زینب دختر جحش: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز |
|||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | ''' | + | '''زینب دختر جَحْش''' (متوفای ۲۰ یا ۲۱ هجری)، از همسران [[پیامبر اسلام]] (صلی الله علیه وآله) است. وی نخست با [[زید بن حارثه|زید بن حارثه]] فرزندخواندۀ رسول خدا [[ازدواج]] کرد، اما طولی نکشید که از او جدا شد. سپس پیامبر (صلی الله علیه وآله) برای شکستن رسمی [[جاهلیت|جاهلی]] که فرزندخوانده را همچون فرزند تنی خود میدانستند، با او ازدواج کرد. زینب بنت جحش بسیار زن سخاوتمندی بود. |
− | + | ==ولادت و نسب== | |
+ | نام نخست زینب، بَرَّه بود و پیامبر بعد از ازدواج با وی، نام او را به زینب تغییر داد.<ref> ابن عبدالبر، ج ۴، ص۱۸۴۹؛ محب الدین طبری، ص۱۶۱؛ ابن حجر، ج ۷، ص۶۶۸</ref> | ||
+ | از تاریخ دقیق تولد زینب اطلاع دقیقی در دست نیست، اما چون در سال ۲۰ قمری و در روزگار خلافت [[عمر بن خطاب]] درگذشته و بیشتر سیره نویسان نوشتهاند که هنگام مرگ ۵۳ سال داشته<ref> نک: ابن سعد، ج ۸، ص۱۱۵؛ ابن جوزی، ج ۲، ص۴۹</ref> احتمالاً ۳۳ سال پیش از [[هجرت]] و حدود ۱۰ سال پیش از [[بعثت]] [[پیامبر]] به دنیا آمده است. [[ابن حجرعسقلانی|ابن حجر]] سن زینب را به هنگام درگذشت ۵۰ سال ذکر کرده، اما افزوده که سن او را ۵۳ سال هم نوشتهاند که در این صورت به هنگام بعثت ده ساله بوده است.<ref> ابن حجر، ج ۷، ص۶۷۰</ref> | ||
− | + | [[محمد بن سعد|ابن سعد]]<ref> ابن سعد، ج ۸، ص۱۱۴</ref> خبری نقل کرده که بنا بر آن، زینب هنگام [[ازدواج]] با پیامبر ۳۵ ساله بوده است<ref> نک: ابن حجر، ج ۷، ص۶۷۰</ref> که این تاریخ را به نقل [[واقدی]] آورده و در صورت صحت این خبر، احتمالاً او در حدود ۲۹ یا ۳۰ قبل از هجرت به دنیا آمده است. مادر عکاشة بن محصن نیز سن زینب را هنگام [[هجرت به مدینه|مهاجرت]] به [[مدینه]] سی و اندی دانسته<ref> ابن سعد، ج ۱، ص۱۱۵</ref> که خبر پیشین را تأیید میکند. | |
− | + | پدر زینب، جحش بن ریاب، از خاندان غَنْم و از دودمان اسد بن خُزَیمَه بود<ref> ابن سعد، ج ۸، ص۱۰۱؛ ابن عبدالبر، ج ۴، ص۱۸۴۹؛ ابن ابی الحدید، ج ۹، ص۲۴۲</ref> که پس از کوچ به [[مکه]]، هم پیمان شاخۀ [[بنی امیه]] [[قریش]] شد.<ref> نک: بلاذری، ج ۱، ص۵۲۱ـ ۵۲۲</ref> مادر زینب، اُمیمه، دختر [[عبدالمطلب]] و عمۀ [[پیامبر اسلام|رسول خدا]](صلی الله علیه وآله) بود.<ref> ابن سعد، ج ۸، ص۱۰۱؛ابن عبدالبر، ج ۴، ص۱۸۴۹؛ابن ابی الحدید، ج ۹، ص۲۴۲</ref> | |
− | + | زینب و افراد خانوادۀ جحش را از نخستین هجرت کنندگان به [[مدینه]] برشمردهاند.<ref> ابن هشام، ج ۲، ص۱۱۴؛ ابن سعد، ج ۸، ص۱۰۱؛ ذهبی، ج ۲، ص۲۱۱</ref> [[ابوسفیان]] خانههای خالی از سکنۀ خاندان جحش را در [[مکه]]، با تصرف عدوانی، به عمرو بن عَلقَمه فروخت.<ref> ابن هشام، ج ۲، ص۱۱۴ـ ۱۱۵، ۱۴۵</ref> | |
− | عایشه در رثای او گفته است: «ذهبت حمیدة فقیدة مفزع الیتامی و الارامل... | + | ==ویژگیهای زینب بنت جحش== |
+ | ام المؤمنین زینب، زنی صبور و بسیار دست و دل باز بود، پوست دباغی می کرد و می فروخت و پول آن را [[صدقه]] می داد. هنرهای دیگری هم داشت که عواید حاصل از آنها را به فقرا می بخشید.<ref> معاونت پژوهش مرکز حوزه های علمیه خواهران، بانوان عالمه و آثار آنها </ref> | ||
+ | |||
+ | پس از مرگ زینب، هیچ درهم و دیناری از او برجا نماند، زیرا همه را در زندگی خود به مستمندان بخشیده بود.<ref> ابن سعد، ج ۸، ص۱۱۴</ref> [[پیامبر اسلام|پیامبر]](ص) از این خوی شایستۀ همسر خویش با کنایهای لطیف یاد میکرد و به همسران دیگر خود میفرمود که شتابانترین شما در پیوستن به من پس از مرگ همان است که دستش از همه بخشندهتر باشد.<ref> ابن سعد، ج ۸، ص۱۰۸؛ ابونعیم اصفهانی، ج ۲، ص۵۴؛ ابن عبدالبر، ج ۴، ص۱۸۵۰ـ ۱۸۵۱</ref> | ||
+ | |||
+ | زینب، در چند ساعت تمام ۱۲۰۰۰ درهم مستمری سالیانۀ خود را به دست خدمتکار خویش به خانۀ یتیمان و بیوه زنان و مستمندان فرستاد. مشروح این رفتار او را بسیاری از مورخان آوردهاند.<ref> نک: ابن سعد، ج ۸، ص۱۰۳، ۱۱۰؛ ابن حجر، ج ۷، ص۶۷۰</ref> | ||
+ | |||
+ | [[عایشه]] در رثای او گفته است: «ذهبت حمیدة فقیدة مفزع الیتامی و الارامل...»، زن ستوده مرحومه ای که پناه یتیمان و بینوایان بود، درگذشت. من زنی به خوبی او در دین و پاکیزه و متقی تر از او نسبت به خدای عز و جل و راستگوتر از وی در گفتار ندیدم... .<ref> معاونت پژوهش مرکز حوزه های علمیه خواهران، بانوان عالمه و آثار آنها </ref> | ||
+ | |||
