آیه 45 سوره انعام: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۹۱: | سطر ۹۱: | ||
6- در تاريخ، اقوامى بودهاند كه هيچ اثرى از آنان نيست. «فَقُطِعَ دابِرُ» | 6- در تاريخ، اقوامى بودهاند كه هيچ اثرى از آنان نيست. «فَقُطِعَ دابِرُ» | ||
− | + | ---- | |
«1». معانىالاخبار، ص 252. | «1». معانىالاخبار، ص 252. | ||
سطر ۱۷۴: | سطر ۱۷۴: | ||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | ===برگزیده تفسیر نمونه=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | (آیه 45) | ||
+ | |||
+ | «و به این ترتیب جمعیت ستمکاران ریشه کن شد، و نسل دیگری از آنها به پا نخاست» (فَقُطِعَ دابِرُ القَومِ الَّذِینَ ظَلَمُوا). | ||
+ | |||
+ | و از آنجا که خداوند در به کار گرفتن عوامل تربیت در مورد آنها هیچ گونه کوتاهی نکرده، در پایان آیه می فرماید: «ستایش و حمد مخصوص خداوندی است که پروردگار و مربی همه جهانیان است» (وَ الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمِینَ). | ||
+ | |||
+ | این جمله نشانه آن است که قطع ریشه ظلم و فساد و نابود شدن نسلی که بتواند این کار را ادامه دهد، به قدری اهمیت دارد که جای شکر و سپاس است. | ||
+ | |||
+ | در حدیثی از امام صادق علیه السّلام می خوانیم: «هر کس بقای ستمگران را دوست دارد، مفهومش این است که دوست می دارد معصیت خدا شود (موضوع ظلم به اندازه ای مهم است که) خداوند تبارک و تعالی در برابر نابود ساختن ظالمان خود را حمد و ستایش کرده است و فرموده: دنباله قوم ستمگر بریده شد و سپاس مخصوص خداوند پروردگار جهانیان است». | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۱۹
<<44 | آیه 45 سوره انعام | 46>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
-پس ریشه گروه ظالمان کنده شد، و ستایش خدای را که پروردگار جهانیان است.
در نتیجه ریشه کسانی که [به آیات ما و به مردم] ستم ورزیدند، بریده شد؛ و همه ستایش ها ویژه خدا مالک و مربی جهانیان است.
پس ريشه آن گروهى كه ستم كردند بركنده شد، و ستايش براى خداوند، پروردگار جهانيان است.
پس سپاس پروردگار جهانيان را كه ريشه ستمكاران بركنده شد.
و (به این ترتیب،) دنباله (زندگی) جمعیّتی که ستم کرده بودند، قطع شد. و ستایش مخصوص خداوند، پروردگار جهانیان است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
دابر: دنباله و ريشه. دبر (بر وزن شتر) به معنى عقب مقابل جلو است.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول آیات 44 و 45:
مفضل بن عمر از امام صادق علیهالسلام نقل نماید كه فرمود: درباره بنىامیه سه آیة نازل گردیده است:
نخست آیه «إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلًا أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِیداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»[۳] كه منظور از اهل و مردم، بنىامیه بوده و مقصود از فرمان خدا قائم به سیف و شمشیر میباشد.
دوم آیات: «فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها يَرْكُضُونَ، لاتَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلى ما أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَ مَساكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ»[۴]، یعنى قائم به سیف و شمشیر شما را مورد سؤال قرار دهد.
سوم همین آیات كه درباره آنان نازل شده است.[۵]
امام علىالنقى علیهالسلام فرماید: قنبر را كه از خدمتگزاران صدیق امیرالمومنین على علیهالسلام بود، نزد حجاج بن یوسف (ملعون) آوردند، حجاج از او پرسید: براى على چه كارى انجام میدادى؟ گفت: براى مولاى خود آب حاضر میكردم كه وضو بسازد.
حجّاج پرسید على بعد از وضو چه چیزى میخواند؟ قنبر گفت: این آیات را تلاوت مى فرمود. حجاج پرسید: آیا منظور على از این آیات ما بوده ایم؟ قنبر با كمال شجاعت گفت: بلى، حجاج گفت: اگر دستور بدهم گردن تو را بزنند چه خواهى كرد؟ قنبر گفت: من به سعادت شهادت نائل میشوم و تو در بلادت شقاوت خواهى ماند. سپس دستور داد آن بزرگ مرد را گردن زدند.[۶]
از امام باقر علیهالسلام نقل شده كه فرمود: این آیات درباره اولاد عباس نازل گردیده است[۷].[۸]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ «45»
پس ريشهى گروه ستمكاران بريده شد و سپاس، مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است.
