یزید بن معاویه: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{متوسط}} | {{متوسط}} | ||
− | + | یزید بن معاویه خلیفه جنایتکار [[بنی امیه|اموى]] است که فاجعه [[کربلا]] به دستور او پدید آمد. | |
− | یزید | + | ==یزید پیش از خلافت== |
+ | یزید در سال ۲۵ هجرى در ماطِرون (مکانی در نزدیکی دمشق<ref>معجم البلدان، ج۵، ص۴۲</ref>) به دنیا آمد.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۸۹</ref> مادر او زنی از قبیله چادرنشین کلب بود که میسون نام داشت. معاویه او را به زنی گرفت و به قصر خود در شام آورد اما او زندگی بدوی خود را بیشتر دوست می داشت واشعاری در مذمت قصر معاویه سرود که به گوش معاویه رسید و به همین خاطر معاویه او را طلاق داد و در حالی که به یزید حامله بود یا به او شیر می داد او را به نزد قبیله اش فرستاد.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۷، ص۳۳۹</ref> گفته شده معاویه شخصی را برای خواستگاری دختر بهدل بن حسان کلبی فرستاده بود اما او به اشتباه به نزد بحدل بن انیف کلبی رفت و او دخترش میسون را به ازدواج معاویه در آورد.ا<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۹</ref> همچنین گفته شده میسون پیش از ازدواج با معاویه، یزید را از زنا با غلام پدرش حامله شده بود.<ref> بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۴۴، ص۳۰۹</ref> | ||
− | + | یزید در بادیه رشد یافت، و به همین خاطر زبان فصیحی داشت.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۸۹</ref> او جوانى میگسار، سگباز و اهل بوزینه بازى و عیاشى بود.<ref>سفینة البحار ، ج ۱ ، ص ۵۲۸ .</ref>افراط او در شرب خمر موجب شد که پدرش معاویه نیز او را توبیخ کند.<ref>الکتبی، فوات الوفیات، 2000م، ج2، ص 645.</ref> | |
− | + | ==به خلافت رسیدن یزید== | |
+ | معاویه پیش از مرگ تلاش نمود تا برای یزید از مردم بیعت بگیرد. برخی شهادت امام حسن علیه السلام توسط معاویه را با همین تصمیم مرتبط دانسته اند<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵</ref> چرا که در مفاد صلحنامه آمده بود یزید حق ندارد برای خود جانشینی تعیین کند. | ||
− | + | معاویه اندکی پس از شهادت امام حسن علیه السلام از اهل شام برای یزید بیعت گرفت<ref>الإمامةوالسياسة،ج1،ص:197</ref> سپس به عاملش مروان بن حکم دستور داد که برای او از مردم مدینه بیعت بگیرد اما مروان بن حکم حاضر به این کار نشد و معاویه به همین خاطر سعید بن عاص را به جای او گمارد و از او نیز همین را خواست. لیکن او علیرغم تلاشی که نمود، توفیقی در این زمینه نداشت و معاویه ناچار شد خودش شخصا به حجاز سفر کند و از بزرگان مدینه همچون امام حسین علیه السلام، عبداللّه بن عباس، عبداللّه بن جعفر، عبداللّه بن عمر، عبداللّه بن زبیر و عبدالرحمن بن ابوبکر برای یزید بیعت بگیرد. اما آنها حاضر به اینکار نشده همه در برابر این تصمیم او موضع گرفتند.<ref>الإمامةوالسياسة،ج1،ص204 تا 213</ref> مطابق با نقل برخی منابع امام حسین علیه السلام در جلسه ای که معاویه برای بیعت با حضور این افراد ترتیب داده بود در پاسخ معاویه که از یزید ستایش کرد، برخاسته، زشتیها و مفاسد یزید را برشمرد و به معاویه به خاطر بیعت گرفتن از این و آن براى پسرش یزید، اعتراض کرد.<ref>الغدیر، ج۱ ، ص ۲۴۸</ref> | |
− | یزید | + | با مرگ معاویه در سال 60 هجری یزید به حکومت رسید یزید پس از رسیدن به حکومت به ولید بن عتبه (امیر وقت مدینه) نامه نوشته بدو فرمان داد تا از آن چند نفری که پدرش او را از آنان برحذر داشته بود، یعنی امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر<ref>مسکویه، ابوعلی؛ تجارب الأمم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، 1379ش، ج 2، ص 37.</ref> بیعت بگیرد. و به او تأکید کرد که نباید اجازهی هیچگونه درنگی به آنها بدهد و در صورت سرباز زدن آنها از بیعت، آنان را به قتل برساند.<ref>تاریخ الیعقوبی، ص 241 و انساب الاشراف، ج 5، ص 299-310.</ref> |