+ | زینب از راویان [[حدیث]] نبوی نیز بوده و چند حدیث از او روایت شده است.<ref> نک: طبرانی، ج۲۴، ص۵۱ـ۵۷</ref> که دو حدیث آن را [[مسلم بن حجاج نیشابوری|مسلم]] و [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]] به اتفاق ذکر کردهاند.<ref> ذهبی، ج۲، ص۲۱۸</ref> [[قاسم بن محمد بن ابی بکر]]، [[ام حبیبه]] و محمد بن عبدالله بن جحش از جمله کسانی بودهاند که از او روایت کردهاند.<ref> نک: مزی، ج۳۵، ص۱۸۴</ref> علامه [[عبدالله مامقانی|مامقانی]] می نویسد: «انی اعتبرها من اعلی الحسان» من او را از برترین راویان در رتبه حسان می دانم.<ref> معاونت پژوهش مرکز حوزه های علمیه خواهران، بانوان عالمه و آثار آنها </ref> | ||
+ | |||
+ | [[پیامبر اسلام|پیامبر]] خطاب به [[عمر بن خطاب|عمر]] که به زینب پرخاش کرده بود، فرمود بهوش باشد که زینب '''اَوّاهه''' است و اَوّاه را فروتن در پیشگاه خدا و بسیار زاری کننده در درگاه او و صفت [[حضرت ابراهیم]] معنی کرد.<ref> ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۵۳ـ۵۴؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۵۲؛ ابن حجر، ج۷، ص۶۶۹</ref> | ||
+ | |||
+ | زینب در [[جنگ حنین]] همراه پیامبر بود<ref> واقدی، ج۳، ص۹۲۶؛ طبری، تاریخ، ج۳، ص۸۳</ref> و پس از [[رحلت پيامبر اسلام|رحلت پیامبر]] میگفت که پس از ایشان هرگز بر مرکبی سوار نخواهم شد، هرچند برای [[حج]] باشد.<ref> واقدی، ج۳، ص۱۱۱۵</ref> | ||
+ | |||
+ | ==ازدواج با پیامبر== | ||
+ | ===گزافهگویی دشمنان=== | ||
+ | موضوع ازدواج [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و زینب، که دستاویز گزافه گوییهای [[نفاق|منافقان]] و [[شرک|مشرکان]] گردید، باعث رنجش پیامبر شده بود. برخی از منافقان، برای تخریب پیامبر، علت جدایی [[زید بن حارثه|زید]] و زینب را تمایل پیامبر به زینب بیان کردند و داستانی نیز در این خصوص رواج دادند<ref> نک: ابن سعد، ج۸، ص۱۰۱ـ۱۰۲؛ بلاذری، ج۱، ص۵۲۲؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۴۹ـ۱۸۵۰</ref> که تفاوتهایی نیز دارد. در نقل متداولتر این داستان، هنگامی که پیامبر به دیدن زید رفته بود، وی در خانه نبود<ref> ابن سعد، ج۸، ص۱۰۱ـ۱۰۲؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۶۲ـ۵۶۴؛ طبرانی، ج۲۴، ص۴۴</ref> اما در نقل ابن حبیب<ref> ابن حبیب، ص۸۵</ref> زید در خانه بود و داشت [[وضو]] میگرفت. برخی مفسران نیز این داستانها را ذیل [[آیه]] ۳۷ [[سوره احزاب]] ذکر کردهاند.<ref> نک: طبری، تفسیر؛ ابن ابی زَمِنین، ذیل آیه</ref> | ||
+ | |||
+ | بررسی روایات ناظر بر این ماجرا نشان میدهد مفسران قرن اول، به احتمال بسیار، برخی مطالب راجع به گزارشهای زینب و زید را بر اساس داستانهای متداول اوریا و [[حضرت داوود علیه السلام|داود]] ساختهاند.<ref> نک: طبرانی، ج۲۴، ص۴۴</ref> [[ابن حجرعسقلانی|ابن حجر]] به ضعیف بودن سند برخی از این داستانها اشاره کرده<ref> ابن حجر ج۷، ص۶۶۸</ref>، اما باسورث داستان ازدواج پیامبر را با زینب بر اساس همان گزارشهای مغرضانه تبیین نموده است.<ref> دایرة المعارف اسلام، ذیل مادّه</ref> | ||
+ | |||
+ | ازدواج پیامبر با زینب، یکی از مسائل ثابت در متون جدلی [[مسیحیت]] از زمان کهن بوده<ref> د. اسلام، ذیل مادّه</ref> و احتمالاً نخستین بهره گیری از این ماجرا در نقد پیامبر اسلام در سنّت مسیحی، گفتههای یوحنای دمشقی در کتاب چشمه معرفت بوده است<ref> نک: ساهاس، ص۹۱؛ هویلند، ص۲۷۶، پانویس۲</ref> که پس از آن جزء ثابتی در ادبیات جدلی مسیحیت بر ضد [[اسلام]] شده و تقریباً در تمام متون جدلی آن دوره، این داستان گاه تغییر یافته و در مواردی تقریباً به همان صورتِ روایت شده در متون [[اهل سنت]]، نقل و به آن استناد گردیده است.<ref> نک: کندی، ص۵۸؛ ساهاس، ص۹۱، پانویس۳؛ دانیل، ص۳۰ـ۳۱، ۱۱۹ـ۱۲۵، ۳۱۳</ref> | ||
+ | |||
+ | ===پاسخ به شبهه=== | ||
+ | عالمان مسلمان به برداشتها در این خصوص پاسخ دادهاند. جریان خرده گیری مشرکان و [[منافقان]] بر پیامبر مبنی بر اینکه او، خود، همه را از ازدواج با همسر پسر (عروس) منع کرده و اینک خود با همسر پسر خویش ازدواج کرده، در [[آیه|آیات]] ۳۶ تا ۳۹ [[سوره احزاب]] آمده است.