اسحاق بن عمار صیرفی: تفاوت بین نسخهها
(اضافه کردن رده) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | '''«اسحاق بن عمار صیرفی»''' از راویان موثق و جلیلالقدر کوفی [[امامیه|امامی]] در قرن دوم هجری و از اصحاب [[امام صادق]] و [[امام کاظم]] علیهماالسلام است. در منابع رجالى، «اسحاق بن عمار صیرفى» با «اسحاق بن عمار ساباطى» خلط شده و این امر میان رجالیان اختلاف نظر پدید آورده است. بعضی از عالمان بر اساس توهم اتحاد اسحاق بن عمار صیرفی با اسحاق بن عمار ساباطی، او را [[فطحیه|فطحی]] مذهب معرفی کردهاند، در حالی که بر طبق دلایل رجالیان دیگر، اسحاق بن عمار ساباطی وجود خارجی ندارد. |
+ | {{شناسنامه عالم | ||
+ | ||نام کامل = اسحاق بن عمار صیرفی | ||
+ | ||تصویر= | ||
+ | ||زادروز = | ||
+ | |زادگاه = کوفه | ||
+ | |وفات = | ||
+ | |مدفن = | ||
+ | |اساتید = [[ابو بصیر|ابوبصیر]]، ابن ابییعفور، عباد بن زیاد، عبیدالله بن ولید وصافی،... | ||
+ | |شاگردان = غیاث بن کلوب، [[صفوان بن یحیی]]، [[یونس بن عبدالرحمن]]، [[حماد بن عثمان]]، [[محمد بن ابی عمیر]]،... | ||
+ | |آثار = النوادر،... | ||
+ | }} | ||
+ | ==معرفی اجمالی== | ||
+ | ابویعقوب اسحاق بن عمار بن حیان الصیرفی مولی بنی تغلب، از راویان کثیرالروایه و جلیل القدر کوفی است که با عناوین مختلفی مانند اسحاق الصیرفی، اسحاق بن عمار الصیرفی و در بیشتر موارد با عنوان اسحاق بن عمار در طرق و اسناد روایات قرار گرفته و [[حدیث]] نقل کرده و یک اثر علمی در حوزه حدیث با نام «نوادر» از خودش به یادگار گذاشته است. | ||
+ | خاندان اسحاق بن عمار از خاندانهای بزرگ حدیثی [[شیعه]] در [[کوفه]] بودهاند که به شغل صرافی اشتغال داشتند و بیشتر آنها عالم و از راویان و [[محدثان]] به شمار میآمدند. | ||
+ | علماء [[رجال]] در حق او گفتهاند که او شیخ اصحاب ما و ثقه است. [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] نوشته است: «إسحاق بن عمار بن حیان مولى بنی تغلب أبویعقوب الصیرفی شیخ من أصحابنا، ثقة، و إخوته یونس و یوسف و قیس و إسماعیل، و هو فی بیت کبیر من الشیعة، و ابنا أخیه علی بن إسماعیل و بشر بن إسماعیل کانا من وجوه من روی الحدیث. روی إسحاق عن أبی عبدالله و أبی الحسن(ع)، ذکر ذلک أحمد بن محمد بن سعید فی رجاله. له کتاب نوادر...». اسحاق بن عمار بن حیان، ابویعقوب صیرفی از موالی بنیتغلب، از بزرگان اصحاب ما و ثقه است، و او و برادرانش یونس، یوسف، قیس و اسماعیل متعلق به یکی از خاندانهای بزرگ شیعه است. همچنین دو برادرزاده او، علیبناسماعیل و بشربناسماعیل از راویان شناختهشده بودهاند. | ||
+ | تاریخ ولادت و وفات اسحاق بن عمار در دست نیست؛ ولی [[شیخ طوسی]] وی را در اصحاب [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] و [[امام کاظم]] علیهماالسلام یاد کرده و به تصریح نجاشی و ملاحظه اسناد روایات از این دو امام بزرگوار روایت نیز کرده است. از تتبع در اسناد روایات برداشت میشود که بیشترین روایاتش از امام صادق(ع) است و روایاتی از امام کاظم(ع) نیز دارد. بر اساس روایت [[الکافی (کتاب)|الکافی]] در باب «مولد أبی الحسن موسى بن جعفر(ع)» و روایت مشابه آن در [[رجال کشی]]، اسحاق بن عمار در زمان امام کاظم(ع) وفات کرده است. | ||
− | + | اسحاق بن عمار از گروهی از راویان حدیث روایت نقل کرده است که از استادان وی به شمار میروند؛ مانند [[ابو بصیر|ابوبصیر]]، ابن ابییعفور، کاهلی، عباد بن زیاد، عبیدالله بن الولید الوصافی. | |
− | از | + | و شماری از رجال بزرگ نیز از وی روایت کرده اند، از جمله: غیاث بن کلوب، [[صفوان بن یحیی]]، علی بن اسماعیل، [[یونس بن عبدالرحمن|یونس بن عبدالرحمان]]، [[حماد بن عثمان]]، [[محمد بن ابی عمیر|ابن ابیعمیر]]، [[محمد بن سنان]]، [[ابان بن عثمان]]، عبدالله بن جبله، یعقوب بن سالم، منصور بن یونس، سیف بن عمیره و عبدالرحمن بن سالم. |
− | و | + | ==اختلاف در هویت و مذهب اسحاق== |