نکته ها
امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه دوست داشته باشد ظالم باقى باشد، در واقع دوست دارد كه خداوند معصيت و نافرمانى شود، همانا خداوند خويشتن را به جهت هلاك كردن ظالمان ستوده است. فَقُطِعَ ... وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ «1»
پیام ها
1- ستم، ماندنى نيست. «فَقُطِعَ»
2- ظلم، در نسل هم مؤثر است. «دابِرُ»
3- انقراض ونابودى ستمگران، حتمى است. (ظلم تمدّنها را ريشهكن مىكند) «فَقُطِعَ دابِرُ» چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: «فَهَلْ تَرى لَهُمْ مِنْ باقِيَةٍ» «2»
4- بىتوجّهى به هشدار انبيا ظلم است. نَسُوا ما ذُكِّرُوا ... الَّذِينَ ظَلَمُوا
5- گاهى رفاه فراوان، زمينهى ظلم است. فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ ... الَّذِينَ ظَلَمُوا
6- در تاريخ، اقوامى بودهاند كه هيچ اثرى از آنان نيست. «فَقُطِعَ دابِرُ»
«1». معانىالاخبار، ص 252.
«2». حاقّه، 8.
جلد 2 - صفحه 459
7- نابود كردن ستمكار، كارى پسنديده است. «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ»
8- هنگام نابودى ستمگران، بايد خدا را شكر كرد. فَقُطِعَ ... وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ
9- هلاكت ظالمان، عامل تربيت ديگران است. «رَبِّ الْعالَمِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (45)
«1» اعراف 182.
«2» تفسير عياشى، جلد اوّل، صفحه 360، حديث 23.
«3» تفسير نور الثقلين، جلد اوّل، صفحه 595، حديث 82.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 272
فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا: پس بريده شد آخر آن گروه كه ستم نمودند بر خود و منقطع شد اصل و نسب ايشان، يعنى نصرت اولياى خود نموديم و دشمنان ايشان را مستأصل ساختيم بر وجهى كه يكى از آنها باقى نماند وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ: و شكر و سپاس مر ذات الهى راست كه پروردگار عالميان است بر اهلاك ظالمان. و چون هلاكت ظالم از جهتى كه سبب خلاص مردمان است از جور و ستم، و تخليص اهل زمين از شر عقايد و اعمال آنها، نعمتى بزرگ و غنيمتى عظيم است، پس هر آينه مهلك آنها سزاوار حمد و ثنا باشد.
تنبيه- در آيه تعليم است مؤمنان را كه حمد كنند بر كفايت حق تعالى شرّ ظالمان را. و دال است بر آنكه اهلاك آنها نعمتى است از جانب حق تعالى كه واجب است حمد بر آن.
على بن ابراهيم از حضرت صادق عليه السّلام: الورع هو الّذى يتورّع عن محارم اللّه. «1» ورع آنست كه از محارم خدا پرهيز نمائى و از شبهات اجتناب كنى به جهت ترس آنكه نادانسته در حرام افتى. و چون منكرى را بينى و انكار نكنى و قادر باشى بر آن، پس دوست داشته باشى كه عصيان خدا نمائى. و هر كه محبّ عاصى الهى شود پس او مبارات نموده با خدا. و هر كه بقاى ظالمان را دوست دارد، پس دوستى كرده با اهل عصيان، و حال آنكه حق تعالى، ذات احديت خود را حمد فرموده بر هلاك ظالمان «فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (45)
ترجمه
پس قطع شد دنباله گروهى كه ستم نمودند و ستايش مر خدايرا است كه پروردگار جهانيان است.
تفسير
ظلم در عالم دوام ندارد خواه بنفس باشد خواه بغير و خداوند ظالمان را از صفحه زمين تا دانه آخر برميچيند و يكنفر را باقى نمىگذارد كه مردم پيروى آنها را نمايند و چون هلاك اعداء خدا و اعلاء كلمه حق و خلاصى اهل ايمان از شرّ و فساد آنها از مواهب الهيّه است جاى حمد و ثنا است چنانچه از مراجعه بتواريخ معلوم ميشود كه طوايف ستم پيشگان بكلّى منقرض و نابود شدند.
جلد 2 صفحه 322
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَقُطِعَ دابِرُ القَومِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمِينَ (45)
پس قطع و جدا شد دنباله آن قومي که ظلم ميكردند و حمد مختص بپروردگار عالميان است.