<ref> نک: سیدمرتضی علم الهدی، ص۱۷۵ـ۱۷۷</ref> «وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیهِ أَمْسِک عَلَیک زَوْجَک وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِک مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ ۖ فَلَمَّا قَضَىٰ زَیدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکهَا لِکی لَا یکونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا ۚ وَکانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا» (۳۷، احزاب) و [یاد کن] زمانی را که به آن شخص که خدا به او نعمت [اسلام] بخشیده بود، و تو هم [با آزاد کردنش از طوق بردگی] به او احسان کرده بودی، می گفتی: همسرت را برای خود نگه دار و از خدا پروا کن. و تو در باطن خود چیزی را [چون فرمان خدا به ازدواج با مطلقه او] پنهان می داشتی که خدا آشکار کننده آن بود و از مردم می ترسیدی و در حالی که خدا سزاوارتر بود که از او بترسی، پس هنگامی که «زید» نیاز خود را از همسرش به پایان برد [و او را طلاق داد] وی را به همسری تو درآوردیم تا برای مؤمنان نسبت به ازدواج با همسران پسر خوانده هایشان زمانی که نیازشان را از آنان به پایان برده باشند سختی و حرجی نباشد؛ و همواره فرمان خدا شدنی است. | ||
+ | |||
+ | ازدواج پیامبر با زینب، دختر عمۀ خود، امری طبیعی است و در پاسخ به کسانی که گفتهاند دلیل ازدواج پیامبر با او شیفتگی آن حضرت از جمال وی بوده است،<ref> ابن سعد، ج۸، ص۱۰۱ـ۱۰۲؛ قمی، ج۲، ص۱۷۲ـ۱۷۳</ref> باید گفت پیامبر از زیبایی و خوی و منش زینب، پیش از ازدواج او با [[زید بن حارثه|زید بن حارثه]] آگاه بود. پیامبر به زید بن حارثه، مهر و علاقه ویژهای داشت<ref> ابن سعد، ج۳، ص۴۰، ۴۲-۴۴؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۴۳،۵۴۶</ref> و یکی دو سال پس از [[بعثت]]، کنیز آزاد کردۀ خود، [[ام ایمن]]، را به همسری او درآورد و [[اسامة بن زید]] ثمره این ازدواج بود.<ref> نک: ابن سعد، ج۳، ص۴۵؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۴۶</ref> | ||
+ | |||
+ | بعد از مهاجرت زینب به [[مدینه]] نیز، پیامبر (ص) از زینب برای زید خواستگاری نمود. زینب پیش از خواستگاری گمان میکرد که پیامبر قصد دارد او را برای خویش خواستگاری کند، اما پس از آنکه دریافت پیامبر وی را برای زید خواستگاری کرده است، مخالفت نمود و چون پیامبر را به این وصلت راضی دید، با درخواست ازدواج موافقت کرد.<ref> ابن سعد، ج۸، ص۱۰۱؛ طبرانی، ج۲۴، ص۳۹ـ۴۰، ۴۵؛ ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۵۱ـ۵۲</ref> مفسران در [[شأن نزول]] آیۀ ۳۶ [[سوره احزاب]] عموماً آن را ناظر بر ماجرای وصلت زید و زینب دانسته و گفتهاند پس از نزول این [[آیه]]، زینب به ازدواج با زید موافقت کرد.<ref> نک: مقاتل بن سلیمان؛ طبری، تفسیر، ذیل آیه؛ قس طبری، تفسیر؛ ابن ابی زَمِنین، ذیل آیه که بر اساس خبری گفته که آیه در خصوص امّ کلثوم دختر عُقبة بن ابی معیط]] و زید بن حارثه نازل شده است.</ref> | ||
+ | |||
+ | ===جدایی از زید و ازدواج با پیامبر=== | ||
+ | همواره میان زینب و زید کشاکش وجود داشت<ref> ابوعبیده، ص۶۲؛ ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۵۲</ref> و زید از بداخلاقی زینب نزد پیامبر شکایت میبرد و پیامبر او را به صبر و تحمل همسر دعوت میکرد.<ref> ابن سعد، ج۸، ص۱۰۳؛ بلاذری، ج۱، ص۵۲۲؛ طبرانی، ج۲۴، ص۴۱</ref> تا اینکه سرانجام پیامبر به فرمان خداوند به جدایی آن دو حکم داد. به گفتۀ بیشتر سیرهنویسان و مورخان، جدایی زینب و زید در سال پنجم یا پس از [[غزوه مریسیع|غزوه مُرَیسع]] در [[شعبان]] [[سال پنجم هجری]] بوده است.<ref> نک: ابن سعد، ج۸، ص۱۱۴؛ بلاذری، ج۱، ص۵۲۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۴۹، که این را عقیدۀ قِتاده دانسته است؛ قس ابوعبیده، ص۶۱؛ بلاذری، ج۱، ص۵۲۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۴۹، که به نقلی زمان جدایی زینب و زید را سال سوم ذکر کردهاند، هرچند بلاذری گفته که این قول، ثابت نشده دانسته است</ref> | ||
+ | |||
+ | سپس پیامبر با دستور الهی و برای شکستن رسمی [[جاهلیت|جاهلی]] که فرزندخوانده را همچون فرزند تنی خود میدانستند، با زینب ازدواج کرد.<ref> نک: احزاب/۳۷؛ ابن حجر، ج۷، ص۶۶۷؛ قس ابن هشام، ج۲، ص۶۴۶</ref> نقل شده است زینب خود را بدون [[مهریه]] به پیامبر(ص) بخشید، و پیامبر همواره زید را فرزند و وارث خود معرفی میکرد.<ref> ابن سعد، ج۳، ص۴۲؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۴۳؛ ابن حجر، ج۲، ص۵۹۹</ref> | ||
+ | |||
+ | بعدها زینب به سبب اینکه ازدواج او با پیامبر در آسمانها مقرر شده است بر دیگر [[:رده:همسران پیامبر|همسران پیامبر]] برتری میجست.<ref> ابن سعد، ج۸، ص۱۰۳؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۵۰</ref> پیامبر در ازدواج با زینب، [[ولیمه]] داد و گوسفندی کشت<ref> ابن سعد، ج۸، ص۱۰۳</ref> و با نان و گوشت از مهمانان پذیرایی کرد.<ref> ابن سعد، ج۸، ص۱۰۵، ۱۰۶، ۱۰۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۴۹</ref> ازدواج پیامبر با زینب در آغاز [[ماه ذی القعده|ذیقعدۀ]] سال پنجم رخ داد و زینب در آن هنگام ۳۵ سال داشت.<ref> ابن سعد، ج۸، ص۱۱۴؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۴۹</ref> | ||