+ | اسحاق بن عمار در [[رجال برقی (کتاب)|رجال برقی]] با عنوان «اسحاق بن عمار الصیرفی مولی بنی تغلب کوفی» و در [[رجال کشی]] با نام «اسحاق بن عمار» و در [[رجال نجاشی (کتاب)|رجال نجاشی]] با اسم «اسحاق بن عمار بن حیان مولی بنی تغلب ابویعقوب الصیرفی، شیخ من أصحابنا، ثقة» و در [[رجال شیخ طوسی (کتاب)|رجال شیخ طوسی]] با عنوان «اسحاق بن عمار الکوفی الصیرفی» از وی یاد شده؛ ولی در [[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|فهرست طوسی]] با عبارت «اسحاق بن عمار الساباطی؛ له أصل؛ وکان فطحیاً إلا أنه ثقة وأصله معتمد علیه»<ref>الفهرست طوسی، ص ۵۴.</ref> ذکر شده است. | ||
− | ==پانویس == | + | ظاهر عبارت [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] این است که «اسحاق بن عمّار» از بزرگان [[امامیه]] و ثقه است؛ اما شیخطوسی، اسحاق بن عمار را «[[فطحیه|فطحی]]» خوانده و این اختلاف عبارت نجاشی و شیخ موجب پیدایش این پرسش شده است که آیا اسحاق بن عمار صیرفی و اسحاق بن عمار ساباطی یک نفر هستند، یا متعدد؟ بر این اساس، دیدگاه های مختلفی در مورد اسحاق بن عمار مطرح شده است. |
+ | |||
+ | [[محدث قمی]] در این رابطه می گوید: علما، اسحاق بن عمار را فطحى مىدانستند به جهت تصریح [[شیخ طوسی|شیخ]] در «[[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|فهرست]]» و از این جهت [[حدیث]] را از جهت او [[حدیث موثق|موثق]] مىشمردند؛ تا نوبت به [[شیخ بهائى]] رسید، ایشان اسحاق بن عمار را دو نفر گرفتند، یکى را [[امامیه|امامى]] گفتند و اسحاق بن عمار بن موسى را فطحى گرفتند، ولهذا در [[سند حدیث|سند]] باید رجوع به تمیز کنند تا معلوم شود که کدام یک مىباشند، و عمل علما بر همین بود تا زمان [[سید محمد مهدی بحرالعلوم|علامه بحرالعلوم]] رحمه الله، این بزرگوار قرائنى بدست آورد که اسحاق بن عمار یک نفر بیشتر نیست و آن هم ثقه و امامى مذهب است، و شیخ ما علامه [[محدث نورى]] رضى الله عنه نیز همین را اختیار کرده در خاتمه «[[مستدرک الوسائل]]».<ref> مستدرک الوسائل، ۳/۵۶۲.</ref> | ||
+ | |||
+ | '''نظریه اول: اتحاد و فطحیت اسحاق:''' | ||
+ | |||
+ | قائلان این قول، علامهحلی، ابنداود و بسیاری دیگر هستند. ایشان این دو عبارت نجاشی و شیخ را ناظر به یک نفر گرفتهاند؛ چنانچه علامه و ابنداود، هر دو عبارت را در کنار هم ذکر کرده، و در نتیجه حکم به فطحیبودن، اما در عین حال وثاقت اسحاق کردهاند. | ||
+ | |||
+ | '''نظریه دوم: تعدد و اشتراک در اسم:''' | ||
+ | |||
+ | عالمانی مانند [[شیخ بهایی]]، [[وحید بهبهانی]]، [[عبدالله مامقانی|علامه مامقانی]] و... به تعدد دو عنوان نظر دادند و معتقد شدند که اسحاق بن عمار الساباطی مذکور در فهرست شیخ طوسی غیر از اسحاق بن عمار الصیرفی الکوفی است که در رجال نجاشی ذکر شده است، در نتیجه اسحاق بن عمار بن حیان صیرفی کوفی انسانی ثقه و [[امامیه|امامی]] است؛ ولی اسحاق بن عمار ساباطی گرچه ثقه و مورد اعتماد بوده و اصل به جای مانده از او نیز کتابی شایسته اعتماد است، فطحی مذهب و غیر امامی است. | ||
+ | |||
+ | '''نظریه سوم: اتحاد و امامیبودن اسحاق:''' | ||
+ | |||
+ | ظاهرا اولین کسی که این نظر را مطرح کرده است، [[سید محمد مهدی بحرالعلوم|سید بحرالعلوم]] (۱۲۱۲هـ.ق) در [[فوائد الرجالیه (کتاب)|الفوائدالرجالیه]] است که فرموده: به نظر من صحیح این است که اسحاقبنعمار یک نفر است و او اسحاقبنعمار بن حیان میباشد که امامی و ثقه است. [[علامه مجلسى|مجلسی ثانی]] و ابوالهدی کلباسی از طرفداران این نظریهاند. آیةالله [[سید موسی شبیری زنجانی|شبیری زنجانی]] نیز در ضمن یکی از مباحث فقهی میفرماید: اسحاقبنعمار به نظر مختار، فطحى نیست و دوازده امامى و صحیح است. | ||
+ | |||
+ | چنانچه از دقت در آرای مطرحشده روشن میشود، «وثاقت» اسحاقبنعمار در بین قائلان هر سه نظریه، مورد اتفاق است و چیزی که مورد اختلاف است، «تعدد» و «مذهب» اوست؛ بنابراین در ادامه، درباره این دو محور بحث میشود. | ||
+ | |||
