آیه 10 سوره احقاف: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | «کَانَ»: ضمیر مستتر در (کَانَ) و (ه) در واژههای (بِهِ) و (مِثْلِهِ) به قرآن برمیگردد. «شَهِدَ شَاهِدٌ»: برخی گفتهاند مراد یکی از علمای برجسته یهود به نام عبدالّله بن سلام است که بعدها در مدینه ایمان آورد و این آیه مدنی است و به فرمان رسول در اینجا قرار داده شده است. ولی اصل این است که مراد از (شاهد) یک گواه، یا نفر نبوده بلکه مراد بیش از یکی، یعنی گروهی و جماعتی است ( | + | «کَانَ»: ضمیر مستتر در (کَانَ) و (ه) در واژههای (بِهِ) و (مِثْلِهِ) به قرآن برمیگردد. «شَهِدَ شَاهِدٌ»: برخی گفتهاند مراد یکی از علمای برجسته یهود به نام عبدالّله بن سلام است که بعدها در مدینه ایمان آورد و این آیه مدنی است و به فرمان رسول در اینجا قرار داده شده است. ولی اصل این است که مراد از (شاهد) یک گواه، یا نفر نبوده بلکه مراد بیش از یکی، یعنی گروهی و جماعتی است (شربینی). چرا که مشرکان مکّه میگفتند که اگر کتابی برای ایشان نازل شود، از اهل کتاب راهیابتر خواهند بود. «عَلی مِثْلِهِ»: در پرتو رهنمودهای کتابی همچون قرآن که مراد تورات است. همچون قرآن، یعنی خود قرآن. «إِن کَانَ مِنْ عِندِاللهِ وَ کَفَرْتُم بِهِ»: جواب شرط محذوف است، مثل: أَلَیْسَ قَدْ ظَلَمْتُمْ؟ أَلَسْتُمْ ظَالِمِینَ؟ |
+ | |||
==نزول== | ==نزول== | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۲۶
<<9 | آیه 10 سوره احقاف | 11>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
بگو: چه تصور میکنید، اگر از جانب خدا باشد و شما به آن کافر شوید در صورتی که از بنی اسرائیل شاهدی (چون عبد الله سلام عالمی) بر حق بودن قرآن گواهی دهد و ایمان آرد و شما تکبر ورزید (جز آن است که به عذاب خدا گرفتار میشوید)؟ آری البته خدا مردم ستمکار را هدایت نخواهد کرد.
بگو: به من خبر دهید که اگر این قرآن از ناحیه خدا باشد و شما به آن کفر ورزیده باشید و شاهدی هم از بنی اسرائیل به نظیر آن [که تورات واقعی و تصدیق کننده قرآن است] شهادت داده باشد [که همان طوری که تورات وحی خداست، قرآن هم وحی خداست و] پس [از شهادتش به قرآن] ایمان آورده باشد و شما از ایمان به آن تکبّر ورزیده باشید [آیا گمراه نبوده اید؟] بی تردید خدا گروه ستمکار را هدایت نمی کند.
بگو: «به من خبر دهيد، اگر اين [قرآن] از نزد خدا باشد و شما بدان كافر شده باشيد و شاهدى از فرزندان اسرائيل به مشابهت آن [با تورات] گواهى داده و ايمان آورده باشد، و شما تكبّر نموده باشيد [آيا باز هم شما ستمكار نيستيد؟] البته خدا قوم ستمگر را هدايت نمىكند.»
بگو: چه مىكنيد اگر قرآن از جانب خدا باشد و شما بدان ايمان نياوريد؟ يكى از بنىاسرائيل بدان شهادت داد و ايمان آورد. ولى شما گردنكشى مىكنيد. خدا مردم ستمكار را هدايت نمىكند.