+ | |||
+ | ==دوران خلافت عمر== | ||
+ | [[عمر بن خطاب|عمر]] پس از تشکیل دیوان، مستمری سالیانۀ زینب را همچون برخی دیگر از همسران پیامبر، ۱۲۰۰۰ درهم تعیین نمود، اما زینب فقط یک سال این مستمری را گرفت و سال بعد درگذشت. زینب گرفتن این مبلغ را [[فتنه]] میدانست و از خدا خواسته بود که به گونهای او را از گرفتن مستمری رهایی بخشد.<ref> ابن سعد، ج۸، ص۱۱۰؛ نک: ذهبی، ج۲، ص۲۱۴، نوشته است برای صفیه و جُوَیریه، دیگر همسران پیامبر، نصف این مقدار تعیین شده بود</ref> | ||
+ | |||
+ | ==وفات== | ||
+ | زینب در سال ۲۰ قمری،<ref> نک: ابن سعد، ج۸، ص۱۱۵؛ طبرانی، ج۲۴، ص۳۸؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۵۲</ref> و به قولی در سال ۲۱ قمری و در ۵۳ سالگی دنیا را وداع گفت.<ref> معاونت پژوهش مرکز حوزه های علمیه خواهران، بانوان عالمه و آثار آنها </ref> وی نخستین همسر [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (ص) بود که بعد از رحلت ایشان درگذشت.<ref> ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۵۰</ref> | ||
+ | |||
+ | ابن سعد<ref> ابن سعد ج۸، ص۱۱۱</ref> و ذهبی<ref> ذهبی ج۲، ص۲۱۲ـ۲۱۳</ref> در خبری نقل کردهاند که [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] دستور داد برای حفظ حرمت زینب، به دلیل پوشیده نبودن [[تابوت]]، تنها محارم او در [[تشییع جنازه]] حاضر شوند. در این هنگام [[اسماء بنت عمیس]] شیوۀ بهره گیری از تابوت را به خلیفه گوشزد کرد و پس از آن به عموم اجازۀ شرکت در تشییع جنازۀ زینب داده شد.<ref> ابن قتیبه، ص۵۵۵</ref> عمر پیشاپیش تابوتِ پوشیده با روکش برجسته حرکت میکرد و میگفت چه نیکو پوششی است که پیکر زنان را پس از مرگ از دیدۀ مردان پوشیده میدارد.<ref> ابن سعد، ج۸، ص۱۱۲؛ ابن قتیبه، ص۵۵۵</ref> | ||
+ | |||
+ | شیوهای که در [[تشییع جنازه|تشییع]] زینب (یعنی قرار دادن پیکر وی در تابوت) به کار رفت، پیشتر [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا]](س) برای خود توصیه کرده و این موضوع را به [[اسماء بنت عمیس]] گفت و اسماء گفت که در سنّت تشییع جنازۀ اهل [[حبشه]] تابوت را دیده است و آن را خواهد آورد.<ref> کلینی، ج۳، ص۲۵۱؛ ابن بابویه، ج۱، ص۱۹۴؛ ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۴۳</ref> اما چون پیکر دختر پیامبر(ص) تشییع رسمی نشده بود، برای نخستین بار این شیوه برای پیکر زینب که از چند حیث والاترینِ همسران پیامبر پس از [[خدیجه]] بود، انجام شد.<ref> نک: ابن قتیبه، ص۵۵۵؛ طبرسی، ج۱، ص۲۷۸؛ محب الدین طبری، ص۱۶۶</ref> | ||
+ | |||
+ | زینب در [[قبرستان بقیع]] در کنار خانۀ [[عقیل بن ابیطالب|عقیل]] و خانۀ [[محمد بن حنفیه]] به خاک سپرده شد<ref> ابن سعد، ج۸، ص۱۰۹؛ بلاذری، ج۱، ص۵۲۴</ref> و برادرزاده و خواهرزادۀ زینب و [[اسامة بن زید]]، که همگان بر زینب مَحرم بودند، در گور رفتند و او را به خاک سپردند.<ref> ابن سعد، ج۸، ص۱۱۱ـ۱۱۲، ۱۱۳ـ۱۱۴؛ بلاذری، ج۱، ص۵۲۴</ref> | ||
+ | |||
+ | در روز خاکسپاری زینب گرمای هوا شدت یافت، از این رو خلیفه دستور داد روی قبر او خیمهای نصب شود که آن را نخستین خیمۀ نصب شده بر قبر در [[اسلام]] دانستهاند.<ref> ابن سعد، ج۸، ص۱۱۲ـ۱۱۳؛ نک: ابن حبیب، ص۸۸؛ بلاذری، ج۱، ص۵۲۴</ref> | ||
+ | ==پانویس== | ||
+ | {{پانویس}} | ||
+ | ==منابع== | ||
+ | *بانوان عالمه و آثار آنها، معاونت پژوهش مرکز حوزه های علمیه خواهران. | ||
+ | *[[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، مدخل "زینب دختر جحش" از محمود مهدوی دامغانی. | ||
− | |||
[[Category:زنان نمونه قرن اول]] | [[Category:زنان نمونه قرن اول]] | ||
[[Category:زنان راوی حدیث]] | [[Category:زنان راوی حدیث]] | ||
+ | [[Category:همسران پیامبر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۰
زینب دختر جَحْش (متوفای ۲۰ یا ۲۱ هجری)، از همسران پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) است. وی نخست با زید بن حارثه فرزندخواندۀ رسول خدا ازدواج کرد، اما طولی نکشید که از او جدا شد. سپس پیامبر (صلی الله علیه وآله) برای شکستن رسمی جاهلی که فرزندخوانده را همچون فرزند تنی خود میدانستند، با او ازدواج کرد. زینب بنت جحش بسیار زن سخاوتمندی بود.