+ | '''ادله قائلان به تعدد:''' | ||
+ | |||
+ | قائلان به تعدد، دلایلی را برای نظریه خود مطرح کردهاند که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود: | ||
+ | |||
+ | *۱. مهمترین دلیل بر این قول، دقت در دو عبارت [[شیخ طوسی|شیخ]] و [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] است، زیرا اسحاقبنعمار در عبارت نجاشی منسوب به «عماربنحیّان التغلبیالصیرفی» و در عبارت شیخطوسی، منسوب به «عمار بن موسیالساباطی» شده و پُر واضح است که این «عمّار»ها یکی نیستند. | ||
+ | |||
+ | *۲. دلیل دیگر بر مغایرت «اسحاق» در کلام نجاشی با «اسحاق» در کلام شیخ، آن است که نجاشی برای اسحاق، کتابی را اثبات کرده، ولی شیخ برای او اصلی را ذکر کرده است، در حالی که بین اصطلاح «کتاب» به طور مطلق و «اصل» تفاوت وجود دارد. | ||
+ | |||
+ | *۳. راوی کتاب اسحاق در رجال نجاشی، «غیاث بن کلوب» و در فهرست شیخ، «[[محمد بن ابی عمیر|ابن ابیعمیر]]» است. | ||
+ | |||
+ | '''ادله قائلان به اتحاد:''' | ||
+ | |||
+ | در مقابل، قائلان به وحدت نیز دلایلی را مطرح کردهاند: | ||
+ | |||
+ | *۱. اگر اسحاقبنعمّارساباطی، غیر از اسحاقبنعمارصیرفی و یکی دارای اصل و دیگری دارای کتاب بود، باید هر یک از شیخ و نجاشی نام هر کدام را در کتاب خویش بیاورند، زیرا ایشان کتب خود را برای ذکر مصنفان شیعه گشودهاند و دلیلی نداشت که هر کدام، یکی از این «اسحاقها» را از کتاب خود حذف کند. [[سید ابوالقاسم خویی|آیةالله خویی]] این دلیل را چنین تقریر میکنند: صحیح آن است که این دو، شخص واحد هستند...، چرا که نجاشی متعرّض صیرفی شده و او را توثیق کرده و متعرض ساباطی نشده است؛ به عکس شیخ که در الفهرست، تنها متعرض ساباطی شده ... حال اگر این دو، واقعاً متعدد بودند دلیلی نداشت که نجاشی، ساباطی را در کتاب خود ذکر نکند _ با این که او کتاب خود را بعد از الفهرست شیخ نگاشته و کتابش ناظر به کتاب شیخ است _ همچنین دلیلی نداشت که شیخ در الفهرست متعرض صیرفی نشود، با اینکه خود شیخ در رجالش تصریح کرده که اسحاق دارای کتاب است و الفهرست را نیز برای بیان صاحبان کتب و مصنفان گشوده است. | ||
+ | |||
+ | *۲. خود شیخ طوسی در [[رجال شیخ طوسی (کتاب)|الرجال]] که برای ذکر اصحاب [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم السلام تألیف شده، تنها نام «اسحاقبنعمار الکوفی الصیرفی» را ذکر کرده و متعرض شخصی با نام «اسحاق بنعمار الساباطی» نشده است، در صورتی که اگر او هم شخص دیگری از اصحاب [[امام صادق]] یا [[امام کاظم]] علیهما السلام بود، باید نام او را به طور جداگانه در یکی از ابواب کتاب خود میآورد. | ||
+ | |||
+ | *۳. نام اسحاقبنعمار، بهجز در [[رجال غضائری (کتاب)|رجال ابنغضائری]] در سایر کتب رجالی متقدم که به دست ما رسیده، ذکر شده است، امّا تنها در الفهرست شیخطوسی توصیف به «الساباطی» شده، در صورتی که اگر تعددی در کار بود و وی متغایر با «اسحاق صیرفی» بود، باید سایرین نیز ذکری از او میداشتند. | ||
+ | |||
+ | *۴. [[شیخ صدوق]] به طور فراوان از «اسحاقبنعمار» روایت میکند، اما در مشیخه [[من لایحضره الفقیه (کتاب)|الفقیه]] تنها نام یک اسحاقبنعمار را میآورد و طریق خود را به او ذکر میکند، در صورتی که اگر این دو متعدد بودند، میبایست طریق خود به هر دو را ذکر و یا دستکم مراد خود از «اسحاق» مذکور را معین میکرد. | ||
+ | |||
+ | *۵. شیخ طوسی در کتاب الفهرست هنگام ذکر طریق خودش به کتاب غیاث بن کلوب، اسحاق بن عمار را به صورت مطلق ذکر کرده است، درحالی که غیاث بن کلوب راوی کتاب اسحاق بن عمار صیرفی کوفی است. | ||
+ | |||
+ | *۶. شیخ طوسی در عنوان اسحاق بن عمار ساباطی، ابن أبی عمیر را راوی کتابش معرفی کرده است، درحالی که ابن ابی عمیر در هیچ سندی از اسحاق بن عمار ساباطی روایت نکرده است؛ ولی از اسحاق بن عمار مطلق روایت کرده، که انصراف به اسحاق بن عمار صیرفی دارد. | ||
+ | |||
+ | '''دلایل امامیبودن اسحاقبنعمار:''' | ||