بگو: «به من خبر دهید اگر این قرآن از سوی خدا باشد و شما به آن کافر شوید، در حالی که شاهدی از بنی اسرائیل بر آن شهادت دهد، و او ایمان آورد و شما استکبار کنید (چه کسی گمراهتر از شما خواهد بود)؟! خداوند گروه ستمگر را هدایت نمیکند!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«کَانَ»: ضمیر مستتر در (کَانَ) و (ه) در واژههای (بِهِ) و (مِثْلِهِ) به قرآن برمیگردد. «شَهِدَ شَاهِدٌ»: برخی گفتهاند مراد یکی از علمای برجسته یهود به نام عبدالّله بن سلام است که بعدها در مدینه ایمان آورد و این آیه مدنی است و به فرمان رسول در اینجا قرار داده شده است. ولی اصل این است که مراد از (شاهد) یک گواه، یا نفر نبوده بلکه مراد بیش از یکی، یعنی گروهی و جماعتی است (شربینی). چرا که مشرکان مکّه میگفتند که اگر کتابی برای ایشان نازل شود، از اهل کتاب راهیابتر خواهند بود. «عَلی مِثْلِهِ»: در پرتو رهنمودهای کتابی همچون قرآن که مراد تورات است. همچون قرآن، یعنی خود قرآن. «إِن کَانَ مِنْ عِندِاللهِ وَ کَفَرْتُم بِهِ»: جواب شرط محذوف است، مثل: أَلَیْسَ قَدْ ظَلَمْتُمْ؟ أَلَسْتُمْ ظَالِمِینَ؟
نزول
«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس و قتادة و مجاهد و ضحاک و حسن بصرى و عون بن مالک الاشجعى صحابى و ابن زید گویند: این آیه درباره عبدالله بن سلام نازل شده که او شاهد بنىاسرائیل بوده است و نیز چنین روایت کنند که عبدالله بن سلام نزد پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله از یهود درباره من سؤال بنما.
خواهند گفت: که اعلم و داناترین آنها هستم وقتى که این سخن را گفتند به آنان بگو که تورات دلالت بر نبوت تو دارد و صفات تو در تورات به طور وضوح آمده است وقتى که از آنان سؤال کردى. این سخنان را به زبان خواهند آورد، پیامبر وقتى که از یهود سؤال فرمود. همان موضوعاتى که عبدالله بن سلام گفته بود به زبان آوردند سپس ایمان آوردن عبدالله بن سلام را به آنان گوشزد فرمود. یهود گفتند: او بدترین افراد ما و پسر بدترین افراد ما مى باشد.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ كَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «10»
بگو: اگر (اين قرآن) از نزد خدا باشد و شما به آن كفر ورزيد، در حالى كه گواهى از بنى اسرائيل، بر همانند آن (يعنى تورات) گواهى داده و ايمان آورده، ولى شما (همچنان) تكبّر ورزيده ايد، آيا (عاقبت كار را) ديده ايد؟ همانا خداوند قوم ستمگر را هدايت نمى كند.
نكته ها
غرورزدايى در بسيارى از موارد، لازم است. چنانكه قرآن در جايى خطاب به مؤمنان مى فرمايد: هر كس از شما از دين خود برگردد، خداوند ديگرانى را كه از شما بهترند خواهد آورد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ» «1» و در جاى ديگر خطاب به زنان پيامبر مى فرمايد: بهانه گيرى نكنيد، اگر پيامبر شما را طلاق دهد، بهتر از شما نصيب او مى شود. «عَسى رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَيْراً مِنْكُنَّ» «2»
در اين آيه نيز خطاب به مشركان مكّه مى فرمايد: پيش از شما، بنى اسرائيل بر حقانيّت تورات گواهى دادند و به آن ايمان آورده اند، اگر شما كفر ورزيد و از پذيرش آن سر باز زنيد، به قرآن ضربه اى نمى خورد، شما به فكر عاقبت كار خودتان باشيد.
اكثر مفسّران گفته اند كه مراد از «شاهد» در «شَهِدَ شاهِدٌ»، دانشمند معروف يهود، عبداللّه بن سلام مى باشد كه در جمع يهوديان به حقانيّت اسلام و پيامبر اسلام شهادت داد.
(1). مائده، 54.
(2). تحريم، 5.
