردی کند.
فروتنی و خاکساری:
وی در برابر اهل علم و مؤمنان تواضع عجیبی داشت؛ به طوری که بسیاری از افراد، شرمنده میشدند و همین امر، نقطه عطفی برای درس آموزی از بزرگان دین در مبارزه با خودبینی گردیده بود. چه بسیار پیش میآمد که ایشان خود لحاف و تشک مهمانان جوان را جمع می نمود! ایشان به هیچ عنوان به عناوین و القاب مقید نبود. هنگام حضور در مجالس، بارها مشاهده گردید کسانی را که از رتبه اجتماعی و علمی کمتری برخوردار بودند، بر خود مقدم میداشت.
رسیدگی به درماندگان:
مرحوم آیت الله شهرستانی، گذشته از مقام فضل و دانش، دارای سخاوت و کرم بود و از ریاکاری پرهیز داشت. او اهل اندوختن مال دنیا نبود؛ آن چه از بیت المال به دست او می رسید به مستمندان و یتیمان می رساند و مانند اجداد گرامی اش شبها به خانه افراد بی بضاعت می رفت و به آنان کمک میکرد.
صله رحم:
آن مرحوم عنایت خاصی بر «صله رحم» داشت و گاهی می فرمود: «من با این کسالت و ضعف عمومی باید بسیار عمر کوتاهی می کردم و مسلماً همین صله رحم باعث عمر طولانی من شده». چه بسا فقط دیداری مختصر انجام می داد و هدیه و یا کمکی را با واسطه میفرستاد؛ حتی مایه گلایه طرف می شد که: چرا آقا به ما التفاتی ننموده و فلان (واسطه) به ما عنایت کرده! با این همه، ایشان حقیقت را بیان نمینمود.
آمادگی همیشگی برای مرگ:
در همه سفرها حتی سفرهای کوتاه، کفن خویش را به همراه میبرد و در هر کسالت مختصر، فوراً زبان به وصیت میگشود، هر چند وصایای خود را مفصلاً مکتوب داشته بود... آیت الله شهرستانی مکرراً میگفت: دعا کنید که عاقبت به خیر شویم؛ عاقبت آدم، مهم است.[۴]
وفات
مرحوم حاج سید احمد شهرستانی، بعد از عمری مجاهدت و خدمت به اسلام و مسلمین و تربیت شاگردان متقی و باقی گذاردن آثار مادی و معنوی، سرانجام در روز دوشنبه پانزدهم مهر ۱۳۷۰ ش (۲۷ ربیع الاول ۱۴۱۲ ق) در تهران در ۸۸ سالگی دار فانی را وداع گفت. او در لحظات آخر، به در چشم دوخته بود و مرتب ذکر صلوات را بر لب داشت و با سلام بر امیرالمومنین علیه السلام روح ملکوتی اش به جوار اجداد پاکش پرکشید. چون خبر رحلت وی، به رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنهای رسید، بسیار متأثر شدند و فرمودند: «مرحوم والد (آیت الله سید جواد خامنهای)، بسیار به ایشان معتقد و علاقهمند بود و همواره به من درباره ایشان سفارش می فرمود». به دستور مقام معظم رهبری، قبری در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها مهیا شد و او در کنار یار هشتاد سالهاش آیت الله سید محمدصادق لواسانی دفن گردید.[۵]
پانویس
- ↑ گنجینه دانشمندان، شیخ محمد شریف رازی، ج ۴، ص ۴۹۶.
- ↑ مجله حوزه، ش ۵۵، مصاحبه با آیت الله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، ص ۲۶.
- ↑ شمهای از زندگانی حضرت آیت الله شهرستانی، ص ۳۰.
- ↑ این موضوع را آیت الله مرتضوی لنگرودی در جلسهای که برخی از علما و مدرسین حضور داشتند، بیان فرمودند.
- ↑ شمهای از زندگانی حضرت آیت الله شهرستانی، ص ۲۰.
منابع
- محمدتقی ادهم نژاد لنگرودی، ستارگان حرم، جلد ۱۶، صفحه ۱۲-۳۲.