+ | |||
+ | صاحبان نظریه سوم معتقدند، منشأ توهم [[فطحیه|فطحیت]] در مورد اسحاقبنعمار برای شیخ طوسی آن است که ایشان در [[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|الفهرست]] تصور کرده اسحاق، فرزند [[عمار ساباطی]] فطحیِ معروف است و در نتیجه او را در مذهب به پدرش ملحق کرده است. از این رو، دلیل اول و دوم _ که در ذیل بیان شده _ مبتنی بر ردّ این تصور است: | ||
+ | |||
+ | *۱. در هیچ یک از اسناد روایات، «اسحاق بن عمار» با وصف «الساباطی» ذکر نشده و آنچه موجود است یا «اسحاق بن عمار» مطلق است و یا قرینهای بر «ابنحیّان» دارد؛ در صورتی که اگر اسحاقبن عمار، فرزند عمار بن موسی ساباطیِ فطحی بود، وصف «ساباطی» را نیز دارا بود و طبق عادت میبایست دستکم در چند مورد از اسناد روایات با این وصف میآمد، چنانچه «عمّار ساباطی» در غالب موارد با این وصف آمده است. بنابراین، اسحاقبنعمار فرزند عمارساباطی فطحی نیست. | ||
+ | |||
+ | *۲. «عمّاربنموسی ساباطی» و «اسحاق بن عمّار الصیرفی» هر دو از راویان پُر روایت هستند و اگر اسحاق فرزند عمّاربنموسی ساباطی و مانند پدرش فطحی بود، به طور معمول میبایست دستکم در چند مورد از پدرش روایتی نقل میکرد، در حالی که چنین چیزی نیست. خلاصه آن که بنا بر این دو دلیل، اسحاق فرزند عماربنموسی ساباطی نیست. | ||
+ | |||
+ | *۳. شیخطوسی در الرجال در باب اصحاب امام کاظم علیه السلام نام اسحاقبنعمار را آورده و در آن جا تنها به وثاقت وی تصریح کرده و هیچ حرفی از ساباطی یا فطحی بودن وی نزده: «إسحاق بن عمار، ثقة له کتاب». با اینکه شیخ، الرجال را پس از الفهرست نوشته است. | ||
+ | |||
+ | *۴. [[ابوعمرو کشی|کشی]] روایت کرده است: «کانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) إِذَا رَأَى إِسْحَاقَ بْنَ عَمَّارٍ وَ إِسْمَاعِیلَ بْنَ عَمَّارٍ قَالَ وَ قَدْ یجْمَعُهُمَا لِأَقْوَامٍ یعْنِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ».<ref> رجال کشى، ۲/۷۰۵.</ref> اگر اسحاق بن عمار صیرفی کوفی همان اسحاق بن عمار ساباطی فطحی باشد، معنا ندارد که [[امام صادق]] (ع) بفرماید که این دو از کسانی هستند که خداوند دنیا و آخرت را برایشان جمع کرده است؛ زیرا [[فطحیه|فطحی]] مذهب اگر در دنیا بهرهمند باشد و خداوند امکانات مادی در اختیارش قرار بدهد، قطعاً بهرهای از نعمتهای آخرتی به جهت فساد عقیدهاش نخواهد داشت. | ||
+ | |||
+ | '''نتیجه:''' | ||
+ | |||
+ | بر اساس این دلایل، قائلان به [[امامیه|امامی]] بودن اسحاق، معتقدند که در الفهرست، سهوی در قلم شیخ طوسی رخ داده که پس از نام اسحاق، وصف «الساباطی» و «فطحی» را آورده است. [[سید بحرالعلوم]] این مطلب را چنین توضیح میدهد: به نظر میرسد، توهم فطحیبودن اسحاق، ناشی از شهرت [[عمار ساباطی]] و کثرت وقوع او در روایات و رجال، و انصراف «عمارِ» مطلق در روایات و رجال به «عمار ساباطی» است؛ به همین دلیل، شیخطوسی در اینجا تصور کرده که این اسحاق فرزند عمار ساباطی است؛ پس او را در مذهب، ملحق به پدرش و حکم به فطحیبودن او کرده، به دلیل روایتی که میگوید: «جز عمار ساباطی و اصحابش کسی بر فطحیت باقی نماند». پس معلوم میشود که «اسحاقبنعمار ساباطی» اصلاً وجود خارجی ندارد. | ||
+ | |||
+ | با توجه به مباحث مطرح شده، به نظر میرسد صحیحترین نظریه در این باب، قول سوم است، چراکه اگر [[عمار ساباطی|عمّاربنموسی ساباطیِ]] معروف، فرزندی به نام «اسحاق» داشت که در [[سند حدیث|اسناد]] روایات شیعی واقع شده بود، باید در کتب حدیثی و رجالی نمود پیدا میکرد و به طور معمول در چند مورد، اسحاقبنعمار در اسناد و روایات، همچون پدر خود متصف به «ساباطی» میشد، در حالی که در هیچ کتابی چنین چیزی مطرح نشده است؛ بنابراین، «اسحاق بن عمار» واحد و مطابق نظر نجاشی، فرزند «حیّان تغلبی» است. | ||
+ | |||