تفسير نور، ج 9، ص: 27
پيام ها
1- انسان بايد گاهى در روش و موضع گيرى هاى خود انديشه كند، اگر مغرورانه نداى حقّى را نپذيرفته است، براى استكبار خود چه پاسخى خواهد داشت. «أَ رَأَيْتُمْ»
2- در گفتگو با مخالفان، بر عقايد خود تعصّب نشان ندهيد تا زمينه براى بحثِ آزاد فراهم شود. با آنكه پيامبر يقين دارد كه قرآن از سوى خداست، باز هم مى فرمايد: «إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»
3- از افرادى كه در محيط انحرافى، خطشكن هستند، تجليل كنيم. «وَ شَهِدَ شاهِدٌ»
4- ريشه كفر، استكبار است. «فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ» (بجاى «كَفَرْتُمْ» مى فرمايد: «اسْتَكْبَرْتُمْ»)
5- ايجاد رقابت سالم ميان افراد و گروه ها در جهت رشد، يك ارزش است. «فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ» (آنان ايمان آوردند، شما تكبّر ورزيديد)
6- استكبار در برابر وحى و قرآن، ظلم است. اسْتَكْبَرْتُمْ ... الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
7- ظلم، مانع بصيرت و سبب محروم شدن از الطاف الهى است. «إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ كَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «10»
«1» تفسير منهج الصّادقين، ج 8، ص 311، چاپ كتابفروشى اسلاميّه. (با اختلاف مختصرى در متن)
جلد 12 - صفحه 72
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ: بگو اى پيغمبر آيا چگونه مىبينيد و مىدانيد، إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ: اگر باشد قرآن از جانب خدا، وَ كَفَرْتُمْ بِهِ: و كافر شده باشيد به آن، وَ شَهِدَ شاهِدٌ: و گواهى داده باشد شاهدى، مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى مِثْلِهِ: از اولاد يعقوب عليه السّلام كه اعلم آنها باشد بر آنچه مانند قرآن است در مصدقيت توحيد و نبوت و وعد [و] وعيد كه كتاب تورات باشد، فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ: پس ايمان آورده باشد به آن و سركشى كرده باشيد شما بدان و ايمان نياوريد، در اين صورت آيا شما ظالم نخواهيد بود، إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ: بدرستى كه خداى تعالى هدايت نفرمايد به اجبار گروهى را كه ظلم كردند به نفسهاى خود به سبب كفر و شرك بلكه در وادى خذلان وامىگذارد به جهت فرط عناد و انكار و عدم تأمل و تفكر در دلايل قرآن.
بيان: آيه شريفه در محاجهاى است كه ميان حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله و قريش واقع شد، و مراد به شاهد حضرت موسى كليم اللّه است كه بر مثل قرآن- كتاب آسمانى- يعنى تورات گواهى داده، پس معنى آنست كه: اگر قرآن از نزد خدا باشد و شما بدان ايمان نياورده باشيد و حضرت موسى عليه السّلام گواهى داده باشد بر تورات كه مشتمل بر اوصاف من و صدق نبوت و كتاب من است و به آن ايمان آورده و شما سركشى كنيد و بدان ايمان نياوريد، آيا شما ظالم نيستيد، يعنى البته شما ظالم خواهيد بود.
«شأن نزول»: جمعى از قبايل عرب ايمان آوردند، بنو عامر و غطفان و جمعى
جلد 12 - صفحه 73
گفتند: اگر در اسلام خيرى بودى ايشان بر ما در اسلام سبقت نكردى بلكه ما بر آنها پيشى گرفتى در اسلام؛ آيه نازل شد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ كانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ كانُوا بِعِبادَتِهِمْ كافِرِينَ «6» وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ هذا سِحْرٌ مُبِينٌ «7» أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِما تُفِيضُونَ فِيهِ كَفى بِهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ «8» قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ وَ ما أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ «9» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ كَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «10»
ترجمه
و چون محشور شوند مردم ميباشند براى آنها دشمنانى و باشند بپرستش آنها كافران
و چون خوانده شود بر آنها آيات ما كه روشن است گويند آنانكه كافر شدند مر حقّ محقّق را هنگاميكه آمد آنها را اين جادوئى آشكار است
بلكه ميگويند بدروغ نسبت داد آنرا بگو اگر بافته و بدروغ نسبت داده باشم آنرا پس مالك و صاحب اختيار نيستيد براى من از خدا چيزى را او داناتر است بآنچه زبان درازى ميكنيد در آن كافى است او كه باشد گواه ميان من و شما و او است آمرزنده مهربان
بگو نيستم نوپديدار از پيغمبران و نميدانم چه كرده ميشود با من و نه با شما پيروى نميكنم مگر آنچه را كه وحى كرده ميشود بمن و نيستم من مگر بيم دهنده آشكار
بگو آيا ميدانيد كه اگر بوده باشد از نزد خدا و كافر شده باشيد بآن و گواهى دهد شاهدى از بنى اسرائيل بر مانند آن پس ايمان آورد و سركشى و تكبر كرده باشيد همانا خدا هدايت نميكند گروه ستمكاران را.