− | + | با این حال امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر از بیعت با یزید امتناع کردند؛ [[سیدالشهدا]] علیه السلام وقتى با اصرار [[ولید بن عتبه|ولید]] و [[مروان بن حکم|مروان]] براى بیعت با یزید مواجه شد به [[فسق]] او شهادت داد و فرمود: «یزید، مردى فاسق، شرابخوار، آدم کش است که آشکارا گناه مىکند و کسى همچون من با کسى مثل او بیعت نخواهد کرد.».<ref>بحارالانوار ، ج ۴۴ ، ص ۳۲۵</ref> | |
+ | ==دوران خلافت یزید== | ||
+ | یزید سه سال و هشت ماه بر جایگاه خلافت تکیه زد و در این مدت در مقام حاکم بر مسلمین مفاسد بسیاری را به منصه ظهور گذاشت. بلاذری او را نخستین خلیفهای میداند که آشکارا شراب مینوشید، و از سرگرم شدن به آواز زنان خواننده و شکار ابایی نداشت. غلامان بسیاری را به خدمت گرفته بود و برای خوشگذرانی با میمون ها بازی میکرد و سگها و خروسها را به جنگ همدیگر میانداخت.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۸۶.</ref> او از قتل و خونریزی هبچ ابایی نداشت. [[ابن جوزي|ابن جوزى]] درباره او گفته است: «چگونه قضاوت مىکنید درباره مردى که سه سال حکومت کرد، در سال اول [[امام حسين]] علیه السلام را به شهادت رساند و در سال دوم مردم [[مدینه]] را دچار وحشت ساخت و مدینه را براى لشکریان خود مباح گرداند و در سال سوم، [[کعبه|خانه خدا]] را با منجنیق سنگباران کرد و ویران ساخت».<ref>تذکرة الخواص ، ابن جوزی ، ص ۱۶۴</ref> | ||
− | + | ===به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام=== | |
+ | مقاله اصلی: [[واقعه عاشورا]] | ||
+ | چون مردم [[کوفه]] از مرگ [[معاویه]] و امتناع امام حسین علیهالسلام از بیعت یزید اطلاع یافتند نامههای فراوان در پشتیبانی از امام حسین علیهالسلام امضاء کردند و آن حضرت را به کوفه فراخواندند. امام حسین علیهالسلام نیز در پاسخ به درخواست آنان [[مسلم بن عقیل]] را روانه کوفه نمود تا او را از حقانیت دعوت کوفیان مطلع کند.<ref>[[مروج الذهب]] 64/3</ref> هنگامی که مسلم وارد کوفه شد مردم دسته دسته به بیعت با او شتافتند<ref>الإرشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۴۱</ref> و او این مطلب را به امام حسین علیهالسلام گزارش داد. اما اخبار کوفه به یزید رسید و او [[نعمان بن بشیر]] حاکم کوفه را عزل و به جای او [[عبیدالله بن زیاد]] را نصب کرد و به او فرمان داد که مسلم بن عقیل را دستگیر یا تبعید یا به قتل برساند. به دنبال آن عبیدالله با حیله و تزویر یاران مسلم را از دور او پراکنده نموده و مسلم بن عقیل و پناه دهنده او [[هانی بن عروة]] را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند. و پس از آن سپاهی به فرماندهی عمر سعد گسیل داشت و راه را بر امام حسین علیه السلام و یارانش بسته و مطابق با فرمانی که یزید به او داده بود<ref>رجوع کنید: طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۵، ح۲۸۴۶.</ref> آن حضرت و یارانشان را به شهادت رساند. سپس بازماندگان آن واقعه را که در بین آنها امام سجاد علیه السلام نیز حضور داشت به همراه سرهای [[شهدای کربلا]] به [[کوفه]] نزد عبیدالله بن زیاد و از آنجا به [[شام]] نزد یزید بردند.<ref>مسعودی، مروجالذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۵۹</ref> | ||
− | + | هنگام ورود [[اسیران کربلا|اسیران]] به شام، یزید دستور داد شهر را آذینبندی کنند.<ref>صدوق، امالی، ۱۴۰۳ق، مجلس ۳۱، ص۲۳۰.</ref> او همچنین قصر را تزیین کرد و بزرگان شام را به حضور طلبید.<ref>سید ابن طاووس، لهوف، ۱۳۸۱ش، ص۲۱۳.</ref> یزید در حضور اسیران، سر [[امام حسین(ع)]] را در ظرف طلا گذاشت و با چوبدستی به آن میزد<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۶۴.</ref> و این شعر ابن زبعری را تکرار میکرد:<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۲-۱۳۳.</ref> | |