محتویات
ولادت و نسب
نام نخست زینب، بَرَّه بود و پیامبر بعد از ازدواج با وی، نام او را به زینب تغییر داد.[۱] از تاریخ دقیق تولد زینب اطلاع دقیقی در دست نیست، اما چون در سال ۲۰ قمری و در روزگار خلافت عمر بن خطاب درگذشته و بیشتر سیره نویسان نوشتهاند که هنگام مرگ ۵۳ سال داشته[۲] احتمالاً ۳۳ سال پیش از هجرت و حدود ۱۰ سال پیش از بعثت پیامبر به دنیا آمده است. ابن حجر سن زینب را به هنگام درگذشت ۵۰ سال ذکر کرده، اما افزوده که سن او را ۵۳ سال هم نوشتهاند که در این صورت به هنگام بعثت ده ساله بوده است.[۳]
ابن سعد[۴] خبری نقل کرده که بنا بر آن، زینب هنگام ازدواج با پیامبر ۳۵ ساله بوده است[۵] که این تاریخ را به نقل واقدی آورده و در صورت صحت این خبر، احتمالاً او در حدود ۲۹ یا ۳۰ قبل از هجرت به دنیا آمده است. مادر عکاشة بن محصن نیز سن زینب را هنگام مهاجرت به مدینه سی و اندی دانسته[۶] که خبر پیشین را تأیید میکند.
پدر زینب، جحش بن ریاب، از خاندان غَنْم و از دودمان اسد بن خُزَیمَه بود[۷] که پس از کوچ به مکه، هم پیمان شاخۀ بنی امیه قریش شد.[۸] مادر زینب، اُمیمه، دختر عبدالمطلب و عمۀ رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بود.[۹]
زینب و افراد خانوادۀ جحش را از نخستین هجرت کنندگان به مدینه برشمردهاند.[۱۰] ابوسفیان خانههای خالی از سکنۀ خاندان جحش را در مکه، با تصرف عدوانی، به عمرو بن عَلقَمه فروخت.[۱۱]
ویژگیهای زینب بنت جحش
ام المؤمنین زینب، زنی صبور و بسیار دست و دل باز بود، پوست دباغی می کرد و می فروخت و پول آن را صدقه می داد. هنرهای دیگری هم داشت که عواید حاصل از آنها را به فقرا می بخشید.[۱۲]
پس از مرگ زینب، هیچ درهم و دیناری از او برجا نماند، زیرا همه را در زندگی خود به مستمندان بخشیده بود.[۱۳] پیامبر(ص) از این خوی شایستۀ همسر خویش با کنایهای لطیف یاد میکرد و به همسران دیگر خود میفرمود که شتابانترین شما در پیوستن به من پس از مرگ همان است که دستش از همه بخشندهتر باشد.[۱۴]
زینب، در چند ساعت تمام ۱۲۰۰۰ درهم مستمری سالیانۀ خود را به دست خدمتکار خویش به خانۀ یتیمان و بیوه زنان و مستمندان فرستاد. مشروح این رفتار او را بسیاری از مورخان آوردهاند.[۱۵]
عایشه در رثای او گفته است: «ذهبت حمیدة فقیدة مفزع الیتامی و الارامل...»، زن ستوده مرحومه ای که پناه یتیمان و بینوایان بود، درگذشت. من زنی به خوبی او در دین و پاکیزه و متقی تر از او نسبت به خدای عز و جل و راستگوتر از وی در گفتار ندیدم... .[۱۶]
زینب از راویان حدیث نبوی نیز بوده و چند حدیث از او روایت شده است.[۱۷] که دو حدیث آن را مسلم و بخاری به اتفاق ذکر کردهاند.[۱۸] قاسم بن محمد بن ابی بکر، ام حبیبه و محمد بن عبدالله بن جحش از جمله کسانی بودهاند که از او روایت کردهاند.[۱۹] علامه مامقانی می نویسد: «انی اعتبرها من اعلی الحسان» من او را از برترین راویان در رتبه حسان می دانم.[۲۰]
پیامبر خطاب به عمر که به زینب پرخاش کرده بود، فرمود بهوش باشد که زینب اَوّاهه است و اَوّاه را فروتن در پیشگاه خدا و بسیار زاری کننده در درگاه او و صفت حضرت ابراهیم معنی کرد.[۲۱]
زینب در جنگ حنین همراه پیامبر بود[۲۲] و پس از رحلت پیامبر میگفت که پس از ایشان هرگز بر مرکبی سوار نخواهم شد، هرچند برای حج باشد.[۲۳]
ازدواج با پیامبر
گزافهگویی دشمنان
موضوع ازدواج پیامبر و زینب، که دستاویز گزافه گوییهای منافقان و مشرکان گردید، باعث رنجش پیامبر شده بود. برخی از منافقان، برای تخریب پیامبر، علت جدایی زید و زینب را تمایل پیامبر به زینب بیان کردند و داستانی نیز در این خصوص رواج دادند[۲۴] که تفاوتهایی نیز دارد. در نقل متداولتر این داستان، هنگامی که پیامبر به دیدن زید رفته بود، وی در خانه نبود[۲۵] اما در نقل ابن حبیب[۲۶] زید در خانه بود و داشت وضو میگرفت. برخی مفسران نیز این داستانها را ذیل آیه ۳۷ سوره احزاب ذکر کردهاند.[۲۷]