تفسير
خداوند متعال خبر داده است از حال معبودهاى باطل از هر جنس و نوع يا خصوص بتها كه در آيات سابقه ذكر شد به بيان آنكه روز قيامت آنها دشمن پرستندگان خودشانند و از آنان بيزارى ميجويند و منكر سزاوار بودن خودشان براى عبادت ميشوند بعد از آنكه خداوند آنها را بنطق آورده باشد و بعضى جمله و كانوا بعبادتهم كافرين را بانكار نمودن كفّار عبادت معبودهاى خودشان را حمل نمودهاند و اين خلاف ظاهر است در اين آيه اگر چه در واقع محقق است و بعدا بيان فرموده است حال پرستش كنندگان آنها را كه چون آيات بيّنات قرآن را براى آنها تلاوت نمايند اين كفّار كه از باب تعصّب و عناد منكر هر حقّ و حقيقتى كه بر آنها عرضه شود ميگردند ميگويند اين قرآن سحرى است
جلد 4 صفحه 648
آشكار چون مىبينند تمام فصحاء و بلغاء از اتيان بمثل آن عاجزند و نميخواهند اقرار كنند كه كلام خدا است بلكه ميگويند خودش ساخته و پرداخته و بدروغ نسبت بخدا ميدهد و دستور فرموده به پيغمبر خود كه بآنها بفرمايد من غرضى ندارم جز آنكه آيات قرآن را كه مشتمل بر مواعظ و نصايح و احكام مفيده است تلاوت نمايم براى آنكه شما بخير دنيا و آخرت برسيد و اگر افترا بخدا زده باشم و خدا بخواهد مرا عقاب كند شما نميتوانيد عذاب خدا را از من دفع نمائيد پس چرا من براى نفع شما خودم را مقصّر پيش خدا نمايم و خدا بهتر ميداند كه شما چه نسبتهاى ناروائى بقرآن و بمن ميدهيد و كافى است خدا كه شاهد و گواه ميان من و شما باشد و اگر توبه كنيد خدا شما را مىآمرزد چون او آمرزنده و مهربان است كه تعجيل در عقوبت نميكند و مردم را بصلاح دنيا و آخرتشان دعوت ميفرمايد و نيز بآنها بفرمايد من اوّل پيغمبرى نيستم كه از جانب خدا مبعوث شده باشم و از جزئيات احوال خود و شما در آتيه خبر ندارم كه بدانم بسر من و شما از محنت و بلا چه ميآيد بلى آنچه را خداوند بمن وحى فرموده من ميدانم و بمقتضاى آن عمل مينمايم و بآن خبر ميدهم مانند آنكه ميدانم خداوند بالاخره مرا بر شما نصرت و ظفر ميدهد و دينم را در آفاق منتشر ميفرمايد وظيفه من فقط بيان معارف و احكام حقّه و بيم دادن مردم است به بيان فصيح و بليغ از مخالفت اوامر خدا و علم غيب مخصوص باو است كسى نبايد توقع داشته باشد از پيغمبر كه حوادث و سر انجام هر فردى را در زندگى بيان نمايد پيغمبران گذشته هم چنين نبودند كه از تمام حوادث آتيه خبر داشته باشند و نيز بآنها بفرمايد بمن بگوئيد اگر قرآن واقعا از طرف خدا نازل شده باشد و شما انكار كرده باشيد آنرا و يكنفر از بنى اسرائيل كه نزد شما مسلّم بعلم و تقوى باشد شهادت داده باشد كه اصول معارف آن از قبيل توحيد و عدل و معاد و منع از شرك و ظلم و غيره مطابق با تورية است كه آن حقّ است و لذا اسلام اختيار نموده باشد مانند عبد اللّه بن سلام كه گفتهاند مقبوليّت عامّه داشت و باين جهت ايمان آورد و شما تكبّر و سركشى از قبول آن نموده باشيد آيا ستم بخودتان و خلق ننمودهايد و بدانيد كه خدا راهنمائى نميكند به بهشت گروه ستمكاران را و چون اينجمله دلالت بر جواب شرط داشته از كلام حذف شده
جلد 4 صفحه 649
است و بعضى گفتهاند مراد از شهادت شاهدى از بنى اسرائيل حضرت موسى است كه در تورية ذكر فرموده مانند اصول معارف قرآن را و بحق بودنش ايمان آورده است چون بيان كرده اوصاف پيغمبر آخر الزّمان را در تورية و بنظر حقير بعيد است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل أَ رَأَيتُم إِن كانَ مِن عِندِ اللّهِ وَ كَفَرتُم بِهِ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِن بَنِي إِسرائِيلَ عَلي مِثلِهِ فَآمَنَ وَ استَكبَرتُم إِنَّ اللّهَ لا يَهدِي القَومَ الظّالِمِينَ «10»
بفرما باين كفار که آيا چه نظر داريد اگر اينکه قرآن بوده باشد از نزد خداي متعال و شما باو كافر شديد و شهادت داد شاهدي از بني اسرائيل بر مثل او پس ايمان آورد و شما تكبر ورزيديد محققا خداوند هدايت نميكند قوم ستمكارها را.