+ | از سوی دیگر، اگر اسحاقبنعمار، فطحیمذهب بود حتماً این موضوع علاوه بر فهرست شیخطوسی، در سایر کتب رجالی نیز انعکاس پیدا میکرد و دستکم، نجاشی که به اضبط علمای رجال معروف است، پس از آن همه تفصیل درباره وی و ذکر نام برادران و برادرزادگان و بیان وثاقت و اینکه از بیوت بزرگ شیعه بودهاند، اشارهای هم به فطحیبودن او میکرد. در نتیجه اسحاقبنعمار، امامی ثقه است و جمیع روایاتش از جانب خود او صحیحه میباشند. | ||
+ | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
− | == | + | ==منابع== |
+ | *منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، قسمت دوم، باب نهم: در تاريخ حضرت صادق عليهالسلام. | ||
+ | *[https://rch.ac.ir/article/Details/15003?%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%DB%8C "ساباطی"، دانشنامه جهان اسلام]. | ||
+ | *رجال تفسیری، عبدالله جوادی آملی، ج۳، [https://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AD%D8%A7%D9%82_%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1_%D8%B5%DB%8C%D8%B1%D9%81%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D9%85_%D9%88_%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%84 سایت امامت پدیا]. | ||
+ | *بازشناسی جایگاه رجالی «اسحاق بن عمار»، محمدعلی ارجمند، [http://www.hadith.net/post/28031/%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%d9%8a-%d8%ac%d8%a7%d9%8a%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%b1%d8%ac%d8%a7%d9%84%d9%8a-%d8%a7%d8%b3%d8%ad%d8%a7%d9%82-%d8%a8%d9%86-%d8%b9%d9%85%d8%a7%d8%b1/p169/ پایگاه حدیث نت]. | ||
− | + | [[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]][[رده:اصحاب امام صادق علیه السلام]][[رده:اصحاب امام کاظم علیه السلام]][[رده:علمای قرن دوم]][[رده:راویان حدیث]] | |
− | [[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۱
«اسحاق بن عمار صیرفی» از راویان موثق و جلیلالقدر کوفی امامی در قرن دوم هجری و از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام است. در منابع رجالى، «اسحاق بن عمار صیرفى» با «اسحاق بن عمار ساباطى» خلط شده و این امر میان رجالیان اختلاف نظر پدید آورده است. بعضی از عالمان بر اساس توهم اتحاد اسحاق بن عمار صیرفی با اسحاق بن عمار ساباطی، او را فطحی مذهب معرفی کردهاند، در حالی که بر طبق دلایل رجالیان دیگر، اسحاق بن عمار ساباطی وجود خارجی ندارد.
نام کامل | اسحاق بن عمار صیرفی |
زادگاه | کوفه |
اساتید |
ابوبصیر، ابن ابییعفور، عباد بن زیاد، عبیدالله بن ولید وصافی،... |
شاگردان |
غیاث بن کلوب، صفوان بن یحیی، یونس بن عبدالرحمن، حماد بن عثمان، محمد بن ابی عمیر،... |
آثار |
النوادر،... |
معرفی اجمالی
ابویعقوب اسحاق بن عمار بن حیان الصیرفی مولی بنی تغلب، از راویان کثیرالروایه و جلیل القدر کوفی است که با عناوین مختلفی مانند اسحاق الصیرفی، اسحاق بن عمار الصیرفی و در بیشتر موارد با عنوان اسحاق بن عمار در طرق و اسناد روایات قرار گرفته و حدیث نقل کرده و یک اثر علمی در حوزه حدیث با نام «نوادر» از خودش به یادگار گذاشته است.
خاندان اسحاق بن عمار از خاندانهای بزرگ حدیثی شیعه در کوفه بودهاند که به شغل صرافی اشتغال داشتند و بیشتر آنها عالم و از راویان و محدثان به شمار میآمدند.
علماء رجال در حق او گفتهاند که او شیخ اصحاب ما و ثقه است. نجاشی نوشته است: «إسحاق بن عمار بن حیان مولى بنی تغلب أبویعقوب الصیرفی شیخ من أصحابنا، ثقة، و إخوته یونس و یوسف و قیس و إسماعیل، و هو فی بیت کبیر من الشیعة، و ابنا أخیه علی بن إسماعیل و بشر بن إسماعیل کانا من وجوه من روی الحدیث. روی إسحاق عن أبی عبدالله و أبی الحسن(ع)، ذکر ذلک أحمد بن محمد بن سعید فی رجاله. له کتاب نوادر...». اسحاق بن عمار بن حیان، ابویعقوب صیرفی از موالی بنیتغلب، از بزرگان اصحاب ما و ثقه است، و او و برادرانش یونس، یوسف، قیس و اسماعیل متعلق به یکی از خاندانهای بزرگ شیعه است. همچنین دو برادرزاده او، علیبناسماعیل و بشربناسماعیل از راویان شناختهشده بودهاند.
