آیه 69 سوره انعام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(نزول)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۶۹: سطر ۶۹:
  
 
شركت در جلسه‌ى اهل‌گناه به قصد نهى از منكر وارشاد، مانعى ندارد، البتّه براى آنان كه با
 
شركت در جلسه‌ى اهل‌گناه به قصد نهى از منكر وارشاد، مانعى ندارد، البتّه براى آنان كه با
 
+
-----
 
«1». تفسير نورالثقلين.
 
«1». تفسير نورالثقلين.
  
سطر ۱۶۰: سطر ۱۶۰:
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 +
(آیه  69)
 +
 +
در این آیه یک مورد استثناء کرده و می گوید: «اگر افراد با تقوا برای نهی از منکر در جلسات آنها شرکت کنند و به امید پرهیزکاری و بازگشت آنها از گناه، آنان را متذکر سازند مانعی ندارد و گناهان آنها را بر چنین اشخاصی نخواهند نوشت، زیرا در هر حال قصد آنها خدمت و انجام وظیفه بوده است» (وَ ما عَلَی الَّذِینَ یتَّقُونَ مِن حِسابِهِم مِن شَیءٍ وَ لکن ذِکری لَعَلَّهُم یتَّقُونَ).
 +
 +
باید توجه داشت تنها کسانی می توانند از این استثناء استفاده کنند که طبق تعبیر آیه دارای مقام تقوا و پرهیزکاری باشند و نه تنها تحت تأثیر آنها واقع نشوند، بلکه بتوانند آنها را تحت تأثیر خود قرار دهند.
  
 
}}
 
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۳

مشاهده آیه در سوره

وَمَا عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَلَٰكِنْ ذِكْرَىٰ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<68 آیه 69 سوره انعام 70>>
سوره : سوره انعام (6)
جزء : 7
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

بر کسانی که پرهیزکارند عقوبت حساب بدکاران نخواهد بود، لیکن بر آنهاست که (بدان را پند داده و) متذکر سازند، شاید پرهیز کنند.

و چیزی از حساب ستمکاران [مغالطه گر] بر عهده کسانی که [به ناچار سخنان آنان را می شنوند ولی از نشستن با آنان] می پرهیزند نیست؛ بلکه [بر عهده اهل تقواست که یاوه گویان را] پند دهند، تا [از گفتار باطل و بی پایه خود] بپرهیزند.

و چيزى از حساب آنان [=ستمكاران‌] بر عهده كسانى كه پروا[ى خدا] دارند، نيست. ليكن، تذكّر دادن [لازم‌] است، باشد كه [از استهزا] پرهيز كنند.

كسانى كه پرهيزگارى پيشه كرده‌اند به گناه كافران بازخواست نخواهند شد، ولى بايد آنان را پند دهند. باشد كه پرهيزگار شوند.

و (اگر) افراد با تقوا (برای ارشاد و اندرز با آنها بنشینند)، چیزی از حساب (و گناه) آنها بر ایشان نیست؛ ولی (این کار، باید تنها) برای یادآوری آنها باشد، شاید (بشنوند و) تقوی پیشه کنند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Those who are Godwary are in no way accountable for them, but this is merely for admonition’s sake, so that they may beware.

And nought of the reckoning of their (deeds) shall be against those who guard (against evil), but (theirs) is only to remind, haply they may guard.

Those who ward off (evil) are not accountable for them in aught, but the Reminder (must be given them) that haply they (too) may ward off (evil).

On their account no responsibility falls on the righteous, but (their duty) is to remind them, that they may (learn to) fear Allah.

معانی کلمات آیه

«ذِکْرَی»: پند و اندرزدادن. تذکیر و ارشاد. مرفوع است و مبتدای مؤخّر است: عَلَیْهِمْ ذِکْرَی. یا منصوب است و مفعول مطلق فعل محذوف: عَلَیْهِمْ أَن یُذَکِّرُوهُمْ تَذْکِیراً.

نزول

محل نزول:

این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:

«شیخ طوسی» گوید: امام محمدباقر علیه‌السلام فرماید: وقتى كه این قسمت از آیه 68 «فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ؛ پس از آن كه متذكر و یادآور كلام و سخنان خداوند شدى با گروه ستمكاران منشین» نازل گردید، مسلمین به رسول خدا صلى الله علیه و آله گفتند: یا رسول الله اگر كفار و مشركین قرآن را مسخره كردند، چكار كنیم؟ به ناچار در صورت مسخره نمودن باید آن‌ها را ترك نمائیم و داخل مسجدالحرام نشویم و نیز طواف به بیت‌الحرام ننمائیم. سپس این آیة نازل گردید و فرمان داده شد كه مسلمین در قبال روش كفار و مشركین به یادآورى و بینا گردانیدن آن‌ها تا آن اندازه اى كه توانائى داشته باشند، بپردازند.[۲]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ وَ لكِنْ ذِكْرى‌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ «69»

كسانى كه پروا پيشه كردند، به گناه ستمكاران بازخواست نخواهند شد، ولى بايد آنان را پند دهند تا شايد پرهيزكار شوند.