بررسی روایات ناظر بر این ماجرا نشان میدهد مفسران قرن اول، به احتمال بسیار، برخی مطالب راجع به گزارشهای زینب و زید را بر اساس داستانهای متداول اوریا و داود ساختهاند.[۲۸] ابن حجر به ضعیف بودن سند برخی از این داستانها اشاره کرده[۲۹]، اما باسورث داستان ازدواج پیامبر را با زینب بر اساس همان گزارشهای مغرضانه تبیین نموده است.[۳۰]
ازدواج پیامبر با زینب، یکی از مسائل ثابت در متون جدلی مسیحیت از زمان کهن بوده[۳۱] و احتمالاً نخستین بهره گیری از این ماجرا در نقد پیامبر اسلام در سنّت مسیحی، گفتههای یوحنای دمشقی در کتاب چشمه معرفت بوده است[۳۲] که پس از آن جزء ثابتی در ادبیات جدلی مسیحیت بر ضد اسلام شده و تقریباً در تمام متون جدلی آن دوره، این داستان گاه تغییر یافته و در مواردی تقریباً به همان صورتِ روایت شده در متون اهل سنت، نقل و به آن استناد گردیده است.[۳۳]
پاسخ به شبهه
عالمان مسلمان به برداشتها در این خصوص پاسخ دادهاند. جریان خرده گیری مشرکان و منافقان بر پیامبر مبنی بر اینکه او، خود، همه را از ازدواج با همسر پسر (عروس) منع کرده و اینک خود با همسر پسر خویش ازدواج کرده، در آیات ۳۶ تا ۳۹ سوره احزاب آمده است.[۳۴] «وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیهِ أَمْسِک عَلَیک زَوْجَک وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِک مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ ۖ فَلَمَّا قَضَىٰ زَیدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکهَا لِکی لَا یکونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا ۚ وَکانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا» (۳۷، احزاب) و [یاد کن] زمانی را که به آن شخص که خدا به او نعمت [اسلام] بخشیده بود، و تو هم [با آزاد کردنش از طوق بردگی] به او احسان کرده بودی، می گفتی: همسرت را برای خود نگه دار و از خدا پروا کن. و تو در باطن خود چیزی را [چون فرمان خدا به ازدواج با مطلقه او] پنهان می داشتی که خدا آشکار کننده آن بود و از مردم می ترسیدی و در حالی که خدا سزاوارتر بود که از او بترسی، پس هنگامی که «زید» نیاز خود را از همسرش به پایان برد [و او را طلاق داد] وی را به همسری تو درآوردیم تا برای مؤمنان نسبت به ازدواج با همسران پسر خوانده هایشان زمانی که نیازشان را از آنان به پایان برده باشند سختی و حرجی نباشد؛ و همواره فرمان خدا شدنی است.
ازدواج پیامبر با زینب، دختر عمۀ خود، امری طبیعی است و در پاسخ به کسانی که گفتهاند دلیل ازدواج پیامبر با او شیفتگی آن حضرت از جمال وی بوده است،[۳۵] باید گفت پیامبر از زیبایی و خوی و منش زینب، پیش از ازدواج او با زید بن حارثه آگاه بود. پیامبر به زید بن حارثه، مهر و علاقه ویژهای داشت[۳۶] و یکی دو سال پس از بعثت، کنیز آزاد کردۀ خود، ام ایمن، را به همسری او درآورد و اسامة بن زید ثمره این ازدواج بود.[۳۷]
بعد از مهاجرت زینب به مدینه نیز، پیامبر (ص) از زینب برای زید خواستگاری نمود. زینب پیش از خواستگاری گمان میکرد که پیامبر قصد دارد او را برای خویش خواستگاری کند، اما پس از آنکه دریافت پیامبر وی را برای زید خواستگاری کرده است، مخالفت نمود و چون پیامبر را به این وصلت راضی دید، با درخواست ازدواج موافقت کرد.[۳۸] مفسران در شأن نزول آیۀ ۳۶ سوره احزاب عموماً آن را ناظر بر ماجرای وصلت زید و زینب دانسته و گفتهاند پس از نزول این آیه، زینب به ازدواج با زید موافقت کرد.[۳۹]
جدایی از زید و ازدواج با پیامبر