تاریخ ولادت و وفات اسحاق بن عمار در دست نیست؛ ولی شیخ طوسی وی را در اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام یاد کرده و به تصریح نجاشی و ملاحظه اسناد روایات از این دو امام بزرگوار روایت نیز کرده است. از تتبع در اسناد روایات برداشت میشود که بیشترین روایاتش از امام صادق(ع) است و روایاتی از امام کاظم(ع) نیز دارد. بر اساس روایت الکافی در باب «مولد أبی الحسن موسى بن جعفر(ع)» و روایت مشابه آن در رجال کشی، اسحاق بن عمار در زمان امام کاظم(ع) وفات کرده است.
اسحاق بن عمار از گروهی از راویان حدیث روایت نقل کرده است که از استادان وی به شمار میروند؛ مانند ابوبصیر، ابن ابییعفور، کاهلی، عباد بن زیاد، عبیدالله بن الولید الوصافی.
و شماری از رجال بزرگ نیز از وی روایت کرده اند، از جمله: غیاث بن کلوب، صفوان بن یحیی، علی بن اسماعیل، یونس بن عبدالرحمان، حماد بن عثمان، ابن ابیعمیر، محمد بن سنان، ابان بن عثمان، عبدالله بن جبله، یعقوب بن سالم، منصور بن یونس، سیف بن عمیره و عبدالرحمن بن سالم.
اختلاف در هویت و مذهب اسحاق
اسحاق بن عمار در رجال برقی با عنوان «اسحاق بن عمار الصیرفی مولی بنی تغلب کوفی» و در رجال کشی با نام «اسحاق بن عمار» و در رجال نجاشی با اسم «اسحاق بن عمار بن حیان مولی بنی تغلب ابویعقوب الصیرفی، شیخ من أصحابنا، ثقة» و در رجال شیخ طوسی با عنوان «اسحاق بن عمار الکوفی الصیرفی» از وی یاد شده؛ ولی در فهرست طوسی با عبارت «اسحاق بن عمار الساباطی؛ له أصل؛ وکان فطحیاً إلا أنه ثقة وأصله معتمد علیه»[۱] ذکر شده است.
ظاهر عبارت نجاشی این است که «اسحاق بن عمّار» از بزرگان امامیه و ثقه است؛ اما شیخطوسی، اسحاق بن عمار را «فطحی» خوانده و این اختلاف عبارت نجاشی و شیخ موجب پیدایش این پرسش شده است که آیا اسحاق بن عمار صیرفی و اسحاق بن عمار ساباطی یک نفر هستند، یا متعدد؟ بر این اساس، دیدگاه های مختلفی در مورد اسحاق بن عمار مطرح شده است.
محدث قمی در این رابطه می گوید: علما، اسحاق بن عمار را فطحى مىدانستند به جهت تصریح شیخ در «فهرست» و از این جهت حدیث را از جهت او موثق مىشمردند؛ تا نوبت به شیخ بهائى رسید، ایشان اسحاق بن عمار را دو نفر گرفتند، یکى را امامى گفتند و اسحاق بن عمار بن موسى را فطحى گرفتند، ولهذا در سند باید رجوع به تمیز کنند تا معلوم شود که کدام یک مىباشند، و عمل علما بر همین بود تا زمان علامه بحرالعلوم رحمه الله، این بزرگوار قرائنى بدست آورد که اسحاق بن عمار یک نفر بیشتر نیست و آن هم ثقه و امامى مذهب است، و شیخ ما علامه محدث نورى رضى الله عنه نیز همین را اختیار کرده در خاتمه «مستدرک الوسائل».[۲]
نظریه اول: اتحاد و فطحیت اسحاق:
قائلان این قول، علامهحلی، ابنداود و بسیاری دیگر هستند. ایشان این دو عبارت نجاشی و شیخ را ناظر به یک نفر گرفتهاند؛ چنانچه علامه و ابنداود، هر دو عبارت را در کنار هم ذکر کرده، و در نتیجه حکم به فطحیبودن، اما در عین حال وثاقت اسحاق کردهاند.
نظریه دوم: تعدد و اشتراک در اسم:
عالمانی مانند شیخ بهایی، وحید بهبهانی، علامه مامقانی و... به تعدد دو عنوان نظر دادند و معتقد شدند که اسحاق بن عمار الساباطی مذکور در فهرست شیخ طوسی غیر از اسحاق بن عمار الصیرفی الکوفی است که در رجال نجاشی ذکر شده است، در نتیجه اسحاق بن عمار بن حیان صیرفی کوفی انسانی ثقه و امامی است؛ ولی اسحاق بن عمار ساباطی گرچه ثقه و مورد اعتماد بوده و اصل به جای مانده از او نیز کتابی شایسته اعتماد است، فطحی مذهب و غیر امامی است.
نظریه سوم: اتحاد و امامیبودن اسحاق:
ظاهرا اولین کسی که این نظر را مطرح کرده است، سید بحرالعلوم (۱۲۱۲هـ.ق) در الفوائدالرجالیه است که فرموده: به نظر من صحیح این است که اسحاقبنعمار یک نفر است و او اسحاقبنعمار بن حیان میباشد که امامی و ثقه است. مجلسی ثانی و ابوالهدی کلباسی از طرفداران این نظریهاند. آیةالله شبیری زنجانی نیز در ضمن یکی از مباحث فقهی میفرماید: اسحاقبنعمار به نظر مختار، فطحى نیست و دوازده امامى و صحیح است.