نکته ها

آيه‌ى تحريم كه در باره همنشينى با ياوه گويان و مسخره كنندگان نازل شد، عدّه‌اى گفتند:

پس به مسجدالحرام هم نبايد برويم و طواف نيز نكنيم، چون دامنه‌ى استهزاشان تا آنجا هم كشيده شده است. اين آيه نازل شد كه حساب مسلمانانِ با تقوا كه به مقدار توان تذكّر مى‌دهند جداست، آنها مسجدالحرام را ترك نكنند. «1»

شركت در جلسه‌ى اهل‌گناه به قصد نهى از منكر وارشاد، مانعى ندارد، البتّه براى آنان كه با


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 2 - صفحه 486

تقوا و نفوذ ناپذيرند، وگرنه بسيارى براى نجات غريق مى‌روند و خود غرق مى‌شوند.

شد غلامى كه آب جو آرد

آب جو آمد غلام ببرد

پیام ها

1- رعايت اهمّ و مهمّ در مسائل، از اصول عقلى و اسلامى است. شنيدن موقّتى ياوه‌ها به قصد پاسخگويى يا نجات منحرفان، جايز است. «وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ»

2- تقوا وسيله‌ى حفاظت و بيمه‌ى انسان در مقابل گناه است. (مثل لباس ضد حريق، براى مأموران آتش نشانى) «وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ»

3- از همنشينى با ياوه‌سرايان پرهيز كنيم وسخنانشان را استماع نكنيم، ولى اگر به ناچار چيزى به گوش ما، رسيد مانعى ندارد. ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ‌ ... مِنْ شَيْ‌ءٍ

4- علاوه بر تقواى خود، بايد به فكر متّقى كردن ديگران نيز باشيم. «وَ لكِنْ ذِكْرى‌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ وَ لكِنْ ذِكْرى‌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (69)

شأن نزول‌ «2»- بعد از نزول آيه سابقه، مسلمانان گفتند: يا رسول اللّه، ما را از طواف خانه و نشستن در مسجد الحرام چاره نيست، و كفار نيز در مسجد و همواره سخريه مى‌كنند به قرآن و اهل ايمان. ما نمى‌توانيم ترك مجلس ايشان كنيم و آنها را از خوض نيز منع نمى‌توانيم كرد. در باب ما انديشه فرما؛ آيه شريفه نازل شد.

وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ‌: و نيست بر آنانكه بپرهيزند از خوض كردن‌ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ: از حساب جرايم و آثام اهل خوض چيزى. مراد آنكه قبايح اعمال و اقوال آنها بر متقيان نباشد، بلكه وزر و وبال و حساب آن با اهل خوض است‌ وَ لكِنْ ذِكْرى‌: و لكن بر مؤمنان است كه پند دهند آنها را پند دادنى و مانع شوند از خوض و ساير قبايح و يا اظهار كراهت كنند از اقوال و افعال ايشان‌

«1» تفسير قمىّ، جلد اوّل، صفحه 204.

«2» مجمع البيان ج 2 ص 316.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 303

لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ‌: براى آنكه پرهيز كنند از اين عمل به جهت حيا يا كراهت اهل تقوى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ وَ لكِنْ ذِكْرى‌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (69)

ترجمه‌

و واگذار آنانرا كه گرفتند دين خودشان را ببازى و سرگرمى و فريب داد آنها را زندگانى دنيا و پند ده بآن مبادا كه گرفتار شود نفسى بآنچه كسب كرده است نيست مر او را غير از خدا ناصرى و نه شفيعى و اگر فدا دهد هر فدائى گرفته نشود از آن آنگروه آنانند كه گرفتار شدند بآنچه كسب كردند مر آنانرا است آشاميدنى‌ء از آب جوشان و عذابى دردناك براى آنكه بودند كه كافر مى‌شدند.

تفسير

كفار مكّه كارشان استهزاء و ياوه سرائى در اطراف آيات الهى بود چنانچه در دو آيه قبل بيان شد و دينشان بت‌پرستى بود كه مانند بازى كودكان و سرگرمى شهوت را نان فائده نداشت و ضرر داشت و عيدشان كه وقت عبادتشان بود مشغول بلهو و لعب ميشدند و پيغمبر (ص) مأمور شد كه آنها را بحال خودشان واگذارد تا اسلام شوكت و قدرت بر دفاع از اعمال ناشايسته آنها پيدا كند و زخارف دنيا آنها را فريب داد و مشغول نمود بخود بطوريكه از آخرت باز ماندند و نيز مأمور شد پيغمبر اكرم كه پند دهد و موعظه فرمايد آنها را بقرآن مبادا گرفتار هلاك و رهين سوء اعمال خودشان شوند در روز كه از براى احدى جز خداوند ناصرى نيست كه بقوه خود بتواند عذاب‌