+ | ای کاش بزرگانی از قبیله من که در [[جنگ بدر]] کشته شدند، بودند و زاری [[قبیله خزرج]] را میدیدند. شادمانی و خوشحالی میکردند و میگفتند ای یزید دست تو درد نکند. بنیهاشم با حکومت بازی کردند وگرنه خبری نیامده بود و وحیی نازل نشده بود.<ref>مقرم، مقتل الحسین (ع)، ۱۳۸۷ش، ص۳۵۸. </ref> | ||
− | + | {{شعر|}}{{ب|لیت أشیاخی ببدرٍ شَهِدوا |جزعَ الخزرجِ من وَقْع الأسَلْ}}{{پایان شعر}}{{شعر|}}{{ب|لأهلّوا و استهلّوا فرحاً |ثُمّ قالوا یایزیدُ لاتُشَلْ}}{{پایان شعر}}{{شعر|}}{{ب|لعِبَتْ هاشمُ بالملکِ |فلا خبرٌ جاءَ ولاوحی نَزَلْ<ref>مقرم، مقتل الحسین (ع)، ۱۳۸۷ش، ص۳۵۸. </ref>}}{{پایان شعر}} | |
+ | ===واقعه حره=== | ||
+ | مقاله اصلی: [[واقعه حره]] | ||
+ | |||
+ | مردم مدینه در سال ۶۳ هجرى بر ضد والى قیام کردند و او و دیگر [[بنی امیه|امویان]] را از شهر بیرون نمودند و این پس از آن بود که فساد و آلودگى و جنایات یزید بر آنان آشکار شد. یزید هم [[مسلم بن عقبه]] را با لشکرى براى قتل عام مردم فرستاد. در این واقعه سپاه مسلم بن عقبه در یک روز شهر مدینه را به تصرف خود در آورند و از هیچ جنایتی در آن فروگذار نکردند. بنا به نقلی قريب هزار و هفتصد تن از بزرگان و بزرگ زادگان و حدود ده هزار نفر از ساير مردم مدينه در این واقعه قتل عام شدند. | ||
+ | |||
+ | ===حمله به مکه=== | ||
+ | در سال ۶۴ هجرى همان سپاهی که مدینه را غارت نموده بود براى سرکوب قیام [[عبدالله بن زبیر|عبدالله بن زبیر]] به [[مکه]] هجوم بردند و به [[مسجدالحرام]] و حرم خدا با منجنیق حمله کردند. [[کعبه|کعبه]] و [[مسجد الحرام|مسجدالحرام]] سوخت و ویران شد و عدهاى کشته شدند.<ref>مروج الذهب، ج ۳، ص ۶۹ تا ۷۲، العقد الفرید، ج ۵، ص ۱۳۹ </ref> | ||
+ | |||
+ | ==مرگ یزید== | ||
مدت حکومت یزید، سه سال و هشت ماه بود و در سال ۶۴ در «حوارین» از اطراف [[دمشق]] مرد<ref>مروج الذهب ، ج ۳ ، ص ۵۳ </ref> و در «باب الصغیر» دمشق دفن شد.<ref>سفینة البحار ، ج ۱ ، ص ۵۸۲ .</ref> | مدت حکومت یزید، سه سال و هشت ماه بود و در سال ۶۴ در «حوارین» از اطراف [[دمشق]] مرد<ref>مروج الذهب ، ج ۳ ، ص ۵۳ </ref> و در «باب الصغیر» دمشق دفن شد.<ref>سفینة البحار ، ج ۱ ، ص ۵۸۲ .</ref> | ||
سطر ۲۵: | سطر ۴۱: | ||
<references /> | <references /> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * جواد محدثی، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، نشر معروف.{{سنجش کیفی | + | * بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الأشراف، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، دار الفكر، ط الأولى، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م. |
+ | * جواد محدثی، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، نشر معروف. | ||
+ | * زركلى، خير الدين، الأعلام، بيروت، دار العلم للملايين، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م. | ||
+ | * طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، قاهره، مکتبه ابن تیمیه، چاپ دوم، بی تا. | ||
+ | * الکتبی؛ فوات الوفیات، تحقیق علی محمد بن یعوض الله و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 2000. | ||
+ | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=شده | |سنجش=شده | ||
|شناسه= متوسط | |شناسه= متوسط |
نسخهٔ ۲ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۴۷
یزید بن معاویه خلیفه جنایتکار اموى است که فاجعه کربلا به دستور او پدید آمد.