چنانچه از دقت در آرای مطرحشده روشن میشود، «وثاقت» اسحاقبنعمار در بین قائلان هر سه نظریه، مورد اتفاق است و چیزی که مورد اختلاف است، «تعدد» و «مذهب» اوست؛ بنابراین در ادامه، درباره این دو محور بحث میشود.
ادله قائلان به تعدد:
قائلان به تعدد، دلایلی را برای نظریه خود مطرح کردهاند که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود:
- ۱. مهمترین دلیل بر این قول، دقت در دو عبارت شیخ و نجاشی است، زیرا اسحاقبنعمار در عبارت نجاشی منسوب به «عماربنحیّان التغلبیالصیرفی» و در عبارت شیخطوسی، منسوب به «عمار بن موسیالساباطی» شده و پُر واضح است که این «عمّار»ها یکی نیستند.
- ۲. دلیل دیگر بر مغایرت «اسحاق» در کلام نجاشی با «اسحاق» در کلام شیخ، آن است که نجاشی برای اسحاق، کتابی را اثبات کرده، ولی شیخ برای او اصلی را ذکر کرده است، در حالی که بین اصطلاح «کتاب» به طور مطلق و «اصل» تفاوت وجود دارد.
- ۳. راوی کتاب اسحاق در رجال نجاشی، «غیاث بن کلوب» و در فهرست شیخ، «ابن ابیعمیر» است.
ادله قائلان به اتحاد:
در مقابل، قائلان به وحدت نیز دلایلی را مطرح کردهاند:
- ۱. اگر اسحاقبنعمّارساباطی، غیر از اسحاقبنعمارصیرفی و یکی دارای اصل و دیگری دارای کتاب بود، باید هر یک از شیخ و نجاشی نام هر کدام را در کتاب خویش بیاورند، زیرا ایشان کتب خود را برای ذکر مصنفان شیعه گشودهاند و دلیلی نداشت که هر کدام، یکی از این «اسحاقها» را از کتاب خود حذف کند. آیةالله خویی این دلیل را چنین تقریر میکنند: صحیح آن است که این دو، شخص واحد هستند...، چرا که نجاشی متعرّض صیرفی شده و او را توثیق کرده و متعرض ساباطی نشده است؛ به عکس شیخ که در الفهرست، تنها متعرض ساباطی شده ... حال اگر این دو، واقعاً متعدد بودند دلیلی نداشت که نجاشی، ساباطی را در کتاب خود ذکر نکند _ با این که او کتاب خود را بعد از الفهرست شیخ نگاشته و کتابش ناظر به کتاب شیخ است _ همچنین دلیلی نداشت که شیخ در الفهرست متعرض صیرفی نشود، با اینکه خود شیخ در رجالش تصریح کرده که اسحاق دارای کتاب است و الفهرست را نیز برای بیان صاحبان کتب و مصنفان گشوده است.
- ۲. خود شیخ طوسی در الرجال که برای ذکر اصحاب ائمه علیهم السلام تألیف شده، تنها نام «اسحاقبنعمار الکوفی الصیرفی» را ذکر کرده و متعرض شخصی با نام «اسحاق بنعمار الساباطی» نشده است، در صورتی که اگر او هم شخص دیگری از اصحاب امام صادق یا امام کاظم علیهما السلام بود، باید نام او را به طور جداگانه در یکی از ابواب کتاب خود میآورد.
- ۳. نام اسحاقبنعمار، بهجز در رجال ابنغضائری در سایر کتب رجالی متقدم که به دست ما رسیده، ذکر شده است، امّا تنها در الفهرست شیخطوسی توصیف به «الساباطی» شده، در صورتی که اگر تعددی در کار بود و وی متغایر با «اسحاق صیرفی» بود، باید سایرین نیز ذکری از او میداشتند.
- ۴. شیخ صدوق به طور فراوان از «اسحاقبنعمار» روایت میکند، اما در مشیخه الفقیه تنها نام یک اسحاقبنعمار را میآورد و طریق خود را به او ذکر میکند، در صورتی که اگر این دو متعدد بودند، میبایست طریق خود به هر دو را ذکر و یا دستکم مراد خود از «اسحاق» مذکور را معین میکرد.
- ۵. شیخ طوسی در کتاب الفهرست هنگام ذکر طریق خودش به کتاب غیاث بن کلوب، اسحاق بن عمار را به صورت مطلق ذکر کرده است، درحالی که غیاث بن کلوب راوی کتاب اسحاق بن عمار صیرفی کوفی است.
- ۶. شیخ طوسی در عنوان اسحاق بن عمار ساباطی، ابن أبی عمیر را راوی کتابش معرفی کرده است، درحالی که ابن ابی عمیر در هیچ سندی از اسحاق بن عمار ساباطی روایت نکرده است؛ ولی از اسحاق بن عمار مطلق روایت کرده، که انصراف به اسحاق بن عمار صیرفی دارد.