جلد 2 صفحه 335

را از كسى دفع نمايد و شفيعى نيست كه بدون اذن خداوند بتواند از كسى شفاعت كند و هر فدائى كه براى خودشان بخواهند در آنروز بدهند كه از عذاب خلاص شوند قبول نمى‌شود چون عدل بمعنى فديه است باعتبار آنكه معادل با مفدى است و ضمير در تعدل راجع بنفس است و آنگروه كسانى هستند كه گرفتار عذاب شدند براى اعمال قبيحه و عقائد فاسده و اصل بسل بمعنى منع است و در اين مقامات استعمال مى‌شود بمناسبت ممنوعيّت از خلاص و مشروب آنها حميم است و عذاب آنها اليم و ميان آب و آتش معذبند در باطنشان آب جوشان است و از ظاهرشان آتش شعله‌ور و اوصاف حميم در آيات سابقه بيان شده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما عَلَي‌ الَّذِين‌َ يَتَّقُون‌َ مِن‌ حِسابِهِم‌ مِن‌ شَي‌ءٍ وَ لكِن‌ ذِكري‌ لَعَلَّهُم‌ يَتَّقُون‌َ (69)

و نيست‌ ‌بر‌ كساني‌ ‌که‌ پرهيز ميكنند ‌از‌ حساب‌ خائضين‌ و ظالمين‌ چيزي‌ و لكن‌ ‌اينکه‌ تذكر ‌است‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ پرهيزگار شوند.

‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ استفاده‌ ميشود كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ مجالس‌ فسق‌ و فجور حاضر ميشوند عقوبت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ دارند و ‌لو‌ اينها اهل‌ فسق‌ و فجور نباشند.

جلد 7 - صفحه 108

وَ ما عَلَي‌ الَّذِين‌َ يَتَّقُون‌َ ظاهر تقواي‌ ‌از‌ حضور ‌در‌ ‌اينکه‌ نوع‌ مجالس‌ ‌است‌ و ممكن‌ ‌است‌ تقواي‌ ‌از‌ كليه‌ معاصي‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ عقوبتي‌ نيست‌ مِن‌ حِسابِهِم‌ مِن‌ شَي‌ءٍ ‌يعني‌ مسئول‌ عمل‌ اينها نيستند ‌اگر‌ ممكن‌ ‌است‌ نهي‌ ‌از‌ منكر و ارشاد جاهل‌ بايد نهي‌ و ارشاد كنند و الّا هيچ‌ مسئوليتي‌ ندارند وَ لكِن‌ ذِكري‌ و ‌اينکه‌ تحديدات‌ ‌براي‌ هدايت‌ و يادآوري‌ ‌است‌ لعلّهم‌ ضمير ‌هم‌ ممكن‌ ‌است‌ باهل‌ معصيت‌ برگردد ‌که‌ ‌اينکه‌ نوع‌ مجالس‌ ‌را‌ تشكيل‌ ندهند و ممكن‌ ‌است‌ بديگران‌ برگردد ‌که‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ نوع‌ مجالس‌ احتراز كنند، و كلمه‌ لعل‌ّ بمعني‌ بايد ‌است‌ ‌يعني‌ بايد ‌آنها‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ مجالس‌ پرهيزگار شوند يَتَّقُون‌َ ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد ‌در‌ مورد يهود و نصاري‌ لا تَتَّخِذُوا اليَهُودَ وَ النَّصاري‌ أَولِياءَ بَعضُهُم‌ أَولِياءُ بَعض‌ٍ وَ مَن‌ يَتَوَلَّهُم‌ مِنكُم‌ فَإِنَّه‌ُ مِنهُم‌ مائده‌ ‌آيه‌ 56، و ‌در‌ اخبار دارد

(الراضي‌ بفعل‌ قوم‌ كالداخل‌ فيهم‌)

(‌من‌ احب‌ّ عمل‌ قوم‌ كالداخل‌ فيهم‌)

(‌من‌ احب‌ّ عمل‌ قوم‌ حشره‌ اللّه‌ معهم‌)

و ‌غير‌ اينها

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 69)

در این آیه یک مورد استثناء کرده و می گوید: «اگر افراد با تقوا برای نهی از منکر در جلسات آنها شرکت کنند و به امید پرهیزکاری و بازگشت آنها از گناه، آنان را متذکر سازند مانعی ندارد و گناهان آنها را بر چنین اشخاصی نخواهند نوشت، زیرا در هر حال قصد آنها خدمت و انجام وظیفه بوده است» (وَ ما عَلَی الَّذِینَ یتَّقُونَ مِن حِسابِهِم مِن شَیءٍ وَ لکن ذِکری لَعَلَّهُم یتَّقُونَ).

باید توجه داشت تنها کسانی می توانند از این استثناء استفاده کنند که طبق تعبیر آیه دارای مقام تقوا و پرهیزکاری باشند و نه تنها تحت تأثیر آنها واقع نشوند، بلکه بتوانند آنها را تحت تأثیر خود قرار دهند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌4، ص 421.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 339.

منابع