جلد 16 - صفحه 140
قُل أَ رَأَيتُم يعني چه تصور ميكنيد و بر خود هموار ميداريد.
إِن كانَ مِن عِندِ اللّهِ شما که خود اقرار داريد که ما يقين بخلاف نداريم و احتمال ميدهيد که از جانب خدا باشد بلكه ميگوييد: مظنه داريم در اينصورت اگر از طرف او باشد و شما.
وَ كَفَرتُم بِهِ جواب شرط محذوف است پس شما ظالم هستيد.
وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِن بَنِي إِسرائِيلَ بعضي گفتند: مراد عبد اللّه بن سلام است و بعضي انكار كردند که اينکه سوره در مكه نازل شده و عبد اللّه بن سلام در مدينه اسلام آورد.
و بسيار تعجب است که از علي بن ابراهيم نقل ميكنند که گفت: اينکه شاهد أمير المؤمنين است بقرينه آيه شريفه: أَ فَمَن كانَ عَلي بَيِّنَةٍ مِن رَبِّهِ وَ يَتلُوهُ شاهِدٌ مِنهُ هود آيه 19 که تفسير بأمير المؤمنين شده. ما ميگوييم: در آيه تصريح دارد از بني اسرائيل و امير المؤمنين از بني اسرائيل نبود پس آنچه بنظر ميآيد شهادت مثل موسي و عيسي و داود و ساير انبياء بني اسرائيل است که در توراة و زبور و انجيل بشارت بآمدن پيغمبر و قرآن مجيد دادند که مفاد:
عَلي مِثلِهِ است که آن كتابها هم مثل قرآن از طرف خدا نازل شده و اينکه اشاره بآيه شريفه است که از قول عيسي (ع) ميفرمايد:
وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأتِي مِن بَعدِي اسمُهُ أَحمَدُ صف آيه 6 و بآيه شريفه:
وَ إِذ أَخَذَ اللّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيتُكُم مِن كِتابٍ وَ حِكمَةٍ ثُمَّ جاءَكُم رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُم لَتُؤمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنصُرُنَّهُ .. الايه آل عمران آيه 75.
فَآمَنَ وَ استَكبَرتُم آن شاهد مثل انبياء ايمان آورد باو و شما استكبار كرديد.
إِنَّ اللّهَ لا يَهدِي القَومَ الظّالِمِينَ شما بواسطه ظلم بدين و بقرآن و رسول از قابليّت هدايت افتاديد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 10)- در این آیه برای تکمیل آنچه در آیات قبل آمده میافزاید: «بگو:
به من خبر دهید اگر این قرآن از سوی خدا باشد و شما به آن کافر شوید، در حالی که شاهدی از بنی اسرائیل بر آن شهادت دهد، و او ایمان بیاورد و شما تکبر کنید و تسلیم نشوید (چه کسی از شما گمراهتر خواهد بود؟!) مسلما خداوند قوم ظالم را هدایت نمیکند» (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ کَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلی مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَکْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ).
این شاهد بنی اسرائیلی دانشمند معروف یهود «عبد اللّه بن سلام» بود که در مدینه ایمان آورد و به مسلمین پیوست.
ج4، ص426
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ در صحیح مسلم و صحیح بخارى از سعد بن ابى وقاص روایت شده که شاهد بنى اسرائیل عبدالله بن سلام بوده و نیز طبرى صاحب جامع البیان از عبدالله بن سلام روایت کرده که گفته است این آیه درباره من نازل شده است.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.