دلایل امامیبودن اسحاقبنعمار:
صاحبان نظریه سوم معتقدند، منشأ توهم فطحیت در مورد اسحاقبنعمار برای شیخ طوسی آن است که ایشان در الفهرست تصور کرده اسحاق، فرزند عمار ساباطی فطحیِ معروف است و در نتیجه او را در مذهب به پدرش ملحق کرده است. از این رو، دلیل اول و دوم _ که در ذیل بیان شده _ مبتنی بر ردّ این تصور است:
- ۱. در هیچ یک از اسناد روایات، «اسحاق بن عمار» با وصف «الساباطی» ذکر نشده و آنچه موجود است یا «اسحاق بن عمار» مطلق است و یا قرینهای بر «ابنحیّان» دارد؛ در صورتی که اگر اسحاقبن عمار، فرزند عمار بن موسی ساباطیِ فطحی بود، وصف «ساباطی» را نیز دارا بود و طبق عادت میبایست دستکم در چند مورد از اسناد روایات با این وصف میآمد، چنانچه «عمّار ساباطی» در غالب موارد با این وصف آمده است. بنابراین، اسحاقبنعمار فرزند عمارساباطی فطحی نیست.
- ۲. «عمّاربنموسی ساباطی» و «اسحاق بن عمّار الصیرفی» هر دو از راویان پُر روایت هستند و اگر اسحاق فرزند عمّاربنموسی ساباطی و مانند پدرش فطحی بود، به طور معمول میبایست دستکم در چند مورد از پدرش روایتی نقل میکرد، در حالی که چنین چیزی نیست. خلاصه آن که بنا بر این دو دلیل، اسحاق فرزند عماربنموسی ساباطی نیست.
- ۳. شیخطوسی در الرجال در باب اصحاب امام کاظم علیه السلام نام اسحاقبنعمار را آورده و در آن جا تنها به وثاقت وی تصریح کرده و هیچ حرفی از ساباطی یا فطحی بودن وی نزده: «إسحاق بن عمار، ثقة له کتاب». با اینکه شیخ، الرجال را پس از الفهرست نوشته است.
- ۴. کشی روایت کرده است: «کانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) إِذَا رَأَى إِسْحَاقَ بْنَ عَمَّارٍ وَ إِسْمَاعِیلَ بْنَ عَمَّارٍ قَالَ وَ قَدْ یجْمَعُهُمَا لِأَقْوَامٍ یعْنِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ».[۳] اگر اسحاق بن عمار صیرفی کوفی همان اسحاق بن عمار ساباطی فطحی باشد، معنا ندارد که امام صادق (ع) بفرماید که این دو از کسانی هستند که خداوند دنیا و آخرت را برایشان جمع کرده است؛ زیرا فطحی مذهب اگر در دنیا بهرهمند باشد و خداوند امکانات مادی در اختیارش قرار بدهد، قطعاً بهرهای از نعمتهای آخرتی به جهت فساد عقیدهاش نخواهد داشت.
نتیجه:
بر اساس این دلایل، قائلان به امامی بودن اسحاق، معتقدند که در الفهرست، سهوی در قلم شیخ طوسی رخ داده که پس از نام اسحاق، وصف «الساباطی» و «فطحی» را آورده است. سید بحرالعلوم این مطلب را چنین توضیح میدهد: به نظر میرسد، توهم فطحیبودن اسحاق، ناشی از شهرت عمار ساباطی و کثرت وقوع او در روایات و رجال، و انصراف «عمارِ» مطلق در روایات و رجال به «عمار ساباطی» است؛ به همین دلیل، شیخطوسی در اینجا تصور کرده که این اسحاق فرزند عمار ساباطی است؛ پس او را در مذهب، ملحق به پدرش و حکم به فطحیبودن او کرده، به دلیل روایتی که میگوید: «جز عمار ساباطی و اصحابش کسی بر فطحیت باقی نماند». پس معلوم میشود که «اسحاقبنعمار ساباطی» اصلاً وجود خارجی ندارد.
با توجه به مباحث مطرح شده، به نظر میرسد صحیحترین نظریه در این باب، قول سوم است، چراکه اگر عمّاربنموسی ساباطیِ معروف، فرزندی به نام «اسحاق» داشت که در اسناد روایات شیعی واقع شده بود، باید در کتب حدیثی و رجالی نمود پیدا میکرد و به طور معمول در چند مورد، اسحاقبنعمار در اسناد و روایات، همچون پدر خود متصف به «ساباطی» میشد، در حالی که در هیچ کتابی چنین چیزی مطرح نشده است؛ بنابراین، «اسحاق بن عمار» واحد و مطابق نظر نجاشی، فرزند «حیّان تغلبی» است.
از سوی دیگر، اگر اسحاقبنعمار، فطحیمذهب بود حتماً این موضوع علاوه بر فهرست شیخطوسی، در سایر کتب رجالی نیز انعکاس پیدا میکرد و دستکم، نجاشی که به اضبط علمای رجال معروف است، پس از آن همه تفصیل درباره وی و ذکر نام برادران و برادرزادگان و بیان وثاقت و اینکه از بیوت بزرگ شیعه بودهاند، اشارهای هم به فطحیبودن او میکرد. در نتیجه اسحاقبنعمار، امامی ثقه است و جمیع روایاتش از جانب خود او صحیحه میباشند.
پانویس
منابع
- منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، قسمت دوم، باب نهم: در تاريخ حضرت صادق عليهالسلام.
- "ساباطی"، دانشنامه جهان اسلام.
- رجال تفسیری، عبدالله جوادی آملی، ج۳، سایت امامت پدیا.
- بازشناسی جایگاه رجالی «اسحاق بن عمار»، محمدعلی ارجمند، پایگاه حدیث نت.