همواره میان زینب و زید کشاکش وجود داشت[۴۰] و زید از بداخلاقی زینب نزد پیامبر شکایت میبرد و پیامبر او را به صبر و تحمل همسر دعوت میکرد.[۴۱] تا اینکه سرانجام پیامبر به فرمان خداوند به جدایی آن دو حکم داد. به گفتۀ بیشتر سیرهنویسان و مورخان، جدایی زینب و زید در سال پنجم یا پس از غزوه مُرَیسع در شعبان سال پنجم هجری بوده است.[۴۲]
سپس پیامبر با دستور الهی و برای شکستن رسمی جاهلی که فرزندخوانده را همچون فرزند تنی خود میدانستند، با زینب ازدواج کرد.[۴۳] نقل شده است زینب خود را بدون مهریه به پیامبر(ص) بخشید، و پیامبر همواره زید را فرزند و وارث خود معرفی میکرد.[۴۴]
بعدها زینب به سبب اینکه ازدواج او با پیامبر در آسمانها مقرر شده است بر دیگر همسران پیامبر برتری میجست.[۴۵] پیامبر در ازدواج با زینب، ولیمه داد و گوسفندی کشت[۴۶] و با نان و گوشت از مهمانان پذیرایی کرد.[۴۷] ازدواج پیامبر با زینب در آغاز ذیقعدۀ سال پنجم رخ داد و زینب در آن هنگام ۳۵ سال داشت.[۴۸]
دوران خلافت عمر
عمر پس از تشکیل دیوان، مستمری سالیانۀ زینب را همچون برخی دیگر از همسران پیامبر، ۱۲۰۰۰ درهم تعیین نمود، اما زینب فقط یک سال این مستمری را گرفت و سال بعد درگذشت. زینب گرفتن این مبلغ را فتنه میدانست و از خدا خواسته بود که به گونهای او را از گرفتن مستمری رهایی بخشد.[۴۹]
وفات
زینب در سال ۲۰ قمری،[۵۰] و به قولی در سال ۲۱ قمری و در ۵۳ سالگی دنیا را وداع گفت.[۵۱] وی نخستین همسر پیامبر (ص) بود که بعد از رحلت ایشان درگذشت.[۵۲]
ابن سعد[۵۳] و ذهبی[۵۴] در خبری نقل کردهاند که خلیفه دوم دستور داد برای حفظ حرمت زینب، به دلیل پوشیده نبودن تابوت، تنها محارم او در تشییع جنازه حاضر شوند. در این هنگام اسماء بنت عمیس شیوۀ بهره گیری از تابوت را به خلیفه گوشزد کرد و پس از آن به عموم اجازۀ شرکت در تشییع جنازۀ زینب داده شد.[۵۵] عمر پیشاپیش تابوتِ پوشیده با روکش برجسته حرکت میکرد و میگفت چه نیکو پوششی است که پیکر زنان را پس از مرگ از دیدۀ مردان پوشیده میدارد.[۵۶]
شیوهای که در تشییع زینب (یعنی قرار دادن پیکر وی در تابوت) به کار رفت، پیشتر حضرت زهرا(س) برای خود توصیه کرده و این موضوع را به اسماء بنت عمیس گفت و اسماء گفت که در سنّت تشییع جنازۀ اهل حبشه تابوت را دیده است و آن را خواهد آورد.[۵۷] اما چون پیکر دختر پیامبر(ص) تشییع رسمی نشده بود، برای نخستین بار این شیوه برای پیکر زینب که از چند حیث والاترینِ همسران پیامبر پس از خدیجه بود، انجام شد.[۵۸]
زینب در قبرستان بقیع در کنار خانۀ عقیل و خانۀ محمد بن حنفیه به خاک سپرده شد[۵۹] و برادرزاده و خواهرزادۀ زینب و اسامة بن زید، که همگان بر زینب مَحرم بودند، در گور رفتند و او را به خاک سپردند.[۶۰]
در روز خاکسپاری زینب گرمای هوا شدت یافت، از این رو خلیفه دستور داد روی قبر او خیمهای نصب شود که آن را نخستین خیمۀ نصب شده بر قبر در اسلام دانستهاند.[۶۱]
پانویس
- ↑ ابن عبدالبر، ج ۴، ص۱۸۴۹؛ محب الدین طبری، ص۱۶۱؛ ابن حجر، ج ۷، ص۶۶۸
- ↑ نک: ابن سعد، ج ۸، ص۱۱۵؛ ابن جوزی، ج ۲، ص۴۹
- ↑ ابن حجر، ج ۷، ص۶۷۰
- ↑ ابن سعد، ج ۸، ص۱۱۴
- ↑ نک: ابن حجر، ج ۷، ص۶۷۰
- ↑ ابن سعد، ج ۱، ص۱۱۵
- ↑ ابن سعد، ج ۸، ص۱۰۱؛ ابن عبدالبر، ج ۴، ص۱۸۴۹؛ ابن ابی الحدید، ج ۹، ص۲۴۲
- ↑ نک: بلاذری، ج ۱، ص۵۲۱ـ ۵۲۲
- ↑ ابن سعد، ج ۸، ص۱۰۱؛ابن عبدالبر، ج ۴، ص۱۸۴۹؛ابن ابی الحدید، ج ۹، ص۲۴۲
- ↑ ابن هشام، ج ۲، ص۱۱۴؛ ابن سعد، ج ۸، ص۱۰۱؛ ذهبی، ج ۲، ص۲۱۱
- ↑ ابن هشام، ج ۲، ص۱۱۴ـ ۱۱۵، ۱۴۵
- ↑ معاونت پژوهش مرکز حوزه های علمیه خواهران، بانوان عالمه و آثار آنها
- ↑ ابن سعد، ج ۸، ص۱۱۴
- ↑ ابن سعد، ج ۸، ص۱۰۸؛ ابونعیم اصفهانی، ج ۲، ص۵۴؛ ابن عبدالبر، ج ۴، ص۱۸۵۰ـ ۱۸۵۱
- ↑ نک: ابن سعد، ج ۸، ص۱۰۳، ۱۱۰؛ ابن حجر، ج ۷، ص۶۷۰
- ↑ معاونت پژوهش مرکز حوزه های علمیه خواهران، بانوان عالمه و آثار آنها