محتویات
یزید پیش از خلافت
یزید در سال ۲۵ هجرى در ماطِرون (مکانی در نزدیکی دمشق[۱]) به دنیا آمد.[۲] مادر او زنی از قبیله چادرنشین کلب بود که میسون نام داشت. معاویه او را به زنی گرفت و به قصر خود در شام آورد اما او زندگی بدوی خود را بیشتر دوست می داشت واشعاری در مذمت قصر معاویه سرود که به گوش معاویه رسید و به همین خاطر معاویه او را طلاق داد و در حالی که به یزید حامله بود یا به او شیر می داد او را به نزد قبیله اش فرستاد.[۳] گفته شده معاویه شخصی را برای خواستگاری دختر بهدل بن حسان کلبی فرستاده بود اما او به اشتباه به نزد بحدل بن انیف کلبی رفت و او دخترش میسون را به ازدواج معاویه در آورد.ا[۴] همچنین گفته شده میسون پیش از ازدواج با معاویه، یزید را از زنا با غلام پدرش حامله شده بود.[۵]
یزید در بادیه رشد یافت، و به همین خاطر زبان فصیحی داشت.[۶] او جوانى میگسار، سگباز و اهل بوزینه بازى و عیاشى بود.[۷]افراط او در شرب خمر موجب شد که پدرش معاویه نیز او را توبیخ کند.[۸]
به خلافت رسیدن یزید
معاویه پیش از مرگ تلاش نمود تا برای یزید از مردم بیعت بگیرد. برخی شهادت امام حسن علیه السلام توسط معاویه را با همین تصمیم مرتبط دانسته اند[۹] چرا که در مفاد صلحنامه آمده بود یزید حق ندارد برای خود جانشینی تعیین کند.
معاویه اندکی پس از شهادت امام حسن علیه السلام از اهل شام برای یزید بیعت گرفت[۱۰] سپس به عاملش مروان بن حکم دستور داد که برای او از مردم مدینه بیعت بگیرد اما مروان بن حکم حاضر به این کار نشد و معاویه به همین خاطر سعید بن عاص را به جای او گمارد و از او نیز همین را خواست. لیکن او علیرغم تلاشی که نمود، توفیقی در این زمینه نداشت و معاویه ناچار شد خودش شخصا به حجاز سفر کند و از بزرگان مدینه همچون امام حسین علیه السلام، عبداللّه بن عباس، عبداللّه بن جعفر، عبداللّه بن عمر، عبداللّه بن زبیر و عبدالرحمن بن ابوبکر برای یزید بیعت بگیرد. اما آنها حاضر به اینکار نشده همه در برابر این تصمیم او موضع گرفتند.[۱۱] مطابق با نقل برخی منابع امام حسین علیه السلام در جلسه ای که معاویه برای بیعت با حضور این افراد ترتیب داده بود در پاسخ معاویه که از یزید ستایش کرد، برخاسته، زشتیها و مفاسد یزید را برشمرد و به معاویه به خاطر بیعت گرفتن از این و آن براى پسرش یزید، اعتراض کرد.[۱۲]
با مرگ معاویه در سال 60 هجری یزید به حکومت رسید یزید پس از رسیدن به حکومت به ولید بن عتبه (امیر وقت مدینه) نامه نوشته بدو فرمان داد تا از آن چند نفری که پدرش او را از آنان برحذر داشته بود، یعنی امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر[۱۳] بیعت بگیرد. و به او تأکید کرد که نباید اجازهی هیچگونه درنگی به آنها بدهد و در صورت سرباز زدن آنها از بیعت، آنان را به قتل برساند.[۱۴]
با این حال امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر از بیعت با یزید امتناع کردند؛ سیدالشهدا علیه السلام وقتى با اصرار ولید و مروان براى بیعت با یزید مواجه شد به فسق او شهادت داد و فرمود: «یزید، مردى فاسق، شرابخوار، آدم کش است که آشکارا گناه مىکند و کسى همچون من با کسى مثل او بیعت نخواهد کرد.».[۱۵]
دوران خلافت یزید