فَقُطِعَ دابِرُ القَومِ قطع دابر اشاره بقطع نسل است که معناي ابتر است مشاهده كنيد از نسل فرعونيان و شداديان و نمروديان و از نسل عمر يا عثمان و بني اميّة و بني عباس و اكاسره و اقاصره و ساير ظالمين كي باقي مانده با آن كثرة جمعيتي که داشتند. و از نسل يك فاطمه و علي عليهما السّلام چندين جمعيت دنيا را پر كرده مخصوصا از يك زين العابدين با اينكه چه اندازه از سادات را كشتند بني اميّه در كربلا و در طف و بني عباس در بغداد و ساير بلاد الَّذِينَ ظَلَمُوا که هم ظلم در دين كردند و هم بمسلمين و هم بخود چنانچه گفتند
(الملك يبقي مع الكفر و لا يبقي مع الظلم)
و ما در مجلد اول صفحه 323- 327 اقسام ظلم و عقوبت ظالم در دنيا و آخرت و اعانت ظالم و ركون بظالم از آيات و اخبار و عقل بيان كردهايم مراجعه فرمائيد.
وَ الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمِينَ تفسير اينکه جمله در سوره مباركه حمد در مجلد اول صفحه 97- 103 از بيان معناي حمد و شكر و مدح و اينكه حمد اختصاص بذات باري دارد و بيان اسامي حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم: احمد، محمود، محمّد و بيان مقام محمود و معناي رب و اقسام تربيت و فضيلت ذكر يا رب و معناي عالمين و اثبات عقل و شعور در جميع موجودات و فضيلت تحميد گذشت و در اينکه مقام ميگوييم يكي از نعم بزرگ پروردگار که اگر در تمام عمر بخواهيم حمد الهي را بجا آوريم از عهده شكر اينکه نعمت برنميآئيم استيصال ظالمين و قطع دابر آنها
جلد 7 - صفحه 70
و هلاك آنها و رفع شرّ آنها از سر مسلمين و نصرت انبياء و مسلمين بر آنها است بالاخص ظالمين در حق آل محمّد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم
(اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمّد و آل محمّد و آخر تابع له علي ذلک و ابدء به اولا ثمّ الثاني و الثالث و الرابع و العن يزيد بن معاوية خامسا و العن عبيد اللّه بن زياد و إبن مرجانة و عمر بن سعد و شمرا و آل ابي سفيان و آل زياد و آل مروان و بني اميّة قاطبة اللهم العنهم جميعا و عذبهم عذابا اليما.)
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 45)
«و به این ترتیب جمعیت ستمکاران ریشه کن شد، و نسل دیگری از آنها به پا نخاست» (فَقُطِعَ دابِرُ القَومِ الَّذِینَ ظَلَمُوا).
و از آنجا که خداوند در به کار گرفتن عوامل تربیت در مورد آنها هیچ گونه کوتاهی نکرده، در پایان آیه می فرماید: «ستایش و حمد مخصوص خداوندی است که پروردگار و مربی همه جهانیان است» (وَ الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمِینَ).
این جمله نشانه آن است که قطع ریشه ظلم و فساد و نابود شدن نسلی که بتواند این کار را ادامه دهد، به قدری اهمیت دارد که جای شکر و سپاس است.
در حدیثی از امام صادق علیه السّلام می خوانیم: «هر کس بقای ستمگران را دوست دارد، مفهومش این است که دوست می دارد معصیت خدا شود (موضوع ظلم به اندازه ای مهم است که) خداوند تبارک و تعالی در برابر نابود ساختن ظالمان خود را حمد و ستایش کرده است و فرموده: دنباله قوم ستمگر بریده شد و سپاس مخصوص خداوند پروردگار جهانیان است».
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 4، ص 421.
- ↑ آیه 24 سوره يونس، (ترجمه)؛ «مثل زندگى دنیا به آبى میماند كه از آسمان فرستیم تا به وسیله آن باران انواع گیاهان زمین از آنچه آدمیان و حیوانات میخورند، روئیده شود تا گاهى كه زمین از اثر خرمى آرایش شود و مردم آن خود را قادر و متصرف پندارند كه ناگهان فرمان ما به شب یا به روز در رسد و آن همه زیور زمین را درو كند و چنان خشك شود كه گوئى دیروز در آن هیچ چیزى نبوده، این گونه خداوند آیات خود را براى كسانى كه مى اندیشند، روشن مى گرداند».
- ↑ آیات 12 و 13 سوره انبياء، (ترجمه)؛ «هنگامى كه ستمكاران عذاب ما را مشاهده كردند، از آنجا رو به فرار نهند (در آن حال به آنها خطاب شود) فرار نكنید بلكه به خانههاى خود روى آورید و به اصلاح فسادى كه روزى ممكن است از آن بازخواست شوید، بپردازید».
- ↑ در تفسیر برهان از طبرى نقل شده است.
- ↑ تفسیر عیاشى.
- ↑ تفسیر ابوحمزه ثمالى.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 332.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.