- ↑ نک: طبرانی، ج۲۴، ص۵۱ـ۵۷
- ↑ ذهبی، ج۲، ص۲۱۸
- ↑ نک: مزی، ج۳۵، ص۱۸۴
- ↑ معاونت پژوهش مرکز حوزه های علمیه خواهران، بانوان عالمه و آثار آنها
- ↑ ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۵۳ـ۵۴؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۵۲؛ ابن حجر، ج۷، ص۶۶۹
- ↑ واقدی، ج۳، ص۹۲۶؛ طبری، تاریخ، ج۳، ص۸۳
- ↑ واقدی، ج۳، ص۱۱۱۵
- ↑ نک: ابن سعد، ج۸، ص۱۰۱ـ۱۰۲؛ بلاذری، ج۱، ص۵۲۲؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۴۹ـ۱۸۵۰
- ↑ ابن سعد، ج۸، ص۱۰۱ـ۱۰۲؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۶۲ـ۵۶۴؛ طبرانی، ج۲۴، ص۴۴
- ↑ ابن حبیب، ص۸۵
- ↑ نک: طبری، تفسیر؛ ابن ابی زَمِنین، ذیل آیه
- ↑ نک: طبرانی، ج۲۴، ص۴۴
- ↑ ابن حجر ج۷، ص۶۶۸
- ↑ دایرة المعارف اسلام، ذیل مادّه
- ↑ د. اسلام، ذیل مادّه
- ↑ نک: ساهاس، ص۹۱؛ هویلند، ص۲۷۶، پانویس۲
- ↑ نک: کندی، ص۵۸؛ ساهاس، ص۹۱، پانویس۳؛ دانیل، ص۳۰ـ۳۱، ۱۱۹ـ۱۲۵، ۳۱۳
- ↑ نک: سیدمرتضی علم الهدی، ص۱۷۵ـ۱۷۷
- ↑ ابن سعد، ج۸، ص۱۰۱ـ۱۰۲؛ قمی، ج۲، ص۱۷۲ـ۱۷۳
- ↑ ابن سعد، ج۳، ص۴۰، ۴۲-۴۴؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۴۳،۵۴۶
- ↑ نک: ابن سعد، ج۳، ص۴۵؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۴۶
- ↑ ابن سعد، ج۸، ص۱۰۱؛ طبرانی، ج۲۴، ص۳۹ـ۴۰، ۴۵؛ ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۵۱ـ۵۲
- ↑ نک: مقاتل بن سلیمان؛ طبری، تفسیر، ذیل آیه؛ قس طبری، تفسیر؛ ابن ابی زَمِنین، ذیل آیه که بر اساس خبری گفته که آیه در خصوص امّ کلثوم دختر عُقبة بن ابی معیط]] و زید بن حارثه نازل شده است.
- ↑ ابوعبیده، ص۶۲؛ ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۵۲
- ↑ ابن سعد، ج۸، ص۱۰۳؛ بلاذری، ج۱، ص۵۲۲؛ طبرانی، ج۲۴، ص۴۱
- ↑ نک: ابن سعد، ج۸، ص۱۱۴؛ بلاذری، ج۱، ص۵۲۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۴۹، که این را عقیدۀ قِتاده دانسته است؛ قس ابوعبیده، ص۶۱؛ بلاذری، ج۱، ص۵۲۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۴۹، که به نقلی زمان جدایی زینب و زید را سال سوم ذکر کردهاند، هرچند بلاذری گفته که این قول، ثابت نشده دانسته است
- ↑ نک: احزاب/۳۷؛ ابن حجر، ج۷، ص۶۶۷؛ قس ابن هشام، ج۲، ص۶۴۶
- ↑ ابن سعد، ج۳، ص۴۲؛ ابن عبدالبر، ج۲، ص۵۴۳؛ ابن حجر، ج۲، ص۵۹۹
- ↑ ابن سعد، ج۸، ص۱۰۳؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۵۰
- ↑ ابن سعد، ج۸، ص۱۰۳
- ↑ ابن سعد، ج۸، ص۱۰۵، ۱۰۶، ۱۰۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۴۹
- ↑ ابن سعد، ج۸، ص۱۱۴؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۴۹
- ↑ ابن سعد، ج۸، ص۱۱۰؛ نک: ذهبی، ج۲، ص۲۱۴، نوشته است برای صفیه و جُوَیریه، دیگر همسران پیامبر، نصف این مقدار تعیین شده بود
- ↑ نک: ابن سعد، ج۸، ص۱۱۵؛ طبرانی، ج۲۴، ص۳۸؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۵۲
- ↑ معاونت پژوهش مرکز حوزه های علمیه خواهران، بانوان عالمه و آثار آنها
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۵۰
- ↑ ابن سعد ج۸، ص۱۱۱
- ↑ ذهبی ج۲، ص۲۱۲ـ۲۱۳
- ↑ ابن قتیبه، ص۵۵۵
- ↑ ابن سعد، ج۸، ص۱۱۲؛ ابن قتیبه، ص۵۵۵
- ↑ کلینی، ج۳، ص۲۵۱؛ ابن بابویه، ج۱، ص۱۹۴؛ ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۴۳
- ↑ نک: ابن قتیبه، ص۵۵۵؛ طبرسی، ج۱، ص۲۷۸؛ محب الدین طبری، ص۱۶۶
- ↑ ابن سعد، ج۸، ص۱۰۹؛ بلاذری، ج۱، ص۵۲۴
- ↑ ابن سعد، ج۸، ص۱۱۱ـ۱۱۲، ۱۱۳ـ۱۱۴؛ بلاذری، ج۱، ص۵۲۴
- ↑ ابن سعد، ج۸، ص۱۱۲ـ۱۱۳؛ نک: ابن حبیب، ص۸۸؛ بلاذری، ج۱، ص۵۲۴
منابع
- بانوان عالمه و آثار آنها، معاونت پژوهش مرکز حوزه های علمیه خواهران.
- دانشنامه جهان اسلام، مدخل "زینب دختر جحش" از محمود مهدوی دامغانی.