یزید سه سال و هشت ماه بر جایگاه خلافت تکیه زد و در این مدت در مقام حاکم بر مسلمین مفاسد بسیاری را به منصه ظهور گذاشت. بلاذری او را نخستین خلیفهای میداند که آشکارا شراب مینوشید، و از سرگرم شدن به آواز زنان خواننده و شکار ابایی نداشت. غلامان بسیاری را به خدمت گرفته بود و برای خوشگذرانی با میمون ها بازی میکرد و سگها و خروسها را به جنگ همدیگر میانداخت.[۱۶] او از قتل و خونریزی هبچ ابایی نداشت. ابن جوزى درباره او گفته است: «چگونه قضاوت مىکنید درباره مردى که سه سال حکومت کرد، در سال اول امام حسين علیه السلام را به شهادت رساند و در سال دوم مردم مدینه را دچار وحشت ساخت و مدینه را براى لشکریان خود مباح گرداند و در سال سوم، خانه خدا را با منجنیق سنگباران کرد و ویران ساخت».[۱۷]
به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام
مقاله اصلی: واقعه عاشورا چون مردم کوفه از مرگ معاویه و امتناع امام حسین علیهالسلام از بیعت یزید اطلاع یافتند نامههای فراوان در پشتیبانی از امام حسین علیهالسلام امضاء کردند و آن حضرت را به کوفه فراخواندند. امام حسین علیهالسلام نیز در پاسخ به درخواست آنان مسلم بن عقیل را روانه کوفه نمود تا او را از حقانیت دعوت کوفیان مطلع کند.[۱۸] هنگامی که مسلم وارد کوفه شد مردم دسته دسته به بیعت با او شتافتند[۱۹] و او این مطلب را به امام حسین علیهالسلام گزارش داد. اما اخبار کوفه به یزید رسید و او نعمان بن بشیر حاکم کوفه را عزل و به جای او عبیدالله بن زیاد را نصب کرد و به او فرمان داد که مسلم بن عقیل را دستگیر یا تبعید یا به قتل برساند. به دنبال آن عبیدالله با حیله و تزویر یاران مسلم را از دور او پراکنده نموده و مسلم بن عقیل و پناه دهنده او هانی بن عروة را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند. و پس از آن سپاهی به فرماندهی عمر سعد گسیل داشت و راه را بر امام حسین علیه السلام و یارانش بسته و مطابق با فرمانی که یزید به او داده بود[۲۰] آن حضرت و یارانشان را به شهادت رساند. سپس بازماندگان آن واقعه را که در بین آنها امام سجاد علیه السلام نیز حضور داشت به همراه سرهای شهدای کربلا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد و از آنجا به شام نزد یزید بردند.[۲۱]
هنگام ورود اسیران به شام، یزید دستور داد شهر را آذینبندی کنند.[۲۲] او همچنین قصر را تزیین کرد و بزرگان شام را به حضور طلبید.[۲۳] یزید در حضور اسیران، سر امام حسین(ع) را در ظرف طلا گذاشت و با چوبدستی به آن میزد[۲۴] و این شعر ابن زبعری را تکرار میکرد:[۲۵] ای کاش بزرگانی از قبیله من که در جنگ بدر کشته شدند، بودند و زاری قبیله خزرج را میدیدند. شادمانی و خوشحالی میکردند و میگفتند ای یزید دست تو درد نکند. بنیهاشم با حکومت بازی کردند وگرنه خبری نیامده بود و وحیی نازل نشده بود.[۲۶]
الگو:شعرالگو:بالگو:پایان شعرالگو:شعرالگو:بالگو:پایان شعرالگو:شعرالگو:بالگو:پایان شعر
واقعه حره
مقاله اصلی: واقعه حره
مردم مدینه در سال ۶۳ هجرى بر ضد والى قیام کردند و او و دیگر امویان را از شهر بیرون نمودند و این پس از آن بود که فساد و آلودگى و جنایات یزید بر آنان آشکار شد. یزید هم مسلم بن عقبه را با لشکرى براى قتل عام مردم فرستاد. در این واقعه سپاه مسلم بن عقبه در یک روز شهر مدینه را به تصرف خود در آورند و از هیچ جنایتی در آن فروگذار نکردند. بنا به نقلی قريب هزار و هفتصد تن از بزرگان و بزرگ زادگان و حدود ده هزار نفر از ساير مردم مدينه در این واقعه قتل عام شدند.
حمله به مکه
در سال ۶۴ هجرى همان سپاهی که مدینه را غارت نموده بود براى سرکوب قیام عبدالله بن زبیر به مکه هجوم بردند و به مسجدالحرام و حرم خدا با منجنیق حمله کردند. کعبه و مسجدالحرام سوخت و ویران شد و عدهاى کشته شدند.[۲۷]
مرگ یزید
مدت حکومت یزید، سه سال و هشت ماه بود و در سال ۶۴ در «حوارین» از اطراف دمشق مرد[۲۸] و در «باب الصغیر» دمشق دفن شد.[۲۹]
پانویس
- ↑ معجم البلدان، ج۵، ص۴۲
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۸۹
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۷، ص۳۳۹
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۹
- ↑ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۴۴، ص۳۰۹
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۸۹
- ↑ سفینة البحار ، ج ۱ ، ص ۵۲۸ .
- ↑ الکتبی، فوات الوفیات، 2000م، ج2، ص 645.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵
- ↑ الإمامةوالسياسة،ج1،ص:197
- ↑ الإمامةوالسياسة،ج1،ص204 تا 213
- ↑ الغدیر، ج۱ ، ص ۲۴۸
- ↑ مسکویه، ابوعلی؛ تجارب الأمم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، 1379ش، ج 2، ص 37.
- ↑ تاریخ الیعقوبی، ص 241 و انساب الاشراف، ج 5، ص 299-310.
- ↑ بحارالانوار ، ج ۴۴ ، ص ۳۲۵
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۸۶.
- ↑ تذکرة الخواص ، ابن جوزی ، ص ۱۶۴
- ↑ مروج الذهب 64/3
- ↑ الإرشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۴۱
- ↑ رجوع کنید: طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۵، ح۲۸۴۶.
- ↑ مسعودی، مروجالذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۵۹
- ↑ صدوق، امالی، ۱۴۰۳ق، مجلس ۳۱، ص۲۳۰.
- ↑ سید ابن طاووس، لهوف، ۱۳۸۱ش، ص۲۱۳.
- ↑ یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۶۴.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۲-۱۳۳.
- ↑ مقرم، مقتل الحسین (ع)، ۱۳۸۷ش، ص۳۵۸.
- ↑ مروج الذهب، ج ۳، ص ۶۹ تا ۷۲، العقد الفرید، ج ۵، ص ۱۳۹
- ↑ مروج الذهب ، ج ۳ ، ص ۵۳
- ↑ سفینة البحار ، ج ۱ ، ص ۵۸۲ .
منابع
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الأشراف، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، دار الفكر، ط الأولى، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
- جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
- زركلى، خير الدين، الأعلام، بيروت، دار العلم للملايين، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
- طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، قاهره، مکتبه ابن تیمیه، چاپ دوم، بی تا.
- الکتبی؛ فوات الوفیات، تحقیق علی محمد بن یعوض الله و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 2000.
قبل از واقعه | |||
شرح واقعه |
| ||
پس از واقعه | |||
بازتاب واقعه | |||
وابسته ها |